🟢News
🍀اخبار انگلیسی با لهجه بریتیش
🟢 Journalism
When I was younger I wanted to be a journalist. I used to watch the news and think how amazing it would be to report from places around the world. I think journalism is a pretty tough profession. You really need a special character to survive. I think journalism is one of the most important professions in the world. Without it, we wouldn't know anything about what's going on in the world. It can also be a dangerous profession. Of course, reporting in war zones is dangerous, but even reporting in the street carries risk. I'm sure many journalists have many experiences of angry people they try to interview, or even of other journalists who get angry. When I watch journalism award shows, I still feel a desire to become a journalist.
وقتی جوونتر بودم می خواستم یه خبرنگار بشم. عادت داشتم اخبار رو ببینم و به این فکر کنم که گزارش دادن از مکان هایی در گرداگرد جهان چقدر شگفت آوره. به گمونم خبرنگاری حرفه خیلی دشواریه. برای دووم آوردن واقعاً به داشتن یه شخصیت خاص نیاز دارید. فکر می کنم خبرنگاری یکی از مهمترین شغل ها در دنیا باشه. بدون اون، ما چیزی درباره هر آنچه در دنیا داره رخ می ده نخواهیم دونست. خبرنگاری می تونه یه شغل خطرناک هم باشه. صدالبته، خبرنگاری در مناطق جنگی خطرناکه، ولی حتی گزارش کردن در خیابون هم ریسک و خطر با خودش داره. مطمئنم خیلی از خبرنگاران تجارب زیادی دارند از مردم خشمگینی که سعی دارند مصاحبه کنند، یا حتی از خبرنگارای دیگه که عصبانی و خشمگین می شن. وقتی شوهای جوایز خبرنگاری رو می بینم، هنوزم احساس میل و رغبت شدید برای خبرنگار شدن بهم دست می ده.
@irlanguages
🍀اخبار انگلیسی با لهجه بریتیش
🟢 Journalism
When I was younger I wanted to be a journalist. I used to watch the news and think how amazing it would be to report from places around the world. I think journalism is a pretty tough profession. You really need a special character to survive. I think journalism is one of the most important professions in the world. Without it, we wouldn't know anything about what's going on in the world. It can also be a dangerous profession. Of course, reporting in war zones is dangerous, but even reporting in the street carries risk. I'm sure many journalists have many experiences of angry people they try to interview, or even of other journalists who get angry. When I watch journalism award shows, I still feel a desire to become a journalist.
وقتی جوونتر بودم می خواستم یه خبرنگار بشم. عادت داشتم اخبار رو ببینم و به این فکر کنم که گزارش دادن از مکان هایی در گرداگرد جهان چقدر شگفت آوره. به گمونم خبرنگاری حرفه خیلی دشواریه. برای دووم آوردن واقعاً به داشتن یه شخصیت خاص نیاز دارید. فکر می کنم خبرنگاری یکی از مهمترین شغل ها در دنیا باشه. بدون اون، ما چیزی درباره هر آنچه در دنیا داره رخ می ده نخواهیم دونست. خبرنگاری می تونه یه شغل خطرناک هم باشه. صدالبته، خبرنگاری در مناطق جنگی خطرناکه، ولی حتی گزارش کردن در خیابون هم ریسک و خطر با خودش داره. مطمئنم خیلی از خبرنگاران تجارب زیادی دارند از مردم خشمگینی که سعی دارند مصاحبه کنند، یا حتی از خبرنگارای دیگه که عصبانی و خشمگین می شن. وقتی شوهای جوایز خبرنگاری رو می بینم، هنوزم احساس میل و رغبت شدید برای خبرنگار شدن بهم دست می ده.
@irlanguages
💰به دنیای ارزهای مجازی خوش آمدید...
🆓 ثبت نام رایگان و فعالسازی سریع اکانت
✅ خرید و فروش و انتقال بیت کوین و آلتکوین ها با امنیت کامل
🌐💸انتقال سریع پول به حساب بانکی
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خریدوفروش کنید:👇👇👇👇
🌐 https://nobitex.ir/signup/?refcode=48219
🆓 ثبت نام رایگان و فعالسازی سریع اکانت
✅ خرید و فروش و انتقال بیت کوین و آلتکوین ها با امنیت کامل
🌐💸انتقال سریع پول به حساب بانکی
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خریدوفروش کنید:👇👇👇👇
🌐 https://nobitex.ir/signup/?refcode=48219
🆔 @irlanguages
🔵 Mr White has a small shop in the middle of our town, and he sells Pictures in it.
🔵 آقای وایت یک مغازه کوچک در وسط شهر ما دارد و در آن تابلو می فروشد.
🔴 They are not expensive ones, but some of them are quite pretty.
🔴 تابلوهای گرانی نیستند، اما بعضی هاشون نسبتا زیبا هستند.
🔵 Last Saturday a woman came into the shop and looked at a lot of pictures.
🔵 شنبه گذشته یک زن به داخل مغازه آمد و به تابلوهای زیادی نگاه کرد
🔴 Then she took Mr White to one of them and said, " How much do you want for this one?"
🔴 بعد آقای وایت را به کنار یکی از تابلوها برد و گفت، "برای این چند می خواهی؟"
🔵 It was a picture of horses in a field.
🔵 تصویری از اسب ها در یک مزرعه بود.
🔴 Mr White looked at it for a few seconds and Then went and brought his book.
🔴 آقای وایت چند ثانیه ای به آن نگاه کرد و بعد رفت و کتابش را آورد.
🔵 He opened it, looked at the first page and Then said, " I want twenty pounds for that one.
🔵 بازش کرد به صفحه اول نگاه کرد و بعد گفت،" من بیست پوند براش می خوام"
🔴 The woman shut her eyes for a few seconds and then said," I can give you two pounds for it"
🔴 زن چند لحظه ای چشماش رو بست و بعد گفت، "من می تونم 2 پوند برای اون بدم."
🔵 "Two pounds?" Mr White said angrily. "Two pounds? But the canvas cost more than two pounds."
🔵 آقای وایت با عصبانیت گفت، "دو پوند؟ دو پوند؟ اما هزینه بومش(پارچه نقاشیش) از دو پوند بیشتره
🔴" Oh, but it was clean then, "The woman said.
🔴 زن گفت،" اما (لااقل) تمیز که بود. "
https://t.me/irlanguages
🔵 Mr White has a small shop in the middle of our town, and he sells Pictures in it.
🔵 آقای وایت یک مغازه کوچک در وسط شهر ما دارد و در آن تابلو می فروشد.
🔴 They are not expensive ones, but some of them are quite pretty.
🔴 تابلوهای گرانی نیستند، اما بعضی هاشون نسبتا زیبا هستند.
🔵 Last Saturday a woman came into the shop and looked at a lot of pictures.
🔵 شنبه گذشته یک زن به داخل مغازه آمد و به تابلوهای زیادی نگاه کرد
🔴 Then she took Mr White to one of them and said, " How much do you want for this one?"
🔴 بعد آقای وایت را به کنار یکی از تابلوها برد و گفت، "برای این چند می خواهی؟"
🔵 It was a picture of horses in a field.
🔵 تصویری از اسب ها در یک مزرعه بود.
🔴 Mr White looked at it for a few seconds and Then went and brought his book.
🔴 آقای وایت چند ثانیه ای به آن نگاه کرد و بعد رفت و کتابش را آورد.
🔵 He opened it, looked at the first page and Then said, " I want twenty pounds for that one.
🔵 بازش کرد به صفحه اول نگاه کرد و بعد گفت،" من بیست پوند براش می خوام"
🔴 The woman shut her eyes for a few seconds and then said," I can give you two pounds for it"
🔴 زن چند لحظه ای چشماش رو بست و بعد گفت، "من می تونم 2 پوند برای اون بدم."
🔵 "Two pounds?" Mr White said angrily. "Two pounds? But the canvas cost more than two pounds."
🔵 آقای وایت با عصبانیت گفت، "دو پوند؟ دو پوند؟ اما هزینه بومش(پارچه نقاشیش) از دو پوند بیشتره
🔴" Oh, but it was clean then, "The woman said.
🔴 زن گفت،" اما (لااقل) تمیز که بود. "
https://t.me/irlanguages
Telegram
آموزش زبان ایرانیان
آموزش و مکالمه زبان های خارجی
#انگلیسی
#فرانسوی
#ایتالیایی
#انگلیسی
#فرانسوی
#ایتالیایی
پسوند -able به معنای قابل پذیر شدنی/ لایق/دارای قابلیت /متمایل به می باشد.
Admirable
قابل تحسین
Acceptable
قابل قبول
Advisable
قابل توصیه ، مقبول ، عاقلانه
Comparable
قابل قیاس ، قابل مقایسه
Dependable
قابل اعتماد
Desirable
مطلوب ، پسندیده
Enjoyable
لذت بخش ، دلپذیر
Honorable
شرافتمندانه
Identifiable
قابل شناسایی
Imaginable
قابل تصور
Irritable
تحریک پذیر ، حساس
Manageable
قابل کنترل، مدیریت پذیر
Noticeable
قابل توجه ، چشمگیر
❤️❤️
@irlanguages
Admirable
قابل تحسین
Acceptable
قابل قبول
Advisable
قابل توصیه ، مقبول ، عاقلانه
Comparable
قابل قیاس ، قابل مقایسه
Dependable
قابل اعتماد
Desirable
مطلوب ، پسندیده
Enjoyable
لذت بخش ، دلپذیر
Honorable
شرافتمندانه
Identifiable
قابل شناسایی
Imaginable
قابل تصور
Irritable
تحریک پذیر ، حساس
Manageable
قابل کنترل، مدیریت پذیر
Noticeable
قابل توجه ، چشمگیر
❤️❤️
@irlanguages