🔶 میراث شوم «توسعه»: وعدههای بهشتی که جهنم آفریدند!
✍🏻: عقیل دغاقله
🔸«ظهر به دشتهای وسیع و هموار، ولی بایر خوزستان رسیدیم. آب فراوان و هرز آن، مایه حسرت شد.»
🔸این جملهای از هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۰ است که برای مدیریت جنگ به استان سفر کرده بود. آنچه چشمان هاشمی رفسنجانی را گرفته بود «آب فراوان» بود که به تصور او «هرز» میرود و سرزمینی که او آن را «بایر» میبیند. او از «منطقهای کویری» آمده بود و خود و مردمانش را مستحقتر به این به آب میدید.
🔸این رویکرد البته نا آشنا نیست، همان عقلانیتی است که بنیان استعمار ماندگار settler colonialism را شکل میدهد و نمودهای مختلف آن را در سراسر جهان دیدهایم. گفتمانی که همیشه با خلق تصویری خالی از سکنه terra nullius از سرزمینی شروع میشود و به نابودی یک سرزمین و مردمانش منتهی میشود.
🔸رویکرد «توسعه محور» هاشمی رفسنجانی و کارگزارانی که تا اکنون بر مقدرات کشور حاکم هستند از دل همین نگاه استعماری در میآید. نگاهی که سرزمینهایی که دور از مرکز هستند را بایر میبیند، و ساکنان آن را بومیهای کم ارزش تصور میکند که بر آنچه دارند مستحق نیستند. در قیاس با متخصصان و کارشناسان توسعه، مردم بومی نه دانش استفاده از آب و زمین را دارند و نه اهلش هستند و نه مستحق آن. به قول اکبر ترکان در مورد مردم عرب، آنها برای بهبودی زندگیشان، زمینهایشان را به سرمایهدارانی از مرکز بسپارند و خود «باغداری و کارگری سرمایهدارها را بکنند.»
🔸این نگاه استعماری در صحبتهای هاشمی با شیوخ عرب در سال ۱۳۸۴ نیز نمایان است: «چون من اهل رفسنجان هستم، نمیتوانم {از انتقال آب و پروژههای سد سازی} دفاع کنم. اگر آب را برای جای دیگری میبردند، محکم دفاع میکردم. … الان عدهای مسأله آب را در خوزستان بهانه قرار دادند. لذا نگذارید چنین چیز غلطی مطرح شود. دیگر خشکسالی و سیل مخرب برای شما معنا ندارد. شما مطمئن باشید من خیر اعراب خوزستان را میخواهم، آنها را مردم خوبی میدانم و به آنها علاقه دارم. هر کمکی که درباره احقاق حق آنها و کمک ارتقاء سطح زندگی آنها از من ساخته باشد، مطمئن باشید انجام خواهم داد. شما واسطههای خوبی برای ما هستید.»
🔸هاشمی در این گفتگو خود نیز میداند که از پیش محکوم است. او آب را از طبیعتش و از این مردم به جای دیگری منتقل میکند. به جایی که او از آنجا آمده است. و به همین خاطر هم «نمیتواند محکم دفاع کند.» تمام کلام او در این دیدار این است که شما، ای «شیوخ» به عنوان «واسطه خوب» بروید و مردم عرب را قانع کنید که بردن این آب به خیر و صلاح خود آنها است. اما اگر شیوخ واسطه او با مردم بودند، او با طبیعت واسطهای نداشت. طبیعت قوانین خودش را دارد و انتقام سختش را دیر یا زود میگرفت.
🔸ظلم هاشمی البته فقط به مردم عرب نبود. مسحور با میزان آبی که از طبیعت سرقت میکند، رفسنجانی و تیم همراه او تصور میکردند که چه گنجی را به چنگ آوردهاند. هاشمی میگوید که از سال ۶۰ (که وفور آب را دیده است) بیش از ۱۵۰ سد کوچک و بزرگ را احداث کرده است. با تصور خام «وفور آب»، او و تکنوکراتهای همراهش تصور میکند تنها در چند سال میتواند نه تنها خود را از آن آب سیراب کند که به کشورهای دیگر نیز بفروشد: «ما اگر آب اضافی داشته باشیم، از آنجا میتوانیم به جنوب خلیج فارس و کشورهای دیگر صادر بکنیم که الان ما یک تفاهم نامهای را با قطریها در دست تهیه داریم. سر انجام جنوب دریای فارس چارهای ندارند جز اینکه از ایران آب بخرند.» و همین نگاه باعث شد، تا صنایع آبخوری چون فولاد و کشاورزیهای نابخردانهای در همان کویری که رفسنجانی از آن نام میبرد برپا شوند. تا امروز طبیعتی نابود شده برای ما به یادگار بگذارد.
🔸جالبتر آنکه همان کسانی که این جهنم را برای ما آفریدهاند، امروز باز نسخه میپیچند و توجه نمیکنند که درک این میراث شوم، با تئوریهای توسعه که شب و روز در حلقوم ما میکنند ممکن نیست. درک این میراث شوم تنها با توجه به مطالعاتی ممکن میشود که به خوبی نشان دادهاند چگونه توسعه بدون وجود یک جامعه قوی که بتواند «نه» بگوید (و نه جامعهای مهار و خوار شده شده توسط شیوخ و زور سرنیزه) به موتوری ویرانگر بدل میشود. موتوری که از دل وعدههای بهشتی آنها جز جهنمی ترسناک در نمیآید. درک این میراث شوم از دل مطالعاتی ممکن میشود که انسان را، آب را، زمین را، درخت را و طبیعت را مقدم بر هر عدد و رقمی بدانند.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اعتراضات_سراسری
#اعتصابات_سراسری
#همبستگی_برای_گذار
#شورای_مدیریت_گذار
@irantc_official
✍🏻: عقیل دغاقله
🔸«ظهر به دشتهای وسیع و هموار، ولی بایر خوزستان رسیدیم. آب فراوان و هرز آن، مایه حسرت شد.»
🔸این جملهای از هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۰ است که برای مدیریت جنگ به استان سفر کرده بود. آنچه چشمان هاشمی رفسنجانی را گرفته بود «آب فراوان» بود که به تصور او «هرز» میرود و سرزمینی که او آن را «بایر» میبیند. او از «منطقهای کویری» آمده بود و خود و مردمانش را مستحقتر به این به آب میدید.
🔸این رویکرد البته نا آشنا نیست، همان عقلانیتی است که بنیان استعمار ماندگار settler colonialism را شکل میدهد و نمودهای مختلف آن را در سراسر جهان دیدهایم. گفتمانی که همیشه با خلق تصویری خالی از سکنه terra nullius از سرزمینی شروع میشود و به نابودی یک سرزمین و مردمانش منتهی میشود.
🔸رویکرد «توسعه محور» هاشمی رفسنجانی و کارگزارانی که تا اکنون بر مقدرات کشور حاکم هستند از دل همین نگاه استعماری در میآید. نگاهی که سرزمینهایی که دور از مرکز هستند را بایر میبیند، و ساکنان آن را بومیهای کم ارزش تصور میکند که بر آنچه دارند مستحق نیستند. در قیاس با متخصصان و کارشناسان توسعه، مردم بومی نه دانش استفاده از آب و زمین را دارند و نه اهلش هستند و نه مستحق آن. به قول اکبر ترکان در مورد مردم عرب، آنها برای بهبودی زندگیشان، زمینهایشان را به سرمایهدارانی از مرکز بسپارند و خود «باغداری و کارگری سرمایهدارها را بکنند.»
🔸این نگاه استعماری در صحبتهای هاشمی با شیوخ عرب در سال ۱۳۸۴ نیز نمایان است: «چون من اهل رفسنجان هستم، نمیتوانم {از انتقال آب و پروژههای سد سازی} دفاع کنم. اگر آب را برای جای دیگری میبردند، محکم دفاع میکردم. … الان عدهای مسأله آب را در خوزستان بهانه قرار دادند. لذا نگذارید چنین چیز غلطی مطرح شود. دیگر خشکسالی و سیل مخرب برای شما معنا ندارد. شما مطمئن باشید من خیر اعراب خوزستان را میخواهم، آنها را مردم خوبی میدانم و به آنها علاقه دارم. هر کمکی که درباره احقاق حق آنها و کمک ارتقاء سطح زندگی آنها از من ساخته باشد، مطمئن باشید انجام خواهم داد. شما واسطههای خوبی برای ما هستید.»
🔸هاشمی در این گفتگو خود نیز میداند که از پیش محکوم است. او آب را از طبیعتش و از این مردم به جای دیگری منتقل میکند. به جایی که او از آنجا آمده است. و به همین خاطر هم «نمیتواند محکم دفاع کند.» تمام کلام او در این دیدار این است که شما، ای «شیوخ» به عنوان «واسطه خوب» بروید و مردم عرب را قانع کنید که بردن این آب به خیر و صلاح خود آنها است. اما اگر شیوخ واسطه او با مردم بودند، او با طبیعت واسطهای نداشت. طبیعت قوانین خودش را دارد و انتقام سختش را دیر یا زود میگرفت.
🔸ظلم هاشمی البته فقط به مردم عرب نبود. مسحور با میزان آبی که از طبیعت سرقت میکند، رفسنجانی و تیم همراه او تصور میکردند که چه گنجی را به چنگ آوردهاند. هاشمی میگوید که از سال ۶۰ (که وفور آب را دیده است) بیش از ۱۵۰ سد کوچک و بزرگ را احداث کرده است. با تصور خام «وفور آب»، او و تکنوکراتهای همراهش تصور میکند تنها در چند سال میتواند نه تنها خود را از آن آب سیراب کند که به کشورهای دیگر نیز بفروشد: «ما اگر آب اضافی داشته باشیم، از آنجا میتوانیم به جنوب خلیج فارس و کشورهای دیگر صادر بکنیم که الان ما یک تفاهم نامهای را با قطریها در دست تهیه داریم. سر انجام جنوب دریای فارس چارهای ندارند جز اینکه از ایران آب بخرند.» و همین نگاه باعث شد، تا صنایع آبخوری چون فولاد و کشاورزیهای نابخردانهای در همان کویری که رفسنجانی از آن نام میبرد برپا شوند. تا امروز طبیعتی نابود شده برای ما به یادگار بگذارد.
🔸جالبتر آنکه همان کسانی که این جهنم را برای ما آفریدهاند، امروز باز نسخه میپیچند و توجه نمیکنند که درک این میراث شوم، با تئوریهای توسعه که شب و روز در حلقوم ما میکنند ممکن نیست. درک این میراث شوم تنها با توجه به مطالعاتی ممکن میشود که به خوبی نشان دادهاند چگونه توسعه بدون وجود یک جامعه قوی که بتواند «نه» بگوید (و نه جامعهای مهار و خوار شده شده توسط شیوخ و زور سرنیزه) به موتوری ویرانگر بدل میشود. موتوری که از دل وعدههای بهشتی آنها جز جهنمی ترسناک در نمیآید. درک این میراث شوم از دل مطالعاتی ممکن میشود که انسان را، آب را، زمین را، درخت را و طبیعت را مقدم بر هر عدد و رقمی بدانند.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اعتراضات_سراسری
#اعتصابات_سراسری
#همبستگی_برای_گذار
#شورای_مدیریت_گذار
@irantc_official
Telegram
irantc media
🔶 جامعه ایران در انتظار برآمدن یک رهبری ملی است. برآورده شدن این انتظار عمومی، چقدر عملی است؟
موضوع کلاب هاوس این هفته:
در کلاب هاوس ایران جوان
سخنرانان : حمید آصفی، یزدان شهدائی، حسن شریعتمداری
جمعه ۱۶ جولای ساعت ۱۸:۳۰ بهوقت اروپای مرکزی و ساعت ۲۱ به وقت ایران
مجری: جمشید برزگر
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اعتراضات_سراسری
#اعتصابات_سراسری
#همبستگی_برای_گذار
#شورای_مدیریت_گذار
@irantc_official
موضوع کلاب هاوس این هفته:
در کلاب هاوس ایران جوان
سخنرانان : حمید آصفی، یزدان شهدائی، حسن شریعتمداری
جمعه ۱۶ جولای ساعت ۱۸:۳۰ بهوقت اروپای مرکزی و ساعت ۲۱ به وقت ایران
مجری: جمشید برزگر
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اعتراضات_سراسری
#اعتصابات_سراسری
#همبستگی_برای_گذار
#شورای_مدیریت_گذار
@irantc_official