کانال شهید ابراهیم هادی
4.97K subscribers
10.2K photos
1.13K videos
156 files
1.67K links
Download Telegram
کانال شهید ابراهیم هادی
ادامه_دارد #قسمت_سوم @alamdarkomeil
ادامه :
یاد خواب دیشبم میافتادم یاد شهید حمید سیاهکالی مرادی و نگاه میکردم به تلویزیون که شهدای گمنام اورده بودن مصلا گریه میکردم و پیش خودم میگفتم شهدا شما دلم مامانمو نرم کنید که بزاره برم شلمچه_ظهر شد بابام امدم خونه بهش گفتم بابت شلمچه و شرایطش _ گفت باشه برو _روز شنبه همراه پدر مادرم رفتم دانشگاه پیام نور برای ثبت نام و...منم شوق شلمچه رفتن رو داشتم اون هم یدفع دعوتم کردن یدفع خواب شهدا رو دیدم...
شد یکشنبه ۱۲ اسفند ماه ۹۷ که ظهر ساعت ۳ حرکت کردیم به سمت شلمچه_کانال کمیل و....خیلی جاهای دیگه....
**این بود داستان اتفاقی که برام افتاد/دوستان هرچیزی که از شهدا بخواهید بهتون میدن/من از تمام شهدای دفاع مقدس .شهدای مدافع حرم. شهدای مدافع وطن و تمام شهدای گمنام الخصوص شهید ابراهیم هادی تشکر می‌کنم_و از خدا و از امامان هم تشکر فراوان دارم که منو یاری کردن و یاری میکنن.
#تمام
@alamdarkomeil
راه شهید ابراهیم هادی راهیست که باید رفت:

⚠️از خیابان شهدا؛
آرام آرام در حال گذر بودم!

🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید ابراهیم هادی بود...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
ڪم آوردم...
گذشتم...

🌷🍃ڪوچه انگار #ڪانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میڪرد!
#ایثارش را دیدم...
از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم...


🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میڪردند،برایشان...

⚠️اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...

دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم ڪه با #حالم چه ڪردم!
تمام شد...
#تمام

💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫


🔸#یادی_از_شهداء🔸

📌راهی که باید رفت

🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
وقتی نگاهت به من دوخته شده🍂
مگر میتوان دست از پا خطا کرد؟
تو هم #شهیدی
هم #شاهدی
و هم #تمام_جان_منی ❤️

کمکم کن گناهی که رفاقت با تو و امام زمانم را خدشه دار میکند، کنار بگذارم...🙏

🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#سیره_اخلاقی_آقا

🚨 احترام به والدین (بخش اول)

🔘 آقای غلام شاه پسندی محافظ رهبر معظم انقلاب:

💠 سال ۶۷ پدر آقای خامنه‌ای مرحوم شدند الان هم توی حرم امام رضا علیه السلام دفن اند...
اگر جلسه ریاست جمهوری با یک رئیس جمهور خارجی هم بود وقتی پدر ایشان وارد می شدند ، ایشان #تمام_قد می ایستادند و با سرعت به طرف پدرشان می دویدند و حتماً دست ایشان را #می‌بوسیدند.
تا روزی که پدرشان مرحوم شد ، من یاد ندارم یک بار آقای خامنه‌ای به پدرشان برسند و دستشان را نبوسند ، این نبود که حالا چون رئیس جمهور است و برای خودش کسی است، نه...! دیدارشان با مادرشان چون بیشتر توی منزل بود ما کمتر دیدیم ولی پدرشان را با چشم خیلی دیدیم.
پدرشان می خواست از فرودگاه بیاید به ما می‌گفت بروید آنجا پدرم را بیاورید ، #ویلچر هم ببرید ، پیاده نیاید که اذیت می شود. بهشان بگویید #سیدعلی گفت: من مشکل دارم ، اگه من بیایم باید ۵۰ نفر با من همراه بیایند. من #شرمنده‌ام...
به ریاست جمهوری که می‌رسیدیم آقای خامنه ای دم در ورودی می آمدند توی ماشین و #کنار_پدرشان می‌نشستند و تا کنار در ساختمان همراهی می‌کردند. دم در ساختمان هیچ کدام از ما اجازه نداشتیم که حتی یک #انگشت از پدرشان را بگیریم کمک کنیم. آقای خامنه‌ای خودشان پدرشان را #کمک می‌کردند تا از ماشین پیاده شود.

📚 ماه در آینه ، ص ۱۳۱

💢💢💢💢💢

🚨 احترام به والدین (بخش دوم)

🔘 آقای غلام شاه پسندی محافظ رهبر معظم انقلاب:

💠 ... از پایین ساختمان ریاست‌جمهوری تا طبقه دوم که تشریفات است ۲۵ پله است که این پله ها را #پا_به‌_پای ایشان می آمدند. اگر سه ربع هم طول می کشید ، آقای خامنه‌ای عجله نمی کرد پا به پای ایشان #آرام_آرام می آمدند بالا... حتماً #پشتی پشت پدرش می‌گذاشت ، حتماً خودش #چایی برای پدرش می آورد. آنقدر #احترام می‌کرد این پدر را که حد نداشت.
همیشه می گفتند: هر آنچه از خدا می خواهید از #پدرتان بخواهید ؛ هر چه از خدا می خواهید از #مادرتان بخواهید ؛ اگر پدر و مادرتان در قید حیاتند حتماً بگویید دعا کنند ، #مستجاب می شود و اگر نیستند بروید سر قبرشان و بخواهید #قبر پدر و مادر هم کمک که آدم می کند.
این #درس_های_اخلاقی بود که ما می دیدیم از آقا و خیلی هم تاکید داشتند.

📚 ماه در آینه ، ص ۱۳۲


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
.
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا
گاهی،نگاهی...😔


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈