#مقالات_مهدویت_انحرافات
⭕️انجمن حجتیه و تضاد آن با انقلاب اسلامی⭕️
🔷انجمن حجتیه روزگاری بهائیت را به عنوان اصلیترین معاند اسلام تشخیص داد و اقدام به مبارزه با آن کرد، اما چگونه است که وزرای بهائی شاه و سرمایهداران بهائی هیچگاه مورد نقد و برخورد و مبارزه انجمن قرار نگرفتند؟!
🔷 «انجمن حجتیه» مقارن با کودتای 28 مرداد سال 1332 توسط شیخ محمود ذاکرزاده تولایی حلبی با انگیزه مبارزه با فرقه بهائیت تأسیس شد، این انجمن از یک ساختار تشکیلاتی پیچیده سراسری و کمیتههای تدریس، تحقیق، نگارش، ارشاد، ارتباط با خارج و کنفرانسها برخوردار بوده است.
🔸از عقاید این انجمن میتوان به عقیده قشری و تحلیل ناروا پیرامون علائم و نشانههای ظهور حضرت حجت(عج)، اعتقاد به جدایی دین از سیاست و مخالفت با قیام و نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی مردم ایران و اعتقاد به این که هر حکومت دینی، (قبل از ظهور امام زمان (عج)) منجر به شکست می شود و تشکیل حکومت سد باب مهدویت و حکومت جهانی است.
🔸این افکار در نهایت باعث شکست انجمن شد، چون انجمن که تا نزدیک انقلاب راهپیماییهای مردم ایران و افکار امام خمینی(ره) را محکوم میکرد، با پیروزی انقلاب تضعیف شد و تشکیلات آن حدود پنج شش ماه دچار تحیر و حیرت شد و پس از آن یک دفعه تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عدهای از اعضاء آن تغییر اساسنامه داد و در پی سخنرانی امام خمینی(ره) در اول مرداد سال 1362 به طور رسمی اعلامیه تعطیلی داده است، هر چند به صورت غیر رسمی ممکن است دارای فعالیت باشد.
🔸 بازشناسی مبانی فکری «انجمن حجتیه»
انجمن حجتیه پس از ملی شدن صنعت نفت و قبل از کودتای 28 مرداد در سال 1331 با نام انجمن ضد بهائیت آغاز به کار کرد، بازخوانی تاریخ اسلام نشان میدهد که در طول 14 قرن گذشته اکثر ضرباتی که متوجه مسلمانان شده ناشی از کجفهمیهای بخشی از مسلمانان بوده است.
عمده ویژگیهای چنین جریاناتی تلفیق جهالت با عبادت، تنگنظری و پیرویهای صرفاً شعاری نه قلبی است؛ یعنی ایمان منهای معرفت که به گفته شهید مطهری همیشه منجر به سوءاستفاده منافقان از دلسوزیهای جاهلانه شده است. نتیجه قوت گرفتن آنها استحاله اسلام، حذف محتوا و ماندن پوسته توخالی خواهد بود.
🔸 انگیزه «شیخ محمود حلبی» از تأسیس انجمن حجتیه
در اینکه چرا شیخ محمود ذاکرزاده تولایی معروف به «حلبی» اقدام به تشکیل این انجمن کرد، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. به هرحال، انجمن حجتیه با نام «انجمن ضد بهائیت» در سال 1331 تأسیس و سپس در سال 1336 با تدوین اساسنامه، کار خود را با نام »انجمن خیریه حجتیه مهدویه» رسماً آغاز کرد.
در این اساسنامه هدف از تأسیس انجمن، تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان اعلام شد. از مهمترین نکات، تأکید بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود: «انجمن به هیچوجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینههای سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، برعهده نخواهد داشت».
🔸 عملکرد انجمن قبل از انقلاب اسلامی
انجمن مدعی است که در طول دوران فعالیتش مورد تأیید مراجع بوده است. این مطلب متأثر از ماهیت مذهبی انجمن و خطر بهائیت در آن برهه بوده است. البته در این بین نمیتوان از نقش و تاثیر سؤالات جهتداری که انجمن جهت تأیید خود از مراجع پرسیده است صرفنظر کرد.
انجمن در خلال مبارزات به واسطه دید بسته خود نسبت به مرجعیت، حضرت امام خمینی(ره) را با سایر مراجع، یکسان میدید، لذا خود را شرعاً ملزم به حضور در مبارزات نمیدانست و حتی در جهت استحکام پایههای نظام طاغوتی شاهنشانی به تقابل و تمسخر مبارزات نیز میپرداخت.
🔸عملکرد انجمن حجتیه پس از انقلاب
انجمن پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدتها سردرگم بود و از هرگونه موضعگیری خودداری میکرد، اما پس از مدتی با اصلاح اساسنامه خود ظاهراً سعی در همراهی انقلاب داشت، اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهد.
انتقادهای بسیاری پس از انقلاب متوجه انجمن شد که ناشی از وجود لایههای مختلف انجمن بود؛ عدهای معتقدند که انجمن از سه لایه افراد تشکیل شده است، لایه اول، عناصر وابسته به رژیم ستمشاهی که یا مغرض بودند و یا کجفهم، لایه دوم، عناصر عافیتطلب و لایه سوم هم اشخاص مؤمن و مسلمانی که در تشخیص راه اشتباه کرده بودند.
🔸 تعطیل انجمن
انجمن در پی سخنان حضرت امام خمینی(ره) در بیانیهای که سراسر نشان از اختلافات فکری و اعتقادی آنها با خط امام(ره) دارد، در تاریخ اول مرداد سال 62 تعطیلی خود را اعلام کرد.
⭕️انجمن حجتیه و تضاد آن با انقلاب اسلامی⭕️
🔷انجمن حجتیه روزگاری بهائیت را به عنوان اصلیترین معاند اسلام تشخیص داد و اقدام به مبارزه با آن کرد، اما چگونه است که وزرای بهائی شاه و سرمایهداران بهائی هیچگاه مورد نقد و برخورد و مبارزه انجمن قرار نگرفتند؟!
🔷 «انجمن حجتیه» مقارن با کودتای 28 مرداد سال 1332 توسط شیخ محمود ذاکرزاده تولایی حلبی با انگیزه مبارزه با فرقه بهائیت تأسیس شد، این انجمن از یک ساختار تشکیلاتی پیچیده سراسری و کمیتههای تدریس، تحقیق، نگارش، ارشاد، ارتباط با خارج و کنفرانسها برخوردار بوده است.
🔸از عقاید این انجمن میتوان به عقیده قشری و تحلیل ناروا پیرامون علائم و نشانههای ظهور حضرت حجت(عج)، اعتقاد به جدایی دین از سیاست و مخالفت با قیام و نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی مردم ایران و اعتقاد به این که هر حکومت دینی، (قبل از ظهور امام زمان (عج)) منجر به شکست می شود و تشکیل حکومت سد باب مهدویت و حکومت جهانی است.
🔸این افکار در نهایت باعث شکست انجمن شد، چون انجمن که تا نزدیک انقلاب راهپیماییهای مردم ایران و افکار امام خمینی(ره) را محکوم میکرد، با پیروزی انقلاب تضعیف شد و تشکیلات آن حدود پنج شش ماه دچار تحیر و حیرت شد و پس از آن یک دفعه تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عدهای از اعضاء آن تغییر اساسنامه داد و در پی سخنرانی امام خمینی(ره) در اول مرداد سال 1362 به طور رسمی اعلامیه تعطیلی داده است، هر چند به صورت غیر رسمی ممکن است دارای فعالیت باشد.
🔸 بازشناسی مبانی فکری «انجمن حجتیه»
انجمن حجتیه پس از ملی شدن صنعت نفت و قبل از کودتای 28 مرداد در سال 1331 با نام انجمن ضد بهائیت آغاز به کار کرد، بازخوانی تاریخ اسلام نشان میدهد که در طول 14 قرن گذشته اکثر ضرباتی که متوجه مسلمانان شده ناشی از کجفهمیهای بخشی از مسلمانان بوده است.
عمده ویژگیهای چنین جریاناتی تلفیق جهالت با عبادت، تنگنظری و پیرویهای صرفاً شعاری نه قلبی است؛ یعنی ایمان منهای معرفت که به گفته شهید مطهری همیشه منجر به سوءاستفاده منافقان از دلسوزیهای جاهلانه شده است. نتیجه قوت گرفتن آنها استحاله اسلام، حذف محتوا و ماندن پوسته توخالی خواهد بود.
🔸 انگیزه «شیخ محمود حلبی» از تأسیس انجمن حجتیه
در اینکه چرا شیخ محمود ذاکرزاده تولایی معروف به «حلبی» اقدام به تشکیل این انجمن کرد، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. به هرحال، انجمن حجتیه با نام «انجمن ضد بهائیت» در سال 1331 تأسیس و سپس در سال 1336 با تدوین اساسنامه، کار خود را با نام »انجمن خیریه حجتیه مهدویه» رسماً آغاز کرد.
در این اساسنامه هدف از تأسیس انجمن، تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان اعلام شد. از مهمترین نکات، تأکید بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود: «انجمن به هیچوجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینههای سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، برعهده نخواهد داشت».
🔸 عملکرد انجمن قبل از انقلاب اسلامی
انجمن مدعی است که در طول دوران فعالیتش مورد تأیید مراجع بوده است. این مطلب متأثر از ماهیت مذهبی انجمن و خطر بهائیت در آن برهه بوده است. البته در این بین نمیتوان از نقش و تاثیر سؤالات جهتداری که انجمن جهت تأیید خود از مراجع پرسیده است صرفنظر کرد.
انجمن در خلال مبارزات به واسطه دید بسته خود نسبت به مرجعیت، حضرت امام خمینی(ره) را با سایر مراجع، یکسان میدید، لذا خود را شرعاً ملزم به حضور در مبارزات نمیدانست و حتی در جهت استحکام پایههای نظام طاغوتی شاهنشانی به تقابل و تمسخر مبارزات نیز میپرداخت.
🔸عملکرد انجمن حجتیه پس از انقلاب
انجمن پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدتها سردرگم بود و از هرگونه موضعگیری خودداری میکرد، اما پس از مدتی با اصلاح اساسنامه خود ظاهراً سعی در همراهی انقلاب داشت، اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهد.
انتقادهای بسیاری پس از انقلاب متوجه انجمن شد که ناشی از وجود لایههای مختلف انجمن بود؛ عدهای معتقدند که انجمن از سه لایه افراد تشکیل شده است، لایه اول، عناصر وابسته به رژیم ستمشاهی که یا مغرض بودند و یا کجفهم، لایه دوم، عناصر عافیتطلب و لایه سوم هم اشخاص مؤمن و مسلمانی که در تشخیص راه اشتباه کرده بودند.
🔸 تعطیل انجمن
انجمن در پی سخنان حضرت امام خمینی(ره) در بیانیهای که سراسر نشان از اختلافات فکری و اعتقادی آنها با خط امام(ره) دارد، در تاریخ اول مرداد سال 62 تعطیلی خود را اعلام کرد.
#مقالات_مهدویت_انحرافات
⭕️مدعیان دروغین مهدویت را چگونه بشناسیم⭕️
🔷مدعیان دروغین مهدویت با بیان کلمات سحرآمیز، طوری وانمود، میکنند که گویی به مراحل خاصی از سیر و سلوک رسیدهاند، اغلب آنها با چهرهای فریبنده، ظاهری غلط انداز و ایراد سخنرانیهای عرفانی سعی میکنند افکار عمومی را فریب دهند.
🔹شاید شناخت سره از ناسره در شرایطی که هر کس میتواند با شیوهها و شگردهای خاص خود حقیقت را وارونه جلوه دهد، کمی سخت باشد، اما آگاهی از ترفندها و شگردهای مدعیان دروغین میتواند به ما در شناخت حقیقت کمک کند. در اینجا به برخی از این روشها اشاره میشود.
🔸سوءاستفاده از احساسات و عواطف مریدان
مدعیان دروغین با گشادهرویی و لبخند و حتی اهدای هدایای کوچک، سعی در جلب عاطفه و فتح قلوب مریدان دارند. پس باید در مقابل کسانی که با ما رابطه دوستی برقرار میکنند، هوشیار باشیم و اگر در این دوستیها به انحراف یا مسائل غیر شرعی برخورد کردیم، به سادگی از کنار آن نگذریم.
🔸سوءاستفاده از گرایشهای معنوی مردم
امروزه بشر از جامعه مدرن خسته شده و به شدت تشنه مسائل معنوی است، یکی از مواردی که باعث ارتقای آدمی در معنویات میشود، توجه به قرآن و عترت است، بنابراین افراد مدعی با مقدسنمایی و ظاهرسازی، طوری برنامهریزی میکنند که مخاطب را جذب میکنند، آنها حتی با دادن نسخهها و دستورالعملهای سیر و سلوک و برپایی جلسات تزکیه نفس، اقدام به برگزاری برنامههایی میکنند که بعضاً خلاف شرع هستند.
🔸انجام کارهایی با جاذبههای کاذب عرفانی
مدعیان با استفاده از فضاسازیهای معنوی و بیان کلمات سحرآمیزی، طوری وانمود میکنند که گویی به مراحل خاصی از سیر و سلوک رسیدهاند، اغلب آنها با چهرهای فریبنده و ظاهری غلط انداز و حتی با دستاویز قرار دادن لباس مقدس علما و روحانیون و ایجاد چهرهای مذهبی و عرفانی برای خود و نیز ایراد سخنرانیهای عرفانی و معنوی سعی میکنند افکار عمومی را فریب دهند.
🔸ارائه دستورالعملهای کذایی برای سیر و سلوک
افراد شیاد با بیان اینکه دارای تقوایی فوقالعاده هستند، به مریدان خود توصیه میکنند که برای تزکیه نفس گوشهگیری کنند و برای این کار، دستوراتی نیز به آنها میدهند و بعد، زمانی که مخاطبان هیچ نتیجهای از دستورالعملهای آنان نگرفتند، با مقدسنمایی میگویند که «در وجود تو مشکلات و ناپاکیهایی هست» یا «مورد آزمایش هستی» اما هیچ وقت حاضر نمیشوند اعتراف کنند که دستورات آنها هیچ مبنای شرعی و علمی نداشته است.
🔸سپردن مأموریتهای ویژه یا اعطای شخصیت کاذب به مریدان
هر انسانی نسبت به کسی که به او محبت و توجه کرده است، احساس تمایل و مدیون بودن میکند، افراد مدعی برای اینکه اهداف خود را به سرعت جلو ببرند، با نشان کردن افراد سادهلوح و زودباور، ضمن شناسایی توانمندی آنان، وظایفی را به آنها محول میکنند و چنان القا میکنند که این یک مسئولیت الهی است و اگر کار بدی باشد، تأکید به پنهانکاری هم میکنند، آنها با دادن القاب مختلف و گاه عجیب و غریب به مریدان خود، به آنها شخصیتی کاذب میدهند و آنان را تشویق به ادامه کار میکنند.
🔸ترویج اباحهگرایی و تکلیفگریزی
برخی از مدعیان دروغین برای اینکه افراد سست ایمان را به سمت خود جذب کنند، تکالیف واجب را برای آنان حرام اعلام میکنند و در مقابل، آنان را به اعمالی که جنبه شرعی ندارد، سفارش میکنند. این شیوه، به خصوص درباره جوانان غیر مقید زیاد استفاده میکنند. این شیوه به خصوص درباره جوانان غیر مقید زیاد استفاده میشود. در برخی موارد، حتی اختلاط زن و مرد و مسائل غیر اخلاقی، راهی برای پیشرفت عرفانی معرفی شده است و برخی افراد هم در این مسیر به انحرافات اخلاقی کشیده شدهاند.
🔸عدم رویکرد صحیح به علما و بزرگان دینی
در مواردی چون عالمگریزی و مبارزه با اشخاص موجه و سوءاستفاده از نام و اعتبار مراجعه و بزرگان دینی خلاصه میشود.
🔸توجه بیش از حد به خواب و مکاشفه
افراد شیاد معمولاً به تعبیر خواب نیز گرایش دارند، اما به صورت غیر اصولی و تنها براساس خوشامد افراد، مطالبی را ارائه میکنند که واقعیت ندارد. آنها با توجه دادن مریدان خود به خواب و رؤیا، آنان را از منابع وحیانی و استدلالی دور میکنند و به اموری ارجاع میدهند که قابل اثبات یا رد نبوده و کاملاً سلیقهای هستند.
🔸بنابراین اگر انسانهای مخلص، رابطه خود را با عقل، شریعت و منطق بیشتر کنند، به کسانی که با عقل و شریعت سر جنگ دارند، گرایش پیدا نمیکنند. اگر سطح معرفتی خود را نسبت به مسائل دینی ارتقا ندهیم، افراد دروغگو با شیوههای گوناگون، ما را جذب خود کرده و از خدا دور میکنند. پس باید با شیوهها و ترفندهای افراد مدعی آشنا شده تا بتوانیم سره را از ناسره تشخیص دهیم.
@alvadossadegh
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/mahdaviat/mahdi-6/78077.html
⭕️مدعیان دروغین مهدویت را چگونه بشناسیم⭕️
🔷مدعیان دروغین مهدویت با بیان کلمات سحرآمیز، طوری وانمود، میکنند که گویی به مراحل خاصی از سیر و سلوک رسیدهاند، اغلب آنها با چهرهای فریبنده، ظاهری غلط انداز و ایراد سخنرانیهای عرفانی سعی میکنند افکار عمومی را فریب دهند.
🔹شاید شناخت سره از ناسره در شرایطی که هر کس میتواند با شیوهها و شگردهای خاص خود حقیقت را وارونه جلوه دهد، کمی سخت باشد، اما آگاهی از ترفندها و شگردهای مدعیان دروغین میتواند به ما در شناخت حقیقت کمک کند. در اینجا به برخی از این روشها اشاره میشود.
🔸سوءاستفاده از احساسات و عواطف مریدان
مدعیان دروغین با گشادهرویی و لبخند و حتی اهدای هدایای کوچک، سعی در جلب عاطفه و فتح قلوب مریدان دارند. پس باید در مقابل کسانی که با ما رابطه دوستی برقرار میکنند، هوشیار باشیم و اگر در این دوستیها به انحراف یا مسائل غیر شرعی برخورد کردیم، به سادگی از کنار آن نگذریم.
🔸سوءاستفاده از گرایشهای معنوی مردم
امروزه بشر از جامعه مدرن خسته شده و به شدت تشنه مسائل معنوی است، یکی از مواردی که باعث ارتقای آدمی در معنویات میشود، توجه به قرآن و عترت است، بنابراین افراد مدعی با مقدسنمایی و ظاهرسازی، طوری برنامهریزی میکنند که مخاطب را جذب میکنند، آنها حتی با دادن نسخهها و دستورالعملهای سیر و سلوک و برپایی جلسات تزکیه نفس، اقدام به برگزاری برنامههایی میکنند که بعضاً خلاف شرع هستند.
🔸انجام کارهایی با جاذبههای کاذب عرفانی
مدعیان با استفاده از فضاسازیهای معنوی و بیان کلمات سحرآمیزی، طوری وانمود میکنند که گویی به مراحل خاصی از سیر و سلوک رسیدهاند، اغلب آنها با چهرهای فریبنده و ظاهری غلط انداز و حتی با دستاویز قرار دادن لباس مقدس علما و روحانیون و ایجاد چهرهای مذهبی و عرفانی برای خود و نیز ایراد سخنرانیهای عرفانی و معنوی سعی میکنند افکار عمومی را فریب دهند.
🔸ارائه دستورالعملهای کذایی برای سیر و سلوک
افراد شیاد با بیان اینکه دارای تقوایی فوقالعاده هستند، به مریدان خود توصیه میکنند که برای تزکیه نفس گوشهگیری کنند و برای این کار، دستوراتی نیز به آنها میدهند و بعد، زمانی که مخاطبان هیچ نتیجهای از دستورالعملهای آنان نگرفتند، با مقدسنمایی میگویند که «در وجود تو مشکلات و ناپاکیهایی هست» یا «مورد آزمایش هستی» اما هیچ وقت حاضر نمیشوند اعتراف کنند که دستورات آنها هیچ مبنای شرعی و علمی نداشته است.
🔸سپردن مأموریتهای ویژه یا اعطای شخصیت کاذب به مریدان
هر انسانی نسبت به کسی که به او محبت و توجه کرده است، احساس تمایل و مدیون بودن میکند، افراد مدعی برای اینکه اهداف خود را به سرعت جلو ببرند، با نشان کردن افراد سادهلوح و زودباور، ضمن شناسایی توانمندی آنان، وظایفی را به آنها محول میکنند و چنان القا میکنند که این یک مسئولیت الهی است و اگر کار بدی باشد، تأکید به پنهانکاری هم میکنند، آنها با دادن القاب مختلف و گاه عجیب و غریب به مریدان خود، به آنها شخصیتی کاذب میدهند و آنان را تشویق به ادامه کار میکنند.
🔸ترویج اباحهگرایی و تکلیفگریزی
برخی از مدعیان دروغین برای اینکه افراد سست ایمان را به سمت خود جذب کنند، تکالیف واجب را برای آنان حرام اعلام میکنند و در مقابل، آنان را به اعمالی که جنبه شرعی ندارد، سفارش میکنند. این شیوه، به خصوص درباره جوانان غیر مقید زیاد استفاده میکنند. این شیوه به خصوص درباره جوانان غیر مقید زیاد استفاده میشود. در برخی موارد، حتی اختلاط زن و مرد و مسائل غیر اخلاقی، راهی برای پیشرفت عرفانی معرفی شده است و برخی افراد هم در این مسیر به انحرافات اخلاقی کشیده شدهاند.
🔸عدم رویکرد صحیح به علما و بزرگان دینی
در مواردی چون عالمگریزی و مبارزه با اشخاص موجه و سوءاستفاده از نام و اعتبار مراجعه و بزرگان دینی خلاصه میشود.
🔸توجه بیش از حد به خواب و مکاشفه
افراد شیاد معمولاً به تعبیر خواب نیز گرایش دارند، اما به صورت غیر اصولی و تنها براساس خوشامد افراد، مطالبی را ارائه میکنند که واقعیت ندارد. آنها با توجه دادن مریدان خود به خواب و رؤیا، آنان را از منابع وحیانی و استدلالی دور میکنند و به اموری ارجاع میدهند که قابل اثبات یا رد نبوده و کاملاً سلیقهای هستند.
🔸بنابراین اگر انسانهای مخلص، رابطه خود را با عقل، شریعت و منطق بیشتر کنند، به کسانی که با عقل و شریعت سر جنگ دارند، گرایش پیدا نمیکنند. اگر سطح معرفتی خود را نسبت به مسائل دینی ارتقا ندهیم، افراد دروغگو با شیوههای گوناگون، ما را جذب خود کرده و از خدا دور میکنند. پس باید با شیوهها و ترفندهای افراد مدعی آشنا شده تا بتوانیم سره را از ناسره تشخیص دهیم.
@alvadossadegh
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/mahdaviat/mahdi-6/78077.html
Alvadossadegh
مدعیان دروغین مهدویت را چگونه بشناسیم
وعده صادق : پایگاه تخصصی مهدویت , فراماسونری و دشمن شناسی
#مقالات_مهدویت_انحرافات
✏️شیخیه چه انحرافاتی را به اصول تشیع وارد کرد؟
🔸
شیخیه، با مطرح کردن رکن چهارم، باب نیابت خاص امام زمان را که در اندیشهی امامیه با مرگ آخرین نفر از نواب اربعه بسته شده بود، مجدداً باز کردند و آن را منحصر به پیشوای خود دانستند.
تاریخ معاصر تشیع اثنیعشری حاکی از ظهور فرقههای انحرافی است که آسیبهایی به اندیشههای شیعهی امامیه زده و انحرافهای بزرگی در باورهای اصلی آن از جمله مهدویت، عدل، معاد و... ایجاد کردهاند. از جمله مهمترین این فرقهها بابیت و در زیر مجموعهی آن بهائیت است. جالب آنکه این فرقهها از سوی استعمارگران و به ویژه عمال زیرک انگلیس برای ایجاد آشوب در ایران عصر قاجار حمایت میشدند. اما این فرقهها درختی نبودند که یک روزه کاشته شده و به بار نشسته باشند، بلکه سالها قبل بذر آنها در افکار شیعیان ریخته شده بود و آنجا که زمینه مساعد بود، ریشه دوانیده و رشد کرده بودند. در واقع میتوان گفت این فرقهها از آبشخور اندیشههای شیخ احمد احسائی، مؤسس فرقهی شیخیه، سرچشمه گرفته و تحت تأثیر شدید این فرقه بودند. بر این اساس، برای ریشهیابی انحراف در تشیع در سدههای اخیر میبایست به دنبال پاسخگویی به این سؤال باشیم که شیخیه چه کسانی بودند و چه اعتقاداتی داشتند؟ پاسخ به این سؤال محور اصلی نوشتار حاضر است.
الف) شیخیه از شکلگیری تا انشعاب
1.شیخ احمد احسائی
مؤسس فرقهی شیخیه، شیخ احمد احسائی، که شیخیه او را «شیخ جلیل» نامیدهاند، مردی شیعه مذهب و پیرو مکتب فقهی اخباری بود. وی، که زینالدین نام داشت، در روستایی به نام «مطریفی» (1166 تا 1241 ه) واقع در منطقهی احساء یا لحساء ناحیهای در شرق شبه جزیرهی عربستان به دنیا آمد. اجدادش تا پشت دهم همه از نژاد خالص عرببودند.[1]پس از انجام تحصیلات اولیه در زادگاه خود، عازم کربلا و نجف شد و در آنجا از محضر بزرگان تشیع بهره برد. او در این سالها، علاوه بر فقه و حدیث، در طب و نجوم و ریاضی قدیم و برخی علوم دیگر مطالعاتی کرد. در سال 1212، برخی از گفتارهای رمزآلود او دیگران را به وی مشکوک کرد. چند سال بعد، شیخ احمد به قصد زیارت امام رضا (علیه السلام) به ایران آمد و در شهرهای مختلف از جمله یزد، تهران، کرمانشاه، قزوین و مشهد مدتی سکنی گزید. او در ایران ابتدا محبوبیت زیادی کسب کرد، به حضور فتحعلیشاه قاجار رفت و مورد احترام قرار گرفت. اما اقامت در قزوین و مناظره با آیتالله ملا محمدتقی برغانی، مجتهد این شهر، دربارهی معاد، سرآغاز مرحلهی نه چندان خوشایندی در زندگی احسائی بود که به مخالفت مجتهدین با اندیشههایش و نهایتاً تکفیر وی توسط علمای تشیع منتهی شد. از آن پس، شیخ احمد به هر شهری میرفت، حکم تکفیرش قبل از او به آنجا رسیده بود و جایی برای اقامت وی باقی نگذاشته بود. وی ناگزیر راه کربلا را در پیش گرفت، اما نامههای آیتالله برغانی به علمای عتبات، اقامت در عراق را نیز برای احسائی سخت کرده بود، لذا راهی حج شد، اما پیش از آنکه به مکه برسد در مدینه درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد...
📎 ادامه در لینک زیر...
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/mahdaviat/mahdi-6/102676.html
@alvadossadegh
✏️شیخیه چه انحرافاتی را به اصول تشیع وارد کرد؟
🔸
شیخیه، با مطرح کردن رکن چهارم، باب نیابت خاص امام زمان را که در اندیشهی امامیه با مرگ آخرین نفر از نواب اربعه بسته شده بود، مجدداً باز کردند و آن را منحصر به پیشوای خود دانستند.
تاریخ معاصر تشیع اثنیعشری حاکی از ظهور فرقههای انحرافی است که آسیبهایی به اندیشههای شیعهی امامیه زده و انحرافهای بزرگی در باورهای اصلی آن از جمله مهدویت، عدل، معاد و... ایجاد کردهاند. از جمله مهمترین این فرقهها بابیت و در زیر مجموعهی آن بهائیت است. جالب آنکه این فرقهها از سوی استعمارگران و به ویژه عمال زیرک انگلیس برای ایجاد آشوب در ایران عصر قاجار حمایت میشدند. اما این فرقهها درختی نبودند که یک روزه کاشته شده و به بار نشسته باشند، بلکه سالها قبل بذر آنها در افکار شیعیان ریخته شده بود و آنجا که زمینه مساعد بود، ریشه دوانیده و رشد کرده بودند. در واقع میتوان گفت این فرقهها از آبشخور اندیشههای شیخ احمد احسائی، مؤسس فرقهی شیخیه، سرچشمه گرفته و تحت تأثیر شدید این فرقه بودند. بر این اساس، برای ریشهیابی انحراف در تشیع در سدههای اخیر میبایست به دنبال پاسخگویی به این سؤال باشیم که شیخیه چه کسانی بودند و چه اعتقاداتی داشتند؟ پاسخ به این سؤال محور اصلی نوشتار حاضر است.
الف) شیخیه از شکلگیری تا انشعاب
1.شیخ احمد احسائی
مؤسس فرقهی شیخیه، شیخ احمد احسائی، که شیخیه او را «شیخ جلیل» نامیدهاند، مردی شیعه مذهب و پیرو مکتب فقهی اخباری بود. وی، که زینالدین نام داشت، در روستایی به نام «مطریفی» (1166 تا 1241 ه) واقع در منطقهی احساء یا لحساء ناحیهای در شرق شبه جزیرهی عربستان به دنیا آمد. اجدادش تا پشت دهم همه از نژاد خالص عرببودند.[1]پس از انجام تحصیلات اولیه در زادگاه خود، عازم کربلا و نجف شد و در آنجا از محضر بزرگان تشیع بهره برد. او در این سالها، علاوه بر فقه و حدیث، در طب و نجوم و ریاضی قدیم و برخی علوم دیگر مطالعاتی کرد. در سال 1212، برخی از گفتارهای رمزآلود او دیگران را به وی مشکوک کرد. چند سال بعد، شیخ احمد به قصد زیارت امام رضا (علیه السلام) به ایران آمد و در شهرهای مختلف از جمله یزد، تهران، کرمانشاه، قزوین و مشهد مدتی سکنی گزید. او در ایران ابتدا محبوبیت زیادی کسب کرد، به حضور فتحعلیشاه قاجار رفت و مورد احترام قرار گرفت. اما اقامت در قزوین و مناظره با آیتالله ملا محمدتقی برغانی، مجتهد این شهر، دربارهی معاد، سرآغاز مرحلهی نه چندان خوشایندی در زندگی احسائی بود که به مخالفت مجتهدین با اندیشههایش و نهایتاً تکفیر وی توسط علمای تشیع منتهی شد. از آن پس، شیخ احمد به هر شهری میرفت، حکم تکفیرش قبل از او به آنجا رسیده بود و جایی برای اقامت وی باقی نگذاشته بود. وی ناگزیر راه کربلا را در پیش گرفت، اما نامههای آیتالله برغانی به علمای عتبات، اقامت در عراق را نیز برای احسائی سخت کرده بود، لذا راهی حج شد، اما پیش از آنکه به مکه برسد در مدینه درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد...
📎 ادامه در لینک زیر...
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/mahdaviat/mahdi-6/102676.html
@alvadossadegh
وعده صادق
صفحه اصلی
الوعد الصادق - وعده صادق پایگاه اصلاع رسانی مهدویت - فراماسونری - دشمن شناسی - ظهور امام زمان (ع) - مهدی موعود - مهدویت - دجال آخرالزمان