محسن جامعی شاعر و ترانه سرا
87 subscribers
204 photos
47 videos
2 files
26 links
کانال رسمی
شاعر و ترانه سرا جوان
شعرهایی از بقیه و گاهی هم شعر های خودم
(زیاد حوصلتونو سر نمیبرم )
مرسی از حضورتون
محسن جامعی

ایدی ارتباطی :
@mohsenjamei

ممنون از حضورتون
Download Telegram
یک "صبح بخیر"هایی هم هست
که برای شنیدنش
از صبح زود بیدار می شوی
و بعدِ آن، تازه می خواهی سر به تنِ دنیا باشد
تازه می خواهی چشمِ دیدنِ فردا را هم داشته باشی
تازه می خواهی بنشینی و
زنده بودنت را زندگی کنی
بنشینی و تماشا کنی
که خوشی از سر و کول آن روز تو بالا می رود...‌
قبول کن که گاهی تمام روز تو
به همین "صبح بخیر عزیزم" های یکی بستگی دارد...

@mohsenjamei
🔰گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
🔰گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
🔰گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...
🔰گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...
🔰گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...!
🔰که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
🔰گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...
🔰گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید...



@mohsenjamei
⚀⚀⚀⚀⚀⚀⚀⚀⚀⚀⚀
شده آلوده ی عشق تو هوای همه جا

حاضرم جان بدهم تا که هوایی نشوم!

#محسن_جامعی
@mohsenjamei
⚀⚀⚀⚀⚀⚀
غرق توام‌ و نیست مرا راه نجاتی

کن یاد مرا بعدِ سحر با صلواتی !
#محسن_جامعی
@mohsenjamei
⚅⚅⚅⚅⚅⚅⚅⚅⚅⚅⚅⚅

من با توام اما دل دیوانه ی من نه

لعنت به نگاری که دلم را سر خط کشت!

#محسن_جامعی
@mohsenjamei
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺮﺑﺎ ﺧـﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺷﻌﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻣﻌـــــﺒﺪِ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭا

ﺗﺎﺭ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﻓـﺮﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﭼﻨــــﮕﺎﻝ ﺷﺐ
ﺁﺷﻨﺎ ﺑﺎ ﺻﺨﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺻـــﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ

ﮐﺸﺘﯽ ﺑﯽ ﺑﺎﺩﺑﺎﻧﻢ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺯ ﺳــــــﺎﺣﻞ ﺑﺪﻭﺭ
ﺩﺭ ﺗﻼﻃﻤﻬﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﺎﺧـــــﺪﺍ ﺧــــﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ

ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺮﻡ ﺑﺎ ﺧـــــﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ
ﮔﺮﭼﻪ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧـــﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ

ﻣﯽ ﮔﺸــــﺎﯾﻢ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻓــــﺮﺍﺯ ﻗﻠّﻪ ﻫﺎ
ﺑﺮ ﺑﻠﻨــــﺪﺍﯼ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﻧﺎ ﺧــــــﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ

ﺑﻮﯼ ﺯﻟﻔﺖ ﺭﺍ ﻋﺴﻞ ﺩﯾﺸﺐ ﺻﺒـﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﭽﻮ ﺑﺎﻍ ﭘﺮ ﺷﮑﻮﻓﻪ ﺑﺎ ﺻﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ



@mohsenjamei
به جناب عشق گفتم تو بیا دوای ما باش


که به پاسخم بگفتا تو ، بمان و مبتلا باش . . .



#سعید_خاکسار

@mohsenjamei
عجب متن قشنگی👌

گفتم خدایا چگونه آغاز کنم؟؟؟
گفت به نام من
گفتم خدایا چگونه آرام گیرم؟؟؟
گفت به یاد من
گفتم خدایا خیلی تنهایم؟؟؟
گفت تنها تر از من؟
گفتم خدایا هیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟
گفت به جزمن
گفتم خدایا از بعضی ها دلگیرم
گفت حتی ازمن؟
گفتم دست نیاز دارم
گفت بگیردست من
گفتم با این همه مشکل چه کنم؟؟؟
گفت توکل کن به من
گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
گفت نه،نزدیکترین به تو ،من
گفتم برای آرزوهایم چه کنم؟؟؟
گفت تلاش و به امید من
گفتم خدایا چرا اینقدر میگويی من؟؟؟
گفت چون من از تو هستم و تو از من..


@mohsenjamei
سوگند بہ زندگے ڪہ مڹ مےمیرم

ازبس ڪہ تومےروےومن دلگیرم

از خود به هماڹ خداقسم بیزارم

ازخواهشﻭ التماﺱڪردﻥسیرم

این بار…اگر بمیرم از غصہ ولے

خواهش نڪنم بیا بگویے"میرَم


@mohsenjamei
ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج

#فاضل_نظری

🆔 @mohsenjamei
‍ من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم

من آن طبیب زمین گیر زار و بیمارم
که هر چه زهر به خود می دهم نمی میرم

من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع
به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم

به دام زلف بلندت دچار و سردرگم
مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم

درخت سوخته ای در کنار رودم من
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم...


#فاضل_نظری


@mohsenjamei
اے تو فرسودہ ترین غصہ دیرینہ من
اے دوچشمان سیاہ تو قرنطیہ من

آسمان وسعت چشمان تو را ڪم دارد ...
دلم اندازہ زیبایے تو غم دارد ...

بہ اوستاے ڪتاب اخوان میمانے
بہ دل انگیزے تصنیف بہ بنان میمانے

همچو رودے ڪہ صداے عطشش مے آید ...
دل دیوانہ من از تو خوشش مے آید ...

تو بہ قول غزل از ماہ ڪمے ماہ ترے
تو از این شاعر بے قافیہ آگاہ ترے




@mohsenjamei
درمان درد عاشقان،
صبرست و من دیوانه‌ام

نه درد ساکن میشود،
نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو،
با ناتوانان صبرکن

تو بار جانان می‌بری،
من بار هجران می‌برم ...


💞 @mohsenjamei
ملانصرالدین وقتی وارد طویله میشد به خرش سلام میکرد....
گفتن :
ملا این که خره نمیفهمه که سلامش میکنی...!!!
میگه :
اون خره ولی من آدمم،
من آدم بودن خودم رو ثابت میکنم،
بذار اون نفهمه....!!!

حالا اگه به کسی احترام گذاشتی حالیش نبود،
اصلا ناراحت نباشید،
شما آدم بودن خودتون رو ثابت کردید،
بذار اون نفهمه...

@mohsenjamei
روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری است
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه یی ست
وقلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آهنگ هر حرف
زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه یی ست
تا کمترین سرود ، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که دیگر نباشم

#احمد_شاملو🔺

🆔 @mohsenjamei
صبح يعنے تو بخندے
دل من باز شود

پلک بگشايے●•٠·
و از نو غزل آغاز شود

صبح يعنے●•٠·
کہ دلم گرم نگاهت باشد

آسمان ، عشق ، زمين
با تو هم آواز شود

سلام صبحتون بخير

@mohsenjamei
💡آیا به این حالت دقت کرده اید که  وقتى دستتان رو با كاغذ ميبریداذيتتان ميكند،ميسوزد و  از فكرتان بيرون نمی رود اما مثلا وقتى دستتان  با چاقو ميبرد،بعد چند دقيقه فراموش ميكنید!!!
در واقع كاغذ از چاقو بّرنده تر نيست،ولی شما از كاغذ «توقع» نداشتید!…....
🔸اين حكايت بعضي از آدمهاست...

@mohsenjamei