بیوگرافی سامانتا نیشیمورا
قسمت دوم
سم لارا را در آغوش کشید و به او گفت هر وقت آماده شد به ساحل بیاید و لارا یکی از پیستولهای راث را به او داد و گفت نزدیکش نگه دارد. سپس سم به دنبال بقیه رفت و لارا را برای سوگواری راث تنها گذاشت. لارا بعدا به آنها پیوست و سم و جونا او را در آغوش کشیدند. ریس در راه اندازی کشتی به مشکل برخورده بود که وایتمن به ساحل آمد و سم و بقیه دورش جمع شدند و فهمیدند سولاری او را دنبال کرده است. بعد از وقفهای کوتاه لارا برای پیدا کردن الکس ویس که به دنبال ابزار ریس رفته بود، به اندورنس رفت و سم با گروه ماند. بعد از آن گروه صدای انفجار عظیمی را شنید و دچار واهمه شد. با این حال لارا غروب با ابزار ریس برگشت و اعضا با فهمیدن اینکه الکس را هم از دست دادهاند متاسف شدند. اگرچه سم دیگر اشتیاقی نداشت و امیدوار بود دیگر هیچوقت نام هیمیکو را نشنود اما وایتمن درباره برخورد آنها با داستانهایی که به تمدن بازمیگشت صحبت کرد. بعد از بحث کوتاهی بین لارا و ریس، لارا دوباره به جستجوی پناهگاهی در اطراف پرداخت و سم به او گفت بدون لارا نمیرود. سم تلاش کرد کمی بخوابد اما کمی بعد سولاری به گروه حمله کرده و ریس را زخمی کرد. وایتمن هم سم را دزدید و تقدیم ماتیاس کرد. سم اجبارا لباس مراسم پوشید و به همراه وایتمن به صومعه برده شد. ماتیاس از وایتمن استفاده کرد تا حواس نگهبان را پرت کند و به همراه سم وارد صومعه شد و لارا آنها را تعقیب کرد. لارا خود را به آنها رساند و ماتیاس با گرفتن تیغه عصای خود مقابل سم، لارا را وادار به عقب نشینی کرد. بعد از اینکه صاعقه زند و آتش به راه افتاد لارا از آنها جدا شد و سم به بالای صومعه برده شد. ماتیاس سم را مقابل بدن قبلی هیمیکو برد و به هیمیکو گفت چیزی که به دنبالش بود را آورده است. جسد به زندگی برگشت و روحش شروع به انتقال به سم کرد و سم توانایی اجتناب نداشت. لارا موفق شد با کشتن ماتیاس و نابودی بقایای هیمیکو به مراسم پایان دهد. سم به هوش آمد و لارا را دید که خیره او بود و بخاطر نجات زندگیش از او تشکر کرد. با افتادن جسد هیمیکو طوفان نیز پایان یافت و خورشید از پشت ابرها نمایان شد. لارا سم را که بسیار ضعیف شده بود بلند کرد و تا کشتی برد و حالا که دیگر طوفانی مانع آنها نبود به راحتی جزیره را ترک کردند و بعدا توسط کشتی در حال عبور پیدا شدند.
بعد از یاماتای
هفتهها بعد از یاماتای، سم با کابوس از خواب بیدار شد و لارا با دیدن جای کبودی دست روی بازوی سم نگران او شد. لارا سعی کرد درباره یاماتای با او صحبت کند اما سم امتناع کرد و سر لارا فردا کشید. چند روز بعد سم پس از خرید مواد غذایی به خانه بازگشت و دوباره توسط فرقهای که سولاری را میپرستیدند دزدیده شد. سم به آنها گفت که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد لارا به دنبال آنها میاید. آنها بعدا برای سم روشن کردند که سم تنها نقش طعمه را ایفا میکند تا لارا به دام بیفتد و با قربانی کردنش ماتیاس بازگردد. زمانی که سم طی درگیری در مراسم به ماتسو حمله کرد و خونش را ریخت، از آنجا که ماتسو یک نگهبان بود خون او مراسم را تکمیل کرد و به طور ناخواسته باعث بازگردانی ماتیاس شد. ماتیاس ماتسو را تسخیر کرد اما لارا دوباره او را کشت و سم و ریس و جونا به ساحل فرار کردند و منتظر بازگشت لارا شدند.
رویدادهای پریپیات
وقتی لارا قصد داشت به پریپیات برود تا خواهر الکس، کاز ویس را ببیند سم مصمم بود همراه او برود با این حال لارا نپذیرفت و به تنهایی رفت. وقتی لارا با هم اتاقی جدیدی بازگشت سم و کاز سریع دوست شدند و سم به کاز کمک کرد ظاهرش را تغییر دهد تا سخت تر شناخته شود.
گروگان
زمانی که نواری از Las Serpientes Que Caminan دریافت میکنند که ادعا میکند گریم را (که در حوادث یاماتای کشته شد) دارند، آنها دو هفته وقت دارند تا پول را بپردازند اما پولی ندارند و با نقشه سم در پوشش مستندساز به Chupacabra مکزیک سفر میکنند. سم با قایق به جزیره میرود و عجیب رفتار میکند و با لارا پرخاش میکند. وقتی طوفان نزدیک قایق آنها میشود سم به آب میپرد و لارا سعی میکند جان او را از حمله کوسه نجات دهد که در کمال تعجب خود سم به کوسه حمله میکند و به چشمش میزند. در هنگام فیلمبرداری مستند، زنی محلی در روستا متوجه میشود سم تسخیر شده و باعث میشود سم بیهوش شود. سم سر اینکه لارا با او بی انصافانه برخورد میکند بحث میکند و لارا به تنهایی میرود تا گریم را پیدا کند و سم را به کاز و جونا میسپرد. آنها بعدا توسط فرقه دستگیر میشوند که سم و کودی گریمالدی میرسند و آنها را آزاد میکنند و سم یکی از اسیرکنندگان را با قمه میکشد. درست مثل اتفاقی که با کوسه افتاده بود، سم خاطرهای از این حادثه ندارد. سم در کاتانونی به آینه نگاه میکند و هیمیکو را به جای بازتاب خود میبیند.
#Biography
@TombRaider ™
قسمت دوم
سم لارا را در آغوش کشید و به او گفت هر وقت آماده شد به ساحل بیاید و لارا یکی از پیستولهای راث را به او داد و گفت نزدیکش نگه دارد. سپس سم به دنبال بقیه رفت و لارا را برای سوگواری راث تنها گذاشت. لارا بعدا به آنها پیوست و سم و جونا او را در آغوش کشیدند. ریس در راه اندازی کشتی به مشکل برخورده بود که وایتمن به ساحل آمد و سم و بقیه دورش جمع شدند و فهمیدند سولاری او را دنبال کرده است. بعد از وقفهای کوتاه لارا برای پیدا کردن الکس ویس که به دنبال ابزار ریس رفته بود، به اندورنس رفت و سم با گروه ماند. بعد از آن گروه صدای انفجار عظیمی را شنید و دچار واهمه شد. با این حال لارا غروب با ابزار ریس برگشت و اعضا با فهمیدن اینکه الکس را هم از دست دادهاند متاسف شدند. اگرچه سم دیگر اشتیاقی نداشت و امیدوار بود دیگر هیچوقت نام هیمیکو را نشنود اما وایتمن درباره برخورد آنها با داستانهایی که به تمدن بازمیگشت صحبت کرد. بعد از بحث کوتاهی بین لارا و ریس، لارا دوباره به جستجوی پناهگاهی در اطراف پرداخت و سم به او گفت بدون لارا نمیرود. سم تلاش کرد کمی بخوابد اما کمی بعد سولاری به گروه حمله کرده و ریس را زخمی کرد. وایتمن هم سم را دزدید و تقدیم ماتیاس کرد. سم اجبارا لباس مراسم پوشید و به همراه وایتمن به صومعه برده شد. ماتیاس از وایتمن استفاده کرد تا حواس نگهبان را پرت کند و به همراه سم وارد صومعه شد و لارا آنها را تعقیب کرد. لارا خود را به آنها رساند و ماتیاس با گرفتن تیغه عصای خود مقابل سم، لارا را وادار به عقب نشینی کرد. بعد از اینکه صاعقه زند و آتش به راه افتاد لارا از آنها جدا شد و سم به بالای صومعه برده شد. ماتیاس سم را مقابل بدن قبلی هیمیکو برد و به هیمیکو گفت چیزی که به دنبالش بود را آورده است. جسد به زندگی برگشت و روحش شروع به انتقال به سم کرد و سم توانایی اجتناب نداشت. لارا موفق شد با کشتن ماتیاس و نابودی بقایای هیمیکو به مراسم پایان دهد. سم به هوش آمد و لارا را دید که خیره او بود و بخاطر نجات زندگیش از او تشکر کرد. با افتادن جسد هیمیکو طوفان نیز پایان یافت و خورشید از پشت ابرها نمایان شد. لارا سم را که بسیار ضعیف شده بود بلند کرد و تا کشتی برد و حالا که دیگر طوفانی مانع آنها نبود به راحتی جزیره را ترک کردند و بعدا توسط کشتی در حال عبور پیدا شدند.
بعد از یاماتای
هفتهها بعد از یاماتای، سم با کابوس از خواب بیدار شد و لارا با دیدن جای کبودی دست روی بازوی سم نگران او شد. لارا سعی کرد درباره یاماتای با او صحبت کند اما سم امتناع کرد و سر لارا فردا کشید. چند روز بعد سم پس از خرید مواد غذایی به خانه بازگشت و دوباره توسط فرقهای که سولاری را میپرستیدند دزدیده شد. سم به آنها گفت که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد لارا به دنبال آنها میاید. آنها بعدا برای سم روشن کردند که سم تنها نقش طعمه را ایفا میکند تا لارا به دام بیفتد و با قربانی کردنش ماتیاس بازگردد. زمانی که سم طی درگیری در مراسم به ماتسو حمله کرد و خونش را ریخت، از آنجا که ماتسو یک نگهبان بود خون او مراسم را تکمیل کرد و به طور ناخواسته باعث بازگردانی ماتیاس شد. ماتیاس ماتسو را تسخیر کرد اما لارا دوباره او را کشت و سم و ریس و جونا به ساحل فرار کردند و منتظر بازگشت لارا شدند.
رویدادهای پریپیات
وقتی لارا قصد داشت به پریپیات برود تا خواهر الکس، کاز ویس را ببیند سم مصمم بود همراه او برود با این حال لارا نپذیرفت و به تنهایی رفت. وقتی لارا با هم اتاقی جدیدی بازگشت سم و کاز سریع دوست شدند و سم به کاز کمک کرد ظاهرش را تغییر دهد تا سخت تر شناخته شود.
گروگان
زمانی که نواری از Las Serpientes Que Caminan دریافت میکنند که ادعا میکند گریم را (که در حوادث یاماتای کشته شد) دارند، آنها دو هفته وقت دارند تا پول را بپردازند اما پولی ندارند و با نقشه سم در پوشش مستندساز به Chupacabra مکزیک سفر میکنند. سم با قایق به جزیره میرود و عجیب رفتار میکند و با لارا پرخاش میکند. وقتی طوفان نزدیک قایق آنها میشود سم به آب میپرد و لارا سعی میکند جان او را از حمله کوسه نجات دهد که در کمال تعجب خود سم به کوسه حمله میکند و به چشمش میزند. در هنگام فیلمبرداری مستند، زنی محلی در روستا متوجه میشود سم تسخیر شده و باعث میشود سم بیهوش شود. سم سر اینکه لارا با او بی انصافانه برخورد میکند بحث میکند و لارا به تنهایی میرود تا گریم را پیدا کند و سم را به کاز و جونا میسپرد. آنها بعدا توسط فرقه دستگیر میشوند که سم و کودی گریمالدی میرسند و آنها را آزاد میکنند و سم یکی از اسیرکنندگان را با قمه میکشد. درست مثل اتفاقی که با کوسه افتاده بود، سم خاطرهای از این حادثه ندارد. سم در کاتانونی به آینه نگاه میکند و هیمیکو را به جای بازتاب خود میبیند.
#Biography
@TombRaider ™
بیوگرافی سامانتا نیشیمورا
قسمت سوم
علیرغم اینکه لارا مراسم را متوقف کرد روح هیمیکو با موفقیت وارد بدن سم شده بود. بعد بازگشت به خانه سم سرد و عجیب بود. لارا تمایلش برای کمک به سم را نشان داد اما سم نپذیرفت و معتقد بود خودش میتواند مشکلاتش را حل کند و لارا را متهم به فرار کردن از مشکلاتی که خودش دارد کرد. هنگامیکه سم برای پیاده روی به بیرون رفت بخاطر حمله به مردی که از او مسیر را پرسیده بود دستگیر شد و چون به نظر میرسید برای دیگران و خودش خطرناک باشد به بیمارستان روانی منتقل شد. لارا برای دیدن او رفت و هیمیکو برایش فاش کرد درون سم رخنه کرد و باعث واهمه لارا شد. در آخرین مکالمه سم به لارا گفت هیچکس نمیتواند به او کمک کند و با او خداحافظی کرد. از آن به بعد سم با هیچکس ملاقات نمیکرد.
به زنجیر کشیدن روح هیمیکو
سم از لحاظ ذهنی برای این کار مناسب نبود اما باید بخاطر حمله خود محاکمه میشد. او به موسسه Halburg در سوئد منتقل شد که احتمالا تصمیم مادرش بود. با این حال ترینیتی مراقب ساختمان بود و حال سم تحت نظر دکتر تافی رو به وخامت گذاشت. شبی دیروقت سم که به نظر اکنون به طور کامل تحت کنترل هیمیکو بود پرستاری را کشت و با پنج بیمار دیگر فرار کرد. سم از آنچه هیمیکو انجام میداد آگاه بود اما قادر به مبارزه با آن نبود در این هنگام ارواح دیگر که با پروفسور مارو (دوست لارا) دوست بودند توانستند با سم در ارتباط باشند اما قادر به کمک به او نبودند.
آزادی از هیمیکو
هیمیکو میکوشید به یاماتای برسد که با نیروهای ترینیتی و لارا کرافت که از زمان فرار از هالبرگ او را تعقیب میکردند روبرو شد. لارا با هیمیکو جنگید و توانست سم/هیمیکو را از ساختمان بیرون بیاورد تا ترینیتی نتواند به او آسیب برساند. لارا سعی کرد با سم صحبت کند و خواهش کرد با هیمیکو مبارزه کند اما هیمیکو تلاش کرد فرار کند، خوشبختانه لارا توانست جلوی او را بگیرد. با بیهوشی هیمیکو آنها به انباری که جونا در آن آینه وی (تنها چیزی که میتوانست روح هیمیکو را از بدن سم خارج کند) را کار گذاشته بود رفتند. وقتی سم و هیمیکو به خود آمدند شروع به مبارزه برای کنترل بدن کردند. هیمیکو از سم خواست او را اطاعت کند و گفت این بدن حتی قبل از اینکه او به دنیا بیاید متعلق به او بوده و با این حال سم توانست با او مبارزه کند و با استفاده از چاقویی که پنهان کرده بود به شکمش چاقو زد و باعث ترس همه شد. با طلوع آفتاب جونا پنجرههای انبار را باز کرد تا تمامی آینههای اتاق فعال شوند اما هیمیکو چشمانش را باز نکرد تا برق آینه به چشمانش نتابد. سپس لارا به سم گفت چشمانش را باز کند و این تنها راه رهایی از هیمیکو هست. سم قبل از اینکه بیهوش شود چشمانش را باز کرد و هیمیکو مجبور شد به آینه وی نگاه کند در نتیجه روح هیمیکو از بدن سم خارج و برای همیشه در آینه به دام افتاد. سم به بیمارستان برده شد و سلامت خود را به دست آورد. لارا با مادر او صحبت کرد و گفت سم را در جایی امن نگه دارد تا ترینیتی نتواند او را پیدا کند.
توهم
ماهها پس از ترک سم لارا برای گرفتن انتقام پدرش و محافظت از سم به دنبال یافتن رهبر ترینیتی بود. جستجو او را به قطب جنوب کشاند و در آنجا مورد حمله نیروی ترینیتی، زنی به نام نادیا که فرستاده شده بود تا او را دستگیر کند قرار گرفت. نادیا لارا را نکشت در عوض او را به Tree of Eden برد و مجبور کرد پوست درخت بخورد. لارا بعد این کار دچار توهم شدیدی شد و تمام کسانیکه مجبور شده بود بکشد، کسانیکه نتوانست نجات دهد و کسانیکه به دردسر انداخته بود را در توهماتش دید. سم هم در میان آنها بود ولی برخلاف دیگر توهمات که نشان دهنده گناه و ترس لارا بود سم نقاط قوت لارا را بازتاب میداد و سعی کرد کمک کند. لارا خاطرات دشمنان را از سر بیرون کرد اما وقتی توهم سم پدیدار شد و از لارا پرسید با او چه کرده لارا او را در آغوش گرفت و سعی کرد او را به خاطر بسپرد.
شخصیت و خصوصیات
سم دختری شاد و سرزنده و علاقمند به ماجراجویی در کنار بهترین دوستش لارا کرافت هست. آنها سفرهای زیادی با هم داشتند و سم اغلب سعی میکرد لارا را از کتابهایش دور کند و به کلوب یا دیدن پسرها و امثال آن ببرد. سم به خاطر نحوه بزرگ شدنش واقعا نمیتوانست درک کند چرا لارا حاضر به استفاده از ثروتش نیست و گاهی سر به سر او میگذاشت. سم کمی سر به هواست و وقتی سعی میکند در تعمیر کشتی کمک کند برعکس باعث آزردگی گروه میشود. سم مبتکر و زرنگ است و بعد از اینکه گمان میبرند گریم زنده است لارا را متقاعد میکند تا در پوشش اعضای فیلمبرداری مستند به مکزیک بروند. او به شدت وفادار و مراقب لاراست و از ریس میخواهد بخاطر مرگ راث لارا را سرزنش نکند و اظهار میکند بدون لارا یاماتای را ترک نمیکند.
#Biography
@TombRaider ™️
قسمت سوم
علیرغم اینکه لارا مراسم را متوقف کرد روح هیمیکو با موفقیت وارد بدن سم شده بود. بعد بازگشت به خانه سم سرد و عجیب بود. لارا تمایلش برای کمک به سم را نشان داد اما سم نپذیرفت و معتقد بود خودش میتواند مشکلاتش را حل کند و لارا را متهم به فرار کردن از مشکلاتی که خودش دارد کرد. هنگامیکه سم برای پیاده روی به بیرون رفت بخاطر حمله به مردی که از او مسیر را پرسیده بود دستگیر شد و چون به نظر میرسید برای دیگران و خودش خطرناک باشد به بیمارستان روانی منتقل شد. لارا برای دیدن او رفت و هیمیکو برایش فاش کرد درون سم رخنه کرد و باعث واهمه لارا شد. در آخرین مکالمه سم به لارا گفت هیچکس نمیتواند به او کمک کند و با او خداحافظی کرد. از آن به بعد سم با هیچکس ملاقات نمیکرد.
به زنجیر کشیدن روح هیمیکو
سم از لحاظ ذهنی برای این کار مناسب نبود اما باید بخاطر حمله خود محاکمه میشد. او به موسسه Halburg در سوئد منتقل شد که احتمالا تصمیم مادرش بود. با این حال ترینیتی مراقب ساختمان بود و حال سم تحت نظر دکتر تافی رو به وخامت گذاشت. شبی دیروقت سم که به نظر اکنون به طور کامل تحت کنترل هیمیکو بود پرستاری را کشت و با پنج بیمار دیگر فرار کرد. سم از آنچه هیمیکو انجام میداد آگاه بود اما قادر به مبارزه با آن نبود در این هنگام ارواح دیگر که با پروفسور مارو (دوست لارا) دوست بودند توانستند با سم در ارتباط باشند اما قادر به کمک به او نبودند.
آزادی از هیمیکو
هیمیکو میکوشید به یاماتای برسد که با نیروهای ترینیتی و لارا کرافت که از زمان فرار از هالبرگ او را تعقیب میکردند روبرو شد. لارا با هیمیکو جنگید و توانست سم/هیمیکو را از ساختمان بیرون بیاورد تا ترینیتی نتواند به او آسیب برساند. لارا سعی کرد با سم صحبت کند و خواهش کرد با هیمیکو مبارزه کند اما هیمیکو تلاش کرد فرار کند، خوشبختانه لارا توانست جلوی او را بگیرد. با بیهوشی هیمیکو آنها به انباری که جونا در آن آینه وی (تنها چیزی که میتوانست روح هیمیکو را از بدن سم خارج کند) را کار گذاشته بود رفتند. وقتی سم و هیمیکو به خود آمدند شروع به مبارزه برای کنترل بدن کردند. هیمیکو از سم خواست او را اطاعت کند و گفت این بدن حتی قبل از اینکه او به دنیا بیاید متعلق به او بوده و با این حال سم توانست با او مبارزه کند و با استفاده از چاقویی که پنهان کرده بود به شکمش چاقو زد و باعث ترس همه شد. با طلوع آفتاب جونا پنجرههای انبار را باز کرد تا تمامی آینههای اتاق فعال شوند اما هیمیکو چشمانش را باز نکرد تا برق آینه به چشمانش نتابد. سپس لارا به سم گفت چشمانش را باز کند و این تنها راه رهایی از هیمیکو هست. سم قبل از اینکه بیهوش شود چشمانش را باز کرد و هیمیکو مجبور شد به آینه وی نگاه کند در نتیجه روح هیمیکو از بدن سم خارج و برای همیشه در آینه به دام افتاد. سم به بیمارستان برده شد و سلامت خود را به دست آورد. لارا با مادر او صحبت کرد و گفت سم را در جایی امن نگه دارد تا ترینیتی نتواند او را پیدا کند.
توهم
ماهها پس از ترک سم لارا برای گرفتن انتقام پدرش و محافظت از سم به دنبال یافتن رهبر ترینیتی بود. جستجو او را به قطب جنوب کشاند و در آنجا مورد حمله نیروی ترینیتی، زنی به نام نادیا که فرستاده شده بود تا او را دستگیر کند قرار گرفت. نادیا لارا را نکشت در عوض او را به Tree of Eden برد و مجبور کرد پوست درخت بخورد. لارا بعد این کار دچار توهم شدیدی شد و تمام کسانیکه مجبور شده بود بکشد، کسانیکه نتوانست نجات دهد و کسانیکه به دردسر انداخته بود را در توهماتش دید. سم هم در میان آنها بود ولی برخلاف دیگر توهمات که نشان دهنده گناه و ترس لارا بود سم نقاط قوت لارا را بازتاب میداد و سعی کرد کمک کند. لارا خاطرات دشمنان را از سر بیرون کرد اما وقتی توهم سم پدیدار شد و از لارا پرسید با او چه کرده لارا او را در آغوش گرفت و سعی کرد او را به خاطر بسپرد.
شخصیت و خصوصیات
سم دختری شاد و سرزنده و علاقمند به ماجراجویی در کنار بهترین دوستش لارا کرافت هست. آنها سفرهای زیادی با هم داشتند و سم اغلب سعی میکرد لارا را از کتابهایش دور کند و به کلوب یا دیدن پسرها و امثال آن ببرد. سم به خاطر نحوه بزرگ شدنش واقعا نمیتوانست درک کند چرا لارا حاضر به استفاده از ثروتش نیست و گاهی سر به سر او میگذاشت. سم کمی سر به هواست و وقتی سعی میکند در تعمیر کشتی کمک کند برعکس باعث آزردگی گروه میشود. سم مبتکر و زرنگ است و بعد از اینکه گمان میبرند گریم زنده است لارا را متقاعد میکند تا در پوشش اعضای فیلمبرداری مستند به مکزیک بروند. او به شدت وفادار و مراقب لاراست و از ریس میخواهد بخاطر مرگ راث لارا را سرزنش نکند و اظهار میکند بدون لارا یاماتای را ترک نمیکند.
#Biography
@TombRaider ™️
آماندا ایورت ( Amanda Evert )
◹ پروفایل 👩🏻🦳🖤◸
وضعیت: زنده / جنسیت: مونث / رنگ چشم: آبی / رنگ مو: بلوند (طبیعی/روشن تر رنگ شده) / ملیت: آمریکایی / حرفه: فیلسوف مابعدالطبیعی / خانواده: لیسا (خواهر)، ویلیام (برادر)، استفن(برادر) / وفاداران: لارا کرافت (دوست بچگی)، جاکلین ناتلا (موقتا)، هیولای زوری / دشمنان: ناتلا، همزاد لارا / به تصویر کشیده شده توسط: کت سوسی
◹ آماندا ایورت تا قبل از حادثه پرو دوست صمیمی لارا کرافت بود. او فیلسوف مابعدالطبیعی و شیفته جستجوی حقیقت بود که اغلب رویای اکتشاف حقایق فراموش شده درباره دانسته های عرفانی دنیا را به وسیله علم مدرن داشت. او ضد قهرمان اصلی بازی Tomb Raider: Legend و دومین ضدقهرمان بازی Tomb Raider: Underworld میباشد.◸
◹ اوایل زندگی ◸
آماندا همراه با هم دانشگاهیهایش و بهترین دوستش لارا کرافت برای سفری تحقیقاتی به پرو رفت تا دوستش را طی اکتشاف سبستم غاری که درباره آن سر به سرش میگذاشت را دنبال کند. با این حال، زمانی که Force Monster مرموزی شروع به کُشتن هم دانشگاهی هایشان کرد، ماجراجویی لذتبخش آنها متوقف شد. آماندا و لارا در هنگام فرار، به بن بست رسیدند و در اتاق بزرگی گیر افتادند. آماندا سنگ شبح (Wraith Stone) را کشف کرد و با باور بر اینکه ممکن است در را باز کند سنگ را از دیوار کشید که باعث ناپدیدی هیولای نیرو شده و در را باز کرد. آنها تلاش کردند فرار کنند اما پای آماندا بین سنگهای سقوط کرده گیر کرد و او را از لارا جدا نمود. آب شروع به بالا آمدن کرد، لارا سعی کرد دریچه را بلند کند اما ظاهرا آماندا توسط سنگهای بیشتری محاصره شده بود و لارا چارهای جز رفتن نداشت. آماندا به خاطر بهره برداری از قدرتهای تاریک هیولای نیرو جان سالم به در برد و احساس خشم و دلخوری شدیدی نسبت به دوست سابقش در او شکل گرفت. او سبک جدیدی در لباس پوشیدن انتخاب کرد که تم گوتیک را منعکس میکرد، به همراه خالکوبیهای بی شمار و نگرشی کاملا جدید. در مقطعی، او با جیمز روتلند دیدار کرد و این دو رابطه عاشقانهای برقرار کردند. آماندا بعدها با جاکلین ناتلا آشنا شد و او را به دام انداخت. او از این آتلانتیسی به عنوان راهی برای کسب اطلاعات بیشتر درباره آوالون استفاده کرد و با وجود اینکه هنوز ناتلا را زندانی نگه داشته بود با او اتحادی ساختگی شکل داد. او از دانش و منابع ناتلا برای تلاش و کشفِ راهی برای رسیدن به آوالون استفاده کرد. آماندا به بولیوی رفت تا با استفاده از "Dais" به آوالون برسد که از بخت بدش لارا جلوی او را گرفت. سکو بدون کلید بی فایده بود و آماندا با هلیکوپتر گریخت تا کلید را، که شمشیری قدیمی و شکسته بود پیدا کند. او روتلند را به غنا فرستاد تا قطعات شمشیر را گردآوری کند و خودش درصدد یافتن کلید Ghalali در خانه لارا در انگلستان شد که عنصر لازم برای تعمیر شمشیر بود. او دست خالی آنجا را ترک کرد و سپس به قزاقستان رفت تا قطعه شمشیر را از تسهیلات قدیمی شوروی بیابد. آماندا با گروهی از مزدوران وارد شد و دستور کشتار تمامی سربازان حاضر در پایگاه را داد. لارا او را پیدا و سعی کرد عذرخواهی کند اما آماندا نپذیرفت و به افرادش دستور داد نگذارند لارا آنها را تعقیب کند. لارا برتری یافت و دوباره کوشید تا چیزی که در پرو رخ داده بود را توضیح دهد که آماندا باز هم بی ادبانه نپذیرفت و سنگ شبح Wraith را را آویزان به گردنش به لارا نشان داد و توضیح داد چطور از سنگ استفاده کرده تا هیولای زوری را آزاد کند. او به لارا هشدار داد سر راه هیولا نایستد و سعی کرد تا تکه شمشیر را آزاد کند که لارا زودتر به آن رسید و تسهیلات در شعله های آتش گرفتار شد و هر دو به صورت جداگانه فرار کردند. آماندا بازی دیگر و به دنبال لارا و شمشیر تعمیر شده به بولیوی بازگشت و دستور داد مردانش به لارا حمله کنند. لارا شمشیر شاه آرتور را از جایگاهش کشید و افراد آماندا و روتلند را کشت. آماندا که بسیار خشمگین شده بود به Force Monster دستور داد برای تلافی لارا را به قتل برساند اما باری دیگر ناموفق بود و لارا توانست موجود را برای همیشه بکشد. لحظات آخر این آشوب آماندا با ضربه لارا بیهوش شد. لارا سنگ شبح (Wraith Stone) را ضبط کرد و در نهایت با Dais (سکو) روبرو شد. او با موفقیت از اکسکالیبور برای باز کردن دروازه استفاده کرد و با دیدن مادرش مبهوت شد و دریافت در حال تماشای گذشته خودش است. آماندا خطاب به آملیا گفت که باید همین حالا کلید را خارج کند یا اینکه دخترش میمیرد. آملیا تردید نکرد و سریعا شمشیر را کشید و تماس قطع شد. لارا فهمید آماندا یکی از افراد مقصر در ناپدید شدن مادر او بود و خواستار این شد بداند مادرش کجاست. آماندا فاش کرد که مادر لارا در آوالون هست و لارا با زدن لگدی به او آنجا را ترک کرد.◸
◹ ترجمه با کمک شایان دوست عزیزم لینگ میلی 💛
#Biography
@TombRaider ™️
◹ پروفایل 👩🏻🦳🖤◸
وضعیت: زنده / جنسیت: مونث / رنگ چشم: آبی / رنگ مو: بلوند (طبیعی/روشن تر رنگ شده) / ملیت: آمریکایی / حرفه: فیلسوف مابعدالطبیعی / خانواده: لیسا (خواهر)، ویلیام (برادر)، استفن(برادر) / وفاداران: لارا کرافت (دوست بچگی)، جاکلین ناتلا (موقتا)، هیولای زوری / دشمنان: ناتلا، همزاد لارا / به تصویر کشیده شده توسط: کت سوسی
◹ آماندا ایورت تا قبل از حادثه پرو دوست صمیمی لارا کرافت بود. او فیلسوف مابعدالطبیعی و شیفته جستجوی حقیقت بود که اغلب رویای اکتشاف حقایق فراموش شده درباره دانسته های عرفانی دنیا را به وسیله علم مدرن داشت. او ضد قهرمان اصلی بازی Tomb Raider: Legend و دومین ضدقهرمان بازی Tomb Raider: Underworld میباشد.◸
◹ اوایل زندگی ◸
آماندا همراه با هم دانشگاهیهایش و بهترین دوستش لارا کرافت برای سفری تحقیقاتی به پرو رفت تا دوستش را طی اکتشاف سبستم غاری که درباره آن سر به سرش میگذاشت را دنبال کند. با این حال، زمانی که Force Monster مرموزی شروع به کُشتن هم دانشگاهی هایشان کرد، ماجراجویی لذتبخش آنها متوقف شد. آماندا و لارا در هنگام فرار، به بن بست رسیدند و در اتاق بزرگی گیر افتادند. آماندا سنگ شبح (Wraith Stone) را کشف کرد و با باور بر اینکه ممکن است در را باز کند سنگ را از دیوار کشید که باعث ناپدیدی هیولای نیرو شده و در را باز کرد. آنها تلاش کردند فرار کنند اما پای آماندا بین سنگهای سقوط کرده گیر کرد و او را از لارا جدا نمود. آب شروع به بالا آمدن کرد، لارا سعی کرد دریچه را بلند کند اما ظاهرا آماندا توسط سنگهای بیشتری محاصره شده بود و لارا چارهای جز رفتن نداشت. آماندا به خاطر بهره برداری از قدرتهای تاریک هیولای نیرو جان سالم به در برد و احساس خشم و دلخوری شدیدی نسبت به دوست سابقش در او شکل گرفت. او سبک جدیدی در لباس پوشیدن انتخاب کرد که تم گوتیک را منعکس میکرد، به همراه خالکوبیهای بی شمار و نگرشی کاملا جدید. در مقطعی، او با جیمز روتلند دیدار کرد و این دو رابطه عاشقانهای برقرار کردند. آماندا بعدها با جاکلین ناتلا آشنا شد و او را به دام انداخت. او از این آتلانتیسی به عنوان راهی برای کسب اطلاعات بیشتر درباره آوالون استفاده کرد و با وجود اینکه هنوز ناتلا را زندانی نگه داشته بود با او اتحادی ساختگی شکل داد. او از دانش و منابع ناتلا برای تلاش و کشفِ راهی برای رسیدن به آوالون استفاده کرد. آماندا به بولیوی رفت تا با استفاده از "Dais" به آوالون برسد که از بخت بدش لارا جلوی او را گرفت. سکو بدون کلید بی فایده بود و آماندا با هلیکوپتر گریخت تا کلید را، که شمشیری قدیمی و شکسته بود پیدا کند. او روتلند را به غنا فرستاد تا قطعات شمشیر را گردآوری کند و خودش درصدد یافتن کلید Ghalali در خانه لارا در انگلستان شد که عنصر لازم برای تعمیر شمشیر بود. او دست خالی آنجا را ترک کرد و سپس به قزاقستان رفت تا قطعه شمشیر را از تسهیلات قدیمی شوروی بیابد. آماندا با گروهی از مزدوران وارد شد و دستور کشتار تمامی سربازان حاضر در پایگاه را داد. لارا او را پیدا و سعی کرد عذرخواهی کند اما آماندا نپذیرفت و به افرادش دستور داد نگذارند لارا آنها را تعقیب کند. لارا برتری یافت و دوباره کوشید تا چیزی که در پرو رخ داده بود را توضیح دهد که آماندا باز هم بی ادبانه نپذیرفت و سنگ شبح Wraith را را آویزان به گردنش به لارا نشان داد و توضیح داد چطور از سنگ استفاده کرده تا هیولای زوری را آزاد کند. او به لارا هشدار داد سر راه هیولا نایستد و سعی کرد تا تکه شمشیر را آزاد کند که لارا زودتر به آن رسید و تسهیلات در شعله های آتش گرفتار شد و هر دو به صورت جداگانه فرار کردند. آماندا بازی دیگر و به دنبال لارا و شمشیر تعمیر شده به بولیوی بازگشت و دستور داد مردانش به لارا حمله کنند. لارا شمشیر شاه آرتور را از جایگاهش کشید و افراد آماندا و روتلند را کشت. آماندا که بسیار خشمگین شده بود به Force Monster دستور داد برای تلافی لارا را به قتل برساند اما باری دیگر ناموفق بود و لارا توانست موجود را برای همیشه بکشد. لحظات آخر این آشوب آماندا با ضربه لارا بیهوش شد. لارا سنگ شبح (Wraith Stone) را ضبط کرد و در نهایت با Dais (سکو) روبرو شد. او با موفقیت از اکسکالیبور برای باز کردن دروازه استفاده کرد و با دیدن مادرش مبهوت شد و دریافت در حال تماشای گذشته خودش است. آماندا خطاب به آملیا گفت که باید همین حالا کلید را خارج کند یا اینکه دخترش میمیرد. آملیا تردید نکرد و سریعا شمشیر را کشید و تماس قطع شد. لارا فهمید آماندا یکی از افراد مقصر در ناپدید شدن مادر او بود و خواستار این شد بداند مادرش کجاست. آماندا فاش کرد که مادر لارا در آوالون هست و لارا با زدن لگدی به او آنجا را ترک کرد.◸
◹ ترجمه با کمک شایان دوست عزیزم لینگ میلی 💛
#Biography
@TombRaider ™️
بیوگرافی سامانتا نیشیمورا (Samantha Nishimura)
◹مهارت و تواناییها◸
سم تجربیات فیلمسازی در شمالگان، کنگو و دشت سرخ را دارد. او در مبارزه مهارت زیادی ندارد اما طرز استفاده از اسلحه را میداند.
◹ ظاهر ◸
سم زن جوان و جذابی ست که ویژگی های چهره آسیایی نظیر پوست نرم و روشن و چشمان قهوه ای را داراست. چشمان او گاهی در کمیک آبی روشن نشان داده شده است. سم موهای قهوه ای تیره دارد که در کمیک سیاه ترسیم شده و حالت موهایش هم چتری هست. هیکل او باریک و قدش معادل 165 سانتی متر هست. بعد از مبارزه نهایی با هیمیکو سم اسکاری بر روی سمت چپ شکمش به دست آورد که در نتیجه چاقو زدن او به خودش بود. این زخم بعد از شکست و نابودی هیمیکو، هنگامی که لارا سم را به بیمارستان برد بخیه خورد.
◹ لباس ◸
سم به اصالت خود پایبند بوده و لباس هایی که خیلی دور از اصالت او باشند نمیپوشد. او زیباست و مغرور از زیباییش به مد روز گرایش دارد. او موهایش را چتری میکند اما زمانی که لارا اولین بار او را دیده بود نیمی از موهای سرش را تراشیده بود. سم یکی از دو شخصیتی هست که دو لباس در بازی دارد (بدون حساب کردن لباس های دی ال سی لارا). او ابتدا ژاکتی آستین کوتاه قهوه ای رنگ به همراه تی شرتی یقه v دارد و چکمه های موتورسواری پاشنه بلند پوشیده. دومین پوشش او ردای مراسم به همراه سربند گل هست.
◹ روابط ◸
هیسائو نیشیمورا
رابطه سم با پدرش تیره و تار است چرا که سم کودکی سختی داشت و مدام از مدارس اخراج میشد یا مجبور به توضیح بود. بعد از اینکه سم مورد تسخیر هیمیکو قرار گرفت و از بیمارستان فرار کرد هیسائو و همسرش برای درخواست هرگونه اطلاعات در مورد محل نگهداری دخترشان درخواست مرخص شدنش را دادند.
آنتونیا نیشیمورا
سم رابطه خوبی با مادرش ندارد و دلیل آن رفتار سم مثل بچه هاست. با این حال آنتونیا اهمیت زیادی به دخترش میدهد و بخاطر وضعیت بد سم در بیمارستان شاکی میشود و آشکار با لارا مشکل دارد و او را دلیل شرایط فعلی سم میداند.
لارا کرافت
ملاقات سم با لارا در ترم اول دانشگاه او اتفاق افتاد. آنها فورا دوست شدند و به کشورهایی مانند چین و آفریقا سفر کردند و با هم به باشگاه های شبانه میرفتند. سم با لارا در مورد تاریخچه خانوادگیش و ارتباط با پادشاهی از دست رفته یاماتای که لارا مبهوت آن شده بود شروع به مطالعه کرد و برای کمک به لارا کار خود را در باستان شناسی آغاز کرد و حتی به تامین بودجه سفر نیز کمک کرد. بعد از خرابی کشتی در یاماتای سم دستگیر شد اما به زحمت توانست با لارا تماس بگیرد. لارا قول داد او را به خانه میبرد. علیرغم آشوبی که در جزیره حکم فرما بود سم به لارا ایمان و اعتماد داشت. در هنگام سفر به پریپیات هم سم بارها خواست به لارا کمک کند. بعد از اینکه سم توسط هیمیکو تسخیر شد، لارا تمام اروپا را به دنبال او سفر کرد تا موفق شد مالکیت هیمیکو بر بدن سم را بشکند. همچنین بعد از روبرویی با یکی از سران ترینیتی که زنی به نام نادیا بود، هنگامی که لارا مجبور شد تا پوسته درختی که ادعا میشد "درخت بهشت" هست را بخورد و کابوس های بی رحمانه ای را شاهد بود سم سعی کرد با دور کردن لارا از خاطرات کسانی که کشته بود به او کمک کند. لارا انتخاب کرد تا خاطرات سم را به جای فراموشی زنده نگه دارد که این نشان میداد چقدر او برایش مهم بود. در پاره ای بین رویدادهای Inferno و Shadow of the Tomb Raider وقتی که لارا و جونا در بالی هستند سم با لارا تماس میگیرد و لارا میگوید پیش او باز خواهد گشت و این نشان میدهد حتی بعد از رخدادهای هیمیکو آن دو رابطه خود را حفظ کرده اند.
کنراد راث
سم و راث با هم خوب بودند و راث به او اجازه داده بود تا از هر چیز کشتی فیلم برداری کند.
جونا مایاوا
با آنکه این دو زیاد با هم حرف نمیزنند کاملا پیداست که رابطه دوستی عمیقی داشته و به یکدیگر اعتماد دارند.
انگوس گریمالدی
سم و انگوس نسبتا با هم خوب بودند و گریم عاشق این بود که داستانهایش را برای مستند بازگو کند. در اسنادی که لارا در یاماتای پیدا میکند واضح میشود که او نگران امنیت سم، لارا و الکس بود و به آنها اهمیت میداد.
#Biography
@TombRaider ™️
◹مهارت و تواناییها◸
سم تجربیات فیلمسازی در شمالگان، کنگو و دشت سرخ را دارد. او در مبارزه مهارت زیادی ندارد اما طرز استفاده از اسلحه را میداند.
◹ ظاهر ◸
سم زن جوان و جذابی ست که ویژگی های چهره آسیایی نظیر پوست نرم و روشن و چشمان قهوه ای را داراست. چشمان او گاهی در کمیک آبی روشن نشان داده شده است. سم موهای قهوه ای تیره دارد که در کمیک سیاه ترسیم شده و حالت موهایش هم چتری هست. هیکل او باریک و قدش معادل 165 سانتی متر هست. بعد از مبارزه نهایی با هیمیکو سم اسکاری بر روی سمت چپ شکمش به دست آورد که در نتیجه چاقو زدن او به خودش بود. این زخم بعد از شکست و نابودی هیمیکو، هنگامی که لارا سم را به بیمارستان برد بخیه خورد.
◹ لباس ◸
سم به اصالت خود پایبند بوده و لباس هایی که خیلی دور از اصالت او باشند نمیپوشد. او زیباست و مغرور از زیباییش به مد روز گرایش دارد. او موهایش را چتری میکند اما زمانی که لارا اولین بار او را دیده بود نیمی از موهای سرش را تراشیده بود. سم یکی از دو شخصیتی هست که دو لباس در بازی دارد (بدون حساب کردن لباس های دی ال سی لارا). او ابتدا ژاکتی آستین کوتاه قهوه ای رنگ به همراه تی شرتی یقه v دارد و چکمه های موتورسواری پاشنه بلند پوشیده. دومین پوشش او ردای مراسم به همراه سربند گل هست.
◹ روابط ◸
هیسائو نیشیمورا
رابطه سم با پدرش تیره و تار است چرا که سم کودکی سختی داشت و مدام از مدارس اخراج میشد یا مجبور به توضیح بود. بعد از اینکه سم مورد تسخیر هیمیکو قرار گرفت و از بیمارستان فرار کرد هیسائو و همسرش برای درخواست هرگونه اطلاعات در مورد محل نگهداری دخترشان درخواست مرخص شدنش را دادند.
آنتونیا نیشیمورا
سم رابطه خوبی با مادرش ندارد و دلیل آن رفتار سم مثل بچه هاست. با این حال آنتونیا اهمیت زیادی به دخترش میدهد و بخاطر وضعیت بد سم در بیمارستان شاکی میشود و آشکار با لارا مشکل دارد و او را دلیل شرایط فعلی سم میداند.
لارا کرافت
ملاقات سم با لارا در ترم اول دانشگاه او اتفاق افتاد. آنها فورا دوست شدند و به کشورهایی مانند چین و آفریقا سفر کردند و با هم به باشگاه های شبانه میرفتند. سم با لارا در مورد تاریخچه خانوادگیش و ارتباط با پادشاهی از دست رفته یاماتای که لارا مبهوت آن شده بود شروع به مطالعه کرد و برای کمک به لارا کار خود را در باستان شناسی آغاز کرد و حتی به تامین بودجه سفر نیز کمک کرد. بعد از خرابی کشتی در یاماتای سم دستگیر شد اما به زحمت توانست با لارا تماس بگیرد. لارا قول داد او را به خانه میبرد. علیرغم آشوبی که در جزیره حکم فرما بود سم به لارا ایمان و اعتماد داشت. در هنگام سفر به پریپیات هم سم بارها خواست به لارا کمک کند. بعد از اینکه سم توسط هیمیکو تسخیر شد، لارا تمام اروپا را به دنبال او سفر کرد تا موفق شد مالکیت هیمیکو بر بدن سم را بشکند. همچنین بعد از روبرویی با یکی از سران ترینیتی که زنی به نام نادیا بود، هنگامی که لارا مجبور شد تا پوسته درختی که ادعا میشد "درخت بهشت" هست را بخورد و کابوس های بی رحمانه ای را شاهد بود سم سعی کرد با دور کردن لارا از خاطرات کسانی که کشته بود به او کمک کند. لارا انتخاب کرد تا خاطرات سم را به جای فراموشی زنده نگه دارد که این نشان میداد چقدر او برایش مهم بود. در پاره ای بین رویدادهای Inferno و Shadow of the Tomb Raider وقتی که لارا و جونا در بالی هستند سم با لارا تماس میگیرد و لارا میگوید پیش او باز خواهد گشت و این نشان میدهد حتی بعد از رخدادهای هیمیکو آن دو رابطه خود را حفظ کرده اند.
کنراد راث
سم و راث با هم خوب بودند و راث به او اجازه داده بود تا از هر چیز کشتی فیلم برداری کند.
جونا مایاوا
با آنکه این دو زیاد با هم حرف نمیزنند کاملا پیداست که رابطه دوستی عمیقی داشته و به یکدیگر اعتماد دارند.
انگوس گریمالدی
سم و انگوس نسبتا با هم خوب بودند و گریم عاشق این بود که داستانهایش را برای مستند بازگو کند. در اسنادی که لارا در یاماتای پیدا میکند واضح میشود که او نگران امنیت سم، لارا و الکس بود و به آنها اهمیت میداد.
#Biography
@TombRaider ™️
بیوگرافی سامانتا نیشیمورا
قسمت آخر
روابط
انگوس گریمالدی
سم و انگوس نسبتا با هم خوب بودند و گریم عاشق این بود که داستانهایش را برای مستند بازگو کند. در اسنادی که لارا در یاماتای پیدا میکند واضح میشود که او نگران امنیت سم، لارا و الکس بود و به آنها اهمیت میداد.
هیمیکو
قبل از شروع ماجراها ملکه هیمیکو کسی بود که سم باور داشت از اجدادشان است و برخی اوقات به لارا داستانی که مادربزرگش درباره هیمیکو و قدرتهای شگرفش میگفت را تعریف کرده بود و وقتی فهمیده بود لارا به دنبال آن است هیجان زده شده بود. بعد از خرابی کشتی در جزیره، سولاری سم را بازداشت کرد و سم به مرور حقیقت درباره هیمیکو را فهمید. خوشبختانه و به لطف لارا مراسم انتقال هیمیکو به جسم سم کامل نشد و به نظر میرسید همه چیز با خوبی تمام شده است. اما یک سال بعد سم شروع به رفتارهای غیر عادی کرد و لارا دریافت که مقدار زیادی از روح هیمیکو توانسته وارد بدن سم شود. سم را بخاطر ناهنجاری هایی که از خود نشان داده بود به بیمارستان روان و اعصاب بردند. هیمیکو هنوز قادر به کنترل کامل او نبود که ترینیتی خود را درگیر ماجرا کرد و با آزمایشاتی که برای یافتن ارتباط با "منبع الهی" روی سم صورت گرفت، هیمیکو توانست تا کنترل کامل بدن سم را به عهده بگیرد و درصدد شد تا پیروانش را افزایش داده و پادشاهی یاماتای را زنده کند. سم با ملکه خورشید جنگید و توانست با کمک ارواح دیگر به لارا بگوید چه اتفاقی افتاده است. بعد از اینکه هیمیکو توسط لارا به آینه وی فرستاده شد سم برای همیشه از شر این ملکه خبیث خلاص شد و بخاطر چاقویی که به خودش زده بود به بیمارستان منتقل شد و بهبود یافت.
ماتیاس
ماتیاس در اولین ملاقات خود را مردی مهربان نشان داد و پای زخمی سم را پانسمان کرد. بعد از اینکه لارا آنها را پیدا کرد سم شروع به تعریف داستان هیمیکو برای ماتیاس کرد تا گذر زمان را راحت تر کرده باشد. طولی نکشید که ماتیاس روی واقعی خود را نشان داد و سم را ربود و افرادی را به دنبال دوستانش فرستاد. ماتیاس به سم دستور داد برای مراسم آماده شود؛ در حینی که مراسم برپا بود لارا سر رسید و سعی کرد آن را متوقف کند اما ناموفق بود و او را از مراسم دور کردند. بعد از اینکه هیمیکو از قدرتهایش برای آزاد سازی سم از شعله های آتش استفاده کرد ماتیاس سفارش کرد سم را به اتاق پادشاهی ببرند تا مراسم آخر را انجام دهند. بعد از فرار از پایگاه سولاری سم اشاره کرد ماتیاس دیوانه بود اما باور داشت این جزیره نفرین شده است. بعد از اینکه سم دوباره و به لطف خیانت وایتمن توسط ماتیاس دستگیر شد دریافت که او را به جایی که جسد هیمیکو دفن شده برده اند تا مراسم را تکمیل کنند.
جیمز وایتمن
با وجود آن که این دو یک دیگر را خیلی نمیشناسند اما رابطه خیلی خوبی ندارند و یکی از دلایل اصلی آن عصبانی شدن جیمز حین فیلم برداری بود که اغلب با قطع شدن فیلم همراه بود. بعد از یاماتای سم با وایتمن سردتر هم میشود و طرف لارا را میگیرد.
حضورها و اشارات طبق انتشار
Tomb Raider: The Beginning
Tomb Raider
Tomb Raider (Dark Horse Comics)
Tomb Raider: The Ten Thousand Immortals
Rise of the Tomb Raider (تنها اشاره شده)
Tomb Raider (Dark Horse Comics)
Shadow of the Tomb Raider (تنها اشاره شده)
#Biography
@TombRaider ™️
قسمت آخر
روابط
انگوس گریمالدی
سم و انگوس نسبتا با هم خوب بودند و گریم عاشق این بود که داستانهایش را برای مستند بازگو کند. در اسنادی که لارا در یاماتای پیدا میکند واضح میشود که او نگران امنیت سم، لارا و الکس بود و به آنها اهمیت میداد.
هیمیکو
قبل از شروع ماجراها ملکه هیمیکو کسی بود که سم باور داشت از اجدادشان است و برخی اوقات به لارا داستانی که مادربزرگش درباره هیمیکو و قدرتهای شگرفش میگفت را تعریف کرده بود و وقتی فهمیده بود لارا به دنبال آن است هیجان زده شده بود. بعد از خرابی کشتی در جزیره، سولاری سم را بازداشت کرد و سم به مرور حقیقت درباره هیمیکو را فهمید. خوشبختانه و به لطف لارا مراسم انتقال هیمیکو به جسم سم کامل نشد و به نظر میرسید همه چیز با خوبی تمام شده است. اما یک سال بعد سم شروع به رفتارهای غیر عادی کرد و لارا دریافت که مقدار زیادی از روح هیمیکو توانسته وارد بدن سم شود. سم را بخاطر ناهنجاری هایی که از خود نشان داده بود به بیمارستان روان و اعصاب بردند. هیمیکو هنوز قادر به کنترل کامل او نبود که ترینیتی خود را درگیر ماجرا کرد و با آزمایشاتی که برای یافتن ارتباط با "منبع الهی" روی سم صورت گرفت، هیمیکو توانست تا کنترل کامل بدن سم را به عهده بگیرد و درصدد شد تا پیروانش را افزایش داده و پادشاهی یاماتای را زنده کند. سم با ملکه خورشید جنگید و توانست با کمک ارواح دیگر به لارا بگوید چه اتفاقی افتاده است. بعد از اینکه هیمیکو توسط لارا به آینه وی فرستاده شد سم برای همیشه از شر این ملکه خبیث خلاص شد و بخاطر چاقویی که به خودش زده بود به بیمارستان منتقل شد و بهبود یافت.
ماتیاس
ماتیاس در اولین ملاقات خود را مردی مهربان نشان داد و پای زخمی سم را پانسمان کرد. بعد از اینکه لارا آنها را پیدا کرد سم شروع به تعریف داستان هیمیکو برای ماتیاس کرد تا گذر زمان را راحت تر کرده باشد. طولی نکشید که ماتیاس روی واقعی خود را نشان داد و سم را ربود و افرادی را به دنبال دوستانش فرستاد. ماتیاس به سم دستور داد برای مراسم آماده شود؛ در حینی که مراسم برپا بود لارا سر رسید و سعی کرد آن را متوقف کند اما ناموفق بود و او را از مراسم دور کردند. بعد از اینکه هیمیکو از قدرتهایش برای آزاد سازی سم از شعله های آتش استفاده کرد ماتیاس سفارش کرد سم را به اتاق پادشاهی ببرند تا مراسم آخر را انجام دهند. بعد از فرار از پایگاه سولاری سم اشاره کرد ماتیاس دیوانه بود اما باور داشت این جزیره نفرین شده است. بعد از اینکه سم دوباره و به لطف خیانت وایتمن توسط ماتیاس دستگیر شد دریافت که او را به جایی که جسد هیمیکو دفن شده برده اند تا مراسم را تکمیل کنند.
جیمز وایتمن
با وجود آن که این دو یک دیگر را خیلی نمیشناسند اما رابطه خیلی خوبی ندارند و یکی از دلایل اصلی آن عصبانی شدن جیمز حین فیلم برداری بود که اغلب با قطع شدن فیلم همراه بود. بعد از یاماتای سم با وایتمن سردتر هم میشود و طرف لارا را میگیرد.
حضورها و اشارات طبق انتشار
Tomb Raider: The Beginning
Tomb Raider
Tomb Raider (Dark Horse Comics)
Tomb Raider: The Ten Thousand Immortals
Rise of the Tomb Raider (تنها اشاره شده)
Tomb Raider (Dark Horse Comics)
Shadow of the Tomb Raider (تنها اشاره شده)
#Biography
@TombRaider ™️
Tomb Raider ™️ Lara Croft
Photo
● بيوگرافي کاميلا لودينگتون ●
[به مناسبت ازدواج کامیلا]✨
کاميلا آن لودينگتون متولد 15 دسامبر 1983 بازيگر اهل برکشاير اسکوت انگلستان هست. او هم اکنون در لس آنجلس زندگي ميکند. از سال 2007 کار خود را شروع کرد. کاميلا بيشتر بخاطر نقش کيت ميدلتون در فيلم تلويزيوني William & Kate: The Movie (2011) و نقش دکتر جو ويلسون در درام پزشکي آناتومی گری شبکه ABC شناخته شده است. او همچنين وظيفه صداگذاري و ضبط حرکات براي لارا کرافت را در سه گانه ريبوت توم ريدر که از 2013 شروع و در 2019 پايان يافت به عهده داشت.
•• اوايل زندگي ••⚡️
لادينگتون در 15 دسامبر 1983 در اسکوت برکشاير به دنيا آمد. او در دهکده سوري به "مدرسه امريکايي در انگليس" رفت. سپس هنگامي که 14 سال داشت براي يکسال به حومه شهر استين تگزاس نقل مکان کرد. او تحصيلاتش را در American School in England در جولاي 2002 به اتمام رساند. وقتي 19 ساله بود در دانشگاه ساسکوهانا در پنسيلوانيا نام نويسي کرد اما به عنوان دانشجو از دانشگاه ديدن نکرد و بعد از 6 ماه آنجا را ترک کرد و به آکادمي فيلم نيويورک منتقل شد. در سال 2003 او بخشي از برنامه اولين سال بازيگري مدرسه بود. لادينگتون بعد از آموزش به عنوان يک بازيگر، قبل از اينکه به منظور بازيگري به لس انجلس برود به انگلستان بازگشت.
•• حرفه ••🧀
•• فيلم ••📽
کاميلا ايفاگر نقش اصلي کيت در فيلم ويليام و کيت سال 2011 بود، سپس در سال 2013 در فيلم The Pact II نقش نقاش کارتون را به عهده داشت. در سال 2015 او به عنوان سسيليا به عوامل The Healer پيوست و در کنار اليور جکسون کوهن، جوناتان پرايس، خورخه گارسيا و کايتلين برنارد به ايفاي نقش پرداخت.
•• تلويزيون ••🖥
لادينگتون اکثرا در ايالات متحده کار ميکرد. در فوريه 2011 و بعد ايفاي نقش کاترين ميدلتون در فيلم ويليلم و کيت، فيلمي درباره رابطه بين پرنس ويليام و کاترين ميدلتون ديلي ميل او را "در راه شهرت و اقبال" توصيف کرد. لادينگتون به عوامل سريال درام و کمدي Californation براي فصل پنجم پيوست و نقش ناني را بازي کرد. او همچنين به عوامل فصل پنجم درام خون آشامي True Blood شبکه اچ بي او پيوست و نقش کلادت کرين پريان را بازي کرد. در جولاي 2012 لادينگتون به عوامل آناتومی گری به عنوان دکتر جو ويلسون پيوست. در جون 2013 اعلام شد که او از فصل ده به بعد به طور معمول در سري حضور خواهد داشت. در اکتبر 2012 کاميلا در هالووين خاص E! (شوي محبوب مد) همراه کلي ازبورن، جوان ريورز، جورج کوتسيوپولوس و کريس جنر حضور داشت.
•• توم ريدر ••🏹
در جون 2012 کريستال دايناميکس تاييد کرد که کاميلا لادينگتون صداگذار لارا کرافت در توم ريدر خواهد بود. لادينگتون در اصل با اين ذهنيت که در پروژه اي به نام Krypted صداگذار شخصيتی به نام سارا خواهد بود براي تست رفته بود. در جون 2014 عنوان شد ک قسمت دوم بازي در حال ساخت است و ظهور توم ريدر نام دارد و لادينگتون از طريق اکانت توييتر خود اعلام کرد که براي صداگذاري و ضبط حرکات لارا در بازي جديد باز خواهد گشت. پس از آن کامیلا باری دیگر و این بار برای بازی سایه توم ریدر وظیفه صداگذاری و ضبط حرکات لارا را به عهده گرفت.
•• زندگي شخصي ••🏵
در اکتبر 2016 لادينگتون عنوان کرد که منتظر به دنیا آمدن دختر بچه اش از سوي شريک زندگيش متيو الن هست. دختر آنها هيدن الن در 11 اپريل 2017 به دنيا آمد و او و متيو با هم نامزد کردند. لادینگتون در سال 2018 ملیت آمریکایی به دست آورد؛ او و آلن در 17 آگوست 2019 با یکدیگر پیوند زناشویی بستند.
#Biography
@TombRaider ™️
[به مناسبت ازدواج کامیلا]✨
کاميلا آن لودينگتون متولد 15 دسامبر 1983 بازيگر اهل برکشاير اسکوت انگلستان هست. او هم اکنون در لس آنجلس زندگي ميکند. از سال 2007 کار خود را شروع کرد. کاميلا بيشتر بخاطر نقش کيت ميدلتون در فيلم تلويزيوني William & Kate: The Movie (2011) و نقش دکتر جو ويلسون در درام پزشکي آناتومی گری شبکه ABC شناخته شده است. او همچنين وظيفه صداگذاري و ضبط حرکات براي لارا کرافت را در سه گانه ريبوت توم ريدر که از 2013 شروع و در 2019 پايان يافت به عهده داشت.
•• اوايل زندگي ••⚡️
لادينگتون در 15 دسامبر 1983 در اسکوت برکشاير به دنيا آمد. او در دهکده سوري به "مدرسه امريکايي در انگليس" رفت. سپس هنگامي که 14 سال داشت براي يکسال به حومه شهر استين تگزاس نقل مکان کرد. او تحصيلاتش را در American School in England در جولاي 2002 به اتمام رساند. وقتي 19 ساله بود در دانشگاه ساسکوهانا در پنسيلوانيا نام نويسي کرد اما به عنوان دانشجو از دانشگاه ديدن نکرد و بعد از 6 ماه آنجا را ترک کرد و به آکادمي فيلم نيويورک منتقل شد. در سال 2003 او بخشي از برنامه اولين سال بازيگري مدرسه بود. لادينگتون بعد از آموزش به عنوان يک بازيگر، قبل از اينکه به منظور بازيگري به لس انجلس برود به انگلستان بازگشت.
•• حرفه ••🧀
•• فيلم ••📽
کاميلا ايفاگر نقش اصلي کيت در فيلم ويليام و کيت سال 2011 بود، سپس در سال 2013 در فيلم The Pact II نقش نقاش کارتون را به عهده داشت. در سال 2015 او به عنوان سسيليا به عوامل The Healer پيوست و در کنار اليور جکسون کوهن، جوناتان پرايس، خورخه گارسيا و کايتلين برنارد به ايفاي نقش پرداخت.
•• تلويزيون ••🖥
لادينگتون اکثرا در ايالات متحده کار ميکرد. در فوريه 2011 و بعد ايفاي نقش کاترين ميدلتون در فيلم ويليلم و کيت، فيلمي درباره رابطه بين پرنس ويليام و کاترين ميدلتون ديلي ميل او را "در راه شهرت و اقبال" توصيف کرد. لادينگتون به عوامل سريال درام و کمدي Californation براي فصل پنجم پيوست و نقش ناني را بازي کرد. او همچنين به عوامل فصل پنجم درام خون آشامي True Blood شبکه اچ بي او پيوست و نقش کلادت کرين پريان را بازي کرد. در جولاي 2012 لادينگتون به عوامل آناتومی گری به عنوان دکتر جو ويلسون پيوست. در جون 2013 اعلام شد که او از فصل ده به بعد به طور معمول در سري حضور خواهد داشت. در اکتبر 2012 کاميلا در هالووين خاص E! (شوي محبوب مد) همراه کلي ازبورن، جوان ريورز، جورج کوتسيوپولوس و کريس جنر حضور داشت.
•• توم ريدر ••🏹
در جون 2012 کريستال دايناميکس تاييد کرد که کاميلا لادينگتون صداگذار لارا کرافت در توم ريدر خواهد بود. لادينگتون در اصل با اين ذهنيت که در پروژه اي به نام Krypted صداگذار شخصيتی به نام سارا خواهد بود براي تست رفته بود. در جون 2014 عنوان شد ک قسمت دوم بازي در حال ساخت است و ظهور توم ريدر نام دارد و لادينگتون از طريق اکانت توييتر خود اعلام کرد که براي صداگذاري و ضبط حرکات لارا در بازي جديد باز خواهد گشت. پس از آن کامیلا باری دیگر و این بار برای بازی سایه توم ریدر وظیفه صداگذاری و ضبط حرکات لارا را به عهده گرفت.
•• زندگي شخصي ••🏵
در اکتبر 2016 لادينگتون عنوان کرد که منتظر به دنیا آمدن دختر بچه اش از سوي شريک زندگيش متيو الن هست. دختر آنها هيدن الن در 11 اپريل 2017 به دنيا آمد و او و متيو با هم نامزد کردند. لادینگتون در سال 2018 ملیت آمریکایی به دست آورد؛ او و آلن در 17 آگوست 2019 با یکدیگر پیوند زناشویی بستند.
#Biography
@TombRaider ™️
آماندا ایورت ( Amanda Evert )
قسمت دوم 👩🏻🦳🖤
◹ توم ریدر: دنیای زیرین ◸
بعد از نابودی Dais در بولیوی، آماندا سعی کرد راه دیگری برای رسیدن به آوالون پیدا کند و پس از تحقیقات گسترده، کشف کرد که این همان مکان دنیای زیرین نورس یعنی هلهیم میباشد. با همکاری ناتلا او در میابد که اگرچه نیاز به چکش ثور (میولنیر) هست، امکان آن وجود دارد راه دیگری وجود داشته باشد. آماندا برای به دست آوردن چکش میبایست هر دو دستکش ثور و کمربندش را به دست میآورد. تحقیقات او را به محل اولین دستکش، نیفلهیم، مکان دیگری از زندگی پس از مرگ در افسانه نورس که در دریای مدیترانه واقع شده بود کشاند. با این حال افراد او درست بعد از لارا کرافت که اکنون دستکش دست او بود سر رسیدند. آنها دستکش را از لارا گرفتند و به پایگاهشان که در حال حاضر یک کشتی بود بازگشتند. لارا سریعا آنها را دنبال کرد و طی مبارزهای در کشتی یکی از افراد آماندا طی حرکتی ناشیانه باعث انفجار در کشتی شد و کشتی شروع به غرق شدن کرد. آماندا سعی کرد دستکش را بپوشد اما اندازهاش نبود و ناتلا به او گفت از آنجایی که لارا قبلا آن را پوشیده اکنون تنها با او سازگاری دارد و باعث خشم و دلهره آماندا شد. آماندا به وسیله نردبانی که از دریچه سقف آویزان شده بود به سرعت کشتی را ترک کرد و لارا را دید که از کشتی در حال غرق شدن خارج میشد و به این خاطر که او تنها راه رسیدن به هلهیم بود دستکش را برایش پرت کرد. آماندا با ناتلا همکاری کرد تا همزاد لارا را برای بازیابی سنگ Wraith و نابود کردن عمارت کرافت ایجاد کند. او بعداً در کشتی دیگری ظاهر شد و به آماندا خیانت کرده و او را از بالکن پرتاب کرد. سپس آماندا، لارا و ناتلا را تا مدار شمالگان، جایی که دروازههای هلهیم را باز کردند دنبال کرد. او با همزاد لارا که میخواست لارا را بکشد روبرو شد و با استفاده از سنگ Wraith به او حمله کرد. سپس به لارا گفت که جلوی ناتلا را که قصد دارد مار میدگارد را (که میتواند سمی مهلک آزاد کرده و عصر هفتم را به بار آورد) بگیرد؛ و داوطلب میشود همان جا بماند تا مانع آن شود که هیولاها لارا را دنبال کنند. بعد از اینکه لارا با موفقیت مار میدگارد را از بین برد، آماندا اظهار تاسف کرد که حتی با اینکه آنها دنیا را نجات دادند در تالار میمیرند و متلکی درباره مادر لارا گفت. لارا برگشت تا ضربهای به آماندا بزند اما با دیدن Dais دیگری متوقف شد. با وجود اینکه Dais آسیب دیده بود آن را با هم نگه داشتند و لارا از آماندا خواست که Dais را فعال کند. آماندا از اینکه لارا به او اعتماد داشت شوکه شد و Dais را فعال کردند و به نپال منتقل شدند. آماندا سنگ Wraith را شارژ کرد و لارا پرسید آیا کشتن او باعث میشود آنها مساوی (از نظر تلافی) شوند؟ و آماندا جوابی نداد و چرخید و دور شد و لارا را در اتاقی که مادرش را در آن از دست داده بود تنها گذاشت.
◹ پایان دیگر ◸
بعد از اینکه آماندا و لارا معبد را ترک کردند آماندا سعی کرد تا به وسیله یک سنگ لارا را بکشد اما لارا به زانوی او شلیک کرد. لارا کمی درباره اینکه آیا کار آمانده را تمام کند یا نه فکر کرد اما به جای اینکه این کار را انجام دهد قدم زنان دور شد و آماندای زخمی را پشت سرش در برفها رها کرد. آماندا لارا را صدا زد و سعی کرد بایستد اما پای آسیب دیدهاش مانع شد و افتاد. لارا اهمیتی نداد و او را رها کرد.
◹ تواناییها ◸
⦁ آماندا بسیار باهوش بوده و احتمالا هوشش با لارا برابری میکرد.
⦁ آماندا با استفاده از سنگ Wraith میتوانست Force Monster را کنترل کند یا با آن ادغام شود.
⦁ او همچنین میتوانست قدرت استفاده از آن را بدون سنگ جذب کند.
⦁ حتی پس از کشته شدن Force Monster، با وجود اینکه به نظر میرسید محدودیتی در استفاده از سنگ وجود دارد، آماندا میتوانست از این سنگ برای ایجاد انفجارهای انرژی، کشتن موجودات یا نابود کردن اشیاء مانع گذر از مسیر استفاده کند.
#Biography
@TombRaider ™️
قسمت دوم 👩🏻🦳🖤
◹ توم ریدر: دنیای زیرین ◸
بعد از نابودی Dais در بولیوی، آماندا سعی کرد راه دیگری برای رسیدن به آوالون پیدا کند و پس از تحقیقات گسترده، کشف کرد که این همان مکان دنیای زیرین نورس یعنی هلهیم میباشد. با همکاری ناتلا او در میابد که اگرچه نیاز به چکش ثور (میولنیر) هست، امکان آن وجود دارد راه دیگری وجود داشته باشد. آماندا برای به دست آوردن چکش میبایست هر دو دستکش ثور و کمربندش را به دست میآورد. تحقیقات او را به محل اولین دستکش، نیفلهیم، مکان دیگری از زندگی پس از مرگ در افسانه نورس که در دریای مدیترانه واقع شده بود کشاند. با این حال افراد او درست بعد از لارا کرافت که اکنون دستکش دست او بود سر رسیدند. آنها دستکش را از لارا گرفتند و به پایگاهشان که در حال حاضر یک کشتی بود بازگشتند. لارا سریعا آنها را دنبال کرد و طی مبارزهای در کشتی یکی از افراد آماندا طی حرکتی ناشیانه باعث انفجار در کشتی شد و کشتی شروع به غرق شدن کرد. آماندا سعی کرد دستکش را بپوشد اما اندازهاش نبود و ناتلا به او گفت از آنجایی که لارا قبلا آن را پوشیده اکنون تنها با او سازگاری دارد و باعث خشم و دلهره آماندا شد. آماندا به وسیله نردبانی که از دریچه سقف آویزان شده بود به سرعت کشتی را ترک کرد و لارا را دید که از کشتی در حال غرق شدن خارج میشد و به این خاطر که او تنها راه رسیدن به هلهیم بود دستکش را برایش پرت کرد. آماندا با ناتلا همکاری کرد تا همزاد لارا را برای بازیابی سنگ Wraith و نابود کردن عمارت کرافت ایجاد کند. او بعداً در کشتی دیگری ظاهر شد و به آماندا خیانت کرده و او را از بالکن پرتاب کرد. سپس آماندا، لارا و ناتلا را تا مدار شمالگان، جایی که دروازههای هلهیم را باز کردند دنبال کرد. او با همزاد لارا که میخواست لارا را بکشد روبرو شد و با استفاده از سنگ Wraith به او حمله کرد. سپس به لارا گفت که جلوی ناتلا را که قصد دارد مار میدگارد را (که میتواند سمی مهلک آزاد کرده و عصر هفتم را به بار آورد) بگیرد؛ و داوطلب میشود همان جا بماند تا مانع آن شود که هیولاها لارا را دنبال کنند. بعد از اینکه لارا با موفقیت مار میدگارد را از بین برد، آماندا اظهار تاسف کرد که حتی با اینکه آنها دنیا را نجات دادند در تالار میمیرند و متلکی درباره مادر لارا گفت. لارا برگشت تا ضربهای به آماندا بزند اما با دیدن Dais دیگری متوقف شد. با وجود اینکه Dais آسیب دیده بود آن را با هم نگه داشتند و لارا از آماندا خواست که Dais را فعال کند. آماندا از اینکه لارا به او اعتماد داشت شوکه شد و Dais را فعال کردند و به نپال منتقل شدند. آماندا سنگ Wraith را شارژ کرد و لارا پرسید آیا کشتن او باعث میشود آنها مساوی (از نظر تلافی) شوند؟ و آماندا جوابی نداد و چرخید و دور شد و لارا را در اتاقی که مادرش را در آن از دست داده بود تنها گذاشت.
◹ پایان دیگر ◸
بعد از اینکه آماندا و لارا معبد را ترک کردند آماندا سعی کرد تا به وسیله یک سنگ لارا را بکشد اما لارا به زانوی او شلیک کرد. لارا کمی درباره اینکه آیا کار آمانده را تمام کند یا نه فکر کرد اما به جای اینکه این کار را انجام دهد قدم زنان دور شد و آماندای زخمی را پشت سرش در برفها رها کرد. آماندا لارا را صدا زد و سعی کرد بایستد اما پای آسیب دیدهاش مانع شد و افتاد. لارا اهمیتی نداد و او را رها کرد.
◹ تواناییها ◸
⦁ آماندا بسیار باهوش بوده و احتمالا هوشش با لارا برابری میکرد.
⦁ آماندا با استفاده از سنگ Wraith میتوانست Force Monster را کنترل کند یا با آن ادغام شود.
⦁ او همچنین میتوانست قدرت استفاده از آن را بدون سنگ جذب کند.
⦁ حتی پس از کشته شدن Force Monster، با وجود اینکه به نظر میرسید محدودیتی در استفاده از سنگ وجود دارد، آماندا میتوانست از این سنگ برای ایجاد انفجارهای انرژی، کشتن موجودات یا نابود کردن اشیاء مانع گذر از مسیر استفاده کند.
#Biography
@TombRaider ™️
آنایا ایمانو
وضعیت: زنده / جنسیت: مونث / ملیت: بولیویایی / حرفه: مهندس راه و ساختمان / وفاداران: لارا کرافت / به تصویر کشیده شده توسط: ملیسا لیود
آنایا ایمانو مهندس و دوست خوب لاراست که در توم ریدر افسانه حضور دارد. لارا و آنایا در میدان شهری در پرو قرار ملاقات میگذارند اما مزدوران به روستا حمله میکنند. لارا از شر مزاحمین خلاص میشود و آنایا سوار جیپ خود شده و میگریزد اما مزدوران دست به تعقیب او میزنند. سر انجام هنگامی که لارا تمام مزدوران را حین تعقیب میکشد او نجات میابد. آنها به محل حفاری ای که تیم لارا سالها پیش غارهایی در آن کشف کرده بود میروند.
#Biography
@TombRaider ™
وضعیت: زنده / جنسیت: مونث / ملیت: بولیویایی / حرفه: مهندس راه و ساختمان / وفاداران: لارا کرافت / به تصویر کشیده شده توسط: ملیسا لیود
آنایا ایمانو مهندس و دوست خوب لاراست که در توم ریدر افسانه حضور دارد. لارا و آنایا در میدان شهری در پرو قرار ملاقات میگذارند اما مزدوران به روستا حمله میکنند. لارا از شر مزاحمین خلاص میشود و آنایا سوار جیپ خود شده و میگریزد اما مزدوران دست به تعقیب او میزنند. سر انجام هنگامی که لارا تمام مزدوران را حین تعقیب میکشد او نجات میابد. آنها به محل حفاری ای که تیم لارا سالها پیش غارهایی در آن کشف کرده بود میروند.
#Biography
@TombRaider ™
آندرا کرافت
وضعیت: فوت شده / جنسیت: مونث / ملیت: انگلیسی / حرفه: معاشر / خانواده: هنشینگلی کرافت (شوهر)، لارا کرافت (دختر)
آندرا کرافت همسر هنشینگلی کرافت و مادر لارا کرافت بود که در حادثه هواپیما همراه شوهر و نامزد دخترش، راجر کشته شد. او مورد تحسین پاریس دارسین بود که جعبه موسیقیای با رقصنده ای با ظاهر آملیا ساخته بود که آندرا بخاطر داشتن آن از او متنفر بود. لارا بعدا و در ازای به دست آوردن ماسک مدوزا آن را به عنوان پرداخت گرفت.
#Biography
@TombRaider ™
وضعیت: فوت شده / جنسیت: مونث / ملیت: انگلیسی / حرفه: معاشر / خانواده: هنشینگلی کرافت (شوهر)، لارا کرافت (دختر)
آندرا کرافت همسر هنشینگلی کرافت و مادر لارا کرافت بود که در حادثه هواپیما همراه شوهر و نامزد دخترش، راجر کشته شد. او مورد تحسین پاریس دارسین بود که جعبه موسیقیای با رقصنده ای با ظاهر آملیا ساخته بود که آندرا بخاطر داشتن آن از او متنفر بود. لارا بعدا و در ازای به دست آوردن ماسک مدوزا آن را به عنوان پرداخت گرفت.
#Biography
@TombRaider ™
اندرو گرین
وضعیت: زنده / جنسیت: مذکر / ملیت: کروات / حرفه: سیاستمدار
اندرو گرین سیاستمداری کروات بود که رابطه ای با مدیر کمپین خود داشت. او خانه ای در بیرون از شهر خرید تا در آن با معشوقه اش دیدار کند. او در ملک خود غاری یافت که مملو از نقاشی های باستانی بود و قطعه ای عاج بود. قطعه عاج حاوی نیروهای منفی بود و اندرو را دیوانه کرد تا جایی که او شروع به کشیدن نقشه برای نابودی دنیا کرد. خوشبختانه لارا کرافت و کارتر بل مانع نقشه های او شده و متوقفش کردند.
#Biography
@TombRaider ™
وضعیت: زنده / جنسیت: مذکر / ملیت: کروات / حرفه: سیاستمدار
اندرو گرین سیاستمداری کروات بود که رابطه ای با مدیر کمپین خود داشت. او خانه ای در بیرون از شهر خرید تا در آن با معشوقه اش دیدار کند. او در ملک خود غاری یافت که مملو از نقاشی های باستانی بود و قطعه ای عاج بود. قطعه عاج حاوی نیروهای منفی بود و اندرو را دیوانه کرد تا جایی که او شروع به کشیدن نقشه برای نابودی دنیا کرد. خوشبختانه لارا کرافت و کارتر بل مانع نقشه های او شده و متوقفش کردند.
#Biography
@TombRaider ™
آنتون گریس
مرگ: هنوز فعال / جنسیت: مذکر / ملیت: فرانسوی / حرفه: معلم خصوصی بوکس
آنتون گریس به عنوان معلم و مربی آموزشی در تشکیلات لوییس بوچارد کار می کرد. هنگامی که ماموریت ها تا پایتخت گسترده شدند او توسط بوچارد به پاریس برده شد. هنگامی که بازیکن اولین بار با او صحبت میکند، میتوانند سر اینکه از بین زک یا کارل کدام مبارز مسابقه بوکسینگ را میبرد شرط بندی کنند. او از بازیکن میخواهد تا سر 200 دلار شرط ببندد. اگر بازیکن ببرد او زنجیری طلا می دهد که می تواند آن را در مغازه گروبرداری به وثیقه گذاشت.
#Biography
@TombRaider ™
مرگ: هنوز فعال / جنسیت: مذکر / ملیت: فرانسوی / حرفه: معلم خصوصی بوکس
آنتون گریس به عنوان معلم و مربی آموزشی در تشکیلات لوییس بوچارد کار می کرد. هنگامی که ماموریت ها تا پایتخت گسترده شدند او توسط بوچارد به پاریس برده شد. هنگامی که بازیکن اولین بار با او صحبت میکند، میتوانند سر اینکه از بین زک یا کارل کدام مبارز مسابقه بوکسینگ را میبرد شرط بندی کنند. او از بازیکن میخواهد تا سر 200 دلار شرط ببندد. اگر بازیکن ببرد او زنجیری طلا می دهد که می تواند آن را در مغازه گروبرداری به وثیقه گذاشت.
#Biography
@TombRaider ™
بیوگرافی Askeroth
حرفه: اهریمن
او یکی از اهریمنان Black Isle در ایرلند بود. که لارا نام او را در کتاب علوم قدیمی خوانده بود.
#Biography
@TombRaider ™
حرفه: اهریمن
او یکی از اهریمنان Black Isle در ایرلند بود. که لارا نام او را در کتاب علوم قدیمی خوانده بود.
#Biography
@TombRaider ™
بیوگرافی همزاد لارا 😏
خط زمانی Legend - قسمت اول
تولد: اولین تولد 1996، دومین تولد نامعلوم / وضعیت: ابتدا فوت شده، در نهایت نامعلوم / مرگ: 1996 /جنسیت: ظاهر مونث دارد. / رنگ چشم: اول قهوهای، دوم قرمز / رنگ مو: در ابتدا هیچ، در آخر قرمز / متحدین: ابتدا آتلانتیس، در انتها هیچ / دشمنان: جاکلین ناتلا (متحد سابقش) / بازیگر: کیلی هاوز
معرفی
همزادها مدلهای آتلانتیسی لارا کرافت هستد که لارا با دو نفر از آنها روبرو میشود.
اولین همزاد
لارا در هرم بزرگ در Tomb Raider: Anniversary بود که با اولین همزاد خود روبرو شد. شکل ظاهری او شبیه به انسانی بدون پوست و مو بود و به نظر میرسید که دارای هوش بسیار محدودی باشد چرا که تنها میتوانست حرکات لارا را تقلید نماید. با اینکه او مستقیما حمله نمیکرد اما اگر به او شلیک میشد در نتیجه خود لارا بود که آسیب میدید. لارا سرانجام توانست او را فریب داده و به درون گودالی مملو از گدازه بیندازد و اینگونه نابودش کند. فرض بر این است که این همزاد تنها یک موجود آتلانتیسی بود که از هر حرکت لارا کپی میکرد، زیرا خود انگیزهای نداشت و به نظر میرسید بیشتر به عنوان یک نگهبان بر علیه کسانی که قصد ورود به هرم را دارند عمل میکند.
دومین همزاد
دومین همزاد در Tomb Raider: Underworld حضور یافت. او توسط ناتلا و آماندا اورت ساخته شده بود و برخلاف نسخه اول، به راحتی میتوانست انسان را پشت سر بگذارد. به نظر میرسید که همزاد از نظر ذهنی شباهت زیادی به لارا داشت و دارای شخصیت و هوش مشابهی بود. تفاوت اصلی در اجبار او برای پیروی از دستورات شخصی بود که کلمات صحیح را برای دستور دادن میدانست. همزاد از نظر جسمی بسیار برتر از لارا بود و پرسرعتتر، قدرتمندتر و چابکتر جلوه میکرد. گرچه همزاد تقریبا با لارا یک شکل بودند اما هنوز تفاوتهایی میان این دو وجود داشت. از بارزترین آنها میتوان به چشمهای طلایی درخشان و موهای قرمز او اشاره کرد. ظاهر کلی او به مدل کلاسیک لارا با موهای قرمز، لبهای قهوهای و مدل موی شبیه به آنچه در توم ریدر 2 دیده شد نزدیکتر است. در Tomb Raider: Underworld به همزاد دستور داده شد تا با کار گذاشتن بمبی در عمارت کرافت، آن را منهدم سازد. زیپ که قادر به تشخیص تفاوتهای بین همزاد و لارا نبود بعدا به سمت لارا شلیک کرد و معتقد بود کار گذاشتن بمب زیر سر او میباشد. لارا به سالن اصلی که در حال سوختن بود بازگشت تا دوربینهای امنیتی را بررسی کند که با همزاد روبرو شد. لارا سعی کرد تا همانطور که ابتدا همزاد را گول زده بود این بار هم او را گول بزند اما فرصت آن را نیافت و کشته شدن آلیستر فلچر همه چیز را متوقف کرد و همزاد گریخت. لارا و همزاد بعدتر در هلهیم دوباره یکدیگر را ملاقات کردند اما تقابل بین آن دو توسط آماندا متوقف شد. همزاد، ناتلا را که در نزدیکی مرگ بود در هلهیم یافت و درباره ظاهر او سخنان بیعاطفهای بیان کرد. ناتلا از عبارت Okh Eshivar استفاده کرد تا همزاد را کنترل کند و به او دستور داد برای بهبود او را به آتلانتیس بازگرداند. وقتی ناتلا ثبات یافت به همزاد دستور داد تا لارا را بکشد و سپس خودکشی کند. همزاد از کشتن خودش وحشت زده شد اما قادر به شورش نبود و خود را به عمارت کرافت رساند تا کار لارا را تمام کند. در همین زمان بود که لارا دستور لازم برای کنترل او را آموخت تا از آن برای متوقف کردن همزاد استفاده کند. در طول مکالمه کوتاهی که در آن لارا درباره ماهیت همزاد از او سوال کرد، مشخص شد که این موجود مسئول مرگ آلیستر نبوده و تنها نقش یک عروسک را در بازی کثیف ناتلا ایفا کرده است. لارا او را از کنترل ناتلا خارج ساخت و در عوض به او گفت مطمئن شود ناتلا عذاب میکشد و بعد از این دستوری را دنبال نکند. همزاد که از همدستی با لارا کاملا خرسند به نظر میرسید به زادگاه خود بازگشته، محفظه احیای ناتلا را نابود کرد و در حینی که ناتلا در حال غرق شدن در حوض ایتر بود با لبخندی بر لب به تماشای او ایستاد.
#Biography
@TombRaider ™️
خط زمانی Legend - قسمت اول
تولد: اولین تولد 1996، دومین تولد نامعلوم / وضعیت: ابتدا فوت شده، در نهایت نامعلوم / مرگ: 1996 /جنسیت: ظاهر مونث دارد. / رنگ چشم: اول قهوهای، دوم قرمز / رنگ مو: در ابتدا هیچ، در آخر قرمز / متحدین: ابتدا آتلانتیس، در انتها هیچ / دشمنان: جاکلین ناتلا (متحد سابقش) / بازیگر: کیلی هاوز
معرفی
همزادها مدلهای آتلانتیسی لارا کرافت هستد که لارا با دو نفر از آنها روبرو میشود.
اولین همزاد
لارا در هرم بزرگ در Tomb Raider: Anniversary بود که با اولین همزاد خود روبرو شد. شکل ظاهری او شبیه به انسانی بدون پوست و مو بود و به نظر میرسید که دارای هوش بسیار محدودی باشد چرا که تنها میتوانست حرکات لارا را تقلید نماید. با اینکه او مستقیما حمله نمیکرد اما اگر به او شلیک میشد در نتیجه خود لارا بود که آسیب میدید. لارا سرانجام توانست او را فریب داده و به درون گودالی مملو از گدازه بیندازد و اینگونه نابودش کند. فرض بر این است که این همزاد تنها یک موجود آتلانتیسی بود که از هر حرکت لارا کپی میکرد، زیرا خود انگیزهای نداشت و به نظر میرسید بیشتر به عنوان یک نگهبان بر علیه کسانی که قصد ورود به هرم را دارند عمل میکند.
دومین همزاد
دومین همزاد در Tomb Raider: Underworld حضور یافت. او توسط ناتلا و آماندا اورت ساخته شده بود و برخلاف نسخه اول، به راحتی میتوانست انسان را پشت سر بگذارد. به نظر میرسید که همزاد از نظر ذهنی شباهت زیادی به لارا داشت و دارای شخصیت و هوش مشابهی بود. تفاوت اصلی در اجبار او برای پیروی از دستورات شخصی بود که کلمات صحیح را برای دستور دادن میدانست. همزاد از نظر جسمی بسیار برتر از لارا بود و پرسرعتتر، قدرتمندتر و چابکتر جلوه میکرد. گرچه همزاد تقریبا با لارا یک شکل بودند اما هنوز تفاوتهایی میان این دو وجود داشت. از بارزترین آنها میتوان به چشمهای طلایی درخشان و موهای قرمز او اشاره کرد. ظاهر کلی او به مدل کلاسیک لارا با موهای قرمز، لبهای قهوهای و مدل موی شبیه به آنچه در توم ریدر 2 دیده شد نزدیکتر است. در Tomb Raider: Underworld به همزاد دستور داده شد تا با کار گذاشتن بمبی در عمارت کرافت، آن را منهدم سازد. زیپ که قادر به تشخیص تفاوتهای بین همزاد و لارا نبود بعدا به سمت لارا شلیک کرد و معتقد بود کار گذاشتن بمب زیر سر او میباشد. لارا به سالن اصلی که در حال سوختن بود بازگشت تا دوربینهای امنیتی را بررسی کند که با همزاد روبرو شد. لارا سعی کرد تا همانطور که ابتدا همزاد را گول زده بود این بار هم او را گول بزند اما فرصت آن را نیافت و کشته شدن آلیستر فلچر همه چیز را متوقف کرد و همزاد گریخت. لارا و همزاد بعدتر در هلهیم دوباره یکدیگر را ملاقات کردند اما تقابل بین آن دو توسط آماندا متوقف شد. همزاد، ناتلا را که در نزدیکی مرگ بود در هلهیم یافت و درباره ظاهر او سخنان بیعاطفهای بیان کرد. ناتلا از عبارت Okh Eshivar استفاده کرد تا همزاد را کنترل کند و به او دستور داد برای بهبود او را به آتلانتیس بازگرداند. وقتی ناتلا ثبات یافت به همزاد دستور داد تا لارا را بکشد و سپس خودکشی کند. همزاد از کشتن خودش وحشت زده شد اما قادر به شورش نبود و خود را به عمارت کرافت رساند تا کار لارا را تمام کند. در همین زمان بود که لارا دستور لازم برای کنترل او را آموخت تا از آن برای متوقف کردن همزاد استفاده کند. در طول مکالمه کوتاهی که در آن لارا درباره ماهیت همزاد از او سوال کرد، مشخص شد که این موجود مسئول مرگ آلیستر نبوده و تنها نقش یک عروسک را در بازی کثیف ناتلا ایفا کرده است. لارا او را از کنترل ناتلا خارج ساخت و در عوض به او گفت مطمئن شود ناتلا عذاب میکشد و بعد از این دستوری را دنبال نکند. همزاد که از همدستی با لارا کاملا خرسند به نظر میرسید به زادگاه خود بازگشته، محفظه احیای ناتلا را نابود کرد و در حینی که ناتلا در حال غرق شدن در حوض ایتر بود با لبخندی بر لب به تماشای او ایستاد.
#Biography
@TombRaider ™️
بیوگرافی همزاد لارا 😏
خط زمانی Legend - قسمت دوم
شخصیت
اولین همزاد شخصیت چشمگیری نداشت و هرگز سخنی نگفت. او عمدتا ناتوان از مستقل اندیشیدن بود و به نظر نمیرسید درکی از شخص خود داشته باشد اما به نظر مینمود که توانایی ترس را داراست، زیرا با فهمیدن اینکه میمیرد فریاد میکشید. دومین همزاد بسیار شبیه به لارا بود. او سرسخت، مغرور و تا حدی متکبر بود. با اینکه برای گرفتن دستور به عبارتی خاص احتیاج داشت اما لزوما مایل به اجرای دستورات نبود و این امر زمانی نشان داده شد که ناتلا به او دستور داد تا خودکشی کند و همزاد اخم کرد. پس از آن که لارا او را از تحت کنترل بودن خارج کرد، سپاسگزار بوده و هیچ کینهای نسبت به وی نداشت. او به توصیه لارا ماموریتی شخصی را در پیش گرفت تا ناتلا را برای همیشه از بین ببرد.
ظاهر
اولین همزاد، مدل بدون پوست لارا بود. دومین همزاد با دقت بیشتری ساخته شد. او پوست عاجی رنگی داشت که به نظر مات میرسید و رگهای او در زیر آن قابل مشاهده بود. همچنین موهای قرمز و چشمان زرد درخشان داشت. جلیقه، شلوار، چکمه و دستکش چرم مشکی به تن داشت و به همان پیستولهای لارا مسلح بود و همیشه پوزخندی متکبرانه بر لب داشت.
مهارتها و قابلیتها
اولین همزاد همان مهارتهای آکروباتیک را دارا بود که لارا داشت و به جای شلیک گلوله میتوانست با دستانش انفجار ایجاد کند، زیرا هیچ اسلحهای نداشت. دومین همزاد قدرتمندتر بود و سریعتر از آنی بود که چشم او را دنبال کند و به اندازه کافی قوی بود تا موجودات چندین برابر بزرگتر از خود را فقط با دستان خالی از بین ببرد. همچنین از هوش بالایی برخوردار بود و میتوانست به طور مستقل بیاندیشد. با این حال با گفتن جمله Okh Eshivar به راحتی تحت کنترل در میآمد که در انتها لارا او را از این بند رها ساخت.
نکات جالب
- هرگز برای همزادها نامی انتخاب نشد. لارا در حالی که برای زیپ توضیح میداد از کلمه همزاد استفاده کرد.
- اولین همزاد به عنوان یکی از اوتفیتها برای لارا در توم ریدر سالگرد ظاهر شد و دومین همزاد به عنوان یکی از اوتفیتها در Lara Croft and the Guardian of Light حضور پیدا کرد.
- کلمه doppelgänger، یک کلمه آلمانی به معنی همزاد یا شبیه است.
- در افسانهها آمده که اگر دوست یا عضو خانواده همزاد شخصی را ببیند سبب ناخوشی و یا خطر است و اگر شخصی همزاد خودش را ببیند به معنی مرگ است.
#Biography
@TombRaider ™️
خط زمانی Legend - قسمت دوم
شخصیت
اولین همزاد شخصیت چشمگیری نداشت و هرگز سخنی نگفت. او عمدتا ناتوان از مستقل اندیشیدن بود و به نظر نمیرسید درکی از شخص خود داشته باشد اما به نظر مینمود که توانایی ترس را داراست، زیرا با فهمیدن اینکه میمیرد فریاد میکشید. دومین همزاد بسیار شبیه به لارا بود. او سرسخت، مغرور و تا حدی متکبر بود. با اینکه برای گرفتن دستور به عبارتی خاص احتیاج داشت اما لزوما مایل به اجرای دستورات نبود و این امر زمانی نشان داده شد که ناتلا به او دستور داد تا خودکشی کند و همزاد اخم کرد. پس از آن که لارا او را از تحت کنترل بودن خارج کرد، سپاسگزار بوده و هیچ کینهای نسبت به وی نداشت. او به توصیه لارا ماموریتی شخصی را در پیش گرفت تا ناتلا را برای همیشه از بین ببرد.
ظاهر
اولین همزاد، مدل بدون پوست لارا بود. دومین همزاد با دقت بیشتری ساخته شد. او پوست عاجی رنگی داشت که به نظر مات میرسید و رگهای او در زیر آن قابل مشاهده بود. همچنین موهای قرمز و چشمان زرد درخشان داشت. جلیقه، شلوار، چکمه و دستکش چرم مشکی به تن داشت و به همان پیستولهای لارا مسلح بود و همیشه پوزخندی متکبرانه بر لب داشت.
مهارتها و قابلیتها
اولین همزاد همان مهارتهای آکروباتیک را دارا بود که لارا داشت و به جای شلیک گلوله میتوانست با دستانش انفجار ایجاد کند، زیرا هیچ اسلحهای نداشت. دومین همزاد قدرتمندتر بود و سریعتر از آنی بود که چشم او را دنبال کند و به اندازه کافی قوی بود تا موجودات چندین برابر بزرگتر از خود را فقط با دستان خالی از بین ببرد. همچنین از هوش بالایی برخوردار بود و میتوانست به طور مستقل بیاندیشد. با این حال با گفتن جمله Okh Eshivar به راحتی تحت کنترل در میآمد که در انتها لارا او را از این بند رها ساخت.
نکات جالب
- هرگز برای همزادها نامی انتخاب نشد. لارا در حالی که برای زیپ توضیح میداد از کلمه همزاد استفاده کرد.
- اولین همزاد به عنوان یکی از اوتفیتها برای لارا در توم ریدر سالگرد ظاهر شد و دومین همزاد به عنوان یکی از اوتفیتها در Lara Croft and the Guardian of Light حضور پیدا کرد.
- کلمه doppelgänger، یک کلمه آلمانی به معنی همزاد یا شبیه است.
- در افسانهها آمده که اگر دوست یا عضو خانواده همزاد شخصی را ببیند سبب ناخوشی و یا خطر است و اگر شخصی همزاد خودش را ببیند به معنی مرگ است.
#Biography
@TombRaider ™️
احمد بن تریال
تولد: هفدهم آگوست 1970 / مرگ: 1999 / جنسیت: مذکر / ملیت: مصری / حرفه: نوچه / متحد: ورنر ون کروی
احمد بن تریال بخشی از نیروی کار ورنر ون کروی بود و به عنوان راهنمای لارا در مقبره شیث عمل میکرد. او بعدا فرار کرد و بعد به دشمن لارا تبدیل شد. لارا قبل از سوار شدن بر قطار، احمد را مورد پرسش قرار داد و لباسهای او را برای پنهان ساختن هویت خود ربود. احمد در غاری که لارا آن را ترک کرد رها شد و با چشمان سرخ و شیطانی گاوی روبرو شد که نگهبان سمرخت بود. احتمالا احمد کشته شد.
نکات جالب
در راهنمای استراتژیک Tomb Raider IV از او با نام صاحب یاد شده است.
مدل احمد در Tomb Raider: Chronicles برای کارگران مختلف مصری که در حال حفاری بودند تا لارا را پیدا کنند مورد استفاده قرار گرفت.
احمد برای مدت کوتاهی در نسخه دمو مرحله Lost Library حضور دارد.
اطلاعات مربوط به نام و تاریخ تولد احمد و سایر اطلاعات در Editions Atlas' Tomb Raider The Official Fact Files: Issue 27 آمده است.
#Biography
@TombRaider ™️
تولد: هفدهم آگوست 1970 / مرگ: 1999 / جنسیت: مذکر / ملیت: مصری / حرفه: نوچه / متحد: ورنر ون کروی
احمد بن تریال بخشی از نیروی کار ورنر ون کروی بود و به عنوان راهنمای لارا در مقبره شیث عمل میکرد. او بعدا فرار کرد و بعد به دشمن لارا تبدیل شد. لارا قبل از سوار شدن بر قطار، احمد را مورد پرسش قرار داد و لباسهای او را برای پنهان ساختن هویت خود ربود. احمد در غاری که لارا آن را ترک کرد رها شد و با چشمان سرخ و شیطانی گاوی روبرو شد که نگهبان سمرخت بود. احتمالا احمد کشته شد.
نکات جالب
در راهنمای استراتژیک Tomb Raider IV از او با نام صاحب یاد شده است.
مدل احمد در Tomb Raider: Chronicles برای کارگران مختلف مصری که در حال حفاری بودند تا لارا را پیدا کنند مورد استفاده قرار گرفت.
احمد برای مدت کوتاهی در نسخه دمو مرحله Lost Library حضور دارد.
اطلاعات مربوط به نام و تاریخ تولد احمد و سایر اطلاعات در Editions Atlas' Tomb Raider The Official Fact Files: Issue 27 آمده است.
#Biography
@TombRaider ™️
آندرا
وضعیت: زنده / جنسیت: مونث / رنگ چشم: سبز / رنگ مو: بلوند / ملیت: انگلیسی / حرفه: بازیگر / وضعیت تاهل: در رابطه
معرفی
آندرا شخصیتی فرعی در کمیکهای Dark Horse است.
بیوگرافی
آنا بازیگر نقش اصلی در نمایش اثر جونا مایاوا، برگرفته از کتاب "غرور و تعصب" بود. او در ابتدا به خاطر اینکه لارا دیالوگهایش را در نقش "کیتی" نمیدانست آزرده خاطر شده و صحنه را ترک کرد. جونا از لارا خواست که به دنبال او برود و لارا این کار را انجام داد. آنها بعد از کمی گفتگو در بار با سامانتا نیشیمورا و کاز ویس ملاقات کردند و بعد از کمی گپ زدن، آندرا گفت که دوست پسرش منتظر اوست و باید برود و لارا گفت که با او میرود. سپس گروهی از ارازل سعی کردند وسایل آنها را بدزدند و لارا با آنها درگیر شده و آنها را شکست داد. آندرا که با وحشت همه چیز را تماشا میکرد گفت لارا در حقیقت از مبارزه با آن ارازل لذت برده و در حالی که قدم زنان از او دور میشد گفت که به جونا بگوید کناره گیری میکند و نقش او به عنوان "الیزابت" به لارا داده شد.
شخصیت
در ابتدا به نظر میرسید آندرا دختر بدجنسی باشد اما حقیقت این بود که او تنها از لارا قطع امید کرده بود. بعد از این که آنها صحبت کردند با یکدیگر دوست شدند اما این دوستی دوام زیادی نداشت و معلوم شد که آندرا، از لارا واهمه داشت. مخصوصا زمانی که وی با لذت ارازل را مورد ضرب و شتم قرار میداد.
نکات جالب
- معلوم نیست که آندرا بازیگری را بعد از کناره گیری از نقش "الیزابت" ادامه داد یا خیر.
- اعتقاد بر این است که آندرا به نمایش رفت. میتوان شخص بلوندی را دید که در بین تماشاگران در حال سیگار کشیدن است و لباس قرمز کوچکی به تن دارد.
#Biography
@TombRaider ™️
وضعیت: زنده / جنسیت: مونث / رنگ چشم: سبز / رنگ مو: بلوند / ملیت: انگلیسی / حرفه: بازیگر / وضعیت تاهل: در رابطه
معرفی
آندرا شخصیتی فرعی در کمیکهای Dark Horse است.
بیوگرافی
آنا بازیگر نقش اصلی در نمایش اثر جونا مایاوا، برگرفته از کتاب "غرور و تعصب" بود. او در ابتدا به خاطر اینکه لارا دیالوگهایش را در نقش "کیتی" نمیدانست آزرده خاطر شده و صحنه را ترک کرد. جونا از لارا خواست که به دنبال او برود و لارا این کار را انجام داد. آنها بعد از کمی گفتگو در بار با سامانتا نیشیمورا و کاز ویس ملاقات کردند و بعد از کمی گپ زدن، آندرا گفت که دوست پسرش منتظر اوست و باید برود و لارا گفت که با او میرود. سپس گروهی از ارازل سعی کردند وسایل آنها را بدزدند و لارا با آنها درگیر شده و آنها را شکست داد. آندرا که با وحشت همه چیز را تماشا میکرد گفت لارا در حقیقت از مبارزه با آن ارازل لذت برده و در حالی که قدم زنان از او دور میشد گفت که به جونا بگوید کناره گیری میکند و نقش او به عنوان "الیزابت" به لارا داده شد.
شخصیت
در ابتدا به نظر میرسید آندرا دختر بدجنسی باشد اما حقیقت این بود که او تنها از لارا قطع امید کرده بود. بعد از این که آنها صحبت کردند با یکدیگر دوست شدند اما این دوستی دوام زیادی نداشت و معلوم شد که آندرا، از لارا واهمه داشت. مخصوصا زمانی که وی با لذت ارازل را مورد ضرب و شتم قرار میداد.
نکات جالب
- معلوم نیست که آندرا بازیگری را بعد از کناره گیری از نقش "الیزابت" ادامه داد یا خیر.
- اعتقاد بر این است که آندرا به نمایش رفت. میتوان شخص بلوندی را دید که در بین تماشاگران در حال سیگار کشیدن است و لباس قرمز کوچکی به تن دارد.
#Biography
@TombRaider ™️
اطلس د مورنی
وضعیت: زنده / جنسیت: مذکر / رنگ چشم: قهوهای / رنگ مو: سفید / ملیت: انگلیسی / خانواده: آملیا کرافت (خواهر)، لارا کرافت (خواهر زاده)، ریچارد کرافت (شوهرخواهر) / دشمنان: ریچارد کرافت
بازیگر: متیو گراول
معرفی
اطلس د مورنی برادر آملیا کرافت است. او تا زمانی که لارا بتواند ثابت کند وارث عمارت کرافت است، مالک این عمارت بود.
اوایل زندگی
اطلس با خواهرش آملیا بزرگ شده و باور دارد که مقام و منزلت مهمترین چیز در زندگی است. خواهرش آملیا که قرار بود با ارل فرینگدون ازدواج کند با ریچارد کرافت وارد رابطه شد و انزجار اطلس را در پی داشت. کرافت با وجود داشتن عنوان لرد، مورد توجه اطلس و والدینش قرار نگرفت و اطلس به دلیل اینکه کرافت شهرت خاندان آنها را خراب میکند تلاش نمود تا آملیا را از ادامه این رابطه منصرف کند و وقتی آملیا اعلام کرد که نامزدی خود را با ارل فرینگدون بهم زده، عصبانیت بیشتر اطلس را در پی داشت. پس از ناپدید شدن آملیا، وی نامهای تند به شوهرخواهر خود فرستاد و او را مسئول ناپدید شدن خواهرش دانست و به او گفت باید خود را بکشد. مدتی بعد کرافت از اطلس به عنوان مالک املاک کرافت در زمان غیبت آنها نام برد و اطلس به خود قول داد خانواده کرافت را به خاطر آن چه برای آملیا رخ داده نابود کند. پس از مرگ شوهرخواهرش، او کنترل املاک کرافت را به دست گرفت اما از آن جایی که لارا ادعای مالکیت عمارت را داشت ناتوان به این بود که با عمارت کاری کند. وقتی لارا 18 ساله شد، علاقهای به کنترل عمارت یا اهدای آن به عموی خود نشان نداد و اطلس منتظر فرصتی ماند تا به خواسته دیرینه خود رسیده و عمارت را نابود کند.
لارا در پی کنترل عمارت کرافت
لارا پس از بازگشت از یاماتای به دیدن دایی خود رفت تا بتواند کنترل عمارت کرافت را به دست بگیرد و به مردی که باور داشت گریم است کمک کند اما اطلس با ادعای اینکه باور ندارد لارا به حد کافی مسئولیت پذیر باشد نپذیرفت و او را در اجبار گذاشت تا ثابت کند پس از رخدادهای یاماتای هنوز هم سلامت روانی خود را دارد. روانشناس لارا گزارش داد که لارا سلامت روانی دارد و تنها به خاطر اتفاقاتی که در گذشته افتاده خود را سرزنش میکند که شوکه شدن اطلس را در پی داشت. اطلس دریافت که لارا ظاهرا برای تفریح به ترکیه رفته و پس از بازگشت، به عمارت رفته تا در آن زندگی کند. او که قانع نشده بود، نامهای به لارا فرستاد و در آن اظهار داشت که میداند او به دنبال چیزی است و اجازه نمیدهد که از داراییهای کرافت برای ادامه دادن آن وسواسی که جان خواهرش را گرفته بود استفاده کند و سرانجام تهدید کرده بود که راهی برای رد ادعای او پیدا میکند. وی نامه دیگری هم به لارا فرستاد مبنی بر اینکه ادعای وی برای عمارت به دلیل اینکه وصیت نامهای از پدرش نیست باطل است و مادر وی هرگز پیدا نشده تا متوفی اعلام شود و این بدان معنا بود که داشتههای آنها از نظر قانونی نمیتوانست به لارا انتقال یابد و در انتها ذکر کرده بود که اگر تا یک هفته محل را ترک کند به او پول تو جیبی ماهانه پرداخت میکند. با این حال چند روز بعد، اطلس استشهادی رسمی از سوی لارا دریافت کرد که در آن گفته شده بود مادرش را در داخل دخمه خانوادگی کرافت به خاک سپرده شده است. با تایید شدن مرگ آملیا، تمامی املاک به لارا واگذار شدند و اطلس سند مالکیت را به نام لارا زد و در انتها نامهای برای تایید این موضوع فرستاد و ذکر کرد در صورتی که لازم بود میتواند در اداره آن املاک به وی کمک کند.
نکات جالب
- اطلس که به دنبال کنترل ثروت کرافت است، میتواند اشارهای به خط زمانی قبلی، زمانی که لارا برای به دست آوردن کنترل داراییهای پدرش مجبور شد به طور قانونی ادعای خود را برای خویشاوندان پدرش مطرح کند، باشد.
- احتمالا لارا با توجه به سابقه دایی خود و قصد به بیرون کردن وی از زندگیش، پیشنهاد کمک او را رد کرد.
- علیرغم اینکه همکار روانشناس لارا است، اما معلوم نیست که از وابستگی او به ترینیتی اطلاع دارد یا خیر.
#Biography
@TombRaider ™️
وضعیت: زنده / جنسیت: مذکر / رنگ چشم: قهوهای / رنگ مو: سفید / ملیت: انگلیسی / خانواده: آملیا کرافت (خواهر)، لارا کرافت (خواهر زاده)، ریچارد کرافت (شوهرخواهر) / دشمنان: ریچارد کرافت
بازیگر: متیو گراول
معرفی
اطلس د مورنی برادر آملیا کرافت است. او تا زمانی که لارا بتواند ثابت کند وارث عمارت کرافت است، مالک این عمارت بود.
اوایل زندگی
اطلس با خواهرش آملیا بزرگ شده و باور دارد که مقام و منزلت مهمترین چیز در زندگی است. خواهرش آملیا که قرار بود با ارل فرینگدون ازدواج کند با ریچارد کرافت وارد رابطه شد و انزجار اطلس را در پی داشت. کرافت با وجود داشتن عنوان لرد، مورد توجه اطلس و والدینش قرار نگرفت و اطلس به دلیل اینکه کرافت شهرت خاندان آنها را خراب میکند تلاش نمود تا آملیا را از ادامه این رابطه منصرف کند و وقتی آملیا اعلام کرد که نامزدی خود را با ارل فرینگدون بهم زده، عصبانیت بیشتر اطلس را در پی داشت. پس از ناپدید شدن آملیا، وی نامهای تند به شوهرخواهر خود فرستاد و او را مسئول ناپدید شدن خواهرش دانست و به او گفت باید خود را بکشد. مدتی بعد کرافت از اطلس به عنوان مالک املاک کرافت در زمان غیبت آنها نام برد و اطلس به خود قول داد خانواده کرافت را به خاطر آن چه برای آملیا رخ داده نابود کند. پس از مرگ شوهرخواهرش، او کنترل املاک کرافت را به دست گرفت اما از آن جایی که لارا ادعای مالکیت عمارت را داشت ناتوان به این بود که با عمارت کاری کند. وقتی لارا 18 ساله شد، علاقهای به کنترل عمارت یا اهدای آن به عموی خود نشان نداد و اطلس منتظر فرصتی ماند تا به خواسته دیرینه خود رسیده و عمارت را نابود کند.
لارا در پی کنترل عمارت کرافت
لارا پس از بازگشت از یاماتای به دیدن دایی خود رفت تا بتواند کنترل عمارت کرافت را به دست بگیرد و به مردی که باور داشت گریم است کمک کند اما اطلس با ادعای اینکه باور ندارد لارا به حد کافی مسئولیت پذیر باشد نپذیرفت و او را در اجبار گذاشت تا ثابت کند پس از رخدادهای یاماتای هنوز هم سلامت روانی خود را دارد. روانشناس لارا گزارش داد که لارا سلامت روانی دارد و تنها به خاطر اتفاقاتی که در گذشته افتاده خود را سرزنش میکند که شوکه شدن اطلس را در پی داشت. اطلس دریافت که لارا ظاهرا برای تفریح به ترکیه رفته و پس از بازگشت، به عمارت رفته تا در آن زندگی کند. او که قانع نشده بود، نامهای به لارا فرستاد و در آن اظهار داشت که میداند او به دنبال چیزی است و اجازه نمیدهد که از داراییهای کرافت برای ادامه دادن آن وسواسی که جان خواهرش را گرفته بود استفاده کند و سرانجام تهدید کرده بود که راهی برای رد ادعای او پیدا میکند. وی نامه دیگری هم به لارا فرستاد مبنی بر اینکه ادعای وی برای عمارت به دلیل اینکه وصیت نامهای از پدرش نیست باطل است و مادر وی هرگز پیدا نشده تا متوفی اعلام شود و این بدان معنا بود که داشتههای آنها از نظر قانونی نمیتوانست به لارا انتقال یابد و در انتها ذکر کرده بود که اگر تا یک هفته محل را ترک کند به او پول تو جیبی ماهانه پرداخت میکند. با این حال چند روز بعد، اطلس استشهادی رسمی از سوی لارا دریافت کرد که در آن گفته شده بود مادرش را در داخل دخمه خانوادگی کرافت به خاک سپرده شده است. با تایید شدن مرگ آملیا، تمامی املاک به لارا واگذار شدند و اطلس سند مالکیت را به نام لارا زد و در انتها نامهای برای تایید این موضوع فرستاد و ذکر کرد در صورتی که لازم بود میتواند در اداره آن املاک به وی کمک کند.
نکات جالب
- اطلس که به دنبال کنترل ثروت کرافت است، میتواند اشارهای به خط زمانی قبلی، زمانی که لارا برای به دست آوردن کنترل داراییهای پدرش مجبور شد به طور قانونی ادعای خود را برای خویشاوندان پدرش مطرح کند، باشد.
- احتمالا لارا با توجه به سابقه دایی خود و قصد به بیرون کردن وی از زندگیش، پیشنهاد کمک او را رد کرد.
- علیرغم اینکه همکار روانشناس لارا است، اما معلوم نیست که از وابستگی او به ترینیتی اطلاع دارد یا خیر.
#Biography
@TombRaider ™️
آملیا کرافت
خط زمانی Legend
اسامی دیگر: آملیا د مورنای / وضعیت: فوت شده / مرگ: اوایل 1980 / جنسیت: مونث / رنگ چشم: قهوهای سبز / رنگ مو: مشکی / ملیت: انگلیسی / خانواده: ریچارد کرافت (همسر)، لارا کرافت (دختر) / بازیگر: ایو کارپف
لیدی آملیا کرافت، کنتس ابینگدون، با نام دوشیزگی د مورنی، همسر لرد ریچارد و مادر لارا کرافت بود تا زمانی که هواپیمای خانوادگی آنها در کوههای نپال سقوط کرد و ناپدید شد. در آن زمان لارا هشت یا نه ساله بود.
داستان
پس از اینکه هواپیما سقوط کرد، آملیا و لارا در معبدی متروکه در هیمالیا بودند و به دنبال چیزی برای آتش درست کردن و گرم کردن خودشان بودند که لارا شمشیری را در سنگ یافت و آن را لمس کرد که باعث فعال شدن آن شد. آملیا خود را رساند و به لارا گفت عقب بایستد که لارا اشاره کرد "چیزی در نور هست" اما در واقع آن تصویر آینده بود که لارا به مادرش میگفت به شمشیر دست نزند و آماندا اورت (از آینده) به لارا میگفت که شمشیر را بکشد وگرنه منفجر میشود و با اینکه با لارا حرف میزد، آملیا این را شنید و ناامیدانه، بدون اینکه درنگی کند شمشیر را کشید که باعث ناپدید شدنش شد. هنگامی که لارا همه تکههای شمشیر اکسکالیبور را جمع کرد از همه این ها مطلع شد و آن را با طلسم مادرش (کلید Ghalali) جعل کرد. لارا تصمیم گرفت تا درباره آن چه برای مادرش رخ داده بداند و در Tomb Raider: Underworld، ناتلا به لارا گفت که مادرش در هلهیم است و هلهیم و اوالون یکی هستند. در Tomb Raider: Underworld، لارا بعد از جستجوی مادر گمشده خود، وی را بر فراز دریای اتیر میابد. لارا او را صدا میزند اما وقتی مادرش روی بر میگرداند و میبیند تقریبا تبدیل به مرده شده است. لارا میگوید تو مادرم نیستی، مادرم مدتها پیش مرد. مرده به سوی او حمله میکند و لارای سودا زده، چندین بار به او شلیک میکند تا جایی که چند قدم به عقب برداشته و در دریایی از اتیر سقوط میکند. لارا و آماندا پس از فرار از هلهیم به کمک سکو به تبت، جایی که آملیا از آنجا به هلهیم منتقل شده بود بازگشتند. بعد از اینکه آماده آنجا را ترک میکند و لارا میبیند که ماندن در گذشته دیگر فایدهای ندارد، لحظهای قبل از رفتن از مادرش خداحافظی کرده و مرگ او را میپذیرد.
شخصیت
آملیا مادری دوست داشتنی بود و امنیت دخترش را بر سلامت خود مقدم میداشت. او از بستن کمربند ایمنی لارا در هواپیما اطمینان حاصل کرد و هنگامی که آماندا به لارا هشدار میداد که اگر شمشیر را نکشد خواهند مرد، بلافاصله شمشیر را از سنگ سکو بیرون کشید. آملیا در دوران زندگی و مرگ هم سرسخت و خونسرد باقی ماند و در هنگام سقوط هواپیما وحشت نکرد.
#Biography
@TombRaider ™️
خط زمانی Legend
اسامی دیگر: آملیا د مورنای / وضعیت: فوت شده / مرگ: اوایل 1980 / جنسیت: مونث / رنگ چشم: قهوهای سبز / رنگ مو: مشکی / ملیت: انگلیسی / خانواده: ریچارد کرافت (همسر)، لارا کرافت (دختر) / بازیگر: ایو کارپف
لیدی آملیا کرافت، کنتس ابینگدون، با نام دوشیزگی د مورنی، همسر لرد ریچارد و مادر لارا کرافت بود تا زمانی که هواپیمای خانوادگی آنها در کوههای نپال سقوط کرد و ناپدید شد. در آن زمان لارا هشت یا نه ساله بود.
داستان
پس از اینکه هواپیما سقوط کرد، آملیا و لارا در معبدی متروکه در هیمالیا بودند و به دنبال چیزی برای آتش درست کردن و گرم کردن خودشان بودند که لارا شمشیری را در سنگ یافت و آن را لمس کرد که باعث فعال شدن آن شد. آملیا خود را رساند و به لارا گفت عقب بایستد که لارا اشاره کرد "چیزی در نور هست" اما در واقع آن تصویر آینده بود که لارا به مادرش میگفت به شمشیر دست نزند و آماندا اورت (از آینده) به لارا میگفت که شمشیر را بکشد وگرنه منفجر میشود و با اینکه با لارا حرف میزد، آملیا این را شنید و ناامیدانه، بدون اینکه درنگی کند شمشیر را کشید که باعث ناپدید شدنش شد. هنگامی که لارا همه تکههای شمشیر اکسکالیبور را جمع کرد از همه این ها مطلع شد و آن را با طلسم مادرش (کلید Ghalali) جعل کرد. لارا تصمیم گرفت تا درباره آن چه برای مادرش رخ داده بداند و در Tomb Raider: Underworld، ناتلا به لارا گفت که مادرش در هلهیم است و هلهیم و اوالون یکی هستند. در Tomb Raider: Underworld، لارا بعد از جستجوی مادر گمشده خود، وی را بر فراز دریای اتیر میابد. لارا او را صدا میزند اما وقتی مادرش روی بر میگرداند و میبیند تقریبا تبدیل به مرده شده است. لارا میگوید تو مادرم نیستی، مادرم مدتها پیش مرد. مرده به سوی او حمله میکند و لارای سودا زده، چندین بار به او شلیک میکند تا جایی که چند قدم به عقب برداشته و در دریایی از اتیر سقوط میکند. لارا و آماندا پس از فرار از هلهیم به کمک سکو به تبت، جایی که آملیا از آنجا به هلهیم منتقل شده بود بازگشتند. بعد از اینکه آماده آنجا را ترک میکند و لارا میبیند که ماندن در گذشته دیگر فایدهای ندارد، لحظهای قبل از رفتن از مادرش خداحافظی کرده و مرگ او را میپذیرد.
شخصیت
آملیا مادری دوست داشتنی بود و امنیت دخترش را بر سلامت خود مقدم میداشت. او از بستن کمربند ایمنی لارا در هواپیما اطمینان حاصل کرد و هنگامی که آماندا به لارا هشدار میداد که اگر شمشیر را نکشد خواهند مرد، بلافاصله شمشیر را از سنگ سکو بیرون کشید. آملیا در دوران زندگی و مرگ هم سرسخت و خونسرد باقی ماند و در هنگام سقوط هواپیما وحشت نکرد.
#Biography
@TombRaider ™️
آلوارو
وضعیت: زنده / جنسیت: مذکر / ملیت: پرویی / خانواده: وانچو (برادر)
آلوارو شخصیتی فرعی در Shadow of the Tomb Raider میباشد.
آلوارو کودکی در کواک یاکو است که با برادرش وانچو دوستان خاویر هستند. پدرشان به عنوان هدیه برای آنها یک ترقه خرید و در ابتدا منفجر کردن چندین قورباغه برای وانچو و آلوارو جالب به نظر رسید اما هیچ یک از آنها نخواستند قورباغه را بکشند و به جای آن تصمیم گرفتند آن را به عنوان حیوان خانگی نگهداری کنند.
#Biography
@TombRaider ™️
وضعیت: زنده / جنسیت: مذکر / ملیت: پرویی / خانواده: وانچو (برادر)
آلوارو شخصیتی فرعی در Shadow of the Tomb Raider میباشد.
آلوارو کودکی در کواک یاکو است که با برادرش وانچو دوستان خاویر هستند. پدرشان به عنوان هدیه برای آنها یک ترقه خرید و در ابتدا منفجر کردن چندین قورباغه برای وانچو و آلوارو جالب به نظر رسید اما هیچ یک از آنها نخواستند قورباغه را بکشند و به جای آن تصمیم گرفتند آن را به عنوان حیوان خانگی نگهداری کنند.
#Biography
@TombRaider ™️
ابرا
وضعیت: زنده / جنسیت: زن / رنگ مو: مشکی / ملیت: پرویی / قوم: پایتیتی / خانواده: کابیل (شوهر)، کوالی (پسر) و یک پسر بی نام دیگر
ابرا شخصیتی در Shadow of the Tomb Raider است.
بیوگرافی
ابرا به خاطر استفاده از محصولاتی که توسط فرقه کوکولکان در جهت تلافی اینکه کابیل برای شورشیان پایتیتی شاخ میساخت، مسموم شده بود بیمار گشت. پسرش کوالی فرستاده شد تا برای درمان ابرا دارو بیاورد اما بازنگشت. شوهر ابرا شورشیان را سرزنش نمود اما وقتی لارا با گیاهان دارویی بازگشت و به آنها گفت که پسرشان سالم میباشد و در غاری با دوستانش پنهان شده است. ابرا شفا یافت و به کابیل که نمیخواست به شورشیان کمک کند گفت شاخ شاه را به لارا بدهد.
#Biography
@TombRaider ™️
وضعیت: زنده / جنسیت: زن / رنگ مو: مشکی / ملیت: پرویی / قوم: پایتیتی / خانواده: کابیل (شوهر)، کوالی (پسر) و یک پسر بی نام دیگر
ابرا شخصیتی در Shadow of the Tomb Raider است.
بیوگرافی
ابرا به خاطر استفاده از محصولاتی که توسط فرقه کوکولکان در جهت تلافی اینکه کابیل برای شورشیان پایتیتی شاخ میساخت، مسموم شده بود بیمار گشت. پسرش کوالی فرستاده شد تا برای درمان ابرا دارو بیاورد اما بازنگشت. شوهر ابرا شورشیان را سرزنش نمود اما وقتی لارا با گیاهان دارویی بازگشت و به آنها گفت که پسرشان سالم میباشد و در غاری با دوستانش پنهان شده است. ابرا شفا یافت و به کابیل که نمیخواست به شورشیان کمک کند گفت شاخ شاه را به لارا بدهد.
#Biography
@TombRaider ™️