This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دژاوو
🔸قسمت ۱۷ #ساعت_صفر
فردا غروب منتظر اپیزود جدید ما باشید
پیشنهاد میکنیم اگه وقت کردی یه بار دیگه قسمت ۱۶ رو گوش کنید تا یادآوری بشه :)))
شنیدن قسمت شانزدهم
🔸قسمت ۱۷ #ساعت_صفر
فردا غروب منتظر اپیزود جدید ما باشید
پیشنهاد میکنیم اگه وقت کردی یه بار دیگه قسمت ۱۶ رو گوش کنید تا یادآوری بشه :)))
شنیدن قسمت شانزدهم
یه زمین مسطح که پر بود از درختای بزرگ و قدیمی ، آدمی هم اون طرف نبود
اردوان مستقیم رفت لای درختا دیگه
همون وسطا یه نگاه به دور و برش انداخت و به یکی اون درختا تکیه داد و نشست رو زمین
انگار اون جا داشت با یکی حرف میزد گفتم لابد با خودش حرف میزنه ...
پشت یه درخت طوری وایسادم که نتونه منو ببینه
همین طور که داشت یه ریز حرف میزد در ظرف باز کرد و خالی کردش رو زمین .... انگار تو اون ظرف آب بود ...
یکم این کارش عجیب بود
بهش نزدیک تر شدم ، تا درست بتونم ببینم چی کار داره میکنه
تقریبا رسیده بودم به 7-8 متری اش صداش یکم واضح تر شده بود
انگار داشت میگفت : ببین بعد این همه مدت دیگه نمیتونم ... بسه دیگه!
اولش فکر کردم حتما میشه ولی همه عمرم تلاش کردم، بهت قول میدم این دفعه دفعه آخره...دفعه آخره!
برشی از #دژاوو
قسمت هفدهم #ساعت_صفر
شنیدن این صحنه در کست باکس
اردوان مستقیم رفت لای درختا دیگه
همون وسطا یه نگاه به دور و برش انداخت و به یکی اون درختا تکیه داد و نشست رو زمین
انگار اون جا داشت با یکی حرف میزد گفتم لابد با خودش حرف میزنه ...
پشت یه درخت طوری وایسادم که نتونه منو ببینه
همین طور که داشت یه ریز حرف میزد در ظرف باز کرد و خالی کردش رو زمین .... انگار تو اون ظرف آب بود ...
یکم این کارش عجیب بود
بهش نزدیک تر شدم ، تا درست بتونم ببینم چی کار داره میکنه
تقریبا رسیده بودم به 7-8 متری اش صداش یکم واضح تر شده بود
انگار داشت میگفت : ببین بعد این همه مدت دیگه نمیتونم ... بسه دیگه!
اولش فکر کردم حتما میشه ولی همه عمرم تلاش کردم، بهت قول میدم این دفعه دفعه آخره...دفعه آخره!
برشی از #دژاوو
قسمت هفدهم #ساعت_صفر
شنیدن این صحنه در کست باکس