علمدار 1️⃣
🌿سید مجتبی علمدار،فرزند سید رمضان،در سحرگاه بیست و یک ماه رمضان و در یازدم دی ماه ۱۳۴۵ در شهر ساری چشم به جهان گشود.
🍀پدرش به رزق حلال بسیار اهمیت میداد.
هفده سال بیشتر نداشت که راهی جبهه شد.
سال ۱۳۶۶ ب فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم لشکر ۲۵ کربلا منصوب شد این در حالیست ک تا این تاریخ چند بار ب شدت مجروح شد.
🎍سال ۱۳۶۹ به ساری برگشت و ازدواج کرد.
هیئت های بسیاری راه اندازی کرد.شیوه هیئت داری او بسیار جذاب و جدید بود.
سوز درونی،اخلاص و سیمای ملکوتی سید همه را جذب میکرد.
🌴سال ۱۳۷۴ به طرز عجیبی به مهمانی خانه خدا دعوت شد ک در حال درونی او بسیار تاثیر گذار بود.
سید در جواب دوستان،ک از اوضاع اقتصادی گله می کردند،گفت: ((این سی ساله عمر ارزش این حرف ها را ندارد!بارها از عبارت سی سال عمر برای خودش استفاده می کرد.))
🍂در مراسم نیمه شعبان همه منتظر نغمه سرایی سید بودند.اما سید بر روی تخت بیمارستان بود.عوارض شیمیایی به سراغش آمده بود.
🌺چند روز بعد و درست در روز یازدهم دی ماه و در سی امین سالگرد میلادش،پر کشید و ب یاران شهیدش پیوست.
سید هنوز مشغول هدایت است.او به دنبال ماست تا راه را کج نرویم.ان شاء الله
برگرفته از کتاب #علمدار - سرگذشت زندگی شهید والامقام #سید_مجتبی_علمدار
👉 @Alamdarkomeil 👈
علمدار 1️⃣
🌿سید مجتبی علمدار،فرزند سید رمضان،در سحرگاه بیست و یک ماه رمضان و در یازدم دی ماه ۱۳۴۵ در شهر ساری چشم به جهان گشود.
🍀پدرش به رزق حلال بسیار اهمیت میداد.
هفده سال بیشتر نداشت که راهی جبهه شد.
سال ۱۳۶۶ ب فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم لشکر ۲۵ کربلا منصوب شد این در حالیست ک تا این تاریخ چند بار ب شدت مجروح شد.
🎍سال ۱۳۶۹ به ساری برگشت و ازدواج کرد.
هیئت های بسیاری راه اندازی کرد.شیوه هیئت داری او بسیار جذاب و جدید بود.
سوز درونی،اخلاص و سیمای ملکوتی سید همه را جذب میکرد.
🌴سال ۱۳۷۴ به طرز عجیبی به مهمانی خانه خدا دعوت شد ک در حال درونی او بسیار تاثیر گذار بود.
سید در جواب دوستان،ک از اوضاع اقتصادی گله می کردند،گفت: ((این سی ساله عمر ارزش این حرف ها را ندارد!بارها از عبارت سی سال عمر برای خودش استفاده می کرد.))
🍂در مراسم نیمه شعبان همه منتظر نغمه سرایی سید بودند.اما سید بر روی تخت بیمارستان بود.عوارض شیمیایی به سراغش آمده بود.
🌺چند روز بعد و درست در روز یازدهم دی ماه و در سی امین سالگرد میلادش،پر کشید و ب یاران شهیدش پیوست.
سید هنوز مشغول هدایت است.او به دنبال ماست تا راه را کج نرویم.ان شاء الله
برگرفته از کتاب #علمدار - سرگذشت زندگی شهید والامقام #سید_مجتبی_علمدار
👉 @Alamdarkomeil 👈
باز یه رفیق پرید از روضه(زمینه)به یاد شهید مدافع حرم جواد محمدی
سیدرضا نریمانی
🎧| #بشنوید
باز یہ خبر رسید از روضہ...
بی بی یہ گــل رو چید از روضہ...✨
باز یہ رفیق پریـد از روضہ...
باصداے :🎤
#سید_رضا_نریمانی
🌹رثای شهید مدافع حرم جواد محمدی
👉 @Alamdarkomeil 👈
باز یہ خبر رسید از روضہ...
بی بی یہ گــل رو چید از روضہ...✨
باز یہ رفیق پریـد از روضہ...
باصداے :🎤
#سید_رضا_نریمانی
🌹رثای شهید مدافع حرم جواد محمدی
👉 @Alamdarkomeil 👈
فدائیان ولایت 1️⃣
راز بیست و یک
🌷شب 21 ماه مبارک رمضان، مقارن با 21 سالگی آقا سید بود.. بی تاب بود و از این سنگر به آن سنگر می رفت.. قرر نداشت..
🌻نماز می خواند.. رفقای شهیدش را بلند بلند جار می زد.. گاهی راه می رفت.. گاهی گریه و التماس..
🍃با او حرف زدم.. فهمیدم که بسته شدن باب شهادت آتش به جانش انداخته است..
🌺به سید گفتم، سید جان نماز مغرب و عشا را خوانده بودی.. این چه نمازی بود؟ گفت این نماز شهادتم بود.. می دانم که این روزها باب شهادت می بندند.. راست هم می گفت سال 67 بود و کم کم بساط جنگ برچیده می شد و خوبان هم که پر کشیده بودند..
🌺کمی با خودش نجوا کرد و ناگهان فریاد زد:
وای به حالت علی، باب شهادت دارد بسته می شود.. تو اگر امشب شهید نشوی چقدر بیچاره می شوی...
🌸بهش گفتم.. چی شده؟ تو توی این چند سال کلی تیر و ترکش خوردی و جانبازی.. یه شهید زنده ای.. آرام باش.. همین برایت کافی است.. اما او صدایم را نمی شنید..
🍃سید علی هم مثل #شهید_ابراهیم_هادی واله و شیدای مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها بود.. و درست مثل او، چیزی جز روضه های مادر سید علی دوامی را بی تاب نمی کرد..
💐اصلا ابراهیم و سید علی خوب می دانستند که رمز شهادت دلدادگی مادر است..
🌿نمی دانم ملائکه در آن شب قدر چه برایش مقدر کردند و چرا مقدر کردند .. که شب به صبح رسید و خبر دار شدیم که سید علی هم به جمع دوستان شهیدش پیوست..
🌷حقیقت دارد که شهید شدن عشق می خواهد و بالاتر از عشق.. اشک و ناله ..
برگرفته از بخشی از کتاب #فدائیان_ولایت داستان شهید #سید_علی_دوامی
👉 @Alamdarkomeil 👈
فدائیان ولایت 1️⃣
راز بیست و یک
🌷شب 21 ماه مبارک رمضان، مقارن با 21 سالگی آقا سید بود.. بی تاب بود و از این سنگر به آن سنگر می رفت.. قرر نداشت..
🌻نماز می خواند.. رفقای شهیدش را بلند بلند جار می زد.. گاهی راه می رفت.. گاهی گریه و التماس..
🍃با او حرف زدم.. فهمیدم که بسته شدن باب شهادت آتش به جانش انداخته است..
🌺به سید گفتم، سید جان نماز مغرب و عشا را خوانده بودی.. این چه نمازی بود؟ گفت این نماز شهادتم بود.. می دانم که این روزها باب شهادت می بندند.. راست هم می گفت سال 67 بود و کم کم بساط جنگ برچیده می شد و خوبان هم که پر کشیده بودند..
🌺کمی با خودش نجوا کرد و ناگهان فریاد زد:
وای به حالت علی، باب شهادت دارد بسته می شود.. تو اگر امشب شهید نشوی چقدر بیچاره می شوی...
🌸بهش گفتم.. چی شده؟ تو توی این چند سال کلی تیر و ترکش خوردی و جانبازی.. یه شهید زنده ای.. آرام باش.. همین برایت کافی است.. اما او صدایم را نمی شنید..
🍃سید علی هم مثل #شهید_ابراهیم_هادی واله و شیدای مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها بود.. و درست مثل او، چیزی جز روضه های مادر سید علی دوامی را بی تاب نمی کرد..
💐اصلا ابراهیم و سید علی خوب می دانستند که رمز شهادت دلدادگی مادر است..
🌿نمی دانم ملائکه در آن شب قدر چه برایش مقدر کردند و چرا مقدر کردند .. که شب به صبح رسید و خبر دار شدیم که سید علی هم به جمع دوستان شهیدش پیوست..
🌷حقیقت دارد که شهید شدن عشق می خواهد و بالاتر از عشق.. اشک و ناله ..
برگرفته از بخشی از کتاب #فدائیان_ولایت داستان شهید #سید_علی_دوامی
👉 @Alamdarkomeil 👈
تیرانه 5️⃣
حیف نیست این زبانےکہ مےتواند شهادت بدهد کہ این ها ده شب فاطمیہ نشستند و گفتند: یازهرا (سلام الله علیها)، یاحسین (علیه السلام) ...
آنوقت گواهے بدهد کہ مثلا ما شنیدیم فلان جا لهو و لعب گفته، بیهوده گفته، احتیاط ڪن!
#تیرانه یعنی هی رفیق! حواست کجاست؟ با تو هستم.. با خود خود خود تو...
📚برگرفته از کتاب #علمدار شهید #سید_مجتبی_علمدار
👉 @Alamdarkomeil 👈
تیرانه 5️⃣
حیف نیست این زبانےکہ مےتواند شهادت بدهد کہ این ها ده شب فاطمیہ نشستند و گفتند: یازهرا (سلام الله علیها)، یاحسین (علیه السلام) ...
آنوقت گواهے بدهد کہ مثلا ما شنیدیم فلان جا لهو و لعب گفته، بیهوده گفته، احتیاط ڪن!
#تیرانه یعنی هی رفیق! حواست کجاست؟ با تو هستم.. با خود خود خود تو...
📚برگرفته از کتاب #علمدار شهید #سید_مجتبی_علمدار
👉 @Alamdarkomeil 👈
⭕️ امروز
#اولین_دیدار
💠وداع خانواده شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون #سید_رضا_حسینی در #معراج_شهدا
💐شادی ارواح طیبه شهدای لشکر #فاطمیون صلوات
👉 @Alamdarkomeil 👈
#اولین_دیدار
💠وداع خانواده شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون #سید_رضا_حسینی در #معراج_شهدا
💐شادی ارواح طیبه شهدای لشکر #فاطمیون صلوات
👉 @Alamdarkomeil 👈
شور: چادر سرت کن
سید رضا نریمانی
🎤 #سید_رضا_نریمانی
🍂پای #حرفم میمونم
هر چی تو بگـی خانومم
تو هم یه #مدافعــی
#چادر سرت ڪـن
از طعنه ڪلافه ای
#چــادر ســرت ڪـن
👉 @Alamdarkomeil 👈
🍂پای #حرفم میمونم
هر چی تو بگـی خانومم
تو هم یه #مدافعــی
#چادر سرت ڪـن
از طعنه ڪلافه ای
#چــادر ســرت ڪـن
👉 @Alamdarkomeil 👈
شور: سر فدای یاره راه ادامه داره
seyedrezanarimani.ir
🎵مداحے مراسم گرامیداشت
#شهید_محسن_حججی
حالا بگو چے دیدے،
ڪہ دم آخریت
مثل یه شیرے پیشِ دشمن
فاطمہ (س) اومد حتما
کہ سرتو بزاره دم آخری رو دامن ...
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👉 @Alamdarkomeil 👈
#شهید_محسن_حججی
حالا بگو چے دیدے،
ڪہ دم آخریت
مثل یه شیرے پیشِ دشمن
فاطمہ (س) اومد حتما
کہ سرتو بزاره دم آخری رو دامن ...
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👉 @Alamdarkomeil 👈
🕊🕊🕊حسین بہ خوابم اومد. تا دیدمش شروع ڪردم سؤال ڪردن
گفتم: ڪجایے
✅ در محضر #سید_الشهدا
یہ ڪم ساڪت شد
✅ گفت: جز #شهادت هیچے بہ دردم نخورد.
پرسیدم: #نماز_شب ؟
✅ براے #رضاے_خدا نبود... میدونے فقط چیزے پذیرفتہ میشہ ڪہ فقط و فقط براے رضاے خدا باشہ
گفتم: #هیئت رفتن هات؟
✅ ڪامل براے رضاے خدا نبود.
دیگہ نگذاشت چیزے بپرسم، خودش ادامہ داد ڪه:
🔸شهادت من رو برد بالا
🔸اگہ شهید نمیشدم، دست خالے بودم
🔸خیلے ڪار دارم، اگہ میمردم بدبخت میشدم
🔸 نفس ڪشیدن هم باید براے رضاے خدا باشہ
بہ سختے صحبت میڪرد، انگار اجازہ صحبت ڪردن نداشت. دوبارہ تأڪید ڪرد:
🔸 جز شهادتم هیچے بہ دردم نخورد، اعمال دیگم براے دل خودم بود
آخرش هم گفت:
🔶خیلے زود دیر میشہ
بهش گفتم حسین جان سفارش منم بڪن.
خندید
هیچے نگفت
رفت
⚛️ راوی: همسر شهید مدافع حرم #حسین_محرابے
☑️تاریخ شهادت ۱۰ آذر ماہ ۱۳۹۵
👉 @Alamdarkomeil 👈
🕊🕊🕊حسین بہ خوابم اومد. تا دیدمش شروع ڪردم سؤال ڪردن
گفتم: ڪجایے
✅ در محضر #سید_الشهدا
یہ ڪم ساڪت شد
✅ گفت: جز #شهادت هیچے بہ دردم نخورد.
پرسیدم: #نماز_شب ؟
✅ براے #رضاے_خدا نبود... میدونے فقط چیزے پذیرفتہ میشہ ڪہ فقط و فقط براے رضاے خدا باشہ
گفتم: #هیئت رفتن هات؟
✅ ڪامل براے رضاے خدا نبود.
دیگہ نگذاشت چیزے بپرسم، خودش ادامہ داد ڪه:
🔸شهادت من رو برد بالا
🔸اگہ شهید نمیشدم، دست خالے بودم
🔸خیلے ڪار دارم، اگہ میمردم بدبخت میشدم
🔸 نفس ڪشیدن هم باید براے رضاے خدا باشہ
بہ سختے صحبت میڪرد، انگار اجازہ صحبت ڪردن نداشت. دوبارہ تأڪید ڪرد:
🔸 جز شهادتم هیچے بہ دردم نخورد، اعمال دیگم براے دل خودم بود
آخرش هم گفت:
🔶خیلے زود دیر میشہ
بهش گفتم حسین جان سفارش منم بڪن.
خندید
هیچے نگفت
رفت
⚛️ راوی: همسر شهید مدافع حرم #حسین_محرابے
☑️تاریخ شهادت ۱۰ آذر ماہ ۱۳۹۵
👉 @Alamdarkomeil 👈
خوش بحالِ آنکه جایِ سبزه در این روزها
جانِ خود را زد گره ، با عشقِ بانویِ دمشق
#سید_محمد_علی_موسوی_زاده
😔وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد.
👉 @Alamdarkomeil 👈
جانِ خود را زد گره ، با عشقِ بانویِ دمشق
#سید_محمد_علی_موسوی_زاده
😔وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد.
👉 @Alamdarkomeil 👈
::YEKNET.IR::
@Maddahionlin
⏯ #زمینه احساسی
🍃منو نزار تنها میون این حرم
🍃اگه بری بی تو کجا دارم برم😭😭😭
خیلی قشنگهههه👌👌👌
🎤 #سید_رضا_نریمانی
@Alamdarkomeil
🍃منو نزار تنها میون این حرم
🍃اگه بری بی تو کجا دارم برم😭😭😭
خیلی قشنگهههه👌👌👌
🎤 #سید_رضا_نریمانی
@Alamdarkomeil
WwW.Teh-dl.IR
WwW.Teh-dl.IR
پیرزن قطره قطره باران شد
کمی از خاک کربلا در مشت
السلام و علیک گفت و سپس
روضهء قتلگاه اورا کشت
#پیشنهاد_دانلود
#سید_حمید_رضا_برقعی
#چای_روضه
@Alamdarkomeil
کمی از خاک کربلا در مشت
السلام و علیک گفت و سپس
روضهء قتلگاه اورا کشت
#پیشنهاد_دانلود
#سید_حمید_رضا_برقعی
#چای_روضه
@Alamdarkomeil
گاهی وقت ها میدیدم که پسر بچه #دبستانی با دوچرخه اش به جلوی منزل ابراهیم آمده و ساعت ها با او مشغول #صحبت است او مشکلاتی در خانواده داشت و #ابراهیم را امین خود میدانست. ابراهیم به #اعتماد او پاسخ
مثبت میداد و #ساعت ها برایش حرف
میزد تا #مشکل او برطرف شود.
#سلام_بر_ابراهیم۲💐
#روایت: #سید_محسن_میری
@Alamdarkomeil
مثبت میداد و #ساعت ها برایش حرف
میزد تا #مشکل او برطرف شود.
#سلام_بر_ابراهیم۲💐
#روایت: #سید_محسن_میری
@Alamdarkomeil
یک روز که آقا ابراهیم به منزل ما آمده بود، جلوی همه دولا شد و دست
پدرم را #بوسید!
تعجب کردم. او #قهرمان ورزش و کشتی
بود. تمام محل او را می شناختند.
او قهرمان ورزش و #کشتی بود.
تمام محل او را میشناختند.
آقا ابراهیم گفت :
(( شما سادات و اولاد حضرت زهرا 'علیه السلام' هستید. احترام شما واجب است))
به توصیه ی #ابراهیم، آن شب با پدرم به زورخانه حاج حسن رفتیم. از آن روز
من هم جزو ورزشکاران آن فضای معنوی شدم.
هر وقت وارد میشدم بلند میگفت:
سلامتی سادات #صلوات. بعد هم تا من وارد گود نمیشدم
خودش وارد نمیشد.
مرشد زورخانه هم بلند میگفت: برای
جد #سادات صلوات
برخوردهای ابراهیم باعث شد که به
#سید بودنم افتخار کنم.
اخلاق و رفتار او در من و در بسیاری از ورزشکاران تاثیر داشت.
همه دوستش داشتند...
همه جا صحبت از روحیه ی #پهلوانی ابراهیم بود.
#سلام_بر_ابراهیم۲🌹
#روایت: #سید_کمال_سادات_شکرآبی
@Alamdarkomeil
پدرم را #بوسید!
تعجب کردم. او #قهرمان ورزش و کشتی
بود. تمام محل او را می شناختند.
او قهرمان ورزش و #کشتی بود.
تمام محل او را میشناختند.
آقا ابراهیم گفت :
(( شما سادات و اولاد حضرت زهرا 'علیه السلام' هستید. احترام شما واجب است))
به توصیه ی #ابراهیم، آن شب با پدرم به زورخانه حاج حسن رفتیم. از آن روز
من هم جزو ورزشکاران آن فضای معنوی شدم.
هر وقت وارد میشدم بلند میگفت:
سلامتی سادات #صلوات. بعد هم تا من وارد گود نمیشدم
خودش وارد نمیشد.
مرشد زورخانه هم بلند میگفت: برای
جد #سادات صلوات
برخوردهای ابراهیم باعث شد که به
#سید بودنم افتخار کنم.
اخلاق و رفتار او در من و در بسیاری از ورزشکاران تاثیر داشت.
همه دوستش داشتند...
همه جا صحبت از روحیه ی #پهلوانی ابراهیم بود.
#سلام_بر_ابراهیم۲🌹
#روایت: #سید_کمال_سادات_شکرآبی
@Alamdarkomeil
✅ #رهروان_راه_ابراهیم
🌸 در فلافل فروشی کار می کرد #همسفر_شهدا ؛ #سید_علیرضا_مصطفوی بارها برای خرید فلافل جهت #مراسم و #هیئت پیش این پسر رفته بود
🌸 سید می گفت این پسر باطن پاکی داره و باید جذب #مسجد بشه
بارها باهاش صحبت کرد تا اینکه در اولین #یادواره_شهدا شرکت کرد و حضورش سرآغازی شد برای پروازش ...
🌸 در مدتی کوتاه به آنچنان مقامی دست یافت که خدا عاشقش شد و امروز مقام او آرزوی عباد و زهاد است...
🌷 #قهرمان_من ؛#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری ؛#پسرک_فلافل_فروش
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🌸 در فلافل فروشی کار می کرد #همسفر_شهدا ؛ #سید_علیرضا_مصطفوی بارها برای خرید فلافل جهت #مراسم و #هیئت پیش این پسر رفته بود
🌸 سید می گفت این پسر باطن پاکی داره و باید جذب #مسجد بشه
بارها باهاش صحبت کرد تا اینکه در اولین #یادواره_شهدا شرکت کرد و حضورش سرآغازی شد برای پروازش ...
🌸 در مدتی کوتاه به آنچنان مقامی دست یافت که خدا عاشقش شد و امروز مقام او آرزوی عباد و زهاد است...
🌷 #قهرمان_من ؛#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری ؛#پسرک_فلافل_فروش
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
::YEKNET.IR::
@Maddahionlin
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴ماه محرم اومد
🌴قرار قلب زارم اومد
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🌴ماه محرم اومد
🌴قرار قلب زارم اومد
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
::YEKNET.IR::
@Maddahionlin
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴ماه محرم اومد
🌴قرار قلب زارم اومد
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🌴ماه محرم اومد
🌴قرار قلب زارم اومد
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
Forwarded from .
🌸🍃ڪوچڪ بود وقتے ڪه رفت؛
سنش را مے گویم...
ڪوچڪتر شد وقتے ڪه برگشت؛
قامتش را مے گویم...!🍃🌸
📸شهید دهه هفتادی❣
#سید_مصطفی_موسوی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
سنش را مے گویم...
ڪوچڪتر شد وقتے ڪه برگشت؛
قامتش را مے گویم...!🍃🌸
📸شهید دهه هفتادی❣
#سید_مصطفی_موسوی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
@eitaa_Ostadaali
استاد عالی
✅ #بشنوید|پیغامی از عالم #برزخ
🔹نقل می کنند آیت الله #سید_علی_قاضی بعد از #مرگ هم با شاگردان ممتاز خود ارتباط داشت. علامه حسن زاده می گوید روزی به واسطه یکی از دوستان تذکری از عالم برزخ برایم رسید.
✨#استاد_عالی
✨#معرفت
✨#رزق_معنوی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🔹نقل می کنند آیت الله #سید_علی_قاضی بعد از #مرگ هم با شاگردان ممتاز خود ارتباط داشت. علامه حسن زاده می گوید روزی به واسطه یکی از دوستان تذکری از عالم برزخ برایم رسید.
✨#استاد_عالی
✨#معرفت
✨#رزق_معنوی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
Forwarded from ابراهیم هادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 یک نامزد انتخاباتی در مناظرات ریاست جمهوری به آیتالله رئیسی گفت: «چه تضمینی هست که ریاست جمهوری را هم نیمه کاره برای سِمَت بالاتر رها نکنید؟»
#سید_شهیدان_خدمت
متاسفانه این حرف درست از آب در آمد😞😭؛ سیدابراهیم رئیسی همنشینی با شهدا را به عنوان پست بعدی انتخاب کرد و رفت...
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#سید_شهیدان_خدمت
متاسفانه این حرف درست از آب در آمد😞😭؛ سیدابراهیم رئیسی همنشینی با شهدا را به عنوان پست بعدی انتخاب کرد و رفت...
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈