برای هر متر منزل تخریب شده تا سقف ۸ میلیون تومان پرداخت میشود
ج.ا. برای تعمیر هر خانه تخریب شده در لبنان، ۱۴هزار دلار به حزبالله لبنان پرداخت.
یعنی یک میلیارد و سیصد میلیون تومان.
حالا زاکانی میگوید پیشنهاد شده، برای هر متر منزل تخریب شده مردم ایران تا سقف ۸ میلیون تومان پرداخت میشود.
جنگ تمام شده و دیگر ملت ایران، به پشیزی نمیارزند.
برگردیم روی تنظیمات امت اسلام
ج.ا. برای تعمیر هر خانه تخریب شده در لبنان، ۱۴هزار دلار به حزبالله لبنان پرداخت.
یعنی یک میلیارد و سیصد میلیون تومان.
حالا زاکانی میگوید پیشنهاد شده، برای هر متر منزل تخریب شده مردم ایران تا سقف ۸ میلیون تومان پرداخت میشود.
جنگ تمام شده و دیگر ملت ایران، به پشیزی نمیارزند.
برگردیم روی تنظیمات امت اسلام
تهران را از دست زاکانی نجات دهید!
یاشار سلطانی
زاکانی شهردار تهران به بهانه حمله اسراییل و شرایط ویژه کشور؛ بطور خودسرانه و غیر قانونی دستورالعملها و ضوابط ساختمانی، مقررات شهری و مقررات باغات و فضای سبز تهران را تغییر داده است.
اعضای مثلا شورای شهر تهران! در زمانهای که ایران با اسراییل و امریکا درگیر جنگ شده است، لااقل تهران را از دست زاکانی نجات دهید.
یاشار سلطانی
زاکانی شهردار تهران به بهانه حمله اسراییل و شرایط ویژه کشور؛ بطور خودسرانه و غیر قانونی دستورالعملها و ضوابط ساختمانی، مقررات شهری و مقررات باغات و فضای سبز تهران را تغییر داده است.
اعضای مثلا شورای شهر تهران! در زمانهای که ایران با اسراییل و امریکا درگیر جنگ شده است، لااقل تهران را از دست زاکانی نجات دهید.
احتمال از سرگیری مذاکرات میان جمهوری اسلامی و آمریکا
شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل امروز پنجشنبه ۱۲ تیر گزارش داد که دولت اسرائیل این هفته باخبر شده که دولت دونالد ترامپ مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران را در روزهای آینده از سر خواهد گرفت.
این گزارش مدعی است که مذاکرات در اسلو، پایتخت نروژ، برگزار خواهد شد.
بهگفتهٔ شبکه ۱۲، این موضوع ظاهراً در جریان مذاکراتی که ران درمر، وزیر راهبردی اسرائیل، در حضور این هفتهٔ او در کاخ سفید با مقامات ارشد دولت ترامپ داشت، به آگاهی اسرائیل رسید.
این شبکه میگوید آقای درمر «خطوط قرمز» موردنظر اسرائیل را برای مقامات آمریکایی بیان کرده تا «دستاوردهای مشترک اسرائیل و آمریکا حفظ شود».
بر اساس این گزارش، استیو ویتکاف، نمایندهٔ ویژهٔ آمریکا در امور خاورمیانه، و عباس عراقچی، وزیر خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران، در روزهای اخیر با هدف برگزاری ششمین دور مذاکرات در اوایل هفتهٔ آینده، گفتوگو کردهاند.
کاخ سفید گزارش «اختصاصی» شبکه ۱۲ را هنوز تأیید نکرده است.
شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل امروز پنجشنبه ۱۲ تیر گزارش داد که دولت اسرائیل این هفته باخبر شده که دولت دونالد ترامپ مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران را در روزهای آینده از سر خواهد گرفت.
این گزارش مدعی است که مذاکرات در اسلو، پایتخت نروژ، برگزار خواهد شد.
بهگفتهٔ شبکه ۱۲، این موضوع ظاهراً در جریان مذاکراتی که ران درمر، وزیر راهبردی اسرائیل، در حضور این هفتهٔ او در کاخ سفید با مقامات ارشد دولت ترامپ داشت، به آگاهی اسرائیل رسید.
این شبکه میگوید آقای درمر «خطوط قرمز» موردنظر اسرائیل را برای مقامات آمریکایی بیان کرده تا «دستاوردهای مشترک اسرائیل و آمریکا حفظ شود».
بر اساس این گزارش، استیو ویتکاف، نمایندهٔ ویژهٔ آمریکا در امور خاورمیانه، و عباس عراقچی، وزیر خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران، در روزهای اخیر با هدف برگزاری ششمین دور مذاکرات در اوایل هفتهٔ آینده، گفتوگو کردهاند.
کاخ سفید گزارش «اختصاصی» شبکه ۱۲ را هنوز تأیید نکرده است.
۱۵ تا ۲۵ سال حبس برای ارسال کنندگان فیلم و تصویر به شبکههای معاند
بر اساس مصوبه اخیر، ارسال تصاویر و فیلم به رسانههای بیگانه که موجب تضعیف روحیه عمومی یا خدشه به امنیت ملی شود، در شرایط جنگ یا وضعیت خاص امنیتی، مشمول ۱۵ تا ۲۵ سال حبس تعزیری و انفصال دائم از خدمات دولتی خواهد بود.
رسیدگی به این جرائم خارج از نوبت و در دادگاه انقلاب انجام میشود و کارمندان دولتی در صورت ارتکاب این جرم، بهطور دائم از اشتغال در دستگاههای دولتی محروم خواهند شد.
بر اساس مصوبه اخیر، ارسال تصاویر و فیلم به رسانههای بیگانه که موجب تضعیف روحیه عمومی یا خدشه به امنیت ملی شود، در شرایط جنگ یا وضعیت خاص امنیتی، مشمول ۱۵ تا ۲۵ سال حبس تعزیری و انفصال دائم از خدمات دولتی خواهد بود.
رسیدگی به این جرائم خارج از نوبت و در دادگاه انقلاب انجام میشود و کارمندان دولتی در صورت ارتکاب این جرم، بهطور دائم از اشتغال در دستگاههای دولتی محروم خواهند شد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خشم مردم همدان در پی کشتهشدن دو جوان آفرودسوار توسط بسیجیان
در پی کشتن شدن جوانان آفرود سوار توسط یک بسیجی ٫مردم همدان علیه این کشتار به خیابان آمدند.
پنجشنبه ۱۲تیر در جریان مراسم تشییع دو جوان کشتهشده به دست نیروهای امنیتی در همدان، شرکتکنندهگان با سردادن شعارهایی چون «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاس» و «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت» خشم خود را نسبت به این حادثه ابراز کردند.
سازمان قضایی نیروهای مسلح همدان روز چهارشنبه ۱۱ تیرماه تایید کرد که دو شهروند همدانی در جریان تیراندازی نیروهای امنیتی جان خود را از دست دادهاند. این افراد که برای طبیعتگردی و آفرود به منطقه تاریکدره حوالی گنجنامه رفته بودند، هدف گلوله قرار گرفتند.
در پی کشتن شدن جوانان آفرود سوار توسط یک بسیجی ٫مردم همدان علیه این کشتار به خیابان آمدند.
پنجشنبه ۱۲تیر در جریان مراسم تشییع دو جوان کشتهشده به دست نیروهای امنیتی در همدان، شرکتکنندهگان با سردادن شعارهایی چون «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاس» و «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت» خشم خود را نسبت به این حادثه ابراز کردند.
سازمان قضایی نیروهای مسلح همدان روز چهارشنبه ۱۱ تیرماه تایید کرد که دو شهروند همدانی در جریان تیراندازی نیروهای امنیتی جان خود را از دست دادهاند. این افراد که برای طبیعتگردی و آفرود به منطقه تاریکدره حوالی گنجنامه رفته بودند، هدف گلوله قرار گرفتند.
ایران ژاپن اسلامی نشد و؛شد
سیروس فیروزیان
ملت بزرگ ایران، سیاستمداران، کنشگران سیاسی- اجتماعی، اپوزوسیون رژیم، اینبار خطر جنگی بزرگ تر و ویرانگر تر از جنگ دوازده روزه، در چند قدمی ماست؛ نزدیک تر از غافلگیری!
هدف این نوشتار، هشدار برای فاجعه بزرگی است که می تواند یک جنگ نابرابر دیگر برای کشور ببار آورد. در پایان مقاله، کوتاه و از زاویه عمل گرایی، نگاه خودم را درباره راه برون رفت از این مصیبت چهل و شش ساله بازگو خواهم کرد.
بیست سال پیش نوشتم که با رژیم ولایی-سپاهی، بخت ایران -اسلامی- از ژاپن اسلامی شدن، بمباران شدن است؛ و نه نوین و امروزین شدن. از همان آغاز، بسان آفتاب روشن بود که ملایان واپسگرا نمی توانند و نمی خواهند از ایران، ژاپن بسازند.
امروز، پس از ضربه ای که کشور عزیز ما از اسرائیل خورده است، بیش از پیش روشن شده است که امید به عقلانیت حاکمیت در حکم شفا خواستن از امامزاده ای است که کور می کند. شعار زدگی و پوپولیسم ايدئولوژيک، کشور را تا مرز فروپاشی و تجزیه کشانده است. من به نیروی سترگ ناسیونالیسم ایرانی بویژه در زمان جنگ باور دارم. اما، جنگ گاهی خُرد شدن و جدا شدن را به کشور بار می کند. اگر کمی تاریخ خوانده باشیم، واگرایی و تجزیه را خطر مقدر می بینیم.
در همه اینچهل و شش سال شوم دیدیم که هیچ دولت و هیچ ملت دلش به حال مظلومیت و حق پایمال شده کشور ما نسوخته است! بعضی ها مزورانه برای ماجراجویی ها و افراط گری رهبران نادان ایران کف زدند و در گوشه ای نشستند و به ریش آنها خندیدند؛ اما دریغ از ذره ای همیاری و همراهی. باری، ایران دوستی در منطقه ندارد. بیشتر دولت های کوچک منطقه آرزوی تجزیه ایران را دارند و بعضی از این دولت ها همراه و متحد با هم برای این هدف شوم همفکری کرده و برنامه می ریزند.
امروز ، بر همه روشن شده است که توان بازدارندگی ایران تنها یک خیال و پروپاگاندا بود و دیگر هیچ. همه دیدیم که بمباران افسار گسیخته دوازده روزه، چه جان های عزیز بی گناه را به کام مرگ سپرد و چه آسیب های بزرگ و زخم ماندگار به کشور زد. امروز اما، باید نگران بود که ویرانی بیشتر و فروپاشی دهشتناک بیخ گوش ماست؛ اگر کنار بنشینیم و دست دست کنیم!
همه خوب می دانیم که اگر پای آمریکا -بزرگترین قدرت جهان، به این کارزار نابرابر کشیده شود، آنگاه، جنگ شوخی بردار نیست. هر آینه، یورش آمریکا به سه سایت اتمی، فراتر از نابود سازی مرحله ای از بازی هسته ای رژیم، یک هشدار بزرگ به حاکمیت، دولت و نیز به ملت ایران بود. می توان گفت که تا اینجا پرزیدنت ترامپ برای کمک به اسرائیل وارد دعوا شد. اما، اگر آمریکا رسما” به رژیم اعلان جنگ بدهد، ایران با وضعیت بسیار خطرناک روبرو خواهد شد. آنروز، نه روسیه و نه چین و نه هیچ قدرت مسلمان منطقه برای ایران با آمریکا چالش نخواهند کرد. کمک نظامی و اطلاعاتی که هیچ، برای خالی نبودن عریضه کَل کَل هم نخواهند کرد. ایران تنها تر از امروز خواهد ماند. اگر پرزیدنت ترامپ از انزواگرایی به مداخله گری نظامی ناگزیر شود، ایران با باخت تاریخی و شکست تلخ تر از زهر روبرو خواهد شد. آنروز چه کسی حق چه کسی را خواهد ستاند؟!
اکنون، پروا و ترس، رمز سیاست و حکم عقل است!
اگر چاره ای پیدا نشود، اگر راه برون رفت از جنگ پیش رو نباشد، اگر رژیم مصلحت و عقلانیت بکار نگیرد و راه گفتگو و رایزنی به بن بست برسد، چه بسا، اسرائیل و آمریکا، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور را با قارچ هایی از بمب های کثیف- به اصطلاح- متعارف بپوشانند. اگر رژیم بخواهد روی توهم مزمن خود ریسک کند، شاید دو دولت درگیر جنگ با ایران تا آنجا پیش بروند که روی ایران بمب اتمی کوچک و تاکتیکی فرو بیاندازند. آنگاه، ویرانی بسیار خواهد بود. یک ایران ویران می ماند و زخم حقارتی که بر جان ملت ما دهه ها و شاید قرن ها بماند.
اگر چنان فاجعه ای رخ دهد، هیچ کشور، هیچ نهاد و سازمان حقوق بشری و بین المللی دخالت نکرده و این فاجعه را شماتت نخواهد کرد. ما این دورویی و سکوت و تذبذب را دست کم دوبار در این چهل و شش سال سیاه تجربه کردیم.
ما ملت، در این برهه تعیین کننده تاریخ کشور، باید احساسات و عصبانیت را کنار بگذاریم و از خودمان بپرسیم که آیا موشک رژیم می تواند یک تنه جور پراکسی های از نفس افتاده را بکشد؟ چه شمار موشک های نقطه زن می توانند از سپر سخت دفاع موشکی اسرائیل بگریزند و به هدف های استراتژیک بخورند؟ چه شمار از آن غارغارکها در انبار رژیم اندوخته است؟ آیا موشک و پهپاد ایرانی می تواند با پیشرفته ترین جنگ افزارهای آمریکا هماوردی کند؟ کدام برگ عاص در دست رژیم مانده که بخواهد مبارز بطلبد؟
به گمان من، رژیم در بطن و بدنه خود یکدست نیست؛ اراده و آهنگ ساخت بمب ندارد، توان ساخت را هم ندارد، و مهمتر اینکه فرصت و رخصت آن را ندارد که به توان تعیین کننده دست یابد. باری، اگر رژیم توان تعیین کننده می داشت، آن را بکار می گرفت.
سیروس فیروزیان
ملت بزرگ ایران، سیاستمداران، کنشگران سیاسی- اجتماعی، اپوزوسیون رژیم، اینبار خطر جنگی بزرگ تر و ویرانگر تر از جنگ دوازده روزه، در چند قدمی ماست؛ نزدیک تر از غافلگیری!
هدف این نوشتار، هشدار برای فاجعه بزرگی است که می تواند یک جنگ نابرابر دیگر برای کشور ببار آورد. در پایان مقاله، کوتاه و از زاویه عمل گرایی، نگاه خودم را درباره راه برون رفت از این مصیبت چهل و شش ساله بازگو خواهم کرد.
بیست سال پیش نوشتم که با رژیم ولایی-سپاهی، بخت ایران -اسلامی- از ژاپن اسلامی شدن، بمباران شدن است؛ و نه نوین و امروزین شدن. از همان آغاز، بسان آفتاب روشن بود که ملایان واپسگرا نمی توانند و نمی خواهند از ایران، ژاپن بسازند.
امروز، پس از ضربه ای که کشور عزیز ما از اسرائیل خورده است، بیش از پیش روشن شده است که امید به عقلانیت حاکمیت در حکم شفا خواستن از امامزاده ای است که کور می کند. شعار زدگی و پوپولیسم ايدئولوژيک، کشور را تا مرز فروپاشی و تجزیه کشانده است. من به نیروی سترگ ناسیونالیسم ایرانی بویژه در زمان جنگ باور دارم. اما، جنگ گاهی خُرد شدن و جدا شدن را به کشور بار می کند. اگر کمی تاریخ خوانده باشیم، واگرایی و تجزیه را خطر مقدر می بینیم.
در همه اینچهل و شش سال شوم دیدیم که هیچ دولت و هیچ ملت دلش به حال مظلومیت و حق پایمال شده کشور ما نسوخته است! بعضی ها مزورانه برای ماجراجویی ها و افراط گری رهبران نادان ایران کف زدند و در گوشه ای نشستند و به ریش آنها خندیدند؛ اما دریغ از ذره ای همیاری و همراهی. باری، ایران دوستی در منطقه ندارد. بیشتر دولت های کوچک منطقه آرزوی تجزیه ایران را دارند و بعضی از این دولت ها همراه و متحد با هم برای این هدف شوم همفکری کرده و برنامه می ریزند.
امروز ، بر همه روشن شده است که توان بازدارندگی ایران تنها یک خیال و پروپاگاندا بود و دیگر هیچ. همه دیدیم که بمباران افسار گسیخته دوازده روزه، چه جان های عزیز بی گناه را به کام مرگ سپرد و چه آسیب های بزرگ و زخم ماندگار به کشور زد. امروز اما، باید نگران بود که ویرانی بیشتر و فروپاشی دهشتناک بیخ گوش ماست؛ اگر کنار بنشینیم و دست دست کنیم!
همه خوب می دانیم که اگر پای آمریکا -بزرگترین قدرت جهان، به این کارزار نابرابر کشیده شود، آنگاه، جنگ شوخی بردار نیست. هر آینه، یورش آمریکا به سه سایت اتمی، فراتر از نابود سازی مرحله ای از بازی هسته ای رژیم، یک هشدار بزرگ به حاکمیت، دولت و نیز به ملت ایران بود. می توان گفت که تا اینجا پرزیدنت ترامپ برای کمک به اسرائیل وارد دعوا شد. اما، اگر آمریکا رسما” به رژیم اعلان جنگ بدهد، ایران با وضعیت بسیار خطرناک روبرو خواهد شد. آنروز، نه روسیه و نه چین و نه هیچ قدرت مسلمان منطقه برای ایران با آمریکا چالش نخواهند کرد. کمک نظامی و اطلاعاتی که هیچ، برای خالی نبودن عریضه کَل کَل هم نخواهند کرد. ایران تنها تر از امروز خواهد ماند. اگر پرزیدنت ترامپ از انزواگرایی به مداخله گری نظامی ناگزیر شود، ایران با باخت تاریخی و شکست تلخ تر از زهر روبرو خواهد شد. آنروز چه کسی حق چه کسی را خواهد ستاند؟!
اکنون، پروا و ترس، رمز سیاست و حکم عقل است!
اگر چاره ای پیدا نشود، اگر راه برون رفت از جنگ پیش رو نباشد، اگر رژیم مصلحت و عقلانیت بکار نگیرد و راه گفتگو و رایزنی به بن بست برسد، چه بسا، اسرائیل و آمریکا، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور را با قارچ هایی از بمب های کثیف- به اصطلاح- متعارف بپوشانند. اگر رژیم بخواهد روی توهم مزمن خود ریسک کند، شاید دو دولت درگیر جنگ با ایران تا آنجا پیش بروند که روی ایران بمب اتمی کوچک و تاکتیکی فرو بیاندازند. آنگاه، ویرانی بسیار خواهد بود. یک ایران ویران می ماند و زخم حقارتی که بر جان ملت ما دهه ها و شاید قرن ها بماند.
اگر چنان فاجعه ای رخ دهد، هیچ کشور، هیچ نهاد و سازمان حقوق بشری و بین المللی دخالت نکرده و این فاجعه را شماتت نخواهد کرد. ما این دورویی و سکوت و تذبذب را دست کم دوبار در این چهل و شش سال سیاه تجربه کردیم.
ما ملت، در این برهه تعیین کننده تاریخ کشور، باید احساسات و عصبانیت را کنار بگذاریم و از خودمان بپرسیم که آیا موشک رژیم می تواند یک تنه جور پراکسی های از نفس افتاده را بکشد؟ چه شمار موشک های نقطه زن می توانند از سپر سخت دفاع موشکی اسرائیل بگریزند و به هدف های استراتژیک بخورند؟ چه شمار از آن غارغارکها در انبار رژیم اندوخته است؟ آیا موشک و پهپاد ایرانی می تواند با پیشرفته ترین جنگ افزارهای آمریکا هماوردی کند؟ کدام برگ عاص در دست رژیم مانده که بخواهد مبارز بطلبد؟
به گمان من، رژیم در بطن و بدنه خود یکدست نیست؛ اراده و آهنگ ساخت بمب ندارد، توان ساخت را هم ندارد، و مهمتر اینکه فرصت و رخصت آن را ندارد که به توان تعیین کننده دست یابد. باری، اگر رژیم توان تعیین کننده می داشت، آن را بکار می گرفت.
رژیم توان هماوردی با آمریکا، که سهل است، با اسرائیل را ندارد. رژیم باید دست از بازی با آتش بکشد. تا همینجا آتش بازی زیاده بوده؛ تا دیر نشده باید با آمریکا بنشیند و گفتگو کند تا بیشتر از این، کشور بزرگ ما پیش دولت های کوچک تحقیر نشود. اگر چه دردآور است، نظر به وضعیت بغرنج کنونی، باید بر حداقل ها پافشرد تا امنیت و تمامیت کشور حفظ شود. دست کم، در این موقعیت حساس، مصلحت گرایی را از ژاپن یاد بگیریم؛ آنجا که امپراطوری قدر قدرت ژاپن برای حفظ کیان کشورش تسلیم شد. تسلیم شد تا کشورش بتواند دوباره از دل خرابه ها سربرآورد و سرآمد شود. ایران نیز ققنوس وار می تواند در فضای امن آینده از این تحقیر درآمده و سر بر آورد و به آن شکوه که شایسته کشور کهن ماست برسد. اصرار بر جنگ و دعوا ما را ضعیف تر، خفیف تر و زبانم لال شاید کوچک تر کند.
این یک هفته ده روز، می تواند یک هفته ده روز نباشد؛ شاید فردا و یا همین امروز و امشب باشد. وقت تنگ است! اشاره ها و لفاظی های پرزیدنت ترامپ را ساده نگیرید. پشت آن طعنه ها، حرف های پراکنده و تغییر مواضع، نیت و جدیت در عمل خوابیده است. نباید به آتش بیار منطقه بهانه داد تا از ضعف ما بهره گرفته، دودلی، بدگمانی و وسواس را در پرزیدنت ترامپ وسوسه کند تا به هدفش که تخریب و تجزیه کشور ماست دست یابد. ایران باید با آمریکای ترامپ- هر چند به اکراه، کنار بیاید. راه دیگری نیست!
افسوس، سال ها تلاش پیگیر مغزهای این کشور و هزاران میلیارد دلار از کیسه مردم ایران در چشم بهم زدنی دود شد و رفت هوا. چه جان های بلند پرواز خستگی ناپذیر، چه سرمایه های علمی و فنی که در راه دست یافتن به دانش هسته ای فدای ماجراجویی تروریستی رژیم شدند. دانش هسته ای ما حق مسلمی بود که رژیم آن را نه برای زندگی و سازندگی، که آن را برای ترساندن و راندن مردم اسرائیل از سرزمینشان می خواست. رژیم با هر زبان، آشکارا این خواست باطل را داد زد. این چیزی نبود که جهان بتواند با آن کنار بیاید. نتیجه آن شد که دیدیم، آمریکا از بزرگترین پناهگاه های اتمی ایران زمین سوخته ای برجا گذاشت که خدا می داند آلودگی بجا مانده از آن تا کجا و تا کِی به زندگی زنده ها آسیب خواهد رساند!
نگرانی اینجاست، آنچه امروز آتش بس نامیده می شود، تجدید قوا و نفس تازه کردن است. متأسفانه در دو سوی نزاع زمزمه های جنگ طلبان را می شنویم که می گویند ایران دارایی هسته ای خود را در جایی پنهان کرده است. در یکسو بیم و در سوی دیگر امید به ساخت بمب شنیده می شود؛ یک شایعه فاجعه بار.
امروز دیگر بمب ایرانی یک دروغ بزرگ است که پذیرفتن آن برای منطقه و فراتر از منطقه بسیار خطرناک است. نباید گذاشت این دروغ دوباره بهانه جنگ شود. اگر رژیم می توانست بمب بسازد، زودتر به این – به اصطلاح- بازدارندگی دست می یافت. آری، خواست و آهنگ یکپارچه در تصمیم سازان رژیم برای ساخت بمب نبود. انزوای ایران در منطقه و جهان و برخوردار نبودن از رابطه خوب با همسایگان، بی بهره بودن از همبستگی- و یا دست کم وابستگی- استراتژیک با قدرت های شرقی و صد البته غربی، بی اعتمادی به آرمان و رفتار رژیم در میان دوست و دشمن، همه گویای آن بود که بمب رژیم یک خیال باطل و کابوسی بود که خدا و خلق خدا خواهان تعبیر آن نبودند. پر روشن است که هزینه چنین ریسکی- اگر پیش می آمد، دهشتناک تر از آن بود که بتوان آن را توان بازدارنده دانست. دنیا نمی خواست یک کره شمالی اسلامی در بحرانی ترین نقطه دنیا سر برآورد.
آری، ما آزرده ایم، دلمان سوخت که دانش هسته ای کشور که به بهای جان های دانشمند و فرهیخته و با هزینه سوپر گزاف از جیب ملت بدست آمد، در راه درست بکارگرفته نشد. ایران می توانست و می بایست متمدنانه و بی دردسر از راه تعامل با دنیا صنعت هسته ای خود را گسترش داده، بهینه در خدمت زندگی مردم بکار گیرد. اما، رژیم این صنعت را برای مرگ می خواست؛ نه برای زندگی! باری، رژیم با گزافه گویی های پوچ، ماجراجویی های بی پشتوانه و صدور تروریسم دولتی، سرانجام دنیا و منطقه را یک دست کرده، وادار ساخت تا خیر و شر اتم ایرانی را یکجا دفن کنند.
در پایان، خیر ایران و جهان در این بوده است که طالبان خوش خط و خال ایران به دهشتناک ترین جنگ افزار روز دست نیابد. حال، این رژیم اژدهای زخمی است که می تواند و می خواهد ملت را و کشور را پیشمرگ خود سازد.
ساده بگویم، در عمل و در روی زمین، دو راه پیش روی ماست. نخست آنکه ما بعنوان کنشگران و اپوزوسیون رژیم بتوانیم جمعی مؤتمن از معتمدین ملت را- از درون کشور تا بیرون، گرد هم آورده، جبهه نجات ایران را به ملت و به بازیگران خارجی معرفی کنیم، آنگاه، راه برای گذار کم هزینه تر فراهم می شود. برای آنکه این ابتکار شدنی باشد، باید در کنار هر کس و یا کسان که کلمه مسموع بین مردم دارند، بر پایه باور به شهروندی برابر، گرد آمد.
این یک هفته ده روز، می تواند یک هفته ده روز نباشد؛ شاید فردا و یا همین امروز و امشب باشد. وقت تنگ است! اشاره ها و لفاظی های پرزیدنت ترامپ را ساده نگیرید. پشت آن طعنه ها، حرف های پراکنده و تغییر مواضع، نیت و جدیت در عمل خوابیده است. نباید به آتش بیار منطقه بهانه داد تا از ضعف ما بهره گرفته، دودلی، بدگمانی و وسواس را در پرزیدنت ترامپ وسوسه کند تا به هدفش که تخریب و تجزیه کشور ماست دست یابد. ایران باید با آمریکای ترامپ- هر چند به اکراه، کنار بیاید. راه دیگری نیست!
افسوس، سال ها تلاش پیگیر مغزهای این کشور و هزاران میلیارد دلار از کیسه مردم ایران در چشم بهم زدنی دود شد و رفت هوا. چه جان های بلند پرواز خستگی ناپذیر، چه سرمایه های علمی و فنی که در راه دست یافتن به دانش هسته ای فدای ماجراجویی تروریستی رژیم شدند. دانش هسته ای ما حق مسلمی بود که رژیم آن را نه برای زندگی و سازندگی، که آن را برای ترساندن و راندن مردم اسرائیل از سرزمینشان می خواست. رژیم با هر زبان، آشکارا این خواست باطل را داد زد. این چیزی نبود که جهان بتواند با آن کنار بیاید. نتیجه آن شد که دیدیم، آمریکا از بزرگترین پناهگاه های اتمی ایران زمین سوخته ای برجا گذاشت که خدا می داند آلودگی بجا مانده از آن تا کجا و تا کِی به زندگی زنده ها آسیب خواهد رساند!
نگرانی اینجاست، آنچه امروز آتش بس نامیده می شود، تجدید قوا و نفس تازه کردن است. متأسفانه در دو سوی نزاع زمزمه های جنگ طلبان را می شنویم که می گویند ایران دارایی هسته ای خود را در جایی پنهان کرده است. در یکسو بیم و در سوی دیگر امید به ساخت بمب شنیده می شود؛ یک شایعه فاجعه بار.
امروز دیگر بمب ایرانی یک دروغ بزرگ است که پذیرفتن آن برای منطقه و فراتر از منطقه بسیار خطرناک است. نباید گذاشت این دروغ دوباره بهانه جنگ شود. اگر رژیم می توانست بمب بسازد، زودتر به این – به اصطلاح- بازدارندگی دست می یافت. آری، خواست و آهنگ یکپارچه در تصمیم سازان رژیم برای ساخت بمب نبود. انزوای ایران در منطقه و جهان و برخوردار نبودن از رابطه خوب با همسایگان، بی بهره بودن از همبستگی- و یا دست کم وابستگی- استراتژیک با قدرت های شرقی و صد البته غربی، بی اعتمادی به آرمان و رفتار رژیم در میان دوست و دشمن، همه گویای آن بود که بمب رژیم یک خیال باطل و کابوسی بود که خدا و خلق خدا خواهان تعبیر آن نبودند. پر روشن است که هزینه چنین ریسکی- اگر پیش می آمد، دهشتناک تر از آن بود که بتوان آن را توان بازدارنده دانست. دنیا نمی خواست یک کره شمالی اسلامی در بحرانی ترین نقطه دنیا سر برآورد.
آری، ما آزرده ایم، دلمان سوخت که دانش هسته ای کشور که به بهای جان های دانشمند و فرهیخته و با هزینه سوپر گزاف از جیب ملت بدست آمد، در راه درست بکارگرفته نشد. ایران می توانست و می بایست متمدنانه و بی دردسر از راه تعامل با دنیا صنعت هسته ای خود را گسترش داده، بهینه در خدمت زندگی مردم بکار گیرد. اما، رژیم این صنعت را برای مرگ می خواست؛ نه برای زندگی! باری، رژیم با گزافه گویی های پوچ، ماجراجویی های بی پشتوانه و صدور تروریسم دولتی، سرانجام دنیا و منطقه را یک دست کرده، وادار ساخت تا خیر و شر اتم ایرانی را یکجا دفن کنند.
در پایان، خیر ایران و جهان در این بوده است که طالبان خوش خط و خال ایران به دهشتناک ترین جنگ افزار روز دست نیابد. حال، این رژیم اژدهای زخمی است که می تواند و می خواهد ملت را و کشور را پیشمرگ خود سازد.
ساده بگویم، در عمل و در روی زمین، دو راه پیش روی ماست. نخست آنکه ما بعنوان کنشگران و اپوزوسیون رژیم بتوانیم جمعی مؤتمن از معتمدین ملت را- از درون کشور تا بیرون، گرد هم آورده، جبهه نجات ایران را به ملت و به بازیگران خارجی معرفی کنیم، آنگاه، راه برای گذار کم هزینه تر فراهم می شود. برای آنکه این ابتکار شدنی باشد، باید در کنار هر کس و یا کسان که کلمه مسموع بین مردم دارند، بر پایه باور به شهروندی برابر، گرد آمد.
چاره دوم آنکه باید جمعی عملگرا و عاقل از بدنه ملت و بدنه قدرت سیاسی و نظامی، حاکمیت را متقاعد و اگر نشد مجبور کند که کنار بکشد تا کشور از این بحران رها شود و ثبات تأمین گردد. روشن است که این راه دوم اولویت و باب دل بسیاری چون من نیست. اما، اگر گذار از پلتفرم اپوزوسیون ممکن نباشد، یکپارچگی ملی و تمامیت کشور حکم می کند که ناچار به چاره دوم تمکین دهیم. اگر کشور ناگزیر به گزینه دوم شد، اپوزوسیون نباید صحنه را رها کند. ما همچنان می توانیم و باید صدای جامعه مدنی باشیم و تلاش کنیم تا به حلقات قدرت کانال بزنیم. اپوزوسیون باید از این وضعی که برای کشور پیش آمده درس بگیرد و از این پس فرصت سازی کند و نه فرصت سوزی.
#شورای_مدیریت_گذار
#شورای_مدیریت_گذار
اختلالات اینترنت ناشی از حملات خارجی است
در ادامه موج نارضایتیها از وضعیت نابسامان اینترنت در ایران، سید ستار هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بار دیگر دلیل جدیدی برای اختلالهای گسترده اینترنتی مطرح کرد. اینبار، او مدعی شده که منشا این اختلالها، «حملات سایبری از خارج کشور» است.
این ادعا در حالی مطرح میشود که همین مقام دولتی هفته گذشته، همزمان با آغاز آتشبس موقت میان ایران و اسراییل، از «بازگشت اینترنت به وضعیت عادی با دستور رییسجمهور» خبر داده بود. اما روز گذشته، سهشنبه ۱۰تیر۱۴۰۴ در سخنانی متضاد، علت اصلی اختلالها را تهدیدات امنیتی خارجی عنوان کرده است.
«ستار هاشمی» گفته است: «طبق گزارش نهادهای مسوول، منشا اختلالات، حملات سایبری از بیرون کشور بوده و مراجع امنیتی در حال پیگیری موضوع هستند.» او مدعی شده که این حملات، دلیل کندی و قطعیهای اخیر است که کاربران در سراسر کشور با آن مواجهاند.
در ادامه موج نارضایتیها از وضعیت نابسامان اینترنت در ایران، سید ستار هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بار دیگر دلیل جدیدی برای اختلالهای گسترده اینترنتی مطرح کرد. اینبار، او مدعی شده که منشا این اختلالها، «حملات سایبری از خارج کشور» است.
این ادعا در حالی مطرح میشود که همین مقام دولتی هفته گذشته، همزمان با آغاز آتشبس موقت میان ایران و اسراییل، از «بازگشت اینترنت به وضعیت عادی با دستور رییسجمهور» خبر داده بود. اما روز گذشته، سهشنبه ۱۰تیر۱۴۰۴ در سخنانی متضاد، علت اصلی اختلالها را تهدیدات امنیتی خارجی عنوان کرده است.
«ستار هاشمی» گفته است: «طبق گزارش نهادهای مسوول، منشا اختلالات، حملات سایبری از بیرون کشور بوده و مراجع امنیتی در حال پیگیری موضوع هستند.» او مدعی شده که این حملات، دلیل کندی و قطعیهای اخیر است که کاربران در سراسر کشور با آن مواجهاند.
ضرر ۱.۵ میلیون دلاری کسب و کارها برای هر ساعت قطعی اینترنت
انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی اعلام کرد: بیش از ۱.۵ میلیون دلار خسارت در هر ساعت قطعی اینترنت به کسبوکارها وارد می شود.
به گزارش پایگاه خبری بورسپرس انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی در نامه ای به وزیر ارتباطات اعلام کرد: درخواست می شود بحران فزاینده و خسارت بار ناشی از اختلالات مستمر و سیستماتیک در شبکه اینترنت هرچه سریعتر پایان یابد.
ادامه این روند، مرگ اکوسیستم استارتاپی را به یک واقعیت قریب الوقوع تبدیل خواهد کرد. هر ساعت قطعی اینترنت به شکل خوش بینانه ۱.۵ میلیون دلار به کسب و کارها زیان زده است.
بر اساس این گزارش، اختلال های اخیر ضربات سنگینی به کسب و کارهای اینترنتی است و همزمان با شروع جنگ اسرائیل و ایران اتفاق افتاد و با وجود آتش بس همچنان ادامه دارد. دستکاری هدفمند DNSها، مسدودسازی IPها، کاهش عمدی کیفیت خدمات و محدودسازی ارتباط با اینترنت جهانی به روش های متعدد می شود، ضربات جبران ناپذیری بر پیکره اقتصاد دیجیتال وارد کرد.
انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی اعلام کرد: بیش از ۱.۵ میلیون دلار خسارت در هر ساعت قطعی اینترنت به کسبوکارها وارد می شود.
به گزارش پایگاه خبری بورسپرس انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی در نامه ای به وزیر ارتباطات اعلام کرد: درخواست می شود بحران فزاینده و خسارت بار ناشی از اختلالات مستمر و سیستماتیک در شبکه اینترنت هرچه سریعتر پایان یابد.
ادامه این روند، مرگ اکوسیستم استارتاپی را به یک واقعیت قریب الوقوع تبدیل خواهد کرد. هر ساعت قطعی اینترنت به شکل خوش بینانه ۱.۵ میلیون دلار به کسب و کارها زیان زده است.
بر اساس این گزارش، اختلال های اخیر ضربات سنگینی به کسب و کارهای اینترنتی است و همزمان با شروع جنگ اسرائیل و ایران اتفاق افتاد و با وجود آتش بس همچنان ادامه دارد. دستکاری هدفمند DNSها، مسدودسازی IPها، کاهش عمدی کیفیت خدمات و محدودسازی ارتباط با اینترنت جهانی به روش های متعدد می شود، ضربات جبران ناپذیری بر پیکره اقتصاد دیجیتال وارد کرد.
رزگار بیگزاده بابامیری به اعد.م محکومشد
دختر رزگار بیگزاده بابامیری، زندانی سیاسی، از صدور حکم اعد.م برای پدرش از سوی دستگاه قضائی جمهوری اسلامی خبر داده است.
آقای بیگزاده بابامیری فروردینماه ۱۴۰۲ در جریان اعتراضات زن، زندگی، آزادی در شهر بوکان بازداشت شد.
دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه به این زندانی سیاسی اتهاماتی نظیر «محاربه، بغی، اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی و استقلال کشور» وارد کرده است.
این زندانی سیاسی اردیبهشتماه امسال در نامهای که از زندان ارومیه نوشته بود به شرح «شکنجههای وحشتناک» که از سوی ماموران حکومتی بر او وارد آمده بود پرداخت.
دختر رزگار بیگزاده بابامیری، زندانی سیاسی، از صدور حکم اعد.م برای پدرش از سوی دستگاه قضائی جمهوری اسلامی خبر داده است.
آقای بیگزاده بابامیری فروردینماه ۱۴۰۲ در جریان اعتراضات زن، زندگی، آزادی در شهر بوکان بازداشت شد.
دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه به این زندانی سیاسی اتهاماتی نظیر «محاربه، بغی، اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی و استقلال کشور» وارد کرده است.
این زندانی سیاسی اردیبهشتماه امسال در نامهای که از زندان ارومیه نوشته بود به شرح «شکنجههای وحشتناک» که از سوی ماموران حکومتی بر او وارد آمده بود پرداخت.
تشدید ایست بازرسیها در شهرهای مختلف پس از آتشبس
در نخستین هفته از آتشبس جنگ اسراییل و ایران، موج جدیدی از ایست و بازرسیهای گسترده در شهرها شکل گرفته است.
بر اساس مشاهدات میدانی و گزارشهای محلی، هماکنون تقریبا تمامی ورودیهای شهرهای استان کردستان و آذربایجان غربی با ایست و بازرسیهای گسترده مواجه هستند. این ایستها که
نخستینبار در جریان اعتراضات مردمی موسوم به «جنبش ژینا» در سال ۱۴۰۱ بهصورت سازمانیافته در ورودی شهرها ایجاد شده بودند نهتنها برچیده نشدهاند، بلکه پس از افزایش تنشهای نظامی میان ایران و اسراییل، بهطور چشمگیری گسترش یافتهاند.
شمار نیروهای حاضر در این ایستها نیز افزایش قابل توجهی داشته است. در حالی که پیشتر در هر ایست بازرسی سه یا چهار سرباز دیده میشد، اکنون این تعداد دو یا حتی سه برابر شده و علاوه بر آن، نیروهای امنیتی با پوشش لباسشخصی نیز به آنها پیوستهاند.
در نخستین هفته از آتشبس جنگ اسراییل و ایران، موج جدیدی از ایست و بازرسیهای گسترده در شهرها شکل گرفته است.
بر اساس مشاهدات میدانی و گزارشهای محلی، هماکنون تقریبا تمامی ورودیهای شهرهای استان کردستان و آذربایجان غربی با ایست و بازرسیهای گسترده مواجه هستند. این ایستها که
نخستینبار در جریان اعتراضات مردمی موسوم به «جنبش ژینا» در سال ۱۴۰۱ بهصورت سازمانیافته در ورودی شهرها ایجاد شده بودند نهتنها برچیده نشدهاند، بلکه پس از افزایش تنشهای نظامی میان ایران و اسراییل، بهطور چشمگیری گسترش یافتهاند.
شمار نیروهای حاضر در این ایستها نیز افزایش قابل توجهی داشته است. در حالی که پیشتر در هر ایست بازرسی سه یا چهار سرباز دیده میشد، اکنون این تعداد دو یا حتی سه برابر شده و علاوه بر آن، نیروهای امنیتی با پوشش لباسشخصی نیز به آنها پیوستهاند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاریخ تکرار میشود
عجب عبرت شدی مقام معظم
عجب عبرت شدی مقام معظم
تیم بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به وین بازگشت
روز گذشته آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پیامی در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت که «تیم بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پس از اقامت در تهران در طول درگیری نظامی اخیر، امروز به سلامت ایران را از طریق مرز ارمنستان ترک کردند تا به مقر آژانس در وین بازگردند.»
پیشتر والاستریتژورنال در خبری اختصاصی نوشت که پس از تعلیق همکاری تهران یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این نهاد در حال خارج کردن تیمهای بازرسی خود از ایران است.
به ادعای والاستریت، این اقدام در میان نگرانیهای امنیتی صورت گرفته است و بازرسان به مقر آژانس در وین بازخواهند گشت.
روز گذشته آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پیامی در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت که «تیم بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پس از اقامت در تهران در طول درگیری نظامی اخیر، امروز به سلامت ایران را از طریق مرز ارمنستان ترک کردند تا به مقر آژانس در وین بازگردند.»
پیشتر والاستریتژورنال در خبری اختصاصی نوشت که پس از تعلیق همکاری تهران یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این نهاد در حال خارج کردن تیمهای بازرسی خود از ایران است.
به ادعای والاستریت، این اقدام در میان نگرانیهای امنیتی صورت گرفته است و بازرسان به مقر آژانس در وین بازخواهند گشت.