حکم #یغما_گلرویی
از لاله زار که می گذرم زخمی تر از ترانه ام
تشنه ی محکومیت یه حکم عاشقانه ام
از لاله زار که می گذرم حسرت گلوله با منه
وقتی که دست تو می خواد تیر خلاصُ بزنه
رفاقت خشم تو با ماشه ی منتظر می گه
دستای بی صدای ما نمیرسن به همدیگه
فاصله بین من و تو همین گلوله بود و بس
منُ بزن که خسته ام از زنده بودن تو قفس
لاله زار کاش می تونستیم تا ابد با تو بمونیم
تو بهارستان دوباره شعر بیداری بخونیم
نارفیقان ورق خورد دفتر گذشته ی ما
قد کشیدیم توی بن بست با هم اما تک و تنها
از لاله زار که می گذرم می رسه سال ما شدن
سال نفس تنگی عشق، سال زمین خوردن من
از لاله زار که می گذرم زخمای کهنه وا می شن
دوباره کوچه ها پر از مردم هم صدا می شن
دوباره بوی نفت و خون دوباره تابستون داغ
میتینگای تک نفره دوباره سایه ی چماق
وقتی همه بادبادکا بنده ی حزب باد شدن
عربده های مرده باد یک شبه زنده باد شدن
ما توی پستوی عطش، فیلمِ رهایی می دیدیم
توی تئاترِ زندگی، گریه مونُ می دزدیدیم
لاله زار کاش میتونستیم تا ابد با تو بمونیم
تو بهارستان دوباره شعر بیداری بخونیم
نارفیقان ورق خورد دفتر گذشته ی ما
قد کشیدیم توی بن بست با هم اما تک و تنها.
@roozgoftar
از لاله زار که می گذرم زخمی تر از ترانه ام
تشنه ی محکومیت یه حکم عاشقانه ام
از لاله زار که می گذرم حسرت گلوله با منه
وقتی که دست تو می خواد تیر خلاصُ بزنه
رفاقت خشم تو با ماشه ی منتظر می گه
دستای بی صدای ما نمیرسن به همدیگه
فاصله بین من و تو همین گلوله بود و بس
منُ بزن که خسته ام از زنده بودن تو قفس
لاله زار کاش می تونستیم تا ابد با تو بمونیم
تو بهارستان دوباره شعر بیداری بخونیم
نارفیقان ورق خورد دفتر گذشته ی ما
قد کشیدیم توی بن بست با هم اما تک و تنها
از لاله زار که می گذرم می رسه سال ما شدن
سال نفس تنگی عشق، سال زمین خوردن من
از لاله زار که می گذرم زخمای کهنه وا می شن
دوباره کوچه ها پر از مردم هم صدا می شن
دوباره بوی نفت و خون دوباره تابستون داغ
میتینگای تک نفره دوباره سایه ی چماق
وقتی همه بادبادکا بنده ی حزب باد شدن
عربده های مرده باد یک شبه زنده باد شدن
ما توی پستوی عطش، فیلمِ رهایی می دیدیم
توی تئاترِ زندگی، گریه مونُ می دزدیدیم
لاله زار کاش میتونستیم تا ابد با تو بمونیم
تو بهارستان دوباره شعر بیداری بخونیم
نارفیقان ورق خورد دفتر گذشته ی ما
قد کشیدیم توی بن بست با هم اما تک و تنها.
@roozgoftar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌵
دو قدم مانده
که پاییز به یغما برود
این همه رنگِ قشنگ
از کفِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت
گواریش باد
دلِ تنها به چه شوقی
پی یلدا برود؟
#یغما_گلرویی
@roozgoftar
دو قدم مانده
که پاییز به یغما برود
این همه رنگِ قشنگ
از کفِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت
گواریش باد
دلِ تنها به چه شوقی
پی یلدا برود؟
#یغما_گلرویی
@roozgoftar
«ایستگاهِ مترو»
دشوار نبود
شناختن تو
حتا در شلوغیِ مترو.
گویی خدا فشار داد دگمه ی pause را
و یخ بست
خنده بر لبان کودکی
که دست در دستِ مادرش
به سمت باجه ی بلیت می رفت.
فیکس شد تف بیرون پریده
از دهان سربازی خواب زده،
قطع شد صدای مردی که در گوشی موبایل
ناسزا می گفت به شریکش،
از حرکت ماندند تمام دانشجویان
کارمندان و کارگران
و ازدحام ایستگاه
از تپش افتاد.
حتا ترمز گرفت قطاری که می گذشت!
تنها تو قدم بر می داشتی همچنان
و من می شنیدم ضرب قدم هایت را.
همان صدایی که عمری
آشناتر بود
از صدای نفس هایم برای من.
تو همان بودی
آمیزه ای از مینیاتورهای مکتبِ هرات
ترانه های فرانک سیناترا
و قهوه های کافه نادری.
تلفیقی از زن و زندگی من!
لبخند زدی و
چال های گونه ات هنوز
زیباترین دلیل سرودن بود.
نه!
دشوار نبود شناختن تو
حتا در شلوغی مترو. //
#یغما_گلرویی
از مجموعه ی باران برای تو می بارد / نگاه ۱۳۹۲
_💜_
@roozgoftar
دشوار نبود
شناختن تو
حتا در شلوغیِ مترو.
گویی خدا فشار داد دگمه ی pause را
و یخ بست
خنده بر لبان کودکی
که دست در دستِ مادرش
به سمت باجه ی بلیت می رفت.
فیکس شد تف بیرون پریده
از دهان سربازی خواب زده،
قطع شد صدای مردی که در گوشی موبایل
ناسزا می گفت به شریکش،
از حرکت ماندند تمام دانشجویان
کارمندان و کارگران
و ازدحام ایستگاه
از تپش افتاد.
حتا ترمز گرفت قطاری که می گذشت!
تنها تو قدم بر می داشتی همچنان
و من می شنیدم ضرب قدم هایت را.
همان صدایی که عمری
آشناتر بود
از صدای نفس هایم برای من.
تو همان بودی
آمیزه ای از مینیاتورهای مکتبِ هرات
ترانه های فرانک سیناترا
و قهوه های کافه نادری.
تلفیقی از زن و زندگی من!
لبخند زدی و
چال های گونه ات هنوز
زیباترین دلیل سرودن بود.
نه!
دشوار نبود شناختن تو
حتا در شلوغی مترو. //
#یغما_گلرویی
از مجموعه ی باران برای تو می بارد / نگاه ۱۳۹۲
_💜_
@roozgoftar