از غم نیاموزی چرا ای دلربا رسم وفا؟
غم با همه بیگانگی،
هر شب به ما سر میزند
فریدون مشیری
@ropzgoftar
غم با همه بیگانگی،
هر شب به ما سر میزند
فریدون مشیری
@ropzgoftar
از آیتالله سیستانی استفتا شده که حکم عاشق شدن چیه؟
جواب داده:
«امر غیراختیاری، حکم ندارد.»
شاعرانهترین فتوا از صدر اسلام تا حالا
@roozgoftar
جواب داده:
«امر غیراختیاری، حکم ندارد.»
شاعرانهترین فتوا از صدر اسلام تا حالا
@roozgoftar
@AdabSar
قاصدکهای پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد
ای که میپرسی چرا نامی ز ما باقی نماند
سیل وقتی خانهای را برد از بنیاد برد
عشق میبازم که غیر از باختن در عشق نیست
در نبردی اینچنین هرکس به خاک افتاد برد
شور شیرین تو را نازم که بعد از قرنها
هرکه لاف عشق زد نامی هم از فرهاد برد
جای رنجش نیست از دنیا که این تاراجگر
هرچه برد از آنچه روزی خود به دستم داد برد
در قمار دوستی جز رازداری شرط نیست
هرکه در میخانه از مستی نزد فریاد برد
#فاضل_نظری
@roozgoftar
قاصدکهای پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد
ای که میپرسی چرا نامی ز ما باقی نماند
سیل وقتی خانهای را برد از بنیاد برد
عشق میبازم که غیر از باختن در عشق نیست
در نبردی اینچنین هرکس به خاک افتاد برد
شور شیرین تو را نازم که بعد از قرنها
هرکه لاف عشق زد نامی هم از فرهاد برد
جای رنجش نیست از دنیا که این تاراجگر
هرچه برد از آنچه روزی خود به دستم داد برد
در قمار دوستی جز رازداری شرط نیست
هرکه در میخانه از مستی نزد فریاد برد
#فاضل_نظری
@roozgoftar
با خاطراتِ زیادی زندگی میکنیم که اگر به خودشان بود، تا حالا هزار بار از خاطرمان رفته بودند. اما ما نگهشان میداریم. مُدام مرورشان میکنیم. همان یک لحظهی کوچک که روزی قلبمان را به نفسنفس انداخته. همان خاطرههای ناچیزِ دوستداشتنی که مسکنِ زخمهای روزمرگیاند...
🔸سید محمد مرکبیان
@Roozgoftar
🔸سید محمد مرکبیان
@Roozgoftar
شَب هَلاکَم میکُنَد
اندیشهِٔ غَمهای روز
روز فکرِ محنَتِ
شَبهای تارم میکشد...
#وحشے_بافقے
@roozgoftar
اندیشهِٔ غَمهای روز
روز فکرِ محنَتِ
شَبهای تارم میکشد...
#وحشے_بافقے
@roozgoftar
🌵
و #صبح یعنی تو
که با گلِ لبخند
به وعدهگاهِ دلانگیزِ عشق میآیی
و صبح یعنی من
که چای میریزم برای احساست...
#لیلا_ناظریفر
@roozgoftar
و #صبح یعنی تو
که با گلِ لبخند
به وعدهگاهِ دلانگیزِ عشق میآیی
و صبح یعنی من
که چای میریزم برای احساست...
#لیلا_ناظریفر
@roozgoftar
آه هرگز صد عکس
پر نخواهد کرد
جای یک زمزمه ساکت پا را بر فرش
این که همراه تو میگرید آیینهست
تو همین چهره تنهایی ....
#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
پر نخواهد کرد
جای یک زمزمه ساکت پا را بر فرش
این که همراه تو میگرید آیینهست
تو همین چهره تنهایی ....
#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای روشنایی سحر
ای آفتاب پاک
ای مرز جاودانۀ نیکی
من با امید وصل تو شب را شکستهام
من در هوای عشق تو از شب گذشتهام...
فریدون مشیری
@roozgoftar
ای آفتاب پاک
ای مرز جاودانۀ نیکی
من با امید وصل تو شب را شکستهام
من در هوای عشق تو از شب گذشتهام...
فریدون مشیری
@roozgoftar
«ایستگاهِ مترو»
دشوار نبود
شناختن تو
حتا در شلوغیِ مترو.
گویی خدا فشار داد دگمه ی pause را
و یخ بست
خنده بر لبان کودکی
که دست در دستِ مادرش
به سمت باجه ی بلیت می رفت.
فیکس شد تف بیرون پریده
از دهان سربازی خواب زده،
قطع شد صدای مردی که در گوشی موبایل
ناسزا می گفت به شریکش،
از حرکت ماندند تمام دانشجویان
کارمندان و کارگران
و ازدحام ایستگاه
از تپش افتاد.
حتا ترمز گرفت قطاری که می گذشت!
تنها تو قدم بر می داشتی همچنان
و من می شنیدم ضرب قدم هایت را.
همان صدایی که عمری
آشناتر بود
از صدای نفس هایم برای من.
تو همان بودی
آمیزه ای از مینیاتورهای مکتبِ هرات
ترانه های فرانک سیناترا
و قهوه های کافه نادری.
تلفیقی از زن و زندگی من!
لبخند زدی و
چال های گونه ات هنوز
زیباترین دلیل سرودن بود.
نه!
دشوار نبود شناختن تو
حتا در شلوغی مترو. //
#یغما_گلرویی
از مجموعه ی باران برای تو می بارد / نگاه ۱۳۹۲
_💜_
@roozgoftar
دشوار نبود
شناختن تو
حتا در شلوغیِ مترو.
گویی خدا فشار داد دگمه ی pause را
و یخ بست
خنده بر لبان کودکی
که دست در دستِ مادرش
به سمت باجه ی بلیت می رفت.
فیکس شد تف بیرون پریده
از دهان سربازی خواب زده،
قطع شد صدای مردی که در گوشی موبایل
ناسزا می گفت به شریکش،
از حرکت ماندند تمام دانشجویان
کارمندان و کارگران
و ازدحام ایستگاه
از تپش افتاد.
حتا ترمز گرفت قطاری که می گذشت!
تنها تو قدم بر می داشتی همچنان
و من می شنیدم ضرب قدم هایت را.
همان صدایی که عمری
آشناتر بود
از صدای نفس هایم برای من.
تو همان بودی
آمیزه ای از مینیاتورهای مکتبِ هرات
ترانه های فرانک سیناترا
و قهوه های کافه نادری.
تلفیقی از زن و زندگی من!
لبخند زدی و
چال های گونه ات هنوز
زیباترین دلیل سرودن بود.
نه!
دشوار نبود شناختن تو
حتا در شلوغی مترو. //
#یغما_گلرویی
از مجموعه ی باران برای تو می بارد / نگاه ۱۳۹۲
_💜_
@roozgoftar
🌵
شاهد بودهای
لحظه تیغ نهادن بر گردن کبوتر را؟
و آبی که پیش از آن
چه حریصانه و ابلهانه، مینوشد پرنده؟
تو، آن لحظهای!
تو، آن تیغی!
تو، آن آبی...!
من!
من، آن پرنده بودم ...
#سیدعلی_صالحی
@roozgoftar
شاهد بودهای
لحظه تیغ نهادن بر گردن کبوتر را؟
و آبی که پیش از آن
چه حریصانه و ابلهانه، مینوشد پرنده؟
تو، آن لحظهای!
تو، آن تیغی!
تو، آن آبی...!
من!
من، آن پرنده بودم ...
#سیدعلی_صالحی
@roozgoftar
🌵
نشستن كنار دَره ماشين كاره خطرناكى نيست امّا تكيه كردن بهش خطرناكه، چون هرلحظه بههر دليلى امكان داره در باز بشه و تو پرت شى بيرون...
آدمها هم همينن، كنارشون بودن امره مهمى نيست، امّا تکیه كردن بهشون بحثِش جُداست
@roozgoftar
نشستن كنار دَره ماشين كاره خطرناكى نيست امّا تكيه كردن بهش خطرناكه، چون هرلحظه بههر دليلى امكان داره در باز بشه و تو پرت شى بيرون...
آدمها هم همينن، كنارشون بودن امره مهمى نيست، امّا تکیه كردن بهشون بحثِش جُداست
@roozgoftar