"از معلوماتت عبور کن!"
☆ روزی کسی که پر از معلومات گوناگون بود، مرا گفت: چه کنم، پریشانم، توصیهات چیست و برایم چه داری؟!
به او گفتم: برای تو هیچ! من نمیخواهم معلومات تو زیاد شود. این معلومات زیاد است که کارت را به اینجا کشانده است. معلومات و محفوظات بسیار، تو را متکثر و پریشان کرده است. روحت را پراکنده و ذهنت را تکه تکه کرده است.
دست از جمع آوری بردار. سؤال تو برای رسیدن به آرامش نیست، آمدهای تا معلومات دیگری بر معلوماتت بیفزایی و این کاری است که همواره کردهای و هنوز هم میکنی. برای همین است که روحی پریشان و ذهنی مشتّت داری.
تو و بسیار دیگری چون تو، باید بهجای ذخیرهی معلومات، به جذب "آگاهی" همت گمارید. راه چاره نیل به "آگاهی" است، نه انباشتن معلومات.. و این دو دارای مفهومی یکسان نیستند.
«آگاهی» یک نور زنده است که تنها در حال میجوشد. «معلومات» مشتی اطلاعات سوخته و مرده است، انبوهی واژه و اصطلاح جمع آوری شده از این کتاب و از آن کتاب، از این نظریه و از آن نظریه است که بعضاً هم متضاد و متناقضاند.
با معلومات زندگی کردن، به معنای با گذشته و در گذشته زندگی کردن است. زیرا همهی معلومات ریشه در گذشته دارند، معلومِ گذشتهاند، در زمان مرده.. و تو حریصانه آنها را جمع میکنی و نجاتبخش میپنداری. اما اکنون میتوانی ببینی که نجاتبخش نبوده و آرامشبخش نیستند؛ زیرا به اقرار خودت وجودی پریشان و مضطرب داری.
راه خلاصی از این وضعیت این است: تو باید خود را در معرض "آگاهی زنده" قرار دهی و جهان هستی را بدون پیشذهنی "مشاهده" کنی.
کار من افزودن بر معلوماتتان نیست؛ بلکه بالعکس، میخواهم بسیاری از آنها را دور بریزید و خود را از زندانشان خلاص کنید.. و این یک تزکیه است. رهایی از اسارت دانستگیهای مرده و ناکارآمد است. این کاری است که تو باید انجام دهی.
قدم اول تو در سلوک همین است
☆ روزی کسی که پر از معلومات گوناگون بود، مرا گفت: چه کنم، پریشانم، توصیهات چیست و برایم چه داری؟!
به او گفتم: برای تو هیچ! من نمیخواهم معلومات تو زیاد شود. این معلومات زیاد است که کارت را به اینجا کشانده است. معلومات و محفوظات بسیار، تو را متکثر و پریشان کرده است. روحت را پراکنده و ذهنت را تکه تکه کرده است.
دست از جمع آوری بردار. سؤال تو برای رسیدن به آرامش نیست، آمدهای تا معلومات دیگری بر معلوماتت بیفزایی و این کاری است که همواره کردهای و هنوز هم میکنی. برای همین است که روحی پریشان و ذهنی مشتّت داری.
تو و بسیار دیگری چون تو، باید بهجای ذخیرهی معلومات، به جذب "آگاهی" همت گمارید. راه چاره نیل به "آگاهی" است، نه انباشتن معلومات.. و این دو دارای مفهومی یکسان نیستند.
«آگاهی» یک نور زنده است که تنها در حال میجوشد. «معلومات» مشتی اطلاعات سوخته و مرده است، انبوهی واژه و اصطلاح جمع آوری شده از این کتاب و از آن کتاب، از این نظریه و از آن نظریه است که بعضاً هم متضاد و متناقضاند.
با معلومات زندگی کردن، به معنای با گذشته و در گذشته زندگی کردن است. زیرا همهی معلومات ریشه در گذشته دارند، معلومِ گذشتهاند، در زمان مرده.. و تو حریصانه آنها را جمع میکنی و نجاتبخش میپنداری. اما اکنون میتوانی ببینی که نجاتبخش نبوده و آرامشبخش نیستند؛ زیرا به اقرار خودت وجودی پریشان و مضطرب داری.
راه خلاصی از این وضعیت این است: تو باید خود را در معرض "آگاهی زنده" قرار دهی و جهان هستی را بدون پیشذهنی "مشاهده" کنی.
کار من افزودن بر معلوماتتان نیست؛ بلکه بالعکس، میخواهم بسیاری از آنها را دور بریزید و خود را از زندانشان خلاص کنید.. و این یک تزکیه است. رهایی از اسارت دانستگیهای مرده و ناکارآمد است. این کاری است که تو باید انجام دهی.
قدم اول تو در سلوک همین است
عشق از مجرای عقیده ظهور نمی کند. از مجرای عمل ظاهر میشود. مرجعیت و مقام نمی شناسد، بلکه موضوع دریافت است وفعالیت....
💙💙💙💙💙💙
💙💙💙💙💙💙
نصیحت من این است که برای خوراک و پوشاک غصه نخورید. برای همین زندگی و بدنی که دارید شاد باشید. آیا ارزش زندگی و بدن، بیشتر از خوراک و پوشاک نیست؟
به پرندگان نگاه کنید، غصه ندارند که چه بخورند. نه میکارند و نه درو میکنند ولی خداوند خوراک آنها را فراهم میسازد
آیا غصه خوردن میتواند یک لحظه عمرتان را طولانیتر کند؟
و چرا برای لباس و پوشاک غصه میخورید؟
پس غصهی خوراک و پوشاک و... را نخورید، چون بیایمانان دربارهی این چیزها دائماً فکر میکنند و سخن میگویند و نگران هستند. شما با ایشان فرق دارید. خداوند کاملاً میداند شما به چه نیاز دارید.
اگر شما در زندگی خود به خدا بیش از هر چیز دیگر اهمیت دهید و دل ببندید، او همهی این نیازهای شما را برآورده خواهد ساخت.
پس غصهی فردا را نخورید، چون خدا در فکر فردای شما نیز میباشد. مشکلات هر روز برای همان روز کافیست، لازم نیست مشکلات روز بعد را نیز به آن بیفزایید.
عیسی مسیح
.
به پرندگان نگاه کنید، غصه ندارند که چه بخورند. نه میکارند و نه درو میکنند ولی خداوند خوراک آنها را فراهم میسازد
آیا غصه خوردن میتواند یک لحظه عمرتان را طولانیتر کند؟
و چرا برای لباس و پوشاک غصه میخورید؟
پس غصهی خوراک و پوشاک و... را نخورید، چون بیایمانان دربارهی این چیزها دائماً فکر میکنند و سخن میگویند و نگران هستند. شما با ایشان فرق دارید. خداوند کاملاً میداند شما به چه نیاز دارید.
اگر شما در زندگی خود به خدا بیش از هر چیز دیگر اهمیت دهید و دل ببندید، او همهی این نیازهای شما را برآورده خواهد ساخت.
پس غصهی فردا را نخورید، چون خدا در فکر فردای شما نیز میباشد. مشکلات هر روز برای همان روز کافیست، لازم نیست مشکلات روز بعد را نیز به آن بیفزایید.
عیسی مسیح
.
این عشق است که سرزندگی را برای اذهان ما به ارمغان می آورد و ما را قادر می سازد تا شکوفا شویم. قانون عشق همه آنچه را که برای رشد کردن و رسیدن به بلوغ معنوی نیاز داری به تو عرضه می کند.....
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
آن زمان که با خودت به صلح درآیی، عالم از آنِ توست و تو از آنِ عالم هستی.
آن زمان است که هیچ تششع ارتعاشی از ذهن نخواهد توانست تورا از خودت دور سازد. تو تمام آنچه هست میشوی و تمام آنچه هست در وجود تو خلاصه میشود.
آن زمان که تمام دنیا را در خود میابی، دیگر آرزویی در جهان وجود ندارد که بتواند حواست را به خودش جذب کند.
آنگاه صاحب همه چیز خواهی شد که هیچ نخواهی!
💙✨💙✨💙✨💙✨💙
آن زمان است که هیچ تششع ارتعاشی از ذهن نخواهد توانست تورا از خودت دور سازد. تو تمام آنچه هست میشوی و تمام آنچه هست در وجود تو خلاصه میشود.
آن زمان که تمام دنیا را در خود میابی، دیگر آرزویی در جهان وجود ندارد که بتواند حواست را به خودش جذب کند.
آنگاه صاحب همه چیز خواهی شد که هیچ نخواهی!
💙✨💙✨💙✨💙✨💙
استاد حقیقی همیشه در درون شماست
اما اکثر انسانها استادی در بیرون را میخواهند تا او را ببینند...
استاد حقیقی در درون شماست و در سکوت ساکن است و بدون استفاده از کلمات صحبت میکند.
سعی کنید این زبان را بفهمید و درک کنید اما اگر نمیتوانید متوجه شوید، پس کسی را بیابید که بتواند برای شما سکوت درون کلمات را معنی کند، کلماتی که شما را معطوف خواهند کرد به سکوت، آن جایی که هیچ سخنی گفته نمیشود.
این کل رابطه ی استاد و شاگرد است اما اگر استاد درونی را نمیتوانید تشخیص دهید، آن (استاد) در بیرون، در قالب فرم و شکل بر شما ظاهر خواهد شد و با آن دیدار خواهید کرد و با زبانی با شما صحبت خواهد کرد که بتوانید بفهمید و به تو خواهد گفت:
«من در تو هستم همچون خویش خودت.»
اما اکثر انسانها استادی در بیرون را میخواهند تا او را ببینند...
استاد حقیقی در درون شماست و در سکوت ساکن است و بدون استفاده از کلمات صحبت میکند.
سعی کنید این زبان را بفهمید و درک کنید اما اگر نمیتوانید متوجه شوید، پس کسی را بیابید که بتواند برای شما سکوت درون کلمات را معنی کند، کلماتی که شما را معطوف خواهند کرد به سکوت، آن جایی که هیچ سخنی گفته نمیشود.
این کل رابطه ی استاد و شاگرد است اما اگر استاد درونی را نمیتوانید تشخیص دهید، آن (استاد) در بیرون، در قالب فرم و شکل بر شما ظاهر خواهد شد و با آن دیدار خواهید کرد و با زبانی با شما صحبت خواهد کرد که بتوانید بفهمید و به تو خواهد گفت:
«من در تو هستم همچون خویش خودت.»
خدا حیات است، بنابراین خداهستی است، و خدا آگاهی است اینها نشانه های خدایند، هستی واقعیتی لایزال است که آفرینش در درونش نقش می گیرد....
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
عشق را معلم خویش بدار، چون عشق همان خداست. و آنکه به خدا عشق می ورزد، آنرا دوست می دارد که عشق است عشق است که تو را به خدا می بندد و عشق است که تو را از اهریمن جدا می کند و پایت را بر راه درستی می نهد. عشق مطلق است و قانونی است برخود...،،،
🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙
🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙
به درون قلب خویش نگاه کن و ببین که آیا خلوص در آن به سر می برد. اگر این حقیقت را یافتی، آنگاه پروردگار تا ابد با تو است...
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
تنها مقصود حق این است که فرد را به منزلگاهش نزد خدا بازگرداند؛ نزد خداوند مقام متعال، یا باریتعالی، تفاوتی نمیکند چه بنامی اش.
راه حق طریق عشق خالص است.
آدمی آنقدر از نشانه های او بر خود می پذیرد که عشق مقدس، به خود حق بدل میگردد.
اما ، از آنجا که ماهیت حق ، همچون آب سیال است، نمیتوانی مانند سایر اشیاء دنیوی، آن را در مشت بسته ات نگاهداری.
دستت را پیاله کن تا آن جریان را برگیری.
🌷🌷🌷🌷🌷
راه حق طریق عشق خالص است.
آدمی آنقدر از نشانه های او بر خود می پذیرد که عشق مقدس، به خود حق بدل میگردد.
اما ، از آنجا که ماهیت حق ، همچون آب سیال است، نمیتوانی مانند سایر اشیاء دنیوی، آن را در مشت بسته ات نگاهداری.
دستت را پیاله کن تا آن جریان را برگیری.
🌷🌷🌷🌷🌷
جوهر زبان حقیقی خدا چیست..؟
سکوت رمز کلیدی در درک این راز و نیاز عجیب و مقدس است که می تواند آدمی را در بازگشت به سوی اقلیم بهشتی هدایت کند.
در زبان آدمی، نزدیکترین راه برای رسیدن به آن تکرار اسامی مقدس الهی است در درون
🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃
سکوت رمز کلیدی در درک این راز و نیاز عجیب و مقدس است که می تواند آدمی را در بازگشت به سوی اقلیم بهشتی هدایت کند.
در زبان آدمی، نزدیکترین راه برای رسیدن به آن تکرار اسامی مقدس الهی است در درون
🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃
اگر تو نور را در این دنیا جستجو کنی این دنیا برای تو نور خواهد شد و تمام تاریکی دنیا و توهمات آن ناپدید خواهد شد
✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨
❤1
سکوت بسیار زرین است زیرا آنچه را که برای جوینده می آورد بیش از طلا است.
برای او گنج های آسمانی می آورد که با طلا و نقره قابل قیاس نیستند ولی انسان در جستجوی بیش از حد طلا ونقره دنیوی است.
در حالی که باید تا هنگامی که گشوده شوند در جستجوی دریچه آسمانها باشد. تمامی گنج هایی که او متصور می شده است اکنون به سوی او جاری میگردند.
گنج های آسمانی صرفا طلا و نقره نیستند بلکه گنج های یعنی آرامش, نشاط و رضایت میباشند که با گشودن دریچه آسمانها جاری میشوند.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
برای او گنج های آسمانی می آورد که با طلا و نقره قابل قیاس نیستند ولی انسان در جستجوی بیش از حد طلا ونقره دنیوی است.
در حالی که باید تا هنگامی که گشوده شوند در جستجوی دریچه آسمانها باشد. تمامی گنج هایی که او متصور می شده است اکنون به سوی او جاری میگردند.
گنج های آسمانی صرفا طلا و نقره نیستند بلکه گنج های یعنی آرامش, نشاط و رضایت میباشند که با گشودن دریچه آسمانها جاری میشوند.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨