Labbayk.ir
2.92K subscribers
8.33K photos
2.1K videos
219 files
3.15K links
آخرین اخبار و مطالب مرتبط با عمره و عتبات دانشگاهیان
ارتباط با مدیر کانال:
@labbayk_com

استعلام کد شامد:
http://t.me/itdmcbot?start=labbayk_ir

آدرس این کانال در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/labbayk_ir
Download Telegram
▪️از تبار غربت

اي زمين و آسمان‏ها سوگوار غربتت
آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت

بر جبين فصلها هر يک نشان داغ توست
اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت

يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون
سينه‏ هامان يک به يک آيينه ‏دار غربتت

پاک شد آيينه از زنگ اي تماشايي‏ترين
شستشو داديم دل را از غبار غربتت

شب سيه‏ پوش از غم و اندوه بي‏پايان توست
شرمگين خورشيد از شب هاي تار غربتت

اي بقيعت عاشقان را کعبه ي عشق و اميد
سينه چاکيم از غم تو، بيقرار غربتت

شهر يثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدينه زير بار غربتت

از همه زخم زبان، تهمت، خيانت، از تو صبر
چشم تاريخ اشکبار روزگار غربتت

مي‏تپد دلهاي عاشق در هواي نام تو
با غمي خو کرده هر يک در کنار غربتت

کاش مي‏شد روشناي تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت

دايره در دايره پژواکي از اندوه توست
هيچ داغي نيست بيرون از مدار غربتت

دامن اشکي فراهم داشتم، يک سينه آه
ريختم در پاي تو، کردم نثار غربتت

آشناي زخم دلها، غربت معصوم توست
من دلي دارم پريشان از تبار غربتت

▫️شاعر: سید مهدی حسینی
#مناسبتی
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
@labbayk_ir
🏴دست زمین دورمانده از حرمت...

هنوز راه ندارد کسی به عالم تو

بهشت هم نرسیده به درک پرچم تو

نسیم پنجره ی وحی! صبح زود بهشت

"إذا تَنَفَّسِ" باران هوای شبنم تو

تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد

شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو

به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟

به راز "عِزّتُ لِلَّه"، نقش خاتم تو

من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم

که میهمان، همه ماییم و میزبان همه تو

تو کربلای سکوتی و چارده قرن است

نشسته ایم سر سفره ی مُحرّم تو

چقدر جمله "أحلی مِنَ العَسَل" زیباست

و سالهاست همین جمله است مرهم تو

هوای روضه ندارم ولی کسی انگار

میان دفتر من می نویسد از غم تو

گریز می زند از ماتمت به عاشورا

گریز می زند از کربلا به ماتم تو

فقط نه دست زمین دور مانده از حَرَمَت

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو
#امام_حسن_مجتبی🏴
#مناسبتی
@labbayk_ir
#مناسبتی
#امام_حسن_مجتبی

فکر توام و صحن و سرایی که نداری
داغ حرم و درد بنایی که نداری
 
زوار تو حیران که چگونه بنشینند
در گوشۀ تنهایی که جایی نداری
 
کو کهنه رواقی که به قلبم بفشارد
هفتاد و دو تا کرببلایی که نداری
 
آنقدر غریبی که نیفتاده کنارت
مشک و علم و دست جدایی که نداری
 
بگذار که بر سنگ بکوبم سر خود را
با محتشم نوحه سرایی که نداری
 
پس می‌شکنم تکه به تکه دل خود را
در تکیۀ لبریز عزایی که نداری
 
سخت است که معصوم زمین باشی و اما
عمری بخوری چوب خطایی که نداری
 
حالا به چه حالی بگذارم دل خود را
در گوشۀ ایوان طلایی که نداری
شاعر:ایوب پرندآور
@labbayk_ir