بر فراز آسمان 1️⃣
نور
💫سال 1333 بود که من باردار بودم. با اینکه چهار فرزند داشتم اما منتظر تولد فرزند جدیدم بودم.
🌿اوضاع مالی آن زمان ما خیلی خوب نبود و نظام ارباب رعیتی بود در عین حال، مشهدی محمد علی خیلی به #رزق_حلال توجه داشت و #علاقه_ویژه_به_امام_حسین علیه السلام داشت. ایشان قرآن کوچکی داشت که در اوقات بیکاری قرائت می کرد و پایه ثابت هیئت هایی بود که در محل ما تنکابن تشکیل می شد.
🍃نزدیک به ماه نهم بارداری ام بودم که یک روز صبح دیدم پدر بچه ها نشسته و در فکر فرو رفته است. به او گفتم چه شده ؟ گفت:
🌻خواب دیدم که چیزی شببه یک ستاره نورانی از بالای آسمان به سمت منزل ما آمد. انقدر این ستاره به منزل نزدیک شد که مثل خورشید منزل ما را روشن کرد
🌴مشهدی رو به من کرد و گفت: من فکر می کنم فرزندی که در رحم داری یک فرد مهم و بنده خوبی برای خدا خواهد شد.
🍁من هم مراقبت خورد و خوراکم بودم و عباداتم را کامل تر می کردم، تا اینکه فرزند خوبی متولد کنم...
📎بخشی از کتاب #بر_فراز_آسمان ، زندگی نامه شهید #علی_اکبر_شیرودی
👉 @Alamdarkomeil 👈
بر فراز آسمان 1️⃣
نور
💫سال 1333 بود که من باردار بودم. با اینکه چهار فرزند داشتم اما منتظر تولد فرزند جدیدم بودم.
🌿اوضاع مالی آن زمان ما خیلی خوب نبود و نظام ارباب رعیتی بود در عین حال، مشهدی محمد علی خیلی به #رزق_حلال توجه داشت و #علاقه_ویژه_به_امام_حسین علیه السلام داشت. ایشان قرآن کوچکی داشت که در اوقات بیکاری قرائت می کرد و پایه ثابت هیئت هایی بود که در محل ما تنکابن تشکیل می شد.
🍃نزدیک به ماه نهم بارداری ام بودم که یک روز صبح دیدم پدر بچه ها نشسته و در فکر فرو رفته است. به او گفتم چه شده ؟ گفت:
🌻خواب دیدم که چیزی شببه یک ستاره نورانی از بالای آسمان به سمت منزل ما آمد. انقدر این ستاره به منزل نزدیک شد که مثل خورشید منزل ما را روشن کرد
🌴مشهدی رو به من کرد و گفت: من فکر می کنم فرزندی که در رحم داری یک فرد مهم و بنده خوبی برای خدا خواهد شد.
🍁من هم مراقبت خورد و خوراکم بودم و عباداتم را کامل تر می کردم، تا اینکه فرزند خوبی متولد کنم...
📎بخشی از کتاب #بر_فراز_آسمان ، زندگی نامه شهید #علی_اکبر_شیرودی
👉 @Alamdarkomeil 👈