نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
72.9K subscribers
357 photos
64 videos
58 files
1.99K links
احمد زیدآبادی
Download Telegram
بله یا خیر؟

اینکه برخی از مقام‌های بلندپایۀ کشور از سرمایه‌گذاری شرکت‌های آمریکایی در ایران استقبال می‌کنند به چه معنی است؟
آیا منظورشان تمایل به رفع خصومت بین دو کشور و عادی شدن روابط دوجانبه است؟ اگر پاسخ داده شود، خیر! آنگاه چطور ممکن است شرکت‌های یک کشور در خاک یک کشور متخاصم و یا دارای روابط متشنج سرمایه‌گذاری و به بهبود و رونق و پیشرفت اقتصادی آن کمک کنند؟
اما اگر گفته شود که بله منظور عادی شدن روابط است که در آن صورت نیازی به این همه دلهره از وقوع جنگ نیست چون مذاکرات مسقط از هم اکنون به نتیجۀ نهایی خود رسیده است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabadi
مدل لیبی!
هدف نتانیاهو از به میان کشیدن الگوی لیبی برای ایران

بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل به شرطی با نتیجۀ مذاکرات آمریکا و ایران در عمان اعلام موافقت کرده که به تکرار "مدل لیبی" بیانجامد.
واضح است که نام بردن از "مدل لیبی" توسط نتانیاهو با هدف تحریک برخی محافل تحریک‌پذیر در ایران و به هم زدن مذاکرات توسط آنها صورت می‌گیرد! او هدف خود را درست انتخاب کرده است چون پس از اظهارات نتانیاهو عده‌ای در داخل کشور با تأکید بر همین موضوع، مذاکرت را خفت‌آور و محکوم به شکست اعلام کردند!
واقعیت این است که پرونده‌های هسته ای ایران و لیبیِ زمان معمر قذافی شبیه هم نیستند و اگر ترامپ خواهان تکرار آن مدل و الگو بود، با نوشتن نامه، سران جمهوری اسلامی را به مذاکرات رو در رو دعوت نمی‌کرد.
قذافی به طور مخفی یک برنامۀ تسلیحاتی اتمی و شیمیایی را دنبال می‌کرد. او در سال 2003 یک هفته پس از دستگیری صدام حسین، از تکرار سرنوشت او برای خود نگران شد و با افشای برنامۀ اتمی و شیمیایی لیبی، همکاری خود را برای برچیدن آن به قصد بهبود روابط با جهان غرب اعلام کرد.
دولت جرج بوش پسر و متحدان غربی او از این حرکت قذافی استقبال کردند و با برچیدن تأسیسات اتمی و شیمیایی لیبی، راه عادی‌سازی روابط با او را در پیش گرفتند.
دولت معمر قذافی بعدها در سال 2011 بر اثر شورش لیبیایی‌ها که از "بهار عربی" الهام گرفته بودند، مورد چالش قرار گرفت. قذافی به خلاف زین‌العابدین بن‌علی و حسنی مبارک همتایان تونسی و مصری خود، در برابر شورش عمومی تهدید به سرکوب خونین کرد و گفت که شورشیان را شهر به شهر ، کوی به کوی، خانه به خانه تعقیب می‌کند و به قتل می‌رساند.
این تهدید، دولت باراک حسین اوباما در آمریکا را از ترس از دست رفتن آنچه "دستاور دمکراتیک" در تونس و مصر می‌پنداشت، به واکنش انداخت و نیروی سرکوب قذافی مورد حملۀ نظامی قرار گرفت. بعد از آن هم شورشیان به تعقیب قذافی پرداختند و پس از دسترسی به او، به طرزی کاملاً وحشیانه و غیر انسانی به قتلش رسانند!
حالا عده‌ای در ایران چنین تبلیغ می‌کنند که اگر قذافی در سال 2003 زرادخانۀ مخفی اتمی و شیمیایی خود را افشا و تسلیم نکرده بود، در سال 2011 سقوط نمی‌کرد! در حقیقت این دو ماجرا ربطی به هم نداشت مگر آنکه تصور شود قذافی با زرادخانۀ شیمیایی و اتمی خود می‌خواست لیبیایی‌ها را سرکوب و نابود کند!
به هر حال، زمینه‌ها و روندهای و شرایط در ایران کنونی و لیبی زمان قذافی متفاوت است و اصرار نتانیاهو بر تکرار "الگوی لیبی" صرفاً به قصد کارشکنی در مذاکرات و به شکست کشاندن آن از راه تحریک عده‌ای در داخل صورت می‌گیرد و متأسفانه تیرش تا اندازه‌ای به هدف هم خورده است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
امام جمعهٔ نظام یا اپوزیسیون؟

در حالی که از سوی همهٔ مراکز رسمی اعلام شده است که آغاز مذاکره با آمریکا تصمیم کلیت نظام سیاسی است، باز هم برخی امامان جمعه از جمله سید احمد علم‌الهدی امام جمعهٔ مشهد، ساز مخالفت با مذاکره را کوک کرده‌اند!
اینها منصوب و مدافع نظام‌اند یا مخالف آن؟ اگر مدافع‌اند چرا علیه تصمیمات رسمی تحریک می‌کنند؟ و اگر مخالفند در موقعیت انتصابی امامت جمعه چه می‌کنند؟
شاید بگویند نماز جمعه نهادی مستقل از حکومت است و آنها نظرات شخصی خود را مطرح می‌کنند! اگر مستقل است چرا روحانیون منتقد و مخالف حکومت امکان اقامهٔ نماز جمعه و طرح دیدگاه‌های شخصی خود از تریبون آن را ندارند؟
با این نوع هرج و مرج در سطح رسمی، بیم آن می‌رود سنگ روی سنگ باقی نماند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
از زندان رو باز تا جهنم!

نوار غزه قبل از عملیات 7 اکتبر حماس "بزرگترین زندان رو باز جهان" توصیف می‌شد و امروز صلیب سرخ جهانی آن را "جهنم روی زمین" وصف کرده است!
به ذهن‌مان هم خطور نمی‌کرد که در قرن 21 مردمی بی‌پناه به این آسانی قربانی بی‌رحمی شوند.
در دنیای ما فجایع به همین سادگی رخ می‌دهند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
ویتکاف و فن مذاکره!

استیو ویتکاف نمایندهٔ ترامپ در خاورمیانه دیپلمات حرفه‌ای نیست. کار اصلی او بنگاه‌داری اقتصادی بوده است. از این رو به نظرم حوصلهٔ اتلاف وقت خود برای شنیدن حرف‌های کلی، دوپهلو، مبهم و غیرمستقیم را ندارد. مایل است یکراست سراغ اصل مطلب و جزئیات روشن و حساس آن برود.
دیپلمات‌های وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی هم که در کلی‌گویی و ابهام‌آفرینی استادند! حال اگر آنها بخواهند حرف‌های کلی‌شان را آن هم از طریق تشریفات مطول و غیرمستقیم به ویتکاف منتقل کنند، هیچ بعید نیست که او حوصله‌اش سر رود و میز مذاکره را ترک کند!
ترامپ و برخی اعضای تیمش با شترسواری دولا دولا میانه‌ای ندارند. خلاصه هیئت ایرانی مذاکرات را قربانی تشریفات زاید و بی‌اهمیت نکند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
زمانی برای......

اگر مذاکرات امروز ایران و آمریکا در مسقط وارد روندی رو به پیشرفت و موفقیت شود، در آن صورت، زمانِ فعال شدن "نیروی چهارم" در جامعۀ ایرانی فرا رسیده است. نیروی چهارمی که چند سال پیش مختصات دهگانۀ آن را در همین کانال به شرح زیر توضیح دادم:

"نیروی چهارم نیرویی است که:
یک- توان خود را صرف تصرف دستگاه دولت یا شراکت در حکومت معیوب نمی‌کند بلکه آن را برای متقاعد کردن حکومت به تغییر روش‌ها و نوع حکمرانی نامطلوب یا ناکارآمدش به کار می‌گیرد تا به صورت حکومتی دمکراتیک و منطبق با موازین اصیلِ حقوق بشری و کارآمد در آید.
دو- کنش سیاسی نیروی چهارم از گزاره‌های کلان ایدئولوژیک نشأت نمی‌گیرد و بر مبنای تحلیل مشخص از شرایط عینی و ذهنی جامعه و نوع تأثیرگذاری بر آن و درک و فهم پیامدهایش استوار است.
سه- چراغ راهنمای نیروی چهارم منافع ملت-دولتی به اسم ایران است. برای استقرارِ نظام حقوقی مساوات‌جویانۀ سیاسی ناشی از پدیدۀ ملت-دولت به معنای حقوق برابر تک تک شهروندان ایران فارغ از هر نوع تفاوت عقیدتی، زبانی، سیاسی و قومی آنان تلاش می‌کند و در عین حال، از هرگونه فعالیت پرهزینه برای کشور و یا تضعیف بنیان‌های حیات و قوام آن می‌پرهیزد. به عبارت دیگر، این نیرو سخت مراقب است که تعارضش با حکومت به اصل مملکت آسیب نزند.
چهار- از دوقطبی سازی‌های کاذب و تقسیم طبقات اجتماعی و گروه‌های سیاسی به سیاه و سفید مطلق خودداری می‌کند و در داوری خود نسبت به رفتار سیاسی دیگران "مورد-محور" است. یعنی به جای داوری کلی و ایدئولوژیک به معنای رد یا قبول تمامیت عملکرد یک نحلۀ سیاسی، هر اتفاق یا رویداد یا موضعگیری یا رفتار را به صورت مستقل و بر اساس موازین کاملاً مشخص و روشن تحلیل و مورد قضاوت قرار می دهد.
پنج- نیروی چهارم از کلیشه‌های ستیزه‌جویانه و فلج کنندۀ رفتار سیاسی در یک قرن اخیر ایران که دشمنی و کینه را با طرف مقابل به نهایتِ خود می‌رساند و در جریان فعالیت سیاسی، هرگونه رابطه و مصالحه با طرف مقابل به نفع کشور و مردم و یا عقب‌نشینی و سازش برای پرهیز از تحمیل هزینه به آن دو را در حکم خیانت و جنایت می‌شمرد، با اعتماد به نفس کامل گذر می‌کند و برای بحث و گفتگو و مجادلۀ مدنی و مصالحۀ انسانی با هر نیرویی آمادگی دارد.
شش- نیروی چهارم جوهری نقّاد دارد اما در نقد، جانب انصاف را مراعات می‌کند یعنی در کنار امکانات به محدودیت‌های طرف مقابل نیز نظر دارد و اضافه بر این، نقد خود را بر نگاهی نیهیلیستی و منتزع از واقعیات پردردسر عینی بنا نمی‌کند و هر آنچه را رد می‌کند برای آن بدیلی منطقی و قابل اجرا و سازنده ارائه می‌دهد.
هفت- نیروی چهارم خود را منزه‌تر از دیگر نیروها نمی‌داند و از همین رو، به همان میزان که به خود حق انتقاد از دیگر نیروها و مراجع سیاسی و عقیدتی آنها را می‌دهد، به حق انتقاد یگر نیروها از خودش و مراجع فکری و سیاسی‌اش معتقد و در عمل پایبند است.
هشت- نیروی چهارم از هیچ حادثه یا پدیده‌ای قدسیت سازی و یا تابو آفرینی نمی‌کند تا با ارجاع دائمی به آن، مانع اظهار نظر آزاد و نقد دیگران به آن حادثه یا پدیده شود.
نه- نیروی چهارم به جای تلاش بیهوده برای ساخت جامعۀ کمال مطلوب در پی فراهم کردن زمینه‌های ساخت جامعۀ مبتنی بر کمال ممکن است. بنابراین در برابر برخی ناملایماتِ اجتناب‌ناپذیر زندگی شکیباست و با بروز هر حادثه‌ای در صدد به آتش کشدن قیصریه برنمی‌آید.
ده- نیروی چهارم "مردم" را مفهومی قدسی و انتزاعی و خطاناپذیر نمی‌داند و از هر قشر اجتماعی که از اصول صحیح زندگی تخطی کند به راحتی انتقاد می‌کند. به عبارت روشن‌تر، این نیرو از مطالبات منطقی و قابل اجرای اقشار مختلف حمایت می‌کند ومطالبات غیرمنطقی را به صرف آنکه دردسر یا بحرانی برای دولت حاکم ایجاد می‌کند، مورد پشتیبانی قرار نمی‌دهد. از همین رو، بخصوص برای جلب نظر عموم، دامن زدن به مطالبات فزاینده‌ای که هیچ دولت کارآمدی در جهان توان برآورده کردن آنها را ندارد، غیرمسئولانه و مخرب می‌داند.
بر این موارد دهگانه می‌توان موارد دیگری را هم بخصوص در زمینۀ چگونگی عمل اجتماعی و منفصل از دستگاه قدرت افزود، اما اصول کلانش همین است."
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
در مذمت "روتوش" توافقات!

یکی از آفات مذاکرات دوره‌های قبلی دیپلمات‌های ایرانی با طرف‌های غربی، "روتوش" کردن نتایج آنها از جانب طرف ایرانی بود! در مورد توافقنامه‌ها، آفتاب پشت ابر نمی‌ماند و به سرعت خود را نشان می‌دهد. بنابراین باید در این مورد صادقانه و صریح با افکار عمومی برخورد کرد.
توافق چیزی جز بده-بستان نیست. در مذاکرات مسقط هم واضح است که امتیازات مشخصی باید داده و در مقابلش امتیازات مشخصی گرفته شود. اگر باز کردن غل و زنجیرهای تحریم اقتصادی از پای کشور، برای جمهوری اسلامی مهم است، نیاز به استدلال نیست که دسترسی به این هدف هزینه دارد و هزینه‌اش هم انعطاف لازم در زمینۀ غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران است. اگر به دلیل ترس از برخی محافل داخلی، شجاعت بیان صریح این مطلب وجود نداشته باشد، پس شجاعتی برای دستیابی به توافق هم وجود ندارد!
سیاست هنر اولویت‌بندی است. برای جمهوری اسلامی رفع معنادار و واقعی تحریم‌های اقتصادی اولویت بالاتر است یا غنی‌سازی اورانیوم به شیوۀ مألوف؟ هر دو با هم دست نیافتنی است. با شرایط موجود، چاره‌ای جز انتخاب یکی از دو نیست. هر کس جز این می‌گوید قصد خودفریبی یا فریبکاری دارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
چه‌ها که نشد!

عملیات 7 اکتبر حماس، بهانۀ نابودی نوارغزه شد. زمینۀ عقب‌نشینی حزب‌الله از جنوب رودخانۀ لیطانی و خلع سلاح آتی آن را فراهم کرد. باعث سقوط حکومت خاندان اسد در سوریه شد. حشدالشعبی را به سمت ادغام در ارتش عراق سوق داد. منابع حیاتی و تسلیحاتی حوثی‌ها را نابود کرد و جمهوری اسلامی را به پای میز مذاکره با نمایندگان ترامپ در مسقط کشاند.
آن عملیات واقعاً چه جای شادی و پایکوبی از طرف "ارزشی‌ها" داشت؟ آیا نظرشان این است که هیچکدام از این قضایا ربطی به آن عملیات ندارد؟ و یا اینکه همۀ این موارد دروغ است؟ یا اینکه همۀ اینها نوعی پیروزی است؟
حداقل آنها که به صرف تحلیلِ پیامدهای آن عملیات مرا آماج تهمت و توهین و تهدید قرار دادند، یک کلمه پاسخ دهند!

#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
توضیح
پست قبلی را به این دلیل حذف کردم که در انتساب آن حرف به حسن رحیم پور ازغدی شبهه‌ای برایم پیش آمد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://youtu.be/img5xj9iVhU
مذاکرات ایران و آمریکا به صورتی غیرمترقبه در مسقط برگزار شد و قرار است ادامه داشته باشد. این مذاکرات با چه شرایطی صورت می‌گیرد و به چه سرانجامی ختم می‌شود و پیامدش چیست؟ در این ویدئو به این پرسش‌ها و دیگر مسائل مربوط به مناسبات تهران و واشنگتن پرداخته شده است.
@ahmadzeidabad
اظهار لحیه!

حسن رحیم پور ازغدی: " رئیس‌جمهور آمریکا محل دقیق بوسه را برای متقاضیان روبوسی مشخص کرد. برای مشتاقان مذاکره با امریکا وقت مناسبی است"!
در حالی که نمایندگان ترامپ و جمهوری اسلامی در مسقط با هم مذاکره کرده‌اند، منظور آقای ازغدی از "مشتاقان مذاکره با آمریکا" که باید یک جای "نابدتر" ترامپ را ببوسند، چه کسانی است؟ یعنی او نمی‌داند که برای رفتن بر سر میز مذاکره چه تشریفاتی در داخل کشور طی شده و چه نهادهایی مجوز آن را صادر کرده‌اند؟ اگر نمی‌داند با این سطح از فهم و دانش چگونه داعیه‌دار "هدایت فرهنگی جوانان این کشور" از طریق عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و برنامه‌های پایان‌ناپذیر در صدا و سیماست؟
اما اگر می‌داند که خوش به حالِ اصولگرایان با این "ایدئولوگ" مؤدب و وفادار!
(دیروز این کامنت را در همین کانال منتشر کردم اما برخی از دوستان گفتند که منبع نشر آن "فیک" است. از این رو، آن را حذف کردم تا اینکه امروز دیدم برخی سایت‌های اصولگرا هم آن را بازنشر داده‌اند. لازم به ذکر است که اشارۀ سخن ترامپ به کشورهایی بود که او بر واردات کالاهای آنها تعرفۀ سنگین وضع کرده است و آن کشورها هم به منظور لغو تعرفه‌ها پیشنهاد مذاکره با آمریکا را داده‌اند! به نظرم آقای ازغدی و دوستانش در این شرایط سخت اقتصادی "جای راحتی" نشسته‌اند و از رنج مردم یا اطلاع ندارند و یا نسبت به آن بی‌تفاوتند و یا گمان می‌کنند که اصولاً درماندگی و رنج بردن حق مردم و استفاده از امکانات عمومی برای "اظهار لحیه" حق آنان است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
پرسشی از مدافعان اسلام غیررحمانی

جنگ احد به روایتی هفتم ماه شوال و به روایتی دیگر پانزدهم همان ماه در سال سوم هجری قمری رخ داد. بنابراین امروز بنا به یک روایت، سالگرد جنگ احد است. در این جنگ حمزه عموی پیامبر به دست وحشی غلام هند کشته شد. گفته شده است هند همسر ابوسفیان به انتقام قتل پدر و برادرش در جنگ بدر، جگر حمزه را از سینۀ شکافتۀ او بیرون کشید و به دندان گرفت. پیامبر اسلام از کشته شدن عموی خود بی‌نهایت متأثر و خشمگین شد و وعده داد که اگر به قاتلان حمزه دست یابد، سخت‌ترین انتقام را از آنها بگیرد. حمزه به سیدالشهدای جنگ احد معروف است.
پیامبر اما هرگز از آمران و عاملان عموی خود انتقام نگرفت. سه سال بعد از جنگ احد، پیامبر با مشرکان قریش پیمان صلح حدیبیه را بست. دو سال بعد از آن هم مکه را فتح کرد و ابوسفیان و هند و وحشی را بخشید و با آنان بسیار خوش رفتاری کرد.
مدافعان "اسلامِ غیررحمانی" نظرشان در این باره چیست؟ به زعم آنها چرا پیامبر، ابوسفیان و هند و وحشی را بخشید؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://youtu.be/img5xj9iVhU

افراطی‌ها "مسئله دار " می شوند!

در این ویدئو توضیح داده‌ام که برای موفقیت مذاکرات ایران و آمریکا، طرح ابتکارات تازۀ طرف ایرانی با نگاهی باز بسیار لازم است؛ از جمله تأمل در بارۀ تشکیل یک کنسرسیوم با کشورهای عرب منطقه به منظور غنی‌سازی اورانیوم در یکی از جزایر ایرانی خلیج فارس. همینطور توضیح داده‌ام که یک توافق احتمالی چگونه نیروهای افراطی را به فاصله‌گیری از حکومت و یا حتی تقابل با آن می کشاند و چرا فعال شدن نیروی چهارم امکان و ضرورت پیدا می‌کند.
@ahmadzeidabad
روزگار غفلت!

حجم مصائب و مشکلات و سرعت رویدادها و تحولات، آسایش و حلاوتی باقی نمی‌گذارد و غفلت‌های بزرگ به همراه می‌آورد.
غفلت از مرگ دوستان و آشنایان به عارضه‌ای همه‌گیر تبدیل شده است. گاه حتی خبر درگذشت شخصیتی به حاشیه می‌رود و توجه لازم را برنمی‌انگیزد.
در 14 اسفند سال قبل، محمود نکوروح دیده از جهان فروبست.
شادروان نکوروح مردی از تبار سیاسی مصدق و نخشب و از یاران نزدیک زنده‌یاد دکتر کاظم سامی بود. با اندیشه و سیاست و تحقیق، پیوندی همیشگی داشت و یکی از پیگیرترین کنشگران سیاسی در حوزۀ تفکر و رویدادهای سیاسی روز بود.
سالیان درازی در دهۀ 70 و 80 در جلسات مستمری که با حضور زنده‌یادان مهندس سحابی، دکتر یزدی، محمد بسته‌نگار و چهره‌هایی چون دکتر پیمان، دکتر قهاری، حسن یوسفی اشکوری، دکتر پدرام، دکتر هاشمی و شماری دیگر به طور دوره‌ای در خانه‌های شخصی این افراد تشکیل می‌شد، با مرحوم نکوروح دمخور بودم. همواره شاد و پرانرژی و پیگیر و به‌روز بود. از مشتریان دائمی روزنامۀ لوموند فرانسه به شمار می‌رفت.
روانشاد نکوروح از هر جهت شایستۀ احترام بود. روحش غریق رحمت خداوند باد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سوغات سفر!
از گردنۀ عشاق تا جزیرۀ مارو

دو جاده، بندر چارک را به بندر مقام وصل می‌کند. جادۀ اصلی از صحرا می‌گذرد و جادۀ فرعی عمدتاً از کرانۀ خلیج فارس. به همین دلیل ما در سفر عیدی جادۀ فرعی را در پیش گرفتیم. آسفالت جاده به تناوب، خوب و خراب می‌شد. بخشی از آن در دست احداث و بخشی خاکی بود.
با این همه، چشم‌انداز دریا از ارتفاعات مشرف به آن بی‌نهایت جذاب و زیبا بود. از گردنۀ عشاق، خلیج فارس در زیر آسمان آبی و پرتو خورشید چون یاقوتی بی‌کران می‌درخشید. ساحل مکّسر با صخره‌های صاف و عظیم خود میزبان صدها مسافر بود. برخی مسافران جا به جای ساحلی را که تمیزترین ساحل ایران نام گرفته است، با انواع زباله‌های پلاستیکی آلوده بودند!
بندر مقام دهستانی با حدود دو هزار جمعیت است. آثار توسعه در آن کمیاب است. ساحلش پوشیده از نایلون است اما چون مبدأ سفر دریایی به جزایر لاوان و ماروست، هدف بسیاری از گردشگران و مسافران نوروزی شده است. در ساحل برای سفر به جزایر با قایق‌های موتوری غوغایی به پا می‌شود.
ورود ما به بندرمقام با حادثه‌ای بی‌نهایت غم‌انگیز روبه‌رو شد. در گرمای تند پس از ظهر، جمعیتی انبوه چند تابوت را از جادۀ اصلی شهر به سمت گورستان روی دست می‌بردند. پدر و مادری جوان و دو کودک خردسال‌شان که شب قبل از آن بر اثر واژگونی خودرو جان داده بودند. چند زن سیاه‌پوش سینی‌های بزرگی بر روی سر داشتند و به سوزناکی تمام، نوحه‌سرایی می‌کردند.
مردی میانسال چنان بی‌تابی می‌کرد که دل سنگ آب می‌شد. حالی برای مسافران باقی نماند. در تعطیلات عید شمار تصادفات و تلفات جاده‌ای بالاست و بسیاری از خانواده‌ها به جای برگزاری جشن و سرور، درگیر سوگواری عزیزان خود می‌شوند.
در روزهای عید، کاسبی قایقرانان محلی پررونق است. برای سفری چهل‌دقیقه‌ای به جزیرۀ لاوان یا مارو از هر مسافر 500 هزار تومان کرایه اخذ می‌شود. فاصلۀ دو جزیره از یکدیگر پنج کیلومتر است و برای سفر به هر دو، چیزی بر کرایۀ قایق اضافه می‌شود.
شرایط حاکم بر این سفر دریایی همان شرایط بازار آزاد است. هیچ دم و دستگاه و نظارتی وجود ندارد. توافق طرفین شرط است. از جلیقۀ نجات هم خبری نیست. درخواست آن به معنای یک نگرانی بیهوده است چون دریا آرام و صاف است! قایق‌های موتوری لحظه به لحظه از مسافر پر می‌شوند و دل دریا را می‌شکافند و با سرعت تمام به سوی لاوان و یا مارو می‌شتابند.
لاوان با مساحت 81 کیلومتر مربع، فقط 10 کیلومتر مربع از جزیرۀ کیش کوچکتر است. شرایط طبیعی هر دو جزیره کاملاً شبیه به یکدیگر به نظر می‌رسد. با این حال، جزیرۀ کیش توسعه‌یافته‌ترین جزیرۀ ایرانی در خلیج‌فارس است حال آنکه لاوان تقریباً به حال خود رها شده است. فقط یک پالایشگاه نفتی در جزیره خودنمایی می‌کند.
بخش مسکونی جزیره مثل تمام روستاهای ساحلی در جنوب است و برای گردشگران جاذبه‌ای ندارد. بخش بزرگی از جزیره پوشیده از نوعی درختچۀ خاردار است که مردم محلی آن را «بیعار» می‌نامند. تعدادی آهو و گوسفند وحشی نیز در حال چرایِ بوته‌های صحرایی دیده می‌شوند.
ناخدایی از مردم محلی با وانت خود، ما را به سمت سواحل بکر جزیره برد. در پشت خاکریزی از ماسه‌های دریایی، ساحلی شفاف و درخشان پیدا شد. مسافران زیادی در آنجا کمپ زده و در «کمال آزادی» در حال شنا بودند. همراهانم از دیدن چنان ساحل تمیز و درخشانی به هیجان آمدند و بلافاصله تن خود را به دریا زدند.
جزیرۀ مارو حدود یک کیلومترمربع وسعت دارد. اثری از .....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-35918
باخت رسانه‌ای!

قبل از این بارها نوشته‌ام که جمهوری اسلامی "بازی رسانه‌ای" را به رقبا و دشمنان خود باخته است؛ چون از یک طرف، ده‌ها شبکۀ تصویری داخلی را به انحصار جماعتی در آورده که حرف منطقی و متقاعدکننده‌ای برای افکار عمومی ندارند و به جای جذب مخاطب، آن را فراری می‌دهند و یا به واکنش خصومت‌آمیز می‌اندازد! و از طرف دیگر، شمار بسیاری از اهل رسانه را چنان آزرده و محدود کرده که مجبور به ترک کشور شده‌اند و در دیار غربت اغلب به دلیل فشارهای اقتصادی با شبکه‌هایی به همکاری برخاسته‌اند که هیچ دغدغۀ بی‌طرفی و انصاف در نشر خبر ندارند و گاه تا حد زردترین رسانه‌های عالم تنزل پیدا می‌کنند. روشن است که مخاطبان بیزار از صدا و سیما، جذب این شبکه‌ها می‌شوند و تحت تأثیر آنان قرار می‌گیرند.
این معادله چگونه قابل تغییر است؟
اول، از طریقِ تغییر ساختار صدا و سیما و مدیران آن به گونه‌ای که در خبررسانی و تحلیل به صورت سازمانی آزاد و حرفه‌ای در آید. دل بستن به چنین تغییری فعلاً خیال خام به نظر می‌رسد!
دوم، اجازۀ تأسیس یک شبکۀ خصوصی مستقل و حرفه‌ای که این هم فعلاً خیال خام‌تری است.
سوم، سپردن اختیار و مدیریت یک شبکه از شبکه‌های صدا و سیما به قوۀ مجریه که قادر به ایجاد تحول و جذب مخاطب باشد. این هم که به مثابۀ خرما بر نخیل است!
چهارم، اعلام عفو عمومی برای تمامی روزنامه‌نگاران و اهل رسانه و تضمین امنیت و تسهیل رفت و آمد آنان به کشور تا لااقل ضریب خشم آنان از وضعیت کنونی کاهش یابد و به صورتی متوازن‌تر خبرها را پوشش دهند. این هم که فعلاً خارج از تصور است.
پنجم، رفع ممنوعیت روزنامه‌نگاران و صاحب‌نظران داخلی برای مصاحبه با شبکه‌های خارج از کشور به طوری که صداهای منصف و متوازن هم در سطح وسیع‌تری در ایران شنیده شود. این یکی واقعاً کار ساده و پیش‌افتاده‌ای است اما دریغ از همین هم!
بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که خودکرده را تدبیر نیست! خودشان شکست رسانه‌ای را انتخاب کرده‌اند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سوگواری از احتمال حل مشکل؟

نیروی براندازی که تمام سرمایه‌اش شرط‌بندی بر روی اجرای زورکی لایحۀ عفاف و حجاب به امید بروز ناآرامی در جامعه و عدم مذاکره با دولت ترامپ با سودای وقوع جنگ باشد، روشن است که از تعلیق لایحه و آغاز مذاکره به قدری از خود ناراحتی و عصبانیت نشان دهد که نیت واقعی خود را از براندازی نیز عیان سازد!
برخی از مدعیان براندازی نشان دادند که قصدشان آزادی و آسایش زنان و یا آشتی کشور با جهان نیست، نیت تصرف قدرت به بهای زجر مردم و نابودی کشور است! وگرنه چطور ممکن است افرادی از تعلیق اجرای لایحۀ حجاب و عفاف و مذاکره با ترامپ تا این اندازه خشمگین و سوگوار باشند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
حمام و خزینه!

درگیر مذاکرات طولانی و سطح بالا برای حل معضلی بزرگ با طرف مقابل شدن اما در همان حال، صحبت رو در رو و گرفتن عکس دو نفره با او را به صورت خط قرمز و تابو در آوردن، حقا که مصداق عینیِ "حمام رفتن و از خزینه پرهیز کردن" است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
توافقنامۀ شِفک!

پرسش و مسئلۀ اصلی در مذاکرات بین ایران و آمریکا این است که آیا دو کشور علاقه و آمادگی لازم را دارند که روابط خود را "عادی" کنند یا خیر؟
اگر پاسخ به این پرسش آری باشد، تمام جزئیاتِ اختلافات بین دو کشور با فرمولی مرضی‌الطرفین قابل حل است از جمله موضوع غنی‌سازی در خاک ایران، اما اگر پاسخ منفی باشد، یا توافقی صورت نمی‌گیرد و یا توافقی تحمیلی و شکننده و راه‌ناگشا حاصل می‌شود.
در ماجرای برجام هم عدم آمادگی بر سر همین سبب شد که نهایتاً توافقنامه "شِفک" شود!
شِفک: تخمی که زیر مرغ کرچ، به جای جوجه شدن، فاسد شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad