((جهنم ایرانیان))
خواب دیدم قیامت شده است هر قومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سر هر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چالهی ایرانیان.
خود را به عبید زاکانی رساندم و
پرسیدم:
«عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگماردهاند؟»
گفت:
«میدانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»
خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...»
نپرسیده گفت:
گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پايش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!
عبيد زاكانی
#من_شر_حاسد_اذا_حسد
#توسعه_نیافتگی
#درد_مزمن_تاریخی_ایرانیان
@arazkhabarir
خواب دیدم قیامت شده است هر قومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سر هر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چالهی ایرانیان.
خود را به عبید زاکانی رساندم و
پرسیدم:
«عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگماردهاند؟»
گفت:
«میدانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»
خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...»
نپرسیده گفت:
گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پايش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!
عبيد زاكانی
#من_شر_حاسد_اذا_حسد
#توسعه_نیافتگی
#درد_مزمن_تاریخی_ایرانیان
@arazkhabarir