ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد ...
هرکس مرد این راه است بسم الله ...
هرکس نیست خداحافظ …
به بهانه 14 تیرماه سالروز ربوده شهدن #شهید_احمد_متوسلیان
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
هرکس مرد این راه است بسم الله ...
هرکس نیست خداحافظ …
به بهانه 14 تیرماه سالروز ربوده شهدن #شهید_احمد_متوسلیان
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #فرمانده_دلها
سرما پسرک را کلافه کرده بود سر جایش درجا میزد ته تفنگ میخورد زمین و قرچ قرچ صدا میداد.
ماشین تویوتا جلوتر ایستاد احمد پیدا شد و گفت : تو مثلاَ نگهبانی این جا؟ این چه وضعشه؟ یکی باید مراقب خودت باشه میدونی این جاده چقدر خطرناکه؟
دست هایش را توی هوا تکان میداد مثل طلب کارها حرف میزد و میآمد جلو.
ببینم تفنگتو. تفنگ را از دست پسر بیرون کشید.
چرا تمیزش نکردهای؟ این تفنگه یا لوله بخاری!
پسر تفنگ را پس گرفت و مثل بچه ها زد زیر گریه.
تو چطور جرئت میکنی به من امر و نهی کنی! میدونی من کیام؟ من نیروی برادر احمدم اگه بفهمه حسابتو میرسه !!!
بعد هم رویش را برگرداند و گفت : اصلاَ اگه خودت بودی میتونستی توی این سرما نگهبانی بدی؟
احمد شانه هایش را گرفت و محکم بغلش کرد. بی صدا اشک میریخت و میگفت : تو رو خدا منو ببخش
پسر تقلا میکرد شانه هایش را از دست های او بیرون بکشد.
دستش خورد به کلاه پشمی احمد. کلاه افتاد و احمد را شناخت .
سرش را گذاشت روی شانهاش و سیر گریه کرد.
#قهرمان_من ؛ #شهید_احمد_متوسلیان
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
سرما پسرک را کلافه کرده بود سر جایش درجا میزد ته تفنگ میخورد زمین و قرچ قرچ صدا میداد.
ماشین تویوتا جلوتر ایستاد احمد پیدا شد و گفت : تو مثلاَ نگهبانی این جا؟ این چه وضعشه؟ یکی باید مراقب خودت باشه میدونی این جاده چقدر خطرناکه؟
دست هایش را توی هوا تکان میداد مثل طلب کارها حرف میزد و میآمد جلو.
ببینم تفنگتو. تفنگ را از دست پسر بیرون کشید.
چرا تمیزش نکردهای؟ این تفنگه یا لوله بخاری!
پسر تفنگ را پس گرفت و مثل بچه ها زد زیر گریه.
تو چطور جرئت میکنی به من امر و نهی کنی! میدونی من کیام؟ من نیروی برادر احمدم اگه بفهمه حسابتو میرسه !!!
بعد هم رویش را برگرداند و گفت : اصلاَ اگه خودت بودی میتونستی توی این سرما نگهبانی بدی؟
احمد شانه هایش را گرفت و محکم بغلش کرد. بی صدا اشک میریخت و میگفت : تو رو خدا منو ببخش
پسر تقلا میکرد شانه هایش را از دست های او بیرون بکشد.
دستش خورد به کلاه پشمی احمد. کلاه افتاد و احمد را شناخت .
سرش را گذاشت روی شانهاش و سیر گریه کرد.
#قهرمان_من ؛ #شهید_احمد_متوسلیان
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈