3.31K subscribers
391 photos
603 videos
62 files
58 links
Official MansourMusic Channel
Download Telegram
فراتر از مذهب: آیا می‌توان ایرانی ماند، بدون مرزهای اعتقادی؟ 📌

۱. مقدمه: مذهب، ابزار هویت یا مرزسازی؟
در دنیای امروز، که مرزهای فرهنگی و اعتقادی بیش از هر زمان دیگری محل چالش‌اند، این پرسش اساسی مطرح است: آیا می‌توان هم‌میهن بود، حتی اگر هم‌مذهب نبود؟
در جامعه‌ای مثل ایران، که تنوع مذهبی در آن به‌وضوح دیده می‌شود—از شیعه و سنی تا مسیحی، کلیمی، زرتشتی، بهایی و بی‌دین—مذهب می‌تواند یا به پلی برای هم‌زیستی تبدیل شود، یا دیواری بلند برای تفرقه.

۲. « مذهب به عنوان ابزار ترس : از اتاق کودک تا تریبون قدرت»
در بسیاری از خانواده‌های ایرانی، مذهب به‌جای آن‌که مسیر عشق، اخلاق و معنا باشد، به ابزاری برای کنترل و تهدید تبدیل شده است.
«اگه این کارو بکنی، خدا قهرت می‌کنه.»
«اگه اون دروغو بگی، میری جهنم.»
یا حتی بدتر: از همان سال‌های ابتدایی مدرسه، با شعارهای «مرگ بر...» و فضای سنگین شست‌وشوی ذهنی، یادمون دادن که خدا هم طرفدار خشم و نفرت ماست!
در این روایت‌ها، کودک با مفاهیمی مانند «تنهایی»، «طرد شدن» و «نفرین الهی» آشنا می‌شود، نه با مسئولیت‌پذیری، محبت و تفکر.
در سطح کلان نیز جمهوری اسلامی از همین الگو بهره برده است: استفاده از مفاهیمی مثل غضب الهی، شهادت، بهشت و دوزخ برای کنترل روانی و ساکت نگه‌داشتن مردم.
📌 به‌جای این، می‌توان مذهب را به‌عنوان منبع امید و انسانیت معرفی کرد. مثلاً به‌جای گفتن:
«اگه دروغ بگی میری جهنم»، بگوییم:
«اگر راست بگی، خدا تو را بیشتر دوست خواهد داشت

🧠 این تغییر کوچک در روایت، تفاوت بزرگی در جامعه ایجاد می‌کند: جامعه‌ای که از آگاهی اطاعت می‌کند، نه از وحشت.

۳. وقتی شکلات نجس می‌شود: یک خاطره واقعی از کودکی
یادم میاد بچه که بودم، خونه یکی از اقوام بودیم. مادر خانواده داشت نذری پخش می‌کرد. یکی از همسایه‌ها که مسیحی بود، برای تشکر مقداری شکلات داخل کاسه نذری پس فرستاده بودند . اما مادر خانواده وقتی شکلات‌ها رو دید، گفت: «نجسه!» و آن‌ها را ریخت داخل سطل آشغال.
این لحظه ساده، اما عمیق، در ذهن من حک شد.
📌 از همان کودکی یاد گرفتم که تعصب مذهبی، اگر با آگاهی همراه نباشد، می‌تواند اخلاق انسانی رو تضعیف کند.
📍 چنین نذری دیگر نذر نیست—اون تظاهر به ایمان و زمینه‌ساز جدایست , کودک می‌پرسد: «آیا دین یعنی فقط خوب بودن با آدمای شبیه خودت؟»
«مگه اونا چه کار می‌کنن که ناپاکن و ما پاکیم؟»
«آیا ایمان واقعی، فقط در مرز شبیه‌بودن معنا پیدا می‌کنه؟»

۴. ظرف جدا برای «غذا خوردن جدا»
در یک مهمانی خانوادگی دیگر، دیدم ظرف غذای مهمانی کلیمی را جدا شستند، غذایی که از بشقابش مانده بود را هم به سگ خانه شان ندادند. گفتند: "اون قسمت رو بنداز دور، اشکالی نداره."
📌 حتی به چشم کودک هم این پیام روشن بود: انگار آن مهمان، فقط به‌خاطر دینش، "پایین‌تر" از حیوان خانگی بود.
👁‍🗨 این‌جا مذهب نه تنها ابزاری برای پیوند نبود، بلکه بهانه‌ای برای توهین و طرد شد.
📍 و این تبعیض‌ها از داخل خانه‌ها، نه از حکومت، آغاز می‌شوند—روایت‌هایی که نسل‌ها منتقل شده‌اند.

۵. میو‌نبُر زدن , تربیت نمیسازد

در جامعه‌ای که قانون پشت عدالت نمی‌ایستد، مردم هم به‌جای اصول، از «نتیجه» می‌ترسند.
کودک را با «ترس از خدا» کنترل می‌کنند، نوجوان را با ترس از «آبرو رفتن» یا بولی شدن، بزرگ‌سال را با قانون‌های لرزان که تهدیدش زندان و اعدامه، خاموش نگه می‌دارند.

📍 نتیجه؟ جامعه‌ای که نه رشد اخلاقی دارد، نه مسئولیت‌پذیری—فقط وحشت، دروغ، پنهان‌کاری.
🎁 اگر تربیت کودک با محبت، آگاهی، گفت‌وگو و قانون منصف همراه بود، بزرگ‌ترین هدیه را به نسل بعد داده بودیم: انسان‌هایی رشد‌یافته، نه صرفاً مطیع.

📌 جامعه‌ی سالم از ما شروع می‌شود؛ وقتی به‌جای ترس‌پراکنی مذهبی و راه‌های میو‌نبُر، تصمیم می‌گیریم نسل بعد را با آگاهی و امید تربیت کنیم.



۶. جمهوری اسلامی و تقسیم ایرانی‌ها براساس مذهب
جمهوری اسلامی، نه تنها مذهب را در قانون رسمی کرده، بلکه از آن برای مرزکشی میان ایرانیان استفاده کرده است:
• سرکوب بهاییان و تحدید زرتشتیان
• تبلیغات ضدیهودی با تکیه بر دفاع از فلسطین
• ترویج ایده «امت اسلامی» به‌جای «ملت ایران»
📍 این سیاست‌ها، نه‌تنها به وحدت ملی آسیب زده‌اند، بلکه دیوارهای ذهنی میان ایرانیان بنا کرده‌اند.

۷. سؤال کلیدی: آیا می‌توان هم‌میهن بود، حتی اگر هم‌مذهب نبود؟
پاسخ این سؤال، آینده ایران را شکل خواهد داد.
مفهوم «ملت» برخاسته از خاک، تاریخ و فرهنگ مشترک است؛ اما «امت»، مفهومی وارداتی است که وحدت را مشروط به عقیده می‌کند.
📌 در جنبش زن، زندگی، آزادی، ما شاهد هم‌صدایی با شکوه بین مسلمان، بهایی، کلیمی، بی‌دین و مسیحی بودیم—همگی در کنار هم برای آزادی.
19👍2👏2
✍️ یادآوری یک زخم قدیمی در لس‌آنجلس
سال‌ها بعد، تو لس‌آنجلس، خانه‌ی یکی از دوستان ارمنی‌ام مهمان بودم.
توی آشپزخانه، خودمونی، داشتیم غذا گرم می‌کردیم و می‌خوردیم.
من یک ظرف را از توی کابینتشان درآوردم و طبق عادتی که آن موقع پیدا کرده بودم، قبل از استفاده آب کشیدم
راستش، این عادت از مدتی قبل در من شکل گرفته بود—به خاطر اینکه یک‌بار توی یکی از کابینت‌های خانه‌مان یک حشره دیده بودم، و برای مدتی وسواس پیدا کرده بودم که هر ظرفی را قبل از استفاده، مخصوصاً آنهایی که از کابینت درمی‌آوردم، حتماً آب بکشم.
همان لحظه، همسر دوستم برگشت و با لحنی شوخ اما معنی‌دار گفت:
«نه ترس، ما نجس نیستیم.»
یک جمله‌ی ساده، اما ناگهان پرتم کرد به کودکی‌ام—
به آن صحنه‌ی نذری و شکلات‌های ریخته‌شده در سطل،
و آن حس تحقیر و تبعیضی که آدم گاهی ناخودآگاه منتقل می‌کنه...
حسی که ممکن بود از آب کشیدن ظرف دریافت کرده باشه.
مجبور شدم سریع توضیح بدم که این فقط یک وسواس شخصیه—از وقتی یک‌بار یک حشره در کابینت دیده بودم—و نه چیزی بیشتر.
نمی‌خواستم اشتباه برداشت کنه یا فکر کنه رفتارم از روی تعصب یا قضاوت بوده و از من ناراحت بشه.

📍 آن لحظه برایم روشن شد:
که سالیان سال، در سرزمینی مثل ایران ، که همیشه از مهربونی و مهمون‌نوازی گفتیم،
چقدر ایرانیانی بودند که صرفاً به‌خاطر باور مذهبی‌شون، سال‌ها طعم تبعیض، شرم، تحقیر، نگاه ناعادلانه و زندگی به‌عنوان شهروند درجه‌ دو رو چشیدن…
و دردناک‌تر اینکه، این بی‌عدالتی نه فقط از سمت حکومت، بلکه گاهی از دل همین جامعه‌ای میاد که همیشه به مهربونی و مهمون‌نوازی‌اش افتخار کرده.
بعضی زخم‌ها خیلی بی‌صدا زده می‌شن… ولی موندگارن.
زخم‌هایی که نسل به نسل منتقل شدن، نه با فریاد، بلکه با سکوت.


۸. جمع‌بندی: دعوت به یک هویت ملی فراتر از دین
زمان آن رسیده که «ایرانی بودن» را بازتعریف کنیم—نه براساس اعتقاد دینی، بلکه براساس انسانیت، مسئولیت‌پذیری، و مدنیت.
🔹 بدون تحقیر ایمان دیگران
🔹 بدون انکار ارزش‌های معنوی
اما با تاکید بر اینکه آنچه ما را به هم پیوند می‌دهد، نه «یکسان‌بودن در باور»، بلکه «یکسان‌بودن در سرنوشت» است.

🔸 آنچه ما را به هم پیوند می‌دهد، نه «یکسان‌بودن در باور»، بلکه «هویت ایرانی و هم‌میهن بودن ماست».
در هر شرایطی، هم‌کشوری بودن و تعلق به یک ملت، بر هر مرزبندی مذهبی و عقیده‌ای اولویت دارد.
ما پیش از آن‌که پیرو یک دین باشیم، فرزندان یک سرزمین هستیم—اول ایرانی‌ایم، بعد هر آنچه باور داریم.

📚 منابع محتوای این پست:
🔹 تجربه‌های شخصی و زیسته از ایران و مهاجرت
🔹 روایت‌های فرهنگی از اقلیت‌های مذهبی در جامعه ایرانی (ارمنی، کلیمی، بهایی)
🔹 پژوهش‌های دانشگاهی از UCLA و USC درباره دیاسپورای ایرانی
🔹 گزارش‌های حقوق بشری درباره تبعیض مذهبی (IranWire, HRW, Amnesty)
🔹 بررسی آموزش مذهبی در مدارس ایران
🔹 اسناد و بازتاب‌های جنبش «زن، زندگی، آزادی»
📌 این مطالب با ترکیب خاطرات شخصی و منابع معتبر جمع‌آوری شده تا گفت‌وگویی انسانی و صادقانه درباره دین، هویت و هم‌میهنی ایجاد کنه.
📌 ذکر این منابع به معنای تأیید کامل دیدگاه‌های آن‌ها نیست، بلکه به‌عنوان زمینه‌ی تحلیلی برای درک بهتر بافت‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته‌اند.


#فراتر_از_مذهب
#هویت_ملی
#نه_به_تبعیض
#نه_به_ترس
#نه_به_تحقیر_ایمان
30🔥2👍1👏1