السلام علیک یا اباعبدالله (ع)
ضمن تشکر و قدردانی
از تعزیه خوانهای گروه سیدالشهدا (ع) مسجد و حسینیه روستای جزن دعوت بعمل می آید تا در سومین جلسه که در روز جمعه مورخه 25 خرداد ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در محل فاطمیه روستا جهت هماهنگی و برنامه ریزی دهه اول ماه محرم حضور بهم رسانند.
با تشکر
مدیر گروه تعزیه خوانی سیدالشهدا (ع) روستای جزن
محمدرضا شاکری
@Jazanir
ضمن تشکر و قدردانی
از تعزیه خوانهای گروه سیدالشهدا (ع) مسجد و حسینیه روستای جزن دعوت بعمل می آید تا در سومین جلسه که در روز جمعه مورخه 25 خرداد ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در محل فاطمیه روستا جهت هماهنگی و برنامه ریزی دهه اول ماه محرم حضور بهم رسانند.
با تشکر
مدیر گروه تعزیه خوانی سیدالشهدا (ع) روستای جزن
محمدرضا شاکری
@Jazanir
👍2
مراسم پر فیض دعای عرفه
یکشنبه 27 خرداد ساعت ۱۷ مسجد جامع روستای جزن
با نوای حاج آقا بسطامی ،حاج رمضان ملکی و حجت الاسلام کربلایی علی خواجه
@Jazanir
یکشنبه 27 خرداد ساعت ۱۷ مسجد جامع روستای جزن
با نوای حاج آقا بسطامی ،حاج رمضان ملکی و حجت الاسلام کربلایی علی خواجه
@Jazanir
السلام علیک یا اباعبدالله (ع)
ضمن تشکر و قدردانی
از تعزیه خوانهای گروه سیدالشهدا (ع) مسجد و حسینیه روستای جزن دعوت بعمل می آید تا در چهارمین جلسه که در روز جمعه مورخه اول تیر ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در محل فاطمیه روستا جهت هماهنگی و برنامه ریزی دهه اول ماه محرم حضور بهم رسانند.
با تشکر
مدیر گروه تعزیه خوانی سیدالشهدا (ع) روستای جزن
محمدرضا شاکری
@Jazanir
ضمن تشکر و قدردانی
از تعزیه خوانهای گروه سیدالشهدا (ع) مسجد و حسینیه روستای جزن دعوت بعمل می آید تا در چهارمین جلسه که در روز جمعه مورخه اول تیر ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در محل فاطمیه روستا جهت هماهنگی و برنامه ریزی دهه اول ماه محرم حضور بهم رسانند.
با تشکر
مدیر گروه تعزیه خوانی سیدالشهدا (ع) روستای جزن
محمدرضا شاکری
@Jazanir
😍2
خاطره ای از سالهای خیلی دور، خیلی نزدیک در گز
سالهای نه چندان دور با مرحوم پدر با پای پیاده راهی باغ بودیم. هنوز به کوچه باغ اصلی گز نرسیده بودیم که پیرمردی که شاید صلاح نباشد نامش برده شود با یک فرغون و دو سه کنده درخت روی آن در حال بازگشت از باغ و رفتن به خانه بود.
از نفس های بریده بریده پیرمرد معلوم بود کنده ها سنگین بودند. خوش و بشی و سلام علیکی و خدا قوتی به هم دادند. (یکی از کلمات ثابت زیبا و دوست داشتنی قدیمی ها موقع احوالپرسی [خدا قوت] بود)
پدر گفت کمک کنم ؟ پیرمرد گفت نه زنده باشی.. . پدر تکرار کرد و پیرمرد گفت نه عجله ای نیست کم کم میبرم. این کنده ها رو کم کم جمع میکنم و میبرم خانه برای پخت غذای محرم سال بعد.
اما نکته اینجا بود که هنوز ۲ ماه هم از محرم قبلی نگذشته بود! خداحافظی کردیم و راه افتادیم . پدر گفت : آره بابا همه مردم که وضع مالی خوبی ندارن، محرم که تمام میشه کل طول سال به فکر محرم سال دیگه ای هستند. یک ماه یک کیسه برنج ، ماه دیگه یک حلب روغن و ماه بعد ... تا محرم سال بعد که بتوانند سفره ای برای مردم پهن کنند.
تعجب کردم که چرا یک دفعه دلم شکست .سعی کردم چند قدمی از پدر عقب بمانم تا حلقه شدن اشک در چشمانم را نبیند.
تازه آن سالها ، نسبتا سالهای فراوانی به حساب می آمد و بازار ، پررونق تر و چرخ زندگی سبک تر از این سالهای عجیب و غریب کنونی می گشت.
سفره هایی در آبادی پهن میشود، دیگها روی اجاق میروند ، و ظرفهای غذا سخاوتمندانه پر میشوند طوری که همگی سعی می کنند آب در دل مهمان اباعبدالله تکان نخورد ، ولی شاید کسی نفهمد بعضی ها با مشقتهایی این مجالس را برپا میکنند.
البته گزی جماعت مناعت طبعش بالاتر از این حرفهاست که بگذارد مهمان حسین از راز بقچه های پس انداز پشت پرده ، و اندوخته های صندوقچه بالای رف در کنج خلوت دلش چیزی بفهمد.
و لیکن چله کردن کمان خرج این سالهای سخت ، برای عده ای که نه برای خیلی ها بسی دشوار مینماید. گرچه که صاحب عزا ، علی الدوام چنان عنایتی به مجالسش دارد که گاهی انسان خودش را هیچکاره میبیند.
انسان حیفش می آید سایه سار این خیمه که هر ستونش از قدیمیهایمان تا الان با مشقتها برپا شده را از دست بدهد و از کنار پرچم محرم و مجالسش ، و دسته ها و سینه زنی هایش بی تفاوت عبور کند ، کما اینکه تمام کسانی که این قدمها را برداشتند دلخوش به این بودند که من و شما جمع شویم و نگذاریم زیر علم حسین حتی اندکی خلوت بماند که نفس نفس و قدم و کمتر از قدمی در این مسیر روزی نقد خواهد شد.
کما اینکه همگی بارها دیده ایم که بلندی طاق ایوان زندگی همه ما به بلندای اعتقاد و نوکری بر در آستان حسین پیوند داشته و دارد.
✍️محمد حسین ملکیان
@Jazanir
سالهای نه چندان دور با مرحوم پدر با پای پیاده راهی باغ بودیم. هنوز به کوچه باغ اصلی گز نرسیده بودیم که پیرمردی که شاید صلاح نباشد نامش برده شود با یک فرغون و دو سه کنده درخت روی آن در حال بازگشت از باغ و رفتن به خانه بود.
از نفس های بریده بریده پیرمرد معلوم بود کنده ها سنگین بودند. خوش و بشی و سلام علیکی و خدا قوتی به هم دادند. (یکی از کلمات ثابت زیبا و دوست داشتنی قدیمی ها موقع احوالپرسی [خدا قوت] بود)
پدر گفت کمک کنم ؟ پیرمرد گفت نه زنده باشی.. . پدر تکرار کرد و پیرمرد گفت نه عجله ای نیست کم کم میبرم. این کنده ها رو کم کم جمع میکنم و میبرم خانه برای پخت غذای محرم سال بعد.
اما نکته اینجا بود که هنوز ۲ ماه هم از محرم قبلی نگذشته بود! خداحافظی کردیم و راه افتادیم . پدر گفت : آره بابا همه مردم که وضع مالی خوبی ندارن، محرم که تمام میشه کل طول سال به فکر محرم سال دیگه ای هستند. یک ماه یک کیسه برنج ، ماه دیگه یک حلب روغن و ماه بعد ... تا محرم سال بعد که بتوانند سفره ای برای مردم پهن کنند.
تعجب کردم که چرا یک دفعه دلم شکست .سعی کردم چند قدمی از پدر عقب بمانم تا حلقه شدن اشک در چشمانم را نبیند.
تازه آن سالها ، نسبتا سالهای فراوانی به حساب می آمد و بازار ، پررونق تر و چرخ زندگی سبک تر از این سالهای عجیب و غریب کنونی می گشت.
سفره هایی در آبادی پهن میشود، دیگها روی اجاق میروند ، و ظرفهای غذا سخاوتمندانه پر میشوند طوری که همگی سعی می کنند آب در دل مهمان اباعبدالله تکان نخورد ، ولی شاید کسی نفهمد بعضی ها با مشقتهایی این مجالس را برپا میکنند.
البته گزی جماعت مناعت طبعش بالاتر از این حرفهاست که بگذارد مهمان حسین از راز بقچه های پس انداز پشت پرده ، و اندوخته های صندوقچه بالای رف در کنج خلوت دلش چیزی بفهمد.
و لیکن چله کردن کمان خرج این سالهای سخت ، برای عده ای که نه برای خیلی ها بسی دشوار مینماید. گرچه که صاحب عزا ، علی الدوام چنان عنایتی به مجالسش دارد که گاهی انسان خودش را هیچکاره میبیند.
انسان حیفش می آید سایه سار این خیمه که هر ستونش از قدیمیهایمان تا الان با مشقتها برپا شده را از دست بدهد و از کنار پرچم محرم و مجالسش ، و دسته ها و سینه زنی هایش بی تفاوت عبور کند ، کما اینکه تمام کسانی که این قدمها را برداشتند دلخوش به این بودند که من و شما جمع شویم و نگذاریم زیر علم حسین حتی اندکی خلوت بماند که نفس نفس و قدم و کمتر از قدمی در این مسیر روزی نقد خواهد شد.
کما اینکه همگی بارها دیده ایم که بلندی طاق ایوان زندگی همه ما به بلندای اعتقاد و نوکری بر در آستان حسین پیوند داشته و دارد.
✍️محمد حسین ملکیان
@Jazanir
👍27👏6❤5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ گروه سرود یاران امام رضا
@Jazanir
@Jazanir
❤1
کانال سایت روستای جزن (گز)
جزنی ها در چه درجه هوایی عزاداری کردند؟ @Jazanir
اوضاع هوا امسال در زمان زنجیرزنی دهه اول محرم در مقایسه با پارسال چگونه خواهد بود؟
@Jazanir
@Jazanir
👍6