وعده صادق
684 subscribers
1.93K photos
418 videos
4 files
1.16K links
پایگاه مهدویت , فراماسونری و دشمن شناسی

www.alvadossadegh.com

کپی برداری یا فوروارد مطالب کانال، با ذکر منبع بلامانع است.

ارتباط با « وعده صادق »:
@alvadossadegh_ir
Download Telegram
#مقالات_مهدویت


🔷سرگذشت نرجس خاتون🔷


🔸مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی روایت می کنند :
بشربن سلیمان (ایشان از فرزندان ابو ایوب انصاری و از شیعیان و ارادتمندان حضرت امام هادی (ع ) و امام عسگری (ع ) و همسایه آنان بوده و به شغل برده فروشی اشتغال داشته است ) می گوید: خادم امام هادی (ع ) نزد من آمد و گفت حضرت با تو کاری دارند. من خدمت حضرت رسیدم .ایشان نامه ای به خط فرنگی نوشتند و همراه با یک کیسه زر که در آن دویست و بیست سکه بود به من دادند و فرمودند : به بغداد می روی و در فلان روز در لنگرگاه فرات حضور می یابی .هنگامی که اسیران را به ساحل آوردند-نظر کن به برده فروشی به نام عمروبن یزید و مراقب او باش تا کنیزی را برای فروش بیاورد که دارای این صفات است .آنگاه حضرت خصوصیات او را بیان فرمود و اضافه کرد که آن کنیز نمی گذارد مشتریان به او نظر کنند یا به بدنش دست بزنند و می گوید:من باید خودم خریدارم را انتخاب کنم . در این هنگام تو پیش برو و نامه مرا به آن کنیز بده و او را خریداری کن .


🔸بشر بن سلیمان گوید : مطابق فرموده حضرت عمل کردم. آن کنیز چون در نامه نگریست -بسیار گریست و به عمروبن یزید گفت : مرا به صاحب نامه بفروش و سوگندها خورد که اگر چنین نکنی خود را هلاک می کنم .


🔸بشربن سلیمان گوید : کنز را با همان کیسه زر خریدم و چون به منزلی که در بغداد گرفته بودم رسیدیم آن کنیز نامه امام را بیرون آورد نرا بوسید و بردیده می گذاشت . با تعجب گفتم : چگونه نامه ای را می بوسی که صاحب آنرا نمی شناسی ؟ او پاسخ داد: گوش فرا دار تا سرگذشت خود را برایت شرح دهم :
من ملیکه دختر یشوعای - فرزند قیصر-پادشاه روم هستم و مادرم از فرزندان شمعون بن حمون بن صفا - وصی حضرت عیسی (ع ) است.


🔸هنگامی که 13ساله بودم -جدم قیصر خواست مرا به عقد فرزند برادر خود در آورد.پس جمع کثیری از علمای مسیحی و امرای لشگر و صاحبان منزلت را در قصر خود گردآورد. به دستور او تختی بزرگ و جواهرنشان برای پسر برادرش مهیا ساختند و بتها و صلیبها را بر بلندی قرار دادند .آنگاه پسر برادر خود را بالای تخت فرستاد. اما چون کشیشها انجیلها را به دست گرفتند که بخوانند-بتها و صلیبها سرنگون شدند و تخت واژگون گردید و داماد از تخت به زیر افتاد و بیهوش شد.


🔸کشیشها با دیدن ین منظره به وحشت افتادند و از پادشاه خواستند تا ایشان را از این کار معاف دارد.جدم نیز این امر را به فال بد گرفت و به کشیشان دستور داد بار دیگر تخت را برپا کنند و صلیبها را بر جای خود نهند.این بار برادر آن داماد نگون بخت را بر تخت نشاندند. از چون انجیلها را گشودند و شروع به خواندن کردند - بار دیگر تخت واژگون گردید و بتها و صلیبها و داماد سرنگون شدند. مردم چون برای بار دوم این منظره را دیدند-متفرق شدند و جدم نیز به حرمسرا بازگشت .


🔸شب در عالم رویا دیدم : حضرت مسیح (ع ) و شمعون وگروهی از حوارییون در قصر جدم جمع شدند و در جای همان تختی که برای داماد قرار داده بودند منبری از نور نصب نمودند .منبری که از بلندی سر به آسمان می سایید. بعد حضرت محمد (ص ) با وصی و دامادش علی بن ابی طالب(ع ) و جمعی از امامان (علیهم السلام ) و فرزندانشان به قصر وارد شدند. مسیح با ادب به استقبال حضرت محمد (ص ) رفت و آنحضرت را در آغوش گرفت .


🔸حضرت محمد (ص ) به مسیح فرمودند : ای روح الله ! ما آمده ایم از ملیکه دختر وصیت شمعون برای فرزندم خواستگاری کنیم . و اشاره کردند به امام حسن عسکری (ع ) - فرزند کسی که تونامه ایشان را به من دادی - حضرت عیسی (ع ) به شمعون نظر کرد و فرمود : شرافت دو جهان به تو روی آورده است .
چون شمعون پاسخ مثبت داد- همگی بالای آن منبر رفتند و حضرت محمد (ص ) خطبه ای خواند و با حضرت مسیح (ع ) مرا برای امام عسکری (ع ) عقد بستند .


🔸صبحگاهان که سر از خواب بر گرفتم -این رویا را برای جدم بازگو کردم اما از محبت آن خورشید امامت -صبر و قرار از کفم رفت .از خواب و خوراک باز ماندم و بیمار شدم . هرجا طبیبی یافتند به بالینم آوردند اما سودی نکرد.
شبی دیگر در رویا دیدم : سرور زنان -فاطمه زهرا (س ) به دیدن من آمدند و حضرت مریم (س) همراه با هزار کنیز بهشتی در خدمت او بودند. پس حضرت مریم به من گفت : این بانو - سرور زنان و مادر شوهر تو است . من به دامانش آویختم و گلایه کردم که فرزندش به دیدن من نمی آید. حضرت فاطمه (س ) فرمود چگونه فرزندم به دیدن تو آید در حالی که تو مسیحی هستی . پس شهادتین را به من تعلیم داد و چون من شهادتین گفتم - مرا به سینه خود چسبانید . پس از آن هر شب حضرت امام حسن عسکری (ع ) را در خواب می دیدم .
#مقالات_مهدویت


💠چرا نامی (به طور مستقیم) از امام زمان در قرآن نیامده است؟💠


🔷این پرسش حاوی نکاتی است که مهم‌‌ترین آن نحوه برداشت از آیات قرآن و استدلال به آن است. کسی که به قرآن استناد می‌‌جوید، باید احاطه کاملی بر روش تفسیر قرآن، آیات محکم و مشابه، مباحث تاریخی، معارف اعتقادی و… داشته باشد، درحالی‌که بدون در نظر گرفتن این مسائل و با بی‌توجهی به سایر مفاهیم دینی و برداشت احتمالی (و کاملاً شخصی) نمی‌‌توان نظری درست و یا شبهه‌‌ای اساسی ایراد کرد؟! به هرحال در پاسخ به این پرسش و بررسی روش‌‌های «مفهوم‌سازی قرآن»، به چند نکته اشاره می‌‌شود:


🔸الف. تبیین قرآن توسط پیامبر
عدم تصریح به خصوصیت و تعداد و نام امامان ـ از جمله امام مهدی علیه‌السلام ـ موضوعی استثنایی نیست. قرآن خود متکفل بیان تمام مصادیق و جزئیات فروع معارف و دستورالعمل‌‌ها نیست تا عدم تصریح به نام امامان، امری خلاف انتظار و غیرموافق با سبک ویژه قرآن باشد. نماز نمونه خوبی از این قبیل مسائل است. در بین احکام و دستورات دین، نماز جایگاه و اهمیت ویژه‌‌ای دارد و تأکیدات فراوانی بر اقامه آن شده است:
«أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِ‌ی؛ نماز را برای یاد من به‌پا دارید».[۱]
«الَّذِینَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْ‌ضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ؛ کسانی که اگر در زمین تمکن یابند نماز به‌پا می‌دارند».[۲]
«فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ؛ نماز به‌پا دارید و زکات بپردازید».[۳]
«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْل؛ در دو طرف روز و اوایل شب نماز به‌پا دار».[۴]

🔸اما به راستی آیا در آیات قرآن، نشانی از تعداد رکعت‌‌ها و خصوصیات و جزئیات این فریضه، وجود دارد؟
قرآن درباره سایر دستورهای دین (مانند زکات، حج، خمس و ...) نیز از این روند پیروی کرده است؛ یعنی تکیه اصلی را بر تثبیت این واجبات گذاشته و بیان جزئیات و خصوصیات دیگر را به «سنت» واگذار کرده است.
همین دغدغه و پاسخ آن، بر زبان ابوبصیر و امام صادق‌ علیه‌السلام نیز جاری شده است. ابوبصیر درباره آیه‌‌59 سوره‌‌ نساء؛ «أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّ‌سُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ‌ مِنكُمْ؛ خدا، رسول و اولی‌الامر را اصاعت کنید» به طرح پرسشی می‌‌پردازد. روشن است که تردید درباره «الله» و «الرسول» در میان نبود، اما عبارت «اولی‌الامر» و اجمالی که در آن نهفته است، وی را بر آن داشت تا بپرسد: چرا قرآن نام و مشخصات «اولی‌الامر» را نبرده است؟ اگر واقعاً حق با شیعه است و مراد از آن، اهل بیت پیامبرند؛ چرا آنان را به نام معرفی نکرد؟