#سلام_بر_ابراهیم
سَلَـَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا (مریم-۱۵)
اول اردیبهشت سالروز ولادت شهید والامقام پهلوان #ابراهیم_هادی هست. روز گذشته به دعوت دوستان گروه ابراهیم هادی در مراسم تولد شهید در #بهشت_زهرا برای دلدادگان آقا ابراهیم روایتگری کردم. بعد از اتمام صحبت، یک جوانی مراجعه کرد و گفت: "زندگی من داغون است. همه خلافی تا الان کرده ام. امروز دلم خیلی گرفته بود. تا حالا بهشت زهرا نیامده بودم اما امروز بی اختیار به سمت بهشت زهرا روانه شدم و ناخوداگاه آمدم قطعه شهدا و تو مراسم ابراهیم هادی و صحبتهای شما را در مورد شهید شنیدم."
مثل ابربهار اشک میریخت و میگفت: "این ابراهیم شما کی هست که من را آورد اینجا؟ چیزهایی که راجع به ابراهیم گفتید مرا بهم ریخته. من #توبه کردم..."
یک کتاب #سلام_بر_ابراهیم به او دادم و گفتم زنده بودن شهید یعنی همین که ابراهیم تو را دعوت کند و واسطه توبه ات بشود...
👉 @Alamdarkomeil 👈
#سلام_بر_ابراهیم
سَلَـَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا (مریم-۱۵)
اول اردیبهشت سالروز ولادت شهید والامقام پهلوان #ابراهیم_هادی هست. روز گذشته به دعوت دوستان گروه ابراهیم هادی در مراسم تولد شهید در #بهشت_زهرا برای دلدادگان آقا ابراهیم روایتگری کردم. بعد از اتمام صحبت، یک جوانی مراجعه کرد و گفت: "زندگی من داغون است. همه خلافی تا الان کرده ام. امروز دلم خیلی گرفته بود. تا حالا بهشت زهرا نیامده بودم اما امروز بی اختیار به سمت بهشت زهرا روانه شدم و ناخوداگاه آمدم قطعه شهدا و تو مراسم ابراهیم هادی و صحبتهای شما را در مورد شهید شنیدم."
مثل ابربهار اشک میریخت و میگفت: "این ابراهیم شما کی هست که من را آورد اینجا؟ چیزهایی که راجع به ابراهیم گفتید مرا بهم ریخته. من #توبه کردم..."
یک کتاب #سلام_بر_ابراهیم به او دادم و گفتم زنده بودن شهید یعنی همین که ابراهیم تو را دعوت کند و واسطه توبه ات بشود...
👉 @Alamdarkomeil 👈
🛑 مادر شهید مدافع حرمی که خواب #شهادت فرزندش را دید...
🔹شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است. آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم. حالت غریبی داشتم، آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.
🔹صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود. به بچهها و همسرم گفتم شما بروید #بهشت_زهرا(س) من خانه را مرتب کنم. احساس میکردم مهمان داریم. عصر بود که همسرم، دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س) آمدند.
🔹صدای زنگ در بلند شد. به همسرم گفتم حاجی قوی باش #خبر_شهادت محمدرضا را آوردهاند. وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است. من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است.
🔹شهید #محمدرضا_دهقان_امیری در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۴ و در سن بیست سالگی به قافله شهدای مدافع حرم پیوست.
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🔹شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است. آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم. حالت غریبی داشتم، آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.
🔹صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود. به بچهها و همسرم گفتم شما بروید #بهشت_زهرا(س) من خانه را مرتب کنم. احساس میکردم مهمان داریم. عصر بود که همسرم، دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س) آمدند.
🔹صدای زنگ در بلند شد. به همسرم گفتم حاجی قوی باش #خبر_شهادت محمدرضا را آوردهاند. وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است. من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است.
🔹شهید #محمدرضا_دهقان_امیری در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۴ و در سن بیست سالگی به قافله شهدای مدافع حرم پیوست.
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈