💫نماز شب هایی که لو می رفتند..
#نجوای_شیدایی 1 💫
🍁آن دلاور رزمنده ای که شب هنگام به نماز شب بر می خیزد، بیش از هرکس دیگری از گزارش گری که در فاصله چند متری از روابط عاشقانه اش با خالق یکتا پرده بر می دارد، دلگیر و فراری است. اما کمی در باب اخلاص این شب زنده داران حرف بزنیم..
✨فهمیده بودم برای یافتن عاشقان باید نیمه شب برخاست و تمام گوشه های دنج و تاریک پادگان را دقیق کاوید تا معنی عشق و عرفان را فهمید.
🌱کنار یکی از دیوارها زمزمه های یک عاشق بی پروا به گوش می رسید و کمی ان طرف تر هم عاشق دیگری با خدای خود به گفتگو نشسته بود.
🌾اما این دو از حضور هم خبر نداشتند. این دو آنقدر راز و نیاز کردند تا تکبیر اذان صبح گفته شد. با این نوا سریع نماز را به پایان رسانده و خود را به جمع دوستان رساندند اما محل عبور به گونه ای بود که این دو عاشق شیرین سخن با هم برخورد و تلاقی داشتند..
💐به محض دیدن یکدیگر، سکوتی بین شان حکم فرما شد، سر را به زیر انداختند و با یک سلام علیکم میدان را ترک کردند و شاید به این فکر بودند که نکند رازونیازهایمان با معشوق لو رفته باشد!
💫🌸شب بعد آن جا آمدم تا دوباره از گفتگوهایشان گزارشی تهیه کنم اما چون قرارگاه دیدار با معشوق لو رفته بود هیچ کدام درمحل حاضر نشدند.. حالا باید برای پیدا کردن این دو دوباره پادگان را زیر پا بگذارم..
📎نجواهای عاشقانه شهید غلامرضا عارفیان - از نویسندگان حاضر در جبهه
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی
✔️ 👉 @Alamdarkomeil 👈
💫نماز شب هایی که لو می رفتند..
#نجوای_شیدایی 1 💫
🍁آن دلاور رزمنده ای که شب هنگام به نماز شب بر می خیزد، بیش از هرکس دیگری از گزارش گری که در فاصله چند متری از روابط عاشقانه اش با خالق یکتا پرده بر می دارد، دلگیر و فراری است. اما کمی در باب اخلاص این شب زنده داران حرف بزنیم..
✨فهمیده بودم برای یافتن عاشقان باید نیمه شب برخاست و تمام گوشه های دنج و تاریک پادگان را دقیق کاوید تا معنی عشق و عرفان را فهمید.
🌱کنار یکی از دیوارها زمزمه های یک عاشق بی پروا به گوش می رسید و کمی ان طرف تر هم عاشق دیگری با خدای خود به گفتگو نشسته بود.
🌾اما این دو از حضور هم خبر نداشتند. این دو آنقدر راز و نیاز کردند تا تکبیر اذان صبح گفته شد. با این نوا سریع نماز را به پایان رسانده و خود را به جمع دوستان رساندند اما محل عبور به گونه ای بود که این دو عاشق شیرین سخن با هم برخورد و تلاقی داشتند..
💐به محض دیدن یکدیگر، سکوتی بین شان حکم فرما شد، سر را به زیر انداختند و با یک سلام علیکم میدان را ترک کردند و شاید به این فکر بودند که نکند رازونیازهایمان با معشوق لو رفته باشد!
💫🌸شب بعد آن جا آمدم تا دوباره از گفتگوهایشان گزارشی تهیه کنم اما چون قرارگاه دیدار با معشوق لو رفته بود هیچ کدام درمحل حاضر نشدند.. حالا باید برای پیدا کردن این دو دوباره پادگان را زیر پا بگذارم..
📎نجواهای عاشقانه شهید غلامرضا عارفیان - از نویسندگان حاضر در جبهه
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی
✔️ 👉 @Alamdarkomeil 👈
یادداشت های آسمانی 1️⃣
💫نماز شب هایی که لو می رفتند..
#نجوای_شیدایی 1 💫
🍁آن دلاور رزمنده ای که شب هنگام به نماز شب بر می خیزد، بیش از هرکس دیگری از گزارش گری که در فاصله چند متری از روابط عاشقانه اش با خالق یکتا پرده بر می دارد، دلگیر و فراری است. اما کمی در باب اخلاص این شب زنده داران حرف بزنیم..
✨فهمیده بودم برای یافتن عاشقان باید نیمه شب برخاست و تمام گوشه های دنج و تاریک پادگان را دقیق کاوید تا معنی عشق و عرفان را فهمید.
🌱کنار یکی از دیوارها زمزمه های یک عاشق بی پروا به گوش می رسید و کمی ان طرف تر هم عاشق دیگری با خدای خود به گفتگو نشسته بود.
🌾اما این دو از حضور هم خبر نداشتند. این دو آنقدر راز و نیاز کردند تا تکبیر اذان صبح گفته شد. با این نوا سریع نماز را به پایان رسانده و خود را به جمع دوستان رساندند اما محل عبور به گونه ای بود که این دو عاشق شیرین سخن با هم برخورد و تلاقی داشتند..
💐به محض دیدن یکدیگر، سکوتی بین شان حکم فرما شد، سر را به زیر انداختند و با یک سلام علیکم میدان را ترک کردند و شاید به این فکر بودند که نکند رازونیازهایمان با معشوق لو رفته باشد!
💫🌸شب بعد آن جا آمدم تا دوباره از گفتگوهایشان گزارشی تهیه کنم اما چون قرارگاه دیدار با معشوق لو رفته بود هیچ کدام درمحل حاضر نشدند.. حالا باید برای پیدا کردن این دو دوباره پادگان را زیر پا بگذارم..
📎 #نجواهای_عاشقانه شهید غلامرضا عارفیان - از نویسندگان حاضر در جبهه
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی ، کوتاه از زندگی #هنرمند_شهید ، #غلامرضا_عارفیان
👉 @Alamdarkomeil 👈
یادداشت های آسمانی 1️⃣
💫نماز شب هایی که لو می رفتند..
#نجوای_شیدایی 1 💫
🍁آن دلاور رزمنده ای که شب هنگام به نماز شب بر می خیزد، بیش از هرکس دیگری از گزارش گری که در فاصله چند متری از روابط عاشقانه اش با خالق یکتا پرده بر می دارد، دلگیر و فراری است. اما کمی در باب اخلاص این شب زنده داران حرف بزنیم..
✨فهمیده بودم برای یافتن عاشقان باید نیمه شب برخاست و تمام گوشه های دنج و تاریک پادگان را دقیق کاوید تا معنی عشق و عرفان را فهمید.
🌱کنار یکی از دیوارها زمزمه های یک عاشق بی پروا به گوش می رسید و کمی ان طرف تر هم عاشق دیگری با خدای خود به گفتگو نشسته بود.
🌾اما این دو از حضور هم خبر نداشتند. این دو آنقدر راز و نیاز کردند تا تکبیر اذان صبح گفته شد. با این نوا سریع نماز را به پایان رسانده و خود را به جمع دوستان رساندند اما محل عبور به گونه ای بود که این دو عاشق شیرین سخن با هم برخورد و تلاقی داشتند..
💐به محض دیدن یکدیگر، سکوتی بین شان حکم فرما شد، سر را به زیر انداختند و با یک سلام علیکم میدان را ترک کردند و شاید به این فکر بودند که نکند رازونیازهایمان با معشوق لو رفته باشد!
💫🌸شب بعد آن جا آمدم تا دوباره از گفتگوهایشان گزارشی تهیه کنم اما چون قرارگاه دیدار با معشوق لو رفته بود هیچ کدام درمحل حاضر نشدند.. حالا باید برای پیدا کردن این دو دوباره پادگان را زیر پا بگذارم..
📎 #نجواهای_عاشقانه شهید غلامرضا عارفیان - از نویسندگان حاضر در جبهه
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی ، کوتاه از زندگی #هنرمند_شهید ، #غلامرضا_عارفیان
👉 @Alamdarkomeil 👈
یادداشت های آسمانی 2️⃣
💫 آنچه از دل بر آید..
#نجوای_شیدایی 2 💫
#شهادت یعنی ما بر صراط مستقیمی، که برای اقامه اش از سر و جان گذشتیم، پایداریم.. #شهادت_یعنی یک پای ما در دنیای شماست و یک پای دیگرمان در آسمان خدا، _نه از غم شما فارغیم و نه به راحتی خود دلخوش.._
📎 #نجواهای_عاشقانه شهید مهران ( علی ) بلورچی - از نویسندگان حاضر در جبهه
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی ، کوتاه از زندگی شهید ، #مهران_علی_بلورچی
👉 @Alamdarkomeil 👈
یادداشت های آسمانی 2️⃣
💫 آنچه از دل بر آید..
#نجوای_شیدایی 2 💫
#شهادت یعنی ما بر صراط مستقیمی، که برای اقامه اش از سر و جان گذشتیم، پایداریم.. #شهادت_یعنی یک پای ما در دنیای شماست و یک پای دیگرمان در آسمان خدا، _نه از غم شما فارغیم و نه به راحتی خود دلخوش.._
📎 #نجواهای_عاشقانه شهید مهران ( علی ) بلورچی - از نویسندگان حاضر در جبهه
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی ، کوتاه از زندگی شهید ، #مهران_علی_بلورچی
👉 @Alamdarkomeil 👈
یادداشت های آسمانی 3️⃣
💫 آنچه از دل بر آید..
#نجوای_شیدایی 3 💫
🌸ما با شما و شاهد شماییم.
دستگیرتان در ناتوانی های دنیایی
یاورتان در سرگشتگی های آخرتی
🍃دعا از شما دستگیری از ما، اجابت از ما
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی ، کوتاه از زندگی شهید ، #مهران_علی_بلورچی ، متون ادبی شهید بلورچی
_______
📎لینک دلنوشته جالب دیگر این شهید
https://t.me/alamdarkomeil/7000
👉 @Alamdarkomeil 👈
💫 آنچه از دل بر آید..
#نجوای_شیدایی 3 💫
🌸ما با شما و شاهد شماییم.
دستگیرتان در ناتوانی های دنیایی
یاورتان در سرگشتگی های آخرتی
🍃دعا از شما دستگیری از ما، اجابت از ما
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی ، کوتاه از زندگی شهید ، #مهران_علی_بلورچی ، متون ادبی شهید بلورچی
_______
📎لینک دلنوشته جالب دیگر این شهید
https://t.me/alamdarkomeil/7000
👉 @Alamdarkomeil 👈
یادداشت های آسمانی 4️⃣
💫 آنچه از دل بر آید..
#نجوای_شیدایی 4 💫
🌸 من حیات خود را بر مبنا و محوری که مبدا و منتهایش خدا باشد می دانم..
🍃که بر یک صراط مستقیم استوار است و نیروی ادامه دهنده حیاتم ایمان به الله و آنچه که باعث تحرکم بر این صراط می شود عقیده است و بازده هر دو نیرو جهاد فی سبیل الله است...
🍃دلم می خواهد به خدا خدمتی کنم، ولی احساس می کنم که تنها اهداییم به خدایم، در جهت اهدای حاکمیتش به ضعیفان جان بی ارزشم باشد
🌸دلم می خواهد برای خدا بمیرم..
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی ، کوتاه از زندگی شهید ، #شهید_نصرالله_ایمانی ، متون ادبی شهید ایمانی
نفر سمت راست تصویر شهید می باشد 📸
👉 @Alamdarkomeil 👈
💫 آنچه از دل بر آید..
#نجوای_شیدایی 4 💫
🌸 من حیات خود را بر مبنا و محوری که مبدا و منتهایش خدا باشد می دانم..
🍃که بر یک صراط مستقیم استوار است و نیروی ادامه دهنده حیاتم ایمان به الله و آنچه که باعث تحرکم بر این صراط می شود عقیده است و بازده هر دو نیرو جهاد فی سبیل الله است...
🍃دلم می خواهد به خدا خدمتی کنم، ولی احساس می کنم که تنها اهداییم به خدایم، در جهت اهدای حاکمیتش به ضعیفان جان بی ارزشم باشد
🌸دلم می خواهد برای خدا بمیرم..
📚منبع: کتاب یادداشت های آسمانی ، کوتاه از زندگی شهید ، #شهید_نصرالله_ایمانی ، متون ادبی شهید ایمانی
نفر سمت راست تصویر شهید می باشد 📸
👉 @Alamdarkomeil 👈
