Forwarded from محمد جدیری عباسی
یک توصیه دوستانه
به روسای هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان ها
و به مدیران باشگاههای کوهنوردی کشور :
روسا و مدیران #ضعیف منتقدان خود را نادیده میگیرند.
روسا و مدیران #متوسط از انتقاد کپی می کنند.
روسا و مدیران #قوی منتقدان خود را رهبری می کنند.
یک اصل مهم در #نقد:
انتقاد لزوما به معنی مخالفت نیست.
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
به روسای هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان ها
و به مدیران باشگاههای کوهنوردی کشور :
روسا و مدیران #ضعیف منتقدان خود را نادیده میگیرند.
روسا و مدیران #متوسط از انتقاد کپی می کنند.
روسا و مدیران #قوی منتقدان خود را رهبری می کنند.
یک اصل مهم در #نقد:
انتقاد لزوما به معنی مخالفت نیست.
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
#نگاه_ویژه
روسای هیات های کوهنوردی و صعودهای ورزشی استانها و بدنبال آن مدیران باشگاههای کوهنوردی #باید به انتقادات (حتی اگر با نیت خیر هم نباشد) #پاسخ دهند.
#پاسخگویی به کوهنوردان استان و یا در یک واحد کوچکتر یعنی باشگاه کوهنوردی، یکی از اولین وظایف روسا و مدیران باشگاه است، بخصوص آن که مستقیما از سوی نمایندگان کوهنوردان انتخاب می شوند.
روسای هیات های کوهنوردی #باید به کوهنوردان آن استان از سایرین راغبتر در جهت رشد و شکوفائی کوهنوردی باشند و سوالی را بی پاسخ نگذارند.
مدیران باشگاهها در خط مقدم مدیریت کوهنوردی قرار دارند و پاسخگویی به اعضای باشگاه #باید به روز باشد.
#شفافیت در همه امور چاره کار است و کوهنوردان استان باید بدانند چرا کوهنوردی #شهرشان مدام درجا می زند!!!!
و باید روشن شود که بالاخره چاره کار چیست؟
@khabarkooh
@koohiran
روسای هیات های کوهنوردی و صعودهای ورزشی استانها و بدنبال آن مدیران باشگاههای کوهنوردی #باید به انتقادات (حتی اگر با نیت خیر هم نباشد) #پاسخ دهند.
#پاسخگویی به کوهنوردان استان و یا در یک واحد کوچکتر یعنی باشگاه کوهنوردی، یکی از اولین وظایف روسا و مدیران باشگاه است، بخصوص آن که مستقیما از سوی نمایندگان کوهنوردان انتخاب می شوند.
روسای هیات های کوهنوردی #باید به کوهنوردان آن استان از سایرین راغبتر در جهت رشد و شکوفائی کوهنوردی باشند و سوالی را بی پاسخ نگذارند.
مدیران باشگاهها در خط مقدم مدیریت کوهنوردی قرار دارند و پاسخگویی به اعضای باشگاه #باید به روز باشد.
#شفافیت در همه امور چاره کار است و کوهنوردان استان باید بدانند چرا کوهنوردی #شهرشان مدام درجا می زند!!!!
و باید روشن شود که بالاخره چاره کار چیست؟
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from انجمن پزشکی کوهستان ایران (حمید مساعدیان)
🅾 آشنایی با آلکالوز تنفسی در ورزش و حتی کوهنوردی:
انجمن پزشکی کوهستان ایران: این حالت یعنی سردرد در ارتفاعات زیر ۳۰۰۰ متر در افرادی که کوهنوردی را تازه شروع کرده اند یا در هنگام صعود و یا فرود تنفس خود را صحیح انجام نمی دهند، دیده می شود.
البته این موضوع به کوهنوردی ارتباط ندارد و در هر ورزشی با تنفس و ونتیلاسیون سریع و بیش از حد تحمل بدن هم اتفاق می افتد.
شاید تابحال توجه کرده اید که برخی کوهنوردان بیان می کنند در ارتفاع بالا و روی قله سرحال بوده اند و در هنگام بازگشت به پناهگاه و یا ارتفاع پایین دچار سردرد و تهوع شده اند که کاملا با حالت و بیماری ارتفاع زدگی مغایرت دارد.
در این افراد بدلیل هیپرونتیلاسیون (تنفس سریع ) میزان O2 خون افزایش و در نتیجه میزان CO2 کاهش می یابد. این حالت باعث می شود که PH خون که در حالت نرمال بین ۴۵/۷ – ۳۵/۷ می باشد ، قلیائی تر شود.
این حالت معمولا با بروز سردرد و تهوع همراه است.
درمان آن کاهش PH خون می باشد که با چند روش انجام می شود:
– تنفس به مدت چند دقیقه در یک کیسه نایلونی به منظور افزایش CO2 خون (البته انجام این شرایط در کوهستان و در ارتفاع بالا منطقی نیست یعنی در ارتفاع در یک کیسه نایلونی تنفس کنید و صرفا کنترل سرعت صعود و فرود خود می تواند در کاهش تعداد تنفس در دقیقه و افزایش ذخیره CO2 و اسیدی شدن خون موثر باشد و نیاز به استفاده از تنفس در یک کیسه نیست).
- خوردن مواد با PH اسیدی مثل آب لیموترش
- قرص ویتامین C.
در این شرایط پس از چند دقیقه سردرد شما بهبود می یابد.
دکتر حمید مساعدیان - عضو کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی
انجمن پزشکی کوهستان ایران بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇
@irmma
انجمن پزشکی کوهستان ایران: این حالت یعنی سردرد در ارتفاعات زیر ۳۰۰۰ متر در افرادی که کوهنوردی را تازه شروع کرده اند یا در هنگام صعود و یا فرود تنفس خود را صحیح انجام نمی دهند، دیده می شود.
البته این موضوع به کوهنوردی ارتباط ندارد و در هر ورزشی با تنفس و ونتیلاسیون سریع و بیش از حد تحمل بدن هم اتفاق می افتد.
شاید تابحال توجه کرده اید که برخی کوهنوردان بیان می کنند در ارتفاع بالا و روی قله سرحال بوده اند و در هنگام بازگشت به پناهگاه و یا ارتفاع پایین دچار سردرد و تهوع شده اند که کاملا با حالت و بیماری ارتفاع زدگی مغایرت دارد.
در این افراد بدلیل هیپرونتیلاسیون (تنفس سریع ) میزان O2 خون افزایش و در نتیجه میزان CO2 کاهش می یابد. این حالت باعث می شود که PH خون که در حالت نرمال بین ۴۵/۷ – ۳۵/۷ می باشد ، قلیائی تر شود.
این حالت معمولا با بروز سردرد و تهوع همراه است.
درمان آن کاهش PH خون می باشد که با چند روش انجام می شود:
– تنفس به مدت چند دقیقه در یک کیسه نایلونی به منظور افزایش CO2 خون (البته انجام این شرایط در کوهستان و در ارتفاع بالا منطقی نیست یعنی در ارتفاع در یک کیسه نایلونی تنفس کنید و صرفا کنترل سرعت صعود و فرود خود می تواند در کاهش تعداد تنفس در دقیقه و افزایش ذخیره CO2 و اسیدی شدن خون موثر باشد و نیاز به استفاده از تنفس در یک کیسه نیست).
- خوردن مواد با PH اسیدی مثل آب لیموترش
- قرص ویتامین C.
در این شرایط پس از چند دقیقه سردرد شما بهبود می یابد.
دکتر حمید مساعدیان - عضو کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی
انجمن پزشکی کوهستان ایران بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇
@irmma
⭕️ باشگاه های کوهنوردی بر لبه تیغ
یادداشتی از ذبیح اله حمیدی به بهانه تعطیلی باشگاه کوهنوردی آزادگان مشهد
رینهولد مسنر، کوهنورد نامی جهان که نویسنده و کوهنویسی شهیر نیز هست جمله ای بدین مضمون دارد:
من در کوهنوردی به دنبال مرگ نیستم اما کوهنوردی بدون خطر مرگ کوهنوردی نیست.
من در باشگاه اسپیلت به نوآموزان، ورزش کوهنوردی را با رانندگی مقایسه میکنم که اگر راننده ای ماهر بوده، اتومبیل هم نقصی نداشته و جاده هم صاف و بدون پیچ و تاب باشد، همیشه احتمال بروز خطر وجود دارد، چرا که ممکن است دیگری با شما تصادف کند و یا سنگی از کوه فرود آمده بر سر ماشین آوار شود و یا موارد دیگر...
در کوهنوردی جدی و فنی نیز همیشه این خطر وجود دارد و نمیتوان بدون پذیرش این ریسک کوهنوردی جدی کرد.
بی راه نیست که این روزها با تاسیس باشگاه هایی با عنوان "کوهنوردی" شاهد فعالیت های طبیعت گردی و گردشگری از سوی برخی از آنان هستیم.
و یا در بسیاری موارد این باشگاه ها مانند آموزشگاهی عمل میکنند و کمتر برنامه های جدی کوهنوردی دارند.
به دلایل اجتماعی و جامعه شناسی اکنون شاهد هجوم بی رویه و بی قاعده بخش عظیمی از مردم به این ورزش هستیم که متاسفانه از سوی هیچ سازمانی قابل کنترل و ساماندهی نیستند.
همین امر موجب گردیده باشگاه های گوناگون کوهنوردی از وزارت ورزش و جوانان پروانه فعالیت دریافت کرده در هر سطحی که مایلید به این ورزش بپردازند.
ولی سئوال اصلی اینجاست که کوهنوردی باشگاهی چه نوع کوهنوردی ست؟
به نظرم جواب این سئوال در جمله زیر خلاصه میشود؛
عضوگیری، آموزش، اجرای برنامههای کوهنوردی و صعود قلل مختلف کشور در تمام فصول از مسیرهای مختلف و جدید به دور از برنامه های تفریحی، گردشگری و سیاحتی...
برنامه صعود قله کل جنو که در نیمه آذر ۱۳۹۶ توسط باشگاه آزادگان و پلنگ برفی مشهد اجرا گردید، دقیقأ از نوع برنامه های کوهنوردی جدی و فنی بود که متاسفانه با وجود رعایت بسیاری از نکات استاندارد کوهنوردی با چند اشتباه و ریزش بهمنی نابهنگام (آذر ماه) طبق قانون بهمن که میگوید؛
قانون بهمن بی قانونی ست!!
۹ نفر از عزیزان و همنوردان ما جان باختند و بسیاری را داغدار و عزادار کردند.
به عنوان یک باشگاه دار کوهنوردی از آذر ماه تا اسفند همان سال سه یادداشت نگاشتم که آخرین آن با تیتر و گرایش انتقادی؛ بارزترین اشتباه تیم کل جنو چه بود؟
در فضای مجازی منتشر و مورد توجه خوانندگان (مخالف و موافق) قرار گرفت.
حال پس از یک سال و نیم شاهد حکم تعطیلی این دو باشگاه کوهنوردی مشهد از سوی وزارت ورزش و جوانان هستیم...
گویا بنا بر شنیده ها باشگاه کوهنوردی پلنگ برفی دیگر وجود خارجی ندارد، زیرا که موسس آن متاسفانه در همین حادثه درگذشته است اما باشگاه کوهنوردی آزادگان مشهد با قدمتی چند ده ساله و با صد ها عضو آیا باید به تعطیلی کشیده شود؟
آیا کسانی که در وزارت ورزش این حکم را صادر کرده اند آشنایی کامل به مسایل کوهنوردی فنی دارند؟
آیا آنان میدانند باشگاه آزادگان با چه ملالت و سختی از ده های پر فراز و نشیب کوهنوردی کشور گذشته است؟
آیا این سزای کسانی ست که با عشق و دوستی باشگاه های کوهنوردی را اداره میکنند و خود از بزرگترین مصیبت دیده گان حوادث کوهنوردی هستند زیرا که دوستان و همنوردان خود را از دست میدهند.
مسئولین وزارت ورزش باید دریابند که زمین ورزش ما به وسعت کوهستان های کشور ماست و هر کدام از ما دانسته پای در این راه پر خطر مینهیم.
هر چند به قول مسنر بزرگ هیچ کدام به دنبال مرگ نیستیم ولی میدانیم که مرگ همواره در کمین ماست و با اشتباهی هر چند کوچک ممکن است به سراغ مان آید و ما را در چنگال خود اسیر نماید.
اشتباه اول و آخر ما همان عشق ما به کوهستان و قله های سرفراز و ورزش کوهنوردی ست؟
به قول جناب حافظ؛
در ازل پرتو رویت ز تجلی دم زد
عشق آمد و آتش به همه عالم زد
به عنوان کوهنوردی که ۴۵ سال این ورزش را بی وقفه و باشگاهی انجام داده ام، هیچ کوهنورد و سازمان کوهنوردی جدی را نمیشناسم که در دوران طولانی فعالیت خود دچار اشتباه و خطایی نشده باشد زیرا که کوهستان و انسان هیچ گاه در وضیعت ثابتی نبوده و همواره در حال تغییر هستند.
باشگاه کوهنوردی و سنگنوردی اسپیلت ضمن اعلام همدردی با خانواده های گرامی درگذشتگان حادثه بهمن کل جنو خود را در کنار مسئولین و اعضای باشگاه آزادگان میداند و امیدوار است مسئولین محترم مربوطه با بررسی دقیق تر و کارشناسانه تر به تعطیلی بزرگترین سازمان کوهنوردی استان خود پایان داده راه را برای رشد هر چه بیشتر گروه های غیرقانونی و تلگرامی، محفلی کوهنوردی (غیر رسمی) مسدود نمایند.
به قول بزرگی،
ما اشتباه نمیکنیم بلکه صرفأ می آموزیم.
با امید سرفرازی و عافیت برای تمام کوهنوردان ایران زمین
موسس و مدیرمسئول باشگاه کوهنوردی و سنگنوردی اسپیلت
۱۳۹۸/۳/۲۹ تهران
@khabarkooh
@koohiran
یادداشتی از ذبیح اله حمیدی به بهانه تعطیلی باشگاه کوهنوردی آزادگان مشهد
رینهولد مسنر، کوهنورد نامی جهان که نویسنده و کوهنویسی شهیر نیز هست جمله ای بدین مضمون دارد:
من در کوهنوردی به دنبال مرگ نیستم اما کوهنوردی بدون خطر مرگ کوهنوردی نیست.
من در باشگاه اسپیلت به نوآموزان، ورزش کوهنوردی را با رانندگی مقایسه میکنم که اگر راننده ای ماهر بوده، اتومبیل هم نقصی نداشته و جاده هم صاف و بدون پیچ و تاب باشد، همیشه احتمال بروز خطر وجود دارد، چرا که ممکن است دیگری با شما تصادف کند و یا سنگی از کوه فرود آمده بر سر ماشین آوار شود و یا موارد دیگر...
در کوهنوردی جدی و فنی نیز همیشه این خطر وجود دارد و نمیتوان بدون پذیرش این ریسک کوهنوردی جدی کرد.
بی راه نیست که این روزها با تاسیس باشگاه هایی با عنوان "کوهنوردی" شاهد فعالیت های طبیعت گردی و گردشگری از سوی برخی از آنان هستیم.
و یا در بسیاری موارد این باشگاه ها مانند آموزشگاهی عمل میکنند و کمتر برنامه های جدی کوهنوردی دارند.
به دلایل اجتماعی و جامعه شناسی اکنون شاهد هجوم بی رویه و بی قاعده بخش عظیمی از مردم به این ورزش هستیم که متاسفانه از سوی هیچ سازمانی قابل کنترل و ساماندهی نیستند.
همین امر موجب گردیده باشگاه های گوناگون کوهنوردی از وزارت ورزش و جوانان پروانه فعالیت دریافت کرده در هر سطحی که مایلید به این ورزش بپردازند.
ولی سئوال اصلی اینجاست که کوهنوردی باشگاهی چه نوع کوهنوردی ست؟
به نظرم جواب این سئوال در جمله زیر خلاصه میشود؛
عضوگیری، آموزش، اجرای برنامههای کوهنوردی و صعود قلل مختلف کشور در تمام فصول از مسیرهای مختلف و جدید به دور از برنامه های تفریحی، گردشگری و سیاحتی...
برنامه صعود قله کل جنو که در نیمه آذر ۱۳۹۶ توسط باشگاه آزادگان و پلنگ برفی مشهد اجرا گردید، دقیقأ از نوع برنامه های کوهنوردی جدی و فنی بود که متاسفانه با وجود رعایت بسیاری از نکات استاندارد کوهنوردی با چند اشتباه و ریزش بهمنی نابهنگام (آذر ماه) طبق قانون بهمن که میگوید؛
قانون بهمن بی قانونی ست!!
۹ نفر از عزیزان و همنوردان ما جان باختند و بسیاری را داغدار و عزادار کردند.
به عنوان یک باشگاه دار کوهنوردی از آذر ماه تا اسفند همان سال سه یادداشت نگاشتم که آخرین آن با تیتر و گرایش انتقادی؛ بارزترین اشتباه تیم کل جنو چه بود؟
در فضای مجازی منتشر و مورد توجه خوانندگان (مخالف و موافق) قرار گرفت.
حال پس از یک سال و نیم شاهد حکم تعطیلی این دو باشگاه کوهنوردی مشهد از سوی وزارت ورزش و جوانان هستیم...
گویا بنا بر شنیده ها باشگاه کوهنوردی پلنگ برفی دیگر وجود خارجی ندارد، زیرا که موسس آن متاسفانه در همین حادثه درگذشته است اما باشگاه کوهنوردی آزادگان مشهد با قدمتی چند ده ساله و با صد ها عضو آیا باید به تعطیلی کشیده شود؟
آیا کسانی که در وزارت ورزش این حکم را صادر کرده اند آشنایی کامل به مسایل کوهنوردی فنی دارند؟
آیا آنان میدانند باشگاه آزادگان با چه ملالت و سختی از ده های پر فراز و نشیب کوهنوردی کشور گذشته است؟
آیا این سزای کسانی ست که با عشق و دوستی باشگاه های کوهنوردی را اداره میکنند و خود از بزرگترین مصیبت دیده گان حوادث کوهنوردی هستند زیرا که دوستان و همنوردان خود را از دست میدهند.
مسئولین وزارت ورزش باید دریابند که زمین ورزش ما به وسعت کوهستان های کشور ماست و هر کدام از ما دانسته پای در این راه پر خطر مینهیم.
هر چند به قول مسنر بزرگ هیچ کدام به دنبال مرگ نیستیم ولی میدانیم که مرگ همواره در کمین ماست و با اشتباهی هر چند کوچک ممکن است به سراغ مان آید و ما را در چنگال خود اسیر نماید.
اشتباه اول و آخر ما همان عشق ما به کوهستان و قله های سرفراز و ورزش کوهنوردی ست؟
به قول جناب حافظ؛
در ازل پرتو رویت ز تجلی دم زد
عشق آمد و آتش به همه عالم زد
به عنوان کوهنوردی که ۴۵ سال این ورزش را بی وقفه و باشگاهی انجام داده ام، هیچ کوهنورد و سازمان کوهنوردی جدی را نمیشناسم که در دوران طولانی فعالیت خود دچار اشتباه و خطایی نشده باشد زیرا که کوهستان و انسان هیچ گاه در وضیعت ثابتی نبوده و همواره در حال تغییر هستند.
باشگاه کوهنوردی و سنگنوردی اسپیلت ضمن اعلام همدردی با خانواده های گرامی درگذشتگان حادثه بهمن کل جنو خود را در کنار مسئولین و اعضای باشگاه آزادگان میداند و امیدوار است مسئولین محترم مربوطه با بررسی دقیق تر و کارشناسانه تر به تعطیلی بزرگترین سازمان کوهنوردی استان خود پایان داده راه را برای رشد هر چه بیشتر گروه های غیرقانونی و تلگرامی، محفلی کوهنوردی (غیر رسمی) مسدود نمایند.
به قول بزرگی،
ما اشتباه نمیکنیم بلکه صرفأ می آموزیم.
با امید سرفرازی و عافیت برای تمام کوهنوردان ایران زمین
موسس و مدیرمسئول باشگاه کوهنوردی و سنگنوردی اسپیلت
۱۳۹۸/۳/۲۹ تهران
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from انجمن پزشکی کوهستان ایران (H. Ebrahimi)
🅾️ برگزاری دوره مقدماتی تئوری و عملی "آسیب شناسی ورزشی در کوهنوردی"؛ بررسی و ارزیابی شایعترین آسیب های اسکلتی عضلانی در کوهنوردی تاریخ ۲۱ تیرماه ۱۳۹۸:
انجمن پزشکی کوهستان ایران: با توجه به شیوع آسیب های اسکلتی عضلانی در میان کوهنوردان به دلیل رفتارهای غیر علمی در حمل نامناسب کوله پشتی و حمل کوله پشتی های سنگین، عدم استفاده از باتوم و حرکات جهشی و پرشی در برنامه های کوهنوردی و با توجه به درخواست کوهنوردان، انجمن پزشکی کوهستان ایران اقدام به برگزاری دوره آموزشی مبانی و مقدماتی "آشنایی با آسیب های شایع عضلانی اسکلتی در ورزش کوهنوردی" بصورت برنامه ای جامع در دو بخش آموزشی می نماید.
🔹به دلیل نیازهای تخصصی علاقمندان رشته کوهنوردی از لحاظ استقامت و قدرت بدنی و همچنین طولانی و پرفشار بودن این رشته ورزشی و با توجه به اهمیت پیشگیری از آسیب های مختلف و سلامت سیستم اسکلتی عضلانی با توجه به نیازها و شرایط کوهنوردی در طولانی مدت و همچنین شرایط خاص در محیط های ورزشی طبیعی و کوهستان، اهمیت یادگیری این مهارت ها برای هر ورزشکار کوهنورد امری اجتناب ناپذیر است.
🔹لذا دوره آموزشی پیشگیری و توانبخشی ورزشی از آسیب های اسکلتی عضلانی در رشته ورزشی کوهنوردی از طرف انجمن پزشكی كوهستان ایران صبح جمعه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۸ در تهران برگزار می شود.
🔹طرح درس های این دوره شامل:
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های زانو
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های مچ پا
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های ستون فقرات کمری
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های شانه
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های آسیب های گردنی(سندرم دنده گردنی و توراسیک آوت لت)
🔹ارائه راهکارها و اقدامات اولیه
🔹ارائه راهکارهای پیشگیرانه
🔹توانبخشی ورزشی بصورت تئوری و عملی
🔹تیپینگ و نواربندی
🔹ا...
🔹لازم به ذکر است با توجه به پیشنهادات حاصله از دوره های قبل تغییراتی در دوره ایجاد شده و برگزار خواهد شد و بخش عملی و راه کارهای ورزشی و توانبخشی بیشتر بحث خواهد شد.
🔹در پایان دوره گواهی رسمی از طرف انجمن پزشکی کوهستان ایران صادر می شود.
🔷زمان برگزاری: ۷ صبح جمعه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۸
🔹لازم است کلیه ثبت نام کنندگان راس ساعت ۷ صبح در تهران و در محل برگزاری دوره حضور داشته باشند.
🔹دوره شامل ۱۲ ساعت آموزشی در دو بخش تئوری و عملی می باشد.
🔹آدرس محل برگزاری: تهران، پاسداران، تقاطع فرمانیه، چهارراه فرمانیه، پلاک ۴ واحد ۲، انجمن پزشکی کوهستان ایران
🔹مدرسین دوره گروه پزشکی ورزشی انجمن پزشکی کوهستان ایران:
دکتر حمید مساعدیان - عضو کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی
دکتر هومن ابراهیمی - آسیب شناس تخصصی ورزش کوهنوردی
🔹هزینه ثبت نام ۱۸۰۰۰۰ هزار تومان می باشد.
علاقمندان جهت شرکت در دوره فوق می بایست مبلغ فوق را به شماره کارت زیر
۵۸۹۴-۶۳۱۸-۰۹۹۳-۰۱۴۲
به نام انجمن پزشکی کوهستان ایران واریز کنند. و فیش واریزی و عکس کارت ملی خود را به آی دی تلگرامی زیر جهت ثبت نام نهایی و عضویت در گروه تلگرامی دوره فوق ارسال نمایند.
🔴 جهت دریافت لینک ثبت نامی شرکت در دوره فوق به آی دی زیر پیامک بفرستید:
@DrHoomanEbrahimi
🔹در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر میتوانید با شماره تلفن ۰۹۱۹۹۵۱۲۸۴۴ - ۰۹۳۹۰۹۱۶۳۵۳ تماس حاصل نمایید.
🔹ظرفیت کلاس محدود می باشد، لذا اولویت با افرادی است که سریع تر ثبت نام نمایند.
انجمن پزشکی کوهستان ایران
@irmma
انجمن پزشکی کوهستان ایران: با توجه به شیوع آسیب های اسکلتی عضلانی در میان کوهنوردان به دلیل رفتارهای غیر علمی در حمل نامناسب کوله پشتی و حمل کوله پشتی های سنگین، عدم استفاده از باتوم و حرکات جهشی و پرشی در برنامه های کوهنوردی و با توجه به درخواست کوهنوردان، انجمن پزشکی کوهستان ایران اقدام به برگزاری دوره آموزشی مبانی و مقدماتی "آشنایی با آسیب های شایع عضلانی اسکلتی در ورزش کوهنوردی" بصورت برنامه ای جامع در دو بخش آموزشی می نماید.
🔹به دلیل نیازهای تخصصی علاقمندان رشته کوهنوردی از لحاظ استقامت و قدرت بدنی و همچنین طولانی و پرفشار بودن این رشته ورزشی و با توجه به اهمیت پیشگیری از آسیب های مختلف و سلامت سیستم اسکلتی عضلانی با توجه به نیازها و شرایط کوهنوردی در طولانی مدت و همچنین شرایط خاص در محیط های ورزشی طبیعی و کوهستان، اهمیت یادگیری این مهارت ها برای هر ورزشکار کوهنورد امری اجتناب ناپذیر است.
🔹لذا دوره آموزشی پیشگیری و توانبخشی ورزشی از آسیب های اسکلتی عضلانی در رشته ورزشی کوهنوردی از طرف انجمن پزشكی كوهستان ایران صبح جمعه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۸ در تهران برگزار می شود.
🔹طرح درس های این دوره شامل:
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های زانو
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های مچ پا
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های ستون فقرات کمری
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های شانه
🔹بررسی و ارزیابی شایع ترین آسیب های آسیب های گردنی(سندرم دنده گردنی و توراسیک آوت لت)
🔹ارائه راهکارها و اقدامات اولیه
🔹ارائه راهکارهای پیشگیرانه
🔹توانبخشی ورزشی بصورت تئوری و عملی
🔹تیپینگ و نواربندی
🔹ا...
🔹لازم به ذکر است با توجه به پیشنهادات حاصله از دوره های قبل تغییراتی در دوره ایجاد شده و برگزار خواهد شد و بخش عملی و راه کارهای ورزشی و توانبخشی بیشتر بحث خواهد شد.
🔹در پایان دوره گواهی رسمی از طرف انجمن پزشکی کوهستان ایران صادر می شود.
🔷زمان برگزاری: ۷ صبح جمعه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۸
🔹لازم است کلیه ثبت نام کنندگان راس ساعت ۷ صبح در تهران و در محل برگزاری دوره حضور داشته باشند.
🔹دوره شامل ۱۲ ساعت آموزشی در دو بخش تئوری و عملی می باشد.
🔹آدرس محل برگزاری: تهران، پاسداران، تقاطع فرمانیه، چهارراه فرمانیه، پلاک ۴ واحد ۲، انجمن پزشکی کوهستان ایران
🔹مدرسین دوره گروه پزشکی ورزشی انجمن پزشکی کوهستان ایران:
دکتر حمید مساعدیان - عضو کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی
دکتر هومن ابراهیمی - آسیب شناس تخصصی ورزش کوهنوردی
🔹هزینه ثبت نام ۱۸۰۰۰۰ هزار تومان می باشد.
علاقمندان جهت شرکت در دوره فوق می بایست مبلغ فوق را به شماره کارت زیر
۵۸۹۴-۶۳۱۸-۰۹۹۳-۰۱۴۲
به نام انجمن پزشکی کوهستان ایران واریز کنند. و فیش واریزی و عکس کارت ملی خود را به آی دی تلگرامی زیر جهت ثبت نام نهایی و عضویت در گروه تلگرامی دوره فوق ارسال نمایند.
🔴 جهت دریافت لینک ثبت نامی شرکت در دوره فوق به آی دی زیر پیامک بفرستید:
@DrHoomanEbrahimi
🔹در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر میتوانید با شماره تلفن ۰۹۱۹۹۵۱۲۸۴۴ - ۰۹۳۹۰۹۱۶۳۵۳ تماس حاصل نمایید.
🔹ظرفیت کلاس محدود می باشد، لذا اولویت با افرادی است که سریع تر ثبت نام نمایند.
انجمن پزشکی کوهستان ایران
@irmma
🔵 « درهپیمایی بانوان »
🔸 دوره رسمی فدراسیون کوهنوردی ج.ا.ا
🔺«این دوره هیچ پیشنیازی ندارد»
بانوان ، تهران/ ۲۶ الی ۲۸ تیر
هماهنگی و ثبت نام:
نیما اسکندری
@Nima_eskandari
09120593606
محمدرضا احمدیان
@MRAhmadian
09123070682
@IRANCANYON
🔸 دوره رسمی فدراسیون کوهنوردی ج.ا.ا
🔺«این دوره هیچ پیشنیازی ندارد»
بانوان ، تهران/ ۲۶ الی ۲۸ تیر
هماهنگی و ثبت نام:
نیما اسکندری
@Nima_eskandari
09120593606
محمدرضا احمدیان
@MRAhmadian
09123070682
@IRANCANYON
Forwarded from محمد جدیری عباسی
❤ آااااااااای دخترای کوه نورد
اولین گریه اش لبخند من بود
و آواز او آرامشم.
الفبای محبت را در دامان لطیف تر از خود آموخته است.
سنگ تمام است.
احساس را بر قامتش دوخته اند.
زیبایی را معنا بخشیده
و ادب را قالبی خاص داده است.
وفادار است
و بود و نبودش رنگ زندگی
را تغییر می دهد.
گنجینه اسرار است
و بهترین بهانه زندگی.
دختر را می گویم.
این زیبا روی
نازک اندیش
نازپرورده.
آاااااااااااااای دخترای کوهنورد کوه گرامی،
روزتون مبارک.
یحیی خوش نمای
@khabarkooh
@koohiran
اولین گریه اش لبخند من بود
و آواز او آرامشم.
الفبای محبت را در دامان لطیف تر از خود آموخته است.
سنگ تمام است.
احساس را بر قامتش دوخته اند.
زیبایی را معنا بخشیده
و ادب را قالبی خاص داده است.
وفادار است
و بود و نبودش رنگ زندگی
را تغییر می دهد.
گنجینه اسرار است
و بهترین بهانه زندگی.
دختر را می گویم.
این زیبا روی
نازک اندیش
نازپرورده.
آاااااااااااااای دخترای کوهنورد کوه گرامی،
روزتون مبارک.
یحیی خوش نمای
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from Dr. Mohammad Jodeiri Abbasi
۱۸ مردادماه ۱۳۷۶ تیم ملی کوهنوردی
بر بام راکاپوشی ایستاد.
تیم صعود کننده به قله راکاپوشی پاکستان به ارتفاع 7788 متر
این تیم درسال 1376 موفق به صعود قله شد .
یاد و خاطر دوستان پر کشیده از این تیم را گرامی میداریم :
زنده یاد فرشاد خلیلی خوشه مهر
زنده یاد محمد اوراز
زنده یاد اسماعیل متحیر پسند
سایر اعضا :
رامین شجاعی (سرپرست)
جلال چشمه قصابانی
حسین خوش چشم
محمد جدیری عباسی
رضا زارعی
منصور افشاریان
داریوش بابازاده
علیرضا امزاجردیان
عکس از آرشیو محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بر بام راکاپوشی ایستاد.
تیم صعود کننده به قله راکاپوشی پاکستان به ارتفاع 7788 متر
این تیم درسال 1376 موفق به صعود قله شد .
یاد و خاطر دوستان پر کشیده از این تیم را گرامی میداریم :
زنده یاد فرشاد خلیلی خوشه مهر
زنده یاد محمد اوراز
زنده یاد اسماعیل متحیر پسند
سایر اعضا :
رامین شجاعی (سرپرست)
جلال چشمه قصابانی
حسین خوش چشم
محمد جدیری عباسی
رضا زارعی
منصور افشاریان
داریوش بابازاده
علیرضا امزاجردیان
عکس از آرشیو محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه (محمد جدیری عباسی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱۸مرداد ماه
بیستمین سالروز صعود
کوه راکاپوشی
به ارتفاع 7788 متر
تقدیم به روح بلند
محمد اوراز
فرشاد خلیلی
اسماعیل متحیرپسند
@khabarkooh
@koohiran
بیستمین سالروز صعود
کوه راکاپوشی
به ارتفاع 7788 متر
تقدیم به روح بلند
محمد اوراز
فرشاد خلیلی
اسماعیل متحیرپسند
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from سی قاف
از صفحه اينستاگرام شهاب رئيسي عضو تيم اورست ٨٤:
ناگفته هایی از صعود قله اورست در سال۸۴:
بیشتر شما دوستان عزیز که به کوهنوردی و هیمالیانوردی علاقه دارید حتما درباره صعود تیم ملی کوهنوری ایران به قله اورست در سال ۸۴ شنیدین. این تیم متشکل از تیم ملی آقایان و بانوان ایرانی بود که من هم به عنوان نفر برتر در تیم آقایان برای صعود قله اورست در اردوهای هیمالیانوردی فدراسیون کوهنوردی برگزیده شدم. وقتی به این عکس ها سطحی نگاه میکنیم تعدادی کوهنورد میبینیم که مشغول فراز و فرود از شیب های تند وشکاف های یخی کوه اورست هستند. ولی اگر با اعضا تیم ملی کوهنوردی آشنا باشیم میتونیم اونها رو شناسایی کنیم و با کمی دقت بیشتر میتونیم حقایق رو دریابیم. من در این عکس ها با دایره سبز رنگ مشخص هستم و در جلوی من غالبا آقای اقبال افلاکی، رئیس کمیته هیمالیانوردی فدارسیون کوهنوردی ایران، با دایره قرمز مشخص هست. همونطور که در تمامی عکس ها مشخص هست، من در تمام مدت طول صعود، که بیش از ۷۵ روز روی کوه طول کشید، به دلیل سن بالا و ضعف در حرکت سریعتر و انجام حرکات روزمره پشت سر ایشون حرکت میکردم و از فاصله بسیار نزدیک ایشون رو پشتیبانی و حمایت میکردم. در مسیر آبشار یخی اورست، که خطرناک ترین بخش مسیر هست، و دیواره یخی لوتسه که به گردنه جنوبی اورست به صورت شیب یخی ۶۰ تا حتی ۸۰ درجه ختم میشه و یعنی تمامی طول مسیر مشغول کمک رسانی و حمایت ایشون بودم. من طناب ثابت ایشون رو فیکس میکردم، قدم به قدم پشت سر ایشون میرفتم با آرامش تا مشکلی براشون پیش نیاد، وحتی در دیواره یخی لوتسه طناب حمایت ایشون رو میبستم ویومار رو براشون جابجا میکردم. در بخشی از مسیر به حدی شیب زیاد بود که تمامی وزن ایشون روی شانه های من قرار داشت و من یومار رو تا حدی بالا میبردم که یومار ایشون پایین تر از من نباشه و عملا در بخش هایی از مسیر ایشون رو با شونه هام به بالا هل میدادم! این ها همه در ارتفاع بالای ۷۰۰۰ متر بود و در زمان فرود هم براشون لوازم و شرایط فرود رو فراهم میکردم وحتی هشت فرود ایشون روهم من میبستم! البته بسیاری از این عبارت ها فنی هستند و دوستانی که کوهنوردی و لوازم وشرایط اون آشنایی ندارن میتونن که حدس بزنن هر چقدر ارتفاع بالاتر باشه همونقدر شما نیاز دارید که انرژی بیشتری صرف کنید تا جزئی ترین کارهای ممکن رو انجام بدیم مثلا پوشیدن لباس ممکن هست طاقت فرسا باشه! و من با این همه علاوه بر انجام دادن کارهای خودم شبانه روز مشغول حمایت از اقبال افلاکی بودم.
و همین شخص در نهایت که من تمامی انرژی و توانم رو بهش صرف کردم من رو در مرحله آخر صعود با تبانی با سرپرست برنامه صادق آقاجانی از تیم صعود کنار گذاشت و فردی رو که مجوز صعود نداشت، یعنی پزشک تیم رو با خودش به قله اورست برد و من مجبور شدم دست تنها برای نجات جون یکی از همتیمیهامون، خانم بهرامی، که حالشون خوب نبود از تیم های بین الملی کمک طلب کنم. کسانی که امروز ادعای صعود قله اورست رو دارن به این عکس ها با دقت نگاه کنن و ببینن پا روی شونه چه کسی گذاشتن و چطور به کمپ ۳ رسیدن!! چطور یومارشون براشون عوض میشد و فرود میومدن !؟ و چطور انسانیت رو لگدمال کردن و خودشون رو قهرمان ملی خطاب کردن! این عکس ها شواهدی هستند بر ادعای من و کسانی که با من در ارتفاع در هیمالیا و در اورست همراه من بودن شاهد این مدعا هستند.
https://www.instagram.com/p/BzjyjKXgxPp/?igshid=1m9vahnvfrix
@Boorjsina
ناگفته هایی از صعود قله اورست در سال۸۴:
بیشتر شما دوستان عزیز که به کوهنوردی و هیمالیانوردی علاقه دارید حتما درباره صعود تیم ملی کوهنوری ایران به قله اورست در سال ۸۴ شنیدین. این تیم متشکل از تیم ملی آقایان و بانوان ایرانی بود که من هم به عنوان نفر برتر در تیم آقایان برای صعود قله اورست در اردوهای هیمالیانوردی فدراسیون کوهنوردی برگزیده شدم. وقتی به این عکس ها سطحی نگاه میکنیم تعدادی کوهنورد میبینیم که مشغول فراز و فرود از شیب های تند وشکاف های یخی کوه اورست هستند. ولی اگر با اعضا تیم ملی کوهنوردی آشنا باشیم میتونیم اونها رو شناسایی کنیم و با کمی دقت بیشتر میتونیم حقایق رو دریابیم. من در این عکس ها با دایره سبز رنگ مشخص هستم و در جلوی من غالبا آقای اقبال افلاکی، رئیس کمیته هیمالیانوردی فدارسیون کوهنوردی ایران، با دایره قرمز مشخص هست. همونطور که در تمامی عکس ها مشخص هست، من در تمام مدت طول صعود، که بیش از ۷۵ روز روی کوه طول کشید، به دلیل سن بالا و ضعف در حرکت سریعتر و انجام حرکات روزمره پشت سر ایشون حرکت میکردم و از فاصله بسیار نزدیک ایشون رو پشتیبانی و حمایت میکردم. در مسیر آبشار یخی اورست، که خطرناک ترین بخش مسیر هست، و دیواره یخی لوتسه که به گردنه جنوبی اورست به صورت شیب یخی ۶۰ تا حتی ۸۰ درجه ختم میشه و یعنی تمامی طول مسیر مشغول کمک رسانی و حمایت ایشون بودم. من طناب ثابت ایشون رو فیکس میکردم، قدم به قدم پشت سر ایشون میرفتم با آرامش تا مشکلی براشون پیش نیاد، وحتی در دیواره یخی لوتسه طناب حمایت ایشون رو میبستم ویومار رو براشون جابجا میکردم. در بخشی از مسیر به حدی شیب زیاد بود که تمامی وزن ایشون روی شانه های من قرار داشت و من یومار رو تا حدی بالا میبردم که یومار ایشون پایین تر از من نباشه و عملا در بخش هایی از مسیر ایشون رو با شونه هام به بالا هل میدادم! این ها همه در ارتفاع بالای ۷۰۰۰ متر بود و در زمان فرود هم براشون لوازم و شرایط فرود رو فراهم میکردم وحتی هشت فرود ایشون روهم من میبستم! البته بسیاری از این عبارت ها فنی هستند و دوستانی که کوهنوردی و لوازم وشرایط اون آشنایی ندارن میتونن که حدس بزنن هر چقدر ارتفاع بالاتر باشه همونقدر شما نیاز دارید که انرژی بیشتری صرف کنید تا جزئی ترین کارهای ممکن رو انجام بدیم مثلا پوشیدن لباس ممکن هست طاقت فرسا باشه! و من با این همه علاوه بر انجام دادن کارهای خودم شبانه روز مشغول حمایت از اقبال افلاکی بودم.
و همین شخص در نهایت که من تمامی انرژی و توانم رو بهش صرف کردم من رو در مرحله آخر صعود با تبانی با سرپرست برنامه صادق آقاجانی از تیم صعود کنار گذاشت و فردی رو که مجوز صعود نداشت، یعنی پزشک تیم رو با خودش به قله اورست برد و من مجبور شدم دست تنها برای نجات جون یکی از همتیمیهامون، خانم بهرامی، که حالشون خوب نبود از تیم های بین الملی کمک طلب کنم. کسانی که امروز ادعای صعود قله اورست رو دارن به این عکس ها با دقت نگاه کنن و ببینن پا روی شونه چه کسی گذاشتن و چطور به کمپ ۳ رسیدن!! چطور یومارشون براشون عوض میشد و فرود میومدن !؟ و چطور انسانیت رو لگدمال کردن و خودشون رو قهرمان ملی خطاب کردن! این عکس ها شواهدی هستند بر ادعای من و کسانی که با من در ارتفاع در هیمالیا و در اورست همراه من بودن شاهد این مدعا هستند.
https://www.instagram.com/p/BzjyjKXgxPp/?igshid=1m9vahnvfrix
@Boorjsina
Instagram
Shahab Raeisi Oskouei
ناگفته هایی از صعود قله اورست در سال۸۴: بیشتر شما دوستان عزیز که به کوهنوردی و هیمالیانوردی علاقه دارید حتما درباره صعود تیم ملی کوهنوری ایران به قله اورست در سال ۸۴ شنیدین. این تیم متشکل از تیم ملی آقایان و بانوان ایرانی بود که من هم به عنوان نفر برتر در…
تیرماه، برودپیک و #سه_آذرخش
آیدین بزرگی
مجتبی جراحی
پویا کیوان
نام و یادشان تا ابد گرامی باد
@koohiran
@khabarkooh
آیدین بزرگی
مجتبی جراحی
پویا کیوان
نام و یادشان تا ابد گرامی باد
@koohiran
@khabarkooh
#آخرین دست نوشته آیدین بزرگی
آیدین بزرگی کوهنوردی که در برودپیک مفقود شد، خاطرات سفر به پاکستان برای صعود به قله برودپیک را با خطی ریز نوشته است.
این آخرین دست نوشته آیدین بزرگی است که توسط مسئولان باشگاه آرش در اختیار خبرآنلاین قرار گرفته است.
متن این نامه به شرح زیر است:
اینجا کجای ماجراست؟
ما کجای ماجرا هستیم؟
اگر صعودش سخت است، اگر سختتر از حکایتهایی است که طی دو ماه گذشته بر سر ما آمده، مطمئن نیستم از پسش برآیم!
مگر اعصابم از فولاد است؟
مگر تا کجا توان فریاد نکشیدن دارم؟ داستان رسیدن ما تا اینجا گفتنی نیست. حس کردنی است.
چشیدنی است.
اگر بر روی کاغذ بیاید خیانت به آن روزهاست.
خیانت به آن ساعتهاست.
کلمه نمی تواند آنچه لایق آن لحظات است را ادا کند.
روی کاغذ آوردنش فقط کاستن از ارزش آن پایمردی هاست که به خرج دادیم.
پس بهتر است که در خاطر خودمان بماند.
بهتر که در سینه حبس شود.
بهتر که تجربه ای باشد برای آینده ما.
چرا که این از آن دست تجربه ها نیست که قابل انتقال باشد.
تحمل صدها مشکل که پشت سر هم بر تو فرود می آیند فقط لمس کردنی است، چشیدنی است، فقط آرزوی ما این است، کسی مانند آنچه بر ما آمد را تجربه نکند. همین.
ده روز از پروازمان به پاکستان می گذرد. روز 19 خرداد را به یاد دارم که هنوز داشتیم توی فرودگاه پول جمع می کردیم!
هنوز داشتیم یک دلار یک دلار حساب میکردیم!
ولی زود گذشت.
4 روز بعد اسکاردو بودیم.
از همان جاده زمینی.
بزرگراه قراقروم معروف که بیشتر شبیه پیاده روهای خیابان ولیعصر است تا بزرگراه!
اما انگار زمانه دست بردار نیست.
از ما چه می خواهد نمی دانم.
6 روز است اسکاردو ماندگاریم.
مجوز صعودمان صادر نمی شود.
دیگر از خوردن و خوابیدن خسته ایم. دائماً این ترس لعنتی را دارم که اگر خرجی پیش بیاید از کجا باید پول بیاورم.
پایان قسمت اول
@koohiran
@khabarkooh
آیدین بزرگی کوهنوردی که در برودپیک مفقود شد، خاطرات سفر به پاکستان برای صعود به قله برودپیک را با خطی ریز نوشته است.
این آخرین دست نوشته آیدین بزرگی است که توسط مسئولان باشگاه آرش در اختیار خبرآنلاین قرار گرفته است.
متن این نامه به شرح زیر است:
اینجا کجای ماجراست؟
ما کجای ماجرا هستیم؟
اگر صعودش سخت است، اگر سختتر از حکایتهایی است که طی دو ماه گذشته بر سر ما آمده، مطمئن نیستم از پسش برآیم!
مگر اعصابم از فولاد است؟
مگر تا کجا توان فریاد نکشیدن دارم؟ داستان رسیدن ما تا اینجا گفتنی نیست. حس کردنی است.
چشیدنی است.
اگر بر روی کاغذ بیاید خیانت به آن روزهاست.
خیانت به آن ساعتهاست.
کلمه نمی تواند آنچه لایق آن لحظات است را ادا کند.
روی کاغذ آوردنش فقط کاستن از ارزش آن پایمردی هاست که به خرج دادیم.
پس بهتر است که در خاطر خودمان بماند.
بهتر که در سینه حبس شود.
بهتر که تجربه ای باشد برای آینده ما.
چرا که این از آن دست تجربه ها نیست که قابل انتقال باشد.
تحمل صدها مشکل که پشت سر هم بر تو فرود می آیند فقط لمس کردنی است، چشیدنی است، فقط آرزوی ما این است، کسی مانند آنچه بر ما آمد را تجربه نکند. همین.
ده روز از پروازمان به پاکستان می گذرد. روز 19 خرداد را به یاد دارم که هنوز داشتیم توی فرودگاه پول جمع می کردیم!
هنوز داشتیم یک دلار یک دلار حساب میکردیم!
ولی زود گذشت.
4 روز بعد اسکاردو بودیم.
از همان جاده زمینی.
بزرگراه قراقروم معروف که بیشتر شبیه پیاده روهای خیابان ولیعصر است تا بزرگراه!
اما انگار زمانه دست بردار نیست.
از ما چه می خواهد نمی دانم.
6 روز است اسکاردو ماندگاریم.
مجوز صعودمان صادر نمی شود.
دیگر از خوردن و خوابیدن خسته ایم. دائماً این ترس لعنتی را دارم که اگر خرجی پیش بیاید از کجا باید پول بیاورم.
پایان قسمت اول
@koohiran
@khabarkooh
#آخرین دست نوشته آیدین بزرگی
سه روزی است که یک دلار پول را نگه داشته ام!
رامین هم از دست ما دلخور است.
می گوید چرا پول ندارید؟
چرا بدون پول آمده اید؟!
حق دارد، آخر نمی داند که این قرار ما نبود.
این تقصیر ما نبود.
فقط در بازی رفتن یا نرفتن، نخواسته بودیم به خاطر300$ بازی را ببازیم. شاید رامین نمی داند یا باور نمی کند. روزهای آخر حتی پول تاکسی نداشتیم. شاید نمی داند برای تهیه پول برنامه تا کجا مجبور شده بودیم دستمان را دراز کنیم و نه بشنویم.
شاید اگر او هم مانند ما بود حاضر می شد همین کار راکند.
اما خوب این طوری هم خیلی بد بود.
اما هر دو حالتش بود.
ما بین دو بد انتخاب کردیم.
شاید نباید می کردیم.
شاید که نه، حتما اشتباه خود ما بود که بازی به اینجا کشیده شد.
با همه این اوصاف الان اینجا بودیم.
به همه این اوصاف هنوز با سیلی صورت خودمان را قرمز نگه داشته بودیم.
همه اش به امید فردا!
همه اش به امید رسیدن به اوج.
به امید رسیدن به بالا.
فردا دیگر جدی جدی قرار است برویم از اسکاردو.
باید دید این قرار جدی است یا نه!
پایان قسمت دوم
@koohirab
@khabarkooh
سه روزی است که یک دلار پول را نگه داشته ام!
رامین هم از دست ما دلخور است.
می گوید چرا پول ندارید؟
چرا بدون پول آمده اید؟!
حق دارد، آخر نمی داند که این قرار ما نبود.
این تقصیر ما نبود.
فقط در بازی رفتن یا نرفتن، نخواسته بودیم به خاطر300$ بازی را ببازیم. شاید رامین نمی داند یا باور نمی کند. روزهای آخر حتی پول تاکسی نداشتیم. شاید نمی داند برای تهیه پول برنامه تا کجا مجبور شده بودیم دستمان را دراز کنیم و نه بشنویم.
شاید اگر او هم مانند ما بود حاضر می شد همین کار راکند.
اما خوب این طوری هم خیلی بد بود.
اما هر دو حالتش بود.
ما بین دو بد انتخاب کردیم.
شاید نباید می کردیم.
شاید که نه، حتما اشتباه خود ما بود که بازی به اینجا کشیده شد.
با همه این اوصاف الان اینجا بودیم.
به همه این اوصاف هنوز با سیلی صورت خودمان را قرمز نگه داشته بودیم.
همه اش به امید فردا!
همه اش به امید رسیدن به اوج.
به امید رسیدن به بالا.
فردا دیگر جدی جدی قرار است برویم از اسکاردو.
باید دید این قرار جدی است یا نه!
پایان قسمت دوم
@koohirab
@khabarkooh
#آخرین دست نوشته آیدین بزرگی
امروز همان فردای مقرر است.
دیروز با نیکنام بحث کرده بودیم.
بالاخره قرار شد با یک مجوز ترکینگ ما را راهی کمپ اصلی کند تا شاید طی چند روز پیاده روی مجوز صعودمان هم آماده شود.
رامین وارد اتاق ما شد.
پس از 4 سال دوباره او را دیده بودم. فرقی نکرده بود، بر عکس خودم که حس می کردم با 4 سال پیش قابل مقایسه نیستم.
خوبتر یا بدترش را نمی دانم.
فقط فرق کرده بودم.
رامین پیشنهاد داد هم هواییمان را روی قله دیگری انجام دهیم و بعد اگر مجوز صادر شد برای برودپیک برویم.
من هم از پیشنهادش خوشم آمد ولی اول آنکه پولی نداشتم تا از پس هزینه هایش برآیم و دوم ترس از آن داشتم که مجوز برودپیک صادر نشود.
این تمام بدنم را بی حس می کرد.
تاب نداشتم بار دیگر به دلیلی غیر از مسائل کوهنوردی تلاش قله برودپیک را از دست بدهم.
دلم را صابون زده بودم و دوست داشتم با آن دست و پنجه نرم کنم.
پیشنهاد رامین گویی تیر خلاص بود بر تمام رویا بافی هایم برای برودپیک. رامین با این پیشنهاد ما را تنها گذاشت تا فکر کنیم.
اسپانتیک یا شبسپار که پیشنهاد پویا بود. اما در همین اثنا، که دلم می خواست چیزی از آسمان بر سرم بیفتند تا دیگر نتوانم فکر کنم و خودم را آزار دهم.
پایان قسمت سوم
@koohiran
@khabarkooh
امروز همان فردای مقرر است.
دیروز با نیکنام بحث کرده بودیم.
بالاخره قرار شد با یک مجوز ترکینگ ما را راهی کمپ اصلی کند تا شاید طی چند روز پیاده روی مجوز صعودمان هم آماده شود.
رامین وارد اتاق ما شد.
پس از 4 سال دوباره او را دیده بودم. فرقی نکرده بود، بر عکس خودم که حس می کردم با 4 سال پیش قابل مقایسه نیستم.
خوبتر یا بدترش را نمی دانم.
فقط فرق کرده بودم.
رامین پیشنهاد داد هم هواییمان را روی قله دیگری انجام دهیم و بعد اگر مجوز صادر شد برای برودپیک برویم.
من هم از پیشنهادش خوشم آمد ولی اول آنکه پولی نداشتم تا از پس هزینه هایش برآیم و دوم ترس از آن داشتم که مجوز برودپیک صادر نشود.
این تمام بدنم را بی حس می کرد.
تاب نداشتم بار دیگر به دلیلی غیر از مسائل کوهنوردی تلاش قله برودپیک را از دست بدهم.
دلم را صابون زده بودم و دوست داشتم با آن دست و پنجه نرم کنم.
پیشنهاد رامین گویی تیر خلاص بود بر تمام رویا بافی هایم برای برودپیک. رامین با این پیشنهاد ما را تنها گذاشت تا فکر کنیم.
اسپانتیک یا شبسپار که پیشنهاد پویا بود. اما در همین اثنا، که دلم می خواست چیزی از آسمان بر سرم بیفتند تا دیگر نتوانم فکر کنم و خودم را آزار دهم.
پایان قسمت سوم
@koohiran
@khabarkooh
#آخرین دست نوشته آیدین بزرگی
دوباره رامین در را باز کرد.
« فراموش کنید اصلا! وسایلتان را جمع کنید، نیم ساعت دیگر راهی آسکولی می شویم.»
همه ما از فرط خوشحالی به راهروی هتل ریختیم.
حتی لباس به تن نداشتیم.
اما در این جشن چند ثانیه ای پر از شادی دوستان خارجی مان هم شریک بودند! آنها هم با وضعیتی مثل ما کف و سوت زنان به راهروی هتل ریختند و دوباره به اتاق بازگشتند تا آماده شروع فصل جدیدی در سفرشان شوند.
مسیر آسکولی همان بود.
اما گویی نگاهم تیزبین تر شده بود. کوههای بیشتری را می دید.
فقط چشمم به دنبال پل های معلق یا فکرم درگیر چاله های مسیر نبود.
حسی در من تغییر کرده بود.
یا شاید بهتر بگویم نحوه نگرشم عوض شده بود.
بیش از اینکه درگیر هیجانات باشم دائماً سعی می کردم بر روی کوههای اطراف مسیر صعود پیدا کنم.
سعی می کردم جاهایی را پیدا کنم که شبیه مسیرمان روی برودپیک باشد. شیبهای سنگی که روی آنها برف وجود داشته باشد و بعد تخمین شیب آنها و بعد تصور صعود آنها.
این آمادگی خوبی برای درگیری با مسیرمان می داد.
گویی پیشتر آنرا صعود کرده ام و چیز جدیدی ندارد.
میانی های ممکن را در ذهنم تجسم می کردم و هر چیز دیگری!
پایان قسمت چهارم
@koohiran
@khabarkooh
دوباره رامین در را باز کرد.
« فراموش کنید اصلا! وسایلتان را جمع کنید، نیم ساعت دیگر راهی آسکولی می شویم.»
همه ما از فرط خوشحالی به راهروی هتل ریختیم.
حتی لباس به تن نداشتیم.
اما در این جشن چند ثانیه ای پر از شادی دوستان خارجی مان هم شریک بودند! آنها هم با وضعیتی مثل ما کف و سوت زنان به راهروی هتل ریختند و دوباره به اتاق بازگشتند تا آماده شروع فصل جدیدی در سفرشان شوند.
مسیر آسکولی همان بود.
اما گویی نگاهم تیزبین تر شده بود. کوههای بیشتری را می دید.
فقط چشمم به دنبال پل های معلق یا فکرم درگیر چاله های مسیر نبود.
حسی در من تغییر کرده بود.
یا شاید بهتر بگویم نحوه نگرشم عوض شده بود.
بیش از اینکه درگیر هیجانات باشم دائماً سعی می کردم بر روی کوههای اطراف مسیر صعود پیدا کنم.
سعی می کردم جاهایی را پیدا کنم که شبیه مسیرمان روی برودپیک باشد. شیبهای سنگی که روی آنها برف وجود داشته باشد و بعد تخمین شیب آنها و بعد تصور صعود آنها.
این آمادگی خوبی برای درگیری با مسیرمان می داد.
گویی پیشتر آنرا صعود کرده ام و چیز جدیدی ندارد.
میانی های ممکن را در ذهنم تجسم می کردم و هر چیز دیگری!
پایان قسمت چهارم
@koohiran
@khabarkooh
#آخرین دست نوشته آیدین بزرگی
5 ساعت بود به آسکولی رسیدیم.
ساعت حدود 17 بود.
کارکنان شرکت ATP چند روزی آنجا معطل ما بودند.
این داستان مجوز ما هم همه را سرکار گذاشته بود.
شب اولی بود که دیگر باید زیر سقف چادر می خوابیدیم.
من و پویا، رامین و عظیم، مجتبی افشین با هم هم چادر شدیم.
بعد از خوردن اولین شام پخته شده توسط آشپزمان شیرعلی به چادرهایمان و کیسه خوابهایمان پناه بردیم تا صبح ساعت 8 صبحانه را بخوریم و پس از حدود 10 روز تن آسایی روزی طولانی به سمت جولا را شروع کنیم.
31 خرداد جولا، 1 تیر پایو، 2 تیر استراحت در پایو، 3 تیر اردوکاس، 4تیر گرودو، 5 تیر کمپ اصلی برودپیک را برپا کردیم.
این چند روز مثل هر سال گذشت و هر روز شوق ما برای رسیدن به کمپ اصلی بیشتر می شود.
اما فرق امسال در هم تیمی هایمان بود. 3نفر آمریکایی، یک نفر مغولستانی و یک نفر کانادایی به علاوه یک نفر ایرانی و به همراه ما 11 نفر تیم بین المللی شرکت ATP را تشکیل می دادیم.
برای من شخصا بودن با آمریکایی ها جالب بود.
هم از نظر آشنایی با طرز فکر، انضباط، خوردن غذا و ... و هم از لحاظ یادگیری انگلیسی روزمره. جان، برایان و اسکات به ترتیب شغلهای ترک اعتیاد، خلبانی هواپیما و مدیریت تولید را داشتند.
ران راننده کامیون بود و گانگا راهنمای کوهنوردی در مغولستان.
هر چه بیشتر می گذشت با بچه ها گرم تر می شدیم و بیشتر حس می کردیم که یک تیم هستیم.
هر چند تا حدی هدفمان تفاوت داشت ولی هوای هم را داشتیم و با هم از گفتن و خندیدن لذت می بردیم.
پایان قسمت پنجم
@koohiran
@khabarkooh
5 ساعت بود به آسکولی رسیدیم.
ساعت حدود 17 بود.
کارکنان شرکت ATP چند روزی آنجا معطل ما بودند.
این داستان مجوز ما هم همه را سرکار گذاشته بود.
شب اولی بود که دیگر باید زیر سقف چادر می خوابیدیم.
من و پویا، رامین و عظیم، مجتبی افشین با هم هم چادر شدیم.
بعد از خوردن اولین شام پخته شده توسط آشپزمان شیرعلی به چادرهایمان و کیسه خوابهایمان پناه بردیم تا صبح ساعت 8 صبحانه را بخوریم و پس از حدود 10 روز تن آسایی روزی طولانی به سمت جولا را شروع کنیم.
31 خرداد جولا، 1 تیر پایو، 2 تیر استراحت در پایو، 3 تیر اردوکاس، 4تیر گرودو، 5 تیر کمپ اصلی برودپیک را برپا کردیم.
این چند روز مثل هر سال گذشت و هر روز شوق ما برای رسیدن به کمپ اصلی بیشتر می شود.
اما فرق امسال در هم تیمی هایمان بود. 3نفر آمریکایی، یک نفر مغولستانی و یک نفر کانادایی به علاوه یک نفر ایرانی و به همراه ما 11 نفر تیم بین المللی شرکت ATP را تشکیل می دادیم.
برای من شخصا بودن با آمریکایی ها جالب بود.
هم از نظر آشنایی با طرز فکر، انضباط، خوردن غذا و ... و هم از لحاظ یادگیری انگلیسی روزمره. جان، برایان و اسکات به ترتیب شغلهای ترک اعتیاد، خلبانی هواپیما و مدیریت تولید را داشتند.
ران راننده کامیون بود و گانگا راهنمای کوهنوردی در مغولستان.
هر چه بیشتر می گذشت با بچه ها گرم تر می شدیم و بیشتر حس می کردیم که یک تیم هستیم.
هر چند تا حدی هدفمان تفاوت داشت ولی هوای هم را داشتیم و با هم از گفتن و خندیدن لذت می بردیم.
پایان قسمت پنجم
@koohiran
@khabarkooh
#آخرین دست نوشته آیدین بزرگی
امشب می خواهم از گذشته ننویسم.
17 تیر است.
و آخرین سطرهایی که نوشته ام مربوط به 6 تیر و قبل تر است.
پویا بیرون چادر قدم می زند.
طبق معمول.
امروز برایان درد می کشید.
این هلیکوپتر لعنتی معلوم نیست چه موقع می خواهد برایش بیاید.
3 روز است پایش شکسته، ولی هلیکوپتر می گویند نمی آید.
هوا خراب است.
دیدن او در این وضع در حالی که کاری از ما برایش بر نمی آید تأسف آور است. فقط میتوانستم بپرسم:
چطوری؟
درد داری؟
و او هم با ابروهای در هم بگوید:
yes، a lot!
واقعاً متاسفم.
مثل برادر بزرگترم می ماند.
وقتی میله های چادر تجمع را از فرط درد فشار می دهد، یا کیسه خوابش را گاز می گیرد می گویم:
چرا؟
همان سوال احمقانه همیشگی.
چرا ما اینجاییم؟
چرا با خود این کار را می کنیم؟
چرا باید همه جای لبهایمان ترک و زخم باشد؟
چرا باید از تلفن قطع شده دوستم خوشحال باشم؟
چرا باید هوای نزدیک به صفر درجه را هوای خوبی بدانم فقط چون باد و باران ندارد؟
چرا باید خواب کمپ اصلی را بهترین خواب دنیا و خودکار یخ زده ام را بهترین رفیق هم دردم بدانم؟
پایان قسمت ششم
@koohiran
@khabarkooh
امشب می خواهم از گذشته ننویسم.
17 تیر است.
و آخرین سطرهایی که نوشته ام مربوط به 6 تیر و قبل تر است.
پویا بیرون چادر قدم می زند.
طبق معمول.
امروز برایان درد می کشید.
این هلیکوپتر لعنتی معلوم نیست چه موقع می خواهد برایش بیاید.
3 روز است پایش شکسته، ولی هلیکوپتر می گویند نمی آید.
هوا خراب است.
دیدن او در این وضع در حالی که کاری از ما برایش بر نمی آید تأسف آور است. فقط میتوانستم بپرسم:
چطوری؟
درد داری؟
و او هم با ابروهای در هم بگوید:
yes، a lot!
واقعاً متاسفم.
مثل برادر بزرگترم می ماند.
وقتی میله های چادر تجمع را از فرط درد فشار می دهد، یا کیسه خوابش را گاز می گیرد می گویم:
چرا؟
همان سوال احمقانه همیشگی.
چرا ما اینجاییم؟
چرا با خود این کار را می کنیم؟
چرا باید همه جای لبهایمان ترک و زخم باشد؟
چرا باید از تلفن قطع شده دوستم خوشحال باشم؟
چرا باید هوای نزدیک به صفر درجه را هوای خوبی بدانم فقط چون باد و باران ندارد؟
چرا باید خواب کمپ اصلی را بهترین خواب دنیا و خودکار یخ زده ام را بهترین رفیق هم دردم بدانم؟
پایان قسمت ششم
@koohiran
@khabarkooh
#آخرین دست نوشته آیدین بزرگی
امشب می خواهم بیشتر بنویسم.
علیرغم انگشت سرد شده ام.
علیرغم اینکه خطم کم کم دارد خرچنگ قورباغه می شود.
چند روزی است ذهنم درگیر است.
حالا چه؟
هم هوایی مان تقریباً تمام شده است. وقتش است کاری را شروع کنیم که برایش آمده ایم.
بارها شرایط را در ذهنم مجسم کرده ام. از مردن هراسی ندارم.
از کار بی حساب و کتاب می ترسم.
از اینکه برای دیگران اتفاقی بیفتد می ترسم.
احتمال ریختن آن یخ ها خیلی کم است. ولی فکر می کنم این احتمال کم برای من کم است.
همین احتمال کم را برای دیگران زیاد می دانم.
نمی خواهم خون از دماغ کسی بیاید، می خواهم اگر خطری است همه اش برای من باشد و دوستانم را هیچ خطری تهدید نکند.
پویا را من اینجا آورده ام و خود را مسئول می دانم.
رامین خانواده دارد و مجتبی زن دارد. افشین را هم دوست دارم، حتماً کلی آرزو دارد.
البته من هم دارم ولی جان او برایم عزیزتر است.
شاید این را به فداکاری تعبیر کنید.
ولی نه، من آن را به خودخواهی تعبیر می کنم.
اگر دست من بشکند لااقل دست خودم است، شاهد درد و رنج دیگری بودن خیلی درد بزرگتری است.
اگر من بمیرم دیگر مرده ام.
تمام شده ام.
شاهد مرگ دیگری بودن از مرگ هم سخت تر است.
پایان قسمت هفتم
@koohiran
@khabarkooh
امشب می خواهم بیشتر بنویسم.
علیرغم انگشت سرد شده ام.
علیرغم اینکه خطم کم کم دارد خرچنگ قورباغه می شود.
چند روزی است ذهنم درگیر است.
حالا چه؟
هم هوایی مان تقریباً تمام شده است. وقتش است کاری را شروع کنیم که برایش آمده ایم.
بارها شرایط را در ذهنم مجسم کرده ام. از مردن هراسی ندارم.
از کار بی حساب و کتاب می ترسم.
از اینکه برای دیگران اتفاقی بیفتد می ترسم.
احتمال ریختن آن یخ ها خیلی کم است. ولی فکر می کنم این احتمال کم برای من کم است.
همین احتمال کم را برای دیگران زیاد می دانم.
نمی خواهم خون از دماغ کسی بیاید، می خواهم اگر خطری است همه اش برای من باشد و دوستانم را هیچ خطری تهدید نکند.
پویا را من اینجا آورده ام و خود را مسئول می دانم.
رامین خانواده دارد و مجتبی زن دارد. افشین را هم دوست دارم، حتماً کلی آرزو دارد.
البته من هم دارم ولی جان او برایم عزیزتر است.
شاید این را به فداکاری تعبیر کنید.
ولی نه، من آن را به خودخواهی تعبیر می کنم.
اگر دست من بشکند لااقل دست خودم است، شاهد درد و رنج دیگری بودن خیلی درد بزرگتری است.
اگر من بمیرم دیگر مرده ام.
تمام شده ام.
شاهد مرگ دیگری بودن از مرگ هم سخت تر است.
پایان قسمت هفتم
@koohiran
@khabarkooh