"لَیلَةُ القَدرِ"
دقت کن! "لیل"، شب است. "لیله" هم شب است. اما در جهانِ سالکان، معنایِ وجودی این دو یکسان نیست. چه "لیل"، مذکر است و "لیله" مؤنث. و تمام داستان از همینجا آغاز می شود. در سوره ی قدر، "لیله" را بکار می بَرَد. مؤنث را. و این شبی است که آبستن حوادث شگرف است. چه تمام اتفاقات در وجود او می افتد. در "لیل"، که مذکر است، داستان، پوشندگی است. به تاریکی رفتن است، "وَ اللَّیلِ اِذا یَغشَی" ( قسم به شب آنگاه که می پوشاند). اما در "لیله"، داستان نزول نور است، حکایت حیات و بالندگی است. در "لیل"، سکون و به خواب رفتن است، در "لیله"، بیداری و احیاء است. و این "لیله" است که از هزار ماه بهتر است، چرا که "قدر"، مضاف الیه او شده است. از این منظر، "لیله" اشاره به نیروی مؤنث کل است. آن نفس پاکِ پذیرا. همانکه قدرت پرورش دهندگی را به وفور در خود دارد. همان وجودی که مهبط ملائکه و روح است. وجودی که "کل امر"، در جهان او به وقوع می پیوندد و انسان های کامل از وجود اوست که به منصه ظهور می رسند. "لیله" اشاره به وجه هستی ساز وجود است، هر شبی نیست. نمی تواند باشد، زیرا یکی است، فرد است. "لیله"، تسلیم محض است. جز این باشد، نزولی در کار نیست. خیر و برکت کجا فرود آیند؟! ای دوست، وجودت را با تسلیم محض، برای نزول بهترین ها آماده کن. در این چند روز باقیمانده، با مراقبه ای جانانه بیدار باش. اَحیاء را اِحیاء کن. شب زندگان را دریاب. و بدان آنچه در عالَم کبیر اتفاق افتد، در عالَم صغیر نیز که تو باشی، اتفاق خواهد افتاد. "لیله" خود را آماده کن و امسال از او خواستش را بخواه. دست از خواست خود بر دار، تا او هر آنچه که خود صلاح می داند بر تو فرود آرد. جز صلاحش چیزی مخواه. در دعاهایت دستور نده، چون گذشته آرزوهایت را لیست نکن. بلکه تمام وجودت را تسلیم وار در اختیارش بگذار. یکبار هم که شده حرف گوش کن و در برابرش یک پذیرش تام باش. چون "لیله" باش، آرام و پذیرا. و نترس، زیرا آن، "سلام" است تا طلوع سپیده دم. و هشیار باش وقتی قرآن می فرماید که؛ خداوند بین آدمی و قلبش است، وقتی می فرماید؛ "اِنَّ مَعِیَ رَبّی"، پس دریاب که این عظمت ها از کجا به کجا نازل می شود و مرکزش کجاست. قدر این لیله ات را بدان.
التماس دعا🙏
ریاعی
دقت کن! "لیل"، شب است. "لیله" هم شب است. اما در جهانِ سالکان، معنایِ وجودی این دو یکسان نیست. چه "لیل"، مذکر است و "لیله" مؤنث. و تمام داستان از همینجا آغاز می شود. در سوره ی قدر، "لیله" را بکار می بَرَد. مؤنث را. و این شبی است که آبستن حوادث شگرف است. چه تمام اتفاقات در وجود او می افتد. در "لیل"، که مذکر است، داستان، پوشندگی است. به تاریکی رفتن است، "وَ اللَّیلِ اِذا یَغشَی" ( قسم به شب آنگاه که می پوشاند). اما در "لیله"، داستان نزول نور است، حکایت حیات و بالندگی است. در "لیل"، سکون و به خواب رفتن است، در "لیله"، بیداری و احیاء است. و این "لیله" است که از هزار ماه بهتر است، چرا که "قدر"، مضاف الیه او شده است. از این منظر، "لیله" اشاره به نیروی مؤنث کل است. آن نفس پاکِ پذیرا. همانکه قدرت پرورش دهندگی را به وفور در خود دارد. همان وجودی که مهبط ملائکه و روح است. وجودی که "کل امر"، در جهان او به وقوع می پیوندد و انسان های کامل از وجود اوست که به منصه ظهور می رسند. "لیله" اشاره به وجه هستی ساز وجود است، هر شبی نیست. نمی تواند باشد، زیرا یکی است، فرد است. "لیله"، تسلیم محض است. جز این باشد، نزولی در کار نیست. خیر و برکت کجا فرود آیند؟! ای دوست، وجودت را با تسلیم محض، برای نزول بهترین ها آماده کن. در این چند روز باقیمانده، با مراقبه ای جانانه بیدار باش. اَحیاء را اِحیاء کن. شب زندگان را دریاب. و بدان آنچه در عالَم کبیر اتفاق افتد، در عالَم صغیر نیز که تو باشی، اتفاق خواهد افتاد. "لیله" خود را آماده کن و امسال از او خواستش را بخواه. دست از خواست خود بر دار، تا او هر آنچه که خود صلاح می داند بر تو فرود آرد. جز صلاحش چیزی مخواه. در دعاهایت دستور نده، چون گذشته آرزوهایت را لیست نکن. بلکه تمام وجودت را تسلیم وار در اختیارش بگذار. یکبار هم که شده حرف گوش کن و در برابرش یک پذیرش تام باش. چون "لیله" باش، آرام و پذیرا. و نترس، زیرا آن، "سلام" است تا طلوع سپیده دم. و هشیار باش وقتی قرآن می فرماید که؛ خداوند بین آدمی و قلبش است، وقتی می فرماید؛ "اِنَّ مَعِیَ رَبّی"، پس دریاب که این عظمت ها از کجا به کجا نازل می شود و مرکزش کجاست. قدر این لیله ات را بدان.
التماس دعا🙏
ریاعی
🔔فراخوان استخدام مهندس معمار
(طراح نما و داخلی)
♦️مهارت های مورد نیاز:
🔱مدلسازی سه بعدی 3dMAX
🔱آشنایی با دیتیل های اجرایی
🔱ویرایش تصاویر
(PHOTOSHOP)
محدوده استقرار:میدان نبوت
در صورت تمایل رزومه (پورتوفولیو مصور)،نمونه کار و شرایط کاری خود را در قالب PDF به نشانی Nabiei88ali@GMAIL.COM ارسال کنید.
(طراح نما و داخلی)
♦️مهارت های مورد نیاز:
🔱مدلسازی سه بعدی 3dMAX
🔱آشنایی با دیتیل های اجرایی
🔱ویرایش تصاویر
(PHOTOSHOP)
محدوده استقرار:میدان نبوت
در صورت تمایل رزومه (پورتوفولیو مصور)،نمونه کار و شرایط کاری خود را در قالب PDF به نشانی Nabiei88ali@GMAIL.COM ارسال کنید.
" اول اردیبهشت، بزرگداشت شیخ اجل سعدی شیرازی "
اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی که دوستداران هنر او را به عنوان استاد سخن میشناسند.
سعدی در حدود ۶۰۶ هجری متولد شد. وی برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت و در مدرسه معروف نظامیهی آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت.
وی بعد از آن به سفرهای طولانی خود رفت و بنا به گفتار خود سعدی در اقصای عالم گشت و از هر خرمنی خوشهای برداشت.
سفرهای وی در سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز پایان یافت. وفات سعدی در سال ۶۹۰ نوشته اند.
از مهمترین آثار سعدی گلستان است و این اثر منثور در هشت باب نوشته شده است. اثر منظوم وی بوستان نام دارد که آن هم در ده باب عنوان شده است.
سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست زندگی میکرد. آرامگاه این شاعر بزرگ در شیراز قرار دارد و همه روزه از علاقمندان میزبانی میکنند.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند، تو همچنان که هستی
I
اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی که دوستداران هنر او را به عنوان استاد سخن میشناسند.
سعدی در حدود ۶۰۶ هجری متولد شد. وی برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت و در مدرسه معروف نظامیهی آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت.
وی بعد از آن به سفرهای طولانی خود رفت و بنا به گفتار خود سعدی در اقصای عالم گشت و از هر خرمنی خوشهای برداشت.
سفرهای وی در سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز پایان یافت. وفات سعدی در سال ۶۹۰ نوشته اند.
از مهمترین آثار سعدی گلستان است و این اثر منثور در هشت باب نوشته شده است. اثر منظوم وی بوستان نام دارد که آن هم در ده باب عنوان شده است.
سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست زندگی میکرد. آرامگاه این شاعر بزرگ در شیراز قرار دارد و همه روزه از علاقمندان میزبانی میکنند.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند، تو همچنان که هستی
I
" اول اردیبهشت، بزرگداشت شیخ اجل سعدی شیرازی "
اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی که دوستداران هنر او را به عنوان استاد سخن میشناسند.
سعدی در حدود ۶۰۶ هجری متولد شد. وی برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت و در مدرسه معروف نظامیهی آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت.
وی بعد از آن به سفرهای طولانی خود رفت و بنا به گفتار خود سعدی در اقصای عالم گشت و از هر خرمنی خوشهای برداشت.
سفرهای وی در سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز پایان یافت. وفات سعدی در سال ۶۹۰ نوشته اند.
از مهمترین آثار سعدی گلستان است و این اثر منثور در هشت باب نوشته شده است. اثر منظوم وی بوستان نام دارد که آن هم در ده باب عنوان شده است.
سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست زندگی میکرد. آرامگاه این شاعر بزرگ در شیراز قرار دارد و همه روزه از علاقمندان میزبانی میکنند.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند، تو همچنان که هستی
اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی که دوستداران هنر او را به عنوان استاد سخن میشناسند.
سعدی در حدود ۶۰۶ هجری متولد شد. وی برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت و در مدرسه معروف نظامیهی آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت.
وی بعد از آن به سفرهای طولانی خود رفت و بنا به گفتار خود سعدی در اقصای عالم گشت و از هر خرمنی خوشهای برداشت.
سفرهای وی در سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز پایان یافت. وفات سعدی در سال ۶۹۰ نوشته اند.
از مهمترین آثار سعدی گلستان است و این اثر منثور در هشت باب نوشته شده است. اثر منظوم وی بوستان نام دارد که آن هم در ده باب عنوان شده است.
سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست زندگی میکرد. آرامگاه این شاعر بزرگ در شیراز قرار دارد و همه روزه از علاقمندان میزبانی میکنند.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند، تو همچنان که هستی
هوالعالم به نام اولین معلم، او که در اولین کلام فرمود: "بخوان" چه میتوان نوشت که کلمات همیشه کم می آورند، در مقامی که مولای متقیان امیر المومنین علی (ع)فرمود: [من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا] ،روز #معلم مبارك تبريك به تمام اساتيدم بخصوص پدرم كه بسياراموختم از ايشان
سه واژه ي مهم و تاثير گذار در زندگي: "انتخاب" "فرصت " تغییر" باید "انتخابی" درست داشته باشی تا "فرصتی" مناسب پیدا کني؛ و گرنه زندگیت هیچگاه "تغییر" نخواهد کرد. سلام با ارزوي هفته اي پر از فرصت و شادي☘️
❌تئوری اسب مرده
اسبی که مرده دیگر حرکت نمیکند!
سرخپوستان یک ضربالمثل خیلی معروف دارند که میگوید:
وقتی دیدی اسبت مرده، پیاده شو!
این مثل آنقدر معروف شد که حتی به تئوریهای مدیریت یک تئوری جدید وارد شد تحت عنوان: تئوری اسب مرده شاید فکر کنید این جمله خیلی بدیهی است، ولی اینطور هم نیست، همه ما اسب مرده زیادی داریم.
بیایید با چند مثال شروع کنیم:
_مثلا شرکت و سازمانهای زیادی را میبینید که رسما ورشکسته هستند
یا محصولی میفروشند که دیگر تقاضایی برایش وجود ندارد یا خودمان سهمی را در بورس میخریم که ضرر کردیم و امیدی به سود کردن از آن نداریم، در اینجا بجای پیاده شدن از اسب مرده کارهای عجیب غریب میکنیم.
کسانی که اسب مرده دارند ویژگیهای مشترکی دارند و کارهای مشترکی انجام میدهند از جمله:
۱. شلاق جدید میخرند:
معتقدند اگر اسب حرکت نمیکند بخاطر شلاقش است، شلاق را باید عوض کرد و محکمتر بر اسب زد تا اسب مرده حرکت کند.
مثلا روی سهمی که قرار نیست رشد کند دائم خرید میزنیم یا برای محصولی که بازاری برای فروش ندارد تولید را مجهزتر میکنیم.
۲. اسب سواران را عوض میکنیم:
کسانی که اسب مرده دارند معتقدند ما همیشه از این روش استفاده میکردیم و جواب میگرفتیم، پس الان باید سوارکار عوض شود.
مثلا در شرکتها بجای اصلاح فرآیند، کارمندها را اخراج میکنند یا مثلا در بورس بجای تحلیل کردن و یاد گرفتن سراغ کانالهای vip میروند
و وقتی ضرر کردند، سراغ یک کانال vip دیگر میروند.
۳. کمیتهای برای بررسی نحوه بهبود عملکرد اسب مرده تعیین میکنند:
مثلا در شرکت اتاق فکرهای بیجهت تشکیل میدهند که هیچ خروجی خاصی ندارد، یا بعضا در جمعهای خانوادگی میبینند یک نفر کارهای غیر اخلاقی انجام میدهد، جمع میشوند دور هم تصمیم میگیرند آن فرد باید ازدواج کند تا به راه راست هدایت شود و نه تنها درست نمیشود بلکه یکی دیگر را هم بدبخت میکند.
۴. استانداردها را پایین میآورند تا اسب مرده را هم شامل شود و اسب مرده در طبقه زنده بیتحرک قرار گیرد.
معمولا برای توجیه عملکرد ضعیف یک مورد بدتر از خودمان پیدا میکنیم و میگوییم ببین بدبخت تر از من هم وجود دارد، مثلا در بورس برای سهم زیانده میگویند این سهم را به دید بلندمدت خریدم.
۵. عملکرد اسب مرده را عادی و عملکرد بقیه اسبها را ایدهآل تصور میکنیم.
مثلا در خودروسازی میگویند صنعت خودرو وضعیت خوبی دارد و در شرایط نرمال به سر میبرد، عملکرد خودرو سازهای اروپایی حالت خاص و استثنا دارد.
پس چرا باید تغییر کنیم؟
۶. حقوق هیات مدیره اسب مرده را زیاد میکنیم تا انگیزه مدیران را حفظ کنیم:
مثلا بچهمان را به زور میفرستیم پزشکی بخواند و وقتی بخاطر عدم علاقه درس نمیخواند به او جایزه میدهیم که انگیزه بگیرد، یا مثلا یک فرد اشتباه را در یک سمت خاص قرار میدهیم و وقتی عملکرد ضعیفش نمایان شد حالا بجای اخراج، حقوقش را بیشتر میکنیم.
توجیهگری را کنار بگذارید و واقعگرا باشید اسبی که مرده دیگر زنده نمیشود
هزینه نگهداری اسب مرده خیلی زیاد است، نه تنها به ما سواری نمیدهد، بلکه کلی هم ما را عقب میاندازد.
در زندگی شخصی هم همینطور اسب مرده را کنار بگذايد
اسبی که مرده دیگر حرکت نمیکند!
سرخپوستان یک ضربالمثل خیلی معروف دارند که میگوید:
وقتی دیدی اسبت مرده، پیاده شو!
این مثل آنقدر معروف شد که حتی به تئوریهای مدیریت یک تئوری جدید وارد شد تحت عنوان: تئوری اسب مرده شاید فکر کنید این جمله خیلی بدیهی است، ولی اینطور هم نیست، همه ما اسب مرده زیادی داریم.
بیایید با چند مثال شروع کنیم:
_مثلا شرکت و سازمانهای زیادی را میبینید که رسما ورشکسته هستند
یا محصولی میفروشند که دیگر تقاضایی برایش وجود ندارد یا خودمان سهمی را در بورس میخریم که ضرر کردیم و امیدی به سود کردن از آن نداریم، در اینجا بجای پیاده شدن از اسب مرده کارهای عجیب غریب میکنیم.
کسانی که اسب مرده دارند ویژگیهای مشترکی دارند و کارهای مشترکی انجام میدهند از جمله:
۱. شلاق جدید میخرند:
معتقدند اگر اسب حرکت نمیکند بخاطر شلاقش است، شلاق را باید عوض کرد و محکمتر بر اسب زد تا اسب مرده حرکت کند.
مثلا روی سهمی که قرار نیست رشد کند دائم خرید میزنیم یا برای محصولی که بازاری برای فروش ندارد تولید را مجهزتر میکنیم.
۲. اسب سواران را عوض میکنیم:
کسانی که اسب مرده دارند معتقدند ما همیشه از این روش استفاده میکردیم و جواب میگرفتیم، پس الان باید سوارکار عوض شود.
مثلا در شرکتها بجای اصلاح فرآیند، کارمندها را اخراج میکنند یا مثلا در بورس بجای تحلیل کردن و یاد گرفتن سراغ کانالهای vip میروند
و وقتی ضرر کردند، سراغ یک کانال vip دیگر میروند.
۳. کمیتهای برای بررسی نحوه بهبود عملکرد اسب مرده تعیین میکنند:
مثلا در شرکت اتاق فکرهای بیجهت تشکیل میدهند که هیچ خروجی خاصی ندارد، یا بعضا در جمعهای خانوادگی میبینند یک نفر کارهای غیر اخلاقی انجام میدهد، جمع میشوند دور هم تصمیم میگیرند آن فرد باید ازدواج کند تا به راه راست هدایت شود و نه تنها درست نمیشود بلکه یکی دیگر را هم بدبخت میکند.
۴. استانداردها را پایین میآورند تا اسب مرده را هم شامل شود و اسب مرده در طبقه زنده بیتحرک قرار گیرد.
معمولا برای توجیه عملکرد ضعیف یک مورد بدتر از خودمان پیدا میکنیم و میگوییم ببین بدبخت تر از من هم وجود دارد، مثلا در بورس برای سهم زیانده میگویند این سهم را به دید بلندمدت خریدم.
۵. عملکرد اسب مرده را عادی و عملکرد بقیه اسبها را ایدهآل تصور میکنیم.
مثلا در خودروسازی میگویند صنعت خودرو وضعیت خوبی دارد و در شرایط نرمال به سر میبرد، عملکرد خودرو سازهای اروپایی حالت خاص و استثنا دارد.
پس چرا باید تغییر کنیم؟
۶. حقوق هیات مدیره اسب مرده را زیاد میکنیم تا انگیزه مدیران را حفظ کنیم:
مثلا بچهمان را به زور میفرستیم پزشکی بخواند و وقتی بخاطر عدم علاقه درس نمیخواند به او جایزه میدهیم که انگیزه بگیرد، یا مثلا یک فرد اشتباه را در یک سمت خاص قرار میدهیم و وقتی عملکرد ضعیفش نمایان شد حالا بجای اخراج، حقوقش را بیشتر میکنیم.
توجیهگری را کنار بگذارید و واقعگرا باشید اسبی که مرده دیگر زنده نمیشود
هزینه نگهداری اسب مرده خیلی زیاد است، نه تنها به ما سواری نمیدهد، بلکه کلی هم ما را عقب میاندازد.
در زندگی شخصی هم همینطور اسب مرده را کنار بگذايد