Labbayk.ir
3.53K subscribers
9.85K photos
2.35K videos
256 files
3.23K links
آخرین اخبار و مطالب مرتبط با عمره و عتبات دانشگاهیان
ارتباط با مدیر کانال:
@labbayk_com

استعلام کد شامد:
http://t.me/itdmcbot?start=labbayk_ir

آدرس این کانال در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/labbayk_ir
Download Telegram
#محرم
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین
🏴 فرارسیدن عاشورای حسینی،سالروز شهادت امام حسین(ع)و یاران وفادارش بر حضرت صاحب الزمان(عج)و عموم شیعیان جهان تسلیت باد
@labbayk_it
#مقتل_لهوف
قسمت دهم
🏴ملاقات پروردگار با خضاب در خون
راوی گوید:عمر بن سعد پیش آمد و به طرف سپاه حسین(ع) تیری انداخت و گفت:پیش فرماندار برای من گواهی دهید که من اولین کسی بودم که تیر انداخت و تیرها همانند باران به سوی امام و یارانش پرتاب شد.
امام(ع) به یارانش فرمود:« رحمت خدا بر شما باد برای مدتی که چاره ای از آن نیست به پا خیزید این تیرها،فرستادگان این گروه بدکار به سوی شما هستند.
پس مدتی از روز را هجومی پس از هجوم دیگر با هم جنگیدند تا آنکه گروهی از یاران حسین(ع) کشته شدند .
راوی گوید:در این هنگام حسین(ع) دستش را به محاسنش کشید و فرمود:«خشم خدا بر یهود زمانی سخت شد که آنان برای او فرزندی قرار دادند و خشمش بر مسیحیان زمانی فزونی یافت که او را سه تا فرض کردند و خشمش بر مجوسان زمانی شدت یافت که به جای او خورشید و ماه را پرستش کردند و خشم الهی بر قومی که بر کشتن پسر دختر پیامبرشان هم کلام شده اند شدید و سخت گردیده .
بدانید به خدا سوگند آنچه را می خواهند نخواهم پذیرفت تا در حالی که به خون خود خضاب کرده ام پروردگارم را ملاقات کنم.
@labbayk_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#محرم
◾️دعات برای من
سرم برای تو
نگات برای من
حنجرم برای تو...
@labbayk_ir
#محرم
🏴شب یازدهم،حضرت زینب کبری(س)
می روی همراه خود جانم به میدان می بری
در قفای خویشتن موی پریشان می بری

گرچه امر بر صبوری می کنی، جانا بدان
دست زینب را سوی چاک گریبان می کنی

می روی با سر به سوی نیزه داران پلید
پیش چشمم تا رود بر نیزه قرآن می بری

نعل مرکبهای دشمن تشنه کام سینه اند
بوسه گاه عشق، زیر پای عدوان می بری

تا نماند دست خالی ساربان بی حیا
خاتم پیغمبران را ای سلیمان می بری

باز هم دارد به دستش حرمله تیر سه پر
بهر آن تیر سه شعبه قلب سوزان می بری

همسفر، سالار زینب قدری آهسته برو
نیمه جان گشتم تو هم این نیمه ی جان می بری

(احسان محسنی فر)
@labbayk_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#محرم
زینب من مدافع حرم باش
مراقب چادر دخترم باش
نیفتد از سر چادر و معجر
الله اکبر،الله اکبر
@labbayk_ir
#مقتل_لهوف
قسمت یازدهم
✔️پروردگارا من به سوی تو بازگشتم و تو بازگشتنم را بپذیر!
راوی گوید:سپس حسین(ع) فریاد برآورد که :«آیا فریاد رسی نیست که ما را به خاطر خدا یاری کند؟آیا پشتیبانی نیست که از حرم پیامبر خدا دفاع کند؟»
راوی گوید:ناگهان حر بن یزید ریاحی رو به عمر بن سعد کرد و گفت :آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟
گفت:آری به خدا سوگند،جنگی که ساده ترین کار آن این است که سرها قطع و دستها بریده گردد.راوی گوید:حر رفت و در جایی نزدیک یارانش ایستاد و لرزه بر اندامش افتاد.مهاجربن اوس به او گفت:به خدا سوگند حال تو نگران کننده است اگر گفته می شد چه کسی شجاع ترین مردم کوفه است از تو نمی گذشتم این چه حالتی است که از تو می بینم؟
گفت:به خدا سوگند من خود را بین بهشت و جهنم مخیر کردم پس به خدا هیچ چیز را بر بهشت ترجیح نمی دهم حتی اگر تکه تکه و سوزانده شوم.
پس اسبش را به سوی حسین(ع) حرکت داد در حالیکه دستش روی سرش بود و می گفت: پروردگارا من به سوی تو بازگشتم و تو بازگشتنم را بپذیر هرچند من در دلهای دوستان و فرزندان دختر پیامبرت وحشت انداختم.
@labbayk_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#محرم
حسین جانم،حسین جانم...
🏴عاشورا،کربلای معلی
@labbayk_ir
#محرم
#امام_سجاد_علیه_السلام

درد بسیار، مداوا گریه
ارث جامانده ی زهرا گریه
روزها ناله و شب ها گریه
آب می خورد، ولی با گریه
گریه بر آب وضویش می ریخت
خون دل بر سر و رویش می ریخت

گریه بر شاه شهیدان خوب ست
گریه بر کشته ی عریان خوب ست
گریه بر دامن طفلان خوب ست
گریه بر آن لب و دندان خوب ست
خواسته هر سحرش گریه کند
در فراق پدرش گریه کند

گریه بر ناله ی آن مادرها
گریه بر گریه ی آن دخترها
گریه بر غارت انگشترها
گریه بر وا شدن معجرها
رنگ مهتاب، زمینش می زد
دیدن آب، زمینش می زد

گریه بر ناقه نشسته سخت ست
گریه با پیکر خسته سخت ست
گریه با بال شکسته سخت ست
گریه با گردن بسته سخت ست
گریه خوب ست که هر شب باشد
گریه بر چادر زینب باشد

آن که را هست پیاده نکُشید
تشنه را بر لب باده نکُشید
طفل را این همه ساده نکُشید
ذبح را آب نداده نکُشید
هیچ کس آب به گودال نبُرد
پدرم ذبح شد و آب نخورد

آمد و دید تنی افتاده
کشته ی بی کفنی افتاده
شه بی پیرهنی افتاده
پاره پاره بدنی افتاده
همه پروانه و شمعش کردند
بوریا آمد و جمعش کردند

آمد و دید کنارش پر نیست
بدن افتاده ولیکن، سر نیست
چند انگشت، وَ انگشتر نیست
شاعر:علی اکبر لطیفیان
@labbayk_ir
#مقتل_لهوف
✔️قسمت دوازدهم
شبیه پیامبر
راوی گوید:یاران حسین(ع) در پیشگاه او می جنگیدند،هنگامی که جز اهل بیتش کسی او نماند علی بن الحسین(ع) راهی جنگ شد.او زیباترین و خوش اخلاق ترین مردم بود.از پدر بزرگوارش اجازه جنگ خواست به او اجازه فرمود.سپس نگاهی نومیدانه به او کرد و چشمانش از اشک پر شد و گریست.
پس فرمود:«پروردگارا گواه باش پسری به سوی آنان می رود که از همه مردم از نظر آفرینش و اخلاق و سخن گفتن به پیامبرت شبیه تر است و ما هر گاه مشتاق دیدن پیامبرت بودیم به او نگاه می کردیم.»
پس فریاد برآورد و فرمود:«ای پسر سعد خداوند نسل تو را قطع کند چنانکه تو نسل مرا قطع کردی.»
پس به سوی قوم ستمگر شتافت.به سختی جنگید و عده بسیاری را کشت.نزد پدرش بازگشت و فرمود:« پدرجان، تشنگی مرا کشت و سنگینی سلاحها توانم را برید آیا جرعه ای آب هست؟»
حسین(ع) گریست و فرمود:« ای وام پسرم! از کجا آب بیاورم.کمی بجنگ به زودی جدت محمد را دیدار خواهی کرد و او تو را با جامی سیراب خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نخواهی شد.»
پس به سوی محل شهادت بازگشت و بزرگترین جنگ را کرد.
@labbayk_ir
#محرم
ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام
تا یاد غربت می‌کند: الشام الشام

منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را
یک جا روایت می‌کند: الشام الشام

موی سپید و چهره ای در هم شکسته
از چه حکایت می‌کند: الشام الشام

هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی
یاد اسارت می‌کند: الشام الشام

در این دیار پُر بلا هر کس به نوعی
عرض ارادت می‌کند: الشام الشام

یک شهر چشم خیره وقت هر عبوری
ابراز غیرت می‌کند: الشام الشام

هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید
تجدید بیعت می‌کند: الشام الشام

قرآن پرپر روی نیزه غربتت را
هر دم تلاوت می‌کند: الشام الشام

قلب تو را یک مرد رومی با نگاهش
بی صبر و طاقت می‌کند: الشام الشام

هر جا که دارد خوف از جان تو، عمه
خود را فدایت می‌کند: الشام الشام

جان می دهی وقتی به لبهایی مقدس
چوبی جسارت می‌کند: الشام الشام

کنج تنوری حنجری آتش گرفته
ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام
@labbayk_ir
#مسک
☑️صد و بیست و چهارمین شماره از نشریه مسک منتشر شد
⬇️در این شماره می خوانید:
▪️حشر با امام حسین(ع)
▪️ شرافت اسم قائم
▪️نفس هم استاد می شود!
▪️ قیاس دنیا و آخرت
▪️عظمت راستگویی و امانتداری
▪️گلستان نظم و نثر
▪️فقیر واقعی
@labbayk_ir
1_5948098437.pdf
2.7 MB
▪️پی دی اف نشریه مسک شماره ۱۲۴
#مقتل_لهوف
قسمت سیزدهم
▪️کشندگان تو از رحمت خدا دور باشند
راوی گوید:پسری که گویی صورتش از ماه بود،بیرون آمد و شروع به نبرد کرد تا آنکه این فضیل ازدی با شمشیر بر سرش زد و سرش را شکافت،پسر جوان با صورت بر زمین افتاد و فریاد زد:عمو جان!
حسین(ع)مانند بازشکاری پدیدار شد و همانند شیر خشمگین خروشید و با شمشیر ضربه ای به ابن فضیل زد که او دستش را سپر خود کرد و دستش از آرنج قطع شد و فریادی زد که لشکریان صدایش را شنیدند و اهل کوفه یورش بردند تا او را نجات دهند در نتیجه زیر سم اسبان افتاد و هلاک شد.
راوی گوید :وقتی گرد و خاک فرو نشست ،حسین(ع) را دیدم که بالای سر جوان ایستاده است و او پایش را بر زمین می کشد و حسین(ع) می فرماید:« کشندگان تو از رحمت خدا دور باشند روز قیامت جدت به خاطر تو با آنان برخورد خواهد کرد.»
سپس فرمود:«به خدا سوگند برای عمویت بسیار سخت و ناگوار است که تو از او کمک بخواهی ولی او جوابت را ندهد یا جوابت را بدهد اما جوابش به تو سودی نبخشد، به خدا امروز روزی است که کشندگان و کینه جویانش بسیار و یارانش اندکند.»
سپس جوان را در آغوش گرفت و برد تا اینکه او را بین شهدای اهل بیتش گذاشت.
@labbayk_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
آقای مهربانم
و من یقین دارم که آخر روزی
دوست داشتن تو مرا
عاقبت بخیر می کند
@labbayk_ir
#مقتل_لهوف
قسمت چهاردهم
آب
راوی گوید: و هنگامی که حسین پیکرهای جوانان و دوستانش را دید تصمیم گرفت خودش به جنگ آن مردم بدکار برود ،پس فریاد برآورد:« آیا پشتیبانی هست که از حرم پیامبر خدا دفاع کند؟آیا انسان یکتاپرستی هست تا در آنچه بر ما رفته از خدا بترسد؟آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا یاریمان کند؟آیا یاوری هست که با امید به پاداش الهی به ما کمک کند؟
صدای ناله زنها بلند شد،در این هنگام خواهرش زینب نوزاد را بیرون آورد و فرمود:« برادر جان! این فرزند تو است سه روز است آب نخورده برایش جرعه ای آب درخواست کن.»
امام او را روی دست گرفت و فرمود:« ای مردم شما شیعیان و اهل بیتم را کشتید و فقط این کودک باقی مانده که تشنگی جگرش را می سوزاند او را با جرعه ای آب سیراب کنید.»
در بین اینکه او با آنان سخن می گفت،فردی تیری به سوی کودک پرتاب کرد و او را شهید کرد .پس امام آنان را نفرین کرد چنانکه مختار و دیگران بر سرش آوردند.
@labbayk_ir
#مقتل_لهوف
قسمت پانزدهم
از نوشیدن آب چشم پوشید
راوی گوید:تشنگی حسین(ع) بیشتر شد .پس سوار بر اسب به سوی فرات رفت و برادرش عباس(ع) هم پیشاپیش امام بود.سواران ابن سعد جلوی ایشان را گرفتند و مردی از بنی دارم تیری به طرف حسین(ع) پرتاب کرد که زیر چانه امام خورد.امام تیر را بیرون کشید و دستش را زیر گلویش گرفت تا مشتش پر از خون شد ،سپس خون را به آسمان پاشید و فرمود:« پروردگارا از آنچه بر پسر دختر پیامبرت گذشت به تو شکایت می کنم.»
سپس عباس را از امام جدا کردند و او را از هر سو محاصره کردند تا آنکه او را شهید کردند پس حسین(ع) به شدت گریست.
و شاعر در این مورد می گوید:
آنکه از همه مردم برای گریستن بر او سزاوارتر است، جوانی است که حسین(ع) را درکربلا گریاند.برادر و پسر پدرش علی(ع)،ابوالفضلی که در خونش غلتید و او کسی است که حسین(ع) را یاری کرد و چیزی او را بازنداشت،علیرغم تشنگی بسیار از نوشیدن آب چشم پوشید.
@labbayk_ir
#خبر
معاون عتبات سازمان حج و زیارت مطرح کرد:
✔️فرایند نام نویسی زایران اربعین حسینی در سامانه سماح چگونه است؟
جزئیات متن
@labbayk_ir
#محرم
تشنگی شد آشکار و آب شد نایاب، آب
تشنه لب هم کودک و هم مادر و هم باب، آب

نوگلان باغ طاها از عطش پژمرده اند
تا نخشکیده، کنید این باغ را شاداب، آب

نیست آبی در حرم جز آب چشم کودکان
آفتاب روی هر مه پاره شد مهتاب، آب

حال اصغر، آب می گیرد ز چشم تشنگان
نیست شیر و نیست آب و نیست او را خواب، آب

ای فلک! از مهر، از خورشید خود، گرمی بکاه
ابر را گو سایه افکن، تشنه را دریاب، آب

کوفیان از پایکوبی دست بردارید، اگر
می رسد بر گوشتان از خیمه بانگ آب آب

شاعر:حاج علی انسانی
▪️@labbayk_ir
#خبر
✔️ اختصاص ۲۰۰ هزار دینار برای هر زائر اربعین
جزئیات متن
@labbayk_ir