محسن جامعی شاعر و ترانه سرا
289 subscribers
204 photos
46 videos
2 files
26 links
کانال رسمی
شاعر و ترانه سرا جوان
شعرهایی از بقیه و گاهی هم شعر های خودم
(زیاد حوصلتونو سر نمیبرم )
مرسی از حضورتون
محسن جامعی

ایدی ارتباطی :
@mohsenjamei

ممنون از حضورتون
Download Telegram
@mohsenjamei
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد

زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش
که بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد

یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد

خواب بد دیده ام، ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی بدنم جان دارد

شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ولی
من به تو او به نماز خودش ایمان دارد

من از آن روز که در بند توأم فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زنان اگر مجبور شوند،
روی دیوارهای زندان آسمان آبی را نقاشی خواهند کرد. اگر پارچه های زخم بندی سوزانده شود، پارچه های بیشتری خواهند بافت.
اگر خرمنها نابود شوند، بذرهای بیشتری خواهند پاشید.
آنجا که دری نیست، زنان در خواهند ساخت و آن را باز خواهند کرد و از آن عبور خواهند کرد و به راههای جدید و زندگی های جدید گام خواهند نهاد.

#کلاریسا_پینکولا_استس
کتاب #زنانیکه_با_گرگها_میدوند

@mohsenjamei💫💫💫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@mohsenjamei
اگر,,,,خوبان عالم,,,جعع باشند



یقینا,,,,,,,,,نزد من,,,تو بهترینی




اگر,,,,,,از خوبتر,,,ها حلقه سازند



تو,,,,,در آن حلقه,,,,میدانم نگینی.



💕💕💕💕💕💕💕💕
اسب سواری ، مرد افلیجی را سر راه خود دید که از او کمک می خواست، مرد سوار دلش به حال او سوخت، از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند

مرد افلیج وقتی بر اسب سوار شد
دهنه ی اسب را کشید و گفت :
اسب را بردم ، و با اسب گریخت!

اما پیش از آنکه دور شود صاحب اسب، داد زد : تو ، تنها اسب را نبردی ، جوانمردی را هم بردی!

اسب مال تو
اما گوش کن ببین چه می گویم!
مرد افلیج اسب را نگه داشت
مرد سوار گفت :

هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی ، زیرا می ترسم که دیگر «هیچ سواری» به پیاده ای رحم نکند!

@mohsenjamei🌿🌹🌿
@mohsenjamei

🔺 یکی از بزرگ ترین اشتباهات هنگام شروع یک رابطه عاطفی این است که توجه کنیم که طرف مقابل چقدر ما را دوست دارد، در حالیکه باید دقت کنیم او چقدر خود را دوست دارد و با خود چگونه رفتار می کند. چون کسیکه خود را دوست ندارد و رفتار مناسبی با خود ندارد، نمی تواند دیگری را دوست داشته باشد و او را خوشبخت کند!
@mohsenjamei👈 🌹 🌻 💐

بغض ها چاره ندارند، گلوگیر شدند
اشک ها تاب ندارند، سرازیر شدند

جاده هایی که پر از شوق رسیدن بودند
در پس حادثه ها سخت نفسگیر شدند

گرگ ها سیطره دارند به جنگل، وقتی
شیرها زخمی و وابسته ی زنجیر شدند

حق پرواز ندارند کبوتر هایی
که اسیر قفس کینه و تزویر شدند

و زمان تلخ تر از قهوه ی تلخ است امروز
فال های من و تو فاجعه تعبیر شدند

شعرها درد ندارند اگر، شاعرها
با غزلواره ی بی دغدغه درگیر شدند

روزها در گذر و خاطره ها می مانند
و چه زود آمدن ثانیه ها دیر شدند.🍁
@mohsenjamei
با تو بودن بخدا حس قشنگیست نرو
با تو شبهای سیاهم همه رنگیست نرو

تازه دل داشت خودش را بتو عادت میـداد
بین دستِ من و تو مَعبر تنگیست نـرو

مطمئنم بِرَوی سقفِ دلم می ریــــزد
راست می گویمت این خانه کلنـگیست نرو

جای من نیستی و از دل من بی خبری
این خدا حافظ تو نیز تفنگیست نرو

مانده ام تا چه بگویم که بمانی نَرَوی
آخر ای یار مگر قلب تو سنگیست ؟ نَـــرو
@mohsenjamei
🙏خدايا

هر بار که ميترسم و تو در آغوشم ميگيري
هر بار که دلتنگ ميشوم و تو محکم دستامو ميگيري
هر بار که تو تاريکي شب گم ميشم
و تو فانوس به دستم ميدي
هر بار که آرزو ميکنم و تو شگفت زده ام ميکني
هر بار که تا ميخوام فرياد بزنم "کجايي؟" تو آهسته در گوشم ميگي: کنار تو
هر بار که دلم بي تاب مهربونيت ميشه و تو بيتاب تر از من آرومم ميکني

خداي من ...

هر بار که فراموشت ميکنم و تو فراموشم نميکني
هر بار برام تجربه ي تازه اي هست احساست
بزرگتر از قبل...
مهربان تر از قبل...
محبوب تر🌸
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸

دستی که ورق می زند ایـن خاطـره ها را
بایـــد بنویســـــد غـم ِ جـان کنـدنِ مــا را

مانـدیم و شما بال گشودیـــد از این شهـــر
رفتیــــــد به جایی که ببینیــد خــــدا را

گفتیـــــد: به سـرمنزل مقصـود رسیـــــدیم
دیگــــر پس از آن روز ، ندیدیــم شمـــا را

تقـدیر همـان بود بمانیـم و بمیریــم
آلوده کنیـــــــم از نَفَس ِ خویش فضــــا را

انصاف همیــن نیست که از آن همـــه خوبی
بـر کوچه بگیریــــم فقط نام ِ شمـــــا را

🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸

@mohsebjamei
@mohsenjamei
غزلم حرف بزن حرف تو زیباست گلم
توببین چشم مرا غرق تماشاست گلم

غزلم چشم تو زیباست پراز شادی و نور
و خدا بین من و توست ،همین جاست گلم

خسته از زندگیم زخم به دل دارم باز
رو به امید توام آنچه خدا خواست گلم

شهـــر را آینه بندان تـــــو کردند بیا
و زمینی که پراز حسرت دل هاست گلم

غزلم شعرتویی قافیه و بیت تویی
و ردیفی که تویی اینکه هویداست گلم
آدم از یک جایی به بعد
دیگر خودش را به در و دیوار نمیکوبد،
از هر چه هست و نیست شاکی نمیشود،
از آدم ها فاصله نمیگیرد
از هیچ کس، دیگر متنفر نمیشود.
دیگر گریه نمیکند غصه نمی خورد
از حرف کسی نمی رنجد.
دیگر شعر نمیخواند، موسیقی گوش نمیدهد،
به کسی زنگ نمی زند، کسی هم به او زنگ نمی زند.
دیگر صدایی، اتفاقی، بوی عطری، اسمی، زنگ تلفنی، نامه ای، خاطره ای، حرفی، رنگ پیراهنی
حواسش را پرت نمی کند.
آدم از یک جایی به بعد، دیگر منتظر نمی ماند،
دیگر عجله نمی کند، دیگر حوصله اش سر نمی رود، دیگر بی قرار نمی شود.
می دانی؟
آدم از یک جایی به بعدفقط تماشا می کند...

فقط تماشا ميكند
توبه اين حال رسيدي؟
#من_درد_مشترکم_مرا_فریاد_کن
@mohsenjamei
همیشه که قرار نیست زندگی کرد ....

#محسن_جامعی
@mohsenjamei
عشق ، بازی بود ومن ، بازیچه ی ناچیز تو
کیش و ماتم کرد ، شطرنج غرورآمیز تو

بارها گفتم بهارم طی شد ، اما روزگار
بست پایم را ، به زنجیر غم پاییز تو

شوق رویش در نگاهم را ، نگاهت حس نکرد
گل نرویید از دلم ، در باغ حاصل خیز تو

جنبش مشروطه ی عشقم ، به ناکامی کشید
بی خبر چون بود ، از سردارخود ، تبریز تو

باز می رنجی و می رنجانی ام، با نام عشق
آنچه می گویم شود ، ایراد و دستاویز تو

تا پلنگ برکه باشی ، بازتابی زخمی ام
سرخ و خون آلود ، از چنگال خشم تیز تو



مات تنهایی خود شد ، شاه بازی عاقبت
محو شد نقش سفیدش ، در سیاه میز تو..
@mohsenjamei
@mohsenjamei💠

دفترم باز ورق می‌خورَد آرام آرام
می‌رسد دوره‌ی اندوه به فرجام آرام

می‌دوَد در تن من گرمی حس‌انگیزی
آفتاب آمده انگار لب بام آرام

تن تهی می‌شود از جان و دلم پُرآشوب
تا به دستان تو لبریز شود جام آرام

من همانم که به تو هرچه که نزدیک شدم
دور شد از دل من غصّه به هر گام، آرام

«دوستت دارم»ِ من قطره‌‌ای از عشق تو بود
که چکید از قلمم توی غزل‌هام، آرام!

همه‌شب دلهره دارم که مبادا بروی
طی شود کاش که بی‌واهمه ایّام آرام

بی تو آشوبم و غیر از تو کسی جایز نیست
که شود بعد تو، با او دلِ ناکام، آرام ...
ما عادَت كرده ايم دائما آدم هاى رفته ى زندگیمان را مرور کنیم
مُدام خاطره هاى مُشترك مرده را برای خودمان زنده کنیم
و از فِلان كافه اى كه ميرفتيم گرفته تا
فلان فَصل سال كه بيشتَر عاشقى كرده ايم ؛
که از همه ى آهنگ هايى كه كنار هم گوش داده ايم
متنفر باشيم !
و توى دلمان به هَرچه آهنگ است لَعنت بفرستیم !
درواقع انقدرعشق کور و کرمان کرده که هيچ وقت نخواستیم آدم هاى مانده زندگیمان را ببینیم
هَمان هايى كه با يك لَبخندشان،ميشود كُل گذشته را در گذشته جا گذاشت و رفت ...
همان هايى كه كُنج دلت جا گرفته اند
فقط كافيست هواى دلت اَبرى شود
از راه ميرسند و گَرد آرامش به پا ميكنند
و ما چه بیرَحمانه فراموش میکنیم
حَواسمان به "ماندنى" هاى زندگیمان باشد...!
@mohsenjamei
@mohsenjamei
سالها بود که می خواستم از "فردا" شروع کنم
اما همیشه "فردا" یک روز از من جلوتر بود!
سالها گذشت تا فهمیدم باید
از همین امروز شروع کنم...
به اندازه لیاقت و ظرفیت آدم ها به آن ها محبت کن
@mohsenjamei
چون آن ها دچار توهم ، خود بزرگ بینی ، دل زدگی ، جو زدگی ، سرگیجه و سپس حالت تهوع خواهند شد
و زمانی که حتی نمی توانند ادای خوب بودن تو را در بیاورند
از تو کینه به دل خواهند گرفت و شروع به رفتار نامعقول خواهند کرد !
آرام آرام محبت کن و اگر ناسپاسی دیدی
آرام آرام خارج شو ، انگار نه انگار که از اول بودی ...
يادت باشه
هميشه به هر كسي به اندازه لياقتش بها بدي ، نه به اندازه مرامت
انسان است و فراموش کار از تنهایش دربیاید
تنهایت را دور میزند پشت میکند به تو
به گذشته ات...!
حتی روزی میرسد که به توهم میگوید:
شما!؟

#نسرین_بهجت