Forwarded from اصفهان ماشين
فروش بيل معدني٣٥٠ هيتاچي صفر ٢٠١٧ پمپ رديفي يكسال گارانتي ،مخصوص كار در معادن سنگ تزئيني
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاثیری که اینترنت اشیاء بر روی زندگی ما خواهد داشت .
@isfahanmachine
@isfahanmachine
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این داستان کوتاه و تٵثیرگذار، شاید بارها بی آنکه بدانید در زندگی شما هم رخ داده باشد
کمی بیشتر مراقب نزدیکان و آدم های اطرافتان باشید !
@isfahanmachine
کمی بیشتر مراقب نزدیکان و آدم های اطرافتان باشید !
@isfahanmachine
🔳⭕️داستان های مدیریتی(گاندی)
@isfahanmachine
⭕️▪️گاندی:هفده ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ،ﭘﺸﺖِ ﺩﺭِ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ آﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ،ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻣﺶ، ﺑﻬﺶ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ،ﺍﻭ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ.
ﺩﺭ آﻥ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ،ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ، آﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﻢ،ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻧﻢ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﭼﻬﺎﺭ ﻧﺦ،ﻧﺦ آﺧﺮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻡ،ﺳﯿﮕﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﭼﺎﻩِ ﺣﻤﺎﻡ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩﻡ،ﺍﺯ ﺩﺭِ ﺣﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ آﻣﺪﻡ، ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺸﺖِ ﺩﺭِ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ،آﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺘﺮﺳﺎﻧﺪ،ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ،بوسیدمش،ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩم ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻧﮑﺸﯿﺪﻡ...
👇👇
@isfahanmachine
@isfahanmachine
⭕️▪️گاندی:هفده ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ،ﭘﺸﺖِ ﺩﺭِ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ آﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ،ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻣﺶ، ﺑﻬﺶ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ،ﺍﻭ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ.
ﺩﺭ آﻥ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ،ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ، آﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﻢ،ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻧﻢ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﭼﻬﺎﺭ ﻧﺦ،ﻧﺦ آﺧﺮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻡ،ﺳﯿﮕﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﭼﺎﻩِ ﺣﻤﺎﻡ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩﻡ،ﺍﺯ ﺩﺭِ ﺣﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ آﻣﺪﻡ، ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺸﺖِ ﺩﺭِ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ،آﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺘﺮﺳﺎﻧﺪ،ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ،بوسیدمش،ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩم ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻧﮑﺸﯿﺪﻡ...
👇👇
@isfahanmachine
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مدرسه ساز خمينى شهرى باز هم شگفتى آفريد
محمدتقى داورپناه
محمدتقى داورپناه
*⃣ اندر حکایت جاسوسی!
(خاطره واقعی یک دانشجوی ایرانی تحصیل کرده در یوگسلاوی در دهه 70 میلادی)
در یوگسلاوی رسم بود که دانشجویان خارجی پس از فراغت از تحصیل به دیدار رهبر یوگسلاوی برده می شدند و ایشان برایشان سخنرانی می کرد.
مطابق همین رسم ما را هم بدیدار تیتو بردند و ایشان ضمن سخنرانی خاطره ای از دوران انقلاب در یوگسلاوی و پیروزی آن تعریف نمود
تیتو گفت : چندسال پس از پیروزی انقلاب و استقرار دولت از کا گ ب اطلاع دادند که در کابینه شما یک جاسوس سیا وجود دارد .وی را شناسایی و دستگیر کنید.
تیتو می گوید : تمام تلفن ها و مکاتبات و رفتار افراد کابینه را تحت کنترل قرار دادیم و پس از مدتی مایوس شدیم هیچ نشانی از جاسوس پیدا نکردیم.
(تیتو با ادعای استقلال از روسیه نمی خواست این جاسوس توسط روس ها شناسایی شود )
پس از مدتی جستجو ، نا امیدانه و عاجزانه درخواست شناسایی و معرفی جاسوس در کابینه را از روسیه می نماید.
از "ک گ ب" به وی اطلاع می دهند "معاون اول تو در کابینه #جاسوس_سیا است."
تیتو از این خبر متحیر می شود و پس از اتمام یکی از جلسات کابینه از وی می خواهد بماند.
تیتو می گوید :
در یک جلسه دو نفری اسلحه را روی شقیقه معاون اول گذاشتم و از وی سوال کردم آیا تو جاسوس سیا هستی؟
او که متوجه شد قضیه لو رفته است به جاسوسی خود اعتراف نمود .
تیتو از او سوال می کند از چه وقت با سیا همکاری می کنی؟
پاسخ : از زمان دانشجویی قبل ازپیروزی انقلاب در زمان جنگهای چریکی !
س : در این مدت با تمام کنترل های امنیتی ، هیچ ارتباطی با سیا، از تو کشف نشد ؟
ج : الان هیچ ارتباطی با سیا ندارم.
س: چگونه عضوی هستید که ارتباط ندارید ؟
ج: سیا مسئولیتی به من واگذار کرده که وظیفه ام را انجام می دهم
س: مسئولیت تو چیست ؟
ج: به من ماموریت داده شده تا "در سپردن پست ها به افراد غیر تخصصی عمل کنم " و تا کنون هم این گونه عمل کرده ام!
تیتو می گوید : نگاهی کردم به افراد کابینه و مدیران ارشد دیدم همین طور است!! هیچ کس سر جای خودش نیست !
مثلا طرف دکترای کشاورزی دارد ولی وزیر نیرو است و یا دیگری برق خوانده اما وزیر مسکن است!
معاون تیتو می گوید :
تحلیل سیا این بود که با این روش ، انقلاب بدون کودتا و حمله خارجی از درون متلاشی می شود⁉
(خاطره واقعی یک دانشجوی ایرانی تحصیل کرده در یوگسلاوی در دهه 70 میلادی)
در یوگسلاوی رسم بود که دانشجویان خارجی پس از فراغت از تحصیل به دیدار رهبر یوگسلاوی برده می شدند و ایشان برایشان سخنرانی می کرد.
مطابق همین رسم ما را هم بدیدار تیتو بردند و ایشان ضمن سخنرانی خاطره ای از دوران انقلاب در یوگسلاوی و پیروزی آن تعریف نمود
تیتو گفت : چندسال پس از پیروزی انقلاب و استقرار دولت از کا گ ب اطلاع دادند که در کابینه شما یک جاسوس سیا وجود دارد .وی را شناسایی و دستگیر کنید.
تیتو می گوید : تمام تلفن ها و مکاتبات و رفتار افراد کابینه را تحت کنترل قرار دادیم و پس از مدتی مایوس شدیم هیچ نشانی از جاسوس پیدا نکردیم.
(تیتو با ادعای استقلال از روسیه نمی خواست این جاسوس توسط روس ها شناسایی شود )
پس از مدتی جستجو ، نا امیدانه و عاجزانه درخواست شناسایی و معرفی جاسوس در کابینه را از روسیه می نماید.
از "ک گ ب" به وی اطلاع می دهند "معاون اول تو در کابینه #جاسوس_سیا است."
تیتو از این خبر متحیر می شود و پس از اتمام یکی از جلسات کابینه از وی می خواهد بماند.
تیتو می گوید :
در یک جلسه دو نفری اسلحه را روی شقیقه معاون اول گذاشتم و از وی سوال کردم آیا تو جاسوس سیا هستی؟
او که متوجه شد قضیه لو رفته است به جاسوسی خود اعتراف نمود .
تیتو از او سوال می کند از چه وقت با سیا همکاری می کنی؟
پاسخ : از زمان دانشجویی قبل ازپیروزی انقلاب در زمان جنگهای چریکی !
س : در این مدت با تمام کنترل های امنیتی ، هیچ ارتباطی با سیا، از تو کشف نشد ؟
ج : الان هیچ ارتباطی با سیا ندارم.
س: چگونه عضوی هستید که ارتباط ندارید ؟
ج: سیا مسئولیتی به من واگذار کرده که وظیفه ام را انجام می دهم
س: مسئولیت تو چیست ؟
ج: به من ماموریت داده شده تا "در سپردن پست ها به افراد غیر تخصصی عمل کنم " و تا کنون هم این گونه عمل کرده ام!
تیتو می گوید : نگاهی کردم به افراد کابینه و مدیران ارشد دیدم همین طور است!! هیچ کس سر جای خودش نیست !
مثلا طرف دکترای کشاورزی دارد ولی وزیر نیرو است و یا دیگری برق خوانده اما وزیر مسکن است!
معاون تیتو می گوید :
تحلیل سیا این بود که با این روش ، انقلاب بدون کودتا و حمله خارجی از درون متلاشی می شود⁉
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واقعیت افزوده و کاربردهای دیگر آن
@isfahanmachine
@isfahanmachine
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لباسی که با بچه رشد میکنه
طرح این لباس بچه گانه بر اساس اوریگامی بوده و هنگامی که کشیده میشود، گسترش پیدا میکند.
@isfahanmachine
طرح این لباس بچه گانه بر اساس اوریگامی بوده و هنگامی که کشیده میشود، گسترش پیدا میکند.
@isfahanmachine