📢 مقاله کوتاه:
از ترحم تا عصبانیت، از گیجی تا اقدام
امروز خیلیها در ایران در وضعیت احساسی پیچیدهای گیر افتادن.
از یکطرف، حمله به ساختارهای جمهوری اسلامی توسط یک کشور خارجی، احساس ترحم و ناراحتی ملی ایجاد میکنه — چون مردم، نه حکومت، بهای فشار رو میپردازن.
اما واقعیت اینه که جمهوری اسلامی ما رو گروگان گرفته.
و اگر امروز ایران مورد هدف قرار گرفته، دلیلش این نظامه — نه مردم.
این احساس ترحم طبیعیست، اما باید ازش عبور کرد.
ترحم، اگر طولانی بشه، به گیجی، انفعال، و تعویق در عمل تبدیل میشه.
باید از خودمون بپرسیم:
🔸 آیا واقعاً دشمن بیرون از مرزه؟
🔸 یا اونکه سالهاست صدای ما رو خفه کرده، خود دشمنه؟
🔸 چند نسل دیگه باید قربانی بشن تا ما بفهمیم ترحم کافی نیست؟
زمان عبور از ترحم به خشمِ سازندهست.
خشم، اگر جهت داشته باشه، میتونه تبدیل بشه به انگیزه، شجاعت، و اقدام جمعی.
ما هنوز دیر نکردیم.
ولی زمان ایستادن رسیده.
📍 تحلیل مسیر عبور از ترحم به اقدام:
1. ترحم اولیه (احساس گیجی و مظلومیت)
مردم احساس میکنن قربانی بازی بزرگتری هستن.
وقتی حملهای خارجی اتفاق میافته، ذهن بلافاصله دنبال «دلسوزی» میگرده.
اما در ایرانِ امروز، این ترحم گاهی به یک ابزار کنترل روانی تبدیل شده: «ساکت باش چون بدتر میشه.»
2. آگاهی (قطع ارتباط روانی با نظام)
این مرحله زمانی میرسه که مردم بفهمن:
«مشکل از بیرون نیست. ریشهی بحران خود رژیمه.»
❗ آگاهی یعنی تغییر در تعریف «خطر» و «دشمن».
یعنی مردم بفهمن حفظ جمهوری اسلامی نه محافظت از کشوره، نه از مردم.
3. خشم سالم (نه کور، نه بیجهت)
وقتی آگاهی بالا میره، خشم شکل میگیره.
اما باید این خشم رو کانالیزه کرد:
با گفتوگو، نوشتن، مستندسازی، افشاگری، و اتحاد اجتماعی.
این خشم همون سوختیه که میتونه ترس رو بسوزونه.
4. سازماندهی و اقدام جمعی
عصبانیت فقط وقتی مؤثره که به اقدام هوشمندانه برسه.
در این مرحله، باید:
• نقش افراد شجاع پررنگ بشه
• احساس تنهایی از بین بره
• افکار عمومی به سمت اعتماد و هماهنگی پیش بره
• نشانههایی از امکان پیروزی دیده بشه (مثل فروپاشی روانی حکومت)
✅ توصیههای کاربردی:
• روایتها و خاطرات ظلم باید بیشتر به اشتراک گذاشته بشه (حافظه جمعی فعال بشه)
• مقصر اصلی یعنی جمهوری اسلامی، در هر تحلیل باید شفاف معرفی بشه
• شبکههای اجتماعی باید از «دلسوزی» صرف عبور کنن و بر «جهتدهی» تمرکز کنن
• مبارزهی فرهنگی–روانی باید حتی قبل از خیابان شروع بشه
از ترحم تا عصبانیت، از گیجی تا اقدام
امروز خیلیها در ایران در وضعیت احساسی پیچیدهای گیر افتادن.
از یکطرف، حمله به ساختارهای جمهوری اسلامی توسط یک کشور خارجی، احساس ترحم و ناراحتی ملی ایجاد میکنه — چون مردم، نه حکومت، بهای فشار رو میپردازن.
اما واقعیت اینه که جمهوری اسلامی ما رو گروگان گرفته.
و اگر امروز ایران مورد هدف قرار گرفته، دلیلش این نظامه — نه مردم.
این احساس ترحم طبیعیست، اما باید ازش عبور کرد.
ترحم، اگر طولانی بشه، به گیجی، انفعال، و تعویق در عمل تبدیل میشه.
باید از خودمون بپرسیم:
🔸 آیا واقعاً دشمن بیرون از مرزه؟
🔸 یا اونکه سالهاست صدای ما رو خفه کرده، خود دشمنه؟
🔸 چند نسل دیگه باید قربانی بشن تا ما بفهمیم ترحم کافی نیست؟
زمان عبور از ترحم به خشمِ سازندهست.
خشم، اگر جهت داشته باشه، میتونه تبدیل بشه به انگیزه، شجاعت، و اقدام جمعی.
ما هنوز دیر نکردیم.
ولی زمان ایستادن رسیده.
📍 تحلیل مسیر عبور از ترحم به اقدام:
1. ترحم اولیه (احساس گیجی و مظلومیت)
مردم احساس میکنن قربانی بازی بزرگتری هستن.
وقتی حملهای خارجی اتفاق میافته، ذهن بلافاصله دنبال «دلسوزی» میگرده.
اما در ایرانِ امروز، این ترحم گاهی به یک ابزار کنترل روانی تبدیل شده: «ساکت باش چون بدتر میشه.»
2. آگاهی (قطع ارتباط روانی با نظام)
این مرحله زمانی میرسه که مردم بفهمن:
«مشکل از بیرون نیست. ریشهی بحران خود رژیمه.»
❗ آگاهی یعنی تغییر در تعریف «خطر» و «دشمن».
یعنی مردم بفهمن حفظ جمهوری اسلامی نه محافظت از کشوره، نه از مردم.
3. خشم سالم (نه کور، نه بیجهت)
وقتی آگاهی بالا میره، خشم شکل میگیره.
اما باید این خشم رو کانالیزه کرد:
با گفتوگو، نوشتن، مستندسازی، افشاگری، و اتحاد اجتماعی.
این خشم همون سوختیه که میتونه ترس رو بسوزونه.
4. سازماندهی و اقدام جمعی
عصبانیت فقط وقتی مؤثره که به اقدام هوشمندانه برسه.
در این مرحله، باید:
• نقش افراد شجاع پررنگ بشه
• احساس تنهایی از بین بره
• افکار عمومی به سمت اعتماد و هماهنگی پیش بره
• نشانههایی از امکان پیروزی دیده بشه (مثل فروپاشی روانی حکومت)
✅ توصیههای کاربردی:
• روایتها و خاطرات ظلم باید بیشتر به اشتراک گذاشته بشه (حافظه جمعی فعال بشه)
• مقصر اصلی یعنی جمهوری اسلامی، در هر تحلیل باید شفاف معرفی بشه
• شبکههای اجتماعی باید از «دلسوزی» صرف عبور کنن و بر «جهتدهی» تمرکز کنن
• مبارزهی فرهنگی–روانی باید حتی قبل از خیابان شروع بشه
❤25👏4🔥1
✳️ با شرم آشنا شویم
وقتی تنها ابزار طرفداران نظام، شرمدادن به دیگران است
گاهی در گفتوگو با بعضی از هموطنان—خصوصاً کسانی که آگاهانه از جمهوری اسلامی دفاع میکنند یا ناخودآگاه با آن همراستا هستند—متوجه میشیم که تنها ابزار احساسیشان شرمدادن به دیگران است.
نه استدلال جدی دارند، نه اطلاعات تاریخی یا سیاسی دقیق، نه شهامت پذیرش اشتباه.
در عوض، سلاحشان یکیست:
شرمدادن.
و نه به حکومت، بلکه به مردم خودشون.
⸻
📌 چند نمونه از این شرمدادنهای آشنا:
• «اصلاً کسی کشته شده مگه؟»
• «تو وطنفروشی!»
• «تو هیچی نمیفهمی، همهجا همینجوره!»
• «این کارا باعث جنگ میشه!»
• «من خودم رفتم ایران، همهچی خوبه!»
• «همهاش تقصیر تحریمه، نه نظام!»
این جملهها فقط برای ساکت کردنت نیست؛ برای فرار از واقعیتیست که خودشون نمیخوان باهاش روبهرو بشن.
⸻
🔹 چطور با شرمدادنها برخورد کنیم؟
۱. از شخصیسازی دوری کن
اگر کسی توهین کرد، بدون که از درون بههمریخته. پاسخت رو با آرامش بده یا سکوت کن.
۲. بپرس: دلیل این حرفت چیه؟
این سوال ساده گاهی باعث میشه طرف مقابل یا اعتراف کنه به ناآگاهیاش، یا عقب بکشه.
۳. بلاک کن وقتی نیاز داری
شرمدادن مستمر سمیه. همهجا جای بحث نیست. گاهی فقط باید قطع ارتباط کرد.
۴. از حقیقت فاصله نگیر
شرمدادن ممکنه باعث بشه فکر کنی زیادی تند رفتی. ولی حقیقت، “زیادی” نیست. حقیقت، تلخه—ولی شفاست.
۵. یادآوری کن: شرم مال اونه، نه تو
تو نباید از دیدن یا گفتن حقیقت شرمنده باشی. شرم، سهم کسیه که سکوت کرده یا خیانت.
⸻
✅ جمعبندی
وقتی کسی فقط با شرم، مسخرهکردن یا تحقیر حرف میزنه، بدون داره از روی ضعف و ترس این کار رو میکنه.
تو نیازی نداری این شرم رو بپذیری.
نه بهخاطر غرور، بلکه بهخاطر اینکه مسیر درست، جاییه که حقیقت با شجاعت همراه میشه.
در پایان، به خاطر شرایط حساسی که این روزها همهمون درگیرش هستیم،
میخوام با احترام از شما عزیزان اجازه بگیرم که انتشار آلبوم «۵X» رو حدود دو تا سه هفته عقب بندازم.
تاریخ جدید انتشار رو اعلام خواهم کرد.
پاینده باد ایران – به امید پیروزی.
منصور
وقتی تنها ابزار طرفداران نظام، شرمدادن به دیگران است
گاهی در گفتوگو با بعضی از هموطنان—خصوصاً کسانی که آگاهانه از جمهوری اسلامی دفاع میکنند یا ناخودآگاه با آن همراستا هستند—متوجه میشیم که تنها ابزار احساسیشان شرمدادن به دیگران است.
نه استدلال جدی دارند، نه اطلاعات تاریخی یا سیاسی دقیق، نه شهامت پذیرش اشتباه.
در عوض، سلاحشان یکیست:
شرمدادن.
و نه به حکومت، بلکه به مردم خودشون.
⸻
📌 چند نمونه از این شرمدادنهای آشنا:
• «اصلاً کسی کشته شده مگه؟»
• «تو وطنفروشی!»
• «تو هیچی نمیفهمی، همهجا همینجوره!»
• «این کارا باعث جنگ میشه!»
• «من خودم رفتم ایران، همهچی خوبه!»
• «همهاش تقصیر تحریمه، نه نظام!»
این جملهها فقط برای ساکت کردنت نیست؛ برای فرار از واقعیتیست که خودشون نمیخوان باهاش روبهرو بشن.
⸻
🔹 چطور با شرمدادنها برخورد کنیم؟
۱. از شخصیسازی دوری کن
اگر کسی توهین کرد، بدون که از درون بههمریخته. پاسخت رو با آرامش بده یا سکوت کن.
۲. بپرس: دلیل این حرفت چیه؟
این سوال ساده گاهی باعث میشه طرف مقابل یا اعتراف کنه به ناآگاهیاش، یا عقب بکشه.
۳. بلاک کن وقتی نیاز داری
شرمدادن مستمر سمیه. همهجا جای بحث نیست. گاهی فقط باید قطع ارتباط کرد.
۴. از حقیقت فاصله نگیر
شرمدادن ممکنه باعث بشه فکر کنی زیادی تند رفتی. ولی حقیقت، “زیادی” نیست. حقیقت، تلخه—ولی شفاست.
۵. یادآوری کن: شرم مال اونه، نه تو
تو نباید از دیدن یا گفتن حقیقت شرمنده باشی. شرم، سهم کسیه که سکوت کرده یا خیانت.
⸻
✅ جمعبندی
وقتی کسی فقط با شرم، مسخرهکردن یا تحقیر حرف میزنه، بدون داره از روی ضعف و ترس این کار رو میکنه.
تو نیازی نداری این شرم رو بپذیری.
نه بهخاطر غرور، بلکه بهخاطر اینکه مسیر درست، جاییه که حقیقت با شجاعت همراه میشه.
در پایان، به خاطر شرایط حساسی که این روزها همهمون درگیرش هستیم،
میخوام با احترام از شما عزیزان اجازه بگیرم که انتشار آلبوم «۵X» رو حدود دو تا سه هفته عقب بندازم.
تاریخ جدید انتشار رو اعلام خواهم کرد.
پاینده باد ایران – به امید پیروزی.
منصور
❤20🔥13😭2👍1😘1
«کدام مسیر پیش روی جمهوری اسلامی است؟ فروپاشی، کودتا، یا بازسازی موقت؟»
با اینکه خشم مردم ایران بهوضوح در فضاهای مجازی، رسانهها، و گفتوگوهای روزمره موج میزند، اما هنوز خیابانها ساکتتر از انتظارند. چرا؟
براساس یک نظرسنجی اخیر، هنوز بیش از ۵۰٪ مردم ایران از اقدام مستقیم علیه حکومت خودداری میکنند. دلایل عمده شامل:
ترس از سرکوب
وابستگی مالی به یارانهها و بستههای حمایتی
باقیماندهی باورهای مذهبی یا عاطفی
بیاعتمادی به اپوزیسیون یا آیندهی پس از فروپاشی
اما همزمان، ضعفهای جمهوری اسلامی نیز بیسابقه است:
پاشنه آشیل نظام، دیگر فقط اقتصاد نیست؛ بلکه شکست روانی و فروپاشی ایدئولوژیک در قلب بدنهی اجتماعی است.
با توجه به رویدادهای اخیر مانند:
شکست نظامی در برابر اسرائیل
حمله به خانوادههای رسانهای خارج از کشور
افشای بیکفایتی امنیتی و بینالمللی
و اکنون، مجوز فروش نفت به چین از سوی دولت ترامپ،
ما وارد یکی از حساسترین مراحل حیات جمهوری اسلامی شدهایم.
سه مسیر پیشرو وجود دارد:
🔴 ۱. فروپاشی اقتصادی و شورش عمومی
→ این گزینه فعلاً ضعیفتر شده، چون درآمد نفتی جدید، تنفس موقتی به دولت داده.
🟡 ۲. کودتا یا مهندسی قدرت داخلی توسط سپاه
→ یک سناریوی محتمل؛ تغییر چهرهها، اما حفظ ساختار قدرت.
شبیه به آنچه در مصر (سقوط مبارک) یا سودان اتفاق افتاد.
🟢 ۳. بیداری آرام، اما عمیق و سراسری در دل مردم
→ نسل جدید میبیند، تحلیل میکند، و منتظر جرقهای برای اقدام نهاییست.
این گزینه اگرچه کندتر است، اما پایدارتر و مردمیتر خواهد بود.
🔚 آینده هنوز نوشته نشده. اما این بار مردم، نه رهبران، باید نویسندهی آن باشند.
با اینکه خشم مردم ایران بهوضوح در فضاهای مجازی، رسانهها، و گفتوگوهای روزمره موج میزند، اما هنوز خیابانها ساکتتر از انتظارند. چرا؟
براساس یک نظرسنجی اخیر، هنوز بیش از ۵۰٪ مردم ایران از اقدام مستقیم علیه حکومت خودداری میکنند. دلایل عمده شامل:
ترس از سرکوب
وابستگی مالی به یارانهها و بستههای حمایتی
باقیماندهی باورهای مذهبی یا عاطفی
بیاعتمادی به اپوزیسیون یا آیندهی پس از فروپاشی
اما همزمان، ضعفهای جمهوری اسلامی نیز بیسابقه است:
پاشنه آشیل نظام، دیگر فقط اقتصاد نیست؛ بلکه شکست روانی و فروپاشی ایدئولوژیک در قلب بدنهی اجتماعی است.
با توجه به رویدادهای اخیر مانند:
شکست نظامی در برابر اسرائیل
حمله به خانوادههای رسانهای خارج از کشور
افشای بیکفایتی امنیتی و بینالمللی
و اکنون، مجوز فروش نفت به چین از سوی دولت ترامپ،
ما وارد یکی از حساسترین مراحل حیات جمهوری اسلامی شدهایم.
سه مسیر پیشرو وجود دارد:
🔴 ۱. فروپاشی اقتصادی و شورش عمومی
→ این گزینه فعلاً ضعیفتر شده، چون درآمد نفتی جدید، تنفس موقتی به دولت داده.
🟡 ۲. کودتا یا مهندسی قدرت داخلی توسط سپاه
→ یک سناریوی محتمل؛ تغییر چهرهها، اما حفظ ساختار قدرت.
شبیه به آنچه در مصر (سقوط مبارک) یا سودان اتفاق افتاد.
🟢 ۳. بیداری آرام، اما عمیق و سراسری در دل مردم
→ نسل جدید میبیند، تحلیل میکند، و منتظر جرقهای برای اقدام نهاییست.
این گزینه اگرچه کندتر است، اما پایدارتر و مردمیتر خواهد بود.
🔚 آینده هنوز نوشته نشده. اما این بار مردم، نه رهبران، باید نویسندهی آن باشند.
❤26🔥2👏2😢1
🔥 جرقه کجاست؟
تو همهی انقلابهای مدرن، یه چیز مشترکه:
جرقه از دل دانشگاهها میزنه.
نه از وزارتخونهها، نه از بازاریها، نه از ارتش.
از قلبهای جوونی که هنوز نترسیدن، هنوز وابسته نیستن، و هنوز «آینده» براشون زندهست.
📍 ایران ۵۷
📍 صربستان ۲۰۰۰
📍 سودان ۲۰۱۹
📍 هنگکنگ ۲۰۱۹
تو همهشون، دانشجوها اول وایسادن.
الان هم مردم ایران تو سکوتی سنگین ایستادن.
خیلیها از نظام بریدن. حتی خودشون.
اما هنوز اون حرکت اول نیومده.
جمهوری اسلامی هم اینو میدونه.
برای همینه که فعلاً از بحث حجاب عقبنشینی کرده.
تا جامعه آروم بمونه.
اما همه میدونیم: این عقبنشینی موقتیه.
🔻 مردم منتظرن.
نه چون ترسو هستن،
چون منتظر یه جرقهان.
و اگه قراره کسی این جرقه رو بزنه،
باز هم چشمها به دانشگاه دوخته شده.
🟢 دانشگاه، همیشه قلب انقلاب بوده.
و الان، وقت تپیدن دوبارهست.
#انقلاب_نوین
#ایران
#دانشجو
#جرقه_تغییر
#دانشگاه_قلب_انقلاب
تو همهی انقلابهای مدرن، یه چیز مشترکه:
جرقه از دل دانشگاهها میزنه.
نه از وزارتخونهها، نه از بازاریها، نه از ارتش.
از قلبهای جوونی که هنوز نترسیدن، هنوز وابسته نیستن، و هنوز «آینده» براشون زندهست.
📍 ایران ۵۷
📍 صربستان ۲۰۰۰
📍 سودان ۲۰۱۹
📍 هنگکنگ ۲۰۱۹
تو همهشون، دانشجوها اول وایسادن.
الان هم مردم ایران تو سکوتی سنگین ایستادن.
خیلیها از نظام بریدن. حتی خودشون.
اما هنوز اون حرکت اول نیومده.
جمهوری اسلامی هم اینو میدونه.
برای همینه که فعلاً از بحث حجاب عقبنشینی کرده.
تا جامعه آروم بمونه.
اما همه میدونیم: این عقبنشینی موقتیه.
🔻 مردم منتظرن.
نه چون ترسو هستن،
چون منتظر یه جرقهان.
و اگه قراره کسی این جرقه رو بزنه،
باز هم چشمها به دانشگاه دوخته شده.
🟢 دانشگاه، همیشه قلب انقلاب بوده.
و الان، وقت تپیدن دوبارهست.
#انقلاب_نوین
#ایران
#دانشجو
#جرقه_تغییر
#دانشگاه_قلب_انقلاب
🔥22❤10👍5
✳️ آیا مردم ایران آزادیخواهاند؟
یا فقط فقر و فشار آنها را به واکنش میکشاند؟
در تحلیل جامعهی ایران، یک سؤال مهم همیشه مطرح میشود:
آیا مردم ایران ذاتاً آزادیخواه هستند؟
یا بیشتر تحت تأثیر فقر، فشار معیشتی و ترس، رفتار سیاسیشان را شکل میدهند؟
بسیاری از ما در فضای اجتماعی، مخصوصاً در سالهای اخیر، با دوگانههایی روبهرو شدهایم:
مردم ناراضی هستند، اما هنوز در خیابان نیستند
از رژیم عبور کردهاند، اما از تغییر میترسند
منتقدند، اما گاهی طرفدار دیکتاتوری پنهان میشوند
و این سؤال مطرح میشود:
آیا ما مردمی چندگانهایم؟ یا این وضعیت فقط خاص ایران است؟
✅ پاسخ ساده اما مهم:
این وضعیت نهتنها خاص مردم ایران نیست، بلکه در اکثر انقلابهای مدرن و جوامع تحت سرکوب، تکرار شده است.
📌 چند مثال تاریخی روشن:
🇹🇳 تونس (۲۰۱۰–۲۰۱۱)
مردم سالها تحت فقر و فساد دولت زینالعابدین بن علی بودند.
بسیاری از طبقات فقیر، بهخاطر یارانههای غذایی و سوخت، در ابتدا تردید داشتند.
اما با خودسوزی محمد بوعزیزی، جرقهی بیداری روشن شد و موج انقلاب بهسرعت گسترش یافت.
🇪🇬 مصر (۲۰۱۱)
مردم سالها با ترس، فقر، و فساد زندگی کردند.
ارتش و نظامیان دست بالا را داشتند.
جامعه کاملاً چندپاره و بیاعتماد بود.
اما ناگهان، جرقهی تونس و اعتراض جوانان باعث شد میلیونها نفر از خانه بیرون بیایند.
🇧🇷 برزیل (۲۰۱۳)
با اینکه مردم از دموکراسی بهرهمند بودند، طبقهی پایین تحت فساد و بیعدالتی خفه شده بود.
اعتراضها به گرانی حملونقل عمومی آغاز شد و به جنبش ملی علیه فساد کشیده شد.
با وجود بیاعتمادی به سیاستمداران، مردم متحد شدند.
🇮🇳 هند (جنبش استقلال)
دهقانان فقیر، بارها در برابر خواست تغییر مقاومت میکردند، چون به ساختار فئودالی وابسته بودند.
اما رهبریهای محلی و روشنفکران باعث شدند این اقشار بهمرور از ابزار سرکوب به نیروی تغییر تبدیل شوند.
🧩 پس مشکل در "ذات ملت" نیست.
ایرانیها هم مثل مردم بسیاری از کشورها، تحت:
فشار اقتصادی
تبلیغات مذهبی سنگین
ترس از آینده
بیاعتمادی به اپوزیسیون
بیشتر به بقا فکر میکنند تا تغییر.
اما وقتی امید واقعی شکل بگیرد و مسیر قابل اعتماد نمایان شود، همان مردم به نیروی اصلی تغییر تبدیل خواهند شد.
📍 یادآوری:
تونس (۲۰۱۰): خودسوزی بوعزیزی، مردم را بیدار کرد
مصر (۲۰۱۱): نسل جوان، ترس از حکومت را شکست
آلمان شرقی (۱۹۸۹): با وجود دیوار و تبلیغات، مردم به خیابانها آمدند
🟢 جمعبندی:
چندگانگی، دودلی، و حتی عقبنشینی در لحظههای بحرانی،
نه نشانهی «بد بودن ملت» است،
نه نشانهی «نبود آزادیخواهی» در ذات مردم.
این، بخشی از واقعیت روانشناختی جوامع تحت فشار است.
✅ سؤال درست این نیست که آیا مردم ایران آزادیخواهاند؟
بلکه این است که:
آیا زمینه و ساختار آزادی برای آنها فراهم شده؟
آیا صدایی، رهبری، یا جریانی وجود دارد که اعتمادسازی کرده باشد؟
وقتی پاسخ اینها مثبت شود، هیچ ملتی – از جمله ملت ایران – نمیماند.
✅ پیام پایانی:
بیداری، آرام شروع میشود؛
ولی وقتی بیاید، هیچچیز جلوش را نمیگیرد.
تو هم تنها نیستی.
ایران هم میتواند.
یا فقط فقر و فشار آنها را به واکنش میکشاند؟
در تحلیل جامعهی ایران، یک سؤال مهم همیشه مطرح میشود:
آیا مردم ایران ذاتاً آزادیخواه هستند؟
یا بیشتر تحت تأثیر فقر، فشار معیشتی و ترس، رفتار سیاسیشان را شکل میدهند؟
بسیاری از ما در فضای اجتماعی، مخصوصاً در سالهای اخیر، با دوگانههایی روبهرو شدهایم:
مردم ناراضی هستند، اما هنوز در خیابان نیستند
از رژیم عبور کردهاند، اما از تغییر میترسند
منتقدند، اما گاهی طرفدار دیکتاتوری پنهان میشوند
و این سؤال مطرح میشود:
آیا ما مردمی چندگانهایم؟ یا این وضعیت فقط خاص ایران است؟
✅ پاسخ ساده اما مهم:
این وضعیت نهتنها خاص مردم ایران نیست، بلکه در اکثر انقلابهای مدرن و جوامع تحت سرکوب، تکرار شده است.
📌 چند مثال تاریخی روشن:
🇹🇳 تونس (۲۰۱۰–۲۰۱۱)
مردم سالها تحت فقر و فساد دولت زینالعابدین بن علی بودند.
بسیاری از طبقات فقیر، بهخاطر یارانههای غذایی و سوخت، در ابتدا تردید داشتند.
اما با خودسوزی محمد بوعزیزی، جرقهی بیداری روشن شد و موج انقلاب بهسرعت گسترش یافت.
🇪🇬 مصر (۲۰۱۱)
مردم سالها با ترس، فقر، و فساد زندگی کردند.
ارتش و نظامیان دست بالا را داشتند.
جامعه کاملاً چندپاره و بیاعتماد بود.
اما ناگهان، جرقهی تونس و اعتراض جوانان باعث شد میلیونها نفر از خانه بیرون بیایند.
🇧🇷 برزیل (۲۰۱۳)
با اینکه مردم از دموکراسی بهرهمند بودند، طبقهی پایین تحت فساد و بیعدالتی خفه شده بود.
اعتراضها به گرانی حملونقل عمومی آغاز شد و به جنبش ملی علیه فساد کشیده شد.
با وجود بیاعتمادی به سیاستمداران، مردم متحد شدند.
🇮🇳 هند (جنبش استقلال)
دهقانان فقیر، بارها در برابر خواست تغییر مقاومت میکردند، چون به ساختار فئودالی وابسته بودند.
اما رهبریهای محلی و روشنفکران باعث شدند این اقشار بهمرور از ابزار سرکوب به نیروی تغییر تبدیل شوند.
🧩 پس مشکل در "ذات ملت" نیست.
ایرانیها هم مثل مردم بسیاری از کشورها، تحت:
فشار اقتصادی
تبلیغات مذهبی سنگین
ترس از آینده
بیاعتمادی به اپوزیسیون
بیشتر به بقا فکر میکنند تا تغییر.
اما وقتی امید واقعی شکل بگیرد و مسیر قابل اعتماد نمایان شود، همان مردم به نیروی اصلی تغییر تبدیل خواهند شد.
📍 یادآوری:
تونس (۲۰۱۰): خودسوزی بوعزیزی، مردم را بیدار کرد
مصر (۲۰۱۱): نسل جوان، ترس از حکومت را شکست
آلمان شرقی (۱۹۸۹): با وجود دیوار و تبلیغات، مردم به خیابانها آمدند
🟢 جمعبندی:
چندگانگی، دودلی، و حتی عقبنشینی در لحظههای بحرانی،
نه نشانهی «بد بودن ملت» است،
نه نشانهی «نبود آزادیخواهی» در ذات مردم.
این، بخشی از واقعیت روانشناختی جوامع تحت فشار است.
✅ سؤال درست این نیست که آیا مردم ایران آزادیخواهاند؟
بلکه این است که:
آیا زمینه و ساختار آزادی برای آنها فراهم شده؟
آیا صدایی، رهبری، یا جریانی وجود دارد که اعتمادسازی کرده باشد؟
وقتی پاسخ اینها مثبت شود، هیچ ملتی – از جمله ملت ایران – نمیماند.
✅ پیام پایانی:
بیداری، آرام شروع میشود؛
ولی وقتی بیاید، هیچچیز جلوش را نمیگیرد.
تو هم تنها نیستی.
ایران هم میتواند.
❤26👏2🔥1