#تک_برگ
🔷 بازاریابی صلواتی!
برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم
🔸 بخشی از متن:
برای بازیابی و فروش رفتیم با سازمانهای مختلف رایزنی کردیم. صنایع کلان گفتند که گفتههای شما برای ما قابلفهم نیست. معاملهمان نمیشد. سراغ مصرفکنندگان متوسط هم رفتیم، گفتند ما نیاز نداریم، برو برای آن کارخانه روبهرویی نصب کن. ببینید ما با چه فضای غمانگیزی روبهرو شدیم. خب من فناور هستم. مجبور شدم از متخصصین فروش استفاده کنم. دفعهی اول مجبور شدم بروم و صلواتی این محصول را نصب کنم؛ رفتم سراغ یک رستوران عظیم چندمحصولی. گفتم میخواهم این تجهیز را برای شما ببندم. گفت آقا من پول به شما نمیدهم ها! گفتم اشکال ندارد. ما برای شما نصب میکنیم، اگر کاهش مصرف داشتید پول ما را بدهید. اگر هم بد بود، ما وسایلمان را جمع میکنیم و میبریم. گفتند باشه نصب کن. نصب کردم و حتی بعد از مدتی یادم رفت این را کجا نصبکرده بودم. چندین ماه گذشت و به من زنگ زدند و گفتند فلانی دستت درد نکند. نگران شدم فکر کردم اتفاقی افتاده برایشان. گفت 750 هزار تومان پرداختی پول برق ما تبدیل شده است به 250 هزار تومان. حالا آن موقع پول برق خیلی ارزانتر از الان بود. گفت بیا تا پول شما را بدهیم. ما اینطوری توانستیم وارد بازار بشویم. خیلی سخت ما را در بازار پذیرفتند. درک کمی از این موضوع داشتند. با کنتورخوانها در این مورد مشورت میکردند.
🔸 آن زمان کنتور اکتیو و ری اکتیو دو تا کنتور جدا بود. الان یکپارچهاش کردند. چون در پیک مصرف، قیمتها متفاوت است. بعد از آن بود که دیگر سرپرستی بانکها که 8 طبقه چیلر و آسانسور و امکانات دارند ما را پذیرفتند. ما تا سال 99 بیش از 500 هزار تا محصول فروختیم. از آنتیشوک استقبال زیادی کردند ولی سیستمهای دیگر را در ایران خیلی جدی نمیگیرند. از نظر اقتصادی خوب جلو رفتیم تا سال 99 که خوردیم به کرونا! بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی از دست دادیم.
🔸 تجربه بازار بینالمللی:
منطقهی سبز باکو که منطقهی سیاسی آنهاست، پستهای برقش منفجر میشد. در تابستان 2018 کل مرکز انرژی باکو منفجر شد و این بندر عظیم آسیایی در خاموشی فرورفت. اگر وزارت نیروی ایران نبود همچنان اینها خاموش بودند. وزیر نیروی آنها چون در یک نمایشگاهی من را دیده بود از من دعوت کرد. 150 تا دستگاه آنتی شوک نصب کردیم در پستهای برق منطقهی سبز باکو؛ نوسان و جریان زیاد و ترکیدگی و آتشسوزی و خاموشیها کم شد. بعد علاقهمند شد که سیستم مدیریت خطوط را هم برایشان نصب کنیم که متأسفانه خوردیم به کرونا و همکاریمان قطع شد.
🔸 من عاشق کارم، مخصوصاً عاشق پژوهش و تحقیق هستم. میخواهم کمک کنم که از پرمصرف تبدیل به کممصرف بشویم؛ ولی خیلیها مقاومت میکنند. الان شرکت زیمنس از من دعوت کرده که بروم آنجا. او که دلش برای مردم ما نمیسوزد، فقط دنبال بازار فروش است. چرا من باید این تکنولوژی را ببرم آلمان؟
👤 گفتوگو با مهندس اخترشناس مدیر شرکت دانشبنیان قمی
🖇️ مجله دانش بنیان: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 بازاریابی صلواتی!
برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم
🔸 بخشی از متن:
برای بازیابی و فروش رفتیم با سازمانهای مختلف رایزنی کردیم. صنایع کلان گفتند که گفتههای شما برای ما قابلفهم نیست. معاملهمان نمیشد. سراغ مصرفکنندگان متوسط هم رفتیم، گفتند ما نیاز نداریم، برو برای آن کارخانه روبهرویی نصب کن. ببینید ما با چه فضای غمانگیزی روبهرو شدیم. خب من فناور هستم. مجبور شدم از متخصصین فروش استفاده کنم. دفعهی اول مجبور شدم بروم و صلواتی این محصول را نصب کنم؛ رفتم سراغ یک رستوران عظیم چندمحصولی. گفتم میخواهم این تجهیز را برای شما ببندم. گفت آقا من پول به شما نمیدهم ها! گفتم اشکال ندارد. ما برای شما نصب میکنیم، اگر کاهش مصرف داشتید پول ما را بدهید. اگر هم بد بود، ما وسایلمان را جمع میکنیم و میبریم. گفتند باشه نصب کن. نصب کردم و حتی بعد از مدتی یادم رفت این را کجا نصبکرده بودم. چندین ماه گذشت و به من زنگ زدند و گفتند فلانی دستت درد نکند. نگران شدم فکر کردم اتفاقی افتاده برایشان. گفت 750 هزار تومان پرداختی پول برق ما تبدیل شده است به 250 هزار تومان. حالا آن موقع پول برق خیلی ارزانتر از الان بود. گفت بیا تا پول شما را بدهیم. ما اینطوری توانستیم وارد بازار بشویم. خیلی سخت ما را در بازار پذیرفتند. درک کمی از این موضوع داشتند. با کنتورخوانها در این مورد مشورت میکردند.
🔸 آن زمان کنتور اکتیو و ری اکتیو دو تا کنتور جدا بود. الان یکپارچهاش کردند. چون در پیک مصرف، قیمتها متفاوت است. بعد از آن بود که دیگر سرپرستی بانکها که 8 طبقه چیلر و آسانسور و امکانات دارند ما را پذیرفتند. ما تا سال 99 بیش از 500 هزار تا محصول فروختیم. از آنتیشوک استقبال زیادی کردند ولی سیستمهای دیگر را در ایران خیلی جدی نمیگیرند. از نظر اقتصادی خوب جلو رفتیم تا سال 99 که خوردیم به کرونا! بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی از دست دادیم.
🔸 تجربه بازار بینالمللی:
منطقهی سبز باکو که منطقهی سیاسی آنهاست، پستهای برقش منفجر میشد. در تابستان 2018 کل مرکز انرژی باکو منفجر شد و این بندر عظیم آسیایی در خاموشی فرورفت. اگر وزارت نیروی ایران نبود همچنان اینها خاموش بودند. وزیر نیروی آنها چون در یک نمایشگاهی من را دیده بود از من دعوت کرد. 150 تا دستگاه آنتی شوک نصب کردیم در پستهای برق منطقهی سبز باکو؛ نوسان و جریان زیاد و ترکیدگی و آتشسوزی و خاموشیها کم شد. بعد علاقهمند شد که سیستم مدیریت خطوط را هم برایشان نصب کنیم که متأسفانه خوردیم به کرونا و همکاریمان قطع شد.
🔸 من عاشق کارم، مخصوصاً عاشق پژوهش و تحقیق هستم. میخواهم کمک کنم که از پرمصرف تبدیل به کممصرف بشویم؛ ولی خیلیها مقاومت میکنند. الان شرکت زیمنس از من دعوت کرده که بروم آنجا. او که دلش برای مردم ما نمیسوزد، فقط دنبال بازار فروش است. چرا من باید این تکنولوژی را ببرم آلمان؟
👤 گفتوگو با مهندس اخترشناس مدیر شرکت دانشبنیان قمی
🖇️ مجله دانش بنیان: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
شبکه کسب و کار دانش بنیان
#تک_برگ 🔷 زبان فارسی در علم 1 افقهای دانشبنیان 🔸 بخشی از متن: وقتی از قدرت صحبت میکنیم، نباید آن را با زور اشتباه بگیریم؛ گاهی قدرت نرم است و از جنس گفتمان یا زبان. امروزه همهی کسانی که دل در گروی پژوهش دارند، میدانند که زبان رسمی پژوهش، زبان انگلیسی…
#تک_برگ
🔷 زبان فارسی در علم 2
افقهای دانشبنیان
🔸 بخشی از متن:
شرکتهای دانشبنیان یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکندهی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کردهاند. این اتفاق مبارکی است؛ چراکه شما برای اولینبار قصه و روایتی در علم دارید و از سینمای دانشبنیان و علمی میشنوید. قصه را دستکم نگیریم. اگر فعالیت اداری علم در دانشگاههای ما قصه تولید نمیکند و چیزی برای روایت ندارد، یعنی از زندگی مردم غایب است و احتمالاً از آموختن به نقشآفرینی در علم گذر نکرده است.
🔸 وقتی شما قصه دارید، یعنی جوانمردی، ایثار و شجاعت شما بر زبان مردم جاری شده و درخت تناور علم و فناوری ایرانی برای استقامت در طوفان حوادث و بیمسئولیتیها جز به این ریشه نمیتواند تکیه کند. این قصهها نه فقط برای مردم ما جذاب و بااهمیت است، بلکه بهزودی برای کسانی که قصد درسآموزی از تجربهی زیستبوم علم و فناوری ایران را دارند نیز قابل روایت و نمایش هنری است.از طرفی به مقام کشف، نامگذاری و راههایی فکر کنید که دانشمند ایرانی در تحقیق و توسعهی دانشبنیان تجربه میکند. اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید اینجا به دنبال آن گشت.
🔸 ما باید به مفاهیم اقتصاد، قدرت پول ملی، بهصرفهبودن، مزیت نسبی، فناوریهای بالا و... دوباره فکر و مسیر تا امروز خود را بازخوانی کنیم به شکلی که موقعیت دانشبنیان را صرفاً صورت جدیدی از کسبوکارهای رایج نفهمیم. در این مسیر البته تنها هم نیستیم و دیگران هم به این فکر افتادهاند. این به رسمیت نشناختن در هیچ کجای دنیا بیهزینه نیست. در کشورهای درگیر توسعهنیافتگی این هزینهها بیشتر از طرف داخل تحمیل میشوند چرا که این کشورها آنچنان درگیر ضرورتهای هرروزی حکمرانی میشوند که از فکرکردن به آینده بازمیمانند.
🔸 کشوری که ضرورت اندیش باشد، اصلاً به صلاح نمیبیند که از استیلای زبانی و فناوری غیر خارج شود. آیا امروز نگاه ما به شرکتهای دانشبنیان استراتژیک و آیندهنگر است یا اینها را در اعداد مسائل مختلف کشور میبینیم؟ هرکس وظیفهیی دارد. اهلقلم و اهل رسانه و هنر باید بدانند که اولاً نشاندادن اولویت کشور در این
مسیر بسیار حیاتی است. همینطور روایت که خود از مهمترین قدرتهای نرم است، میتواند در درازمدت، معنی ساخت ایران و فناوری ایرانی را عوض کند.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #زبان_فارسی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 زبان فارسی در علم 2
افقهای دانشبنیان
🔸 بخشی از متن:
شرکتهای دانشبنیان یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکندهی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کردهاند. این اتفاق مبارکی است؛ چراکه شما برای اولینبار قصه و روایتی در علم دارید و از سینمای دانشبنیان و علمی میشنوید. قصه را دستکم نگیریم. اگر فعالیت اداری علم در دانشگاههای ما قصه تولید نمیکند و چیزی برای روایت ندارد، یعنی از زندگی مردم غایب است و احتمالاً از آموختن به نقشآفرینی در علم گذر نکرده است.
🔸 وقتی شما قصه دارید، یعنی جوانمردی، ایثار و شجاعت شما بر زبان مردم جاری شده و درخت تناور علم و فناوری ایرانی برای استقامت در طوفان حوادث و بیمسئولیتیها جز به این ریشه نمیتواند تکیه کند. این قصهها نه فقط برای مردم ما جذاب و بااهمیت است، بلکه بهزودی برای کسانی که قصد درسآموزی از تجربهی زیستبوم علم و فناوری ایران را دارند نیز قابل روایت و نمایش هنری است.از طرفی به مقام کشف، نامگذاری و راههایی فکر کنید که دانشمند ایرانی در تحقیق و توسعهی دانشبنیان تجربه میکند. اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید اینجا به دنبال آن گشت.
🔸 ما باید به مفاهیم اقتصاد، قدرت پول ملی، بهصرفهبودن، مزیت نسبی، فناوریهای بالا و... دوباره فکر و مسیر تا امروز خود را بازخوانی کنیم به شکلی که موقعیت دانشبنیان را صرفاً صورت جدیدی از کسبوکارهای رایج نفهمیم. در این مسیر البته تنها هم نیستیم و دیگران هم به این فکر افتادهاند. این به رسمیت نشناختن در هیچ کجای دنیا بیهزینه نیست. در کشورهای درگیر توسعهنیافتگی این هزینهها بیشتر از طرف داخل تحمیل میشوند چرا که این کشورها آنچنان درگیر ضرورتهای هرروزی حکمرانی میشوند که از فکرکردن به آینده بازمیمانند.
🔸 کشوری که ضرورت اندیش باشد، اصلاً به صلاح نمیبیند که از استیلای زبانی و فناوری غیر خارج شود. آیا امروز نگاه ما به شرکتهای دانشبنیان استراتژیک و آیندهنگر است یا اینها را در اعداد مسائل مختلف کشور میبینیم؟ هرکس وظیفهیی دارد. اهلقلم و اهل رسانه و هنر باید بدانند که اولاً نشاندادن اولویت کشور در این
مسیر بسیار حیاتی است. همینطور روایت که خود از مهمترین قدرتهای نرم است، میتواند در درازمدت، معنی ساخت ایران و فناوری ایرانی را عوض کند.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #زبان_فارسی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti