آرتیچیوم 🇮🇷 دغدغهمند نسل آینده
اردوی (کمپ) جنگلبازی + قایق بازی 📅 ۱۷ و ۱۹ اردیبهشت (از عصر چهارشنبه تا عصر پنجشنبه) اردیبهشت شاید زیباترین ماه سال باشه، دما عالی، شکوفهها و زمین سبز. ملت هم سفراشون رو رفتن و خلوتتره. دیگه تا آخر سال تحصیلی احتمالا کسی سفر نمیره. واقعا اگر مرخصی…
دستور سادهی ساخت اسپری طبیعی دافع حشرات، مفید برای اردوبازی!
مواد لازم:
آب جوشیده یا آب مقطر – ۱ پیمانه (حدود ۲۵۰ میلیلیتر)
سرکه سیب یا الکل سفید (ایزوپروپیل) – ½ پیمانه
روغنهای طبیعی (اسنشیال اویل) – حدود ۲۰ قطره از هرکدوم:
روغن نعناع فلفلی
روغن اسطوخودوس
روغن اکالیپتوس
روغن لیمو یا درخت چای
(از هرچیز که در دسترس هست، استفاده کنید)
بطری اسپری تمیز
طرز تهیه:
آب و سرکه (یا الکل) رو داخل بطری اسپری بریزید. روغنهای طبیعی رو اضافه کنید. در بطری رو ببند و خوب تکون بدید تا ترکیب یکنواخت بشه.
نحوه استفاده
قبل از رفتن به جنگل (کویر و...) ، روی پوست، لباس، کلاه یا کیسهخواب اسپری شود.
هر ۲–۳ ساعت یکبار دوباره استفاده شود، خصوصاً هنگام عرق کردن یا شسته شدن
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
مواد لازم:
آب جوشیده یا آب مقطر – ۱ پیمانه (حدود ۲۵۰ میلیلیتر)
سرکه سیب یا الکل سفید (ایزوپروپیل) – ½ پیمانه
روغنهای طبیعی (اسنشیال اویل) – حدود ۲۰ قطره از هرکدوم:
روغن نعناع فلفلی
روغن اسطوخودوس
روغن اکالیپتوس
روغن لیمو یا درخت چای
(از هرچیز که در دسترس هست، استفاده کنید)
بطری اسپری تمیز
طرز تهیه:
آب و سرکه (یا الکل) رو داخل بطری اسپری بریزید. روغنهای طبیعی رو اضافه کنید. در بطری رو ببند و خوب تکون بدید تا ترکیب یکنواخت بشه.
نحوه استفاده
قبل از رفتن به جنگل (کویر و...) ، روی پوست، لباس، کلاه یا کیسهخواب اسپری شود.
هر ۲–۳ ساعت یکبار دوباره استفاده شود، خصوصاً هنگام عرق کردن یا شسته شدن
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیهالسلام
امام رضا جان تولدتون مبارک🥰
تصویرسازی: استاد میکائیل براتی
امام رضا علیه السلام فرمودند:
به کودک فرصت بده تا بـا دست خودش صدقه بدهد گر چه به اندازه تکّه نانی یا یک مشت از چیزی باشد؛ زیرا هر چیزی که در راه خدا داده شود اگر با نیّت پاک صورت گیرد، هر چند کم باشد، بسیار زیاد است.
«اصول کافی، جلد ۴، صفحه۴»
اینجا و اینجا هم هست😍
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
امام رضا جان تولدتون مبارک🥰
تصویرسازی: استاد میکائیل براتی
امام رضا علیه السلام فرمودند:
به کودک فرصت بده تا بـا دست خودش صدقه بدهد گر چه به اندازه تکّه نانی یا یک مشت از چیزی باشد؛ زیرا هر چیزی که در راه خدا داده شود اگر با نیّت پاک صورت گیرد، هر چند کم باشد، بسیار زیاد است.
«اصول کافی، جلد ۴، صفحه۴»
اینجا و اینجا هم هست😍
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
سلام و ادب
برنامهی هفتههای آینده ما:
🧗 صخرهبازی، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت
۵ کیلومتری روستای وردیج (تهران)
توضیحات صخره اینجاس
🔫 آببازی، جمعه ۲ خرداد
بوستان نهجالبلاغه (تهران)
توضیحات آببازی اینجاس
از صبح تا ظهر (با فعالیت صبحانه)
جهت ثبتنام با @rtipm هماهنگ بفرمایید.
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
برنامهی هفتههای آینده ما:
🧗 صخرهبازی، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت
۵ کیلومتری روستای وردیج (تهران)
توضیحات صخره اینجاس
🔫 آببازی، جمعه ۲ خرداد
بوستان نهجالبلاغه (تهران)
توضیحات آببازی اینجاس
از صبح تا ظهر (با فعالیت صبحانه)
جهت ثبتنام با @rtipm هماهنگ بفرمایید.
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
🎨 گردش "موزهبازی"؛ پیوند هنر، مشاهده و بازی
در این گردش، با بازدیدی کودکمحور از موزهی هنرهای معاصر، بچهها با آثار هنری متنوع آشنا میشن و مهارت نگاه کردن و تحلیل بصری رو تمرین میکنن.
در بخش کارگاهی، فعالیتهای هنری و بازیمحور طراحی شده تا تجربهی دیدن اثر هنری به ساخت اثر هنری تبدیل بشه؛ با تمرکز روی رنگ، فرم، و تخیل.
این گردش همزمان فرصتی برای کشف فضاهای فرهنگی، آشنایی با گالریها و ایجاد نگاه خلاقانه به هنر معاصر برای کودکان و نوجوانانه.
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
در این گردش، با بازدیدی کودکمحور از موزهی هنرهای معاصر، بچهها با آثار هنری متنوع آشنا میشن و مهارت نگاه کردن و تحلیل بصری رو تمرین میکنن.
در بخش کارگاهی، فعالیتهای هنری و بازیمحور طراحی شده تا تجربهی دیدن اثر هنری به ساخت اثر هنری تبدیل بشه؛ با تمرکز روی رنگ، فرم، و تخیل.
این گردش همزمان فرصتی برای کشف فضاهای فرهنگی، آشنایی با گالریها و ایجاد نگاه خلاقانه به هنر معاصر برای کودکان و نوجوانانه.
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوست دارم یکی از اینا طراحی کنم 😁
شما چی؟
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
#طراحی #مکانیکال #شهربازی #کودک #رویا #رویایی #اسباب_بازی
شما چی؟
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
#طراحی #مکانیکال #شهربازی #کودک #رویا #رویایی #اسباب_بازی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون اناق کوچک بود، برای بهبود فضا، سکوی چوبی (به همراه کلبه، تخت و سرسره) اضافه شد.
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
#دکور_کودک #فضاسازی #دکوراسیون #معماری_داخلی #اتاق_کودک #ساده #مینیمال #چوبی
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
#دکور_کودک #فضاسازی #دکوراسیون #معماری_داخلی #اتاق_کودک #ساده #مینیمال #چوبی
بازگشت
۸۰ سالمه… اما نمیدونم چی شد که امروز، توی بدن ۳۸ سالگیم از خواب بیدار شدم. اونم فقط برای یک روز. با لمس دستهای کوچولویی روی پتو بیدار میشم؛ «مامان، بیدار شو». صدای بچههام توی اتاق میپیچه. پلک میزنم و آروم میشینم. بچههام… دوباره کوچولو شدن. نفسم بند میاد، اشک تو چشمهام جمع میشه. با خنده و بازی خودشون رو پرت میکنن روی تخت.
یه زمانی صبحها همیشه با عجله میگذشت، اما امروز فرق داره. بغلشون میکنم، محکم، انگار نمیخوام هیچوقت رهاشون کنم. موهای بههمریختهشون رو میبوسم. دستهای کوچیک و نرمشون رو توی دستهام میگیرم. این بار، هر ثانیه رو با دل و جان نفس میکشم.
جلوی آینه دستشویی، تصویر خودم رو میبینم. نه خطهای عمیق، نه موی سفید. صورتم جوونتره. یه زمانی فکر میکردم ۳۸ سالگی یعنی پیر شدن… چه فکر خندهداری! برای چند لحظه خیره میمونم و با لبخند میگم: «تو چقدر زیبایی…» بعد شوهرم رو توی آشپزخونه میبینم. داره چای درست میکنه. قوی و جوان به نظر میاد. آروم میرم سمتش، دستهام رو دورش میپیچم و محکم بغلش میکنم. شکه میشه. شاید اون وقتا به اندازه کافی بغلش نکرده بودم… با هم درباره روزمون حرف میزنیم. هیچ چیز خاصی نیست، اما امروز، همه چیز خاصه. صدای اون رو توی ذهنم حک میکنم.
همه سوار ماشین میشیم. بچهها سر کمربند ایمنی بحث میکنن. یکی خوراکیشو میریزه و تکههاش همه جا پخش میشه. قبلاً از این چیزا عصبانی میشدم… اما حالا با لذت گوش میدم به این شلوغی. میدونم ماشینم برای سالها ساکت و تمیز خواهد بود، اما دلم برای این آشوب، برای این بینظمی تنگ میشه… شام شلوغه، بینظم، پر از صدا. هیچکس سر جاش نمیمونه. داد و فریاد، خنده، یه کم دعوا… و این یعنی زندگی. تمیزکاری رو عقب میندازم. فقط میشینم و نگاه میکنم. میخوام همه این لحظهها رو توی ذهنم حک کنم.
قبل از خواب، گوشی رو برمیدارم و به مامان زنگ میزنم. صدای آشناش توی گوشم میپیچه. با صدایی لرزون میگم: «مامان… مامان…» سالها بود که صدای مهربونش رو نشنیده بودم. چشمهام رو میبندم و میذارم کلمههاش مثل موجی گرم، قلبم رو پر کنن. با بغض، بارها و بارها میگم: «دوستت دارم…» نمیخوام تلفن رو قطع کنم. نمیخوام این لحظه تموم بشه. این بار هیچچی رو نگه نمیدارم. هر چی تو دلم مونده بود، میگم. حرفهایی که سالها توی دلم بودن، بالاخره راهی برای گفتن پیدا میکنن.
یه روز دیگه وقت داشتم. و این بار میدونستم… این یعنی شادی. این یعنی عشق. اون دستهای کوچولو، شامهای پرهیاهو، بدنهای جوون و سالممون بدون هیچ دردی، پدر و مادری که هنوز زندهان… همهی اینا، خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکردیم ارزش داشتن.
نویسنده: ؟
نویسنده این متن رو میشناسید؟
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
۸۰ سالمه… اما نمیدونم چی شد که امروز، توی بدن ۳۸ سالگیم از خواب بیدار شدم. اونم فقط برای یک روز. با لمس دستهای کوچولویی روی پتو بیدار میشم؛ «مامان، بیدار شو». صدای بچههام توی اتاق میپیچه. پلک میزنم و آروم میشینم. بچههام… دوباره کوچولو شدن. نفسم بند میاد، اشک تو چشمهام جمع میشه. با خنده و بازی خودشون رو پرت میکنن روی تخت.
یه زمانی صبحها همیشه با عجله میگذشت، اما امروز فرق داره. بغلشون میکنم، محکم، انگار نمیخوام هیچوقت رهاشون کنم. موهای بههمریختهشون رو میبوسم. دستهای کوچیک و نرمشون رو توی دستهام میگیرم. این بار، هر ثانیه رو با دل و جان نفس میکشم.
جلوی آینه دستشویی، تصویر خودم رو میبینم. نه خطهای عمیق، نه موی سفید. صورتم جوونتره. یه زمانی فکر میکردم ۳۸ سالگی یعنی پیر شدن… چه فکر خندهداری! برای چند لحظه خیره میمونم و با لبخند میگم: «تو چقدر زیبایی…» بعد شوهرم رو توی آشپزخونه میبینم. داره چای درست میکنه. قوی و جوان به نظر میاد. آروم میرم سمتش، دستهام رو دورش میپیچم و محکم بغلش میکنم. شکه میشه. شاید اون وقتا به اندازه کافی بغلش نکرده بودم… با هم درباره روزمون حرف میزنیم. هیچ چیز خاصی نیست، اما امروز، همه چیز خاصه. صدای اون رو توی ذهنم حک میکنم.
همه سوار ماشین میشیم. بچهها سر کمربند ایمنی بحث میکنن. یکی خوراکیشو میریزه و تکههاش همه جا پخش میشه. قبلاً از این چیزا عصبانی میشدم… اما حالا با لذت گوش میدم به این شلوغی. میدونم ماشینم برای سالها ساکت و تمیز خواهد بود، اما دلم برای این آشوب، برای این بینظمی تنگ میشه… شام شلوغه، بینظم، پر از صدا. هیچکس سر جاش نمیمونه. داد و فریاد، خنده، یه کم دعوا… و این یعنی زندگی. تمیزکاری رو عقب میندازم. فقط میشینم و نگاه میکنم. میخوام همه این لحظهها رو توی ذهنم حک کنم.
قبل از خواب، گوشی رو برمیدارم و به مامان زنگ میزنم. صدای آشناش توی گوشم میپیچه. با صدایی لرزون میگم: «مامان… مامان…» سالها بود که صدای مهربونش رو نشنیده بودم. چشمهام رو میبندم و میذارم کلمههاش مثل موجی گرم، قلبم رو پر کنن. با بغض، بارها و بارها میگم: «دوستت دارم…» نمیخوام تلفن رو قطع کنم. نمیخوام این لحظه تموم بشه. این بار هیچچی رو نگه نمیدارم. هر چی تو دلم مونده بود، میگم. حرفهایی که سالها توی دلم بودن، بالاخره راهی برای گفتن پیدا میکنن.
یه روز دیگه وقت داشتم. و این بار میدونستم… این یعنی شادی. این یعنی عشق. اون دستهای کوچولو، شامهای پرهیاهو، بدنهای جوون و سالممون بدون هیچ دردی، پدر و مادری که هنوز زندهان… همهی اینا، خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکردیم ارزش داشتن.
نویسنده: ؟
نویسنده این متن رو میشناسید؟
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
از هر دری گفتن...
شاید هرچیزی رو بشه به آموزش، کودک و والدگری ربط داد، اما انتخاب دقیق اون مفهوم و زمان ارائهاش، هنر میخواد.
من میدونم که با رسانه آشنایی ندارم، ممنون که همراهی میکنید ❤️
و، با مقدمهی بالا عرض کنم، کلی مطلب هست که از قدیم دسته بندی کردم، ولی چو ن میخوام پشت هم و بی نظم نباشه، ارسال نکردم، مهمید مامان باباهای عزیز.
شاید هرچیزی رو بشه به آموزش، کودک و والدگری ربط داد، اما انتخاب دقیق اون مفهوم و زمان ارائهاش، هنر میخواد.
من میدونم که با رسانه آشنایی ندارم، ممنون که همراهی میکنید ❤️
و، با مقدمهی بالا عرض کنم، کلی مطلب هست که از قدیم دسته بندی کردم، ولی چو ن میخوام پشت هم و بی نظم نباشه، ارسال نکردم، مهمید مامان باباهای عزیز.
یکیاش این بود، خیلی تصویرسازی مهمیه. مرجع خیلی از سوالات و مفاهیمه.
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
آرتیچیوم، دغدغهمند نسل آینده 🌱 @arteachium
سلام و عرض ادب✨
وقتتون بخیر و شادی
با جوانان آشنا با فضای مجازی مشورت کردم و قرار هست بقیه کانالها و گروهها با کانال اصلی تلفیق بشه (البته یه شرط در دسترس بودن و فهرست بندی موضوعات)
همزمان با این مورد، ارسال پیامک برای کلاسها و رویدادها به صورت منظم شروع شده، اگر پیامک رویدادها براتون نیامده (مثلا هفته پیش پیامک آببازی تقدیم شد) یک پیامک با متن زیر به شماره پشتیبانی ارسال بفرمایید:
"اطلاعرسانی، خانم/آقای (نام شما)"
روی شماره پشتیبانی بزنید: +989057393506
انشاءالله دقیقتر کارها رو پیش ببریم ☺️✨
وقتتون بخیر و شادی
با جوانان آشنا با فضای مجازی مشورت کردم و قرار هست بقیه کانالها و گروهها با کانال اصلی تلفیق بشه (البته یه شرط در دسترس بودن و فهرست بندی موضوعات)
همزمان با این مورد، ارسال پیامک برای کلاسها و رویدادها به صورت منظم شروع شده، اگر پیامک رویدادها براتون نیامده (مثلا هفته پیش پیامک آببازی تقدیم شد) یک پیامک با متن زیر به شماره پشتیبانی ارسال بفرمایید:
"اطلاعرسانی، خانم/آقای (نام شما)"
روی شماره پشتیبانی بزنید: +989057393506
انشاءالله دقیقتر کارها رو پیش ببریم ☺️✨