✅ شعار روز جهانی سلامت روان (دهم اکتبر ٢٠١٧، هیجدهم مهر ١٣٩٦): «سلامت روان در محیط کار»
✅ هفته ملی سلامت روان: ٢٤ تا ٣٠ مهر
🍁 عناوین روزهای این هفته در سال ١٣٩٦ به شرح زیر است:
1⃣ دوشنبه ٢٤ مهر؛ نیروی کار سالم و جامعه سالم
2⃣ سه شنبه ٢٥ مهر؛ پیشگیری از تبعیض و استیگما (انگ بیماری روانی) در محیط کار
3⃣ چهارشنبه ٢٦ مهر؛ محیط کار دوستدار سلامت روان
4⃣ پنجشنبه ٢٧ مهر؛ مدیریت استرس در محیط کار
5⃣ جمعه ٢٨ مهر؛ سبک زندگی و سلامت روانی در محیط کار
6⃣ شنبه ٢٩ مهر؛ نقش کارفرما در سلامت روان محیط کار
7⃣ یکشنبه ٣٠ مهر؛ رویکرد جامعهنگر در سلامت روان محیط کار
@ahebba
✅ هفته ملی سلامت روان: ٢٤ تا ٣٠ مهر
🍁 عناوین روزهای این هفته در سال ١٣٩٦ به شرح زیر است:
1⃣ دوشنبه ٢٤ مهر؛ نیروی کار سالم و جامعه سالم
2⃣ سه شنبه ٢٥ مهر؛ پیشگیری از تبعیض و استیگما (انگ بیماری روانی) در محیط کار
3⃣ چهارشنبه ٢٦ مهر؛ محیط کار دوستدار سلامت روان
4⃣ پنجشنبه ٢٧ مهر؛ مدیریت استرس در محیط کار
5⃣ جمعه ٢٨ مهر؛ سبک زندگی و سلامت روانی در محیط کار
6⃣ شنبه ٢٩ مهر؛ نقش کارفرما در سلامت روان محیط کار
7⃣ یکشنبه ٣٠ مهر؛ رویکرد جامعهنگر در سلامت روان محیط کار
@ahebba
امروز، روز جهانی سلامت روان است. پیشنهاد میکنم وقت بگذارید و این خواندنی مفصل درجهیک با محوریت آنچه بر «نو جونز» گذاشت و فرهنگ رایج مواجهه با بیمار روانی در غرب را بخوانید.
نو جونز زن جوان بسیار باهوش، بااستعداد با ذهنی حیرتانگیز است. وقتی وارد دانشکده فلسفه دانشگاه دوپال شیکاگو شد تا در مقطع دکتری فلسفه تحصیل کند، کارنامه او درخشان و کمنظیر بود. به پنج زبان مسلط بود، همیشه و در هر کلاسی که شرکت کرده بود بالاترین و بهترین نمره را گرفته بود، ذهن او توانایی حیرتانگیزی داشت که کوچکترین جزئیات را بهخاطر بسپارد، زبان که باز میکرد هوش و ذکاوت مجذوبکننده از کلماتاش میبارید... از نوجوانی در کاناپه خانه مینشست و کتابهای فلسفی میخواند و از همانموقع میدانست که میخواهد در بالاترین مقطع تحصیلی در رشه فلسفه درس بخواند. کتابها بازمانده ازدواج اول مادرش با استاد دانشگاهی بود که بسیار باهوش بود، به شیزوفرنی مبتلا شد، سر از بیمارستانهای روانی که گاه دستکمی از زندان ندارد درآورد و همانجا مرد. پزشکان برای یکی دیگر از اقوام نزدیک او هم تشخیص شیزوفرنی دادند و جونز دید که آن فامیل عزیز چطور فوری طرد شد و منزوی و در انزوایش، بیمارتر.
نو جونز در همان سال اول مقطع دکتری هراسان دید که ذهنش دیگر آن تیزی و درخشش قبلی را ندارد، کلمات و جملات را میخواند و چند ثانیه بعد یادش نمیاد که چی خوانده. تصویرهایی را میدید که گوشهای از ذهنش میدانست که این تصویر واقعی نیست، اما تصویر واقعیتر از هر واقعیتی او را زمینگیر میکرد. یکبار از آنچه در ذهنش میگذشت برای استاد راهنمایش که به او بسیار اعتماد داشت گفت. بالاخره روزی هم به همکلاسیاش - آزاده عرفانی- که دوست صمیمی او در دانشگاه بود، از آنچه تجربه میکرد گفت. آزاده عرفانی او را در اولین دیدار با روانپزشک همراهی کرد و روایت جونز را تایید میکند که چطور از همان اولین دیدار، رفتار همراه با انگ و برچسب تیم پزشکی که بهدور از حس امنیت و آرامش بود، شروع شد.
یک روز بهاری قشنگ، وقتی جونز با خوشحالی راهی دانشگاه بود، کابوس شروع شد. روانکاو برای او پیغام گذاشته بود که سریع با او تماس بگیرد. وقتی تماس گرفت، روانکاو هشدار داد که جونز وارد محوطه دانشگاه نشود. استاد راهنمای او به مقامات دانشگاه هشدار داده بود که گزارشی به دست او رسیده که جونز حال خرابی دارد و میتواند دست به کار خطرناکی در دانشگاه بزند. استادی که جونز آنقدر به او اعتماد داشت که برایش از آنچه در ذهنش میگذشت گفته بود و نام و شماره تماس او را در کنار نام و شماره آزاده عرفانی، به پزشکان داده بود تا به وقت ضرورت با او تماس بگیرند. جونز به هرکدام از اساتید یا همکلاسیها زنگ و ایمیل زد، یا تماساش بیجواب ماند یا پی نخودسیاه فرستاده شد. فردای آن روز که هراسان وارد دانشکده شد تا با استاد راهنمایش حرف بزند و بپرسد چرا اینجور کرد، استاد در اتاق را محکم پشت سر بست و قفل کرد و گفت با او حرف نمیزند و زود برود پیش روانکاو.
دو هفته تعلیق، بعد فضایی که همه از استاد و دانشگاه مثل یک ویروس واگیردار با او رفتار کرده و از او اجتناب میکردند، بعد جلسه کمیته تحصیلی که مثل یک بازجویی به ریاست کشیشهای کلیسای قرون وسطی بود و پر از برچسب و انگ بیادله که او «فضای دانشگاه را مسموم و ناامن» میکند، حضورش دیگران را معذب و هراسان میکند و بعد هم نامهای کوتاه از طرف رئیس دانشکده که او را اخراج کرد...
بعد سیاهچالهی تنهایی، انزوا، طردشدگی، حس پوچی و بیهودگی و خشم از آدمهایی که نه تنها کمکی نکردند، که او را به «جرم» یک حمله روانی شیزوفرنیک مثل تفاله پس زدند. جونز از معدود افراد خوششانسی بود که شانس دوبارهای پیدا کرد. روزی که دیگر با خودکشی فاصله ناچیزی داشت، در صندوق نامههایش از یکی از اساتید دانشکده روانشناسی دانشگاه پیشین نامهای دریافت کرد که یکی از دانشجویان دکتری آنها در مقطع روانشناسی ناغافل انصراف داده و رفته است. او هوش و نبوغ جونز را به خوبی به یاد داشت و برخلاف بسیاری از چهرههای اکادمیک در روانکاوی، هیچ فکر نمیکرد کسی که خود با بیماری روان روبرو است، «مناسب» نیست. برعکس...باور داشت بعضی از بهترین گزینهها برای پیشبرد علم روانکاوی و تحقیقهای دقیقتر، افراد باهوش و مستعدی مثل جونز هستند که بخشی از آنچه را که درباره آن تحقیق میشود، خود تجربه کردند. او از جونز دعوت کرد به جای این دانشجو به گروه روانشناسی بپیوندد.
@ahebba
نو جونز زن جوان بسیار باهوش، بااستعداد با ذهنی حیرتانگیز است. وقتی وارد دانشکده فلسفه دانشگاه دوپال شیکاگو شد تا در مقطع دکتری فلسفه تحصیل کند، کارنامه او درخشان و کمنظیر بود. به پنج زبان مسلط بود، همیشه و در هر کلاسی که شرکت کرده بود بالاترین و بهترین نمره را گرفته بود، ذهن او توانایی حیرتانگیزی داشت که کوچکترین جزئیات را بهخاطر بسپارد، زبان که باز میکرد هوش و ذکاوت مجذوبکننده از کلماتاش میبارید... از نوجوانی در کاناپه خانه مینشست و کتابهای فلسفی میخواند و از همانموقع میدانست که میخواهد در بالاترین مقطع تحصیلی در رشه فلسفه درس بخواند. کتابها بازمانده ازدواج اول مادرش با استاد دانشگاهی بود که بسیار باهوش بود، به شیزوفرنی مبتلا شد، سر از بیمارستانهای روانی که گاه دستکمی از زندان ندارد درآورد و همانجا مرد. پزشکان برای یکی دیگر از اقوام نزدیک او هم تشخیص شیزوفرنی دادند و جونز دید که آن فامیل عزیز چطور فوری طرد شد و منزوی و در انزوایش، بیمارتر.
نو جونز در همان سال اول مقطع دکتری هراسان دید که ذهنش دیگر آن تیزی و درخشش قبلی را ندارد، کلمات و جملات را میخواند و چند ثانیه بعد یادش نمیاد که چی خوانده. تصویرهایی را میدید که گوشهای از ذهنش میدانست که این تصویر واقعی نیست، اما تصویر واقعیتر از هر واقعیتی او را زمینگیر میکرد. یکبار از آنچه در ذهنش میگذشت برای استاد راهنمایش که به او بسیار اعتماد داشت گفت. بالاخره روزی هم به همکلاسیاش - آزاده عرفانی- که دوست صمیمی او در دانشگاه بود، از آنچه تجربه میکرد گفت. آزاده عرفانی او را در اولین دیدار با روانپزشک همراهی کرد و روایت جونز را تایید میکند که چطور از همان اولین دیدار، رفتار همراه با انگ و برچسب تیم پزشکی که بهدور از حس امنیت و آرامش بود، شروع شد.
یک روز بهاری قشنگ، وقتی جونز با خوشحالی راهی دانشگاه بود، کابوس شروع شد. روانکاو برای او پیغام گذاشته بود که سریع با او تماس بگیرد. وقتی تماس گرفت، روانکاو هشدار داد که جونز وارد محوطه دانشگاه نشود. استاد راهنمای او به مقامات دانشگاه هشدار داده بود که گزارشی به دست او رسیده که جونز حال خرابی دارد و میتواند دست به کار خطرناکی در دانشگاه بزند. استادی که جونز آنقدر به او اعتماد داشت که برایش از آنچه در ذهنش میگذشت گفته بود و نام و شماره تماس او را در کنار نام و شماره آزاده عرفانی، به پزشکان داده بود تا به وقت ضرورت با او تماس بگیرند. جونز به هرکدام از اساتید یا همکلاسیها زنگ و ایمیل زد، یا تماساش بیجواب ماند یا پی نخودسیاه فرستاده شد. فردای آن روز که هراسان وارد دانشکده شد تا با استاد راهنمایش حرف بزند و بپرسد چرا اینجور کرد، استاد در اتاق را محکم پشت سر بست و قفل کرد و گفت با او حرف نمیزند و زود برود پیش روانکاو.
دو هفته تعلیق، بعد فضایی که همه از استاد و دانشگاه مثل یک ویروس واگیردار با او رفتار کرده و از او اجتناب میکردند، بعد جلسه کمیته تحصیلی که مثل یک بازجویی به ریاست کشیشهای کلیسای قرون وسطی بود و پر از برچسب و انگ بیادله که او «فضای دانشگاه را مسموم و ناامن» میکند، حضورش دیگران را معذب و هراسان میکند و بعد هم نامهای کوتاه از طرف رئیس دانشکده که او را اخراج کرد...
بعد سیاهچالهی تنهایی، انزوا، طردشدگی، حس پوچی و بیهودگی و خشم از آدمهایی که نه تنها کمکی نکردند، که او را به «جرم» یک حمله روانی شیزوفرنیک مثل تفاله پس زدند. جونز از معدود افراد خوششانسی بود که شانس دوبارهای پیدا کرد. روزی که دیگر با خودکشی فاصله ناچیزی داشت، در صندوق نامههایش از یکی از اساتید دانشکده روانشناسی دانشگاه پیشین نامهای دریافت کرد که یکی از دانشجویان دکتری آنها در مقطع روانشناسی ناغافل انصراف داده و رفته است. او هوش و نبوغ جونز را به خوبی به یاد داشت و برخلاف بسیاری از چهرههای اکادمیک در روانکاوی، هیچ فکر نمیکرد کسی که خود با بیماری روان روبرو است، «مناسب» نیست. برعکس...باور داشت بعضی از بهترین گزینهها برای پیشبرد علم روانکاوی و تحقیقهای دقیقتر، افراد باهوش و مستعدی مثل جونز هستند که بخشی از آنچه را که درباره آن تحقیق میشود، خود تجربه کردند. او از جونز دعوت کرد به جای این دانشجو به گروه روانشناسی بپیوندد.
@ahebba
جونز امروز نهتنها یکی از مهمترین چهرههای دانشگاهی علم روان است و در دانشگاه استانفورد تدریس میکند، بلکه به جدیت درباره فرهنگ غلط و رایج در کشورهای غربی در مواجهه با بیماری روان و بهویژه شیزوفرنی، اطلاعرسانی میکند. حالا مشاور بعضی از نهادهای متولی سلامت روان در دولت فدرال آمریکا است و با طرحهای پیشنهادی جایگزین، میخواهد فرهنگ مواجهه با فردی که تجربه فروپاشی روانی را دارد، تغییر دهد.
جونز میگوید فرهنگ رایج کشورهای غربی و «پیشرفته» در مواجهه با بیماری روانی و شیزوفرنی و توهم، بدترین شیوه ممکن است. شیوهای که محوریت آن طرد، پس زدن، زندانی کردن، دوری گزیدن و تنها گذاشتن بیمار است و بس. فرهنگی که به بیمار به چشم ویروس واگیردار نگاه میکند و خیال هم میکند خیلی دارد «مدرن» رفتار میکند که او را فوری در بیمارستان روان دور و ایزوله بستری میکند و «برای خاطر خودش» از درس و کار و زندگی خانوادگی و دوستان جدا میکند. فرهنگ مضری که فقط حال مریض را وخیمتر و شدیدتر میکند.
کم نیستند متخصصانی که با او کاملا موافقاند. مثلا رئیس بخش سلامت روان در سازمان بهداشت جهانی ... سال گذشته در کنفرانسی مطبوعاتی از او پرسیدند اگر برای او تشخیص ابتلا به شیزوفرنی دهد، ترجیح میدهد در کدام شهر و کشور این تشخیص را بدهند و درمان را آغاز کند؟ ...جواب او کاملا برخلاف انتظار همه بود...گفت صددرصد ترجیح میدهد در کشوری درحال توسعه مثل اتیوپی یا سریلانکا دچار این بیماری شود و درمان شود، نه نیویورک یا لندن. چرا که در این کشورها، بیمار روانی شیزوفرنیک، عضوی از جامعه باقی میماند و یک راهی و دریچهای برایت باز میماند تا کماکان مشغله داشته باشی و کار و فعالیت کنی. اما در نیویورک و لندن تو فوری «دیگری» و «خطرناکی» که باید از اجتماع کنده و دور شوی و سرنوشتات انزوا و طردشدگی است و بس.
@ahebba
غمانگیزتر اینکه بس که همهچیز را مو به مو باید تقلید کنیم(نه اینکه سویههای مثبتاش را برداریم و با رویه نیک خودی تلفیق کنیم) بسیاری از کشورهای درحالتوسعه هم همین رویه غلط غربی را داریم مو به مو تقلید میکنیم که ریشه عمیق در سنت کلیسایی دارد. نمونهاش همین که دیگر مثل نقلونبات با لیسانسهای نداشته و بیذرهای دانش، برای مردم به جرم شبیه ما نبودن، حرف باب میل ما نزدن، شیوه دیگر فکر و خیال، با ورد «ولش کن و محل سگاش نذار» تشخیص «روانی بودن» و عصبی و هیستیریک و شیزوفرنی و متوهم و پارانویا و غیره میدهیم و اولین راهحلمان همین پس زدن، محل ندادن، «پاشو برو روانکاو»، «قرصهایت را نخوردی؟» منزوی کردن و «دیگریسازی» خطرناک است...
@ahebba
@titiwebster
https://psmag.com/magazine/the-touch-of-madness-mental-health-schizophrenia?src=longreads
جونز میگوید فرهنگ رایج کشورهای غربی و «پیشرفته» در مواجهه با بیماری روانی و شیزوفرنی و توهم، بدترین شیوه ممکن است. شیوهای که محوریت آن طرد، پس زدن، زندانی کردن، دوری گزیدن و تنها گذاشتن بیمار است و بس. فرهنگی که به بیمار به چشم ویروس واگیردار نگاه میکند و خیال هم میکند خیلی دارد «مدرن» رفتار میکند که او را فوری در بیمارستان روان دور و ایزوله بستری میکند و «برای خاطر خودش» از درس و کار و زندگی خانوادگی و دوستان جدا میکند. فرهنگ مضری که فقط حال مریض را وخیمتر و شدیدتر میکند.
کم نیستند متخصصانی که با او کاملا موافقاند. مثلا رئیس بخش سلامت روان در سازمان بهداشت جهانی ... سال گذشته در کنفرانسی مطبوعاتی از او پرسیدند اگر برای او تشخیص ابتلا به شیزوفرنی دهد، ترجیح میدهد در کدام شهر و کشور این تشخیص را بدهند و درمان را آغاز کند؟ ...جواب او کاملا برخلاف انتظار همه بود...گفت صددرصد ترجیح میدهد در کشوری درحال توسعه مثل اتیوپی یا سریلانکا دچار این بیماری شود و درمان شود، نه نیویورک یا لندن. چرا که در این کشورها، بیمار روانی شیزوفرنیک، عضوی از جامعه باقی میماند و یک راهی و دریچهای برایت باز میماند تا کماکان مشغله داشته باشی و کار و فعالیت کنی. اما در نیویورک و لندن تو فوری «دیگری» و «خطرناکی» که باید از اجتماع کنده و دور شوی و سرنوشتات انزوا و طردشدگی است و بس.
@ahebba
غمانگیزتر اینکه بس که همهچیز را مو به مو باید تقلید کنیم(نه اینکه سویههای مثبتاش را برداریم و با رویه نیک خودی تلفیق کنیم) بسیاری از کشورهای درحالتوسعه هم همین رویه غلط غربی را داریم مو به مو تقلید میکنیم که ریشه عمیق در سنت کلیسایی دارد. نمونهاش همین که دیگر مثل نقلونبات با لیسانسهای نداشته و بیذرهای دانش، برای مردم به جرم شبیه ما نبودن، حرف باب میل ما نزدن، شیوه دیگر فکر و خیال، با ورد «ولش کن و محل سگاش نذار» تشخیص «روانی بودن» و عصبی و هیستیریک و شیزوفرنی و متوهم و پارانویا و غیره میدهیم و اولین راهحلمان همین پس زدن، محل ندادن، «پاشو برو روانکاو»، «قرصهایت را نخوردی؟» منزوی کردن و «دیگریسازی» خطرناک است...
@ahebba
@titiwebster
https://psmag.com/magazine/the-touch-of-madness-mental-health-schizophrenia?src=longreads
Pacific Standard
The Touch of Madness
Culture profoundly shapes our ideas about mental illness, which is something psychologist Nev Jones knows all too well.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدئو دنیا رو از دید یک فردی که مبتلا به درجه ای از اسکیزوفرنیاست به تصویر میکشد.
@ahebba
@ahebba
با تو ای خسته خانواده ام
پدرم,
مادرم,
برادر و خواهرم
فرزندم
شرمسارم
اما امیدوار
افتاده ام
اما دست بر دیوار
آرزوهایتان
انتظارهایتان را
شنیده ام بارها
دیده ام در چشمهاتان
خسته ایم با هم
می دوید از پی نان
می پرید در پی کام
می خرید آب و دان
اما من
باری هستم
بر دوشتان
آری شرمسارم
تا نیم راه آمده آنهم لنگ لنگان
باز برمی گردد بیماری ام
و بر می گردم به دنیای وهم و هذیان
می گریید به حال من و حال خود
می خندند بر حال من و حال خود
اشک هاتان می چکد
از دیده تان بر سینه تان
و می شکافد قلبتان
و خون می شود دلتان
این حکایت ماست
این شکایت ماست
تا کجاست این داستان؟
لیک بوده است امید از باستان
♢ دل نوشته ها و مقالات یک شوریده عاشق دست گیری
نویسنده:سید جمال حسینی
انتشارات پردیس
🎗🎗🎗
@ahebba
پدرم,
مادرم,
برادر و خواهرم
فرزندم
شرمسارم
اما امیدوار
افتاده ام
اما دست بر دیوار
آرزوهایتان
انتظارهایتان را
شنیده ام بارها
دیده ام در چشمهاتان
خسته ایم با هم
می دوید از پی نان
می پرید در پی کام
می خرید آب و دان
اما من
باری هستم
بر دوشتان
آری شرمسارم
تا نیم راه آمده آنهم لنگ لنگان
باز برمی گردد بیماری ام
و بر می گردم به دنیای وهم و هذیان
می گریید به حال من و حال خود
می خندند بر حال من و حال خود
اشک هاتان می چکد
از دیده تان بر سینه تان
و می شکافد قلبتان
و خون می شود دلتان
این حکایت ماست
این شکایت ماست
تا کجاست این داستان؟
لیک بوده است امید از باستان
♢ دل نوشته ها و مقالات یک شوریده عاشق دست گیری
نویسنده:سید جمال حسینی
انتشارات پردیس
🎗🎗🎗
@ahebba
💎#ملاكهاي_تشخيصي_اختلال_اسكيزوفرني💎
🎐معيار A:
دو ملاک زیر (یا تعداد بیشتر)، هر یک برای مدت زمان قابل ملاحظه ای در طول دوره ۱ ماهه وجود دارند (یا کمتر اگر با موفقیت درمان شده باشد). حداقل یکی از اینها باید (۱)، (۲)، یا (۳) باشد.
١.💭 هذیان ها.
٢.💭 توهمات.
٣.💭 گفتار آشفته (مثل انحراف گفتار یا گسیختگی مکرر).
٤.💭 رفتار بسیار آشفته یا کاتاتونیک.
٥.💭 نشانه های منفی (یعنی، کاهش ابراز هیجانی یا بی ارادگی).
🎐معيار B:
برای مدت زمان قابل ملاحظه ای از شروع اختلال، سطح عملکرد در یک یا چند زمینه عمده، مانند کار، روابط میان فردی، یا مراقبت شخصی به طور مشخصی زیر سطحی است که قبل از شروع حاصل شده است (یا در صورتی که شروع در کودکی یا نوجوانی باشد، ناتوانی در رسیدن به سطح مورد انتظار عملکرد میان فردی، تحصیلی، یا شغلی وجود دارد).
🎐معيار C:
علائم مداوم اختلال حداقل به مدت ۶ ماه ادامه می یابند. این دوره ۶ ماهه باید حداقل ۱ ماه نشانه ها را در برداشته باشد (یا کمتر اگر با موفقیت درمان شده باشد) که ملاک a را برآورده کنند (یعنی، نشانه های مرحله فعال) و ممکن است دوره های مقدماتی یا باقیمانده نشانه ها را شامل باشد. در طول این دوره های مقدماتی یا باقیمانده،علائم اختلال ممکن است فقط با نشانه های منفی یا با دو یا تعداد بیشتری نشانه ثبت شده در ملاک a به شکل ضعیف شده وجود داشته باشند (مثل عقاید عجیب و غریب، تجربیات ادراکی غیر عادی)
🎐معيار D:
اختلال اسکیزوافکتیو و اختل افسردگی یا دو قطبی همراه با ویژگی های روان پریشی منتفی شده اند، زیرا (۱) هیچ دوره افسردگی یا مانیک به طور همزمان با نشانه های مرحله فعال روی نداده اند، یا (۲) اگر دوره های خلقی در مدت نشانه های مرحله فعال روی داده باشند، در بخش کمتری از کل مدت دوره های فعال و باقیمانده بیماری وجود داشته اند.
🎐معيار E:
این اختلال ناشی از تاثیرات فیزیولوژیکی مواد (مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو) یا بیماری جسمانی دیگر نیست.
🎐معيار F:
اگر سابقه اختلال طیف اوتیسم یا اختلال ارتباط با شروع کودکی وجود داشته باشد، تشخیص اضافی اسکیزوفرنی فقط در صورتی داده می شود که هذیان ها و توهمات برجسته، علاوه بر نشانه های لازم دیگر اسکیزوفرنی نیز حداقل به مدت ۱ ماه (یا کمتر اگر با موفقیت درمان شده باشد )وجود داشته باشند.
🎗🎗🎗
@ahebba
🎐معيار A:
دو ملاک زیر (یا تعداد بیشتر)، هر یک برای مدت زمان قابل ملاحظه ای در طول دوره ۱ ماهه وجود دارند (یا کمتر اگر با موفقیت درمان شده باشد). حداقل یکی از اینها باید (۱)، (۲)، یا (۳) باشد.
١.💭 هذیان ها.
٢.💭 توهمات.
٣.💭 گفتار آشفته (مثل انحراف گفتار یا گسیختگی مکرر).
٤.💭 رفتار بسیار آشفته یا کاتاتونیک.
٥.💭 نشانه های منفی (یعنی، کاهش ابراز هیجانی یا بی ارادگی).
🎐معيار B:
برای مدت زمان قابل ملاحظه ای از شروع اختلال، سطح عملکرد در یک یا چند زمینه عمده، مانند کار، روابط میان فردی، یا مراقبت شخصی به طور مشخصی زیر سطحی است که قبل از شروع حاصل شده است (یا در صورتی که شروع در کودکی یا نوجوانی باشد، ناتوانی در رسیدن به سطح مورد انتظار عملکرد میان فردی، تحصیلی، یا شغلی وجود دارد).
🎐معيار C:
علائم مداوم اختلال حداقل به مدت ۶ ماه ادامه می یابند. این دوره ۶ ماهه باید حداقل ۱ ماه نشانه ها را در برداشته باشد (یا کمتر اگر با موفقیت درمان شده باشد) که ملاک a را برآورده کنند (یعنی، نشانه های مرحله فعال) و ممکن است دوره های مقدماتی یا باقیمانده نشانه ها را شامل باشد. در طول این دوره های مقدماتی یا باقیمانده،علائم اختلال ممکن است فقط با نشانه های منفی یا با دو یا تعداد بیشتری نشانه ثبت شده در ملاک a به شکل ضعیف شده وجود داشته باشند (مثل عقاید عجیب و غریب، تجربیات ادراکی غیر عادی)
🎐معيار D:
اختلال اسکیزوافکتیو و اختل افسردگی یا دو قطبی همراه با ویژگی های روان پریشی منتفی شده اند، زیرا (۱) هیچ دوره افسردگی یا مانیک به طور همزمان با نشانه های مرحله فعال روی نداده اند، یا (۲) اگر دوره های خلقی در مدت نشانه های مرحله فعال روی داده باشند، در بخش کمتری از کل مدت دوره های فعال و باقیمانده بیماری وجود داشته اند.
🎐معيار E:
این اختلال ناشی از تاثیرات فیزیولوژیکی مواد (مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو) یا بیماری جسمانی دیگر نیست.
🎐معيار F:
اگر سابقه اختلال طیف اوتیسم یا اختلال ارتباط با شروع کودکی وجود داشته باشد، تشخیص اضافی اسکیزوفرنی فقط در صورتی داده می شود که هذیان ها و توهمات برجسته، علاوه بر نشانه های لازم دیگر اسکیزوفرنی نیز حداقل به مدت ۱ ماه (یا کمتر اگر با موفقیت درمان شده باشد )وجود داشته باشند.
🎗🎗🎗
@ahebba
بیایید با باورهاى سمى خداحافظى كنيم:
ا. باور اينكه قربانى هستيم..
٢. باور به اينكه ميتوانيم ديگران را تغيير دهيم..
٣. باور به اينكه اگر جاى فلانى بودم زندگى بهترى داشتم..
٤. انتظار داشتن از ديگران و باور به اينكه ديگران بايد مطابق انتظار ما رفتار كنند..
٥. باور به اينكه براى رسيدن به كمال و احساس شادى حتماً به حضور فرد خاصى نياز داريم..
٦. اينكه هميشه لازم است ثابت كنيم كه ما درست ميگوييم و حق با ماست..
٧. نگران بودن درباره ى اينكه ديگران در مورد ما چه فكرى ميكنند..
@ahebba
ا. باور اينكه قربانى هستيم..
٢. باور به اينكه ميتوانيم ديگران را تغيير دهيم..
٣. باور به اينكه اگر جاى فلانى بودم زندگى بهترى داشتم..
٤. انتظار داشتن از ديگران و باور به اينكه ديگران بايد مطابق انتظار ما رفتار كنند..
٥. باور به اينكه براى رسيدن به كمال و احساس شادى حتماً به حضور فرد خاصى نياز داريم..
٦. اينكه هميشه لازم است ثابت كنيم كه ما درست ميگوييم و حق با ماست..
٧. نگران بودن درباره ى اينكه ديگران در مورد ما چه فكرى ميكنند..
@ahebba
همسر جان ناش برنده جایزه نوبل 1994(فیلم ذهن زیبا یا Beautiful mind) در مورد جان ناش چنین
می گوید:
رفتار ناش روز به روز عجیب تر می شد،یک لحظه تحریک پذیر و حساس بود و لحظه ی دیگر به طرز وحشتناکی گوشه گیر.
او می گفت که اتفاقی دارد می افتد و از دوربین های مخفی که او را می پاییدند شکایت داشت. شب ها بیدار می ماند و نامه های عجیبی به سازمان ملل متحد می نوشت. یک شب نقاط سیاهی را روی تمام دیوارهای اتاقش نقاشی کرده بود.
@ahebba
می گوید:
رفتار ناش روز به روز عجیب تر می شد،یک لحظه تحریک پذیر و حساس بود و لحظه ی دیگر به طرز وحشتناکی گوشه گیر.
او می گفت که اتفاقی دارد می افتد و از دوربین های مخفی که او را می پاییدند شکایت داشت. شب ها بیدار می ماند و نامه های عجیبی به سازمان ملل متحد می نوشت. یک شب نقاط سیاهی را روی تمام دیوارهای اتاقش نقاشی کرده بود.
@ahebba
پیشگیری از استرس شغلی و پیامدهای سازمانی و فردی آن را در بروشور زیر بخوانید⬇️
✅ 24 تا 30 مهرماه هفته ملی سلامت روان با شعار امسال روز جهانی سلامت روان "سلامت روان در محیط کار"
✅عنوان روز سه شنبه 25 مهر ؛ "پیشگیری از تبعیض و استیگما (انگ بیماری روانی ) در محیط کار"
🎗🎗@ahebba
✅ 24 تا 30 مهرماه هفته ملی سلامت روان با شعار امسال روز جهانی سلامت روان "سلامت روان در محیط کار"
✅عنوان روز سه شنبه 25 مهر ؛ "پیشگیری از تبعیض و استیگما (انگ بیماری روانی ) در محیط کار"
🎗🎗@ahebba
Telegram
attach 📎
ممکن است خانواده یا مراقبین بیماران مبتلا به اختلالات شدید هیجانی فاقد مهارت های لازم برای ابراز نیازها و درخواستهای انسانی و قانونی خود باشند. «حمایت مؤثر»، به خانواده ها امکان بیان سازنده نیازها و نظرات خود به متخصصین و مسئولین سیستم های مراقبتی- درمانی را فراهم ساخته و زمینه مشارکت مفید را فراهم می سازد.
هدف «حمایت مؤثر»، گشودن راه های ارتباطی بین خانواده ها و متخصصین بهداشت روانی، مدیران و مقامات اداری و انتظامی است تا از آن طرق بتوانند حمایت های لازم را برای بیمارشان تأمین نمایند.
قواعد حمایت مؤثر
1- در صورتی که مشکلی را با اتخاذ روشی ساده تر می توانید حل کنید، از به کارگیری راه حل های دشوارتر پرهیز نمایید.
2- مشکلات را دست بالا بگیرید. میزان فرسودگی ناشی از بیماری را عمده کنید، فشار روانی که خانواده متحمل می شود را آشکار کنید. از بیان مشکلات خود خجالت نکشید.
3- بدانید چه چیزی را می خواهید به دست آورید. نیازهای خود را اولویت بندی کنید. بر تأمین مهمترین آنها تأکید داشته باشید. از کلی گویی و بیان مبهم نیازهای خود بپرهیزید.
4- تنها کار نکنید. برای بیان نیازهای خود و تأمین آنها با دیگران که درد مشترک دارند تشریک مساعی نمایید. با سایر خانواده ها
5- ارتباط برقرار کنید. نیازهای مشترک خود را پیدا کنید. برنامه های مشترک تنظیم کنید.
6- افراد توانمند را شناسایی کرده و از آنها در پیشبرد اهداف خود کمک بگیرید. بسیاری از افراد با نفوذ جامعه می توانند در تحقق اهداف و نیازهای شما مؤثر واقع گردند، آنها را جستجو کرده و تماس برقرار کنید.
افراد مؤثر جامعه را می توانید در میان مقامات لشکری و کشوری، روزنامه نگاران و کسانی که با رسانه های جمعی کار می کنند، از میان اعضاء مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهری و روستایی و افرادی که علاقمند به مشکلات و نیازهای شما و بیمارانتان می باشند جستجو کرده و تماس برقرار نمایید. مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید.
7- ارتباط منظم و مستمر داشته باشید و مشکلات و نگرانی های خود را مستمراً به جامعه انتقال دهید. از این که پاسخ سریع نمی گیرید خسته نشوید، برخواسته های خود پافشاری و سماجت داشته باشید. با لحنی آرام، منظم و بدون تردید گفتگو کنید، از پرخاشگری، عصبانیت بپرهیزید.
8- به حمایت های دیگران حتی اندک پاسخ مثبت دهید. از آنان به اشکال مختلف قدردانی کنید، از آنان در خبرنامه خود یا در سخنرانی های انجمن یادرآوری نمایید، از رسانه های گروهی برای تشکر از افراد مؤثر و مفید استفاده نمایید.
9- یادتان باشد که خواستن توانستن است.
@ahebba
هدف «حمایت مؤثر»، گشودن راه های ارتباطی بین خانواده ها و متخصصین بهداشت روانی، مدیران و مقامات اداری و انتظامی است تا از آن طرق بتوانند حمایت های لازم را برای بیمارشان تأمین نمایند.
قواعد حمایت مؤثر
1- در صورتی که مشکلی را با اتخاذ روشی ساده تر می توانید حل کنید، از به کارگیری راه حل های دشوارتر پرهیز نمایید.
2- مشکلات را دست بالا بگیرید. میزان فرسودگی ناشی از بیماری را عمده کنید، فشار روانی که خانواده متحمل می شود را آشکار کنید. از بیان مشکلات خود خجالت نکشید.
3- بدانید چه چیزی را می خواهید به دست آورید. نیازهای خود را اولویت بندی کنید. بر تأمین مهمترین آنها تأکید داشته باشید. از کلی گویی و بیان مبهم نیازهای خود بپرهیزید.
4- تنها کار نکنید. برای بیان نیازهای خود و تأمین آنها با دیگران که درد مشترک دارند تشریک مساعی نمایید. با سایر خانواده ها
5- ارتباط برقرار کنید. نیازهای مشترک خود را پیدا کنید. برنامه های مشترک تنظیم کنید.
6- افراد توانمند را شناسایی کرده و از آنها در پیشبرد اهداف خود کمک بگیرید. بسیاری از افراد با نفوذ جامعه می توانند در تحقق اهداف و نیازهای شما مؤثر واقع گردند، آنها را جستجو کرده و تماس برقرار کنید.
افراد مؤثر جامعه را می توانید در میان مقامات لشکری و کشوری، روزنامه نگاران و کسانی که با رسانه های جمعی کار می کنند، از میان اعضاء مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهری و روستایی و افرادی که علاقمند به مشکلات و نیازهای شما و بیمارانتان می باشند جستجو کرده و تماس برقرار نمایید. مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید.
7- ارتباط منظم و مستمر داشته باشید و مشکلات و نگرانی های خود را مستمراً به جامعه انتقال دهید. از این که پاسخ سریع نمی گیرید خسته نشوید، برخواسته های خود پافشاری و سماجت داشته باشید. با لحنی آرام، منظم و بدون تردید گفتگو کنید، از پرخاشگری، عصبانیت بپرهیزید.
8- به حمایت های دیگران حتی اندک پاسخ مثبت دهید. از آنان به اشکال مختلف قدردانی کنید، از آنان در خبرنامه خود یا در سخنرانی های انجمن یادرآوری نمایید، از رسانه های گروهی برای تشکر از افراد مؤثر و مفید استفاده نمایید.
9- یادتان باشد که خواستن توانستن است.
@ahebba
✅ وضع اصطلاح «اسکیزوفرنی یا روان گسیختگی»
☑️ معتقد است اصطلاح اسکیزوفرنی مبین گسیختگی میان " فکر، احساس و رفتار" بیماران مبتلا به این اختلال است.
☑️ برخلاف کرپلین، معتقد ب وجود سیر تباه کننده این اختلال نیست.
✅ مطرح کردن چهار A (علائم بنیادین یا اولیه):
1. Association
🔹 اختلال تداعی به ویژه سستی تداعی ها.
2. Affect
🔹 حالت عاطفی
3. Autism
🔹 در خودماندگی
4. Ambivalence
🔹 دودلی
🔻 علائم فرعی یا ثانویه:
🔺 توهم + هذیان
@ahebba
☑️ معتقد است اصطلاح اسکیزوفرنی مبین گسیختگی میان " فکر، احساس و رفتار" بیماران مبتلا به این اختلال است.
☑️ برخلاف کرپلین، معتقد ب وجود سیر تباه کننده این اختلال نیست.
✅ مطرح کردن چهار A (علائم بنیادین یا اولیه):
1. Association
🔹 اختلال تداعی به ویژه سستی تداعی ها.
2. Affect
🔹 حالت عاطفی
3. Autism
🔹 در خودماندگی
4. Ambivalence
🔹 دودلی
🔻 علائم فرعی یا ثانویه:
🔺 توهم + هذیان
@ahebba
✅ توصیف علائم درجه اول اسکیزوفرنی (frist rank)
👇👇👇
۱. شنیدن صدای افکار خود
۲. شنیدن صداهایی ک با هم جروبحث می کنند
۳. شنیدن صداهایی ک اظهار نظر می کنند
۴. احساس انغعال در بدن
۵. دزدی فکر
۶. پخش فکر
۷. درک هذیانی
🔺 اشنایدر معتقد بود ک اگر بیمار از بین دو علامت توهم و هذیان یکی از آنها را داشت باز هم مبتلا ب اسکیزوفرنیاست.
✅ علائم درجه دوم:
👇👇👇
۱. سایر اختلالات ادراکی (سایر توهم ها)
۲. افکار هذیانی ناگهانی
۳. احساس گم گشتگی و گیجی
۴. تغییرات خلقی ب صورت افسردگی و سرخوشی
۵. احساس ضعف روحی
🔺 اشنایدر معتقد بود در بیماران فاقد علائم درجه اول، می توان صرفا بر اساس علائم درجه دوم و نمایی بالینی این اختلال را تشخیص داد.
🚫 این مطلب برگرفته از " DSM_IV " می باشد!!! 🚫
@ahebba
👇👇👇
۱. شنیدن صدای افکار خود
۲. شنیدن صداهایی ک با هم جروبحث می کنند
۳. شنیدن صداهایی ک اظهار نظر می کنند
۴. احساس انغعال در بدن
۵. دزدی فکر
۶. پخش فکر
۷. درک هذیانی
🔺 اشنایدر معتقد بود ک اگر بیمار از بین دو علامت توهم و هذیان یکی از آنها را داشت باز هم مبتلا ب اسکیزوفرنیاست.
✅ علائم درجه دوم:
👇👇👇
۱. سایر اختلالات ادراکی (سایر توهم ها)
۲. افکار هذیانی ناگهانی
۳. احساس گم گشتگی و گیجی
۴. تغییرات خلقی ب صورت افسردگی و سرخوشی
۵. احساس ضعف روحی
🔺 اشنایدر معتقد بود در بیماران فاقد علائم درجه اول، می توان صرفا بر اساس علائم درجه دوم و نمایی بالینی این اختلال را تشخیص داد.
🚫 این مطلب برگرفته از " DSM_IV " می باشد!!! 🚫
@ahebba
✍شیوع مادام العمر آن، حدود یک درصد است_یعنی از هر ۱۰۰ نفر تقریبا " یک " نفر مبتلا خواهد شد.
🔹 میزان ابتلا در افرادی ک در نواحی شهری و جوامع صنعتی به دنیا آمده اند، بالاتر است.
🔹تقریبا فقط نیمی از تمام بیماران مبتلا به این اختلال تحت درمان قرار می گیرند.
🔹شیوع "یکسان" در دوجنس ( مردان و زنان)
🔹معمولا قبل از 25 سالگی شروع و تا آخر عمر پایدار می ماند.
🔹شروع و سیر بیماری در دو جنس "متفاوت" است.
🔹شروع آن در مردها زودتر از زنان می باشد.
🔹بیشترین سن شروع در مردان (25_10سالگی) و در زنان(35_25 سالگی) است.
🔹توزیع سنی آن در زنان دووجهی است (در میانسالی نقطه اوج دیگری دارد یعنی پس از ۴۰ سالگی).
🔹شروع آن قبل از 10 سالگی یا بعد از 60 سالگی بی نهایت نادر است.
🔹فرجام بیماران مونث بهتر از بیماران مذکر است و مردان بیشتر دچار علائم منفی می شوند.
🔺مواردی از اختلال ک پس از 45 سالگی شروع می شود "اسکیزوفرنیا با شروع دیر رس" نامیده می شود.
@ahebba
🔹 میزان ابتلا در افرادی ک در نواحی شهری و جوامع صنعتی به دنیا آمده اند، بالاتر است.
🔹تقریبا فقط نیمی از تمام بیماران مبتلا به این اختلال تحت درمان قرار می گیرند.
🔹شیوع "یکسان" در دوجنس ( مردان و زنان)
🔹معمولا قبل از 25 سالگی شروع و تا آخر عمر پایدار می ماند.
🔹شروع و سیر بیماری در دو جنس "متفاوت" است.
🔹شروع آن در مردها زودتر از زنان می باشد.
🔹بیشترین سن شروع در مردان (25_10سالگی) و در زنان(35_25 سالگی) است.
🔹توزیع سنی آن در زنان دووجهی است (در میانسالی نقطه اوج دیگری دارد یعنی پس از ۴۰ سالگی).
🔹شروع آن قبل از 10 سالگی یا بعد از 60 سالگی بی نهایت نادر است.
🔹فرجام بیماران مونث بهتر از بیماران مذکر است و مردان بیشتر دچار علائم منفی می شوند.
🔺مواردی از اختلال ک پس از 45 سالگی شروع می شود "اسکیزوفرنیا با شروع دیر رس" نامیده می شود.
@ahebba
🔻میزان باروری افراد مبتلا درحدود جمعیت عمومی است.
🔺خویشاوندان نسبی درجه اول افراد مبتلا، درمقایسه با جمعیت عمومی " 10برابر " بیشتر در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند.
✅ میزان مرگ و میر بر اثر تصادفات و علل طبیعی، بیش از جمعیت عمومی است (شاید به این علت ک تشخیص و درمان بیماری های داخلی و جراحی این افراد از نظر بالینی امری است دشوار).
☑️ 80 درصد از کل افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرن به طور همزمان، بیماری های داخلی مهمی نیز داشته اند.
☑️ 50 درصد از بیماری های داخلی آنان، تشخیص داده نمی شود.
🔹افراد مبتلا، بیشتر در ( زمستان و اوایل بهار ) متولد شده و کمتر در ( اواخر بهار و در تابستان ) به دنیا آمده اند.
🔹عوارض حاملگی و بدو تولد
🔹مواجهه با همه گیری های آنفلوانزا در سه ماهه ی "دوم" بارداری.
🔹گرسنگی مادر در دوران بارداری.
🔹ناسازگاری عامل Rh ( زمانی که خون مادر Rh منفی و خون نوزاد Rh مثبت دارد).
🔹تولد تعداد زیادی از مبتلایان در فصل زمستان.
🔻مواجهه با گرسنگی در دوره حول و حوش لقاح با افزایش "دوبرابری" خطر بروز اسکیزوفرنیا همراه است.
🔺مواجهه با گرسنگی در اوایل بارداری خطر بروز اختلال شخصیت "اسکیزوئید" نیز افزایش می یابد.
@ahebba
🔺خویشاوندان نسبی درجه اول افراد مبتلا، درمقایسه با جمعیت عمومی " 10برابر " بیشتر در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند.
✅ میزان مرگ و میر بر اثر تصادفات و علل طبیعی، بیش از جمعیت عمومی است (شاید به این علت ک تشخیص و درمان بیماری های داخلی و جراحی این افراد از نظر بالینی امری است دشوار).
☑️ 80 درصد از کل افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرن به طور همزمان، بیماری های داخلی مهمی نیز داشته اند.
☑️ 50 درصد از بیماری های داخلی آنان، تشخیص داده نمی شود.
🔹افراد مبتلا، بیشتر در ( زمستان و اوایل بهار ) متولد شده و کمتر در ( اواخر بهار و در تابستان ) به دنیا آمده اند.
🔹عوارض حاملگی و بدو تولد
🔹مواجهه با همه گیری های آنفلوانزا در سه ماهه ی "دوم" بارداری.
🔹گرسنگی مادر در دوران بارداری.
🔹ناسازگاری عامل Rh ( زمانی که خون مادر Rh منفی و خون نوزاد Rh مثبت دارد).
🔹تولد تعداد زیادی از مبتلایان در فصل زمستان.
🔻مواجهه با گرسنگی در دوره حول و حوش لقاح با افزایش "دوبرابری" خطر بروز اسکیزوفرنیا همراه است.
🔺مواجهه با گرسنگی در اوایل بارداری خطر بروز اختلال شخصیت "اسکیزوئید" نیز افزایش می یابد.
@ahebba
🔹سوء مصرف مواد در اسکیزوفرنیا شایع است.
🔹شیوع طول عمر هر نوع سوء مصرف مواد (به استثنای توتون) اغلب بالاتر از 50 درصد است.
🔹مصرف زیاد کانابیس (گیاهی که از آن حشیش و ماری جوانا درست می شود) بیش از " 50دفعه " خطر بروز اسکیزوفرنیا را در مقایسه با کسانی که مصرف نمی کنند تا (6)برابر افزایش می دهد.
🔹حدود 90 درصد این بیماران به نیکوتین وابستگی دارند.👇
🔺نیکوتین، گذشته از افزایش مرگ و میر مرتبط با سیگار، سبب کاهش غلظت خونی برخی داروهای ضد روانپریشی می شود.
🔻به نظر می رسد تجویز نیکوتین سبب بهبود برخی تخریب های شناختی و پارکینسونیسم بیماران می شود که احتمالا این اثرات نتیجه فعال شدن نورون های (دوپامین) به واسطه ی نیکوتین است.
🔺مصرف سیگار در این بیماران در واقع نوعی خود درمانی محسوب می شود⬅️
در این دیدگاه اعتقاد بر آن است ک نیکوتین توسط تأثیر بر گیرنده های نیکوتینی مغز و کاهش ادراک محرک های خارجی، بخصوص سر و صدا؛ سبب کاهش علایم مثبت مانند توهمات می شود.
@ahebba
🔹شیوع طول عمر هر نوع سوء مصرف مواد (به استثنای توتون) اغلب بالاتر از 50 درصد است.
🔹مصرف زیاد کانابیس (گیاهی که از آن حشیش و ماری جوانا درست می شود) بیش از " 50دفعه " خطر بروز اسکیزوفرنیا را در مقایسه با کسانی که مصرف نمی کنند تا (6)برابر افزایش می دهد.
🔹حدود 90 درصد این بیماران به نیکوتین وابستگی دارند.👇
🔺نیکوتین، گذشته از افزایش مرگ و میر مرتبط با سیگار، سبب کاهش غلظت خونی برخی داروهای ضد روانپریشی می شود.
🔻به نظر می رسد تجویز نیکوتین سبب بهبود برخی تخریب های شناختی و پارکینسونیسم بیماران می شود که احتمالا این اثرات نتیجه فعال شدن نورون های (دوپامین) به واسطه ی نیکوتین است.
🔺مصرف سیگار در این بیماران در واقع نوعی خود درمانی محسوب می شود⬅️
در این دیدگاه اعتقاد بر آن است ک نیکوتین توسط تأثیر بر گیرنده های نیکوتینی مغز و کاهش ادراک محرک های خارجی، بخصوص سر و صدا؛ سبب کاهش علایم مثبت مانند توهمات می شود.
@ahebba