انجمن علمی مهندسی صنایع دانشگاه یزد
2.19K subscribers
1.6K photos
111 videos
64 files
612 links
🗨روابط عمومی:
@YazdISS_Admin
👤دبیر انجمن:
@Neda_afz

🔗سایر شبکه‌های اجتماعی و راه‌های ارتباطی:
zil.ink/YazdISS

📍دفترانجمن:
ساختمان فنی ۱، نیم طبقه،
جنب سایت کامپیوتر دانشکده مهندسی صنایع
Download Telegram
📝متن کلیپ بزرگداشت روز مهندس

در عالم سیاست وقتی می‌خواهند بگویند مسئولی به فکر زیردستانش است و خودش را نمی‌گیرد می‌گویند فلانی مسئول مردمی است. دانشگاه هم یک جامعه کوچک است، رئیس دارد، مدیر دارد و معاون دارد و تا دلتان بخواهد در آن استاد می‌توان یافت. ما فکر می‌کردیم دانشگاه استادی را می‌خواهد که بد اخلاق باشد، زحمات دانشجو را نادیده بگیرد، تبعیض قائل شود، مغرور باشد، درک نکند و هزار گرفتاری برای ما درست بکند و قص علی هذا ! به هر ترتیب الان این‌گونه فکر نمی‌کنیم! شاید به همان دلیلی که خاری گل می‌شود! محبت! شاید اساتید محبوبی بوده‌اند که یک خاطره‌ای برای همیشه در آرشیو ذهنمان ماندگار کرده‌اند و تصورات ما را نسبت به دانشگاه جلا داده‌اند!

با همه این اوصاف، دانشگاه، استاد محبوب هم داشته باشد استاد دانشجویی کمتر دارد. استاد دانشجویی یک چیزی است مثل مسئول مردمی! استاد دانشجویی را همانند سایر اساتید محترمانه «آقای دکتر» خطاب می‌کنند اما صمیمیت و محبت را در گفتگوها و چینش کلمات و جمله بندی های دانشجویان مراجعه‌کننده می توان یافت. فهمیدید چه شد؟ صمیمیت و احترام در کنار هم آمد! نامش را معجزه بگذاریم یا شگفتی از زیبایی داستان نمی‌کاهد! استاد دانشجویی یک معجزه‌گر است مثل پدرها و مادرهای ما! نقض قاعده تقابل احترام و صمیمیت پیش از این برای پدر و مادرهای ما تعریف می‌شد آنجایی که عاشقانه پدر یا مادر را شما صدا می کردیم اما نترسی در چشم داشتیم نه لرزی بر صدا و نه اینکه اینگونه بود که او را بخواهیم از بهر مال و ثروت شما صدا کنیم!

دقیق نمی‌دانم آخرین باری که جز برای نمره سراغ سایر اساتید رفتیم کی بود اما خوب سراغ داریم زمانی را که برای گرفتن مشاوره درسی و کمک مشورتی سراغ شما آمدیم. شما استاد دانشجویی هستید این را غیر از لحن و برخورد دانشجویان با شما می توان از دفتر کارتان فهمید در دفتر دکتر شخصی نیایی مدیر پشت میز و ارباب رجوع جلوی میز نیست دفتر دکتر دفتر کار تیمی است چون دکتر رئیس نیست رهبر است. دفتر کارتان گواهی میدهد که شما شانه به شانه دانشجویانی که در کنار شما قرار می‌گیرند پشت یک میز مشترک، کاری را هدایت می کنید تا در خوب و بد کار با هم شریک شوید اگر امتیازی است برای همه است اگر تنبیهی است برای همه است و اگر کار خراب می شود از استاد تا دانشجو گرفته همه به یک اندازه شرم می‌کنند.

اگر خبر این مراسم از این سالن خارج شود و به گوش سایرین برسد شاید از خود بپرسند دکتر شخصی نیایی چه می کرد که می توانست آنچنان مرز میان احترام و صمیمیت میان استاد و دانشجو را برقرار کند و با چه ترفندی قادر بود هر لحظه که میخواست دانشجویانش را حتی با اسم کوچک و پسوند «جان» صدا کند و فاز میان شوخی و جدی را درنوردد بی آن که غباری به دامنش بنشیند؟ آن استادیِ لدنی از کجا نشأت می‌گرفت؟ آن احترام لایزال از کجا می‌آمد؟ احترامی که با چاشنی محبتی مقدس و خدشه‌ناپذیر از دل رفتار و معاشرت های بین استاد و دانشجو می‌جوشید؟

آیا میان آن همه برخوردهای صمیمی و کاریزما رابطه ای هست؟ به یقین هست! مگر می شود بدون کاریزما، به قد یک عمر، تا این حد تابناک و گیرا باقی ماند؟ کاریزما همان جاذبه ی غیر قابل توصیفی که حافظ و دیگر قدما از آن به «آن» یاد می کنند و همگی کم و بیش بنده ی طلعت آن اند که «آنی» دارد! البته می تواند مانند اسلحه، بردهای متفاوتی داشته باشد. می تواند بردش فقط در محدوده ی چاردیواری کلاس درس عمل کند یا پیشتر برود و به تدریج دایره های بزرگتری همچون دانشکده، دانشگاه، جامعه ی صنفی، طبقه ای خاص، كل جامعه، یک نسل، یک قرن یا تاریخ را تحت الشعاع خود قرار دهد.»

یک چیزی شبیه ماندگاری خاطره مشاهیر ملی که با کناره‌گیری آن‌ها از عرصه علم هم از یاد نمی‌روند. یا همین دانشجوهای خودتان که از ورودی‌های مختلف درسشان تمام می‌شود اما از شما دل‌کندنشان نمی‌آید!

قلم در جایگاه مدح چندی نوشت اما چون می‌داند این نوشته‌ها در برابر خیل عظیم دانسته‌ها و تجارب ممدوح هیچ است ادامه نمی‌دهد. ما به احترام شما فقط می‌ایستم و با قلب‌هایمان دست می‌زنیم!

#ویرایش_سوم #ویرایش_نهایی
نویسنده: علی جویافر

♨️ @yazdiss