یکی ازعنایتاش..... این بود که در اوایل اسفندماه برام پیام اومد درشبکه های اجتماعی که ابراهیم تو را می خواند....
مراسم تحویل سال نو؛کانال کمیل محل شهادت ابراهیم هادی..
منتظرتان هستیم.....
من باخودم گفتم من کجا؛اون جا کجا؛خوشبحال اونهایی که میرن....
خود من تاحالا کانال کمیل وحنظله نرفته بودم بااینکه تاحالا چندین باربه راهیان نور سفرکردم.....
خلاصه اواخر اسفندماه جورشد که کاروانی ازشهرمون عازم راهیان نوربشیم....
اتفاق بسیارجالب که مابیخبربودیم ازش اینکه روز دوم سفرگفتن سال تحویل کانال کمیل هستیم....باورم نمیشد... خیلی خوشحال شدم.....یعنی ابراهیم دعوتم کرده....خلاصه مراسم تحویل سال نو باکمال مسرت کانال کمیل بودیم...
یاده اون پیامی افتادم که برام اومد ابراهیم تورا می خواند.....
باورش برام سخت بود ابراهیم منو به آروزم رسونده بود.....
چند عنایت شهید هادی درسفر؛
1)طلبیده شدن برای اولین بار به محل شهادتش
۲)تحویل سال نو محل شهادتش
3)من دوست داشتم تو این سفر یه دوست آسمانی دیگه،برای امسال داشته باشم؛وازابراهیم خواسته بودم بهم تواین سفربده؛که درهنگام برگشت ازتحویل سال نو همونجادرکانال کمیل سندعاشقی بهمون دادن که یه دوست آسمانی بهمون معرفی کردن اینم عیدی ابراهیم بود.
4)درهنگام برگشت همونجا(کانال کمیل) کتاب ابراهیم هادی وکارت پستال شهیدهادی بهمون دادن که اینم عیدی ابراهیم بود که منو خوشحال کرد.
5}ایستگاه صلواتی کانال کمیل بود که اولین ساعات لحظه سال باشربت؛نون ازمون پذیرایی کردن...
#واقعا از میزبانی شهیدهادی وپذیرایی اش لذت بردم عالی بود.....
بهترین مهمانی ازبهترین میزبان ابراهیم....
#خاطره بسیارخوب من از این سفروعنایت شهیدهادی....

@alamdarkomeil

💠همیشہ دلش میخواست دیدن امام خامنہ اے برود
هیچ وقت فڪرشو نمیڪرد ڪہ روزے امام خامنہ ‌اے بہ دیدن او برود..

#خاطره
💐مدافع حرم شهید_سیدمحمدحسین_میردوستی

👉 @Alamdarkomeil 👈

🌴🕊🌴🕊🌴🕊

✳️ #خاطره

❣✨شهید توکل عجیبی داشت وخونسرد بود.درعملیات خیبر باتعدادی ازدوستان وهمرزمان خود درمحاصره دشمن بعثی قرارگرفته بودند.برای شکستن محاصره هرکدام ازبرادران چیزی میگفتند واوضاع خیلی بدی بود.

❣✨شهید رشیدی باخونسردی کامل میگفت:به یادخداباشید وبه یاد فرمانده خودتان مهدی فاطمه(عج)باشید وازاوکمک بگیرید وبالاخره باتوسل به امام زمان(عج) باتوجه به تنگی محاصره وشدت آتش دشمن توانستند مقاومت کرده وازمحاصره بیرون آیند.

🌷#شهید_ماشاءالله_رشیدی🌷

🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈

💗 #خاطره_پدر_شهید_بابک_نوری💗

💠 پدر شهید بابک میگویند： امسال انتخابات شورای شهر رشت آقا رضا پسر بزرگ بنده کاندید شده بود وما سرگرم در ستادها بودیم تبلیغات رو شروع کرده بودیم متوجه شدیم از بابک خبری نیست! بعد از چند روز بابک امد خانه گفتم بابک کجا بودی این چند روز ؟

💠 بالبخند جواب داد:سه روز بود اعتکاف بودم
گفتم: الان برادرت به شما احتیاج داره شما رفتی اعتکاف؟!
باز هم باخنده جواب داد:شاید سال دیگه من نباشم این فرصت را از دست میدادم؟!
موقع وداع باپیکر مطهر شهید بابک پدر بزورگوار ایشان گفتند：همیشه عاشق خندهاش بودم

🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈

🌟السلام علیک یا صاحب زمان 🌟:
#خاطره_ای_از_کرامت_شهدا


🛑 پدر شهید طاهری میگفت:
میخواستم خانه را برای هیئت آماده کنیم .
خسته بودم . دراز کشیدم و خوابیدم . بلافاصله پسرم به خوابم آمد .
گفتم: حسن تو رفتی و شهید شدی و... من مانده ام با این همه کار . راستی امشب اینجا می مانی برای هیئت؟
پسرم لبخندی زد و گفت: نه پدر جان . امشب نیستم . بعد نام یکی از همسایگان محله قدیم ما را برد و گفت:
امشب شب اول قبر فلانی است . او حقی گردن من دارد . باید بروم به او سر بزنم و کنارش باشم .
گفتم: این شخصی که میگویی از اراذل و ... بود . او چه حقی گردن تو دارد؟!
گفت: روز تشییع جنازه من هوا بسیار گرم بود . مردم همراه پیکر من به سمت خانه آمدند . این بنده خدا یک شلنگ آب از خانه اش بیرون انداخت و با یک سینی و چند لیوان به تشییع کنندگان من آب داد . او همینقدر گردن من حق دارد .
پدر شهید میگفت از خواب بیدار شدم و سریع به محله قبلی رفتم .
درست بود . حجله زده بودند و همان شخصی که پسرم گفته بود آن روز تشییع شده بود .

برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند .

🌷شهید حسن طاهری🌷
یاد شهدا با صلوات🌷

محفل انس ورفاقت باشهدا

🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨

#خاطره 📜

یکی از هم‌سنگرهایش در سوریه می‌گفت:
من بستنِ کمربند ایمنی را در سوریه
از محمودرضا یاد گرفتم
تا می‌نشست پشتِ فرمان کمربندش را می‌بست
💫یکبار به او گفتم:👇🏻
اینجا دیگر چرا می‌بندی..؟!
اینجا که پلیس نیست
گفت:
می‌دانی‌چقدر‌زحمت‌کشیده‌ام
با‌تصادف‌نمیرم..؟!

#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#عاشقانه_شهدایی
رفیق شهیدم 🕊


🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈