This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این تبلیغ اپل، مربوط به قابلیت لرزشگیر پیشرفته در دوربین فیلمبرداری آیفون ۱۴ است.
تحلیل این تبلیغ 👇
@Adbraket
تحلیل این تبلیغ 👇
@Adbraket
👍2
Adbraket
این تبلیغ اپل، مربوط به قابلیت لرزشگیر پیشرفته در دوربین فیلمبرداری آیفون ۱۴ است. تحلیل این تبلیغ 👇 @Adbraket
این تبلیغ اپل، مربوط به قابلیت لرزشگیر پیشرفته در دوربین فیلمبرداری آیفون ۱۴ است. در این تبلیغ یک مادر سیاهپوست را میبینیم که خودش رو با عجله به شروع مسابقه دوی پسرش میرسونه. والدین، این اتفاق رو درک میکنند چون بارها واسشون اتفاق افتاده. پسر بعد از دیدن مادرش، خوشحالیش رو با حرکت سر و دست نشون میده ولی چون نوجوونه و غرورش تازه شکل گرفته زیاد تابلو نمیکنه. بعد از حضور مادر، اعتماد به نفس در چشمان پسر موج میزنه ...
مادر حالت اکشن دوربین را فعال میکنه و شروع!
کاراکتر مادر، یک خانم معمولی است که اضافه وزن هم داره. چرا همچین شخصیتی انتخاب شده؟ معمولاً مادرها چطور فیلمبرداری میکنند؟ حالا سنگین وزن هم باشه! قراره یک فرد سنگین وزن که چیز زیادی از فیلمبرداری سر در نمیاره در حال دویدن، فیلم بگیره.
اپل میخواد بگه: دیگه چالش از این بیشتر که نداریم؟
دوربین تکانهای شدیدی میخوره ولی لرزشگیر دوربین همه لرزشها رو میگیره و یک تصویر ثابت رو تحویل میده. نگاههای مصمم مادر در حال دویدن و فیلمبرداری هم در نوع خودش جالب توجهه، انگار داره مهمترین کار دنیا رو انجام میده. خوب میتونست اینجوری نباشه، ولی یادت باشه جزئیاته که تفاوت رو رقم میزنه.
ماها عادت کردیم بگیم که: چرا چهار تا پیچ گذاشتن دوتا که کافی بود؟! اما مهم اینه که فکر کنیم کسی که دههها از ما بیشتر تجربه داره چرا اون کارو انجام داده؟ احتمالا چیزی که ما به ذهنمون میرسه رو به ذهنشون قبلاً رسیده ... ماه اولش باید از اونی که جلوتره تقلید کنیم بعد از اینکه یه زمانی بهش رسیدیم و پیشتاز شدیم تازه اون موقع روش خودمون رو پیش ببریم!
برگردیم سر تحلیلمون ...
موسیقی پس زمینه، یک آهنگ محبوب بین سیاهپوستان آمریکا است. اسم آهنگ Get out of my way به معنای «از سر راهم برو کنار» هستش. اسمشم چه جوره با این سوژه! خوانندگان این آهنگ Tedashii و Lecrae که هر دو خواننده هیپ هاپ با پس زمینه مسیحی هستند. همانطور که میدانید اغلب سیاه پوستان افراد معتقد مسیحی هستند. پس مخاطبین هدفش مشخصه در این تبلیغ. و تمام تکههای پازل رو دقیقاً جوری چیده که به هدفش که فروش به این قشر است برسه. حالا اینکه چرا آیفون ۱۴ رو خواسته با یه تبلیغ اختصاصی برای سیاهپوستان به فروش برسونه دلیلش رو نمیدونم؛ حتماً به نتیجه تحقیقات تیم بازاریابیش مرتبط بوده و من اطلاعاتی در این مورد پیدا نکردم.
اگه نیاز به یک تبلیغ موثر داری و بودجه کافی در نظر گرفتی با من تماس بگیر:
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
مادر حالت اکشن دوربین را فعال میکنه و شروع!
کاراکتر مادر، یک خانم معمولی است که اضافه وزن هم داره. چرا همچین شخصیتی انتخاب شده؟ معمولاً مادرها چطور فیلمبرداری میکنند؟ حالا سنگین وزن هم باشه! قراره یک فرد سنگین وزن که چیز زیادی از فیلمبرداری سر در نمیاره در حال دویدن، فیلم بگیره.
اپل میخواد بگه: دیگه چالش از این بیشتر که نداریم؟
دوربین تکانهای شدیدی میخوره ولی لرزشگیر دوربین همه لرزشها رو میگیره و یک تصویر ثابت رو تحویل میده. نگاههای مصمم مادر در حال دویدن و فیلمبرداری هم در نوع خودش جالب توجهه، انگار داره مهمترین کار دنیا رو انجام میده. خوب میتونست اینجوری نباشه، ولی یادت باشه جزئیاته که تفاوت رو رقم میزنه.
ماها عادت کردیم بگیم که: چرا چهار تا پیچ گذاشتن دوتا که کافی بود؟! اما مهم اینه که فکر کنیم کسی که دههها از ما بیشتر تجربه داره چرا اون کارو انجام داده؟ احتمالا چیزی که ما به ذهنمون میرسه رو به ذهنشون قبلاً رسیده ... ماه اولش باید از اونی که جلوتره تقلید کنیم بعد از اینکه یه زمانی بهش رسیدیم و پیشتاز شدیم تازه اون موقع روش خودمون رو پیش ببریم!
برگردیم سر تحلیلمون ...
موسیقی پس زمینه، یک آهنگ محبوب بین سیاهپوستان آمریکا است. اسم آهنگ Get out of my way به معنای «از سر راهم برو کنار» هستش. اسمشم چه جوره با این سوژه! خوانندگان این آهنگ Tedashii و Lecrae که هر دو خواننده هیپ هاپ با پس زمینه مسیحی هستند. همانطور که میدانید اغلب سیاه پوستان افراد معتقد مسیحی هستند. پس مخاطبین هدفش مشخصه در این تبلیغ. و تمام تکههای پازل رو دقیقاً جوری چیده که به هدفش که فروش به این قشر است برسه. حالا اینکه چرا آیفون ۱۴ رو خواسته با یه تبلیغ اختصاصی برای سیاهپوستان به فروش برسونه دلیلش رو نمیدونم؛ حتماً به نتیجه تحقیقات تیم بازاریابیش مرتبط بوده و من اطلاعاتی در این مورد پیدا نکردم.
اگه نیاز به یک تبلیغ موثر داری و بودجه کافی در نظر گرفتی با من تماس بگیر:
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاتالوگ خلاقانه برای نمایش انواع رینگ مرسدس بنز
اگه میگی خلاقیت این روزا مشتری نداره، دلیلش اینه که نتونستی خودت رو درست تبلیغ کنی. وگرنه خلاقیت همیشه مشتری داره.
اگر آدم خلاقی هستی طبیعتاً قیمت کارت بالاتره. و اونی رو که همیشه دنبال قیمت پایینه نمیتونی جذب کنی. فوقش یه بار کار بهت بده، دفعه دوم میره جای دیگه. پس اگر آدم خلاقی هستی و محصولات خلاقانه ارائه میدی باید دنبال کسی باشی که قدر کارهاتو بدونه. یعنی درصد کمی از بازار رو میتونی مال خودت کنی. اما خبر خوب اینه که همین درصد کم پول خیلی خیلی خوبی میدن بهت. پس سعی نکن کل بازار رو هدف قرار بدی که از دوتاش هم میمونی.
اگه دنبال خلاقیت هستی باهام در تماس باش
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
اگه میگی خلاقیت این روزا مشتری نداره، دلیلش اینه که نتونستی خودت رو درست تبلیغ کنی. وگرنه خلاقیت همیشه مشتری داره.
اگر آدم خلاقی هستی طبیعتاً قیمت کارت بالاتره. و اونی رو که همیشه دنبال قیمت پایینه نمیتونی جذب کنی. فوقش یه بار کار بهت بده، دفعه دوم میره جای دیگه. پس اگر آدم خلاقی هستی و محصولات خلاقانه ارائه میدی باید دنبال کسی باشی که قدر کارهاتو بدونه. یعنی درصد کمی از بازار رو میتونی مال خودت کنی. اما خبر خوب اینه که همین درصد کم پول خیلی خیلی خوبی میدن بهت. پس سعی نکن کل بازار رو هدف قرار بدی که از دوتاش هم میمونی.
اگه دنبال خلاقیت هستی باهام در تماس باش
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
Adbraket
دل تو هم خنک شد؟ 😁 بنظرت مشتریمداری یعنی چی؟ بیا بهت بگم ... 👇 @Adbraket
مشتریمداری یعنی اینکه همه تلاشتو بکنی تا مشتری از کار با تو راضی باشه و دوباره بهت سر بزنه. میگن مشتری پادشاهه و تو باید هر کاری کنی که اون خوشحال باشه.
اما یه جاهایی هست که دیگه خط قرمزته. مثلاً اگه مشتری یه درخواست غیرممکن یا غیرمنطقی داشته باشه، نمیتونی هر کاری که ازت خواست انجام بدی. یا اگه درخواستش به ضرر بقیه مشتریها یا خودت باشه، باید ردش کنی.
پس مشتریمداری یعنی اینکه:
به مشتری احترام بذاری؛
سعی کنی مشکلش رو حل کنی؛
خواستههاش رو در نظر بگیری؛
اما همزمان به خودت و کسبوکارت هم اهمیت بدی.
بذار یه مثال بزنم! فرض کن یه مشتری اومده و گفته که میخواد محصولی رو با نصف قیمت بخره، در حالی که این امکانپذیر نیست. تو باید باهاش با احترام صحبت کنی و دلیلش رو براش توضیح بدی.
پس لُب مطلب این شد: مشتریمداری خیلی خوبه، ولی نباید هرچی مشتری گفت بگی چشم!
چرا؟ چون بعضی وقتا مشتریا یه چیزایی میگن که نه منطقیه، نه امکانپذیره، نه حتی درسته!
پس کی باید جلوی مشتریمداری رو بگیریم؟
۱ـ وقتی درخواست مشتری غیرممکنه: مثلاً مشتری بخواد یه گوشی رو با نصف قیمت بخره!
۲ـ وقتی به بقیه ضرر میرسونه: مثلاً مشتری بخواد نوبت بقیه رو بگیره و زودتر کارش راه بیفته.
۳ـ وقتی قانون کسب و کارتو زیر پا میگذاره: مثلاً روالت تسویه نقدی در اول کاره و اون پاشو کرده تو یه کفش، که من همهجا چک دو ماهه میدم.
۴ـ وقتی به خودت یا کارمندات فشار میاره: مثلاً مشتری مدام داد بزنه و بهتون توهین کنه.
خلاصه اینکه: مشتریمداری خوبه، ولی نباید باعث بشه که از خودت یا پرسنلت بگذری.
اگه نیاز به یک مشاور کسب و کار داری و بودجه کافی در نظر گرفتی با من تماس بگیر:
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
اما یه جاهایی هست که دیگه خط قرمزته. مثلاً اگه مشتری یه درخواست غیرممکن یا غیرمنطقی داشته باشه، نمیتونی هر کاری که ازت خواست انجام بدی. یا اگه درخواستش به ضرر بقیه مشتریها یا خودت باشه، باید ردش کنی.
پس مشتریمداری یعنی اینکه:
به مشتری احترام بذاری؛
سعی کنی مشکلش رو حل کنی؛
خواستههاش رو در نظر بگیری؛
اما همزمان به خودت و کسبوکارت هم اهمیت بدی.
بذار یه مثال بزنم! فرض کن یه مشتری اومده و گفته که میخواد محصولی رو با نصف قیمت بخره، در حالی که این امکانپذیر نیست. تو باید باهاش با احترام صحبت کنی و دلیلش رو براش توضیح بدی.
پس لُب مطلب این شد: مشتریمداری خیلی خوبه، ولی نباید هرچی مشتری گفت بگی چشم!
چرا؟ چون بعضی وقتا مشتریا یه چیزایی میگن که نه منطقیه، نه امکانپذیره، نه حتی درسته!
پس کی باید جلوی مشتریمداری رو بگیریم؟
۱ـ وقتی درخواست مشتری غیرممکنه: مثلاً مشتری بخواد یه گوشی رو با نصف قیمت بخره!
۲ـ وقتی به بقیه ضرر میرسونه: مثلاً مشتری بخواد نوبت بقیه رو بگیره و زودتر کارش راه بیفته.
۳ـ وقتی قانون کسب و کارتو زیر پا میگذاره: مثلاً روالت تسویه نقدی در اول کاره و اون پاشو کرده تو یه کفش، که من همهجا چک دو ماهه میدم.
۴ـ وقتی به خودت یا کارمندات فشار میاره: مثلاً مشتری مدام داد بزنه و بهتون توهین کنه.
خلاصه اینکه: مشتریمداری خوبه، ولی نباید باعث بشه که از خودت یا پرسنلت بگذری.
اگه نیاز به یک مشاور کسب و کار داری و بودجه کافی در نظر گرفتی با من تماس بگیر:
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
Adbraket
تبلیغی از ماکارونی مانا، که میتونست بهتر از این باشه. تحلیل این تبلیغ 👇 @Adbraket
این تبلیغ متعلق به ماکارونی مانا است. هدف از نقد این تبلیغ و کلیه تبلیغهای ایرانی، صرفاً پیشرفت صنعت تبلیغات در کشور ایران است. نه قصد توهین داریم نه تحقیر. ولی بالاخره وقتی اسم این پیج رو میذاریم دانشگاه تبلیغات؛ باید کیسهای واقعی ایرانی رو بررسی کنیم. امیدوارم از لحن تند این نقدها سوئ برداشتی نشه!
اما نظر من در مورد این تبلیغ:
همین اولش تاکید کنم که از صمیم قلب دوست دارم تبلیغهای ایرانی سطحشون خیلی بالاتر از این باشه.
نمیدونم این تبلیغ در تلویزیون هم پخش شده یا نه. ایده این تبلیغ یک سر و گردن از اغلب تبلیغهای ساخته شده در ایران بالاتره. جالبی این ایده، گمراه کردن ذهن مخاطب تا لحظات آخرشه. مشتری با عقب رفتن نسبت به دوربین، با بهت میگه: «میگم یه جوری نشد؟» مخاطب میبینه که وسط موهاشو خراب کرده و این به ذهنش میرسه که در مورد موهاش داره صحبت میکنه. بعدش آرایشگر میگه: «دورشو تمیز میکنم درست میشه». تا اینجا تمام کلمات و عبارات ذهن رو به اصلاح موی سر میبره. نقطه قوت ماجرا همین بود!
آرایشگر در حالی که ماشین اصلاح معروف Moser در دستش روشنه، اونو به دست دیگرش میده و با اون دست یه دستمال از جیبش برمیداره. اینجا ظرف غذایی دیده میشه که ماکارونی توش سِرو شده. منظور از «تمیز کردن دورش»، تمیز کردن دور سر مشتری نبود؛ تمیز کردن دور ظرف بود که سس ریخته.
خوب سوال! آرایشگر کجا غذا رو درست کرد؟ همونجا؟ بغل صندلی آرایشگری؟ اجاق گاز کو؟ در تمام طول مدت آشپزی در یک قابلمه و اجاق نامرئی، ماشین اصلاح تو دستش روشن بوده؟ مشتری مشکلی با این نداره که دستش کثیفه یا نه؟ اول موهای مشتری رو خراب کرد بعد آشپزی رو شروع کرد؟ یا حین آشپزی داشته موهاشم کوتاه میکرده که یه اتوبان از وسط موهاش باز کرده؟ البته مشتری با این وضع مشکلی نداره چون فکرش فقط تو ماکارونیه ...
خلاصه چون اون دو پهلو بودن رو داشته، سازنده گفته که چه فکر بکری و چه ایده خلاقانهای! بریم تو کارش! دیگه کاری نداشتن که بقیه چیزا که جور در نمیاد. شما میتونی یه مکانیک رو با این آرایشگر عوض کنی و فقط دنبال یه جمله باشی که همون ابهام رو واسه مخاطب ایجاد کنه و تا لحظه آخر متوجه موضوع نشه. مثلاً آچار دستش باشه اون بگه دورش چطوره؟ این بگه باید دورشو خط بندازم ... خلاصه ساختار این تبلیغ و سطح خلاقیتش، هیچ تغییری نمیکنه!
در تبلیغات، وقتی یه ایدهای خلاقانه به ذهنت میرسه باید از خام بودن درش بیاری یکم چکش کاریش کنی تا کار در بیاد.
ته این تبلیغ هم با یه طراحی متن مبتدی تموم میشه.
اون وکتور کلاه آشپز که چسبیده به کلمه مانا، جزوی از لوگوی فارسی ماناست؟ بعد از بررسی دیدم که اصلاً لوگوی فارسیشون یه شکل دیگه است. ظاهرا این هم یک ایده دقیقه نودی بوده که یک کلاه آشپز هم بذاریم بغلش قشنگ بشه!
همیشه این سوالات برای من پیش میاد که آیا برندهای ایرانی در این سطح، مشکل بودجه دارند که تبلیغ خوب انقدر کم تولید میشه؟
آیا تو این کشور متخصص تبلیغات کاربلد انقدر کمیابه؟
پیشنهاد من اینه که برندهای محترم ایرانی، به جای ۱۰ تا تبلیغ یه تبلیغ درست کنند ولی یه تبلیغ اثرگذار درست کنند.
اگه نیاز به یک تبلیغ موثر داری و بودجه کافی در نظر گرفتی با من تماس بگیر:
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
اما نظر من در مورد این تبلیغ:
همین اولش تاکید کنم که از صمیم قلب دوست دارم تبلیغهای ایرانی سطحشون خیلی بالاتر از این باشه.
نمیدونم این تبلیغ در تلویزیون هم پخش شده یا نه. ایده این تبلیغ یک سر و گردن از اغلب تبلیغهای ساخته شده در ایران بالاتره. جالبی این ایده، گمراه کردن ذهن مخاطب تا لحظات آخرشه. مشتری با عقب رفتن نسبت به دوربین، با بهت میگه: «میگم یه جوری نشد؟» مخاطب میبینه که وسط موهاشو خراب کرده و این به ذهنش میرسه که در مورد موهاش داره صحبت میکنه. بعدش آرایشگر میگه: «دورشو تمیز میکنم درست میشه». تا اینجا تمام کلمات و عبارات ذهن رو به اصلاح موی سر میبره. نقطه قوت ماجرا همین بود!
آرایشگر در حالی که ماشین اصلاح معروف Moser در دستش روشنه، اونو به دست دیگرش میده و با اون دست یه دستمال از جیبش برمیداره. اینجا ظرف غذایی دیده میشه که ماکارونی توش سِرو شده. منظور از «تمیز کردن دورش»، تمیز کردن دور سر مشتری نبود؛ تمیز کردن دور ظرف بود که سس ریخته.
خوب سوال! آرایشگر کجا غذا رو درست کرد؟ همونجا؟ بغل صندلی آرایشگری؟ اجاق گاز کو؟ در تمام طول مدت آشپزی در یک قابلمه و اجاق نامرئی، ماشین اصلاح تو دستش روشن بوده؟ مشتری مشکلی با این نداره که دستش کثیفه یا نه؟ اول موهای مشتری رو خراب کرد بعد آشپزی رو شروع کرد؟ یا حین آشپزی داشته موهاشم کوتاه میکرده که یه اتوبان از وسط موهاش باز کرده؟ البته مشتری با این وضع مشکلی نداره چون فکرش فقط تو ماکارونیه ...
خلاصه چون اون دو پهلو بودن رو داشته، سازنده گفته که چه فکر بکری و چه ایده خلاقانهای! بریم تو کارش! دیگه کاری نداشتن که بقیه چیزا که جور در نمیاد. شما میتونی یه مکانیک رو با این آرایشگر عوض کنی و فقط دنبال یه جمله باشی که همون ابهام رو واسه مخاطب ایجاد کنه و تا لحظه آخر متوجه موضوع نشه. مثلاً آچار دستش باشه اون بگه دورش چطوره؟ این بگه باید دورشو خط بندازم ... خلاصه ساختار این تبلیغ و سطح خلاقیتش، هیچ تغییری نمیکنه!
در تبلیغات، وقتی یه ایدهای خلاقانه به ذهنت میرسه باید از خام بودن درش بیاری یکم چکش کاریش کنی تا کار در بیاد.
ته این تبلیغ هم با یه طراحی متن مبتدی تموم میشه.
اون وکتور کلاه آشپز که چسبیده به کلمه مانا، جزوی از لوگوی فارسی ماناست؟ بعد از بررسی دیدم که اصلاً لوگوی فارسیشون یه شکل دیگه است. ظاهرا این هم یک ایده دقیقه نودی بوده که یک کلاه آشپز هم بذاریم بغلش قشنگ بشه!
همیشه این سوالات برای من پیش میاد که آیا برندهای ایرانی در این سطح، مشکل بودجه دارند که تبلیغ خوب انقدر کم تولید میشه؟
آیا تو این کشور متخصص تبلیغات کاربلد انقدر کمیابه؟
پیشنهاد من اینه که برندهای محترم ایرانی، به جای ۱۰ تا تبلیغ یه تبلیغ درست کنند ولی یه تبلیغ اثرگذار درست کنند.
اگه نیاز به یک تبلیغ موثر داری و بودجه کافی در نظر گرفتی با من تماس بگیر:
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
👍1
Adbraket
همیشه کسی هست که در شرایط بدتر، کارو دربیاره شرایط رو بهونه نکن! @Adbraket
همیشه کسی هست که در شرایط بدتر، کارو دربیاره
واسه خودم خیلی پیش اومده که اولش تجهیزات رو فراهم کردم بعدش اون کارو اصلاً شروع نکردم. خیلی از شما هم مثل من هستید، گوشیم باید فلان باشه تا بتونم عکاسی کنم. گوشی آیفون میگیری میگی سنسور دوربین عکاسی حرفهای یه چیز دیگه است! اونو میگیری، میگی من که لپتاپ ندارم درست و حسابی ادیت کنم. لپ تاپ میگیری، ماهی یه بار دست بهش نمیزنی! ...
این چرخهی عملکرد خیلی از ماهاست.
بذار خیالتو راحت کنم!
برای شروع، هیچ امکاناتی غیر از اراده خودت نیاز نداری!
شاید بپرسی: الان میخوام عکاسی کنم یه گوشی که میخوام!
من بهت میگم اگه بخوای همون روز واست جور میشه. از این کائنات و این چیزا نمیخوام حرف بزنم. مثلا یه نفر نداری چند روز یه گوشی اضافی با دوربین ضعیف بهت قرض بده؟ میگی نه، نیست؟ یا روشهای دیگهای به ذهنت میرسه؟ اگه گفتی نه و ذهنت کار نکرد، اگه کلی امکانات هم داشته باشی کاری نمیکنی. ببخشید یکم دارم رک حرف میزنما! اما اگه ذهنت با اون سرنخی که دادم شروع کرد به کار کردن؛ اون موقع تو جزو کسایی هستی که امکانات را هم خودت جور میکنی.
من سیزده چهارده ساله تو کار تبلیغات هستم، یادمه اون اوایل از یکی شنیدم که به این چیزا میگن لایت باکس. یه روز یه مشتری اومد گفت نمایندگی نوتلا میخوایم راه بندازیم شما لایت باکس درست میکنید؟ گفتم بله!! اصلاً نمیدونستم لایت باکس چه جوری درست میشه. ازش یک هفته وقت گرفتم. کل مبلغ رو همون اول تونستم بگیرم ازش. دو روز فقط تحقیق کردم که چطور ساخته میشه. در دو روز بعدی متریالها و ابزارآلات مورد نیاز رو خریدم و برشها رو دادم واسم انجام دادند. نهایتاً روز هفتم بعد از کلی کلنجار سفارشو تحویل دادم. خیلی خوششون اومد. ولی موقع نصب اون چهار تا لایت باکس که قرار بود به هم چسبیده هم عرض یک دیوار باشند، چند سانت بزرگتر شده بودند. ضخامت قاب رو در محاسبهام لحاظ نکرده بودم! جنس رو گرفتم و بعد از یک سری تغییرات که هزینه واسم برداشت، کار رو درست تحویل دادم. و فرداش به چند تا از همکاران گفتم که اگر سفارش لایت باکس دارید در خدمت هستم ...
کل روند سفارش گیری و پیشرفت کار من این شکلی بوده از ابتدا تا الان.
کاری رو که بدونم کسی یه بار انجام داده و بخوام انجام بدم، شروع به انجامش میکنم. البته نمیخوام ادای آدمهای خود ساخته رو در بیارم، من یکی از اهمالکاران بزرگ روزگار هستم 😂 فقط اینها رو بهت گفتم که بدونی میشه.
در هر شرایطی وقتی شروع به نق زدن کردی، همون لحظه سعی کن شروع کنی.
پدرام بهزاد
@Adbraket
واسه خودم خیلی پیش اومده که اولش تجهیزات رو فراهم کردم بعدش اون کارو اصلاً شروع نکردم. خیلی از شما هم مثل من هستید، گوشیم باید فلان باشه تا بتونم عکاسی کنم. گوشی آیفون میگیری میگی سنسور دوربین عکاسی حرفهای یه چیز دیگه است! اونو میگیری، میگی من که لپتاپ ندارم درست و حسابی ادیت کنم. لپ تاپ میگیری، ماهی یه بار دست بهش نمیزنی! ...
این چرخهی عملکرد خیلی از ماهاست.
بذار خیالتو راحت کنم!
برای شروع، هیچ امکاناتی غیر از اراده خودت نیاز نداری!
شاید بپرسی: الان میخوام عکاسی کنم یه گوشی که میخوام!
من بهت میگم اگه بخوای همون روز واست جور میشه. از این کائنات و این چیزا نمیخوام حرف بزنم. مثلا یه نفر نداری چند روز یه گوشی اضافی با دوربین ضعیف بهت قرض بده؟ میگی نه، نیست؟ یا روشهای دیگهای به ذهنت میرسه؟ اگه گفتی نه و ذهنت کار نکرد، اگه کلی امکانات هم داشته باشی کاری نمیکنی. ببخشید یکم دارم رک حرف میزنما! اما اگه ذهنت با اون سرنخی که دادم شروع کرد به کار کردن؛ اون موقع تو جزو کسایی هستی که امکانات را هم خودت جور میکنی.
من سیزده چهارده ساله تو کار تبلیغات هستم، یادمه اون اوایل از یکی شنیدم که به این چیزا میگن لایت باکس. یه روز یه مشتری اومد گفت نمایندگی نوتلا میخوایم راه بندازیم شما لایت باکس درست میکنید؟ گفتم بله!! اصلاً نمیدونستم لایت باکس چه جوری درست میشه. ازش یک هفته وقت گرفتم. کل مبلغ رو همون اول تونستم بگیرم ازش. دو روز فقط تحقیق کردم که چطور ساخته میشه. در دو روز بعدی متریالها و ابزارآلات مورد نیاز رو خریدم و برشها رو دادم واسم انجام دادند. نهایتاً روز هفتم بعد از کلی کلنجار سفارشو تحویل دادم. خیلی خوششون اومد. ولی موقع نصب اون چهار تا لایت باکس که قرار بود به هم چسبیده هم عرض یک دیوار باشند، چند سانت بزرگتر شده بودند. ضخامت قاب رو در محاسبهام لحاظ نکرده بودم! جنس رو گرفتم و بعد از یک سری تغییرات که هزینه واسم برداشت، کار رو درست تحویل دادم. و فرداش به چند تا از همکاران گفتم که اگر سفارش لایت باکس دارید در خدمت هستم ...
کل روند سفارش گیری و پیشرفت کار من این شکلی بوده از ابتدا تا الان.
کاری رو که بدونم کسی یه بار انجام داده و بخوام انجام بدم، شروع به انجامش میکنم. البته نمیخوام ادای آدمهای خود ساخته رو در بیارم، من یکی از اهمالکاران بزرگ روزگار هستم 😂 فقط اینها رو بهت گفتم که بدونی میشه.
در هر شرایطی وقتی شروع به نق زدن کردی، همون لحظه سعی کن شروع کنی.
پدرام بهزاد
@Adbraket
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوستدختر سابق ایلان ماسک، عکسهای دوران کالجشونو در حراج به مبلغ ۱۶۵،۰۰۰ دلار
یا تقریبا ۱۰ میلیارد تومن فروخت.
@Adbraket
یا تقریبا ۱۰ میلیارد تومن فروخت.
@Adbraket
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بنظر من کیمدی یکی از موفقترین کسبوکارهای ایرانی در ژانر کودک در دههی گذشته است. شعر عالی، ریتم جذاب، تصویرسازی بانمک و موشنگرافیک حرفهای باعث شده این ۷۳ ثانیه تبلیغ نه تنها خستهکننده نباشه بلکه هر سری که با اسکن QR Code روی کیمدیکارتها اول هر ویدیو پخش میشه نذاری بچهت اینو بزنه بره و بارها بشینی ببینی!
مارکتینگ چندجانبه Kimdi، باعث محبوبیتش بین کودکان و متعاقبا فروش خوبش شده. اگر دقت کرده باشید خیلی سریع داره در فضای سوپرمارکتها و هایپرمارکتها جا باز میکنه.
به تیمشون تبریک میگم 👏
اگه نیاز به یک تبلیغ موثر داری با من تماس بگیر:
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
مارکتینگ چندجانبه Kimdi، باعث محبوبیتش بین کودکان و متعاقبا فروش خوبش شده. اگر دقت کرده باشید خیلی سریع داره در فضای سوپرمارکتها و هایپرمارکتها جا باز میکنه.
به تیمشون تبریک میگم 👏
اگه نیاز به یک تبلیغ موثر داری با من تماس بگیر:
پدرام بهزاد / مشاور تبلیغات، بازاریابی و برندینگ
+989145000052
@Adbraket
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سازنده این تبلیغ رو باید ایستاده تشویق کرد
شرکت Woolmark سفارشدهنده این تبلیغه که ۸۸ ساله داره لباس با الیاف پشم طبیعی تولید میکنه. این دومین تبلیغ این شرکت از کمپین ‘Wear Wool, Not Waste’ به معنی «پشمی بپوش، هدر نده» است.
تحلیل این تبلیغ 👇
@Adbraket
شرکت Woolmark سفارشدهنده این تبلیغه که ۸۸ ساله داره لباس با الیاف پشم طبیعی تولید میکنه. این دومین تبلیغ این شرکت از کمپین ‘Wear Wool, Not Waste’ به معنی «پشمی بپوش، هدر نده» است.
تحلیل این تبلیغ 👇
@Adbraket
Adbraket
سازنده این تبلیغ رو باید ایستاده تشویق کرد شرکت Woolmark سفارشدهنده این تبلیغه که ۸۸ ساله داره لباس با الیاف پشم طبیعی تولید میکنه. این دومین تبلیغ این شرکت از کمپین ‘Wear Wool, Not Waste’ به معنی «پشمی بپوش، هدر نده» است. تحلیل این تبلیغ 👇 @Adbraket
سازنده این تبلیغ رو باید ایستاده تشویق کرد
شرکت Woolmark سفارشدهنده این تبلیغه که ۸۸ ساله داره لباس با الیاف پشم طبیعی تولید میکنه. این دومین تبلیغ این شرکت از کمپین ‘Wear Wool, Not Waste’ به معنی «پشمی بپوش، هدر نده» است.
کانسپت این تبلیغ تاثیرگذار که توسط آژانس تبلیغاتی 20something ساخته شده مضرات پوشاک مصنوعی برای محیط زیست و تشویق به استفاده از الیاف پشم است.
داستان آخرالزمانی، هجوم زامبیها رو به سراسر جهان نشون میده، زامبیهایی که در واقع لباسهای مصنوعی هستند.
میخواد بگه: این تهدید کاملا جدیه.
افرادی رو میبینیم که نقش قربانی رو بازی میکنند و دارن از دست این زامبیها فرار میکنند. تمام صحنهها به گونه حرفهای توسط CGI یا گرافیک کامپیوتری تولید شده و تلفیق آن با یک موسیقی متن که تراژدی قضیه رو با سوز ویولون پررنگتر کرده آدم رو یاد سمفونیهای سوزناک آمادئوس موتزارت میندازه.
در اواخر این ویدیو، یک صحنه هوایی رو میبینیم که اتوبوسی روی پل، مورد هجوم قرار میگیره و روی سقف اون عبارت H412 نوشته شده. این عبارت در استاندارد جهانی طبقهبندی مواد شیمیایی GHS اینطور تعریف شده:
Harmful to aquatic life with long lasting effects
مضر برای آبزیان با اثرات طولانی مدت
در نهایت، ریزش سیل لباسهای مصنوعی از پل و پخش شدن آن در طبیعت را میبینیم. لوکیشن فیلمبرداری از این پل شکسته، که کاملا واقعی است شهر کیپ تاون آفریقای جنوبی هستش.
متن روی تصویر در این صحنه میگه: هر نوع لباس مصنوعی که تا الان تولید شده، هنوز به شکلی در طبیعت موجوده. موسیقی در این نقطه، احساس رو به اوج رسونده و اتمام کار دنیا را در اینجا وارد ضمیر ناخودآگاه بیننده میکنه.
اما نه! صحنه آخر این نیست ...
موسیقی این اثر اونو تبدیل به شاهکار کرده. آرامش به دنیا برمیگرده. درست مثل صحنهای که فرودو بگینز در جنگ اُرکها بیهوش شده و چشماش رو در بهشت سرزمین اِلفها باز میکنه ... راه چاره دنیا روی ویدیو نوشته میشه:
Wool is natural, renewable, biodegradable
پشم، طبیعی است، تجدید پذیره، در طبیعت تجزیه میشه
دختری با لباس سفید پشمی، در مرتعی رویایی پر از گوسفندان، با چشماش بهت میگه: انتخابت کدومه؟
در این ویدیو هیچ کلامی رد و بدل نمیشه، چون سناریو به قدری قویست، CGI به قدری حرفهای است و موسیقی به قدری تاثیرگذاره که دو سه تا جمله تکمیلی هدف تبلیغ رو تمام و کمال به مخاطب القا میکنه.
اینجا یک دانشگاه تبلیغاته 👇
@Adbraket
شرکت Woolmark سفارشدهنده این تبلیغه که ۸۸ ساله داره لباس با الیاف پشم طبیعی تولید میکنه. این دومین تبلیغ این شرکت از کمپین ‘Wear Wool, Not Waste’ به معنی «پشمی بپوش، هدر نده» است.
کانسپت این تبلیغ تاثیرگذار که توسط آژانس تبلیغاتی 20something ساخته شده مضرات پوشاک مصنوعی برای محیط زیست و تشویق به استفاده از الیاف پشم است.
داستان آخرالزمانی، هجوم زامبیها رو به سراسر جهان نشون میده، زامبیهایی که در واقع لباسهای مصنوعی هستند.
میخواد بگه: این تهدید کاملا جدیه.
افرادی رو میبینیم که نقش قربانی رو بازی میکنند و دارن از دست این زامبیها فرار میکنند. تمام صحنهها به گونه حرفهای توسط CGI یا گرافیک کامپیوتری تولید شده و تلفیق آن با یک موسیقی متن که تراژدی قضیه رو با سوز ویولون پررنگتر کرده آدم رو یاد سمفونیهای سوزناک آمادئوس موتزارت میندازه.
در اواخر این ویدیو، یک صحنه هوایی رو میبینیم که اتوبوسی روی پل، مورد هجوم قرار میگیره و روی سقف اون عبارت H412 نوشته شده. این عبارت در استاندارد جهانی طبقهبندی مواد شیمیایی GHS اینطور تعریف شده:
Harmful to aquatic life with long lasting effects
مضر برای آبزیان با اثرات طولانی مدت
در نهایت، ریزش سیل لباسهای مصنوعی از پل و پخش شدن آن در طبیعت را میبینیم. لوکیشن فیلمبرداری از این پل شکسته، که کاملا واقعی است شهر کیپ تاون آفریقای جنوبی هستش.
متن روی تصویر در این صحنه میگه: هر نوع لباس مصنوعی که تا الان تولید شده، هنوز به شکلی در طبیعت موجوده. موسیقی در این نقطه، احساس رو به اوج رسونده و اتمام کار دنیا را در اینجا وارد ضمیر ناخودآگاه بیننده میکنه.
اما نه! صحنه آخر این نیست ...
موسیقی این اثر اونو تبدیل به شاهکار کرده. آرامش به دنیا برمیگرده. درست مثل صحنهای که فرودو بگینز در جنگ اُرکها بیهوش شده و چشماش رو در بهشت سرزمین اِلفها باز میکنه ... راه چاره دنیا روی ویدیو نوشته میشه:
Wool is natural, renewable, biodegradable
پشم، طبیعی است، تجدید پذیره، در طبیعت تجزیه میشه
دختری با لباس سفید پشمی، در مرتعی رویایی پر از گوسفندان، با چشماش بهت میگه: انتخابت کدومه؟
در این ویدیو هیچ کلامی رد و بدل نمیشه، چون سناریو به قدری قویست، CGI به قدری حرفهای است و موسیقی به قدری تاثیرگذاره که دو سه تا جمله تکمیلی هدف تبلیغ رو تمام و کمال به مخاطب القا میکنه.
اینجا یک دانشگاه تبلیغاته 👇
@Adbraket
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمپین تبلیغاتی محبوب داروگر در دهه ۷۰
«خانم کوچولو و بابا قوقوری»
این تبلیغ داروگر در زمان خودش عالی بود
در دهه هفتاد، حضور بازیگر خانم در آگهیهای تلویزیونی خیلی کم بود. فکر بکر داروگر، استفاده از این دختر کوچولوی بانمک به همراه یک شخصیت کامپیوتری قورباغه برای کشیدن کودکان پای تماشای آگهیهایش بود. دهه ۶۰ با دهه ۷۰ خیلی متفاوت بود، در دهه جدید کودکان در خریدها موثر بودند و مخصوصا در کلانشهرها، انتخاب کودکان داشت اهمیت پیدا میکرد.
بابا قورقوری یک کمپین خلاقانه در آن روزها بود. کودکان و نوجوانان، طرفدار پروپا قرص آن بودند. یادش بخیر ...
درسته رقابت محصولات شوینده مثل الان شدید نبود و داروگر در اوج بود. ولی این کمپینها نشان از ابتکار عمل و روحیه نوآوری مدیران آن مجموعه در آن سالهاست.
@Adbraket
«خانم کوچولو و بابا قوقوری»
این تبلیغ داروگر در زمان خودش عالی بود
در دهه هفتاد، حضور بازیگر خانم در آگهیهای تلویزیونی خیلی کم بود. فکر بکر داروگر، استفاده از این دختر کوچولوی بانمک به همراه یک شخصیت کامپیوتری قورباغه برای کشیدن کودکان پای تماشای آگهیهایش بود. دهه ۶۰ با دهه ۷۰ خیلی متفاوت بود، در دهه جدید کودکان در خریدها موثر بودند و مخصوصا در کلانشهرها، انتخاب کودکان داشت اهمیت پیدا میکرد.
بابا قورقوری یک کمپین خلاقانه در آن روزها بود. کودکان و نوجوانان، طرفدار پروپا قرص آن بودند. یادش بخیر ...
درسته رقابت محصولات شوینده مثل الان شدید نبود و داروگر در اوج بود. ولی این کمپینها نشان از ابتکار عمل و روحیه نوآوری مدیران آن مجموعه در آن سالهاست.
@Adbraket
❤1👍1