هرچه قبرس به خرش معروف است
شهر ما با هنرش معروف است

مافیا هست اگر آنور آب
این طرف مالخرش معروف است

مسی وآن همه جولان هیچ است
تا که دایی و سرش معروف است

نیمه شب بود و زلیخا می گفت
هرچه، گمنام ترش معروف است

قصه ی یوسف کنعانی هم
قسمت هفت درش معروف است

آن هنرپیشه که ازایران رفت
آن که کلا خبرش معروف است

آنقدر دقت وافر داریم
کف پا تابه سرش معروف است

شیخ آرام ولی پرخبراست
بس که آقا پسرش معروف است

یک نفر داد و هوارش معروف
یک نفر گوش کرش معروف است

هرچه از مهر معلم گفتیم
باز هم چوب ترش معروف است

ما به صد واقعه معروف شدیم
چیست قبرس به خرش معروف است

#حسن_بشتاب
#قمپز😎

---------
😎 @qompoz

مثل حال زن که در بازار بهتر می شود
حال شاعر با دو نخ سیگار بهتر می شود

وزن بهتر می نشیند در میان دود و دم
سر که سنگین می شود افکار بهتر می شود

شعر وقتی جنس خوبی داشت می گیرد ولی
جنس شاعر خوب شد اشعار بهتر می شود

گفتم ای استاد شعر من چرا دلچسب نیست
گفت با دقت بچسبان کار بهتر می شود

هر زمانی هم که بست بین ابیاتت شکست
بست محکم تر بزن بسیار بهتر می شود

«احمدی» جان دود اشعار شما تنظیم نیست
پایه باشی «مخزن الاشرار» بهتر می شود

کار بهتر می فروشد کیفیت بالا که رفت
جنس وقتی خوب شد بازار بهتر می شود

گاه شاعر حرف های آنچنانی می زند
آدمیزاد است با اخطار بهتر می شود

#حسن_بشتاب
#قمپز 😎

--------------
😎 @qompoz


قمپزپرانی：

قمپزی های محترم چون دیگه خودتون بزرگ شدید میدونید سیگار بده ما بیت اول رو حذف نکردیم. لطفا اغفال نشید.😎

در کتابش هرچه می گردم کمی اخلاق نیست
مطلب بی عیب و نقصی لای این اوراق نیست

جمع کرده دور هم مشتی دروغ شاخ دار
گرچه در این حالت مکتوب هم حناق نیست

کرده صد را صد هزارو روح فردوسی هنوز
لحظه ای آرام از این صنعت اغراق نیست

روی جلدش گوشه ای کوچک نوشته هات بوک
دست مالیدم بر آن دیدم که اصلا داغ نیست

گفتم آقا این کتاب داغتان یخ کرده است
گفت این یارو هم انگاری درون باغ نیست

گفت پولش را بپرداز و بخوان و داغ شو
گفتم این مخلص کمی ساده است اما قاق نیست

یک نفر آمد نگاهی بر کتاب انداخت گفت
کاغذش خوب است اما جلد آن براق نیست

این کتاب و ناشر و این هم خریدار کتاب
این هماهنگی که ما داریم در آفاق نیست

گرچه استثنا همیشه هست اما هرچه هست
بیشتر از چند مورد با کمی ارفاق نیست


…
غین را با قاف قاطی کرده ام در قافیه
شعر اگر این است کار شاعران هم شاق نیست

#حسن_بشتاب
#قمپز 😎
-------------
😎 @qompoz

نقیضه ای بر شعر خانم تکتم حسینی
"نشسته برف پیری بر سر تو دلم می خواست تا باران بگیرد

تنت از خستگی خرد و خمیر است بیا تا خانه بوی نان بگیرد"




نشسته دود منقل بر سر او دعا کردم مگر باران بگیرد

تمام هیکلش را بو گرفته٫ الهی درد بی درمان بگیرد

به او گفتند جنس تو خراب است ٫خدایی این یکی در او اثر کرد

همان دم بار و بندیل سفر بست گمانم رفت از کرمان بگیرد

برو آنجا که نادر رفت روزی٫ برو آنجا که دیگر برنگردی

الهی گور کن قبر تو را زود٫ به جای خاک با سیمان بگیرد

اگر چه گوشه گیر و بی پناهی رفیق منقلی بسیار داری

خودت گفتی به من امکان ندارد دل معتاد در ایران بگیرد

خدا را شکر اگر امروز غم هست ننم هست و ننم هست و ننم هست

وگر نه با وجود تو محال است که این خانه کمی سامان بگیرد

#حسن_بشتاب
#قمپز 😎
-------------
😎 @qompoz

تذکرةالشعرا
……………۵……………
«ذکر خالو راشد انصاری»
آن شاهد بازاری ٫ آن ملیکه ی درست کرداری ،صاحب متلک های کاری ، ضد شاعران درباری،حضرت شیخ خالو راشد انصاری اعلی الله مقامه و کثرالله امثاله.
اهل حال بود و صاحب کرامات بسیار. اورا از آن جهت خالو می گفتند که خال های بسیاری داشت و بعضی گویند: چون خالی بزرگ داشت، چنانکه اگر هالی بزرگ داشت او را هالو می گفتند. نسبش به شیخ مرتضی انصاری « نورالله قبره و اعلی الله مقامه» می رسید و خود شیخ المشایخ طریق بود.
مریدان فراوان داشت و مردان و زنان زیادی به او نظر داشتند چنان که فقط در وصف موی او نکته ها گفته اند و سخن ها رانده اند.نقل است حکیم عباس احمدی که خود از اکابر بود و در قم صاحب کرسی ،چون موی خالو بدید در وی حسدی عمیق آشکار گشت چنان که یک دست بر کله ی بی موی خود نهاد و دست دیگر بر آسمان بلند کرد و گفت بار الها چه بودی اگر دماغ نداشتمی ولی موی خالو داشتمی.
حضرت زرویی را درک کرده بود و صابری « رحمت الله علیه» را و رفیع را و از هریک حیلتی آموخته بود و می فرمود مثل آن است که مار خورده ام و افعی شده ام.
با مشایخ سر و سری داشت چنان که در وصف شیخ قطر گفته بود:
در وادی جهل در به در خواهی شد
مانند‍‍ درخت بی ثمر خواهی شد
از خورد و خوراک خود اگر کم نکنی
هم وزن همین شیخ قطرخواهی شد.
مع الوصف به طعام علاقه ای وافر داشت و چون سفره ای می دید کله و پاچه اش به شعر می آمد.
به او گفتند چه کردی که چنین شدی؟ گفت: هیچ نکردم.
مریدی پرسید یا شیخ سالک نان به چه خورَد ؟فرمود: بیابد به هر چه خورَد خورَد.
گفتند :مریدی مرتد شده به سرای سلطان رفته تا نان سلطان خورد گفت : خاک بر سرش.
از وفات خود با خبر بود چنانکه فرموده بود :
ده روز دیگر یک سفر در پیش دارم
در سر هوای پر زدن تا کیش دارم

کس معنی این سخن نفهمید مگر ده روز بعد که ندای قضی الامر فضا راپر کرد و خالو به سرای جاوید شتافت.
آمده است چون قیامت بر پا شود خالو پیش روی همه ی شعرا به جنت درآید
و همه را از حوریان بهشتی سهمی معین باشد الا خالو را که به او ندا دهند هرچه خواهی برگیر و او چنان مرغی که دانه برچیند حوریان را سوا کند. هنیئاً له

#حسن_بشتاب
#قمپز 😎😎
-------------
😎 @qompoz

با اینکه هست ساکت و بی ادعا زرشک
دارد درون سینه ی خود نکته ها زرشک

گویند حاصل از تب برجام بوده هیچ
یعنی نصیب ما شد از این ماجرا زرشک

دعوا اگرچه حول چماق و هویج بود
من مانده ام نتیجه ی آن شد چرا زرشک

سیمان اگر کنند به هر جایمان رواست
وقتی که هست حاصل تدبیر ما زرشک

یک واژه ی غنی شده ی پر بسامد است
گاهی مقاله ای است پر از محتوا زرشک

باید که در رثای شما شاعران شهر
اشعار بی بدیل بسازند با زرشک

#حسن_بشتاب

#قمپز😎
😎 @qompoz

در کتابش هرچه می گردم کمی اخلاق نیست
مطلب بی عیب و نقصی لای این اوراق نیست

جمع کرده دور هم مشتی دروغ شاخ دار
گرچه در این حالت مکتوب هم حناق نیست

کرده صد را صد هزارو روح فردوسی هنوز
لحظه ای آرام از این صنعت اغراق نیست

روی جلدش گوشه ای کوچک نوشته هات بوک
دست مالیدم بر آن دیدم که اصلا داغ نیست

گفتم آقا این کتاب داغتان یخ کرده است
گفت این یارو هم انگاری که توی باغ نیست

گفت پولش را بپرداز و بخوان و داغ شو
گفتم این مخلص کمی ساده است اما قاق نیست

یک نفر آمد نگاهی ژرف بر آن کرد و گفت
کاغذش خوب است اما جلد آن براق نیست

این کتاب و ناشر و این هم خریدار کتاب
این هماهنگی که ما داریم در آفاق نیست

گرچه استثنا همیشه هست اما هرچه هست
بیشتر از چند مورد با کمی ارفاق نیست

غین را با قاف قاطی کرده ام در قافیه
شعر اگر این است کار شاعران هم شاق نیست

#حسن_بشتاب
#نمایشگاه_کتاب
#قمپز 😎

😎 @qompoz

ماجرای بانمک وزیر خارجه شدن یک طنزپرداز پس از استعفای ظریف

شعرخوانی طنز #حسن_بشتاب در محفل #قمپز را ببینید

#قمپز۴۴
#قمپز 😎
😎 @qompoz

ببینید: شعر طنز #حسن_بشتاب درباره ماجرای سفرش به شمیرانات

#قمپز۴۷
#قمپز 😎
😎 @qompoz

هرچه قبرس به خرش معروف است
شهر ما با هنرش معروف است

مافیا هست اگر آنور آب
این طرف مالخرش معروف است

مسی وآن همه جولان هیچ است
تا که دایی و سرش معروف است

نیمه شب بود و زلیخا می گفت
هرچه، گمنام ترش معروف است

قصه ی یوسف کنعانی هم
قسمت هفت درش معروف است

آن هنرپیشه که ازایران رفت
آن که کلا خبرش معروف است

آنقدر دقت وافر داریم
کف پا تابه سرش معروف است

شیخ آرام ولی پرخبراست
بس که آقا پسرش معروف است

یک نفر داد و هوارش معروف
یک نفر گوش کرش معروف است

هرچه از مهر معلم گفتیم
باز هم چوب ترش معروف است

ما به صد واقعه معروف شدیم
چیست قبرس به خرش معروف است

#حسن_بشتاب
😎 @qompoz

شعرخوانی #حسن_بشتاب را در #قمپز_مجازی ببینید

#قمپز 😎
😎@qompoz

ببینید: شعرخوانی طنز #حسن_بشتاب درباره همه اهل دل‌ها در #قمپز_مجازی

#قمپز_مجازی ۲
#قمپز 😎

😎@qompoz

مثل حال زن که در بازار بهتر می شود
حال شاعر با دو نخ سیگار بهتر می شود

وزن بهتر می نشیند در میان دود و دم
سر که سنگین می شود افکار بهتر می شود

شعر وقتی جنس خوبی داشت می گیرد ولی
جنس شاعر خوب شد اشعار بهتر می شود

گفتم ای استاد شعر من چرا دلچسب نیست
گفت با دقت بچسبان کار بهتر می شود

هر زمانی هم که بست بین ابیاتت شکست
بست محکم تر بزن بسیار بهتر می شود

«احمدی» جان دود اشعار شما تنظیم نیست
پایه باشی «مخزن الاشرار» بهتر می شود

کار بهتر می فروشد کیفیت بالا که رفت
جنس وقتی خوب شد بازار بهتر می شود

گاه شاعر حرف های آنچنانی می زند
آدمیزاد است با اخطار بهتر می شود

#حسن_بشتاب
#قمپز 😎

--------------
😎 @qompoz


قمپزپرانی：

قمپزی های محترم چون دیگه خودتون بزرگ شدید میدونید سیگار بده ما بیت اول رو حذف نکردیم. لطفا اغفال نشید.😎