Forwarded from محیط زیست بدون مرز
این دیگر افسانه نیست. ازدواج کرده بود و سه پسر و سه دختر داشت. در نزدیکی پاوه میزیست. اما مسیر زندگی او با یک حادثه تغییر کرد: سقفِخانه گلی فرو ریخت و همسر و سه پسرش کشته شدند. حیواناتش تلف شدند. و او جهانش به یکباره فروریخت. پیشتر در هنگام شکار، پایش هم تیر خورده بود. پایی که قطعش کردند.
دخترانش هم که ازدواج کردند، او دیگر تنهای تنها شد. نمیتوانست کار کند. نمی توانست اجاره بدهد. صاحبخانه اش پذیرای او نبود. و چنین شد که «حسین کوه کن» تصمیم بزرگی گرفت: او از شهر و از انسان ها فاصله گرفت. به دامانِ کوه و صخره پناه برد. یکه و تنها، با یک پا و یک کلنگ، بیش از دو دهه کوه کند. و در دلِ کوه، خانه ساخت. ۱۲ اتاق ساخت. حمام ساخت. و در کنار آنها، قبر خودش را هم حفر کرد. بی منتِ صاحبخانه و گورگن.
«خالو حسین» مثل «قاله مره» ساز می زد. «شمشال» می زد. و چه سوزناک هم میزد.
پیرمردِ تنها، اطرافِ کوه را درخت کاشته بود. گل و گیاه کاشته بود. او که از شهر و مردانش گریزبان بود، از صاحبخانه اش زخم خورده بود، «قصرش» را که با رنج ساخته بود، سخاوتمندانه به «گردشگران» نشان می داد.
او افسانه نبود. اما امروز افسانه شد. کوهستانهای هورامان، امروز همدمشان را، «فرهاد» شان را، برای همیشه از دست دادند. اما آهنگِِ کلنگ هایش را، ایمان و شرافتش را و یاد او را تا ابد در دل و جانِ خود، در سینه و صخره خود، جاودانه کردند.
#سامان_رسولپور
@environment_without_borders
@gharaaresabz
دخترانش هم که ازدواج کردند، او دیگر تنهای تنها شد. نمیتوانست کار کند. نمی توانست اجاره بدهد. صاحبخانه اش پذیرای او نبود. و چنین شد که «حسین کوه کن» تصمیم بزرگی گرفت: او از شهر و از انسان ها فاصله گرفت. به دامانِ کوه و صخره پناه برد. یکه و تنها، با یک پا و یک کلنگ، بیش از دو دهه کوه کند. و در دلِ کوه، خانه ساخت. ۱۲ اتاق ساخت. حمام ساخت. و در کنار آنها، قبر خودش را هم حفر کرد. بی منتِ صاحبخانه و گورگن.
«خالو حسین» مثل «قاله مره» ساز می زد. «شمشال» می زد. و چه سوزناک هم میزد.
پیرمردِ تنها، اطرافِ کوه را درخت کاشته بود. گل و گیاه کاشته بود. او که از شهر و مردانش گریزبان بود، از صاحبخانه اش زخم خورده بود، «قصرش» را که با رنج ساخته بود، سخاوتمندانه به «گردشگران» نشان می داد.
او افسانه نبود. اما امروز افسانه شد. کوهستانهای هورامان، امروز همدمشان را، «فرهاد» شان را، برای همیشه از دست دادند. اما آهنگِِ کلنگ هایش را، ایمان و شرافتش را و یاد او را تا ابد در دل و جانِ خود، در سینه و صخره خود، جاودانه کردند.
#سامان_رسولپور
@environment_without_borders
@gharaaresabz