📚 آیا داستان بزرگترین الماس جهان،
«کوه_نور»💎را شنیدهاید؟
این الماس
متعلق به یک روستائی
ساکن «گل کوندا» golconda
در #هندوستان بود.
او الماس را در مزرعهاش پیدا کرده بود.
رودخانهای از #مزرعه او میگذشت
و او آن را در این رودخانه یافته بود.
او الماس💎را به خانه آورد و
آن را به بچههایش داد تا با آن بازی کنند.
بچهها پس از چند ماه بازی با الماس
از آن خسته شدند و
آن را روی طاقچه گذاشتند و
همگی الماس را فراموش کردند.
روزی این مرد روستائی
به درویشی که از روستایشان میگذشت
غذا داد و درویش شب میهمان آنها بود.
از آن جایی که درویش
به شهرهای زیادی سفر کرده بود،
درباره الماس و ارزش سنگهای قیمتی
برای آنها سخن گفت و
مرد روستائی را تشویق کرد
تا به مکانی دور دست سفر کند؛
جایی که مرد روستائی
میتوانست به جستجوی الماس برود
و با اندکی تلاش #ثروتمند شود.
روز بعد که درویش روستا را ترک کرد،
مرد روستائی دیگر نتوانست
در مزرعه خویش کار کند و
دائماً به ياد صحبتهای درویش بود،
بنابراین مزرعه خود را فروخت
و به دنبال یافتن الماس
راهی سرزمینهای ناشناخته
و دور دست شد.
او به همسر و فرزندانش گفت:
"حداقل باید برای مدت پنج سال صبر کنید
تا من دوباره به نزد شما بازگردم."
او به دنبال یافتن الماس
از شهری به شهر دیگر
و از روستایی به روستای دیگر سفر کرد
ولی هیچ کجا نشانی از الماس نیافت
ولی لااقل متوجه شد
که الماس چیست.
پس از پنج سال
او با دستان #خالی به خانه بازگشت
و وقتی وارد کلبهاش شد
با کمال شگفتی دید
بزرگترین الماسی که تاکنون دیده
یا دربارهاش شنیده است
روی طاقچهٔ خانه خودش قرار دارد.
واقعاً باور نکردنی بود!
آن قسمت از ناحیه «گل کوندا»
که مزرعهٔ او در آن قرار داشت
و پنج سال قبل
به قیمت ناچیزی فروخته شده بود،
معدن بزرگترین الماسهایی است
که تاکنون یافت شده است و
الماسی که کودکان او
از #بازی کردن با آن خسته شده و
همگی آن را فراموش کرده بودند،
بزرگترین الماسی 💎 است
که در جهان وجود دارد.
در سفرِ درونی نیز
واقعیت به همین شکل است؛
مزرعهٔ خود را نفروشید.
بزرگترین و
با ارزشترین الماس
در مزرعه خودتان در انتظار شماست.
٭فقط کافی است بدانید الماس چیست.٭
قدر زر، زرگر شناسد؛
قدر گوهر، گوهری.
#این_نیز_بگذرد
☘☘☘☘☘☘☘
رهروان حقیقت
@rahrovanehaghighat
«کوه_نور»💎را شنیدهاید؟
این الماس
متعلق به یک روستائی
ساکن «گل کوندا» golconda
در #هندوستان بود.
او الماس را در مزرعهاش پیدا کرده بود.
رودخانهای از #مزرعه او میگذشت
و او آن را در این رودخانه یافته بود.
او الماس💎را به خانه آورد و
آن را به بچههایش داد تا با آن بازی کنند.
بچهها پس از چند ماه بازی با الماس
از آن خسته شدند و
آن را روی طاقچه گذاشتند و
همگی الماس را فراموش کردند.
روزی این مرد روستائی
به درویشی که از روستایشان میگذشت
غذا داد و درویش شب میهمان آنها بود.
از آن جایی که درویش
به شهرهای زیادی سفر کرده بود،
درباره الماس و ارزش سنگهای قیمتی
برای آنها سخن گفت و
مرد روستائی را تشویق کرد
تا به مکانی دور دست سفر کند؛
جایی که مرد روستائی
میتوانست به جستجوی الماس برود
و با اندکی تلاش #ثروتمند شود.
روز بعد که درویش روستا را ترک کرد،
مرد روستائی دیگر نتوانست
در مزرعه خویش کار کند و
دائماً به ياد صحبتهای درویش بود،
بنابراین مزرعه خود را فروخت
و به دنبال یافتن الماس
راهی سرزمینهای ناشناخته
و دور دست شد.
او به همسر و فرزندانش گفت:
"حداقل باید برای مدت پنج سال صبر کنید
تا من دوباره به نزد شما بازگردم."
او به دنبال یافتن الماس
از شهری به شهر دیگر
و از روستایی به روستای دیگر سفر کرد
ولی هیچ کجا نشانی از الماس نیافت
ولی لااقل متوجه شد
که الماس چیست.
پس از پنج سال
او با دستان #خالی به خانه بازگشت
و وقتی وارد کلبهاش شد
با کمال شگفتی دید
بزرگترین الماسی که تاکنون دیده
یا دربارهاش شنیده است
روی طاقچهٔ خانه خودش قرار دارد.
واقعاً باور نکردنی بود!
آن قسمت از ناحیه «گل کوندا»
که مزرعهٔ او در آن قرار داشت
و پنج سال قبل
به قیمت ناچیزی فروخته شده بود،
معدن بزرگترین الماسهایی است
که تاکنون یافت شده است و
الماسی که کودکان او
از #بازی کردن با آن خسته شده و
همگی آن را فراموش کرده بودند،
بزرگترین الماسی 💎 است
که در جهان وجود دارد.
در سفرِ درونی نیز
واقعیت به همین شکل است؛
مزرعهٔ خود را نفروشید.
بزرگترین و
با ارزشترین الماس
در مزرعه خودتان در انتظار شماست.
٭فقط کافی است بدانید الماس چیست.٭
قدر زر، زرگر شناسد؛
قدر گوهر، گوهری.
#این_نیز_بگذرد
☘☘☘☘☘☘☘
رهروان حقیقت
@rahrovanehaghighat