سایکوز: سایکوز (روان پریش) به دسته ای از اختلال های شدید روانی اطلاق می شود که در آن ارتباط بیمار با واقعیت قطع می شود. این افراد به صورت چشمگیری حس واقعیت سنجی آنان مختل شده، نسبت به بیماری خود بصیرت و آگاهی ندارند و در دنیای کاملاً اختصاصی خود به سر می برند. این دسته از اختلال های روانی با توهم، هذیان و افت عملکرد و ناتوانی بارز همراه است. از سایکوزهای مهم می توان به اسکیزوفرنی و اختلال های دوقطبی اشاره کرد.
نوروز: نوروز (روان نژند) به گروهی از اختلال های روانی بدون علل عضوی اطلاق می شود که در آن بیمار بینش قابل ملاحظه ای نسبت به وضع خود دارد، تجربیات فردی، ذهنی و خیال پردازی های خود را با واقعیات محیط خارج در هم نمی آمیزد. رفتار ممکن است شدیدا مختل شود، اما از هم گسیختگی شخصیت وجود ندارد. احساس ناراحت بودن، از یاد بردن نقش اجتماعی خود، پرخاشگری، اختلال خواب، خستگی و ناتوانی در روابط جنسی، سازش با مشکلات، عدم سازگاری، رفتار کودکانه و اضطراب مداوم در افراد روان نژند مشاهده می شود . اضطراب، هیستری، وسواس و فوبیا از انواع نوروز های مهم هستند.
اختلال مرزی: اختلال مرزی (بوردرلاین) توصیف کننده مواردی است که طبقه بندی آن ها به دلیل قرار گرفتن در مرز بین دو طبقه تشخیصی دشوار است. سه مورد عمده برای این اصطلاح وجود دارد، در اولین مورد، اختلال مرزی به عنوان یک طبقه تشخیصی تلقی شده که خصوصیات آن به صورت مبهم تعریف شده ولی مشتمل است بر خشم، اشکال در روابط، و فقدان هویت شخصی. در دومین مورد، اختلال مرزی تظاهر خفیفی از اسکیزوفرنی تلقی می شود و در کاربرد سوم، اصطلاح مرزی به نوعی اختلال شخصیت اطلاق می شود که با روابط بی ثبات، خشم نامتناسب، اختلال هویت، خلق بی ثبات واحساس بی حوصلگی مزمن مشخص می شود.
@ahebba
نوروز: نوروز (روان نژند) به گروهی از اختلال های روانی بدون علل عضوی اطلاق می شود که در آن بیمار بینش قابل ملاحظه ای نسبت به وضع خود دارد، تجربیات فردی، ذهنی و خیال پردازی های خود را با واقعیات محیط خارج در هم نمی آمیزد. رفتار ممکن است شدیدا مختل شود، اما از هم گسیختگی شخصیت وجود ندارد. احساس ناراحت بودن، از یاد بردن نقش اجتماعی خود، پرخاشگری، اختلال خواب، خستگی و ناتوانی در روابط جنسی، سازش با مشکلات، عدم سازگاری، رفتار کودکانه و اضطراب مداوم در افراد روان نژند مشاهده می شود . اضطراب، هیستری، وسواس و فوبیا از انواع نوروز های مهم هستند.
اختلال مرزی: اختلال مرزی (بوردرلاین) توصیف کننده مواردی است که طبقه بندی آن ها به دلیل قرار گرفتن در مرز بین دو طبقه تشخیصی دشوار است. سه مورد عمده برای این اصطلاح وجود دارد، در اولین مورد، اختلال مرزی به عنوان یک طبقه تشخیصی تلقی شده که خصوصیات آن به صورت مبهم تعریف شده ولی مشتمل است بر خشم، اشکال در روابط، و فقدان هویت شخصی. در دومین مورد، اختلال مرزی تظاهر خفیفی از اسکیزوفرنی تلقی می شود و در کاربرد سوم، اصطلاح مرزی به نوعی اختلال شخصیت اطلاق می شود که با روابط بی ثبات، خشم نامتناسب، اختلال هویت، خلق بی ثبات واحساس بی حوصلگی مزمن مشخص می شود.
@ahebba
تفاوت سایکوز/نوروز/اختلال مرزی
عده ای از روانشناسان اختلال های روانی را از جهت شدت بیماری به دو دسته سایوتیک و نوروسایکوتیک (نوروز) تقیسم کرده و اختلال مرزی را در بین این دو طبقه در نظر می گیرند.
تفاوت عمده این گروه ها مبتنی بر درجه آگاهی شخص از حالت های خود است. شدت علایم بیماری در نوروزها کمتر از سایکوزها بوده و علاوه بر آن افراد نوروتیک به بیماری خود به صورت قابل ملاحظه ای آگاهی داشته و ارتباط آنان با خود و دنیای خارج از خود قطع نمی باشد. اما در افراد سایکوتیک آگاهی نسبت به بیماری خود وجود ندارد. پس به صورت کلی می توان گفت، اختلاف این دو دسته بر اساس شدت اختلال و وجود یا فقدان بینش است.
افراد با اختلال مرزی بین دو گروه روان پریش و روان نژند هستند، زمانی آگاه نسبت به بیماری خود بوده و گاهی با خود و دنیای خارج از خود قطع رابطه می نمایند.
برای روشن تر شدن مطلب دو مثال ارایه می شود:
• فردی را نظر بگیرید که توهم دارد و شیطان را جلوی خود می بیند. اگر او قبول کند که این توهم پوچ و بی اساس است نوروتیک خواهد بود، اما اگر خیال کند که واقعاً شیطان را می بیند، مبتلا یه سایکوز است.
• در بلندی یک ساحل صخره ای ایستاده اید، اگر آب خروشان اقیانوس را به معنای بیماری روان پریشی و صاحل صخره ای را به معنای بیماری روان نژندی در نظر بگیریم، شما که تماشاگر این منظره هستید نمی توانید خطی صاف و یکنواخت را به عنوان مرز بین اقیانوس و ساحل در نظر بگیرید. آب گاهی به صخره محکم می کوبد و جلو می آید و گاهی به محل قبلی نرسیده بر می گردد. این خط ناهمگون، همان اختلال مرزی است که گاهی ساحل صخره ای است و گاهی اقیانوس مواج.
@ahebba
عده ای از روانشناسان اختلال های روانی را از جهت شدت بیماری به دو دسته سایوتیک و نوروسایکوتیک (نوروز) تقیسم کرده و اختلال مرزی را در بین این دو طبقه در نظر می گیرند.
تفاوت عمده این گروه ها مبتنی بر درجه آگاهی شخص از حالت های خود است. شدت علایم بیماری در نوروزها کمتر از سایکوزها بوده و علاوه بر آن افراد نوروتیک به بیماری خود به صورت قابل ملاحظه ای آگاهی داشته و ارتباط آنان با خود و دنیای خارج از خود قطع نمی باشد. اما در افراد سایکوتیک آگاهی نسبت به بیماری خود وجود ندارد. پس به صورت کلی می توان گفت، اختلاف این دو دسته بر اساس شدت اختلال و وجود یا فقدان بینش است.
افراد با اختلال مرزی بین دو گروه روان پریش و روان نژند هستند، زمانی آگاه نسبت به بیماری خود بوده و گاهی با خود و دنیای خارج از خود قطع رابطه می نمایند.
برای روشن تر شدن مطلب دو مثال ارایه می شود:
• فردی را نظر بگیرید که توهم دارد و شیطان را جلوی خود می بیند. اگر او قبول کند که این توهم پوچ و بی اساس است نوروتیک خواهد بود، اما اگر خیال کند که واقعاً شیطان را می بیند، مبتلا یه سایکوز است.
• در بلندی یک ساحل صخره ای ایستاده اید، اگر آب خروشان اقیانوس را به معنای بیماری روان پریشی و صاحل صخره ای را به معنای بیماری روان نژندی در نظر بگیریم، شما که تماشاگر این منظره هستید نمی توانید خطی صاف و یکنواخت را به عنوان مرز بین اقیانوس و ساحل در نظر بگیرید. آب گاهی به صخره محکم می کوبد و جلو می آید و گاهی به محل قبلی نرسیده بر می گردد. این خط ناهمگون، همان اختلال مرزی است که گاهی ساحل صخره ای است و گاهی اقیانوس مواج.
@ahebba
اختلال کم توجهی / بیش فعالی
یکی از اختلال های که در اوایل دوره رشد، یعنی قبل از سن مدرسه شروع می شود ADHD یا به عبارتی اختلال کم توجهی و بیش فعالی است. هر چند این اختلال در تقسیم بندی های اختلال های روانی در یک گروه و تحت عنوان ADHD تقسیم بندی می شوند ولی علایم بالینی متفاوتی را می تواند داشته باشد.
اختلال کم توجهی: این خصوصیات را می توان در افراد مبتلا به این اختلال دید، ناتوانی در انجام کارها به صورت صحیح به علت عدم توجه دقیق به جزییات، مشکل حفظ تمرکز در حین سخنرانی؛ مکالمات و مطالعه طولانی. وقتی به صورت مستقیم با افراد مبتلا به این اختلال صحبت می شود به نظر می رسد که حواس آن ها جای دیگری است. می توانند کارها را شروع کنند اما به سرعت تمرکز خود را از دست داده و کار را نیمه کاره رها می کنند. مشکل در نگهداری منظم وسایل شخصی؛ بی نظمی در کارها و مدیریت زمانی ضعیف وجود داشته، از کارهایی مانند تکالیف مدرسه، تکمیل فرم ها یا خواندن مقالات طولانی دوری می کنند. این افراد فراموشکار بوده لوازم مدرسه و وسایل شخصی خود را گم می کنند. با کوچکترین محرک خارجی حواسشان پرت می شود.
بیش فعالی: این خصوصیات را می توان در افراد مبتلا به ابن اختلال دید، وول خوردن روی صندلی، ور رفتن با دست و پا و تکان دادن آن ها، ناتوانی در ثابت ماندن در یک جا، زمانی که لازم است سر جای خود بنشینند نمی توانند و به صورت مداوم صندلی خود را ترک می کنند، بی سر و صدا بازی نمی کنند و از در و دیوار بالا می روند. پرحرف بوده، معمولا جمله دیگران را تکمیل کرده و ما بین حرف سایرین می پرند. ممکن است از وسایل دیگران بدون اجازه استفاده نماید. قادر به انتظار کشیدن و در نوبت ماندن نیستند.
در اختلال ADHD شکل های ذیل مشاهده می شود.
•مرکب/ در عرض مدت شش ماه، فرد مبتلا به این اختلال هم علایم کم توجهی را داشته و هم علایم بیش فعالی
•عمدتا با تظاهرات بی توجهی / در عرض مدت شش ماه فقط علایم کم توجهی را داشته باشند
•عمدتا با تظاهرات بیش فعالی / در عرض شش ماه فقط علایم بیش فعالی را داشته باشند. @ahebba
یکی از اختلال های که در اوایل دوره رشد، یعنی قبل از سن مدرسه شروع می شود ADHD یا به عبارتی اختلال کم توجهی و بیش فعالی است. هر چند این اختلال در تقسیم بندی های اختلال های روانی در یک گروه و تحت عنوان ADHD تقسیم بندی می شوند ولی علایم بالینی متفاوتی را می تواند داشته باشد.
اختلال کم توجهی: این خصوصیات را می توان در افراد مبتلا به این اختلال دید، ناتوانی در انجام کارها به صورت صحیح به علت عدم توجه دقیق به جزییات، مشکل حفظ تمرکز در حین سخنرانی؛ مکالمات و مطالعه طولانی. وقتی به صورت مستقیم با افراد مبتلا به این اختلال صحبت می شود به نظر می رسد که حواس آن ها جای دیگری است. می توانند کارها را شروع کنند اما به سرعت تمرکز خود را از دست داده و کار را نیمه کاره رها می کنند. مشکل در نگهداری منظم وسایل شخصی؛ بی نظمی در کارها و مدیریت زمانی ضعیف وجود داشته، از کارهایی مانند تکالیف مدرسه، تکمیل فرم ها یا خواندن مقالات طولانی دوری می کنند. این افراد فراموشکار بوده لوازم مدرسه و وسایل شخصی خود را گم می کنند. با کوچکترین محرک خارجی حواسشان پرت می شود.
بیش فعالی: این خصوصیات را می توان در افراد مبتلا به ابن اختلال دید، وول خوردن روی صندلی، ور رفتن با دست و پا و تکان دادن آن ها، ناتوانی در ثابت ماندن در یک جا، زمانی که لازم است سر جای خود بنشینند نمی توانند و به صورت مداوم صندلی خود را ترک می کنند، بی سر و صدا بازی نمی کنند و از در و دیوار بالا می روند. پرحرف بوده، معمولا جمله دیگران را تکمیل کرده و ما بین حرف سایرین می پرند. ممکن است از وسایل دیگران بدون اجازه استفاده نماید. قادر به انتظار کشیدن و در نوبت ماندن نیستند.
در اختلال ADHD شکل های ذیل مشاهده می شود.
•مرکب/ در عرض مدت شش ماه، فرد مبتلا به این اختلال هم علایم کم توجهی را داشته و هم علایم بیش فعالی
•عمدتا با تظاهرات بی توجهی / در عرض مدت شش ماه فقط علایم کم توجهی را داشته باشند
•عمدتا با تظاهرات بیش فعالی / در عرض شش ماه فقط علایم بیش فعالی را داشته باشند. @ahebba
تفاوت ها
با توجه به آنچه در مورد بیش فعالی و کم توجهی بیان شد، در زمانی که اختلال فقط کم توجهی است ما انتظار فعالیت جسمی بیش از حد از فرد مبتلا به این اختلال را نداریم. فرد مبتلا به این اختلال ممکن است در شرایطی که آرام روی صندلی خود نشسته است توجهی به اطراف خود نداشته باشد. این افراد، وقتی که با فردی صجبت می کنند قادر به اتمام مکالمه نیستند چون با کوچکترین محرک محیطی ممکن است حواسشان پرت شود و رشته کلام را از دست بدهند.
در زمانی که اختلال فقط بیش فعالی است ما انتظار حواس پرتی را نداریم و ممکن است حتی در شرایطی که از در و دیوار بالا می رود توجهش به اطراف خود باشد، وقتی که با فردی صحبت می کنند حواس آنان از صحبت با فرد مقابل پرت نمی شود ولی نمی توانند صبر کنند تا خود او جمله اش را تمام و مکالمه اش را به پایان ببرد.
در حالت مرکب، فرد مبتلا به این اختلال مجموعه ای از علایم بیش فعالی و کم توجهی را دارد و اختلال ADHD معمولا به این گروه گفته می شود. کودک مبتلا به این اختلال علاوه بر این که از در و دیوار بالا می رود توجهی به محیط اطراف خود ندارند. ما بین حرف سایرین می پرند و خیلی زود رشته کلام را به دلیل حواس پرتی از دست می دهند.
@ahebba
با توجه به آنچه در مورد بیش فعالی و کم توجهی بیان شد، در زمانی که اختلال فقط کم توجهی است ما انتظار فعالیت جسمی بیش از حد از فرد مبتلا به این اختلال را نداریم. فرد مبتلا به این اختلال ممکن است در شرایطی که آرام روی صندلی خود نشسته است توجهی به اطراف خود نداشته باشد. این افراد، وقتی که با فردی صجبت می کنند قادر به اتمام مکالمه نیستند چون با کوچکترین محرک محیطی ممکن است حواسشان پرت شود و رشته کلام را از دست بدهند.
در زمانی که اختلال فقط بیش فعالی است ما انتظار حواس پرتی را نداریم و ممکن است حتی در شرایطی که از در و دیوار بالا می رود توجهش به اطراف خود باشد، وقتی که با فردی صحبت می کنند حواس آنان از صحبت با فرد مقابل پرت نمی شود ولی نمی توانند صبر کنند تا خود او جمله اش را تمام و مکالمه اش را به پایان ببرد.
در حالت مرکب، فرد مبتلا به این اختلال مجموعه ای از علایم بیش فعالی و کم توجهی را دارد و اختلال ADHD معمولا به این گروه گفته می شود. کودک مبتلا به این اختلال علاوه بر این که از در و دیوار بالا می رود توجهی به محیط اطراف خود ندارند. ما بین حرف سایرین می پرند و خیلی زود رشته کلام را به دلیل حواس پرتی از دست می دهند.
@ahebba
نشانه / علامت
بسیاری از مواقع، هنگام مطالعه مطالبی در مورد مسایل روانشناسی یا روان پزشکی به این موضوع بر می خورید که "نشانه های این اختلال به صورت ذیل است"، یا مثلا "علامت های این اختلال بدین شرح است". شاید در دید اول دو کلمه نشانه و علامت قابل تمایز نباشد، ولی در تعاریف این دو کلمه متفاوت هستند، هر چند که اغلب به جای هم به کار می روند.
نشانه: تظاهر عینی یک اختلال مرضی. آن چه که فرد مبتلا به یک اختلال به صورت بالینی نمایش می دهد.
علامت: تظاهر ذهنی یک حالت مرضی. آن چه که ممکن است از دید فرد معالجه کننده ناپیدا باشد و فرد مبتلا به اختلال از آن آگاه است.
تفاوت ها
تفاوت نشانه و علامت یک اختلال را می توان به این صورت بیان کرد که، نشانه ها ببیش از آن که توسط فرد مبتلا گزارش شوند توسط معاینه گر مشاهده می شوند ولی علامت ها بیشتر توسط فرد مبتلا گزارش می شوند تا این که توسط معاینه گر مشاهده شوند.
@ahebba
بسیاری از مواقع، هنگام مطالعه مطالبی در مورد مسایل روانشناسی یا روان پزشکی به این موضوع بر می خورید که "نشانه های این اختلال به صورت ذیل است"، یا مثلا "علامت های این اختلال بدین شرح است". شاید در دید اول دو کلمه نشانه و علامت قابل تمایز نباشد، ولی در تعاریف این دو کلمه متفاوت هستند، هر چند که اغلب به جای هم به کار می روند.
نشانه: تظاهر عینی یک اختلال مرضی. آن چه که فرد مبتلا به یک اختلال به صورت بالینی نمایش می دهد.
علامت: تظاهر ذهنی یک حالت مرضی. آن چه که ممکن است از دید فرد معالجه کننده ناپیدا باشد و فرد مبتلا به اختلال از آن آگاه است.
تفاوت ها
تفاوت نشانه و علامت یک اختلال را می توان به این صورت بیان کرد که، نشانه ها ببیش از آن که توسط فرد مبتلا گزارش شوند توسط معاینه گر مشاهده می شوند ولی علامت ها بیشتر توسط فرد مبتلا گزارش می شوند تا این که توسط معاینه گر مشاهده شوند.
@ahebba
. در خود ماندگی (اوتیسم-)
علایم
رفتارهای تکراری محدود - دشواری در تطابق با تغییرات - مشکلات ساماندهی و برنامه ریزی کارها
توضیحات
ویژگی اصلی این اختلال که معمولا در سن 2 سالگی خود را نشان می دهد، نقصان مداوم ارتباط اجتماعی و تعاملات اجتماعی در موقعیت های مختلف است. اوتیسم یا توجه به نیاز حمایت از فرد مبتلا به درجات مختلفی تقسیم شده و بر همین اساس تعدادی از علایم ذیل با درجات متفاوت دیده می شود:
- عدم مکالمه عادی دو جانبه
- کاهش سهیم کردن دیگران در علائق و عواطف
- عدم توانایی شروع یا پاسخ به تعاملات اجتماعی
- انسجام ضعیف ارتباط کلامی و غیر کلامی
- ناهنجاری تماس چشمی و زبان بدنی
- افت شدید درک و استفاده از ایما و اشاره
- ناتوانی در دوست یابی و مشارکت در بازی های تخیلی مشترک
- عدم وجود علاقه به همتایان
- اصرار به یک نواختی
- حرکات ساده قالبی
- علایق محدود و ثابت
- واکنش بیشتر از حد معمول یا کمتر از حد به محرک های حسی
این اختلال باعث تخریب بارز کار کرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم عملکرد فرد می شود و ناشی از کم توانی ذهنی یا تاخیر کلی رشد نمی باشد. @ahebba
علایم
رفتارهای تکراری محدود - دشواری در تطابق با تغییرات - مشکلات ساماندهی و برنامه ریزی کارها
توضیحات
ویژگی اصلی این اختلال که معمولا در سن 2 سالگی خود را نشان می دهد، نقصان مداوم ارتباط اجتماعی و تعاملات اجتماعی در موقعیت های مختلف است. اوتیسم یا توجه به نیاز حمایت از فرد مبتلا به درجات مختلفی تقسیم شده و بر همین اساس تعدادی از علایم ذیل با درجات متفاوت دیده می شود:
- عدم مکالمه عادی دو جانبه
- کاهش سهیم کردن دیگران در علائق و عواطف
- عدم توانایی شروع یا پاسخ به تعاملات اجتماعی
- انسجام ضعیف ارتباط کلامی و غیر کلامی
- ناهنجاری تماس چشمی و زبان بدنی
- افت شدید درک و استفاده از ایما و اشاره
- ناتوانی در دوست یابی و مشارکت در بازی های تخیلی مشترک
- عدم وجود علاقه به همتایان
- اصرار به یک نواختی
- حرکات ساده قالبی
- علایق محدود و ثابت
- واکنش بیشتر از حد معمول یا کمتر از حد به محرک های حسی
این اختلال باعث تخریب بارز کار کرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم عملکرد فرد می شود و ناشی از کم توانی ذهنی یا تاخیر کلی رشد نمی باشد. @ahebba
ترس / اضطراب
Fear / Anxiety
ترس: پاسخ هیجانی به تهدیدی واقعی یا پیش بینی وقوع خطر، همراه با تمایل شدید به مقابله یا فرار می باشد. باز شدن مردمک های چشم، انقباض عروق سطحی بدن همراه با افزایش جریان خون، افزایش ضربان قلب، تعریق و لرزش، در هنگام ترس رخ داده و فرد را آماده می سازد که با عامل ایجاد کننده خطر مقابله و ستیز کند یا این که از آن فرار نماید. به طور مثال، وقتی که ماشینی با سرعت زیاد به شما نزدیک می شود، هیجان حاصل از آن ترس نامیده می شود.
اضطراب: یک احساس بسیار ناخوشایند، اغلب مبهم و همراه با دلواپسی، از پیش بینی وقوع یک خطر یا بد بیاری در آینده است که با احساس نگرانی، ناراحتی و یا علایم تنش همراه می گردد. احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، اجبار ناگهانی برای دفع ادرار، میل برای حرکت، همگی از علایم بالینی اضطراب است که همراه با حسی نامطلوب می باشد. به صورت خلاصه می توان چنین گفت که اضطراب،نگرانی بدون بدون منشا است. به طور مثال وقتی مادری به محض خارج شدن فرزندش از منزل نگران او می شود، دچار اضطراب است.
@ahebba
Fear / Anxiety
ترس: پاسخ هیجانی به تهدیدی واقعی یا پیش بینی وقوع خطر، همراه با تمایل شدید به مقابله یا فرار می باشد. باز شدن مردمک های چشم، انقباض عروق سطحی بدن همراه با افزایش جریان خون، افزایش ضربان قلب، تعریق و لرزش، در هنگام ترس رخ داده و فرد را آماده می سازد که با عامل ایجاد کننده خطر مقابله و ستیز کند یا این که از آن فرار نماید. به طور مثال، وقتی که ماشینی با سرعت زیاد به شما نزدیک می شود، هیجان حاصل از آن ترس نامیده می شود.
اضطراب: یک احساس بسیار ناخوشایند، اغلب مبهم و همراه با دلواپسی، از پیش بینی وقوع یک خطر یا بد بیاری در آینده است که با احساس نگرانی، ناراحتی و یا علایم تنش همراه می گردد. احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، اجبار ناگهانی برای دفع ادرار، میل برای حرکت، همگی از علایم بالینی اضطراب است که همراه با حسی نامطلوب می باشد. به صورت خلاصه می توان چنین گفت که اضطراب،نگرانی بدون بدون منشا است. به طور مثال وقتی مادری به محض خارج شدن فرزندش از منزل نگران او می شود، دچار اضطراب است.
@ahebba
تفاوت ها
ترس و اضطراب از جنبه های مختلف با هم متفاوت می باشند مانند:
•منشا: مهمترین تفاوت بین ترس و اضطراب در منبع و منشا بوجود آورنده آن است. ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجی، قطعی و از نظر منشا بدون تعارض است. اما اضطراب واکنش در مقابل خطری نامعلوم، درونی، مبهم و از نظر منشا همراه با تعارض است. به عبارتی ترس هنگام روبرو شدن یا احتمال روبرو شدن با یک شیء یا موقعیت خطرناک واقعی بوجود می آید، اما در اضطراب فرد، منبع آن را به وضوح درک نمی کند. ترس ناشی از خطری است که در خارج وجود دارد و موضوع آن معین است، در حالی که اضطراب، موضوعی معین ندارد.
•زمان: ترس، از یک موقعیت معلوم و اغلب متکی به زمان حال است، ولی اضطراب، ممکن است متوجه گذشته و آینده باشد.
•نحوه مقابله: در هنگام ترس، وجود انسان يک کيفيت دفاعی پرتحرک، مثبت و فعال پيدا میکند، و از مقابل عامل خطر می گریزد یا با آن ستیز می کند، ولی در حالت اضطراب، يک کيفيت روحی مايوس، بیدفاع و ناتوان در فرد ايجاد میشود و فرد نمی داند جه باید انجام دهد.
•مدت: ترس معمولا طور ناگهانی ایجاد شده و عمر کوتاهی دارد، اما اضطراب معمولا در مدت زمان طولانی بوجود آمده و ممکن است سال ها ادامه داشته یاشد.
در نهایت می توان گفت ترس یک ناامنی بیرونی و اضطراب یک ناامنی درونی است. در ترس انسان می داند که او را چه می شود ولی در اضطراب نمی داند.
@ahebba
ترس و اضطراب از جنبه های مختلف با هم متفاوت می باشند مانند:
•منشا: مهمترین تفاوت بین ترس و اضطراب در منبع و منشا بوجود آورنده آن است. ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجی، قطعی و از نظر منشا بدون تعارض است. اما اضطراب واکنش در مقابل خطری نامعلوم، درونی، مبهم و از نظر منشا همراه با تعارض است. به عبارتی ترس هنگام روبرو شدن یا احتمال روبرو شدن با یک شیء یا موقعیت خطرناک واقعی بوجود می آید، اما در اضطراب فرد، منبع آن را به وضوح درک نمی کند. ترس ناشی از خطری است که در خارج وجود دارد و موضوع آن معین است، در حالی که اضطراب، موضوعی معین ندارد.
•زمان: ترس، از یک موقعیت معلوم و اغلب متکی به زمان حال است، ولی اضطراب، ممکن است متوجه گذشته و آینده باشد.
•نحوه مقابله: در هنگام ترس، وجود انسان يک کيفيت دفاعی پرتحرک، مثبت و فعال پيدا میکند، و از مقابل عامل خطر می گریزد یا با آن ستیز می کند، ولی در حالت اضطراب، يک کيفيت روحی مايوس، بیدفاع و ناتوان در فرد ايجاد میشود و فرد نمی داند جه باید انجام دهد.
•مدت: ترس معمولا طور ناگهانی ایجاد شده و عمر کوتاهی دارد، اما اضطراب معمولا در مدت زمان طولانی بوجود آمده و ممکن است سال ها ادامه داشته یاشد.
در نهایت می توان گفت ترس یک ناامنی بیرونی و اضطراب یک ناامنی درونی است. در ترس انسان می داند که او را چه می شود ولی در اضطراب نمی داند.
@ahebba
خلق / شخصیت
Mood / Personality
خلق: خلق به معنی دقیق، حالت هیجانی مسلط فرد، در هر زمان می باشد که حال و هوای ادراک فرد از جهان را تعیین می کند. اما اکثر روان پزشکان خلق را برای آن حالت هیجانی که معمولا در فرد دوام پیدا می کند، به کار می برند. که به آن حالت خلقی (mood state) می گویند. با این حساب حالت خلقی یک وضعیت پایدار است که برای نشان دادن واکنش نسبت به رویداها، مورد استفاده قرار می گیرد. در یک جمله می توان گفت خلق آن چیزی که معمولا انسان ها احساس می کنند. نوسانات خلق، تغییرات متناوب خلق بین حالت خوشی و غمگینی است. مثال های رایج از خلق شامل افسردگی، سرخوشی، خشم و اضطراب است.
شخصیت: الگوی پایدار درک کردن، ارتباط برقرار کردن و فکر کردن در مورد محیط و خود فرد است، یا به عبارتی تمایلات نسبتا پایدار روانی و جسمی هر فرد که نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی، اجتماعی و مادی معین می سازد.
شخصیت از ریشه لاتین (Persona) به معنی نقاب و ماسک گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره میگذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمایز و تفاوت او از دیگران باشد. در واقع شخصیت به همه خصلت ها و ویژگی هایی اطلاق میشود که معرف رفتار یک شخص است.
تفاوت ها
خلق یکی از جنبه های شخصیت هر فرد است. هنگامی که می خواهیم در مورد شخصیت فردی صحبت کنیم به ناچار باید در مورد واکنش فرد نسبت به رویدادها و حادثه های پیش آمده صحبت کنیم در این زمان بحث خلق مطرح می شود. فرد خوشحال است یا غمگین، خشمگین است یا سر خوش، در این حال ما داریم در مورد یکی از ویژگی های شخصیت فرد که خلق اوست صحبت می کنیم.
@ahebba
Mood / Personality
خلق: خلق به معنی دقیق، حالت هیجانی مسلط فرد، در هر زمان می باشد که حال و هوای ادراک فرد از جهان را تعیین می کند. اما اکثر روان پزشکان خلق را برای آن حالت هیجانی که معمولا در فرد دوام پیدا می کند، به کار می برند. که به آن حالت خلقی (mood state) می گویند. با این حساب حالت خلقی یک وضعیت پایدار است که برای نشان دادن واکنش نسبت به رویداها، مورد استفاده قرار می گیرد. در یک جمله می توان گفت خلق آن چیزی که معمولا انسان ها احساس می کنند. نوسانات خلق، تغییرات متناوب خلق بین حالت خوشی و غمگینی است. مثال های رایج از خلق شامل افسردگی، سرخوشی، خشم و اضطراب است.
شخصیت: الگوی پایدار درک کردن، ارتباط برقرار کردن و فکر کردن در مورد محیط و خود فرد است، یا به عبارتی تمایلات نسبتا پایدار روانی و جسمی هر فرد که نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی، اجتماعی و مادی معین می سازد.
شخصیت از ریشه لاتین (Persona) به معنی نقاب و ماسک گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره میگذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمایز و تفاوت او از دیگران باشد. در واقع شخصیت به همه خصلت ها و ویژگی هایی اطلاق میشود که معرف رفتار یک شخص است.
تفاوت ها
خلق یکی از جنبه های شخصیت هر فرد است. هنگامی که می خواهیم در مورد شخصیت فردی صحبت کنیم به ناچار باید در مورد واکنش فرد نسبت به رویدادها و حادثه های پیش آمده صحبت کنیم در این زمان بحث خلق مطرح می شود. فرد خوشحال است یا غمگین، خشمگین است یا سر خوش، در این حال ما داریم در مورد یکی از ویژگی های شخصیت فرد که خلق اوست صحبت می کنیم.
@ahebba
اضطراب / فشار روانی (استرس)
Anxiety / Stress
فشار روانی (استرس): استرس، پاسخ های اختصاصی و غیر اختصاصی است که یک شخص به رویدادهای که تعادل وی رابه هم زده، از توانایی سازگاری وی بیشتر بوده یا وی را تحت فشار قرار می دهند، از خود نشان می دهد. به عبارت دیگر استرس، یک واکنش جسمانی، روانی و عاطفی در برابر یک محرک بیرونی است که می تواند موجب سازگاری فرد با محیط شود.
استرس در سطح پایین را استرس مثبت می نامند، فشار روانی کم، در سازگاری افراد نقش مثبتی ایجاد می کند، مثلا استرس کم در مورد یک امتحان، دانش آموز را وا می دارد که به اتاق خود رفته، تفریحات را برای مدتی فراموش کرده و درس بخواند. در واقع استرس به انگیزه و میلی مثبت برای پیشرفت تبدیل می شود.
استرس زیاد را استرس منفی می نامند. دانش آموزی که استرس فراوان برای یک امتحان دارد، حتی اگر به اتاق خود رفته و بخواهد درس بخواند، قادر به تمرکز روی مطالب و درک آن ها نمی باشد. وقتی فشار روانی شدید، مداوم و طولانی باشد موجب فرسودگی یا خستگی شده و در نهایت ممکن است به افسردگی یا سایر اختلال های روانی منجر شود.
اضطراب: یک احساس بسیار ناخوشایند، اغلب مبهم و همراه با دلواپسی، از پیش بینی وقوع یک خطر یا بد بیاری در آینده است که با احساس نگرانی، ناراحتی و یا علایم تنش همراه می گردد. احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، اجبار ناگهانی برای دفع ادرار، میل برای حرکت، همگی از علایم بالینی اضطراب است که همراه با حسی نامطلوب می باشد. به صورت خلاصه می توان چنین گفت که اضطراب،نگرانی بدون بدون منشا است. به طور مثال وقتی مادری به محض خارج شدن فرزندش از منزل نگران او می شود، دچار اضطراب است.
@ahebba
Anxiety / Stress
فشار روانی (استرس): استرس، پاسخ های اختصاصی و غیر اختصاصی است که یک شخص به رویدادهای که تعادل وی رابه هم زده، از توانایی سازگاری وی بیشتر بوده یا وی را تحت فشار قرار می دهند، از خود نشان می دهد. به عبارت دیگر استرس، یک واکنش جسمانی، روانی و عاطفی در برابر یک محرک بیرونی است که می تواند موجب سازگاری فرد با محیط شود.
استرس در سطح پایین را استرس مثبت می نامند، فشار روانی کم، در سازگاری افراد نقش مثبتی ایجاد می کند، مثلا استرس کم در مورد یک امتحان، دانش آموز را وا می دارد که به اتاق خود رفته، تفریحات را برای مدتی فراموش کرده و درس بخواند. در واقع استرس به انگیزه و میلی مثبت برای پیشرفت تبدیل می شود.
استرس زیاد را استرس منفی می نامند. دانش آموزی که استرس فراوان برای یک امتحان دارد، حتی اگر به اتاق خود رفته و بخواهد درس بخواند، قادر به تمرکز روی مطالب و درک آن ها نمی باشد. وقتی فشار روانی شدید، مداوم و طولانی باشد موجب فرسودگی یا خستگی شده و در نهایت ممکن است به افسردگی یا سایر اختلال های روانی منجر شود.
اضطراب: یک احساس بسیار ناخوشایند، اغلب مبهم و همراه با دلواپسی، از پیش بینی وقوع یک خطر یا بد بیاری در آینده است که با احساس نگرانی، ناراحتی و یا علایم تنش همراه می گردد. احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، اجبار ناگهانی برای دفع ادرار، میل برای حرکت، همگی از علایم بالینی اضطراب است که همراه با حسی نامطلوب می باشد. به صورت خلاصه می توان چنین گفت که اضطراب،نگرانی بدون بدون منشا است. به طور مثال وقتی مادری به محض خارج شدن فرزندش از منزل نگران او می شود، دچار اضطراب است.
@ahebba
تفاوت ها
•اضطراب مرحله پیشرفته استرس (فشار روانی) مزمن است. اضطراب هنگامی در فرد بروز میکند که شرایط استرسزا در زندگی فرد بیش از حد طولانی شود یا بهطور مکرر رخ دهد.
•استرس حالت های روانی وسیع تری را نسبت به اضطراب در بر می گیرد. استرس باعث ایجاد ترس، ناراحتی یا حتی شادی در انسان می شود، اما اضطراب باعث ایجاد نوعی هراس در انسان می شده که باعث می شود فرد به صورت اغراق آمیز نسبت به محیط اطراف خود هوشیار شود.
•استرس کم عاملی برای پیشرفت است، اما اضطراب همیشه باز دارنده می باشد.
@ahebba
•اضطراب مرحله پیشرفته استرس (فشار روانی) مزمن است. اضطراب هنگامی در فرد بروز میکند که شرایط استرسزا در زندگی فرد بیش از حد طولانی شود یا بهطور مکرر رخ دهد.
•استرس حالت های روانی وسیع تری را نسبت به اضطراب در بر می گیرد. استرس باعث ایجاد ترس، ناراحتی یا حتی شادی در انسان می شود، اما اضطراب باعث ایجاد نوعی هراس در انسان می شده که باعث می شود فرد به صورت اغراق آمیز نسبت به محیط اطراف خود هوشیار شود.
•استرس کم عاملی برای پیشرفت است، اما اضطراب همیشه باز دارنده می باشد.
@ahebba
خشم / عصبانیت
Anger / Resentment
خشم: خشم به حسی که انسان در شرایط نامساعد و در مقابل اتفاقات بیرونی که تعادل روانی او را برهم زده، تجربه می کند، گفته می شود. به عبارتی خشم یک احساس و هیجان است و یک حال درونی است نسبت به حادثه ای که در بیرون دارد اتفاق می افتد.
خشم، احساس بدی است و زمانی رخ می دهد که موضوعی یا اتفاقی پیش آمده و موجب شده ما به آرزو، هدف، خواسته، نیاز یا حق مان نرسیم. یعنی موضوع خشم در رابطه با انتظارها و توقع های ماست. ما خشمگین می شویم زمانی که انتظار رویدادی یا موردی را داریم که بشود یا نشود.
عصبانیت: عصبانیت واکنشی است که فرد در برابر احساس خشم نشان می دهد. عصبانیت یک رفتار بوده و چگونگی بروز آن بر اساس آموخته ها و یادگیری های قبلی فرد می باشد.
تفاوت ها
•خشم غیر ارادی ولی عصبانیت ارادی و انتخابی است.
•خشم، احساس و هیجان است ولی عصبانیت رفتار.
•احساس خشم یک فرد ممکن است برای دیگران قابل مشاهده نباشد، اما عصبانیت برای دیگران قابل مشاهده است.
ما جلوی منبع قدرت، مانند پلیس خشمگین می شویم ولی عصبانی نمی شویم.
@ahebba
Anger / Resentment
خشم: خشم به حسی که انسان در شرایط نامساعد و در مقابل اتفاقات بیرونی که تعادل روانی او را برهم زده، تجربه می کند، گفته می شود. به عبارتی خشم یک احساس و هیجان است و یک حال درونی است نسبت به حادثه ای که در بیرون دارد اتفاق می افتد.
خشم، احساس بدی است و زمانی رخ می دهد که موضوعی یا اتفاقی پیش آمده و موجب شده ما به آرزو، هدف، خواسته، نیاز یا حق مان نرسیم. یعنی موضوع خشم در رابطه با انتظارها و توقع های ماست. ما خشمگین می شویم زمانی که انتظار رویدادی یا موردی را داریم که بشود یا نشود.
عصبانیت: عصبانیت واکنشی است که فرد در برابر احساس خشم نشان می دهد. عصبانیت یک رفتار بوده و چگونگی بروز آن بر اساس آموخته ها و یادگیری های قبلی فرد می باشد.
تفاوت ها
•خشم غیر ارادی ولی عصبانیت ارادی و انتخابی است.
•خشم، احساس و هیجان است ولی عصبانیت رفتار.
•احساس خشم یک فرد ممکن است برای دیگران قابل مشاهده نباشد، اما عصبانیت برای دیگران قابل مشاهده است.
ما جلوی منبع قدرت، مانند پلیس خشمگین می شویم ولی عصبانی نمی شویم.
@ahebba
اختلال وسواسی - جبری / اختلال شخصیت وسواسی - جبری
اختلال وسواسی - جبری (OCD): افراد مبتلا به این اختلال دچار وسواس های فکری وعملی هستند و دچار افکاری مزاحم، ناخوشایند و ناخواسته می شوند که به صورت غیر ارادی به ذهن می آیند و موجب ناراحتی و ایجاد اضطراب می شوند، و در نتیجه برای سرکوب و بی اثر کردن این افکار شروع به انجام یک سری اعمال تکراری می نماید که بسیار وقت گیر می باشد.
به صورت نمونه، فرد ممکن است دچار افکاری از قبیل آلوده بودن، تصور صحنه های خشونت بار یا هولناک، یا تمایل به چاقو زدن به کسی شود، که به دنبال آن برای کاهش فشار این افکار ممکن است دست های خود را به صورت مداوم بشوید، وسایل روی یک میز را برای جلوگیری از وقوع حادثه مداوم مرتب کند، چندین ساعت در حمام بماند و .......
شخصیت وسواسی - جبری: ذهن افراد مبتلا به این اختلال به صورت مداوم به نظم و ترتیب توجه به جزییات، قوانین، فهرست ها درگیر شده تا حدی که هدف اصلی آن ها از فعالیتی که انجام می دهند نادیده گرفته می شود. این افراد کمال طلب بوده و بدون نیاز مالی به صورت افراطی خود را وقف کار و تولید می نمایند، نسبت به حود و دیگران خسیس هستند و معتقدند پول باید برای روز مبادا پس انداز شود. درباره مسایل ارزشی و اخلاقی، بیش از اندازه جدی، دقیق و انعطاف ناپذیرند. این خصیصه ها باعث می شود که افراد مبتلا به این اختلال انعطاف پذیری، سعه صدر و کارایی خود را از دست دهند.
به صورت نمونه، هنگامی که فرد فهرست کاری خود را گم می کند، به جای این که در مدت کوتاهی آن را دوباره باز نویسی کند زمان بیش از حدی را صرف جستجوی این فهرست خواهد کرد ، یا تکمیل یک گزارش کتبی به دلیل بازنویسی های متعدد و وقت گیر به تاخیر می افتد، به دلیل نداشتن تقسیم بندی زمانی مطلوب مهمترین کارها به دقیقه آخر محول می شود، .....
@ahebba
اختلال وسواسی - جبری (OCD): افراد مبتلا به این اختلال دچار وسواس های فکری وعملی هستند و دچار افکاری مزاحم، ناخوشایند و ناخواسته می شوند که به صورت غیر ارادی به ذهن می آیند و موجب ناراحتی و ایجاد اضطراب می شوند، و در نتیجه برای سرکوب و بی اثر کردن این افکار شروع به انجام یک سری اعمال تکراری می نماید که بسیار وقت گیر می باشد.
به صورت نمونه، فرد ممکن است دچار افکاری از قبیل آلوده بودن، تصور صحنه های خشونت بار یا هولناک، یا تمایل به چاقو زدن به کسی شود، که به دنبال آن برای کاهش فشار این افکار ممکن است دست های خود را به صورت مداوم بشوید، وسایل روی یک میز را برای جلوگیری از وقوع حادثه مداوم مرتب کند، چندین ساعت در حمام بماند و .......
شخصیت وسواسی - جبری: ذهن افراد مبتلا به این اختلال به صورت مداوم به نظم و ترتیب توجه به جزییات، قوانین، فهرست ها درگیر شده تا حدی که هدف اصلی آن ها از فعالیتی که انجام می دهند نادیده گرفته می شود. این افراد کمال طلب بوده و بدون نیاز مالی به صورت افراطی خود را وقف کار و تولید می نمایند، نسبت به حود و دیگران خسیس هستند و معتقدند پول باید برای روز مبادا پس انداز شود. درباره مسایل ارزشی و اخلاقی، بیش از اندازه جدی، دقیق و انعطاف ناپذیرند. این خصیصه ها باعث می شود که افراد مبتلا به این اختلال انعطاف پذیری، سعه صدر و کارایی خود را از دست دهند.
به صورت نمونه، هنگامی که فرد فهرست کاری خود را گم می کند، به جای این که در مدت کوتاهی آن را دوباره باز نویسی کند زمان بیش از حدی را صرف جستجوی این فهرست خواهد کرد ، یا تکمیل یک گزارش کتبی به دلیل بازنویسی های متعدد و وقت گیر به تاخیر می افتد، به دلیل نداشتن تقسیم بندی زمانی مطلوب مهمترین کارها به دقیقه آخر محول می شود، .....
@ahebba