مرکز آموزشی و اشتغالزایی حکیم
16 subscribers
746 photos
215 videos
28 files
134 links
کرج حصارک نرسیده به دانشگاه خوارزمی جنب فروشگاه امیران5
انگلیسی،کامپیوتر،تقویتی،مهارتهای زندگی،کارآفرینی،اشتغالزایی
34531106
34531108
Download Telegram
🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌺🌺🌺
🌿🌸🌿🌸🌿
🌺🌺
🌿🌸
به نام آفریننده مهربان
فرا رسیدن سال نو ، بهار طبیعت و نسیم روح بخش نوروزی را به شما دوستان عزیز ، هموطنان گرامی و همکاران عزیز تبریک می گوییم.

سالی سرشار از تندرستی ، شادی و موفقیت را از خداوند برایتان آرزومندیم .
امیدواریم این سال برای شما سالی توام با آرامش و کوشش و فعالیت های مثبت باشد.

Dear members,
We wish you a great , delightful , prosperous year with marvelous moments along with your family members.
we wish you health , happiness and success in new year.

ارادتمند و دوستدار شما
همکاران مرکز آموزشی حکیم
@hakimcenter
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر به طبیعت نگاه کنید که چطور با سختی ها کنار می آید و همیشه در حال نو کردن خودشه ، فقط می تونید ازش یاد بگیرید !

🌸Happy Spring🌸
@hakimcenter
🌀💞🌀🌀💞💞🌀💞🌀💞🌀💞🌀💞💞🌀💞🌀

#تعارفات

1. بفرما، بیا بگیر
1. Here
2. بفرما، این پول را وردار/ببر.
2. Here, take this money.
3. بفرما (از خودت پذیرایی کن)
3. Help yourself.
4. بفرمایید میوه وردارید(از خودتون پذیرایی کنید)
4. Help yourselves to some fruits.
5. اول شما(هنگام ورود و خروج از جایی)
5. After you.
6. اول خانم ها.
6. Ladies first.
7. اول بزرگ تر ها.
7. Age first.
8. میتونم از تلفنتون استفاده کنم؟
8. Can I use your telephone?
9. بله حتما. بفرمایید.
9. Yes, sure. Be my guest/Go ahead.

10. دسر میل کنید.
10. Have some dessert.
11. موز میل کنید.
11. Have a banana.
12. خب رضا، تکالیفت رو تحویل بده.
12. Ok Reza, hand in your homework.
13. حتما، بفرمایید.
13. Sure, here you are.
14. بفرمایید (در موقعیت های رسمی)
14. Here you are.
15. بفرمایید (تعارف غذای خودمون به دیگران)
15. Have some.
16. می تونم بیام داخل؟
16. Can I come in?
17. بله حتما. بیا تو و بشین (رو صندلی)
17. Yes, sure. Come in and take/have a seat.


👇👇👇👇
وقتی طرفمون یک نفر باشه/چند نفر باشه
Help yourself/Help yourselves

🌀💞🌀💞🌀💞🌀💞💞🌀💞🌀🌀💞

تلفظ جملات برای علاقمندان . 👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ انگیزشی ( زیرنویس فارسی )
تقویت مهارت listening
Advanced Level
Dad:
A son's first hero.
A daughter's first love.
پدر:
اولین قهرمان یک پسر.
اولین عشق یک دختر.
پدرم به من نگفت چگونه زندگی کنم، او زندگی کرد و اجازه داد او را ببینم.

Happy Father's Day 💖
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موزیک زیبا، به نام پدر
Paul Anka- Papa
قدر پدرها و مادرها رو بدونیم. ☺️
روح پدران آسمانی شاد و قرین رحمت الهی. 🙏🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
Who is a Father ?
پدر کیست ؟
دوست و رفیق
انعطاف پذیر
مربی
قهرمان
نمونه
قابل اعتماد
سال نو مبارک
ثبت نام ترم بهار 97 مرکز آموزشی حکیم شروع شد
جهت ثبت نام به بخش اداری مراجعه کنید
02634531106
02634531108
http://www.t.me/hakimcenter
#داستانک
Short Story

Cody and his sister April decide to have a dog. They head down to the local pet store and have a look around.
کودی و خواهرش آپریل تصمیم می گیرند که یک سگ داشته باشند. آنها به سمت مغازه فروش حیوانات خانگی می روند تا نگاهی به آنجا بیندازند.

It is a very small pet store that doesn’t have many animals.
مغازه فروش حیوانات خانگی بسیار کوچک است و حیوانات بسیاری ندارد.

The owner of the shop is a nice old man named Mr. Smith. He walks over and greets Cody and April.
صاحب مغازه پیرمرد مهربانی به اسم آقای اسمیت است. او به سمت شان می رود و به کودی و آپریل سلام می کند.

“How can I help you?” he asks.
او می پرسد:« چه کمکی می توانم به شما بکنم؟»

“We would like to buy a dog,” April responds.
آپریل جواب می دهد:« ما می خواهیم یک سگ بخریم.»

“Ah, well, we are not a big pet shop,” Mr. Smith tells her. “So we only have two dogs to choose from.”
آقای اسمیت به او می گوید:« آه، خب، ما مغازه حیوانات خانگی بزرگی نداریم. برای همین برای انتخاب کردن دو نوع سگ بیشتر نداریم.»

They ask Mr. Smith to show them the dogs.
آنها از آقای اسمیت خواستند تا سگ ها را بهشان نشان دهد.

Mr. Smith leads them to the back of the store where the two dogs are. One of them is a very big bulldog named Buster. The other is a very tiny chihuahua named Teacup.
آقای اسمیت آنها را به بخش پشتی مغازه یعنی جایی که سگ ها آنجا بودند، راهنمایی می کند. یکی از آنها یک سگ بولدارگ بزرگ به اسم باستر است. دیگری یک سگ چی واوای ریزه میزه به اسم تیکاپ است.

April wants Teacup. Cody wants Buster. They walk outside to discuss.
آپریل تیکاپ را می خواهد. کودی باستر را می خواهد. آنها بیرون می روند تا با هم بحث کنند.

They can’t agree on a dog. April suggests they race home for it. The winner of the race chooses the dog.
آنها نمی توانند بر سر انتخاب سگ به توافق برسند. آپریل پیشنهاد می دهد که برای تعیین برنده تا خانه مسابقه دهند. برنده ی مسابقه سگ را انتخاب می کند.

Cody agrees, then tells April her shoelace is untied. When April looks down, he runs off and gets a head start.
کودی موافقت می کند، بعدش به آپریل می گوید که بند کفش هایش باز است. وقتی آپریل به پایین نگاه می کند، کودی شروع می کند به دویدن و جلو می زند.

Cody runs as hard as he can. He really wants that bulldog. He looks back. April is so far behind he can’t even see her.
کودی تا آنجا که می تواند سریع می دود. او واقعا آن بولداگ را می خواهد. او به عقب نگاه می کند. آپریل انقدر عقب افتاده که کودی حتی نمی تواند او ببیند.

Cody finally gets home. He is tired but he is happy. He knows he is the winner.
کودی بالاخره به خانه می رسد. او خسته است اما خوشحال است. او می داند که برنده شده است.

April arrives a few minutes after Cody. She congratulates him. They return to the pet store to purchase Buster the bulldog.
آپریل چند دقیقه بعد از کودی می رسد. او به کودی تبریک می گوید. آنها به مغازه فروش حیوانات خانگی بر می گردند تا باستر سگ بولداگ را بخرند.

However, when they arrive they only see Teacup the chihuahua.
اما، وقتی می رسند تنها تیکاپ سگ چی واوا را می بینند.

Mr. Smith gives the details. He explains that a few minutes after April and Cody leave, two boys walk in and buy the bulldog.
آقای اسمیت جزئیات قضیه را به آنها می گوید. او توضیح می دهد که چند دقیقه بعد از اینکه آپریل و کودی رفتند، دوپسر می آیند به مغازه و بولداگ را می خرند.

Cody looks at April, and she holds back a smile. Cody sighs. He turns back to Mr. Smith.
کودی به آپریل نگاه می کند و آپریل به او لبخندی تحویل می دهد. کودی آه می کشد. او رویش را سمت آقای اسمیت می کند.

“Sometimes you win the race, but not the prize!” Cody smiles sadly. “We’ll take the chihuahua, please.”
کودی با ناراحتی لبخند می زند و می گوید:« برخی اوقات مسابقه را می بری اما جایزه را نمی بری! به ما لطفا سگ چی واوا را بدهید لطفا.”

تلفظ جملات داستان برای علاقمندان 👇

@hakimcenter
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#pronunciation
How to pronunce -s endings in English.
کلماتی که در انگلیسی جمع بسته می شوند و s سوم شخص فعلها سه تلفظ متفاوت می توانند داشته باشند( توضیحات در کلیپ بالا )
سال نو مبارک
ثبت نام ترم بهار 97 مرکز آموزشی حکیم شروع شد
جهت ثبت نام به بخش اداری مراجعه کنید
02634531106
02634531108
http://www.t.me/hakimcenter
نحوه خواندن اعداد اعشاری و کسری در انگلیسی

اعداد اعشاری (decimals):

🍃0.7 = Point seven or Zero point seven

🍂0.5 = Point five or Zero point five

🍃1.6 = One point six

🍂12.91 = Twelve point nine one or Twelve point ninety-one

🍃59.467 = Fifty-nine point four six seven


اعداد کسری (fractions):

🍂1/3 = One third or a third

🍃2/3 = Two-third

🍂3/5 = Three-fifth

🍃7/42 = Seven forty-second

🍂1 (1/4) = 1.25 = One and a quarter

🍃2 (1/2) = 2.5 = Two and a half

🍂8 (3/4) = 8.75 = Eight and three quarters

🌸🍃🍂🌼🍂

 @hakimcenter
سال نو مبارک
ثبت نام ترم بهار 97 مرکز آموزشی حکیم شروع شد
جهت ثبت نام به بخش اداری مراجعه کنید
02634531106
02634531108
http://www.t.me/hakimcenter
اصطلاح tit for tat
این اصطلاح دقیقا معادل " این به اون در " در زبان فارسی هست.

🔶 something bad that you do to someone because they have done something bad to you.