😎 چند پلتفرم پرسش و پاسخ که حضور و فعالیت در آنها باید جزو عادات روزانه هر برندی باشد.
حضور و فعالیت در پلتفرمهای پرسش و پاسخ میتواند به تقویت برند، جلب اعتماد مخاطبان و جذب مشتریان جدید کمک کند. شما میتوانید برند خود را به عنوان یک مرجع فکری متخصص معرفی کنید.
در ضمن، فعالیت در این نوع پلتفرمها دادههای ارزشمند زیادی از نیاز بازار هدف به شما میدهد.
در اینجا چند پلتفرم مهم پرسش و پاسخ که برندها میتوانند از آنها بهرهمند شوند معرفی شده است:
سپاس بابت اصلاح! در اینجا لیست بهروز شده با نام صحیح آورده شده است:
۱. وب سایت Quora
یکی از معروفترین پلتفرمهای پرسش و پاسخ در سطح بینالمللی است. در Quora، برندها میتوانند به سوالات مرتبط با حوزه تخصصی خود پاسخ دهند و از این طریق تخصص و دانش خود را به نمایش بگذارند. پاسخهای مفید و کاربردی میتوانند اعتماد کاربران را جلب کرده و آنها را به سمت سایت یا صفحات اجتماعی برند هدایت کنند.
۲. وبسایت Reddit
وبسایت Reddit شامل بخشهای مختلفی به نام subreddits است که به موضوعات گوناگون اختصاص دارند. با فعالیت در بخشهای مرتبط با صنعت خود، میتوانید پاسخهای مفید ارائه داده و نظرات ارزشمندی را با کاربران به اشتراک بگذارید. حضور مستمر در Reddit میتواند به آگاهی و تعامل بیشتر مخاطبان کمک کند.
۳. وبسایت Stack Exchange
اگر برند شما در حوزه تکنولوژی، برنامهنویسی، یا موضوعات علمی و تخصصی فعالیت دارد، Stack Exchange میتواند پلتفرم مناسبی باشد. این سایت شامل مجموعهای از سایتهای تخصصی است که در هر کدام از آنها میتوانید به سوالات کاربران پاسخ دهید و اعتبار و اعتماد بیشتری برای برند خود بسازید.
۴. امکانات LinkedIn Answers (LinkedIn Groups)
در گروههای لینکدین که به موضوعات خاصی اختصاص دارند، میتوانید به سوالات و چالشهای دیگران پاسخ دهید و از این طریق در شبکههای حرفهای خود به عنوان یک منبع اطلاعاتی معتبر شناخته شوید. این نوع فعالیت باعث جذب متخصصان و مشتریان بالقوه به سمت برند شما میشود.
۵. وبسایت AnswerSocrates
این ابزار به برندها کمک میکند تا سوالات و دغدغههای مهم مخاطبان هدف خود را شناسایی کنند. اگرچه بهطور مستقیم پلتفرم پرسش و پاسخ نیست، اما اطلاعات ارزشمندی درباره موضوعات پرطرفدار ارائه میدهد که میتوانند مبنای تولید محتوا و پاسخگویی در پلتفرمهای دیگر قرار گیرند.
۶. وبسایت AnswerThePublic
وب سایت AnswerThePublic با تحلیل جستجوهای کاربران، سوالات و عباراتی را که مخاطبان شما به دنبال پاسخ آن هستند، به شکل بصری نمایش میدهد. برندها میتوانند از این دادهها برای شناسایی نیازهای واقعی کاربران و تدوین استراتژیهای محتوایی استفاده کنند. این ابزار مکمل خوبی برای فعالیت در پلتفرمهای پرسش و پاسخ است.
۷. امکانات Facebook Groups
در گروههای تخصصی فیسبوک نیز میتوانید به سوالات مرتبط با صنعت و موضوعات مربوط به برند خود پاسخ دهید. این پلتفرم به خصوص برای برندهای محلی و کسبوکارهای کوچک میتواند فرصتهای مناسبی برای تعامل و جلب مخاطب ایجاد کند.
با فعالیت در این پلتفرمها و ابزارها، میتوانید ارتباط مستمر و مؤثری با مخاطبان خود برقرار کرده و برندتان را به عنوان یک منبع اطلاعاتی معتبر در زمینه تخصصی خود معرفی کنید.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
حضور و فعالیت در پلتفرمهای پرسش و پاسخ میتواند به تقویت برند، جلب اعتماد مخاطبان و جذب مشتریان جدید کمک کند. شما میتوانید برند خود را به عنوان یک مرجع فکری متخصص معرفی کنید.
در ضمن، فعالیت در این نوع پلتفرمها دادههای ارزشمند زیادی از نیاز بازار هدف به شما میدهد.
در اینجا چند پلتفرم مهم پرسش و پاسخ که برندها میتوانند از آنها بهرهمند شوند معرفی شده است:
سپاس بابت اصلاح! در اینجا لیست بهروز شده با نام صحیح آورده شده است:
۱. وب سایت Quora
یکی از معروفترین پلتفرمهای پرسش و پاسخ در سطح بینالمللی است. در Quora، برندها میتوانند به سوالات مرتبط با حوزه تخصصی خود پاسخ دهند و از این طریق تخصص و دانش خود را به نمایش بگذارند. پاسخهای مفید و کاربردی میتوانند اعتماد کاربران را جلب کرده و آنها را به سمت سایت یا صفحات اجتماعی برند هدایت کنند.
۲. وبسایت Reddit
وبسایت Reddit شامل بخشهای مختلفی به نام subreddits است که به موضوعات گوناگون اختصاص دارند. با فعالیت در بخشهای مرتبط با صنعت خود، میتوانید پاسخهای مفید ارائه داده و نظرات ارزشمندی را با کاربران به اشتراک بگذارید. حضور مستمر در Reddit میتواند به آگاهی و تعامل بیشتر مخاطبان کمک کند.
۳. وبسایت Stack Exchange
اگر برند شما در حوزه تکنولوژی، برنامهنویسی، یا موضوعات علمی و تخصصی فعالیت دارد، Stack Exchange میتواند پلتفرم مناسبی باشد. این سایت شامل مجموعهای از سایتهای تخصصی است که در هر کدام از آنها میتوانید به سوالات کاربران پاسخ دهید و اعتبار و اعتماد بیشتری برای برند خود بسازید.
۴. امکانات LinkedIn Answers (LinkedIn Groups)
در گروههای لینکدین که به موضوعات خاصی اختصاص دارند، میتوانید به سوالات و چالشهای دیگران پاسخ دهید و از این طریق در شبکههای حرفهای خود به عنوان یک منبع اطلاعاتی معتبر شناخته شوید. این نوع فعالیت باعث جذب متخصصان و مشتریان بالقوه به سمت برند شما میشود.
۵. وبسایت AnswerSocrates
این ابزار به برندها کمک میکند تا سوالات و دغدغههای مهم مخاطبان هدف خود را شناسایی کنند. اگرچه بهطور مستقیم پلتفرم پرسش و پاسخ نیست، اما اطلاعات ارزشمندی درباره موضوعات پرطرفدار ارائه میدهد که میتوانند مبنای تولید محتوا و پاسخگویی در پلتفرمهای دیگر قرار گیرند.
۶. وبسایت AnswerThePublic
وب سایت AnswerThePublic با تحلیل جستجوهای کاربران، سوالات و عباراتی را که مخاطبان شما به دنبال پاسخ آن هستند، به شکل بصری نمایش میدهد. برندها میتوانند از این دادهها برای شناسایی نیازهای واقعی کاربران و تدوین استراتژیهای محتوایی استفاده کنند. این ابزار مکمل خوبی برای فعالیت در پلتفرمهای پرسش و پاسخ است.
۷. امکانات Facebook Groups
در گروههای تخصصی فیسبوک نیز میتوانید به سوالات مرتبط با صنعت و موضوعات مربوط به برند خود پاسخ دهید. این پلتفرم به خصوص برای برندهای محلی و کسبوکارهای کوچک میتواند فرصتهای مناسبی برای تعامل و جلب مخاطب ایجاد کند.
با فعالیت در این پلتفرمها و ابزارها، میتوانید ارتباط مستمر و مؤثری با مخاطبان خود برقرار کرده و برندتان را به عنوان یک منبع اطلاعاتی معتبر در زمینه تخصصی خود معرفی کنید.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
🔴 ۵ دلیل که لیست ایمیل میتواند بیشتر از فالوورهای اینستاگرام برای ما پولساز باشد.
داشتن یک لیست ایمیل فعال و پویا، به دلایل مختلف میتواند ارزشمندتر و سودآورتر از داشتن فالوورهای اینستاگرام باشد. در ادامه پنج دلیل مهم برای این موضوع ارائه شده است:
۱. مالکیت مستقیم بر ارتباطات: لیست ایمیل کاملاً تحت کنترل شماست و شما به دادههای مخاطبین دسترسی مستقیم دارید، در حالی که در اینستاگرام، مالکیت دادهها و ارتباطات با پلتفرم است. اگر الگوریتمهای شبکههای اجتماعی تغییر کنند یا حساب شما محدود شود، دسترسی به مخاطبان خود را از دست خواهید داد.
۲. تعامل عمیقتر و شخصیتر: ایمیل فرصتی را فراهم میکند که بتوانید پیامهای خود را شخصیسازی کنید و مستقیماً با افراد در ارتباط باشید. این ارتباط نزدیکتر و مؤثرتر از پستهای عمومی در اینستاگرام است و احتمال فروش را افزایش میدهد.
۳. نرخ دیده شدن بالاتر: با توجه به الگوریتمهای اینستاگرام، تنها درصد کمی از فالوورها پستهای شما را میبینند، در حالی که ایمیلها معمولاً با نرخ باز شدن بالاتری مواجهاند. این یعنی تعداد بیشتری از مخاطبین پیام شما را دریافت و مطالعه میکنند.
۴. ایجاد کمپینهای هدفمند: ایمیل مارکتینگ این امکان را میدهد که کمپینهای هدفمند و زمانبندیشدهای را ایجاد کنید و افراد را بر اساس رفتارهای قبلی، علاقهمندیها و نیازهایشان دستهبندی کنید. این سطح از هدفگذاری در اینستاگرام به سختی قابل دستیابی است.
۵. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) بالاتر: مطالعات نشان داده که بازاریابی ایمیلی یکی از بالاترین نرخهای بازگشت سرمایه را نسبت به سایر کانالهای دیجیتال دارد. افراد معمولاً هنگام دریافت ایمیل، آمادهتر برای تعامل یا خرید هستند و این باعث میشود که لیست ایمیل منبع درآمدزایی پایدارتر و سودآورتر باشد.
داشتن یک لیست ایمیل قوی میتواند به شما کمک کند که رابطهای پایدار و ارزشمندتر با مخاطبین خود برقرار کنید و در نتیجه درآمدزایی بهتری داشته باشید.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
عضویت در خبرنامه دیجیتاک فراموش نشه😘:
digitalk.email
@mahmoodbashash
داشتن یک لیست ایمیل فعال و پویا، به دلایل مختلف میتواند ارزشمندتر و سودآورتر از داشتن فالوورهای اینستاگرام باشد. در ادامه پنج دلیل مهم برای این موضوع ارائه شده است:
۱. مالکیت مستقیم بر ارتباطات: لیست ایمیل کاملاً تحت کنترل شماست و شما به دادههای مخاطبین دسترسی مستقیم دارید، در حالی که در اینستاگرام، مالکیت دادهها و ارتباطات با پلتفرم است. اگر الگوریتمهای شبکههای اجتماعی تغییر کنند یا حساب شما محدود شود، دسترسی به مخاطبان خود را از دست خواهید داد.
۲. تعامل عمیقتر و شخصیتر: ایمیل فرصتی را فراهم میکند که بتوانید پیامهای خود را شخصیسازی کنید و مستقیماً با افراد در ارتباط باشید. این ارتباط نزدیکتر و مؤثرتر از پستهای عمومی در اینستاگرام است و احتمال فروش را افزایش میدهد.
۳. نرخ دیده شدن بالاتر: با توجه به الگوریتمهای اینستاگرام، تنها درصد کمی از فالوورها پستهای شما را میبینند، در حالی که ایمیلها معمولاً با نرخ باز شدن بالاتری مواجهاند. این یعنی تعداد بیشتری از مخاطبین پیام شما را دریافت و مطالعه میکنند.
۴. ایجاد کمپینهای هدفمند: ایمیل مارکتینگ این امکان را میدهد که کمپینهای هدفمند و زمانبندیشدهای را ایجاد کنید و افراد را بر اساس رفتارهای قبلی، علاقهمندیها و نیازهایشان دستهبندی کنید. این سطح از هدفگذاری در اینستاگرام به سختی قابل دستیابی است.
۵. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) بالاتر: مطالعات نشان داده که بازاریابی ایمیلی یکی از بالاترین نرخهای بازگشت سرمایه را نسبت به سایر کانالهای دیجیتال دارد. افراد معمولاً هنگام دریافت ایمیل، آمادهتر برای تعامل یا خرید هستند و این باعث میشود که لیست ایمیل منبع درآمدزایی پایدارتر و سودآورتر باشد.
داشتن یک لیست ایمیل قوی میتواند به شما کمک کند که رابطهای پایدار و ارزشمندتر با مخاطبین خود برقرار کنید و در نتیجه درآمدزایی بهتری داشته باشید.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
عضویت در خبرنامه دیجیتاک فراموش نشه😘:
digitalk.email
@mahmoodbashash
⭕️ برای تولید محتوای موثر، استفاده از فریمورکها و قالبهای مشخص میتواند به شما کمک کند تا محتواهای هدفمندتر و کارآمدتری ایجاد کنید. در ادامه چند فریمورک معروف برای تولید محتوا را معرفی میکنیم:
1️⃣ فریمورک AIDA (توجه، علاقه، میل، اقدام):
• توجه: Attention: جلب توجه مخاطب با یک عنوان جذاب یا نکته شگفتآور.
• علاقه: Interest: ارائه اطلاعاتی که توجه مخاطب را بیشتر جلب کند.
• میل: Desire : برجستهسازی فواید و ارزشهای محتوا برای ایجاد میل.
• اقدام: Action: ارائه یک دعوت به اقدام (CTA) مانند خرید، ثبتنام، یا تعامل بیشتر.
2️⃣ فریمورک PAS (مشکل، بزرگنمایی، راهحل):
• مشکل: Problem: شناسایی و توضیح مشکل یا چالشی که مخاطب با آن مواجه است.
• بزرگنمایی: Agitate: تشدید و توضیح بیشتر مشکل برای ایجاد همدلی.
• راهکار: Solution: ارائه راهحل یا پاسخی که به مخاطب کمک کند تا مشکل خود را حل کند.
3️⃣ فریمورک 5W1H (چه، چه کسی، کجا، چرا، چه زمانی، چگونه):
• چه: What: درباره موضوع محتوا صحبت کنید.
• چه کسی: Who: مشخص کنید چه کسی یا گروهی از این محتوا بهرهمند میشود.
• کجا: Where: مکان یا بستر مناسب برای موضوع را توضیح دهید.
• چرا: Why: دلایل اهمیت موضوع و فواید آن را بیان کنید.
• چه زمانی: When: زمان مناسب برای استفاده از این اطلاعات.
• چگونه: How: روشها یا مراحلی که به مخاطب کمک میکند تا از اطلاعات استفاده کند.
4️⃣ فریمورک 4C (واضح، مختصر، متقاعدکننده، معتبر):
• واضح: Clear: محتوا باید شفاف و روشن باشد تا مخاطب به راحتی متوجه شود.
• مختصر: Concise: تا حد ممکن محتوای خود را خلاصه و کوتاه نگه دارید.
• متقاعدکننده: Compelling: محتوا باید بتواند انگیزه و علاقه در مخاطب ایجاد کند.
• معنبر: Credible: ارائه اطلاعات صحیح و معتبر که اعتماد مخاطب را جلب کند.
5️⃣ فریمورک HERO (قهرمان):
• قلاب: Hook: جذب مخاطب از طریق یک عنوان یا نکته جذاب.
• همدلی: Empathy: نشان دادن درک شما از نیاز و چالشهای مخاطب.
• حل مشکل: Resolution: توضیح راهحلی که میتواند مشکل مخاطب را برطرف کند.
• نتیجه: Outcome: ارائه نتایج یا مزایای نهایی برای انگیزه دادن به مخاطب.
6️⃣ فریمورک FAB (ویژگی، مزیت، منفعت):
• ویژگی: Feature: توضیح ویژگیهای اصلی محصول یا محتوا.
• مزیت: Advantage: بیان مزایای استفاده از محصول یا محتوا.
• منفعت: Benefit: برجسته کردن منافعی که مخاطب از آن بهرهمند میشود.
استفاده از این فریمورکها به شما کمک میکند تا به صورت ساختارمند و موثر محتواهایی تولید کنید که نه تنها جذاب و کاربرپسند باشند، بلکه به اهداف کسبوکاری شما نیز نزدیکتر شوند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
1️⃣ فریمورک AIDA (توجه، علاقه، میل، اقدام):
• توجه: Attention: جلب توجه مخاطب با یک عنوان جذاب یا نکته شگفتآور.
• علاقه: Interest: ارائه اطلاعاتی که توجه مخاطب را بیشتر جلب کند.
• میل: Desire : برجستهسازی فواید و ارزشهای محتوا برای ایجاد میل.
• اقدام: Action: ارائه یک دعوت به اقدام (CTA) مانند خرید، ثبتنام، یا تعامل بیشتر.
2️⃣ فریمورک PAS (مشکل، بزرگنمایی، راهحل):
• مشکل: Problem: شناسایی و توضیح مشکل یا چالشی که مخاطب با آن مواجه است.
• بزرگنمایی: Agitate: تشدید و توضیح بیشتر مشکل برای ایجاد همدلی.
• راهکار: Solution: ارائه راهحل یا پاسخی که به مخاطب کمک کند تا مشکل خود را حل کند.
3️⃣ فریمورک 5W1H (چه، چه کسی، کجا، چرا، چه زمانی، چگونه):
• چه: What: درباره موضوع محتوا صحبت کنید.
• چه کسی: Who: مشخص کنید چه کسی یا گروهی از این محتوا بهرهمند میشود.
• کجا: Where: مکان یا بستر مناسب برای موضوع را توضیح دهید.
• چرا: Why: دلایل اهمیت موضوع و فواید آن را بیان کنید.
• چه زمانی: When: زمان مناسب برای استفاده از این اطلاعات.
• چگونه: How: روشها یا مراحلی که به مخاطب کمک میکند تا از اطلاعات استفاده کند.
4️⃣ فریمورک 4C (واضح، مختصر، متقاعدکننده، معتبر):
• واضح: Clear: محتوا باید شفاف و روشن باشد تا مخاطب به راحتی متوجه شود.
• مختصر: Concise: تا حد ممکن محتوای خود را خلاصه و کوتاه نگه دارید.
• متقاعدکننده: Compelling: محتوا باید بتواند انگیزه و علاقه در مخاطب ایجاد کند.
• معنبر: Credible: ارائه اطلاعات صحیح و معتبر که اعتماد مخاطب را جلب کند.
5️⃣ فریمورک HERO (قهرمان):
• قلاب: Hook: جذب مخاطب از طریق یک عنوان یا نکته جذاب.
• همدلی: Empathy: نشان دادن درک شما از نیاز و چالشهای مخاطب.
• حل مشکل: Resolution: توضیح راهحلی که میتواند مشکل مخاطب را برطرف کند.
• نتیجه: Outcome: ارائه نتایج یا مزایای نهایی برای انگیزه دادن به مخاطب.
6️⃣ فریمورک FAB (ویژگی، مزیت، منفعت):
• ویژگی: Feature: توضیح ویژگیهای اصلی محصول یا محتوا.
• مزیت: Advantage: بیان مزایای استفاده از محصول یا محتوا.
• منفعت: Benefit: برجسته کردن منافعی که مخاطب از آن بهرهمند میشود.
استفاده از این فریمورکها به شما کمک میکند تا به صورت ساختارمند و موثر محتواهایی تولید کنید که نه تنها جذاب و کاربرپسند باشند، بلکه به اهداف کسبوکاری شما نیز نزدیکتر شوند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
⭕️ حالا برای هر یک از فریمورکهایی که برای تولید محتوا معرفی شد، یک مثال ساده را بررسی میکنیم.
1️⃣ فریمورک AIDA
مثال: فرض کنید شما یک دوره آنلاین «عکاسی با موبایل» ارائه میکنید.
• توجه (Attention): آیا میخواهید با موبایل خود عکسهایی بگیرید که مثل عکاسان حرفهای به نظر بیایند؟
• علاقه (Interest): توضیحاتی درباره تکنیکهای حرفهای که به مخاطب کمک میکند حتی با موبایل عکسهایی با کیفیت بگیرد.
• میل (Desire): بیان کنید که چگونه عکاسی با موبایل میتواند لایکها و فالوورهای بیشتری به ارمغان بیاورد و دوستانشان را تحت تأثیر قرار دهد.
• اقدام (Action): دعوت به اقدام با جملهای مثل «همین حالا ثبتنام کنید و اولین جلسه را رایگان دریافت کنید!»
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
1️⃣ فریمورک AIDA
مثال: فرض کنید شما یک دوره آنلاین «عکاسی با موبایل» ارائه میکنید.
• توجه (Attention): آیا میخواهید با موبایل خود عکسهایی بگیرید که مثل عکاسان حرفهای به نظر بیایند؟
• علاقه (Interest): توضیحاتی درباره تکنیکهای حرفهای که به مخاطب کمک میکند حتی با موبایل عکسهایی با کیفیت بگیرد.
• میل (Desire): بیان کنید که چگونه عکاسی با موبایل میتواند لایکها و فالوورهای بیشتری به ارمغان بیاورد و دوستانشان را تحت تأثیر قرار دهد.
• اقدام (Action): دعوت به اقدام با جملهای مثل «همین حالا ثبتنام کنید و اولین جلسه را رایگان دریافت کنید!»
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
⭕️ حالا برای هر یک از فریمورکهایی که برای تولید محتوا معرفی شد، یک مثال ساده را بررسی میکنیم.
2️⃣ فریمورک PAS
مثال: برای معرفی یک نرمافزار مدیریت زمان.
• مشکل (Problem): آیا احساس میکنید زمان کافی برای انجام کارهایتان ندارید؟
• بزرگنمایی (Agitate): این مشکل ممکن است باعث استرس و کاهش بهرهوری شود، و حتی کیفیت زندگیتان را پایین بیاورد.
• راهحل (Solution): معرفی نرمافزار مدیریت زمان که به شما کمک میکند برنامهریزی بهتری داشته باشید و زمانتان را مدیریت کنید.
• اقدام (Action): همین حالا نرمافزار ما را دانلود کنید و یک هفته رایگان امتحان کنید!
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
2️⃣ فریمورک PAS
مثال: برای معرفی یک نرمافزار مدیریت زمان.
• مشکل (Problem): آیا احساس میکنید زمان کافی برای انجام کارهایتان ندارید؟
• بزرگنمایی (Agitate): این مشکل ممکن است باعث استرس و کاهش بهرهوری شود، و حتی کیفیت زندگیتان را پایین بیاورد.
• راهحل (Solution): معرفی نرمافزار مدیریت زمان که به شما کمک میکند برنامهریزی بهتری داشته باشید و زمانتان را مدیریت کنید.
• اقدام (Action): همین حالا نرمافزار ما را دانلود کنید و یک هفته رایگان امتحان کنید!
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
⭕️ حالا برای هر یک از فریمورکهایی که برای تولید محتوا معرفی شد، یک مثال ساده را بررسی میکنیم.
3️⃣ فریمورک 5W1H
مثال: معرفی یک وبسایت آموزشی برای یادگیری زبان انگلیسی.
• چه (What): دورههای آنلاین و تعاملی زبان انگلیسی.
• چه کسی (Who): مناسب برای دانشجویان، متخصصان و کسانی که قصد مهاجرت دارند.
• کجا (Where): قابلدسترس بهصورت آنلاین و از هر مکانی.
• چرا (Why): زبان انگلیسی مهارتی ضروری برای موفقیت در بسیاری از زمینههاست.
• چه زمانی (When): میتوانید در هر زمانی که برنامهتان اجازه میدهد شرکت کنید.
• چگونه (How): از طریق ویدئوها، آزمونها و تمرینهای تعاملی که توسط اساتید خبره طراحی شده است.
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
3️⃣ فریمورک 5W1H
مثال: معرفی یک وبسایت آموزشی برای یادگیری زبان انگلیسی.
• چه (What): دورههای آنلاین و تعاملی زبان انگلیسی.
• چه کسی (Who): مناسب برای دانشجویان، متخصصان و کسانی که قصد مهاجرت دارند.
• کجا (Where): قابلدسترس بهصورت آنلاین و از هر مکانی.
• چرا (Why): زبان انگلیسی مهارتی ضروری برای موفقیت در بسیاری از زمینههاست.
• چه زمانی (When): میتوانید در هر زمانی که برنامهتان اجازه میدهد شرکت کنید.
• چگونه (How): از طریق ویدئوها، آزمونها و تمرینهای تعاملی که توسط اساتید خبره طراحی شده است.
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
⭕️ حالا برای هر یک از فریمورکهایی که برای تولید محتوا معرفی شد، یک مثال ساده را بررسی میکنیم.
4️⃣ فریمورک 4C
مثال: معرفی یک ابزار حسابداری برای کسبوکارهای کوچک.
• واضح (Clear): نرمافزار ما به کسبوکارهای کوچک کمک میکند تا حسابداری خود را ساده کنند.
• مختصر (Concise): فقط با چند کلیک میتوانید تمام امور مالی خود را مدیریت کنید.
• متقاعدکننده (Compelling): با این ابزار، میتوانید در وقت و هزینههای خود صرفهجویی کنید و تمرکز بیشتری بر رشد کسبوکار داشته باشید.
• معتبر (Credible): مورد اعتماد بیش از ۱۰,۰۰۰ کسبوکار کوچک در سراسر کشور.
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
4️⃣ فریمورک 4C
مثال: معرفی یک ابزار حسابداری برای کسبوکارهای کوچک.
• واضح (Clear): نرمافزار ما به کسبوکارهای کوچک کمک میکند تا حسابداری خود را ساده کنند.
• مختصر (Concise): فقط با چند کلیک میتوانید تمام امور مالی خود را مدیریت کنید.
• متقاعدکننده (Compelling): با این ابزار، میتوانید در وقت و هزینههای خود صرفهجویی کنید و تمرکز بیشتری بر رشد کسبوکار داشته باشید.
• معتبر (Credible): مورد اعتماد بیش از ۱۰,۰۰۰ کسبوکار کوچک در سراسر کشور.
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
⭕️ حالا برای هر یک از فریمورکهایی که برای تولید محتوا معرفی شد، یک مثال ساده را بررسی میکنیم.
5️⃣ فریمورک HERO
مثال: برای معرفی یک پلتفرم آموزش آنلاین.
• قلاب (Hook): با آموزشهای ما، یک قدم به شغل رویاییتان نزدیکتر شوید.
• همدلی (Empathy): ما میدانیم که دنبال کردن دورههای آموزشی در زندگی پرمشغله سخت است.
• حل مشکل (Resolution): دورههای ما با فرمتهای کوتاه و آسان برای دسترسی طراحی شدهاند تا شما بتوانید حتی با کمترین زمان آزاد پیشرفت کنید.
• نتیجه (Outcome): به بیش از ۵۰۰۰ کاربر ما بپیوندید که توانستهاند به شغلهای موردعلاقه خود دست یابند.
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
5️⃣ فریمورک HERO
مثال: برای معرفی یک پلتفرم آموزش آنلاین.
• قلاب (Hook): با آموزشهای ما، یک قدم به شغل رویاییتان نزدیکتر شوید.
• همدلی (Empathy): ما میدانیم که دنبال کردن دورههای آموزشی در زندگی پرمشغله سخت است.
• حل مشکل (Resolution): دورههای ما با فرمتهای کوتاه و آسان برای دسترسی طراحی شدهاند تا شما بتوانید حتی با کمترین زمان آزاد پیشرفت کنید.
• نتیجه (Outcome): به بیش از ۵۰۰۰ کاربر ما بپیوندید که توانستهاند به شغلهای موردعلاقه خود دست یابند.
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
منتظر مثال بعدی باشید.
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
⭕️ این هم آخرین مثال برای هر یک از فریمورکهایی که برای تولید محتوا معرفی شد.
6️⃣ فریمورک FAB
مثال: برای معرفی یک سرویس تحویل غذا.
• ویژگی (Feature): تحویل غذای تازه و گرم در کمتر از ۳۰ دقیقه.
• مزیت (Advantage): میتوانید به راحتی و بدون نیاز به آشپزی غذای خود را در خانه دریافت کنید.
• منفعت (Benefit): صرفهجویی در وقت و انرژی، و لذت بردن از یک غذای خوشمزه بدون نیاز به بیرون رفتن
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
6️⃣ فریمورک FAB
مثال: برای معرفی یک سرویس تحویل غذا.
• ویژگی (Feature): تحویل غذای تازه و گرم در کمتر از ۳۰ دقیقه.
• مزیت (Advantage): میتوانید به راحتی و بدون نیاز به آشپزی غذای خود را در خانه دریافت کنید.
• منفعت (Benefit): صرفهجویی در وقت و انرژی، و لذت بردن از یک غذای خوشمزه بدون نیاز به بیرون رفتن
🔗لیست فریمورکهای تولید محتوا.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
😍 یک خبر جالب که همین دیروز ۶ نوامبر ۲۰۲۴ منتشر شده:
شرکت OpenAI دامنهی Chat.com را خریداری کرده و این آدرس اکنون به چتبات ChatGPT متصل شده است.
جالبتر اینکه: این دامنه، یکی از قدیمیترین دامنهها در وب است که اولین بار در سال ۱۹۹۶ ثبت شد.
پارسال، دارمش شاه، همبنیانگذار HubSpot، این دامنه را به مبلغ ۱۵.۵ میلیون دلار خریداری کرده بود و اخیراً تأیید کرد که آن را به OpenAI فروخته است،
به احتمال زیاد در ازای سهام این شرکت. OpenAI دربارهی مبلغ خرید جزئیاتی ارائه نکرده است.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
شرکت OpenAI دامنهی Chat.com را خریداری کرده و این آدرس اکنون به چتبات ChatGPT متصل شده است.
جالبتر اینکه: این دامنه، یکی از قدیمیترین دامنهها در وب است که اولین بار در سال ۱۹۹۶ ثبت شد.
پارسال، دارمش شاه، همبنیانگذار HubSpot، این دامنه را به مبلغ ۱۵.۵ میلیون دلار خریداری کرده بود و اخیراً تأیید کرد که آن را به OpenAI فروخته است،
به احتمال زیاد در ازای سهام این شرکت. OpenAI دربارهی مبلغ خرید جزئیاتی ارائه نکرده است.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
💀 دفعه بعد که یک نفر بهت گفت ایمیل مارکتینگ مُرده، اینارو به خودت یادآوری کن تا گول نخوری:
۱. کنترل کامل بر مخاطب
بر خلاف شبکههای اجتماعی، لیست ایمیل شما کاملاً تحت کنترل شماست و تغییرات الگوریتمها بر آن تأثیری ندارد.
۲. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) بالاتر
ایمیل مارکتینگ یکی از بالاترین نرخهای بازگشت سرمایه را در مقایسه با کانالهای دیگر دارد.
۳. ارتباط مستقیم با مخاطب
ایمیل امکان ارتباط شخصی و مستقیم با مخاطب را فراهم میکند.
۴. قابلیت شخصیسازی بیشتر
به راحتی میتوانید پیامهای خود را برای گروههای مختلف مخاطب تفکیک و شخصیسازی کنید.
۵. دسترسی حتی در نبود اینترنت پرسرعت
ایمیلها حتی در حالت آفلاین یا با اینترنت ضعیف نیز قابل دسترسی هستند.
۶. وفاداری بیشتر کاربران
کاربرانی که ایمیل شما را دریافت میکنند معمولاً وفادارتر و درگیرتر از دنبالکنندگان شبکههای اجتماعی هستند.
۷. برندسازی قویتر با ارسال محتوای منظم
یک خبرنامه ایمیلی منظم به شما کمک میکند هویت برند خود را بسازید و ارتباط خود را با مخاطبان حفظ کنید.
۸. اطمینان از دیدهشدن محتوا
برخلاف پستهای شبکههای اجتماعی، ایمیلها در صندوق ورودی باقی میمانند تا زمانی که خوانده یا حذف شوند.
۹. آمار دقیق برای بهبود استراتژی
ایمیل مارکتینگ آمار دقیقی ارائه میدهد که به شما کمک میکند استراتژی خود را بهینه کنید.
۱۰. امکان خودکارسازی ارتباطات
سرویسهای خودکارسازی ایمیلی، این امکان را فراهم میکنند که ارتباط با مخاطب بهطور مداوم و خودکار حفظ شود.
این دلایل به شما یادآوری میکنند که ایمیل مارکتینگ همچنان یکی از مؤثرترین ابزارهای بازاریابی است و نباید به سادگی از آن چشمپوشی کرد.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
۱. کنترل کامل بر مخاطب
بر خلاف شبکههای اجتماعی، لیست ایمیل شما کاملاً تحت کنترل شماست و تغییرات الگوریتمها بر آن تأثیری ندارد.
۲. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) بالاتر
ایمیل مارکتینگ یکی از بالاترین نرخهای بازگشت سرمایه را در مقایسه با کانالهای دیگر دارد.
۳. ارتباط مستقیم با مخاطب
ایمیل امکان ارتباط شخصی و مستقیم با مخاطب را فراهم میکند.
۴. قابلیت شخصیسازی بیشتر
به راحتی میتوانید پیامهای خود را برای گروههای مختلف مخاطب تفکیک و شخصیسازی کنید.
۵. دسترسی حتی در نبود اینترنت پرسرعت
ایمیلها حتی در حالت آفلاین یا با اینترنت ضعیف نیز قابل دسترسی هستند.
۶. وفاداری بیشتر کاربران
کاربرانی که ایمیل شما را دریافت میکنند معمولاً وفادارتر و درگیرتر از دنبالکنندگان شبکههای اجتماعی هستند.
۷. برندسازی قویتر با ارسال محتوای منظم
یک خبرنامه ایمیلی منظم به شما کمک میکند هویت برند خود را بسازید و ارتباط خود را با مخاطبان حفظ کنید.
۸. اطمینان از دیدهشدن محتوا
برخلاف پستهای شبکههای اجتماعی، ایمیلها در صندوق ورودی باقی میمانند تا زمانی که خوانده یا حذف شوند.
۹. آمار دقیق برای بهبود استراتژی
ایمیل مارکتینگ آمار دقیقی ارائه میدهد که به شما کمک میکند استراتژی خود را بهینه کنید.
۱۰. امکان خودکارسازی ارتباطات
سرویسهای خودکارسازی ایمیلی، این امکان را فراهم میکنند که ارتباط با مخاطب بهطور مداوم و خودکار حفظ شود.
این دلایل به شما یادآوری میکنند که ایمیل مارکتینگ همچنان یکی از مؤثرترین ابزارهای بازاریابی است و نباید به سادگی از آن چشمپوشی کرد.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
🔥 این مطلب را حتما برای مطالعه دقیقتر سیو کنید چون پاسخ به یک سوال و یا سردرگمی اکثر تولید کنندگان محتوا را پوشش میدهد.
در اینجا پنج اختلاف اساسی بین مفهوم و کاربردهای «ایمیل مارکتینگ» و «خبرنامه الکترونیک» را توضیح میدهم:
۱. هدف اصلی
- ایمیل مارکتینگ: هدف اصلی ایمیل مارکتینگ ترغیب مخاطب به خرید، افزایش فروش یا جلب علاقه آنی به یک محصول یا خدمات است.
- خبرنامه الکترونیک: خبرنامه بیشتر به اطلاعرسانی و ایجاد ارتباط منظم با مخاطب میپردازد. هدف آن معمولاً آموزش، بهروزرسانی و افزایش وفاداری مخاطب است.
۲. فراوانی و زمانبندی ارسال
- ایمیل مارکتینگ: معمولاً بر اساس کمپینهای خاص و بهصورت نوبتی یا با هدف خاصی ارسال میشود (مثلاً پیشنهاد تخفیف).
- خبرنامه الکترونیک: بهصورت منظم، مثلاً هفتگی یا ماهانه، و در قالب برنامهریزی شده ارسال میشود.
۳. محتوا
- ایمیل مارکتینگ: اغلب شامل پیشنهادات تجاری، تخفیفها، معرفی محصولات و پیامهای کوتاه است که بهسرعت توجه مخاطب را جلب کند.
- خبرنامه الکترونیک: شامل محتوای متنوعی مثل اخبار، مقالات، نکات آموزشی و اطلاعرسانی است که ارزش اطلاعاتی بیشتری به همراه دارد.
۴. مخاطب هدف
- ایمیل مارکتینگ: اغلب به مشتریان بالقوه یا افرادی ارسال میشود که بهطور خاص به خرید یا اقدام فوری علاقه دارند.
- خبرنامه الکترونیک: برای مخاطبانی که بهطور مداوم دنبال اطلاعات جدید، آموزش یا بهروزرسانیهای مفید از سوی برند هستند، مناسبتر است.
۵. تعامل و بازخورد
- ایمیل مارکتینگ: اغلب به نتایج فوری و قابل اندازهگیری در کوتاهمدت تمرکز دارد، مانند نرخ کلیک و نرخ تبدیل.
- خبرنامه الکترونیک: بهدنبال ایجاد تعامل بلندمدت و جلب اعتماد مخاطب است و معمولاً بر افزایش نرخ وفاداری و تعاملات بیشتر در طول زمان متمرکز است.
این تفاوتها نشان میدهند که هر کدام از این دو ابزار برای هدفی خاص و بهشکلی متفاوت طراحی شدهاند و حتی میتوانند با هم مکمل باشند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
در اینجا پنج اختلاف اساسی بین مفهوم و کاربردهای «ایمیل مارکتینگ» و «خبرنامه الکترونیک» را توضیح میدهم:
۱. هدف اصلی
- ایمیل مارکتینگ: هدف اصلی ایمیل مارکتینگ ترغیب مخاطب به خرید، افزایش فروش یا جلب علاقه آنی به یک محصول یا خدمات است.
- خبرنامه الکترونیک: خبرنامه بیشتر به اطلاعرسانی و ایجاد ارتباط منظم با مخاطب میپردازد. هدف آن معمولاً آموزش، بهروزرسانی و افزایش وفاداری مخاطب است.
۲. فراوانی و زمانبندی ارسال
- ایمیل مارکتینگ: معمولاً بر اساس کمپینهای خاص و بهصورت نوبتی یا با هدف خاصی ارسال میشود (مثلاً پیشنهاد تخفیف).
- خبرنامه الکترونیک: بهصورت منظم، مثلاً هفتگی یا ماهانه، و در قالب برنامهریزی شده ارسال میشود.
۳. محتوا
- ایمیل مارکتینگ: اغلب شامل پیشنهادات تجاری، تخفیفها، معرفی محصولات و پیامهای کوتاه است که بهسرعت توجه مخاطب را جلب کند.
- خبرنامه الکترونیک: شامل محتوای متنوعی مثل اخبار، مقالات، نکات آموزشی و اطلاعرسانی است که ارزش اطلاعاتی بیشتری به همراه دارد.
۴. مخاطب هدف
- ایمیل مارکتینگ: اغلب به مشتریان بالقوه یا افرادی ارسال میشود که بهطور خاص به خرید یا اقدام فوری علاقه دارند.
- خبرنامه الکترونیک: برای مخاطبانی که بهطور مداوم دنبال اطلاعات جدید، آموزش یا بهروزرسانیهای مفید از سوی برند هستند، مناسبتر است.
۵. تعامل و بازخورد
- ایمیل مارکتینگ: اغلب به نتایج فوری و قابل اندازهگیری در کوتاهمدت تمرکز دارد، مانند نرخ کلیک و نرخ تبدیل.
- خبرنامه الکترونیک: بهدنبال ایجاد تعامل بلندمدت و جلب اعتماد مخاطب است و معمولاً بر افزایش نرخ وفاداری و تعاملات بیشتر در طول زمان متمرکز است.
این تفاوتها نشان میدهند که هر کدام از این دو ابزار برای هدفی خاص و بهشکلی متفاوت طراحی شدهاند و حتی میتوانند با هم مکمل باشند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
⭕️ ۱۰ کاری که یک متخصص SEO پس از ورود به کانادا باید انجام دهد ولی معمولا به دلایل مختلفی، کوتاهی میکند و به نتایج دلخواه نمیرسد.
اگر یک متخصص SEO به کانادا مهاجرت کند، برای ورود موفق به بازار کار دیجیتال این کشور و تطبیق با شرایط جدید، میتواند اقدامات زیر را انجام دهد:
۱. بهروزرسانی رزومه و پروفایل لینکدین
(Update Your Resume and LinkedIn Profile)
رزومه و پروفایل لینکدین خود را بهروز کرده و مهارتها، تجربیات، و دستاوردهای شغلیتان را برجسته کنید. در لینکدین، عنوان شغلی و کلمات کلیدی مرتبط با SEO را بهطور واضح وارد کنید تا کارفرمایان و استخدامکنندگان راحتتر شما را پیدا کنند.
۲. شرکت در دورههای SEO و کسب گواهینامهها
(Take SEO Courses and Certifications)
شرکت در دورههای تخصصی SEO با تمرکز بر بازار کانادا، از جمله دورههای گوگل و مایکروسافت، میتواند در ایجاد اعتبار حرفهای شما مؤثر باشد. گواهینامههای معتبر، بهویژه برای تازهواردان به کانادا، ارزش زیادی دارد.
۳. پیوستن به گروهها و انجمنهای تخصصی دیجیتال مارکتینگ
(Join SEO and Digital Marketing Communities)
با پیوستن به انجمنهای دیجیتال مارکتینگ کانادا در لینکدین، فیسبوک، یا Meetup، میتوانید با دیگر متخصصان شبکهسازی کرده و از فرصتهای شغلی مطلع شوید.
۴. آشنایی با بازار و الگوریتمهای خاص کانادا
(Familiarize Yourself with Canadian Market and Algorithms)
قوانین و شرایط جستجوی محلی، از جمله زبان، موقعیت جغرافیایی و فرهنگ، در استراتژیهای SEO تأثیرگذارند. به ویژه اگر به دنبال بهینهسازی وبسایتهای چندزبانه (انگلیسی و فرانسوی) باشید.
۵. ساخت پورتفولیوی پروژههای قبلی
(Build a Portfolio of Past SEO Projects)
نمونهکارهای موفق قبلی خود را در قالب پورتفولیو ارائه دهید. این میتواند کارفرمایان را در تصمیمگیریهای استخدامی کمک کند و نشان دهد که شما تجربه و تخصص واقعی دارید.
۶. ثبتنام در آژانسهای کاریابی
(Register with Recruitment Agencies)
آژانسهای کاریابی، مخصوصاً آنهایی که در زمینه دیجیتال مارکتینگ تخصص دارند، میتوانند در پیدا کردن فرصتهای شغلی مناسب به شما کمک کنند.
۷. شرکت در رویدادها و کنفرانسهای بازاریابی دیجیتال
(Attend Digital Marketing Conferences and Events)
شرکت در رویدادها فرصتهای عالی برای شبکهسازی و یادگیری از آخرین ترندهای بازار کانادا است.
۸. آشنایی با ابزارهای رایج SEO در کانادا
(Get to Know Popular SEO Tools in Canada)
ابزارهای مختلفی برای SEO وجود دارد، اما ممکن است کارفرمایان کانادایی از ابزارهایی مانند SEMrush، Ahrefs، یا Moz بیشتر استفاده کنند. آشنایی با این ابزارها میتواند امتیاز مثبتی باشد.
۹. آگاهی از نیازهای خاص کسبوکارهای محلی کانادا
(Understand Local Business Needs in Canada)
هر منطقه در کانادا ممکن است نیازهای خاصی برای کسبوکارهای محلی خود داشته باشد. درک این نیازها و تمرکز بر SEO محلی میتواند شما را به گزینهای برجسته در بازار کار تبدیل کند.
۱۰. تقویت مهارتهای بینفرهنگی و بینالمللی
(Enhance Cross-Cultural and International Skills)
در کانادا، تنوع فرهنگی و نیاز به ارتباط با بازارهای مختلف وجود دارد. یادگیری و توسعه مهارتهای بینفرهنگی در ارتباطات و مذاکره میتواند به موفقیت شما در بازار کار کانادا کمک کند.
با انجام این مراحل، میتوانید جایگاه بهتری در بازار کار کانادا پیدا کنید و با تطبیق مهارتهای خود، بهعنوان یک متخصص SEO موفق عمل کنید.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
اگر یک متخصص SEO به کانادا مهاجرت کند، برای ورود موفق به بازار کار دیجیتال این کشور و تطبیق با شرایط جدید، میتواند اقدامات زیر را انجام دهد:
۱. بهروزرسانی رزومه و پروفایل لینکدین
(Update Your Resume and LinkedIn Profile)
رزومه و پروفایل لینکدین خود را بهروز کرده و مهارتها، تجربیات، و دستاوردهای شغلیتان را برجسته کنید. در لینکدین، عنوان شغلی و کلمات کلیدی مرتبط با SEO را بهطور واضح وارد کنید تا کارفرمایان و استخدامکنندگان راحتتر شما را پیدا کنند.
۲. شرکت در دورههای SEO و کسب گواهینامهها
(Take SEO Courses and Certifications)
شرکت در دورههای تخصصی SEO با تمرکز بر بازار کانادا، از جمله دورههای گوگل و مایکروسافت، میتواند در ایجاد اعتبار حرفهای شما مؤثر باشد. گواهینامههای معتبر، بهویژه برای تازهواردان به کانادا، ارزش زیادی دارد.
۳. پیوستن به گروهها و انجمنهای تخصصی دیجیتال مارکتینگ
(Join SEO and Digital Marketing Communities)
با پیوستن به انجمنهای دیجیتال مارکتینگ کانادا در لینکدین، فیسبوک، یا Meetup، میتوانید با دیگر متخصصان شبکهسازی کرده و از فرصتهای شغلی مطلع شوید.
۴. آشنایی با بازار و الگوریتمهای خاص کانادا
(Familiarize Yourself with Canadian Market and Algorithms)
قوانین و شرایط جستجوی محلی، از جمله زبان، موقعیت جغرافیایی و فرهنگ، در استراتژیهای SEO تأثیرگذارند. به ویژه اگر به دنبال بهینهسازی وبسایتهای چندزبانه (انگلیسی و فرانسوی) باشید.
۵. ساخت پورتفولیوی پروژههای قبلی
(Build a Portfolio of Past SEO Projects)
نمونهکارهای موفق قبلی خود را در قالب پورتفولیو ارائه دهید. این میتواند کارفرمایان را در تصمیمگیریهای استخدامی کمک کند و نشان دهد که شما تجربه و تخصص واقعی دارید.
۶. ثبتنام در آژانسهای کاریابی
(Register with Recruitment Agencies)
آژانسهای کاریابی، مخصوصاً آنهایی که در زمینه دیجیتال مارکتینگ تخصص دارند، میتوانند در پیدا کردن فرصتهای شغلی مناسب به شما کمک کنند.
۷. شرکت در رویدادها و کنفرانسهای بازاریابی دیجیتال
(Attend Digital Marketing Conferences and Events)
شرکت در رویدادها فرصتهای عالی برای شبکهسازی و یادگیری از آخرین ترندهای بازار کانادا است.
۸. آشنایی با ابزارهای رایج SEO در کانادا
(Get to Know Popular SEO Tools in Canada)
ابزارهای مختلفی برای SEO وجود دارد، اما ممکن است کارفرمایان کانادایی از ابزارهایی مانند SEMrush، Ahrefs، یا Moz بیشتر استفاده کنند. آشنایی با این ابزارها میتواند امتیاز مثبتی باشد.
۹. آگاهی از نیازهای خاص کسبوکارهای محلی کانادا
(Understand Local Business Needs in Canada)
هر منطقه در کانادا ممکن است نیازهای خاصی برای کسبوکارهای محلی خود داشته باشد. درک این نیازها و تمرکز بر SEO محلی میتواند شما را به گزینهای برجسته در بازار کار تبدیل کند.
۱۰. تقویت مهارتهای بینفرهنگی و بینالمللی
(Enhance Cross-Cultural and International Skills)
در کانادا، تنوع فرهنگی و نیاز به ارتباط با بازارهای مختلف وجود دارد. یادگیری و توسعه مهارتهای بینفرهنگی در ارتباطات و مذاکره میتواند به موفقیت شما در بازار کار کانادا کمک کند.
با انجام این مراحل، میتوانید جایگاه بهتری در بازار کار کانادا پیدا کنید و با تطبیق مهارتهای خود، بهعنوان یک متخصص SEO موفق عمل کنید.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
💊 این از اون مطالبیه که کیف میکنی از خوندنش:
در استراتژیهای بازاریابی محتوایی، دو نوع محتوای اساسی وجود دارد که با اهداف و تأثیرات متفاوت به جذب و تعامل با مخاطب کمک میکنند: محتوای ویتامین و محتوای مسکن.
۱. محتوای ویتامین
این نوع محتوا به مانند ویتامین عمل میکند و برای مخاطب ارزش بلندمدت ایجاد میکند. هدف محتوای ویتامین کمک به رشد و آگاهی مخاطب در موضوعات مختلف است و عموماً برای ایجاد ارتباط طولانیمدت و آموزش بیشتر به کار میرود.
مثالها شامل مقالات آموزشی، نکات حرفهای، و ویدیوهای آموزشی هستند که به مخاطبان درک عمیقتری از محصولات، خدمات، یا صنعت شما میدهند.
- نقش در تعامل: این محتوا اعتماد و وفاداری را در بلندمدت ایجاد میکند و به تدریج جایگاه برند شما را به عنوان منبعی معتبر تثبیت میکند.
۲. محتوای مسکن
محتوای مسکن به حل نیازهای فوری و مشکلات کوتاهمدت مخاطب کمک میکند. هدف این نوع محتوا ارائه راهحلهای سریع و قابل اجرا برای دغدغههای مخاطب است. این میتواند شامل پاسخ به سؤالات فوری، ارائه پیشنهادات ویژه، یا رفع مشکلات ساده باشد.
به عنوان مثال، پستهایی که راهکارهای فوری برای مشکلات روزمره ارائه میدهند، یا تخفیفهای ویژه و اطلاعرسانی سریع از اخبار جدید، محتوای مسکن به حساب میآید.
- نقش در تعامل: محتوای مسکن باعث افزایش مشارکت فوری و تعامل کوتاهمدت میشود. این نوع محتوا به سرعت مخاطب را جذب میکند و او را به عمل تشویق میکند، اما معمولاً تأثیر آن بلندمدت نیست.
تفاوت کلیدی:
محتوای ویتامین به ایجاد رابطه پایدار و تأمین نیازهای عمیقتر مخاطب کمک میکند، در حالی که محتوای مسکن برای پاسخ به نیازهای فوری طراحی شده و تأثیرات کوتاهمدتی دارد.
هر دو نوع محتوا در یک استراتژی موفق بازاریابی نقش دارند و بسته به اهداف بازاریابی، میتوانند به صورت مکمل مورد استفاده قرار گیرند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
در استراتژیهای بازاریابی محتوایی، دو نوع محتوای اساسی وجود دارد که با اهداف و تأثیرات متفاوت به جذب و تعامل با مخاطب کمک میکنند: محتوای ویتامین و محتوای مسکن.
۱. محتوای ویتامین
این نوع محتوا به مانند ویتامین عمل میکند و برای مخاطب ارزش بلندمدت ایجاد میکند. هدف محتوای ویتامین کمک به رشد و آگاهی مخاطب در موضوعات مختلف است و عموماً برای ایجاد ارتباط طولانیمدت و آموزش بیشتر به کار میرود.
مثالها شامل مقالات آموزشی، نکات حرفهای، و ویدیوهای آموزشی هستند که به مخاطبان درک عمیقتری از محصولات، خدمات، یا صنعت شما میدهند.
- نقش در تعامل: این محتوا اعتماد و وفاداری را در بلندمدت ایجاد میکند و به تدریج جایگاه برند شما را به عنوان منبعی معتبر تثبیت میکند.
۲. محتوای مسکن
محتوای مسکن به حل نیازهای فوری و مشکلات کوتاهمدت مخاطب کمک میکند. هدف این نوع محتوا ارائه راهحلهای سریع و قابل اجرا برای دغدغههای مخاطب است. این میتواند شامل پاسخ به سؤالات فوری، ارائه پیشنهادات ویژه، یا رفع مشکلات ساده باشد.
به عنوان مثال، پستهایی که راهکارهای فوری برای مشکلات روزمره ارائه میدهند، یا تخفیفهای ویژه و اطلاعرسانی سریع از اخبار جدید، محتوای مسکن به حساب میآید.
- نقش در تعامل: محتوای مسکن باعث افزایش مشارکت فوری و تعامل کوتاهمدت میشود. این نوع محتوا به سرعت مخاطب را جذب میکند و او را به عمل تشویق میکند، اما معمولاً تأثیر آن بلندمدت نیست.
تفاوت کلیدی:
محتوای ویتامین به ایجاد رابطه پایدار و تأمین نیازهای عمیقتر مخاطب کمک میکند، در حالی که محتوای مسکن برای پاسخ به نیازهای فوری طراحی شده و تأثیرات کوتاهمدتی دارد.
هر دو نوع محتوا در یک استراتژی موفق بازاریابی نقش دارند و بسته به اهداف بازاریابی، میتوانند به صورت مکمل مورد استفاده قرار گیرند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
😳 مردم از عضویت در خبرنامه ما انصراف میدهند و به ۵ دلیل این نشانه خوبی است!
اگرچه انصراف کاربران از عضویت در خبرنامه میتواند در نگاه اول نا امیدکننده باشد، اما در واقع نشانههای مثبتی برای برند شما به همراه دارد. در اینجا به ۵ دلیل اشاره میکنم که چرا این اتفاق میتواند خبر خوبی باشد:
۱. مخاطبین واقعی خود را پیدا میکنید
وقتی افرادی که علاقه واقعی به محتوای شما ندارند، از لیست شما خارج میشوند، تعداد دنبالکنندگان کمتر اما واقعیتری خواهید داشت. این افراد احتمالاً بیشتر به محتوای شما علاقهمند بوده و تعامل بیشتری دارند.
۲. افزایش نرخ تعامل و مؤثربودن کمپینها
با کاهش افرادی که هیچ علاقهای به محتوای شما ندارند، نرخ باز شدن و کلیک در خبرنامههایتان افزایش مییابد. این امر نشاندهنده ارزش محتوای شما برای مخاطبان علاقهمند است.
۳. کاهش هزینههای ارسال ایمیل
تعداد کمتر مشترک به معنای کاهش هزینههای ارسال ایمیل و بهینهتر شدن بودجه است. بنابراین، میتوانید هزینه را در زمینههای دیگر سرمایهگذاری کنید.
۴. افزایش دقت در هدفگذاری محتوا
از آنجایی که مشترکین شما بیشتر به محتوای شما علاقه دارند، میتوانید دقیقتر بر اساس نیازهای آنها محتوای خود را هدفگذاری کنید و موضوعات جدیدتری را برای آنها ارائه دهید.
۵. ارتقای اعتبار برند
مخاطبان واقعی و علاقهمند، اعتماد بیشتری به برند شما خواهند داشت و شما را به عنوان منبعی معتبر و مورد اعتماد در نظر میگیرند. این اتفاق باعث میشود برند شما به مرور در ذهن مخاطبان جایگاه بهتری پیدا کند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
اگرچه انصراف کاربران از عضویت در خبرنامه میتواند در نگاه اول نا امیدکننده باشد، اما در واقع نشانههای مثبتی برای برند شما به همراه دارد. در اینجا به ۵ دلیل اشاره میکنم که چرا این اتفاق میتواند خبر خوبی باشد:
۱. مخاطبین واقعی خود را پیدا میکنید
وقتی افرادی که علاقه واقعی به محتوای شما ندارند، از لیست شما خارج میشوند، تعداد دنبالکنندگان کمتر اما واقعیتری خواهید داشت. این افراد احتمالاً بیشتر به محتوای شما علاقهمند بوده و تعامل بیشتری دارند.
۲. افزایش نرخ تعامل و مؤثربودن کمپینها
با کاهش افرادی که هیچ علاقهای به محتوای شما ندارند، نرخ باز شدن و کلیک در خبرنامههایتان افزایش مییابد. این امر نشاندهنده ارزش محتوای شما برای مخاطبان علاقهمند است.
۳. کاهش هزینههای ارسال ایمیل
تعداد کمتر مشترک به معنای کاهش هزینههای ارسال ایمیل و بهینهتر شدن بودجه است. بنابراین، میتوانید هزینه را در زمینههای دیگر سرمایهگذاری کنید.
۴. افزایش دقت در هدفگذاری محتوا
از آنجایی که مشترکین شما بیشتر به محتوای شما علاقه دارند، میتوانید دقیقتر بر اساس نیازهای آنها محتوای خود را هدفگذاری کنید و موضوعات جدیدتری را برای آنها ارائه دهید.
۵. ارتقای اعتبار برند
مخاطبان واقعی و علاقهمند، اعتماد بیشتری به برند شما خواهند داشت و شما را به عنوان منبعی معتبر و مورد اعتماد در نظر میگیرند. این اتفاق باعث میشود برند شما به مرور در ذهن مخاطبان جایگاه بهتری پیدا کند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
🤓هفت تاکتیک برای گران فروختن خودمان!
برای اینکه بتوانیم خودمان را در بازار بهعنوان یک برند شخصی قویتر و با ارزشتر معرفی کنیم، لازم است استراتژیها و تاکتیکهای هوشمندانهای در پیش بگیریم.
در ادامه، ۷ تاکتیک کاربردی برای فروش گرانتر خود از نگاه برندسازی شخصی آوردهام:
۱. تخصص خود را به وضوح بیان کنید
(Clarify Your Expertise)
مشخص کنید در چه زمینهای تخصص دارید و این پیام را در تمامی محتواها، شبکههای اجتماعی، و وبسایت خود برجسته کنید. مردم تمایل دارند برای تخصصهای خاص هزینه بیشتری بپردازند.
۲. ارزش و نتایج ملموس ارائه دهید
(Show Tangible Results)
نشان دهید چگونه میتوانید به مشتریان یا کارفرمایان کمک کنید تا به نتایج دلخواهشان برسند. ارائه شواهد و آمار از موفقیتهایتان میتواند ارزش شما را افزایش دهد و مردم حاضر باشند برای نتایج اثباتشده هزینه بیشتری پرداخت کنند.
۳. شبکهسازی با افراد تأثیرگذار
(Network with Influencers)
ارتباط با افراد تأثیرگذار در حوزه کاری شما، میتواند اعتبار و ارزش برند شخصی شما را بالا ببرد. این تاکتیک میتواند موجب شود که مردم شما را به عنوان یک فرد با نفوذ و تاثیرگذار بشناسند و ارزش بیشتری برای خدمات شما قائل شوند.
۴. بازتابهای مثبت مشتریان و توصیهنامهها
(Gather Client Testimonials)
مشتریان راضی میتوانند بزرگترین عامل افزایش ارزش شما باشند. نظرات مثبت و توصیهنامهها از مشتریان قبلی، اعتماد دیگران را به شما افزایش میدهد و احتمال فروش خدمات یا محصولات گرانتری را افزایش میدهد.
۵. بهبود مهارتهای ارتباطی و ارائه حرفهای
(Enhance Communication Skills)
داشتن مهارتهای قوی در ارائه و ارتباطات به شما کمک میکند که تأثیرگذاری بیشتری داشته باشید و خود را به عنوان یک حرفهای و متخصص معرفی کنید.
۶. تمرکز بر نقاط تمایز شخصی
(Highlight Your Unique Selling Points)
آنچه شما را از رقبا متمایز میکند را پررنگ کنید. این میتواند سبک خاص کاری، روشهای منحصر به فرد، یا دیدگاههای متفاوت باشد. مردم حاضرند برای خدماتی که یک تجربه منحصربهفرد ارائه میدهند، پول بیشتری بپردازند.
۷. به روز رسانی مستمر و پیشرفت
(Invest in Continuous Learning)
همواره در حال بهروزرسانی دانش و مهارتهای خود باشید تا بتوانید در بازار رقابتی به عنوان یک حرفهای بهروز و ماهر شناخته شوید. این تعهد به رشد و پیشرفت به مشتریان این پیام را میدهد که شما ارزشمند و در حال پیشرفت هستید.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
برای اینکه بتوانیم خودمان را در بازار بهعنوان یک برند شخصی قویتر و با ارزشتر معرفی کنیم، لازم است استراتژیها و تاکتیکهای هوشمندانهای در پیش بگیریم.
در ادامه، ۷ تاکتیک کاربردی برای فروش گرانتر خود از نگاه برندسازی شخصی آوردهام:
۱. تخصص خود را به وضوح بیان کنید
(Clarify Your Expertise)
مشخص کنید در چه زمینهای تخصص دارید و این پیام را در تمامی محتواها، شبکههای اجتماعی، و وبسایت خود برجسته کنید. مردم تمایل دارند برای تخصصهای خاص هزینه بیشتری بپردازند.
۲. ارزش و نتایج ملموس ارائه دهید
(Show Tangible Results)
نشان دهید چگونه میتوانید به مشتریان یا کارفرمایان کمک کنید تا به نتایج دلخواهشان برسند. ارائه شواهد و آمار از موفقیتهایتان میتواند ارزش شما را افزایش دهد و مردم حاضر باشند برای نتایج اثباتشده هزینه بیشتری پرداخت کنند.
۳. شبکهسازی با افراد تأثیرگذار
(Network with Influencers)
ارتباط با افراد تأثیرگذار در حوزه کاری شما، میتواند اعتبار و ارزش برند شخصی شما را بالا ببرد. این تاکتیک میتواند موجب شود که مردم شما را به عنوان یک فرد با نفوذ و تاثیرگذار بشناسند و ارزش بیشتری برای خدمات شما قائل شوند.
۴. بازتابهای مثبت مشتریان و توصیهنامهها
(Gather Client Testimonials)
مشتریان راضی میتوانند بزرگترین عامل افزایش ارزش شما باشند. نظرات مثبت و توصیهنامهها از مشتریان قبلی، اعتماد دیگران را به شما افزایش میدهد و احتمال فروش خدمات یا محصولات گرانتری را افزایش میدهد.
۵. بهبود مهارتهای ارتباطی و ارائه حرفهای
(Enhance Communication Skills)
داشتن مهارتهای قوی در ارائه و ارتباطات به شما کمک میکند که تأثیرگذاری بیشتری داشته باشید و خود را به عنوان یک حرفهای و متخصص معرفی کنید.
۶. تمرکز بر نقاط تمایز شخصی
(Highlight Your Unique Selling Points)
آنچه شما را از رقبا متمایز میکند را پررنگ کنید. این میتواند سبک خاص کاری، روشهای منحصر به فرد، یا دیدگاههای متفاوت باشد. مردم حاضرند برای خدماتی که یک تجربه منحصربهفرد ارائه میدهند، پول بیشتری بپردازند.
۷. به روز رسانی مستمر و پیشرفت
(Invest in Continuous Learning)
همواره در حال بهروزرسانی دانش و مهارتهای خود باشید تا بتوانید در بازار رقابتی به عنوان یک حرفهای بهروز و ماهر شناخته شوید. این تعهد به رشد و پیشرفت به مشتریان این پیام را میدهد که شما ارزشمند و در حال پیشرفت هستید.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
🤨۱۰۰٪ در اشتباهید اگر فکر میکنید مفاهیم بازاریابی محتوایی از زمان اینترنت شکل گرفتهاند.
موضوع مربوط به یک قرن قبل از اینترنته😳
پنج اتفاق تاریخی که بیشترین تاثیر را در پیشرفت و شکلگیری کانتنت مارکتینگ (بازاریابی محتوایی) داشتهاند و به رشد این صنعت کمک کردهاند عبارتند از:
۱. انتشار اولین مجله توسط جان دیر (John Deere) در سال ۱۸۹۵
مجله “The Furrow” که به کشاورزان اختصاص داشت، یکی از اولین تلاشهای موفق در بازاریابی محتوایی بود. این مجله اطلاعات کاربردی و ارزشمندی را برای کشاورزان فراهم میکرد و بدون تبلیغات مستقیم، برند جان دیر را به عنوان منبع قابل اعتمادی در ذهن کشاورزان جا انداخت. این اتفاق، آغازگر ایدهای بود که برندها میتوانند از محتوا برای ایجاد ارتباط طولانیمدت با مخاطبان استفاده کنند.
۲. کمپین “Soap Operas” توسط Procter & Gamble در دهه ۱۹۳۰
شرکت Procter & Gamble با حمایت از سریالهای رادیویی محبوبی که مخصوص خانهداران ساخته شده بودند، محتوای سرگرمکنندهای را ارائه داد که به تبلیغ محصولاتشان نیز کمک کرد. این سریالها بعدها به “Soap Operas” یا «سریالهای صابونی» معروف شدند و نشان دادند که چطور محتوا میتواند با نیازهای روزمره مخاطبان ارتباط برقرار کند و تاثیرات بازاریابی بلندمدت داشته باشد.
۳. ظهور اینترنت و وبلاگنویسی در دهه ۱۹۹۰
با فراگیر شدن اینترنت و وبلاگها، برندها و افراد امکان انتشار محتوای ارگانیک و مستقیم برای مخاطبان وسیعتر را پیدا کردند. این دوران شروع استراتژیهای جدیدی مانند SEO و بهینهسازی محتوا برای جستجوهای اینترنتی بود. وبلاگها به برندها اجازه دادند بدون وابستگی به رسانههای سنتی، مخاطبان خود را جذب کنند.
۴. ظهور شبکههای اجتماعی در دهه ۲۰۰۰
شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، و لینکدین به کانتنت مارکتینگ کمک کردند تا برندها بتوانند به سرعت و به صورت تعاملی با مخاطبان ارتباط برقرار کنند. این شبکهها امکان پخش محتوا و بازخورد سریعتر از طریق اشتراکگذاری و کامنتگذاری را فراهم آوردند، که تاثیر بزرگی در گسترش و رشد سریع بازاریابی محتوایی داشت.
۵. توسعه فناوریهای تحلیل داده و هوش مصنوعی
در دهه ۲۰۱۰، ابزارهای تحلیلی و هوش مصنوعی به بازاریابان امکان دادند تا دادههای رفتاری مخاطبان را تجزیهوتحلیل کنند و محتوای شخصیسازیشدهتری ارائه دهند. این ابزارها به برندها کمک کردند تا محتوا را بر اساس ترجیحات مخاطبان خود بهینه کنند و به طور هوشمندانهتری بازاریابی کنند، که باعث افزایش بازدهی و تاثیر کانتنت مارکتینگ شد.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
موضوع مربوط به یک قرن قبل از اینترنته😳
پنج اتفاق تاریخی که بیشترین تاثیر را در پیشرفت و شکلگیری کانتنت مارکتینگ (بازاریابی محتوایی) داشتهاند و به رشد این صنعت کمک کردهاند عبارتند از:
۱. انتشار اولین مجله توسط جان دیر (John Deere) در سال ۱۸۹۵
مجله “The Furrow” که به کشاورزان اختصاص داشت، یکی از اولین تلاشهای موفق در بازاریابی محتوایی بود. این مجله اطلاعات کاربردی و ارزشمندی را برای کشاورزان فراهم میکرد و بدون تبلیغات مستقیم، برند جان دیر را به عنوان منبع قابل اعتمادی در ذهن کشاورزان جا انداخت. این اتفاق، آغازگر ایدهای بود که برندها میتوانند از محتوا برای ایجاد ارتباط طولانیمدت با مخاطبان استفاده کنند.
۲. کمپین “Soap Operas” توسط Procter & Gamble در دهه ۱۹۳۰
شرکت Procter & Gamble با حمایت از سریالهای رادیویی محبوبی که مخصوص خانهداران ساخته شده بودند، محتوای سرگرمکنندهای را ارائه داد که به تبلیغ محصولاتشان نیز کمک کرد. این سریالها بعدها به “Soap Operas” یا «سریالهای صابونی» معروف شدند و نشان دادند که چطور محتوا میتواند با نیازهای روزمره مخاطبان ارتباط برقرار کند و تاثیرات بازاریابی بلندمدت داشته باشد.
۳. ظهور اینترنت و وبلاگنویسی در دهه ۱۹۹۰
با فراگیر شدن اینترنت و وبلاگها، برندها و افراد امکان انتشار محتوای ارگانیک و مستقیم برای مخاطبان وسیعتر را پیدا کردند. این دوران شروع استراتژیهای جدیدی مانند SEO و بهینهسازی محتوا برای جستجوهای اینترنتی بود. وبلاگها به برندها اجازه دادند بدون وابستگی به رسانههای سنتی، مخاطبان خود را جذب کنند.
۴. ظهور شبکههای اجتماعی در دهه ۲۰۰۰
شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، و لینکدین به کانتنت مارکتینگ کمک کردند تا برندها بتوانند به سرعت و به صورت تعاملی با مخاطبان ارتباط برقرار کنند. این شبکهها امکان پخش محتوا و بازخورد سریعتر از طریق اشتراکگذاری و کامنتگذاری را فراهم آوردند، که تاثیر بزرگی در گسترش و رشد سریع بازاریابی محتوایی داشت.
۵. توسعه فناوریهای تحلیل داده و هوش مصنوعی
در دهه ۲۰۱۰، ابزارهای تحلیلی و هوش مصنوعی به بازاریابان امکان دادند تا دادههای رفتاری مخاطبان را تجزیهوتحلیل کنند و محتوای شخصیسازیشدهتری ارائه دهند. این ابزارها به برندها کمک کردند تا محتوا را بر اساس ترجیحات مخاطبان خود بهینه کنند و به طور هوشمندانهتری بازاریابی کنند، که باعث افزایش بازدهی و تاثیر کانتنت مارکتینگ شد.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
💀 خسته شدم از بس که شنیدم ایمیل و بازاریابی ایمیلی مرده است.
اصلا بیا فرض کنیم ایمیل کاملاً “مرده” و از رده خارج شده، این اتفاق میتواند عواقب گسترده و متعددی داشته باشد. اینجا به چند تا از پیامدهای منفی اشاره میکنم که میتواند در جهان رخ دهد:
۱. کاهش امنیت در ارتباطات رسمی
ایمیل یکی از امنترین ابزارهای ارتباطی در دنیای دیجیتال است که برای احراز هویت، ارسال اسناد و اطلاعرسانیهای رسمی استفاده میشود. بدون ایمیل، امکان ارسال امن اطلاعات حساس و رسمی کاهش مییابد و احتمال نفوذ و دسترسی غیرمجاز به دادهها افزایش پیدا میکند.
۲. پیچیدگی بیشتر در مدیریت حسابها و خدمات آنلاین
ایمیل در بسیاری از خدمات آنلاین به عنوان اصلیترین ابزار احراز هویت و بازیابی رمز عبور استفاده میشود. بدون وجود ایمیل، فرآیندهای ثبتنام و بازیابی اطلاعات پیچیدهتر و حتی ناامنتر خواهد شد. کاربران ممکن است مجبور شوند به روشهای پیچیدهتر و کمتر قابل اعتماد برای حفظ و مدیریت حسابهای خود تکیه کنند.
۳. مشکل در ارتباطات داخلی سازمانها
ایمیل هنوز هم یکی از ابزارهای اصلی برای ارتباطات داخلی سازمانی است، به ویژه برای اسناد، مکاتبات رسمی و ارتباطات بایگانیشده. در نبود ایمیل، سازمانها ممکن است به پلتفرمهای پیامرسانی لحظهای یا شبکههای داخلی وابسته شوند که همیشه قابلیت اطمینان یا امنیت یکسانی را فراهم نمیکنند.
۴. کاهش قابلیت بایگانی و ثبت اسناد
ایمیل بهطور خودکار تاریخچه و بایگانی از مکاتبات ایجاد میکند که برای امور قانونی، مالی و تجاری اهمیت زیادی دارد. با حذف ایمیل، شرکتها و افراد باید به دنبال روشهای جایگزینی برای بایگانی و ثبت مکاتبات خود باشند که این امر میتواند پیچیده و پرهزینه باشد.
۵. از دست رفتن کانال بازاریابی مستقیم و کارآمد
ایمیل مارکتینگ یکی از موثرترین روشها برای ارتباط مستقیم با مشتریان است. با حذف ایمیل، برندها دسترسی ساده و هدفمندی به مخاطبان خود را از دست میدهند. ایمیل به کسبوکارها اجازه میدهد پیامهای شخصیسازیشده و اختصاصی ارسال کنند که میتواند نرخ بازگشت سرمایه بالایی داشته باشد. با از بین رفتن این ابزار، کسبوکارها باید به روشهای گرانقیمتتر مانند تبلیغات در شبکههای اجتماعی روی بیاورند که همیشه همان سطح بازدهی را ندارند.
۶. کاهش نرخ بازگشت مشتریان و وفاداری آنها
ایمیل یک ابزار موثر برای حفظ مشتریان فعلی است و به برندها اجازه میدهد از طریق ارسال پیشنهادات ویژه، اخبار و مطالب آموزشی، با مشتریان خود در ارتباط بمانند. این مکاتبات به وفاداری مشتریان کمک میکند و حذف ایمیل میتواند باعث کاهش تعامل و خریدهای تکراری از سوی مشتریان شود.
۷. از دست رفتن قابلیت خودکارسازی مارکتینگ
بسیاری از کسبوکارها از ایمیل برای اجرای کمپینهای اتوماتیک استفاده میکنند، مثل خوشآمدگویی به کاربران جدید، یادآوری سبد خرید نیمهکاره، و اطلاعرسانی درباره موجودی کالا. اتوماسیون ایمیل، بدون دخالت دستی و بهصورت هدفمند کار میکند که حذف آن، به پیچیدگیهای بیشتری در مدیریت کمپینها منجر میشود.
۸. از دست دادن دادههای تحلیلی با ارزش
ایمیل مارکتینگ به بازاریابان اجازه میدهد که نرخ باز شدن، کلیک و بازدهی کمپینها را دقیقاً ارزیابی کنند و استراتژی خود را براساس دادهها بهینهسازی کنند. بدون ایمیل، دسترسی به این دادهها کمتر خواهد شد و به کسبوکارها توانایی کمتری در سنجش عملکرد کمپینها و رفتار مشتریان میدهد.
۹. کاهش اعتماد مشتریان به کانالهای جایگزین
ایمیل به عنوان یکی از معتبرترین کانالهای ارتباطی شناخته میشود، بهویژه برای ارسال فاکتورها، اطلاعرسانیهای خرید و جزئیات حساب. جایگزینی این کانال با ابزارهای دیگر مثل پیامرسانها ممکن است امنیت و اعتبار پیامها را کاهش دهد و اعتماد مشتریان را به برند کمتر کند.
حذف ایمیل میتواند فضای بازاریابی دیجیتال را به شدت تغییر دهد و کسبوکارها را با هزینهها و چالشهای جدید مواجه سازد. در نتیجه، ایمیل هنوز هم به عنوان ابزاری کلیدی در بیزنس و مارکتینگ، اهمیت زیادی دارد و حذف آن پیامدهای قابل توجهی خواهد داشت.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash
اصلا بیا فرض کنیم ایمیل کاملاً “مرده” و از رده خارج شده، این اتفاق میتواند عواقب گسترده و متعددی داشته باشد. اینجا به چند تا از پیامدهای منفی اشاره میکنم که میتواند در جهان رخ دهد:
۱. کاهش امنیت در ارتباطات رسمی
ایمیل یکی از امنترین ابزارهای ارتباطی در دنیای دیجیتال است که برای احراز هویت، ارسال اسناد و اطلاعرسانیهای رسمی استفاده میشود. بدون ایمیل، امکان ارسال امن اطلاعات حساس و رسمی کاهش مییابد و احتمال نفوذ و دسترسی غیرمجاز به دادهها افزایش پیدا میکند.
۲. پیچیدگی بیشتر در مدیریت حسابها و خدمات آنلاین
ایمیل در بسیاری از خدمات آنلاین به عنوان اصلیترین ابزار احراز هویت و بازیابی رمز عبور استفاده میشود. بدون وجود ایمیل، فرآیندهای ثبتنام و بازیابی اطلاعات پیچیدهتر و حتی ناامنتر خواهد شد. کاربران ممکن است مجبور شوند به روشهای پیچیدهتر و کمتر قابل اعتماد برای حفظ و مدیریت حسابهای خود تکیه کنند.
۳. مشکل در ارتباطات داخلی سازمانها
ایمیل هنوز هم یکی از ابزارهای اصلی برای ارتباطات داخلی سازمانی است، به ویژه برای اسناد، مکاتبات رسمی و ارتباطات بایگانیشده. در نبود ایمیل، سازمانها ممکن است به پلتفرمهای پیامرسانی لحظهای یا شبکههای داخلی وابسته شوند که همیشه قابلیت اطمینان یا امنیت یکسانی را فراهم نمیکنند.
۴. کاهش قابلیت بایگانی و ثبت اسناد
ایمیل بهطور خودکار تاریخچه و بایگانی از مکاتبات ایجاد میکند که برای امور قانونی، مالی و تجاری اهمیت زیادی دارد. با حذف ایمیل، شرکتها و افراد باید به دنبال روشهای جایگزینی برای بایگانی و ثبت مکاتبات خود باشند که این امر میتواند پیچیده و پرهزینه باشد.
۵. از دست رفتن کانال بازاریابی مستقیم و کارآمد
ایمیل مارکتینگ یکی از موثرترین روشها برای ارتباط مستقیم با مشتریان است. با حذف ایمیل، برندها دسترسی ساده و هدفمندی به مخاطبان خود را از دست میدهند. ایمیل به کسبوکارها اجازه میدهد پیامهای شخصیسازیشده و اختصاصی ارسال کنند که میتواند نرخ بازگشت سرمایه بالایی داشته باشد. با از بین رفتن این ابزار، کسبوکارها باید به روشهای گرانقیمتتر مانند تبلیغات در شبکههای اجتماعی روی بیاورند که همیشه همان سطح بازدهی را ندارند.
۶. کاهش نرخ بازگشت مشتریان و وفاداری آنها
ایمیل یک ابزار موثر برای حفظ مشتریان فعلی است و به برندها اجازه میدهد از طریق ارسال پیشنهادات ویژه، اخبار و مطالب آموزشی، با مشتریان خود در ارتباط بمانند. این مکاتبات به وفاداری مشتریان کمک میکند و حذف ایمیل میتواند باعث کاهش تعامل و خریدهای تکراری از سوی مشتریان شود.
۷. از دست رفتن قابلیت خودکارسازی مارکتینگ
بسیاری از کسبوکارها از ایمیل برای اجرای کمپینهای اتوماتیک استفاده میکنند، مثل خوشآمدگویی به کاربران جدید، یادآوری سبد خرید نیمهکاره، و اطلاعرسانی درباره موجودی کالا. اتوماسیون ایمیل، بدون دخالت دستی و بهصورت هدفمند کار میکند که حذف آن، به پیچیدگیهای بیشتری در مدیریت کمپینها منجر میشود.
۸. از دست دادن دادههای تحلیلی با ارزش
ایمیل مارکتینگ به بازاریابان اجازه میدهد که نرخ باز شدن، کلیک و بازدهی کمپینها را دقیقاً ارزیابی کنند و استراتژی خود را براساس دادهها بهینهسازی کنند. بدون ایمیل، دسترسی به این دادهها کمتر خواهد شد و به کسبوکارها توانایی کمتری در سنجش عملکرد کمپینها و رفتار مشتریان میدهد.
۹. کاهش اعتماد مشتریان به کانالهای جایگزین
ایمیل به عنوان یکی از معتبرترین کانالهای ارتباطی شناخته میشود، بهویژه برای ارسال فاکتورها، اطلاعرسانیهای خرید و جزئیات حساب. جایگزینی این کانال با ابزارهای دیگر مثل پیامرسانها ممکن است امنیت و اعتبار پیامها را کاهش دهد و اعتماد مشتریان را به برند کمتر کند.
حذف ایمیل میتواند فضای بازاریابی دیجیتال را به شدت تغییر دهد و کسبوکارها را با هزینهها و چالشهای جدید مواجه سازد. در نتیجه، ایمیل هنوز هم به عنوان ابزاری کلیدی در بیزنس و مارکتینگ، اهمیت زیادی دارد و حذف آن پیامدهای قابل توجهی خواهد داشت.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
@mahmoodbashash