اگر جزء سوم عشق یعنی احترام وجود نداشته باشد، احساس مسئولیت به آسانی به سلطه جویی و میل به تملک دیگری سقوط می کند.
منظور از احترام، ترس و وحشت نیست؛ بلکه توانایی درک طرف، آنچنان که وی هست، و آگاهی از فردیت بی همتای اوست.
احترام، یعنی علاقه به این مطلب که دیگری، آن طور که هست، باید رشد کند و شکوفا شود.
بدین ترتیب، در آنجا که احترام هست ، استثمار وجود ندارد.
من می خواهم معشوقم برای خودش و در راه خودش پرورش بیابد و شکوفا شود، نه برای پاسداری من.
اگر من شخص دیگری را دوست دارم، با او آنچنان که هست، نه مانند چیزی برای استفاده ی خودم یا آنچه احتیاجات من طلب می کند احساس وحدت می کنم.
واضح است که احترام آنگاه میسر است که من به استقلال رسیده باشم؛ یعنی آنگاه که بتوانم روی پای خود بایستم و بی مدد عصا راه بروم، آنگاه که مجبور نباشم دیگران را تحت تسلط خود در بیاورم یا استثمارشان کنم. احترام تنها برپایه ی آزادی بنا می شود: به مصداق یک سرود فرانسوی، «عشق فرزند آزادی است »، نه از آن سلطه جویی.
#اریک_فروم
@SinaYavarian
http://www.yavarian.ir
منظور از احترام، ترس و وحشت نیست؛ بلکه توانایی درک طرف، آنچنان که وی هست، و آگاهی از فردیت بی همتای اوست.
احترام، یعنی علاقه به این مطلب که دیگری، آن طور که هست، باید رشد کند و شکوفا شود.
بدین ترتیب، در آنجا که احترام هست ، استثمار وجود ندارد.
من می خواهم معشوقم برای خودش و در راه خودش پرورش بیابد و شکوفا شود، نه برای پاسداری من.
اگر من شخص دیگری را دوست دارم، با او آنچنان که هست، نه مانند چیزی برای استفاده ی خودم یا آنچه احتیاجات من طلب می کند احساس وحدت می کنم.
واضح است که احترام آنگاه میسر است که من به استقلال رسیده باشم؛ یعنی آنگاه که بتوانم روی پای خود بایستم و بی مدد عصا راه بروم، آنگاه که مجبور نباشم دیگران را تحت تسلط خود در بیاورم یا استثمارشان کنم. احترام تنها برپایه ی آزادی بنا می شود: به مصداق یک سرود فرانسوی، «عشق فرزند آزادی است »، نه از آن سلطه جویی.
#اریک_فروم
@SinaYavarian
http://www.yavarian.ir