در این شب ها
1.64K subscribers
268 photos
80 videos
28 files
919 links
در این شب ها خلاصه ای از نوشته ها، ویدیوهای پوریا ناظمی و اخباری از دنیای علم و فناوری را پوشش می دهد
تماس مستقیم:
Pnazemi@gmail.com
Download Telegram
پژوهش تازه‌ای که در American Journal of Clinical Nutrition منتشر شده، بار دیگر ویتامین D را به تیتر اول خبرهای سلامت بازگرداند. این مطالعه، که از دل پروژه گسترده‌ای به نام VITAL بیرون آمده، نشان می‌دهد که مکمل ویتامین D ممکن است به کند شدن روند کوتاه شدن تلومرها – ساختارهایی در انتهای کروموزوم‌ها که به عنوان ساعت مولکولی پیری شناخته می‌شوند – کمک کند.

در این تحقیق، که بر اساس بررسی ۱۰۵۴ شرکت‌کننده انجام شد، افرادی که روزانه ۲۰۰۰ واحد بین‌المللی ویتامین D دریافت کرده بودند، نسبت به گروه دارونما، کاهش کمتری در طول تلومرهایشان داشتند. البته اثر مشابهی برای مکمل‌های روغن ماهی مشاهده نشد. دکتر هیدانگ ژو، نویسنده اصلی این مطالعه، می‌گوید که این نتایج «توانایی ویتامین D در کند کردن فرآیند پیری سلولی را نشان می‌دهد، دست‌کم در بازه چهار ساله.»

اما معنای این عددها برای سلامتی واقعی انسان چیست؟ هنوز مشخص نیست. به گفته دکتر مری آرمانيوس از دانشگاه جانز هاپکینز، طول تلومر تنها زمانی معنادار می‌شود که به سطوح بسیار پایین یا بالا برسد؛ چیزی که در این تحقیق دیده نشده. او همچنین هشدار می‌دهد که روش اندازه‌گیری مورد استفاده در این تحقیق (qPCR) از دقت پایینی برخوردار است و به عوامل محیطی بسیار حساس است.

با وجود این تردیدها، پژوهشگران امیدوارند که این یافته بتواند توضیحی زیست‌شناختی برای نقش محافظتی ویتامین D در برابر بیماری‌هایی چون سرطان‌های پیشرفته، بیماری‌های خودایمنی و التهاب فراهم کند. پروفسور جوان مانسون، پژوهشگر ارشد مطالعه VITAL، معتقد است اگر این نتایج در پژوهش‌های دیگر تکرار شوند، «ممکن است به اثرات بالینی در بیماری‌های مزمن مرتبط با پیری بینجامد.»

در حال حاضر، انجمن غدد درون‌ریز آمریکا مصرف مکمل ویتامین D را برای افراد بالای ۷۵ سال و همچنین افرادی با پیش‌دیابت توصیه می‌کند. این مطالعه تازه، به گفته پروفسور آناستاسیوس پیتاس از دانشگاه تافتس، شواهد علمی در حمایت از این توصیه‌ها فراهم می‌آورد.

با این حال، مانسون هشدار می‌دهد که مصرف ویتامین D نباید به توصیه‌ای همگانی تبدیل شود: «نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که ممکن است تنها گروه‌های خاص با ریسک بالا، از مصرف روزانه مکمل سود ببرند.»
ردپای یک هیولای کیهانی در گذشته‌های دور
کشف کهکشان مارپیچی میله‌دار در ۱۱ میلیارد سال پیش


اخترشناسان با استفاده از آرایه رادیوتلسکوپی آلما (ALMA) موفق شدند یکی از اسرارآمیزترین کهکشان‌های مارپیچی میله‌دار را در جهان اولیه رصد کنند؛ کهکشانی غول‌پیکر به نام J0107a که حدود ۱۱.۱ میلیارد سال پیش، در صورت‌فلکی نهنگ (Cetus) می‌درخشید و با سرعتی سرسام‌آور در حال تولد ستارگان جدید بود.

بر خلاف تصور رایج، کهکشان‌های مارپیچی با میله‌های مرکزی — مانند راه شیری ما — تنها پدیده‌هایی امروزی نیستند. تیمی از پژوهشگران به رهبری دکتر شوئو هوانگ از رصدخانه ملی نجوم ژاپن و دانشگاه ناگویا نشان دادند که این ساختارها بسیار زودتر از آنچه قبلاً تصور می‌شد شکل گرفته‌اند. این کشف مهم در مجله Nature منتشر شده است.

J0107a را می‌توان "هیولایی کهکشانی" دانست — کهکشانی که در دوره‌ای بسیار اولیه از عمر جهان با چگالی بالای گاز و زایش بی‌وقفه ستارگان، به سرعت در حال رشد بود. ساختار میله‌ای این کهکشان، جریان عظیمی از گاز را به سمت مرکز هدایت می‌کرد — الگویی که شباهت زیادی به فرآیندهای درونی کهکشان‌های مدرن دارد، اما با شدت و سرعتی چندبرابر.

نکته شگفت‌انگیز اینجاست که چنین ویژگی‌هایی نه‌تنها پیش‌بینی نشده بودند، بلکه برای نخستین‌بار است که به‌صورت مستقیم رصد شده‌اند. گازها با سرعتی تا صدها کیلومتر بر ثانیه در حال حرکت به مرکز کهکشان هستند — انرژی خام برای تولد انبوهی از ستارگان جدید و تکامل کهکشانی.

هوانگ می‌گوید: «اطلاعات دقیقی که از حرکت و توزیع گاز به‌دست آمده، می‌تواند سرنخ‌های کلیدی درباره منشأ تنوع کهکشان‌ها و روند شکل‌گیری کهکشان‌های مارپیچی معمولی به ما بدهد.»

این کشف، دریچه‌ای تازه به سوی درک بهتر از تاریخ کیهان و مسیر رشد کهکشان‌ها باز می‌کند — از هیولاهای کهکشانی در دل تاریخ تا ساختارهای ظریف و پیچیده که در آسمان امشب بالای سر ما می‌درخشند.

📘 اطلاعات بیشتر:
Shuo Huang et al. "Large gas inflow driven by a matured galactic bar in the early Universe." Nature, 2025. DOI: 10.1038/s41586-025-08914-2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همدم سیاره‌ای در منظومه ستاره‌ای دوتایی خاص
یک تیم کوچک بین‌المللی از ستاره‌شناسان تأیید کرده‌اند که یک منظومه ستاره‌ای دوتایی در اطراف خود میزبان سیاره‌ای فراخورشیدی است - سیاره‌ای تقریباً دو برابر مشتری که ممکن است از یک دیسک پیش‌سیاره‌ای نسل دوم پدید آمده باشد.

این گروه نتایج مطالعه خود را در مجله Nature منتشر کرده‌اند و اعلام کرده‌اند که برای این تحقیق از دستگاه‌های اندازه‌گیری بهبود یافته استفاده کردند. کندال سالیوان، از دانشگاه کالیفرنیا، سانتا کروز، مقاله‌ای در News and Views در همان شماره مجله منتشر کرده است که به تشریح کار انجام شده توسط این تیم می‌پردازد.

در سال ۲۰۰۴، یک ستاره‌شناس در دانشگاه کانتربری، در نیوزیلند، رفتاری عجیب را در منظومه ستاره‌ای دوتایی v Octantis مشاهده کرد - یک سیگنال تکرارشونده بین دو ستاره‌ای که این منظومه را تشکیل می‌دادند. این یافته منجر به بحث در جامعه نجوم در مورد ماهیت آن شد. بسیاری احساس می‌کردند که این نشانه‌ای از یک سیاره بزرگ است؛ برخی دیگر مخالف بودند و اظهار داشتند که ویژگی‌های ستاره‌ها وجود چنین سیاره‌ای را غیرممکن می‌کند. در این مطالعه جدید، محققان از طریق داده‌های طیف‌نگار HARPS از تلسکوپ رصدخانه جنوبی اروپا در شیلی، شواهدی یافتند که نشان می‌دهد سیگنال ν Octantis نه تنها گواهی بر وجود یک سیاره است، بلکه شواهدی از حرکت قهقرایی سیاره نیز ارائه می‌دهد.

آنها همچنین با استفاده از فناوری‌های جدید دیگر، شواهد سیاره‌ای دیگری یافتند و اشاره کردند که این سیگنال بیش از دو دهه پایدار مانده است و ثابت می‌کند که به دلیل فعالیت ستاره‌ای نبوده است.

ستاره اصلی در این سیستم یک زیرغول است. ستاره کوچکتر، یک کوتوله سفید، و سیاره هر دو به دور ستاره بزرگتر می‌چرخند. اما، به طرز عجیبی، آنها در جهت‌های مخالف به دور ستاره می‌چرخند. محققان می‌گویند به همین دلیل است که این سیستم پایدار می‌ماند.

آنها همچنین خاطرنشان می‌کنند که برای ایجاد چنین سیستمی، سیاره ممکن است زمانی به دور هر دو ستاره چرخیده باشد یا از مواد خارج شده از کوتوله سفید در هنگام گذار از مرحله غول سرخ پس از اتمام سوخت و فروپاشی هسته آن، ایجاد شده باشد.

(فیلم ضمیمه تلاش برای بازسازی این حرکت مداری توسط در این شب ها است و رسمیت ندارد)
تصمیم سیاست زده و بی پشتوانه علمی

در تصمیمی جنجالی و مغایر با نظرات علمی موجود، رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده، اعلام کرد که از این پس واکسن کووید-۱۹ برای کودکان سالم و زنان باردار از فهرست واکسیناسیون توصیه‌شده توسط CDC (مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌های آمریکا) حذف شده است. این تصمیم نه تنها برخلاف روال معمول تصمیم‌گیری از سوی کمیته مشورتی CDC اتخاذ شده، بلکه نگرانی‌های جدی در میان پزشکان، متخصصان و نهادهای علمی برانگیخته است.

در حالی که کمیته مشورتی قرار بود در ماه ژوئن درباره محدودسازی توصیه‌های واکسن کرونا به افراد سالمند و با بیماری زمینه‌ای رأی‌گیری کند، اعلام زودهنگام کندی این فرایند علمی را دور زد. این تصمیم می‌تواند پیامدهایی جدی برای دسترسی به واکسن داشته باشد، زیرا توصیه‌های CDC نه تنها مبنای پوشش بیمه‌ای واکسن‌هاست، بلکه در تعیین دسترسی رایگان برای کودکان بی‌بیمه و زنان باردار از طریق برنامه‌های فدرال نیز نقش حیاتی دارد.

انجمن متخصصان زنان و زایمان آمریکا با انتشار بیانیه‌ای نسبت به این تصمیم ابراز نگرانی کرد و یادآور شد که داده‌های علمی همچنان نشان می‌دهد بارداری یکی از شرایط پرخطر برای ابتلا شدید به کووید-۱۹ است و واکسیناسیون می‌تواند هم مادر و هم نوزاد را تا حد زیادی محافظت کند. دکتر نایما جوزف، عضو گروه مشورتی CDC، تأکید کرد که نوزادانی که مادرشان واکسن نزده‌اند، در معرض بیشترین خطر بستری شدن قرار دارند.

کارشناسان هشدار داده‌اند که حذف این توصیه باعث خواهد شد واکسیناسیون در داروخانه‌ها برای این گروه‌ها متوقف شود و بیمه‌ها نیز هزینه‌ای پرداخت نکنند، امری که در نهایت دسترسی عمومی به واکسن را محدود می‌کند.

با وجود اینکه پاندمی کرونا در سطح اضطرار پایان یافته، بسیاری از کارشناسان معتقدند که حذف این توصیه نه یک تصمیم علمی، بلکه حرکتی سیاسی است که سلامت گروه‌های آسیب‌پذیر مانند کودکان و زنان باردار را در معرض خطر قرار می‌دهد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استفاده از هوش مصنوعی، مدارس و دانشگاه‌ها را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. نتایج یک نظرسنجی نشان می‌دهد که یک چهارم نوجوانان آمریکایی در سال ۲۰۲۴ برای انجام تکالیف از چت‌جی‌پی‌تی استفاده کرده‌اند.

بررسی فرصت‌ها و چالش‌های هوش مصنوعی در گفت‌وگو با پوریا ناظمی، روزنامه‌نگار علمی
@iranintltv
توقف صدور ویزای تحصیلی آمریکا؛ ضربه جدید دولت ترامپ به دانشگاه‌ها و آزادی بیان

در ادامه سیاست‌های سخت‌گیرانه مهاجرتی دولت دونالد ترامپ، وزارت امور خارجه آمریکا به تمامی سفارت‌خانه‌ها و کنسولگری‌های خود در سراسر جهان دستور داده که از تعیین وقت جدید برای صدور ویزای تحصیلی و تبادلی خودداری کنند. این تصمیم در حالی اتخاذ شده که آمریکا قصد دارد نظام بررسی رسانه‌های اجتماعی دانشجویان خارجی را گسترش دهد. امری که فراتز از سابقه افراد نظرات و دیدگاه های ایشان را نیز بهانه ای برای لغو صلاحیت خواهد کرد.

بر اساس سندی داخلی که به دست خبرگزاری رویترز رسیده، مارکو روبیو، وزیر خارجه دولت ترامپ، از مقامات کنسولی خواسته است تا ابلاغ دستورالعمل جدید درباره بررسی سوابق دیجیتال دانشجویان، از زمان‌بندی وقت‌های جدید برای ویزاهای F، M و J خودداری کنند. وقت‌هایی که پیش از این ثبت شده‌اند، طبق مقررات موجود همچنان برقرار خواهند بود، اما وقت‌های آزاد فعلاً حذف می‌شوند.

ترامپ و اطرافیانش از مدت‌ها پیش دانشجویان بین‌المللی را هدف سیاست‌های سخت‌گیرانه مهاجرتی قرار داده‌اند؛ از تهدید به اخراج تا لغو ویزا به دلیل انتقاد از سیاست‌های اسرائیل در غزه. در یکی از نمونه‌های اخیر، دانشجوی ترک دانشگاه تافتز به‌دلیل نوشتن یادداشتی انتقادی، بیش از شش هفته در بازداشتگاه مهاجرتی در لوییزیانا زندانی شد و تنها پس از مداخله قاضی فدرال آزاد گردید.

در اقدامی دیگر، دولت ترامپ به تازگی مجوز پذیرش دانشجویان بین‌المللی دانشگاه هاروارد را نیز به حالت تعلیق درآورده است؛ تصمیمی که حدود ۲۷ درصد از دانشجویان این دانشگاه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هاروارد که یکی از قدیمی‌ترین و معتبرترین نهادهای علمی جهان است، در ماه‌های اخیر در برابر فشارهای دولت برای تغییرات گسترده مقاومت کرده و اکنون با حملاتی تازه مواجه شده است.

منتقدان این اقدامات، آن‌ها را حمله مستقیم به آزادی بیان و استقلال علمی می‌دانند؛ چرا که بسیاری از دانشجویان به‌دلیل دیدگاه‌های سیاسی یا همدلی با فلسطینی‌ها، در معرض سلب ویزا و اخراج قرار گرفته‌اند.
در قلب بیابان‌های نیومکزیکو، جایی که سکوت و کاکتوس‌های تنومند فرمانروایی می‌کنند، یکی از جاه‌طلبانه‌ترین پروژه‌های اخترشناسی جهان در حال شکل‌گیری است. رادیوتلسکوپ نسل بعدی با نام "آرایه‌ی بسیار بزرگ نسل نوین" (ngVLA) قرار است توانایی دانشمندان برای رصد شکل‌گیری منظومه‌های خورشیدی را به شکل انقلابی افزایش دهد—به شرطی که بودجه‌ی لازم برای آن تأمین شود.

این پروژه که جانشین آرایه‌ی بسیار بزرگ (VLA) افسانه‌ای خواهد شد، متشکل از بیش از ۲۶۰ آنتن پیشرفته است که در جنوب‌غرب آمریکا مستقر خواهند شد و با دقتی بی‌سابقه، امواج رادیویی را از ستارگان، سحابی‌ها و سیاه‌چاله‌ها دریافت می‌کنند. نمونه‌ی اولیه یکی از این آنتن‌ها در مراسمی در اواخر آوریل معرفی شد؛ مراسمی پرزرق و برق برای دنیای علم، با مجسمه‌ای از هندوانه به شکل آنتن، موسیقی زنده و سخنرانی‌های امیدبخش.

اما پشت لبخندها، نگرانی نیز وجود داشت. بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF)، که مسئول اصلی تأمین مالی پروژه است، اخیراً صدها گرنت علمی را لغو کرده و مدیر پیشین آن نیز استعفا داده است. در این فضای نامطمئن، پروژه‌ی ngVLA با وجود رتبه‌ی بالای خود در اولویت‌های علمی اخترشناسان، هنوز در انتظار تصمیمی سرنوشت‌ساز برای آغاز ساخت در سال ۲۰۲۹ است.

دانشمندان می‌گویند این تلسکوپ می‌تواند شکاف‌های میان‌ستاره‌ای را رصد کند، نحوه‌ی شکل‌گیری سیارات را بفهمد، مولکول‌های آلی حیات‌زا را در منظومه‌های تازه‌یاب شناسایی کند و حتی سیاه‌چاله‌ها را با دقت بی‌سابقه‌ای بررسی کند. توانایی ngVLA چنان بالاست که گفته می‌شود می‌تواند یک سیگنال تلفن همراه را از فاصله‌ی ۵۰۰ میلیارد کیلومتری شناسایی کند.

در این میان، پروژه‌ای دیگر به نام DSA-2000 با سرمایه‌گذاری خصوصی و سرعت پیشرفت بالاتر، در حال رقابت است. هرچند ngVLA با آنتن‌های عظیم‌تر و دامنه‌ی علمی گسترده‌تر، همچنان پرچم‌دار اخترشناسی سیاره‌ای آینده خواهد بود.

حال، پرسش اینجاست: آیا آمریکا حاضر است برای حفظ برتری علمی خود در عصر رقابت‌های فناورانه، در ngVLA سرمایه‌گذاری کند؟ یا اینکه این آنتن‌های بزرگ تنها در دل صحرا باقی خواهند ماند—نشانه‌ای از رؤیایی که هنوز تحقق نیافته است؟

Scientific American
در ساعات اولیه امروز، فضاپیمای تیان‌ون-۲ (Tianwen-2) از مرکز پرتاب شی‌چانگ در جنوب چین به فضا پرتاب شد تا یکی از پیچیده‌ترین مأموریت‌های فضایی چین را آغاز کند: سفر به سوی سیارکی کوچک به نام کاموئوالِوا (Kamoʻoalewa)، جمع‌آوری نمونه از سطح آن و بازگرداندن این مواد به زمین. اما این پایان ماجرا نیست—پس از تحویل نمونه‌ها، این فضاپیما سفر خود را ادامه خواهد داد تا در نهایت به ملاقات یک دنباله‌دار دوردست برود.

کاموئوالِوا، سیارکی کوچک به قطر ۴۰ تا ۱۰۰ متر است که به‌دلیل مدار نوسانی‌اش پیرامون زمین، در دسته‌ی «شبه‌ماهواره‌ها» قرار می‌گیرد. برخلاف ماه، این جرم سماوی تحت کشش گرانشی زمین نیست، اما در نزدیکی زمین باقی می‌ماند. برخی دانشمندان گمان می‌کنند این سیارک ممکن است قطعه‌ای جدا شده از ماه در پی برخوردی قدیمی باشد، اما فرضیه‌ای دیگر آن را مهاجری از کمربند سیارکی میان مریخ و مشتری می‌داند. پاسخ این پرسش‌ها، به بررسی نمونه‌های جمع‌آوری‌شده از این سیارک وابسته است.

چین پیش‌تر نیز در برنامه فضایی خود موفق به بازگرداندن نمونه از سطح نزدیک و دور ماه شده بود، اما این نخستین بار است که سراغ نمونه‌برداری از سیارک می‌رود—ماموریتی که پیش‌تر ژاپن (با سیارک‌های ایتوکاوا و ریوگو) و آمریکا (با سیارک بنو) انجام داده‌اند.

بر اساس برنامه اعلام‌شده، فضاپیمای تیان‌ون-۲ قرار است در میانه سال آینده به سیارک برسد و حدود ۹ ماه در نزدیکی آن باقی بماند. تیم مأموریت، سه روش برای نمونه‌برداری پیش‌بینی کرده است: نخست، پرواز در فاصله‌ی حدود یک‌متری از سطح سیارک و استفاده از بازوی رباتیک برای برداشتن نمونه. دوم، استفاده از بازوی کششی برای جمع‌آوری ذرات شل. و در صورت مساعد بودن شرایط، فرود کامل بر سطح سیارک و لنگر انداختن برای نمونه‌برداری.

این مأموریت، گامی مهم در بلندپروازی‌های فضایی چین است—نه‌تنها برای دانش، بلکه برای اثبات توانایی‌های فناورانه و راه‌یابی به رقابت‌های پیشرفته اکتشافات فضایی.
Nature
درخواست FAA برای تحقیق رسمی درباره
سقوط استارشیپ پیش از پرتاب بعدی


سازمان هوانوردی فدرال آمریکا (FAA) اعلام کرد که پس از پرواز آزمایشی ناموفق دیگری از راکت "استارشیپ"، شرکت اسپیس‌ایکس ملزم به انجام تحقیقات رسمی درباره این حادثه شده است. این پرتاب که سه‌شنبه گذشته از تگزاس انجام شد، سومین آزمایش از راکت بزرگ و قدرتمند "استارشیپ" به شمار می‌رود، اما علی‌رغم پرواز طولانی‌تر، پایان آن همچنان با نقص همراه بود.

در حالی که دو آزمایش پیشین در اوایل پرواز و بر فراز اقیانوس اطلس به پایان رسیدند، راکت جدید پس از پرتاب در نیمه دیگر زمین و در اقیانوس هند متلاشی شد. با این حال، FAA روز جمعه تأیید کرد که این حادثه هیچ تلفات انسانی یا خسارت عمومی به همراه نداشته است.

بخش اول راکت که "بوستر مرحله اول" نام دارد و در پرتاب‌های پیشین نیز استفاده شده بود، در هنگام بازگشت به جو زمین بر فراز خلیج مکزیک منفجر شد. این انفجار، برخلاف حادثه اصلی، بخشی از آزمایش‌های شدید و از پیش تأییدشده توسط FAA بود. به گفته مقامات، تمامی بقایای راکت در محدوده خطر تعریف‌شده سقوط کرده‌اند و خارج از این مناطق چیزی یافت نشده است.

بر اساس قوانین FAA، شرکت اسپیس‌ایکس پیش از هرگونه پرتاب جدید باید گزارش کامل تحقیقات درباره علت حادثه را ارائه دهد. این گزارش تحت نظارت مستقیم سازمان هوانوردی تهیه خواهد شد.

در همین حال، ایلان ماسک، مدیرعامل اسپیس‌ایکس، اعلام کرده است که قصد دارد سرعت پرتاب‌های آزمایشی استارشیپ را افزایش دهد. هدف نهایی او فراتر از ماه است و سفر سرنشین دار به مریخ را شامل می‌شود؛ اما پیش از آن، ناسا به استارشیپ نیاز دارد تا فضانوردان خود را در چند سال آینده روی سطح ماه فرود آورد؛ مأموریتی که اکنون با تأخیرهایی روبه‌رو شده است.

منبع: Phys.org
کشف دو ژن مسئول بیماری شبه‌نقرس؛ امیدی تازه برای میلیون‌ها سالمند

در یک دستاورد علمی بی‌سابقه، پژوهشگران موفق به شناسایی دو ژن شدند که مسئول ایجاد بیماری "رسوب پیروفسفات کلسیم" یا همان شبه‌نقرس در میان آمریکایی‌های با نژاد اروپایی و آفریقایی هستند. این یافته که در مجله Annals of the Rheumatic Diseases منتشر شده، مسیرهای نوینی برای پیشگیری و درمان هدفمند این بیماری دردناک مفصلی باز می‌کند—بیماری‌ای که تاکنون درمان مشخصی برای آن وجود نداشته است.

بیماری CPPD ناشی از رسوب بلورهای پیروفسفات کلسیم (CPP) در بافت‌های مفصلی است و معمولاً به شکل التهابی شدید و ناگهانی بروز می‌کند. این بیماری در میان افراد بالای ۶۰ سال بسیار رایج است و با افزایش سن، شیوع آن بیشتر می‌شود؛ تا جایی که در سنین بالای ۸۰ سال، تقریباً از هر سه نفر، یک نفر نشانه‌هایی از این بیماری در تصویربرداری‌های پزشکی دارد.

در این مطالعه که بر اساس تحلیل ژنومی گسترده (GWAS) انجام شده، پژوهشگران با بررسی داده‌های بیش از ۵۵۰ هزار کهنه‌سرباز آمریکایی از برنامه «میلیون کهنه‌سرباز» دو ژن با نام‌های ENPP1 و RNF144B را شناسایی کردند که به طور مستقیم در بروز این بیماری نقش دارند. ژن ENPP1 به‌ویژه از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که پروتئینی تولید می‌کند که در ایجاد مواد تشکیل‌دهنده بلورهای CPP نقش کلیدی دارد.

دکتر تونی مریمن، سرپرست پژوهش، این کشف را «لحظه‌ی یورکا» در حرفه‌ی علمی خود خوانده و اعلام کرده که داروهایی که پیش‌تر برای مقابله با سرطان و بیماری‌های عفونی هدف ENPP1 بوده‌اند، اکنون می‌توانند در درمان شبه‌نقرس نیز مؤثر واقع شوند.

دکتر سارا تدسچی، روماتولوژیست از بیمارستان بریگهام و دانشگاه هاروارد، نیز این کشف را «هیجان‌انگیز» توصیف کرده و تأکید کرده است که اکنون زمان آن فرارسیده که کارآزمایی‌های بالینی با تمرکز بر مهارکننده‌های ENPP1 در بیماران CPPD آغاز شود.

در حالی‌که درمان‌های فعلی مانند کولشیسین و داروهای ضدالتهابی تنها التهاب را کاهش می‌دهند، یافته‌های جدید می‌توانند راه را برای درمان‌های هدفمند و ریشه‌ای باز کنند.

Science Daily
اختلاف آشکار بین رابرت اف. کندی و CDC بر سر واکسن کرونا برای کودکان و زنان باردار

تنها چند روز پس از آنکه رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت آمریکا، اعلام کرد که واکسن کرونا از برنامه ایمن‌سازی کودکان خارج خواهد شد، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها (CDC) با انتشار راهنمای جدید، عملاً این سیاست را زیر سؤال برد.

بر اساس اعلامیه رسمی CDC، واکسن کووید همچنان در برنامه ایمن‌سازی کودکان ۶ ماهه تا ۱۷ ساله باقی خواهد ماند—هرچند نه به صورت الزام‌آور، بلکه بر اساس آنچه «تصمیم‌گیری مشترک» با پزشک خوانده شده است. این بدان معناست که واکسیناسیون تنها در صورت مشورت و توافق میان والدین و ارائه‌دهندگان خدمات سلامت انجام می‌شود.

این سیاست به‌ویژه برای نزدیک به ۳۸ میلیون کودک کم‌درآمد که به برنامه «واکسن برای کودکان» (VFC) وابسته‌اند، اهمیت دارد؛ چرا که دسترسی آنان به واکسن همچنان حفظ خواهد شد.

اما وضعیت برای زنان باردار مبهم‌تر شده است. در حالی که پیش از این CDC توصیه کرده بود زنان باردار—که در معرض خطر بالای عوارض کووید مانند مرده‌زایی، بستری‌شدن یا مرگ هستند—واکسن دریافت کنند، اکنون موضع رسمی این نهاد، «بدون راهنمایی» اعلام شده است؛ تصمیمی که نگرانی بسیاری از پزشکان و متخصصان ایمن‌سازی را برانگیخته است.

دکتر میشل فیسکوس، رئیس پزشکی انجمن مدیران ایمن‌سازی، با ابراز شگفتی از تغییرات اخیر گفت که انتظار داشت حداقل برای زنان بارداری که در معرض خطر مضاعف هستند، توصیه‌ای باقی بماند.

در بیانیه‌ای از سوی سخنگوی وزارت بهداشت آمریکا، اندرو نیکسون، نیز آمده است: «توصیه‌های قدیمی برای واکسیناسیون کودکان سالم و زنان باردار حذف شده‌اند. اکنون تصمیم‌گیری درباره تزریق واکسن بر عهده پزشک و بیمار است.»

این موضع‌گیری‌های متناقض نشان از کشمکش درونی میان CDC و رهبری جدید وزارت بهداشت دارد—کشمکشی که می‌تواند بر اعتماد عمومی نسبت به واکسیناسیون، به‌ویژه در میان خانواده‌ها و زنان باردار، تأثیرگذار باشد.
مدل‌های زبانی و هوش اجتماعی مصنوعی

با گسترش کاربرد مدل‌های زبانی بزرگ (LLMs) همچون GPT-4 در زندگی روزمره—از نوشتن ایمیل گرفته تا پاسخ به سؤالات و حتی کمک در تصمیم‌گیری‌های سلامت—این پرسش مطرح شده که آیا این هوش مصنوعی‌ها می‌توانند مانند انسان‌ها در موقعیت‌های اجتماعی رفتار کنند، اعتماد بسازند و همکاری داشته باشند؟

پژوهشی جدید از سه مؤسسه علمی معتبر آلمان (از جمله موسسه ماکس پلانک و دانشگاه توبینگن) نشان می‌دهد که گرچه مدل‌هایی چون GPT-4 در منطق و استدلال عملکردی فوق‌العاده دارند، اما در زمینه هوش اجتماعی هنوز راه زیادی در پیش دارند.

در این پژوهش، محققان از تئوری بازی‌های رفتاری بهره گرفتند تا مدل‌های هوش مصنوعی را در شرایطی مشابه تعاملات انسانی قرار دهند. نتیجه جالب بود: مدل‌هایی مانند GPT-4 در بازی‌هایی که نیاز به استدلال خودمحور داشتند موفق بودند، اما در موقعیت‌هایی که همکاری، هماهنگی و درک دیدگاه طرف مقابل نیاز بود، عملکرد ضعیف‌تری داشتند.

اما نقطه تحول زمانی رخ داد که پژوهشگران روش «زنجیره تفکر اجتماعی» یا SCoT را اجرا کردند. آن‌ها با یک دستور ساده، مدل را وادار کردند که پیش از تصمیم‌گیری، به دیدگاه طرف مقابل فکر کند. این کار باعث شد مدل هوش مصنوعی رفتاری بسیار انسانی‌تر از خود نشان دهد—تا جایی که انسان‌ها در بسیاری موارد متوجه نمی‌شدند در حال تعامل با هوش مصنوعی هستند.

دکتر الیف آکاتا، نویسنده اصلی مقاله، می‌گوید: «وقتی مدل را به تفکر اجتماعی سوق دادیم، رفتارش واقعاً تغییر کرد. مثل این بود که تعامل انسانی پیدا کرده.»

اهمیت این یافته‌ها تنها به بازی‌های آزمایشگاهی محدود نمی‌شود. پژوهشگران بر این باورند که این نوع هوش مصنوعی اجتماعی می‌تواند در حوزه‌هایی مانند سلامت روان، مراقبت از سالمندان، و درمان‌های مزمن تحولی بزرگ ایجاد کند—جایی که اعتماد، همدلی و همراهی به اندازه دانش و دقت اهمیت دارد.

در آینده‌ای نه‌چندان دور، شاید هوش مصنوعی بتواند نه‌تنها به بیمار بگوید چه دارویی مصرف کند، بلکه در کنار او بماند، اضطرابش را درک کند، و در تصمیم‌های دشوار، راهنمایی همدلانه‌ای باشد.

Science Daily
کاهش بی‌سابقه بودجه ناسا: بیش از ۴۰ ماموریت علمی لغو، هزاران دانشمند در آستانه بیکاری

ناسا، روز جمعه ۳۰ مه، به‌طور بی‌سروصدا و بدون برگزاری نشست خبری رسمی، جزئیات بودجه پیشنهادی خود برای سال مالی ۲۰۲۶ را منتشر کرد—بودجه‌ای که می‌تواند تاریخ‌ساز شود، اما نه از نوع مثبت آن. این سند، حاکی از کاهش چشمگیر بودجه سالانه ناسا از ۲۴.۹ میلیارد دلار به ۱۸.۸ میلیارد دلار است؛ کاهشی ۲۵ درصدی که آن را به کم‌ترین سطح از سال ۱۹۶۱ (با احتساب نرخ تورم) می‌رساند.

این کاهش بودجه گسترده، بیشترین آسیب را به بخش علمی ناسا وارد می‌کند. طبق این سند، بودجه‌ی علوم فضایی ناسا تقریباً نصف شده و از ۷.۴ میلیارد دلار به ۳.۹ میلیارد دلار خواهد رسید. این امر منجر به لغو بیش از ۴۰ ماموریت علمی می‌شود—از جمله برخی از مهم‌ترین و مؤثرترین پروژه‌های فعلی و آتی ناسا.

مأموریت بازگرداندن نمونه از مریخ (Mars Sample Return)، که قرار بود سنگ‌های سطح مریخ را به زمین بیاورد، به‌طور کامل لغو شده است. همچنین پروژه‌های بلندپروازانه‌ ونوس نظیر DAVINCI، VERITAS و مشارکت ناسا در مأموریت EnVision آژانس فضایی اروپا نیز حذف شده‌اند. در کمال شگفتی، حتی مأموریت‌های موفق و فعال مانند Juno، MAVEN، New Horizons و OSIRIS-APEX نیز قربانی این کاهش بودجه شده‌اند.

در بخش اخترفیزیک، بودجه‌ی توسعه‌ی تلسکوپ فضایی نانسی گریس رومن به حدود ۱۵۶ میلیون دلار کاهش یافته—کمتر از نصف مبلغی که ناسا در سال قبل پیش‌بینی کرده بود. در همین حال، رصدخانه چاندرا (Chandra) و تلسکوپ پرتو گاما Fermi، دو مأموریت شاخص اخترشناسی، با خطر تعطیلی مواجه‌اند.

کیسی درایر، مدیر سیاست‌گذاری فضایی در انجمن سیاره‌ای (The Planetary Society) در واکنش به این خبر گفت: «این بودجه بسیاری از مأموریت‌های کلیدی را از بین می‌برد و صدها پژوهشگر، مهندس و متخصص را بیکار می‌کند. این یک ضربه‌ی بزرگ به آینده‌ی علم فضایی است.»

در همین حال، در چرخشی بحث‌برانگیز، بودجه‌ی بخش اکتشافات انسانی افزایش یافته است. ناسا اعلام کرده که قصد دارد پس از ماموریت آرتمیس ۳، پروژه‌های SLS و Orion را متوقف کرده و تمرکز خود را به سمت برنامه‌ای جدید تحت عنوان «ماه تا مریخ» (M2M) سوق دهد—برنامه‌ای برای توسعه سیستم‌های حمل‌ونقل و لباس‌های فضانوردی برای مأموریت‌های انسانی به مریخ.

بودجه پیشنهادی همچنین ۲۰۰ میلیون دلار برای توسعه‌ی یک سیستم فرود آزمایشی روی مریخ و ۲۰۰ میلیون دلار برای ارسال محموله‌های تجاری به مریخ اختصاص داده است.

با وجود همه‌ی این تغییرات، واکنش کنگره ایالات متحده—حتی در میان جمهوری‌خواهان—منفی بوده است. بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند این بودجه در مسیر تصویب «مرده به دنیا آمده» است و بدون بازنویسی اساسی، شانس تصویب نخواهد داشت.

آینده‌ی علم در ناسا، اکنون در هاله‌ای از ابهام قرار دارد—و تصمیم‌گیری نهایی به کنگره سپرده شده است.
کنار رفتن همکار ایلان ماسک در آستانه تأیید نهایی

در یک تصمیم غیرمنتظره، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، شامگاه شنبه اعلام کرد که نامزدی جرد آیزاکمن برای ریاست ناسا را پس گرفته است. این تصمیم تنها چند روز پیش از آن اتخاذ شد که آیزاکمن قرار بود تأیید نهایی سنا را دریافت کند.

آیزاکمن که از نزدیکان ایلان ماسک و فرمانده چندین مأموریت فضایی اسپیس‌ایکس بوده، پیش‌تر تایید کمیته علوم و حمل‌ونقل سنا را نیز کسب کرده بود. اما ترامپ در بیانیه‌ای در شبکه Truth Social نوشت که پس از «بررسی دقیق سوابق گذشته» تصمیم به تغییر گزینه خود گرفته و فردی را انتخاب خواهد کرد که بیشتر با «اهداف مأموریت هم‌راستا» باشد.

این تغییر ناگهانی در حالی رخ داد که تنها چند روز پیش، ایلان ماسک نیز از سمت خود در «وزارت کارآمدی دولت» دولت ترامپ کناره‌گیری کرده بود—اتفاقی که برخی ناظران آن را بی‌ارتباط با کناره‌گیری آیزاکمن نمی‌دانند.

یکی از نکات جنجالی مربوط به آیزاکمن، کمک مالی او به نامزدهای حزب دموکرات تا سال ۲۰۲۴ بود؛ موضوعی که توسط وب‌سایت OpenSecrets فاش شده است. با این حال، آیزاکمن در جلسه تأییدیه‌اش تأکید کرده بود که خود را «تا حد زیادی غیرسیاسی» می‌داند.

در واکنش به این تصمیم، آیزاکمن در پستی در شبکه X نوشت: «همچنان طرفدار ترامپ و ناسا خواهم بود، چرا که آنان ما را در بزرگ‌ترین ماجراجویی تاریخ بشر رهبری می‌کنند.» او افزود: «شاید در میانه‌ی بحث‌ها و آشفتگی‌ها واضح نباشد، اما هنوز افراد زیادی هستند که این کشور را دوست دارند و عمیقاً به ماموریت ناسا اهمیت می‌دهند.»

تصمیم ترامپ در حالی منتشر شد که دولت او پیشنهاد کاهش شدید بودجه‌ی ناسا برای سال مالی ۲۰۲۶ را نیز داده است—کاهشی حدود ۲۵ درصد که با واکنش‌های منفی جامعه علمی و حتی برخی جمهوری‌خواهان همراه بوده است.

سناتور جمهوری‌خواه تیم شی‌هی از ایالت مونتانا، در واکنش به خبر کنار رفتن آیزاکمن، او را «گزینه‌ای قوی» برای ناسا خواند و گفت که با هرگونه تلاش برای متوقف‌سازی نامزدی او «به‌شدت مخالفت» خواهد کرد.

با کنار رفتن آیزاکمن، اکنون توجه‌ها به گزینه جدید ترامپ برای رهبری ناسا معطوف شده است—سازمانی که در آستانه کاهش بودجه شدید و تغییر مسیر از علم به سوی برنامه‌های تجاری ماه و مریخ قرار دارد.
فروپاشی یخچال طبیعی در سوئیس؛ زنگ خطر جهانی برای تغییرات اقلیمی

در پی فروپاشی یخچال طبیعی برچ (Birch Glacier) در جنوب سوئیس و وقوع بهمن گسترده‌ای که بیشتر روستای بلاتن را به زیر آوار برد، بار دیگر نگاه‌ها به سمت خطرات ناشی از گرمایش زمین و ذوب یخچال‌های طبیعی در سراسر جهان معطوف شده است.

این حادثه که روز چهارشنبه ۲۹ مه ۲۰۲۵ رخ داد، ناشی از ناپایداری صخره‌ای در بالادست یخچال بود که به‌دلیل ذوب «یخ‌بست‌های کوهستانی» یا permafrost ناپایدار شده بود. دکتر مارتین تروفِر، فیزیک‌دان و پژوهشگر یخچال‌های طبیعی از دانشگاه آلاسکا، می‌گوید که تجمع آوار روی سطح یخچال باعث عایق شدن آن شده، اما وزن زیاد آوار منجر به حرکت یخچال شده که در هفته‌های اخیر شتابی مرگبار گرفته است.

مقامات محلی با پیش‌بینی این فاجعه، پیش‌تر حدود ۳۰۰ نفر از ساکنان روستا و همه دام‌ها را تخلیه کرده بودند. اما ابعاد خسارت وارده، که از طریق تصاویر هوایی پس از حادثه منتشر شده، چشمگیر و هشداردهنده است.

این رخداد تنها یکی از ده‌ها نمونه مشابه در سال‌های اخیر است. از جمله، در سال ۲۰۲۲ بخشی عظیم از یخچال مارمولادا در کوه‌های آلپ ایتالیا فرو ریخت و ۱۱ نفر را کشت. در تبت، دو یخچال طی سال ۲۰۱۶ در فاصله چند ماه از هم فروپاشیدند. در پرو نیز بارها وقوع بهمن یا طغیان دریاچه‌های یخچالی به مرگ انسان‌ها منجر شده است.

دکتر لانی تامپسون از دانشگاه ایالتی اوهایو هشدار می‌دهد: «ناپایداری یخچال‌ها یک تهدید واقعی و فزاینده است، و هزاران نفر در سراسر جهان در معرض خطر مستقیم آن هستند.»

مخازن آب یخچالی در پایه کوه‌ها نیز مشکل‌ساز شده‌اند. این دریاچه‌ها در صورت طغیان می‌توانند به ایجاد «سونامی‌های کوهستانی» بینجامند. در آلاسکا، پایتخت ایالت (جونو) طی چند سال اخیر با سیل‌های ناشی از طغیان سالانه دریاچه‌های یخچالی مواجه بوده است.

اما موضوع فراتر از حوادث ناگهانی است. مطالعات متعدد نشان داده‌اند که گرمایش جهانی ناشی از سوخت‌های فسیلی، باعث شده بسیاری از یخچال‌های طبیعی جهان محکوم به نابودی باشند—حتی اگر دمای جهانی در سطح کنونی ثابت بماند.

برای مثال، یخچال‌های آلپ از سال ۱۹۵۰ تاکنون بیش از ۵۰ درصد مساحت خود را از دست داده‌اند. در سال ۲۰۲۳، سوئیس تنها در یک سال ۴ درصد از حجم یخچال‌های خود را از دست داد—در ادامه رکورد ۶ درصد کاهش در سال ۲۰۲۲.

مطالعه‌ای جدید در Science می‌گوید حتی اگر افزایش دما محدود به ۱.۵ درجه سانتی‌گراد بماند، باز هم حدود ۴۰ درصد یخچال‌ها نابود خواهند شد.

دکتر تروفِر در پایان می‌گوید: «در بسیاری از نقاط آلاسکا، ما نشان داده‌ایم که دیگر حتی نیازی به گرمایش بیشتر هم نیست. این یخچال‌ها محکوم به ذوب شدن‌اند—فقط زمان لازم دارند.»
در پژوهشی جدید که در مجله Science منتشر شده، دانشمندان نشان داده‌اند که باکتری عامل طاعون، Yersinia pestis، در طول زمان دستخوش تغییری ژنتیکی شده که از مرگبار بودن آن کاسته اما احتمالاً توانایی انتشار آن را افزایش داده است—تغییری که می‌تواند توضیح دهد چرا طاعون هنوز در برخی نقاط جهان وجود دارد ولی کمتر کشنده است.

این باکتری، که شهرت خود را مدیون «مرگ سیاه» در قرن چهاردهم میلادی است—همان بیماری‌ای که حدود ۵۰ میلیون نفر را در اروپا و آسیا به کام مرگ فرستاد—امروزه هنوز در سطح پایین‌تری در مناطق محدودی از ایالات متحده، آفریقا و آسیا دیده می‌شود و معمولاً از طریق کک‌های آلوده‌ی ساکن بر بدن موش‌ها به انسان منتقل می‌شود.

پژوهشگران دانشگاه مک‌مستر کانادا به سرپرستی دکتر راونییت سیدهو، با مطالعه‌ی ژن pla که با شدت بیماری ارتباط دارد، دریافتند که کاهش فعالیت این ژن، باعث کاهش میزان مرگ‌ومیر می‌شود. در آزمایش‌هایی روی موش‌ها، سویه‌ای از Y. pestis با فعالیت کاهش‌یافته‌ی pla، باعث مرگ موش‌ها با تأخیری حدود دو روز نسبت به سویه‌ی طبیعی شد. نرخ مرگ‌ومیر نیز از ۱۰۰٪ به حدود ۸۵٪ کاهش یافت. اما در انواع شدیدتر طاعون، مانند نوع ریوی یا خونی، این کاهش ژنتیکی تأثیری در میزان مرگ‌ومیر نداشت.

جالب‌تر اینکه بررسی ژنوم سویه‌های باستانی و مدرن باکتری نشان داد که بین ۳۰ تا ۵۰ درصد سویه‌های تاریخی، کاهش فعالیت ژن pla را نشان می‌دهند. سه سویه‌ی مدرن هم که در سال ۱۹۹۴ از انسان و موش‌ها جدا شده بودند، همین ویژگی را داشتند.

تیم تحقیقاتی پیشنهاد می‌دهد که این جهش ممکن است پاسخی تکاملی به کاهش جمعیت میزبانان (مانند موش‌ها) در پی همه‌گیری‌های گذشته باشد. یعنی با کشنده نبودن سریع، زمان بیشتری برای موش‌های آلوده فراهم شده تا فاصله بیشتری را طی کنند و بیماری را در جمعیت‌های پراکنده‌تر گسترش دهند.

این یافته نه تنها چشم‌انداز تازه‌ای درباره‌ی تکامل بیماری‌های همه‌گیر در اختیار ما می‌گذارد، بلکه می‌تواند درک بهتری از رفتار بیماری‌های باستانی و راه‌های کنترل بهتر بیماری‌های عفونی مدرن به ما بدهد.
برای نخستین‌بار، داده‌های ژنومی استخراج‌شده از بقایای انسانی در شهر باستانی کوپان در غرب هندوراس، تصویر تازه‌ای از گذشته‌ی سیاسی و جمعیتی تمدن مایا در دوران کلاسیک ارائه می‌دهد. پژوهشی که به‌تازگی در مجله Current Biology منتشر شده، نشان می‌دهد که مردم کوپان کلاسیک، پیوندهای ژنتیکی با جوامع مایا از دوره‌های پیش‌تاریخی تا مایاهای امروزی در مکزیک دارند.

کوپان، کهن‌شهری در مرز میان آمریکای مرکزی و جنوبی، از دوران پیش‌کلاسیک مأوای مهاجرانی کشاورز بود. اما اوج شکوفایی آن از سده چهارم میلادی با تأسیس یک سلسله پادشاهی آغاز شد—با نخستین پادشاهی به‌نام کینیچ یاش کوک مو، غریبه‌ای که در سال ۴۲۶ یا ۴۲۷ میلادی به قدرت رسید و شهر را به پایتختی پرشکوه تبدیل کرد.

در این مطالعه، از ۱۶ فرد دفن‌شده در پروژه‌های باستان‌شناسی کوپان، DNA تنها هفت نفر برای آنالیز قابل استفاده بود. جالب اینکه این نمونه‌ها شامل فردی با دفن سلطنتی و احتمالاً از اعضای خاندان حاکم و فردی فاقد هرگونه نشان ثروت بودند که به‌عنوان قربانی تفسیر شد.

مقایسه‌ی داده‌های ژنتیکی این افراد با سایر جوامع باستانی و مدرن آمریکا، نشان از پایداری نژادی گسترده‌ی مایاها از ۵۶۰۰ سال پیش تاکنون داشت. همچنین، جریان ژنی قابل‌توجهی از جوامع کوهستانی مکزیک (حدود ۶٪) در دوران کلاسیک شناسایی شد—نشانگر حرکت جمعیتی و آمیزش فرهنگی در همان زمان.

مهم‌تر از همه، این داده‌ها کاهش جمعیتی چشمگیر حدود ۱۲۰۰ سال پیش را تأیید می‌کنند؛ زمانی که خشکسالی و بی‌ثباتی اجتماعی، تمدن مایا را به فروپاشی کشاند.

دکتر مادلین موری، نویسنده اول مقاله، می‌گوید: «ما با ترکیب داده‌های ژنومی و شواهد باستان‌شناسی، توانستیم نگاهی دقیق‌تر به تغییرات جمعیتی، تعاملات فرهنگی، و پایداری تاریخی مردم مایا داشته باشیم.»

نتایج این پژوهش، روایتی فراتر از افسانه‌ی «نابودی کامل تمدن مایا» ارائه می‌دهد—نشان می‌دهد که بقایای ژنتیکی، فرهنگی و زبانی این مردم هنوز در میان جوامع امروزی جریان دارد.
در تحولی مهم در مبارزه با سرطان سینه، پژوهشی تازه که توسط شرکت داروسازی آسترازنکا حمایت شده، نشان می‌دهد که با استفاده از یک آزمایش خون، می‌توان مقاومت تومورهای سرطانی در برابر داروهای مرسوم را پیش از دیده‌شدن در اسکن‌ها شناسایی کرد؛ امری که می‌تواند زندگی بیماران را تا ماه‌ها بدون کاهش کیفیت زندگی، طولانی‌تر کند.

این مطالعه که نتایج آن در نشست سالانه انجمن سرطان‌شناسی بالینی آمریکا ارائه و در نشریه معتبر New England Journal of Medicine منتشر شده، بر روی ۳۱۵ زن مبتلا به سرطان سینه پیشرفته انجام شده است؛ زنانی که تومورهایشان به نقاط دیگر بدن نیز گسترش یافته بود و با درمان استاندارد کنترل می‌شد.

در این روش، با انجام منظم آزمایش خون هر دو تا سه ماه، پژوهشگران به دنبال یافتن دی‌ان‌ای‌های جهش‌یافته‌ای بودند که توسط سلول‌های سرطانی به خون رها می‌شوند. این دی‌ان‌ای‌ها می‌توانند نشانه‌ای از آغاز مقاومت تومورها نسبت به داروهای فعلی باشند. در صورت یافتن چنین نشانه‌هایی، نیمی از بیماران به داروی جدیدی به نام کامیزسترانت منتقل شدند.

نتایج حیرت‌انگیز بود: در بیماران دریافت‌کننده کامیزسترانت، زمان پیشرفت تومور تا ۱۶ ماه به تأخیر افتاد، در حالی که این مدت در گروه دریافت‌کننده درمان استاندارد تنها ۹.۲ ماه بود. مهم‌تر اینکه، میانگین زمانی که بیماران بدون افت کیفیت زندگی (نظیر شکستگی ناشی از گسترش سرطان به استخوان) سپری کردند، به ۲۳ ماه رسید — رقمی که در گروه دیگر تنها ۶.۴ ماه بود.

اگرچه هزینه احتمالی این دارو بالا خواهد بود — مشابه دارویی به نام الاسسترانت که بیش از ۲۶ هزار دلار در ماه قیمت دارد — ولی پزشکان می‌گویند تأثیر درمان زودهنگام چنان چشمگیر است که می‌تواند روش درمانی بیماران سرطانی را به‌کلی دگرگون کند.

به گفته دکتر ماری دیسیس از مرکز سرطان فرد هاچینسون، این یافته‌ها «تغییری بنیادین» در مسیر درمان سرطان محسوب می‌شود و نشان می‌دهد که «بازماندن در بهبود» دیگر فرآیندی منفعل نخواهد بود.