بک‌آپ(نوشته های مهدیسا صفری خواه)
78 subscribers
294 photos
84 videos
6 files
401 links
بک‌آپ،‌نوشته‌های من از طنز کوتاه و فیسبوکی و مطبوعاتی تا طنز رادیویی و شعر و متون ادبی
@mahdissasafarikhah
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کنایه شبکه استانی قم به #کرونا گرفتن پسر حداد عادل
@Khabar_Fouri
عکس پایین پست صدها واکنش داشته. فارسی و غیرفارسی: odmilov1

این تصویر خیلی سورئال و وحشتناکه.
lafemmesavant
این عکس‌ دقیقا آخر دنیاست.
faatwitt
یکی از غریب‌ترین صحنه‌های امسال
Mehdi70501002
فضای این عکس چقدر سنگین و غمگین است
RameshKiani
غم انگیز ترین عکسی که دیدم 💔
HollyMan061
کادربندیش انگار شبیه اول یه فیلم ترسناک‌‌‌‌ه
aydaayda7188
انگار یکی از شات‌های فیلمای تارکوفسکیه
_victorrotciv_
به نظرم این عکس توصیف واقعی اوضاع کنونی وضعیت جهانه. باید به عنوان یکی از عکس های منتخب این روزها ثبت بشه
JharandiM
این عکس از خودِ مُردن هم غمناک تره..
saeed_k95
اول که عکس رو دیدم فک کردم پروژه‌ی عکاسی بوده، بعدش که متنش رو خوندم واقعا حالم خراب شد
Bahramoshiri
چقدر آخرالزمانی، چقدر فاجعه به ما نزدیکه و ما از ترس سرمون رو زیر برف قایم کردیم.
یه‌جایی در وجودم تیر می‌کشه
dodota4nist
از زمان صدر اسلام و پیمان عقبه ی ۲ ،همچین نماز میت Dark ی سابقه نداشته .
Behrooz14703236
عجیب‌ترین عکسی که امسال دیدم. یادم نمیره.
z_vesper
ممکنه همه مون حداقل یکبار این صحنه رو ببینیم اگه نشینیم تو خونمون ...
serendipitytobe
میشه سال‌های بعد به چنین عکسی ارجاع داد به عنوان یکی از نشانه‌های سال ۹۸
kiandw
همین قدر وحشتناک شد زندگیمون
Elder_Iran
این عکس پر از درده وقتی داری با عزیزت خداحافظی میکنی، حتی نمیتونی عزیزای در قید حیاتتو بغل کنی و گریه کنی
ما آدما هیچوقت اینقد تنها و پر از غم نبودیم
kaf_aleff
قلب آدم درد میگیره از‌ شدت ناراحت کننده بودنش ... :(
Sogoliiw
مدت طولانی به تک تکشون زل زدم. به طرز ایستادنشون و این فاصله. به دستکش‌ها.
عکسی زیبا از یک موقعیت غریب.
elly_bellefille
دیگه از یه جایی به بعد واقعا انگار داریم توی یه فیلم زندگی می‌کنیم.
فیلم روسی. ساکت و‌ سرد.
sara_bgh
این یکی از تصاویری میشه که زمانه ما رو در تاریخ ثبت می‌کنه:
آدم‌های اجبارا پراکنده، در آیینی که معناش رو از دست داده، با اندوهی عمیق و واقعی.
ali_mansoori_
#کرونا، مرگ، باران، آمبولانس، تشییع کنندگانی سیاهپوش که با رعایت فاصله نماز می‌خوانند و می‌گریند.
asmayedoor
خلاصه ای از سال ۹۸. تمام.
kiaznam

📡 @VahidOnline
Mahsa:
کثافت‌ترین کشیک زندگی‌ام بود. کثافت‌ترین. پر خشمم، پر خشم. دارم می‌ترکم. اصلا نمی‌تونم بسنده کنم به اینکه بگم اوضاع خرابه و رعایت کنید. باید بنویسم از این جنایتی که در حق ما کردند.
💬
اول صبح که بخش رو تحویل گرفتیم گفتن هیچ جا نیست. نه آی‌سی‌یو نه بخش. فعلا نخوابونید تا ترخیص شن. پشت به پشت مریض میاد. برای همه آزمایش و سی‌تی‌اسکن درخواست میشه. و تقریبا از هر ۵ تا سی‌تی که می‌نویسیم ۴تاش درگیر درمیاد.
💬
اونی که درگیر نیست هم به این معنی نیست که کرونا نداره. یعنی ریه‌اش(فعلا) درگیر نیست. تو اون صداوسیمای بی‌صاحاب گفتند بستری و pcr رایگانه. ما اینجا می‌گیم ۶۰۰ ۷۰۰ تومن. مضطرب میشن. می‌گن الان سی‌تی قطعیه؟ می‌گیم نه. پول pcr رو ندارن. سعی می‌کنیم با زر مفت بگیم داروهاش اینه مصرف کن.
💬
داروهاش اون نیست! فاویپیراویر نمی‌دیم.
💬
این همه زر مفت و غیر علمی زدن فشار به آدم وارد می‌کنه. علمی حرف بزنی مریضا مستاصل و مضطرب میشن. چون داری بهشون میگی که ببین ماجرا اینه ولی من و تو بدبختیم اینجا.
💬
بعد زنگ می‌زنن که پاشو بیا آی‌سی‌یو x نفر مردن. خلاصه‌ی پرونده بنویس. فضای بیمارستان که پر سیاه‌پوشه بماند. می‌ری می‌بینی همه فوتی‌ها کوویدن.
💬
[بین مرده‌ها] یه زوج زن و شوهر هست. صدای شیون بچه‌هاشون از بیرون بخش میاد.
حداقل جا خالی شده و بدحال‌ها رو می‌خوابونی. مریض سی‌تی مریض سی‌تی. تا به خودت بیای عفونی‌ها میگن دوباره پر شد.
💬
این یعنی باید مریض‌های بدحال رو اورژانس نگه داری تا یه بیمارستانی خالی شه و برن. حالا مشکل چیه؟ اورژانس پر میشه.
هشدار میدن کسی رو برای سرم و کوفت و زهر مار نفرست تو. همش تو ذهنته جز بدحال نفرست تو. نزدیک بود یه سکته [کرده رو از دست بدم]! چون بدحال نبود.
💬
این وسط از بستری‌های بخش حال‌شون بد میشه. باید برن آی‌سی‌یو. که پره. یعنی اون‌ها هم مثل بستری‌های اورژانس باید وایسن تو نوبت بیمارستان‌های دیگه.
که اون‌ها هم پره.
💬
می‌ری یه چایی کوفت کنی تو اون پاویون گه‌گرفته، می‌بینی این اینترنه پدرشوهرش بستریه. اون اتند که نیست شوهرش [بیمارستان] امام بستریه و...
💬
من دیگه اونجایی ترکیدم که یک خواهر و برادر نه چندان جوونی مامان و بابای پیرشون رو آورده بودند. اکسیژن هر دو پایین. گفتیم بستری می‌خوان. پدر و مادر گفتن بستری نمی‌شیم. این بچه‌ها گریه و التماس به ما که یه کاری کنید. پدر مادر هم گریه که ما نمی‌خوایم. ما می‌خوایم تو خونه بمیریم.
💬
همین حین مریض بدحال شده رفتم بخش بالا سرش. یه عالمه آدم مشکی‌پوش وایساده. فکر کردم تخت بغلی چیزی مرده. می‌گم همراه‌های بقیه تخت‌ها بیرون باشید. میگن همراه همین تختیم، (نگاه متعجب من که چرا استقبال رفتین این که زنده است.)، [میگن] دیروز بابامون مرده (اشاره با دست به طبقه‌ی بالا؛ آی‌سی‌یو)
mimunited
#کرونا
📡 @VahidOnline