پیشنهاد هومهر برای مطالعه روز:
وقتی بهجای تجربهکردن زندگی از آن عکس میگیریم، چه چیزی را از دست میدهیم؟
درحقیقت، میل شدید و ناگزیر به نشاندادن بیدرنگ و الکترونیکیِ خودْ پدیدهای است که منحصراً دوران دیجیتال ما ممکن کرده است. بله، داشتن قابلیتِ بهاشتراکگذاری تصاویرِ بیشتر با مخاطب گستردهتر مزیتهایی هم دارد، اما تمایل روزافزون به ثبت و ارسال این تصاویر جای تمرکز ساده و رابطۀ مستقیم انسانی را گرفته است.
بهجای اینکه حضور داشته باشیم، یعنی جایی که هستیم باشیم (و واقعاً مشاهدهاش کنیم)، مایلیم که از همۀ تجربههای زیسته بهمثابۀ فرصتی برای بازنمایی و بیان بصریِ خودمان بهره ببریم. بخشی از مشکل این نوع از مستندنگاریِ مصرانه مرز باریک بین بازنمایی یا بیان و بازاریابی یا کالاییکردن زندگی روزمره است.
در جستوجوی تأیید دیجیتالی، حتی تجربههای معمولی هم به خوراک عکس تبدیل میشوند.
http://tarjomaan.com/neveshtar/9244/
https://www.nytimes.com/2016/04/07/fashion/rat-pack-brat-pack-snapchat.html?_r=0
@humehrgallery
وقتی بهجای تجربهکردن زندگی از آن عکس میگیریم، چه چیزی را از دست میدهیم؟
درحقیقت، میل شدید و ناگزیر به نشاندادن بیدرنگ و الکترونیکیِ خودْ پدیدهای است که منحصراً دوران دیجیتال ما ممکن کرده است. بله، داشتن قابلیتِ بهاشتراکگذاری تصاویرِ بیشتر با مخاطب گستردهتر مزیتهایی هم دارد، اما تمایل روزافزون به ثبت و ارسال این تصاویر جای تمرکز ساده و رابطۀ مستقیم انسانی را گرفته است.
بهجای اینکه حضور داشته باشیم، یعنی جایی که هستیم باشیم (و واقعاً مشاهدهاش کنیم)، مایلیم که از همۀ تجربههای زیسته بهمثابۀ فرصتی برای بازنمایی و بیان بصریِ خودمان بهره ببریم. بخشی از مشکل این نوع از مستندنگاریِ مصرانه مرز باریک بین بازنمایی یا بیان و بازاریابی یا کالاییکردن زندگی روزمره است.
در جستوجوی تأیید دیجیتالی، حتی تجربههای معمولی هم به خوراک عکس تبدیل میشوند.
http://tarjomaan.com/neveshtar/9244/
https://www.nytimes.com/2016/04/07/fashion/rat-pack-brat-pack-snapchat.html?_r=0
@humehrgallery
ترجمان | علوم انسانی و ترجمه
وقتی بهجای تجربهکردن زندگی از آن عکس میگیریم، چه چیزی را از دست میدهیم؟
دیگر دیدنِ جاذبههای طبیعی مشهور یا آثار تاریخی پرشکوه تقریباً ناممکن شده است، چون هر وقت که برسید، هزاران نفر پیش از شما آنجا هستند و دارند پی در پی از خودشان عکس میگیرند. هر قدمی که برمیدارید باید مواظب باشید که عکس بقیه را خراب نکنید یا ناخواسته عکستان…
پیشنهاد هومهر برای مطالعه روز:
📮 سرمقالۀ نهمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🎯 احساسات بخشی جداییناپذیر از حیات ما انسانها هستند، اما، در علوم انسانی، مسابقهای بیپایان برای نادیدهگرفتن آنها برپا بوده است. فیلسوفان پیدرپی مرز میان عقل و احساس را مستحکمتر کردهاند و عالمانِ علم سیاست و مورخان و اقتصاددانان احساسات را از دایرۀ تحلیلی خود بیرون کردهاند. بااینحال، نگاهی واقعگرایانه نشان میدهد، در دنیای انسانی، هیچ تحلیلی بدون درنظرگرفتن احساسات نمیتواند کامل باشد. شاید باید برگردیم و تاریخ احساسات را بنویسیم و سیاست احساسات را صورتبندی کنیم.
tarjomaan.com/neveshtar/9238/
🔗 @humehrgallery
📮 سرمقالۀ نهمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🎯 احساسات بخشی جداییناپذیر از حیات ما انسانها هستند، اما، در علوم انسانی، مسابقهای بیپایان برای نادیدهگرفتن آنها برپا بوده است. فیلسوفان پیدرپی مرز میان عقل و احساس را مستحکمتر کردهاند و عالمانِ علم سیاست و مورخان و اقتصاددانان احساسات را از دایرۀ تحلیلی خود بیرون کردهاند. بااینحال، نگاهی واقعگرایانه نشان میدهد، در دنیای انسانی، هیچ تحلیلی بدون درنظرگرفتن احساسات نمیتواند کامل باشد. شاید باید برگردیم و تاریخ احساسات را بنویسیم و سیاست احساسات را صورتبندی کنیم.
tarjomaan.com/neveshtar/9238/
🔗 @humehrgallery
ترجمان | علوم انسانی و ترجمه
آیا ممکن است آیندۀ نامعلوم ترس نداشته باشد؟
احساسات بخشی جداییناپذیر از حیات ما انسانها هستند، اما، در علوم انسانی، مسابقهای بیپایان برای نادیدهگرفتن آنها برپا بوده است. فیلسوفان پیدرپی مرز میان عقل و احساس را مستحکمتر کردهاند و عالمانِ علم سیاست و مورخان و اقتصاددانان احساسات را از دایرۀ…
Forwarded from Hamed G H
فروکاستن موضوعِ ماهیتِ وضعیت آگاهی به وضعیت مغز (مادی)، جز مهمترین مسائل اصولی و مبنایی فلسفه است.
رابطه ی میان ذهن، هوش و مغز از چه نوعی است؟
آیا ذهن همان مغز و آگاهی همان ذهن و آگاهی همان مغز و مغز همان بدن و آگاهی همان بدن و .... است؟ آیا این، همان است؟
اگر ذهن و آگاهی حالت ها (وضعیت ها)ی مغزی در نظر گرفته شود در مقابل پرسش های طرح شده چه دلایل معقول و صحیحی ارائه می دهد. نمونه ی ادعاهایی از این دست ذهن-بدن، آگاهی-مغز، ذهن-مغز و .... می باشد. اگر هوشیاری (خودآگاهی) صرفا یک حالت مغزی باشد در چارچوب کدامیک از حوزه های معرفتی باید این پیشنهاد مورد بررسی و درک قرار بگیرد؟
روابط علمی میان آگاهی، مغز، ذهن و بدن شکل دهنده نتایجی هستند که نورولوژیست ها و محققین علوم شناختی مسئول بررسی آنها هستند.
آیا نتایج علمی صلاحیت، قوام و اعتبار کافی برای پاسخگویی به ماهیت موضوعات فوق الذکر را دارند؟
یک مثال فروکاسته شده ولی قابل تامل می تواند ما را یاری کند، آیا قوانین حاکم بر سخت افزار کامپیوتر همان قوانین حاکم بر نرم افزارها هستند؟
سوالی دیگر، وقتی یک واقعیت را توسط دوربین ثبت کرده و آن را به کامپیوتر انتقال می دهید آیا ماهیت و ارزش این تصویر صرفا یکسری پیکسل های رنگی ست که برپایه قوانین حاکم بر سخت افزار و نرم افزار بازکننده یِ تصویر نمودار شده، می باشد؟ اگر کسی به شما بگوید که چرا برای عزیزتان ابراز احساسات می کنید و ارزش و ماهیت احساسات شما چیزی جز یکسری فعل و انفعالات شیمیایی و جریان الکتریکی درون مغز نیست، چه فکری می کنید؟
یا اینکه گفته شود ارزش شعر، رمان و یا نقاشی و ... صرفا یکسری اشکال روی صفحه ایی مادی هستند چه اتفاقی در درونتان حس می کنید و مجدد همان فرد بگوید که این حس هم چیزی جز فعل و انفعالات شیمیایی مغز نیست و ارزشی ندارد آنگاه چه؟
از این دست فروکاست ها در وضعیت مدیریتی و فکری جهان سوم بسیاراست هرچند مدعای اعتقادی این گونه افراد چیز دیگری و یا رفتارهای به ظاهر پسندیده دارند، اما مسئله منفعت، سودنگری و حفظ موقعیت و ... باعث فروکاست و بی ارزش کردن حقوق انسانی، کار و نتایجی شده است که کلاف سردرگمی را ایجاد کرده که نتایج آن نیز گریبان طرفداران این نظریه را گرفته است. به قول سعدی
گمانش خطا بود و تدبیر سست
که در عدل بود آنچه در ظلم جست
یکی بر سر شاخ، بن میبرید
خداوند بستان نگه کرد و دید
بگفتا گر این مرد بد میکند
نه با من که با نفس خود میکند
مبنای حل این تحویل تقلیلگرایانه ی ارزش ها به کارکردهای مغزی، موضوع اینهمانی و همانی است و بتوان در زمانی آتی مسئله های دیگر را موضوع بررسی اگزیولوژی، اپیستمولوژی و آنتولوژی قرارداد.
حامد گنجعلیخان حاکمی
رابطه ی میان ذهن، هوش و مغز از چه نوعی است؟
آیا ذهن همان مغز و آگاهی همان ذهن و آگاهی همان مغز و مغز همان بدن و آگاهی همان بدن و .... است؟ آیا این، همان است؟
اگر ذهن و آگاهی حالت ها (وضعیت ها)ی مغزی در نظر گرفته شود در مقابل پرسش های طرح شده چه دلایل معقول و صحیحی ارائه می دهد. نمونه ی ادعاهایی از این دست ذهن-بدن، آگاهی-مغز، ذهن-مغز و .... می باشد. اگر هوشیاری (خودآگاهی) صرفا یک حالت مغزی باشد در چارچوب کدامیک از حوزه های معرفتی باید این پیشنهاد مورد بررسی و درک قرار بگیرد؟
روابط علمی میان آگاهی، مغز، ذهن و بدن شکل دهنده نتایجی هستند که نورولوژیست ها و محققین علوم شناختی مسئول بررسی آنها هستند.
آیا نتایج علمی صلاحیت، قوام و اعتبار کافی برای پاسخگویی به ماهیت موضوعات فوق الذکر را دارند؟
یک مثال فروکاسته شده ولی قابل تامل می تواند ما را یاری کند، آیا قوانین حاکم بر سخت افزار کامپیوتر همان قوانین حاکم بر نرم افزارها هستند؟
سوالی دیگر، وقتی یک واقعیت را توسط دوربین ثبت کرده و آن را به کامپیوتر انتقال می دهید آیا ماهیت و ارزش این تصویر صرفا یکسری پیکسل های رنگی ست که برپایه قوانین حاکم بر سخت افزار و نرم افزار بازکننده یِ تصویر نمودار شده، می باشد؟ اگر کسی به شما بگوید که چرا برای عزیزتان ابراز احساسات می کنید و ارزش و ماهیت احساسات شما چیزی جز یکسری فعل و انفعالات شیمیایی و جریان الکتریکی درون مغز نیست، چه فکری می کنید؟
یا اینکه گفته شود ارزش شعر، رمان و یا نقاشی و ... صرفا یکسری اشکال روی صفحه ایی مادی هستند چه اتفاقی در درونتان حس می کنید و مجدد همان فرد بگوید که این حس هم چیزی جز فعل و انفعالات شیمیایی مغز نیست و ارزشی ندارد آنگاه چه؟
از این دست فروکاست ها در وضعیت مدیریتی و فکری جهان سوم بسیاراست هرچند مدعای اعتقادی این گونه افراد چیز دیگری و یا رفتارهای به ظاهر پسندیده دارند، اما مسئله منفعت، سودنگری و حفظ موقعیت و ... باعث فروکاست و بی ارزش کردن حقوق انسانی، کار و نتایجی شده است که کلاف سردرگمی را ایجاد کرده که نتایج آن نیز گریبان طرفداران این نظریه را گرفته است. به قول سعدی
گمانش خطا بود و تدبیر سست
که در عدل بود آنچه در ظلم جست
یکی بر سر شاخ، بن میبرید
خداوند بستان نگه کرد و دید
بگفتا گر این مرد بد میکند
نه با من که با نفس خود میکند
مبنای حل این تحویل تقلیلگرایانه ی ارزش ها به کارکردهای مغزی، موضوع اینهمانی و همانی است و بتوان در زمانی آتی مسئله های دیگر را موضوع بررسی اگزیولوژی، اپیستمولوژی و آنتولوژی قرارداد.
حامد گنجعلیخان حاکمی
موسسه فرهنگی هنری هومهر
"نشانه معناشناسي گفتماني: از گفتمان تا تراگفتمان؛ از متن تا ترامتن"
با حضور دکتر حمیدرضا شعیری
سردبیر مجلة جستارهای زبانی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس
عضو هیئت تحریریة مجلة بینالمللی سیگناتا (Signata) در دانشگاه لییژ بلژیک
عضو هیئت مدیره انجمن سمیوتیک فرانسه
نماینده ایران در انجمن جهانی سمیوتیک
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
https://t.me/humehrgallery
"نشانه معناشناسي گفتماني: از گفتمان تا تراگفتمان؛ از متن تا ترامتن"
با حضور دکتر حمیدرضا شعیری
سردبیر مجلة جستارهای زبانی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس
عضو هیئت تحریریة مجلة بینالمللی سیگناتا (Signata) در دانشگاه لییژ بلژیک
عضو هیئت مدیره انجمن سمیوتیک فرانسه
نماینده ایران در انجمن جهانی سمیوتیک
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
https://t.me/humehrgallery
189.pdf
13.8 MB
گزارش هفته نامه سرمه بیداری از نمایشگاه کارت پستال کاربافو و فعالیت هایی از مجموعه فرهنگی و هنری هومهر
با سپاس فراوان از مدیر مسئول محترم خانم کریمی و اقای دریاقلی بیگی گرامی
@humehrgallery
با سپاس فراوان از مدیر مسئول محترم خانم کریمی و اقای دریاقلی بیگی گرامی
@humehrgallery
نگارخانه هومهر، (دارای نمایشگاه دائمی)
موسسه فرهنگی هنری هومهر "نشانه معناشناسي گفتماني: از گفتمان تا تراگفتمان؛ از متن تا ترامتن" با حضور دکتر حمیدرضا شعیری سردبیر مجلة جستارهای زبانی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس عضو هیئت تحریریة مجلة بینالمللی سیگناتا (Signata) در دانشگاه لییژ…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نشانهشناسی (زادروز چارلز سندرز پرس)
آقای دکتر حمیدرضا شعیری،
استاد دانشگاه تربیت مدرس
نشانه-معناشناس
آقای دکتر حمیدرضا شعیری،
استاد دانشگاه تربیت مدرس
نشانه-معناشناس