RED NEWS
326 subscribers
14.9K photos
19.4K videos
29 files
26.8K links
لینک عضویت کانال
با ما همراه باشید در آخرین خبرهای مبارزات مردم ایران.
https://t.me/Rednews5
#خبرسرخ

✌️🚩🚩🚩🚩🚩🚩✌️
Download Telegram
RED NEWS
Photo
🔴 سامان یاسین؛ گزارشی از تزریق آمپول‌های اجباری و خوراندن قرص‌های بی‌نام و نشان جهت اخذ اعتراف اجباری و خودکشی تحت تاثیر دارو

سامان یاسین، رپر کوردی که در جریام قیام مردمی ژینا دستگیر شد بود، از بیمارستان رازی(امین‌‌آباد) به زندان رجایی‌شهر کرج بازگردانده شد. این زندانی سیاسی روز شنبه ۳۱ تیرماه، بدون اطلاع قبلی از زندان رجایی‌شهر کرج خارج و به این بیمارستان روانپزشکی منتقل شده بود.
متنی که در ادامه می‌آید شرح شکنجه دارویی و تزریقات بی‌نام و نشانی است که سامان یاسین در بیمارستان رازی دریافت کرده است و البته برخی شکنجه‌های دیگر جسمی که پیش از آن جهت بازگویی اعترافات اجباری متحمل شده است:
«سامان یاسین هستم رپر ۲۷  ساله کورد، از زندان رجایی شهر. البته این‌جور که بنظر می‌رسه می‌خواهند منتقل کنند قزل حصار!
فشار عصبی زیاد روی من تحمل حبس را غیرممکن کرده. بارها رفتم بهداری و تقاضا کردم که کاری کنند برای من . دیگه مخ من نمی کشه! گفتم قرار شد برای آزمایش و پیگیری عدم تحمل کاری کنید! آخه خودشون میدونند در این ۱۰ ماه چه بلایی سر من با داروهای بی نام و نشان و تزریق امپول و شکنجه روانی و جسمی آورده‌اند.
شنبه صبح زود گفتن آماده شو برویم بیمارستان رازی (امین آباد) تست بدیم، من چه می‌دونستم کدام شکنجه‌گاهی هست اون خراب شده اخه! پوشیدم رفتم.
چند دختر پسر تا من را دم در اون مرکز دیدند شروع کردند داد و بیداد که این سامان یاسین هست. کجا میبرید؟
مأمورها متفرقشون کردن و گفتن حاشیه‌سازی نکنید. از یک در پشت ساختمان بردن داخل.
نمی دانستم چه برنامه ای برای من چیده‌اند. باور کردم برای معاینه و مرخصی پزشکی هست این انتقال. نباید باور می‌کردم.
یک ساعتی کشید، بعد بردن یک بخش به نام «سینا یک» فکر کنم اسمش بود. گفتن بهت باید تزریق آمپول کنیم. گفتم نه و شروع به مقاومت و داد و بیداد کردم. درگیر شدم.
فکر کنم ۸ آدم مختلف بودن ریختن سرم. کتک و فحاشی که تو غلط کردی که نمی‌گذاری! مگر دست تو هست! زدم داخل یک شیشه. نشکست. لامصب محکم بود. پابند دست یک سرباز بود. پریدم قاپ زدم. باهاش کوبیدم شیشه خورد شد. نمی‌خواستم بذارم داروی لعنتی رو به من تزریق کنند و مرا به کشتن دهند.
از پشت کوبیدن به سرم. شوکر برقی بهم زدند. و چند نفری مرا به تخت بستند. تمام بدنم الان که جمعه شده هنوز کوفته هست و چشم‌هایم تار و دو بینی دارم.
درحال داد و بیداد من و ضرب و شتم  آن‌‌ها، در همان شرایط به من تزریق شد. خیلی زیاد بودن کسانی که ریختن سرم!

نمیدونم چند روز بعد به هوش آمدم. ۲۴ ساعت یا شاید دو روز.
دیدم قفل شده هستم به تخت. گیج و همه جا سیاه و تار. که هنوز هم تار هست همه جا و تعادل ندارم و گیجم. اخه خیلی تو سرم زدن.  من آدم سالم بودم آخه! من اهل خودکشی و این چیزا نیستم، چرا به خودم صدمه بزنم؟
مجبورم کردن در کل این ۱۰ماه بارها برای اعتراف و فشار دارو بخورم و تزریق بهم کردند!

دفعه قبل هم که در خبرا گفتن خودکشی کرده سامان یاسین، من نکرده بودم! اون دفعه در زندان به زور چهار قرص به من خوراندن. زمانی که به هوش آمدم داخل بهداری بودم. واقعا نمی‌دونم چی گذشته بود و چقدر زمان برده تا به هوش آمدم.
الان هم مرتب قرص‌هایی بی‌نام و عجیب می‌آورند ولی من نمی‌خورم هرجوری هست.  تمام بدنم زخم هست پس از انتقال از امین اباد به زندان هنوز.
می خواستن لخت کنند جمعی ببرند یک حمام. نرفتم انقدر داد و بیداد کردم، مجبور شدن سه شنبه شب مرا بازگردانند به بند زندان رجایی شهر.
به سرم یه چیزهایی شبیه دستگاه وصل کرده بودن داخل شکنجه گاه رازی. نمیدونم چی بود.
قبلن هم برای اعتراف‌گیری که پرده بینی سمت چپم را پاره کرده بودند با فرو کردن خودکار و همش خون میاد.
من نیاز فوری به بستری در یک بیمارستان خارج از زندان و با پزشک متخصص دارم. تعادل من برنمی گرده و همه جا سیاه هست و سرگیجه دارم. از شنبه که بردند و این بلاها را سرم آوردند، سه شنبه شب برگردوندن و الان جمعه هست و من بهتر نشدم.
تا می خوابم یا خواب اعدام یا شکنجه }می‌بینم}. همش کابوس دارم. رفتم بهداری گفتن مال دارو هست. خوب میشی، اما خوب نشدم! تقریبا یک هفته گذشته و من بهتر نمی شوم! باید من را به پزشک قانونی ببرند. چه بلایی سر من آوردن؟
هر بلایی سر من بیاد اعلام می کنم از این طریق؛ من در صحت و بی‌هیچ مشکلی ده ماه هست ربوده شده‌ام، مسئولیت جان من با قاضی صلواتی و سایر مسئولین است! الان هم ظاهرا دادگاهی برای ۱۸  شهریور بهم دادن. بدون وکیل؟
من انسان سالم و مشغول کارم بودم. رپ ترانه مردمی و صدای بی عدالتی هست. من خودم کودک کار بودم. صدای بی عدالتی کولبر کورد و فقرِ سوختبر بلوچم. من تشنه‌ماندن کارون و خشک شدن دریاچه ارومیه هستم.برای همین رپر هستم.

چرا به من لج کرده‌اند؟ جرمم ترانه هست؟»

#سامان_یاسین
#کرماشان
#جمهوری_شکنجه
#اعتراف_اجباری