Forwarded from Z.A
✔️آدرس غلط راه آزادی
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
#نقد_کتاب
ورنون اسمیت (برنده نوبل اقتصاد 2002) در نقد کتاب جدید جوزف استیگلیتز (برنده نوبل اقتصاد 2001) که ترجمه فارسی آن به تازگی از سوی نشر روزنه با عنوان "علم اقتصاد و جامعۀ خوب" منتشر شده است، چنین نوشت:
کتاب جدید جوزف استیگلیتز به انتقاد از دیدگاههای میلتون فریدمن در کتاب «سرمایهداری و آزادی» و آراء فریدریش هایک در کتاب «غرور مرگبار: خطاهای سوسیالیسم» اختصاص یافتهاست و دیدگاهی که ادعا میکند سرمایهداری رقابتی مبتنی بر بازار آزاد، در بهبود شرایط اقتصادی بشر بسیار موثر است را مورد بررسی انتقادی قرار میدهد.
شواهد معمول و رایجی که در دفاع از کارآمدی بازارها مورد استناد قرار میگیرند، شامل آزمایشهای طبیعی مانند مقایسه بین کرهشمالی که تنها با فروش زغالسنگ به چین قادر به تامین غذای خود است، با کرهجنوبی که نمادی از بهرهوری و شکوفایی است و محصولاتش را به سراسر جهان صادر میکند، میشود. همچنین نمونههایی چون کوبا که در فقر سوسیالیستی گرفتار شده و ونزوئلا که با نوسانات سیاستهای سوسیالیستی دچار فراز و نشیبهای اقتصادیشده، مطرح میشود. با این حال، استیگلیتز ترجیح میدهد موفقیت اقتصادی را صرفا از دریچه نظریه قیمت رقابتی استاندارد بر پایه اطلاعات کامل تحلیل کند و چون اطلاعات در واقعیت ناقص و نامتقارن است، نتیجه میگیرد که اقتصادهای بازار در همهجا ناکام ماندهاند و بر این اساس این خوانش به جستوجوی شواهد برمیآید.
او مینویسد: «اما تحقیقات نظری انجامشده طی نیمقرن گذشته، شکنندگی بنای فکری را که فریدمن و هایک بر آن استدلال خود را استوار کردهاند، آشکار کردهاست. حتی نواقص کوچک اطلاعات، هزینههای ناچیز جستوجو یا هزینههای ثابت(هزینههایی که در صورت خروج از بازار قابلبازیابی نیستند)، میتوانند نتایج استاندارد را بهکلی تغییر دهند و زمینه را برای ظهور سطوح بالای قدرت بازار و بهرهکشی فراهم آورند.» (صفحه ۴۰)
این درست است که استیگلیتز در چارچوب نظری انتزاعی نئوکلاسیک کارکرده و نشانداده که نتایج کلاسیک چگونه با فرض اطلاعات نامتقارن تغییر میکنند، اما او از پژوهشهای تجربی آزمایشگاهی و میدانی غافل است؛ تحقیقاتی که نشاندادهاند برای آنکه بازارها به تعادل عرضه و تقاضای رقابتی برسند، آگاهی کامل عاملان از این اطلاعات نه ضروری و نه کافی است. در نتیجه، هم نظریه کلاسیک و هم نظریه اصلاحشدهاستیگلیتز از منظر عملیاتی بیربط هستند، چراکه خریداران و فروشندگانی که تنها اطلاعات پراکنده، خصوصی و غیرمتمرکز در اختیار دارند، بهراحتی از طریق یادگیری در مبادلات تکراری، به تعادل قیمت و مقدار رقابتی دست مییابند. بنابراین، هم بنای نظری استاندارد و هم نسخه تعدیلشده آن توسط استیگلیتز، بهواسطه یافتههای تجربی رد شدهاند و در نتیجه، بهجزایری منزوی از پیگیری فکری تبدیل شدهاند. کتاب او، از این منظر، از پایه و اساس ادعایی خود دچار نقص است. ...
✔️ادامه این خبر را در سایت دنیای اقتصاد به نشانی زیر دنبال کنید: روزنامه دنیای اقتصاد
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
#نقد_کتاب
ورنون اسمیت (برنده نوبل اقتصاد 2002) در نقد کتاب جدید جوزف استیگلیتز (برنده نوبل اقتصاد 2001) که ترجمه فارسی آن به تازگی از سوی نشر روزنه با عنوان "علم اقتصاد و جامعۀ خوب" منتشر شده است، چنین نوشت:
کتاب جدید جوزف استیگلیتز به انتقاد از دیدگاههای میلتون فریدمن در کتاب «سرمایهداری و آزادی» و آراء فریدریش هایک در کتاب «غرور مرگبار: خطاهای سوسیالیسم» اختصاص یافتهاست و دیدگاهی که ادعا میکند سرمایهداری رقابتی مبتنی بر بازار آزاد، در بهبود شرایط اقتصادی بشر بسیار موثر است را مورد بررسی انتقادی قرار میدهد.
شواهد معمول و رایجی که در دفاع از کارآمدی بازارها مورد استناد قرار میگیرند، شامل آزمایشهای طبیعی مانند مقایسه بین کرهشمالی که تنها با فروش زغالسنگ به چین قادر به تامین غذای خود است، با کرهجنوبی که نمادی از بهرهوری و شکوفایی است و محصولاتش را به سراسر جهان صادر میکند، میشود. همچنین نمونههایی چون کوبا که در فقر سوسیالیستی گرفتار شده و ونزوئلا که با نوسانات سیاستهای سوسیالیستی دچار فراز و نشیبهای اقتصادیشده، مطرح میشود. با این حال، استیگلیتز ترجیح میدهد موفقیت اقتصادی را صرفا از دریچه نظریه قیمت رقابتی استاندارد بر پایه اطلاعات کامل تحلیل کند و چون اطلاعات در واقعیت ناقص و نامتقارن است، نتیجه میگیرد که اقتصادهای بازار در همهجا ناکام ماندهاند و بر این اساس این خوانش به جستوجوی شواهد برمیآید.
او مینویسد: «اما تحقیقات نظری انجامشده طی نیمقرن گذشته، شکنندگی بنای فکری را که فریدمن و هایک بر آن استدلال خود را استوار کردهاند، آشکار کردهاست. حتی نواقص کوچک اطلاعات، هزینههای ناچیز جستوجو یا هزینههای ثابت(هزینههایی که در صورت خروج از بازار قابلبازیابی نیستند)، میتوانند نتایج استاندارد را بهکلی تغییر دهند و زمینه را برای ظهور سطوح بالای قدرت بازار و بهرهکشی فراهم آورند.» (صفحه ۴۰)
این درست است که استیگلیتز در چارچوب نظری انتزاعی نئوکلاسیک کارکرده و نشانداده که نتایج کلاسیک چگونه با فرض اطلاعات نامتقارن تغییر میکنند، اما او از پژوهشهای تجربی آزمایشگاهی و میدانی غافل است؛ تحقیقاتی که نشاندادهاند برای آنکه بازارها به تعادل عرضه و تقاضای رقابتی برسند، آگاهی کامل عاملان از این اطلاعات نه ضروری و نه کافی است. در نتیجه، هم نظریه کلاسیک و هم نظریه اصلاحشدهاستیگلیتز از منظر عملیاتی بیربط هستند، چراکه خریداران و فروشندگانی که تنها اطلاعات پراکنده، خصوصی و غیرمتمرکز در اختیار دارند، بهراحتی از طریق یادگیری در مبادلات تکراری، به تعادل قیمت و مقدار رقابتی دست مییابند. بنابراین، هم بنای نظری استاندارد و هم نسخه تعدیلشده آن توسط استیگلیتز، بهواسطه یافتههای تجربی رد شدهاند و در نتیجه، بهجزایری منزوی از پیگیری فکری تبدیل شدهاند. کتاب او، از این منظر، از پایه و اساس ادعایی خود دچار نقص است. ...
✔️ادامه این خبر را در سایت دنیای اقتصاد به نشانی زیر دنبال کنید: روزنامه دنیای اقتصاد