@mohsenjamei
اگر کسی صادقانه با شما
کینه ورزی کرد
و دشمنی خود را نشان داد
به او احترام بگذارید!
زیرا
او دشمن با شرفی است.
او بهتر از دوستی است که
ریاکارانه محبت میکند...
اگر کسی صادقانه با شما
کینه ورزی کرد
و دشمنی خود را نشان داد
به او احترام بگذارید!
زیرا
او دشمن با شرفی است.
او بهتر از دوستی است که
ریاکارانه محبت میکند...
من همان شاعـر مستم
که شبے باخت تورا
با دلے غمـزده
یک جرعه غزل ساخت تورا
تا تونوشـش بکنے
وقـت خداحافـظ شد
هـق هقــم واے..
غـریبانــه چه بنواخت تورا..💚
@mohsenjamei
🍃❤️🍃
من همان شاعـر مستم
که شبے باخت تورا
با دلے غمـزده
یک جرعه غزل ساخت تورا
تا تونوشـش بکنے
وقـت خداحافـظ شد
هـق هقــم واے..
غـریبانــه چه بنواخت تورا..💚
@mohsenjamei
🍃❤️🍃
خم ابروی تو.
سر مشق کدام استاد است.
که خرابات دلم .
در پی او آباد است.
خم ابروی تو را ....
دیدم و رفتم به سجود....
صید را زنده گرفتن .
هنر صیاد است
◆❧☣❧◆
✪◈ @mohsenjamei
سر مشق کدام استاد است.
که خرابات دلم .
در پی او آباد است.
خم ابروی تو را ....
دیدم و رفتم به سجود....
صید را زنده گرفتن .
هنر صیاد است
◆❧☣❧◆
✪◈ @mohsenjamei
🌱چه شود فرصت ديدار به ما هم بدهند؟
🌱فيض هم صحبتي يار به ما هم بدهند؟
🌱آن قدر بر در اين خانه گدا مي مانيم
🌱لقب نوكر دربار به ما هم بدهند
@mohsenjamei
🌱فيض هم صحبتي يار به ما هم بدهند؟
🌱آن قدر بر در اين خانه گدا مي مانيم
🌱لقب نوكر دربار به ما هم بدهند
@mohsenjamei
@mohsenjamei
عشق را جلوه دهد ناز نگاهت گل من
ماه شرمنده شود از رخ ماهت گل من
ای زلیخا منم آن یوسف گمگشته ی تو
منم افتاده در آن حلقه ی چاهت گل من
روز و شب پشت همین پنجره ی تنهایی
مانده ام منتظرو چشم به راهت گل من
فرش راه تو کنم این دل مجنون شده را
این من و این دل و آن خیل سپاهت گل من
همه عالم به فدای گل روی تو عزیز
من فدای مژه و چشم سیاهت گل من
عشق را جلوه دهد ناز نگاهت گل من
ماه شرمنده شود از رخ ماهت گل من
ای زلیخا منم آن یوسف گمگشته ی تو
منم افتاده در آن حلقه ی چاهت گل من
روز و شب پشت همین پنجره ی تنهایی
مانده ام منتظرو چشم به راهت گل من
فرش راه تو کنم این دل مجنون شده را
این من و این دل و آن خیل سپاهت گل من
همه عالم به فدای گل روی تو عزیز
من فدای مژه و چشم سیاهت گل من
@mohsenjamei
خبر از حالِ دلِ زار نداری... داری؟
سرِ دلجوییِ بیمار نداری... داری؟
از منِ خسته بریدی، گله ای نیست، ولی
با غزلهای خودت کار نداری... داری؟
باورم نیست که پاییز شده، اما تو
زیرِ باران، غمِ دیدار نداری... داری؟
بعدِ تو پنجره ای رو به دلم باز نشد
کار با این سوی دیوار نداری... داری؟
بیقرار گلِ روی توأم و مدتهاست
تابِ همصحبتی خار نداری... داری؟
به دلِ سوخته گفتم که تو برمی گردی
سرِ دلجوییِ بیمار نداری... داری
خبر از حالِ دلِ زار نداری... داری؟
سرِ دلجوییِ بیمار نداری... داری؟
از منِ خسته بریدی، گله ای نیست، ولی
با غزلهای خودت کار نداری... داری؟
باورم نیست که پاییز شده، اما تو
زیرِ باران، غمِ دیدار نداری... داری؟
بعدِ تو پنجره ای رو به دلم باز نشد
کار با این سوی دیوار نداری... داری؟
بیقرار گلِ روی توأم و مدتهاست
تابِ همصحبتی خار نداری... داری؟
به دلِ سوخته گفتم که تو برمی گردی
سرِ دلجوییِ بیمار نداری... داری
@mohsenjamei
رک بگویم، پیش چشمت اهل مِن مِن نیستم
ظاهرت را دوست دارم، فکر باطن نیستم
هرچه می آیم به سمتت دورتر می ایستی
پاره کن تسبیح بسم الله را... جن نیستم!
روسری را پیش من بالا و پایین کم ببر
آنقَدَر ها هم که می گویند مومن نیستم
سختم اما ساده می افتم به لطف بوسه ات
اتفاقم! گرچه از دید تو ممکن نیستم
باد وقتی می وزد از لای موی درهمت
ابر سرگردانم و در خویش ساکن نیستم
رک بگویم، دوستت دارم، بدون پیش و پس
پیش خط چشمهایت اهل مِن مِن نیستم!
#میثم_داودی
رک بگویم، پیش چشمت اهل مِن مِن نیستم
ظاهرت را دوست دارم، فکر باطن نیستم
هرچه می آیم به سمتت دورتر می ایستی
پاره کن تسبیح بسم الله را... جن نیستم!
روسری را پیش من بالا و پایین کم ببر
آنقَدَر ها هم که می گویند مومن نیستم
سختم اما ساده می افتم به لطف بوسه ات
اتفاقم! گرچه از دید تو ممکن نیستم
باد وقتی می وزد از لای موی درهمت
ابر سرگردانم و در خویش ساکن نیستم
رک بگویم، دوستت دارم، بدون پیش و پس
پیش خط چشمهایت اهل مِن مِن نیستم!
#میثم_داودی
@mohsenjamei
جانا مرا چه سوزی چون بال و پر ندارم
خون دلم چه ریزی چون دل دگر ندارم
در زاری و نزاری چون زیر چنگ زارم
زاری مرا تمام است چون زور و زر ندارم
روزی گرم بخوانی از بس که شاد گردم
گر ره بود بر آتش بیم خطر ندارم
گر پردههای عالم در پیش چشم داری
گر چشم دارم آخر چشم از تو بر ندارم
در پیش بارگاهت از دور بازماندم
کز بیم دور باشت روی گذر ندارم
نه نه تو شمع جانی پروانهٔ توام من
زان با تو پر زنم من کز تو خبر ندارم
عالم پر است از تو غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم
عطار در هوایت پر سوخت از غم تو
پرواز چون نمایم چون هیچ پر ندارم
جانا مرا چه سوزی چون بال و پر ندارم
خون دلم چه ریزی چون دل دگر ندارم
در زاری و نزاری چون زیر چنگ زارم
زاری مرا تمام است چون زور و زر ندارم
روزی گرم بخوانی از بس که شاد گردم
گر ره بود بر آتش بیم خطر ندارم
گر پردههای عالم در پیش چشم داری
گر چشم دارم آخر چشم از تو بر ندارم
در پیش بارگاهت از دور بازماندم
کز بیم دور باشت روی گذر ندارم
نه نه تو شمع جانی پروانهٔ توام من
زان با تو پر زنم من کز تو خبر ندارم
عالم پر است از تو غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم
عطار در هوایت پر سوخت از غم تو
پرواز چون نمایم چون هیچ پر ندارم
@mohsenjamei
بیت زیبای کدامین غزلی برلب من
که غمت خط زده برمثنوی هرشب من
سایه درسایه من رخش قلم میچرخد
واژه ها ساده ولی روی دلم میچرخد
تو پرستوتر از آنی ک تو راشعرکنم
باید این رخش برانی که تورا شعرکنم
تو درونمایه اشعارقشنگم شده ای
بهترین همنفس سینه تنگم شده اى...
بیت زیبای کدامین غزلی برلب من
که غمت خط زده برمثنوی هرشب من
سایه درسایه من رخش قلم میچرخد
واژه ها ساده ولی روی دلم میچرخد
تو پرستوتر از آنی ک تو راشعرکنم
باید این رخش برانی که تورا شعرکنم
تو درونمایه اشعارقشنگم شده ای
بهترین همنفس سینه تنگم شده اى...
پنج شنبه است
همان روزی که دل میگیرد
و اشک درچشمان جاری
برای شادی روح کسانی که کنارمان نیستند
ذکرصلوات وفاتحه
اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــــــدٍوآل ِمُحَمَّدوَعَجِّل فَرَجهُم
@mohsenjamei
همان روزی که دل میگیرد
و اشک درچشمان جاری
برای شادی روح کسانی که کنارمان نیستند
ذکرصلوات وفاتحه
اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــــــدٍوآل ِمُحَمَّدوَعَجِّل فَرَجهُم
@mohsenjamei
حکایت #زن محکم و استوار همیشه دروغ بود ،
هیچ دختر بچه ای برای تبدیل شدن به زنی محکم و استوار زاده نمی شود .
همگی به شاهزاده ای لوس شبیه اند که معصومانه رویا می بافند .
سرنوشت است که آنها را جادوگر ، فتان و دلبر ، و یا زنی قوی و نیرومند میکند .
قول هایی که فقط حرف بودند ،
تقدیرهایی که نیمه کاره ماندند ،
شادی هایی که اتفاق نیفتادند
، مرگ ها ،
جدایی ها ،
به انسان نیرو می دهد .
و آن هنگام که رویاهای بافته شده با کارت های بازی چون قلعه ای سنگی فرو میریزد خداوند به انسان نیرو میدهد تا زیر آوار آنها له نگردد .
مادرم زن نیرومندی بود ،
من شیفته ی آن نیرو بودم ،
تصور میکردم که هرگز به مانند او نخواهم شد ، اما متاسفانه شدم .
اگر روزی صاحب دختری شوم
آرزو میکنم به جای زنی نیرومند ، زنی شاد باشد....
@mohsenjamei
هیچ دختر بچه ای برای تبدیل شدن به زنی محکم و استوار زاده نمی شود .
همگی به شاهزاده ای لوس شبیه اند که معصومانه رویا می بافند .
سرنوشت است که آنها را جادوگر ، فتان و دلبر ، و یا زنی قوی و نیرومند میکند .
قول هایی که فقط حرف بودند ،
تقدیرهایی که نیمه کاره ماندند ،
شادی هایی که اتفاق نیفتادند
، مرگ ها ،
جدایی ها ،
به انسان نیرو می دهد .
و آن هنگام که رویاهای بافته شده با کارت های بازی چون قلعه ای سنگی فرو میریزد خداوند به انسان نیرو میدهد تا زیر آوار آنها له نگردد .
مادرم زن نیرومندی بود ،
من شیفته ی آن نیرو بودم ،
تصور میکردم که هرگز به مانند او نخواهم شد ، اما متاسفانه شدم .
اگر روزی صاحب دختری شوم
آرزو میکنم به جای زنی نیرومند ، زنی شاد باشد....
@mohsenjamei
@mohsenjamei
نفسم، تنگدلم، لب بنه بر جام لبم
نفسم ده، نفست مست ترینم بکند
نفسم، گوشه چشمان تو دنیای منست
یک نگاه تو نفس، تارک دینم بکند
نفسم، یخ زده ام، لرز مرا می بینی؟
بغلم کن، بغلت داغ ترینم بکند
نفسم، دور مرو، بی نفست میمیرم
عاشقم، عشق تو مجنون ترینم بکند
نفسم، تنگدلم، لب بنه بر جام لبم
نفسم ده، نفست مست ترینم بکند
نفسم، گوشه چشمان تو دنیای منست
یک نگاه تو نفس، تارک دینم بکند
نفسم، یخ زده ام، لرز مرا می بینی؟
بغلم کن، بغلت داغ ترینم بکند
نفسم، دور مرو، بی نفست میمیرم
عاشقم، عشق تو مجنون ترینم بکند
عاشق شوریده دڸ
در دفتر شعرش نوشت
هر ڪسی یڪ دلبر
جانانه دارد
من "تــو" را....
#مهدی_اخوان_ثالث
@mohsenjamei
در دفتر شعرش نوشت
هر ڪسی یڪ دلبر
جانانه دارد
من "تــو" را....
#مهدی_اخوان_ثالث
@mohsenjamei
@mohsenjamei
در جوانی پیر گشتم جای من در دام نیست
شعر گفتن از شما در قلب من ایهام نیست
روزهای عمر من در حسرتی ناکام رفت
درد و غم در جان زده ریشه دلم آرام نیست
#سیدحسین_محمدنژاد
در جوانی پیر گشتم جای من در دام نیست
شعر گفتن از شما در قلب من ایهام نیست
روزهای عمر من در حسرتی ناکام رفت
درد و غم در جان زده ریشه دلم آرام نیست
#سیدحسین_محمدنژاد
@mohsenjamei
اولین بوسه پنهانی من یادت هست ؟
عصر آن روز پریشانی من یادت هست ؟
بام تهران و تبِ جیغ کشیدن با باد
اولین بار ، غزل خوانی من یادت هست ؟
اولین لذت سیگار کشیدن با تو ...
دم و دود لب شهوانیِ من یادت هست ؟
دورِ من گشتن و دیوانگی ات پیش همه
خنده مردم و حیرانیِ من یادت هست ؟
حتم دارم که تو هم همچو من از روی جنون
می کشی درد که عریانی من یادت هست
مثل باغی که کهنسال ترین بیدش را
تو هم آیا شب ویرانی من یادت هست ؟
مثل سروی که تحمل نکند باران را
سست ریشه ! تن بارانی من یادت هست ؟
#سمیرا_فرقانی
اولین بوسه پنهانی من یادت هست ؟
عصر آن روز پریشانی من یادت هست ؟
بام تهران و تبِ جیغ کشیدن با باد
اولین بار ، غزل خوانی من یادت هست ؟
اولین لذت سیگار کشیدن با تو ...
دم و دود لب شهوانیِ من یادت هست ؟
دورِ من گشتن و دیوانگی ات پیش همه
خنده مردم و حیرانیِ من یادت هست ؟
حتم دارم که تو هم همچو من از روی جنون
می کشی درد که عریانی من یادت هست
مثل باغی که کهنسال ترین بیدش را
تو هم آیا شب ویرانی من یادت هست ؟
مثل سروی که تحمل نکند باران را
سست ریشه ! تن بارانی من یادت هست ؟
#سمیرا_فرقانی
@mohsenjamei
رفته ام گرچـــه دلم منتظــــر «برگــرد» ست
چقــدَر صبـر از این زاویــه اش نامرد ست
دست هــــای تو زده طعنــه به دیــواری كه
هر چه كــردم بشود گرم كماكان سرد ست
مـــوی مشكـــی تو را دیـــده ام و بعد از آن
همه جاصحبت ازاین شبزده ی شبگردست
عشــق در دامنـه ی عقل نمی گنجد چون
آنچـــه در دامن دل رشـــد كنـد پر درد ست
دست بــردم به قلـــم تا كـه بگـویم با تو:
رفتـــه ام گرچه دلم منتظر «برگرد» ست...
💞💞💞
رفته ام گرچـــه دلم منتظــــر «برگــرد» ست
چقــدَر صبـر از این زاویــه اش نامرد ست
دست هــــای تو زده طعنــه به دیــواری كه
هر چه كــردم بشود گرم كماكان سرد ست
مـــوی مشكـــی تو را دیـــده ام و بعد از آن
همه جاصحبت ازاین شبزده ی شبگردست
عشــق در دامنـه ی عقل نمی گنجد چون
آنچـــه در دامن دل رشـــد كنـد پر درد ست
دست بــردم به قلـــم تا كـه بگـویم با تو:
رفتـــه ام گرچه دلم منتظر «برگرد» ست...
💞💞💞
@mohsenjamei
دلخوشمٖ با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم ،کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
🌸🌸💫💫💫🌸🌸
دلخوشمٖ با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم ،کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
🌸🌸💫💫💫🌸🌸