گپ 8
51 subscribers
737 photos
77 videos
2.06K links
فلسفه، ادبیات،متن، اشعار
🔹

ادرس سایت : www.gap8.ir که مورد صیانت قرار گرفت و فیلتر شد
مدیر کانال



@gharib811


@F2022_400









@wwwgap8ir : ایدی کانال
Download Telegram
امنیت تنها به معنی عدم جنگ در کشور نیست

امنیت حقیقی یعنی تمام افراد جامعه بدون توجه به . نژاد . دین . طبقه . جنسیت . و پایگاه اجتماعی از حقوقی یکسان برای رشد برخوردار باشند


#نلسون_ماندلا
ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ اینگونه ﺷﮑﺎﺭ می کنند:

ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ می کنند. ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ.
ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ی تیز، ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی حس شده ی ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد. ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند؛
اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد!
ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان بسته ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته می شود
... نه گلوله ای شلیک می شود، و نه حتی نیزه ای پرتاب! اما گرگ با همه غرورش سرنگون ميشود'

حال بد نیست بدانیم که
طمع، پول، قدرت ،تكبر ،فخرفروشی،حب جاه و مقام و احساس بى نيازى و بی مسئولیتی درقبال هم نوع ميتواند هر انسانى رو به سرنوشت این گرگ قطب گرفتار كند.
. ..هلاکت به دست خودمان ، نه گلوله ای ، نه نیزه ای . .

@wwwgap8ir
زیبا ترین و رنج اور ترین تجربه زندگی من . درک کردن همین جمله بود

هیچ چیزی پایدار و ابدی نیست .

زمانی که قلبم از شدت غم در حال متلاشی شدن بوده
و زمانهایی که عاشق کسی بودم .
یا لحظات خوشی داشتم دیدم که
هیچ کدام پایدار و ابدی نبودند .



#a_f
مصریان باستان اعتقاد داشتند
که پس از مرگ، از آنها تنها دو سوال پرسیده
می شود :
آیا شادی را یافتی؟
آیا شادی را آفریدی؟


#لئو_بوسکللیا
‏ما بیش از اندازه قوی بودیم، به کسی تکیه نمی دادیم با کسی از دردهایمان نمی گفتیم و از کسی کمک نمی خواستیم ، ما به قیمت همین قوی بودن، از پا در آمدیم! قوی بودن را برای ما بد تعریف کرده بودند..


@wwwgapir
سلام داستانی رو میخوندم برام جالب بود گفتم برای شما هم بزارم. استالین دیکتاتور روسیهً در ١٩٥١ در یکی از جلسات معمول خود خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند.دستان استالین برای او خیلی نیرومند بود استالین بدون هیچ مشکلی توانست همه پرها را از بین ببرد و پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی می‌افتد"او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش در کمال تعجب دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانه‌های گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود می‌کشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب می‌کرد و قدم به قدم همراه او بود!!  در این مرحله استالین به دستیاران شگفت زده خود گفت :  مشاهده می‌کنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من می‌آید استالین افزود: احمق‌ها به همین راحتی اداره می‌شوند!
@wwwgapir
زنی که با یک کتاب، شعر، آهنگ یا حتی یک فنجان قهوه حالش خوب می‌شود، هیچ‌کس در برابر او پیروز نمی‌شود.
حتی زندگی در مقابلش شکست می‌خورد.



#جبران_خلیل_جبران
یکروز
فردی قدم به زندگیتان خواهد گذاشت.
آنوقت متوجه میشوید که چرا هرگز با هیچکس دیگری دوام نیاوردید!




#پل_بنجامین_اوستر
ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯه ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ‌ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻗﺪﻡﻫﺎﯾﺸﺎﻥ...

حیف ک شنونده ی خوبی نداریم
وگرنه حرف بسیار است...
@Wwwgap8ir
«و این‌گونه راه‌ها از یکدگر جدا افتد: اگر طالب خوشی و آرامش روح هستی، پس ایمان داشته باش. لیک اگر طالب آنی که مُریدِ حقیقت باشی، پس تحقیق و جستجو کن…»


#نیچه