محمد فرخ‌طلب فومنی
134 subscribers
220 photos
75 videos
94 links
شاعر و ترانه‌سُرا
حریر و عطر بهار(نشر یمام)
عشق را بو می کشم(نشر ستاره جاوید)
طره های باد(نشر آنیما)
.
بیوگرافی
@farrokhtalab
.
کانال‌اشعار
@mohammadfarrokhtalabpoem
.
اینستاگرام
Www.instagram.com/mohammadfarrokhtalabpoem
.
پیام‌رسان
@mohammadfarrokhtalab
Download Telegram
🍃🍃🍃
🍃🌺
🍃
لبریز دار از کرمت کوزه‌ یِ مرا
پُر کن به لطف کاسه‌ ی دریوزه یِ مرا

بر آستان ناز تو بادا نیاز من
با خود گُذار قسمت هر روزه یِ مرا

چشمم به سفره است اگر، دل به مهر توست
افطار کن به یاد خودت روزه یِ مرا

مشحون خشم و شهوتم و غرق در غرور
ای مهربان مشاهده کن موزه یِ مرا

گُرگی درون من به کمین است و نیش او
هرگاه تیز شد، بِشِکن پوزه یِ مرا

چنگیزها هوای نِشابور می کنند
اما به دست شان مده فیروزه یِ مرا

#محمد_فرخ_طلب_فومنی
از کتاب حریر و عطر بهار
🍃
🍃🌺
🍃🍃🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوروز همان حادثه‌ی دیدن توست
آغاز بهار، وقت تابیدن توست
سُرخی لبت چراغ سبزی‌ست به من
یعنی که زمان، زمانِ بوسیدَنِ توست

#محمد_فرخ_طلب_فومنی
#رباعی
#نوروز
🍃🍃🍃
🍃🌺
🍃
به صد اشاره به تو راه را نشان داده‌ست
هزار گوشه ی ابرو به تو تکان داده‌ست

ببوس کُنج لبش را، حریف از خُودِ توست
به راه های فراوان به تو زمان داده‌ست

زبان گُذار درونِ دهان حضرت یار
خدا به حکمت نابش به هرکه نان داده‌ست

برای آنکه نگهدار مهر هم باشیم
درون سینه خدا قلب مهربان داده‌ست

جوان و پیر ندارد، هرآنکه دل داده‌ست
به اختیار خودش پای یار جان داده‌ست

اگر برهنه شده، زخم بر تنش مزنیم
درخت هرچه که دارد به این و آن داده‌ست

دلت چو قبله نما است و هر جهت باشی
مسیر خانه ی دلدار را نشان داده‌ست

#محمد_فرخ_طلب_فومنی
از کتاب طُرّه های باد
🍃
🍃🌺
🍃🍃🍃
🍃🍃🍃
🍃🌺
🍃
با اینکه به جز داغ، از او هیچ نمانده
چون آب مرا در عطش خویش نشانده

تا دید که بی تابم و آماده ی کِشتم
از عشق خودش دانه بر این خاک فشانده

آن دانه‌ی کوچک شده یک پیچک و حالا
تا عمق وجود و دل من ریشه دوانده

رویای رسیدن به تو مانند پرنده
هوش از سر این عاشق بیچاره پرانده

من جرأت ابراز ندارم؟ چه دروغی
چشمان دهن لق که به گوشت نرسانده

کوچک تر از آنم که برایت بنویسم
این مرد به جز مشق شما درس نخوانده

من بی کس و کارم، چه بگویم؟ که خدا را
سرمایه ی عشق تو به این شعر کشانده

قربان خدایی که دمی مثل تو ما را
از چشم نینداخت و از خویش نرانده

باید سَرِ خود را بزنم بر سر یک سنگ
تا مرز جنون چند قدم بیش نمانده

#محمد_فرخ_طلب_فومنی
از کتاب طُرّه های باد
🍃
🍃🌺
🍃🍃🍃
🍃🍃🍃
🍃🌺
🍃
تو آفریده شدی تا که دلبری بکنی
که سر به تو بِسِپارم، که سروری بکنی

نگاه گرم تو بر من، شبیه یک گنج است
مباد گنج مرا سهمِ دیگری بکنی

شُدَم مریض تو شاید مرا در آغوشت
برای یک شب کوتاه بستری بکنی

اگرکه خنده کنی غَنج می رود دِلِ من
اگرکه اخم...، چه صحرای محشری بکنی

چگونه از تو شکایت کنم؟ خودت باید
برای ریش سفیدان کلانتری بکنی

به بوسه ای دِلِ مظلوم را به جا آور
ثواب دارَدَ اگر، دادگستری بکنی

#محمد_فرخ_طلب_فومنی
از کتاب طُرّه های باد

🍃
🍃🌺
🍃🍃🍃
🍃🍃🍃
🍃🌺
🍃
رُخی نمودی و امّیدوارمان کردی
به ماهواره‌ی رویت دُچارمان کردی

شبیه عکس سیاه و سفید، در پیشت
بدون رنگ و لعابیم و تار مان کردی

اگرکه حال خوشی بود، روی اسب سپید
اگرنه بر خر شیطان سوار مان کردی

خیال مان که چو شیران بیشه ایم، ولی
شبیه بره ی رامی، مهارمان کردی

هوای سلطنت افتاد در سرت، آنگاه
مقابلت چو غلامان قطارمان کردی

یکی به نعل و یکی هم به میخ کوبیدی
خزان شدیم و سپس نو‌بهار مان کردی

نظر به سوی تو کردند و غیرتی بودیم
برای داشتنت سر به دارمان کردی

ندیده ایم تو را، پس چگونه دل دادیم؟
چگونه شد که چنین بی قرار مان کردی؟

خودت بُریدی و آنگاه دوختی، پس تو
هرآنچه خواسته ای را، نثارمان کردی

اگرکه نیش و اگر نوش، مرحبا بر تو
که هرچه بوده و هستی دچار مان کردی

#محمد_فرخ_طلب_فومنی
از کتاب طُرّه های باد
🍃
🍃🌺
🍃🍃🍃
🍃🍃🍃
🍃🌺
🍃
بر قایقی نشسته و سمتِ تو رانده ایم
اما دریغ، در وسطِ راه مانده ایم

بی ناخدا و نقشه کجا می توان رسید؟
باری به هر جهت خودمان را کشانده ایم

ما در کلاف زندگی خویش گم شدیم
فرمانت آشکار، ولی کور خوانده ایم

هرگاه روی شانه ی مان قاصدک نشست
لب را چو غنچه کرده و آن را پرانده ایم

دلداده ایم و ضامن آهو مراد ماست
اما چقدر دل که چو آهو رمانده ایم

یا رب مخواه دوزخ خود را برای ما
با یک پیاز اشک به دامن فشانده ایم

فرصت چو ابر می رود و دست مان تهی ست
تنها به شوق مرحمتت زنده مانده ایم

✍️ #محمد_فرخ_طلب_فومنی
🍃
🍃🌺
🍃🍃🍃