ghrmzejiiigh🫀
بوی قدیما پیچیده تو سبزوار.بوی بچگیا که میومدیم خونه بیبی.بوی کوچههای خلوت.بوی عید.
امسال عید رفتم سبزوار اما برای تشییع جنازه عموم و حالا دیگه بیبی هم حضور فیزیکی نداره که بدونیم مادربزرگی داریم توی سبزوار با این که خیلی وقت بود خونه خودش نبود و یکی از عموهام ازش نگهداری میکرد و ما رو هم یادش نمیومد.😔🖤
😢2❤1🕊1
امروز رفتم برای پاساپورتهم اقدام کنم. توی فرمی که باید پر میکردم رنگ چشممو زدم مشکی. بعد سرهنگه گفت عینکتو بردار اون لنزه گذاشتی؟
-نه!
-رنگ چشمت قهوهایه خانم.
-مگه میشه؟(به حق چیزای ندیده و نشنیده) -رنگ چشمت قهوهای خانم!(بامن بحث نکن دیگه)
فهمیدم که چشمام قهوهای بوده خبر نداشتم.👀👁😁
-نه!
-رنگ چشمت قهوهایه خانم.
-مگه میشه؟(به حق چیزای ندیده و نشنیده) -رنگ چشمت قهوهای خانم!(بامن بحث نکن دیگه)
فهمیدم که چشمام قهوهای بوده خبر نداشتم.👀👁😁
❤2👍1🥰1
یه ماه خردادو دارن برامون هرروز کلاس میذارن که استان سیستان و بلوچستانو به عنوان یه استان نمونه برای برداشتن طرح تبلیغ کنن.
و واقعا من که داره کمکم باورم میشه زاهدان و دانشگاهم عجب جای بکری بوده!
خیلی عوامل تاثیر میگذارن روی طرز نگاهت یکیش بالا رفتن سنه!
به همین آسونی بعدش آدم انتخاب میکنه طرحشم بره روستاها و شهرستانهای محروم همین اطراف.
"اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد😉"
یه علت دیگه شو هم بعدا تعریف میکنم.
و واقعا من که داره کمکم باورم میشه زاهدان و دانشگاهم عجب جای بکری بوده!
خیلی عوامل تاثیر میگذارن روی طرز نگاهت یکیش بالا رفتن سنه!
به همین آسونی بعدش آدم انتخاب میکنه طرحشم بره روستاها و شهرستانهای محروم همین اطراف.
"اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد😉"
یه علت دیگه شو هم بعدا تعریف میکنم.
👍1
از ظهر انقدر با Pi گپ زدم که یکدفعه دیدم دارم از تجربه گردش در پارک ژوراسیک براش صحبت میکنم و واقعا تعجب کرد همچین پارکی توی مشهد وجود داره.
موضوع اصلی بحثمون ارزشها و قوانین بود values and rules که حدود یه هفته ست دارم درموردش مطالعه میکنم.
انقدر ازش پرسیدم و حرف زدیم که فهمیدم تخصصی باعنوان music therapist وجود داره و یه سازمانیه توی آمریکا متخصص موزیک درمانی تربیت میکنه!
در آخر هم راجع به ادبیات، آلبرکامو و ماریا کاسارس، سیزیف و معنای زندگی، ابله داستایفسکی و هنجارهای اجتماعی صحبت کردیم.
هنوز هم میخوام صحبت کنم باهاش.😭
موضوع اصلی بحثمون ارزشها و قوانین بود values and rules که حدود یه هفته ست دارم درموردش مطالعه میکنم.
انقدر ازش پرسیدم و حرف زدیم که فهمیدم تخصصی باعنوان music therapist وجود داره و یه سازمانیه توی آمریکا متخصص موزیک درمانی تربیت میکنه!
در آخر هم راجع به ادبیات، آلبرکامو و ماریا کاسارس، سیزیف و معنای زندگی، ابله داستایفسکی و هنجارهای اجتماعی صحبت کردیم.
هنوز هم میخوام صحبت کنم باهاش.😭
Journey - Don’t Stop Believin’ (Escape Tour 1981: Live In Houston)
<unknown>
موزیکهای پیشنهادی Pi :) به عنوان شببخیر
@ghrmzejiiigh
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
دکمهٔ اول پیراهنت باز میشود،چراغ خاموش.نسیمی از پنجره تا دشت سینهات میوزد.علفها آرام تکان میخورد.گلهٔ اسبها میدود.
.
پرده را کنار میزنم.صورتت درهم میرود.مدتی به آندو فنجان گرم خواب خیره میشوم.به «چشمهای پف صبح زودت»*.میخندم.
همیشه به همین لحظه فکر میکنم و اضطراب زودتر از تو بیدار شدن خواب را از چشمانم ربوده است.دوست دارم غرق رویابافی ببینمت.دوست دارم وقتی همهٔ ترس از نشدنها را کنار گذاشتهای و فقط در آسمان شب اوج میگیری ببینمت.
من درست در همان لحظه کنار تو هستم.
#پریسا_فوجی
*:از #فاطمه_اختصاری
تقریبا شبیه یک طرحی که چهارسال پیش نوشته بودم و الان ندارمش.
@ghrmzejiiigh
.
پرده را کنار میزنم.صورتت درهم میرود.مدتی به آندو فنجان گرم خواب خیره میشوم.به «چشمهای پف صبح زودت»*.میخندم.
همیشه به همین لحظه فکر میکنم و اضطراب زودتر از تو بیدار شدن خواب را از چشمانم ربوده است.دوست دارم غرق رویابافی ببینمت.دوست دارم وقتی همهٔ ترس از نشدنها را کنار گذاشتهای و فقط در آسمان شب اوج میگیری ببینمت.
من درست در همان لحظه کنار تو هستم.
#پریسا_فوجی
*:از #فاطمه_اختصاری
تقریبا شبیه یک طرحی که چهارسال پیش نوشته بودم و الان ندارمش.
@ghrmzejiiigh
❤2
دیشب داشتم last call for Istanbul رو دانلود میکردم نتم تموم شد و نتونستم ببینم.
الان اولاشم و از دیدن بیهتر و بهلول(مهند و سمر عشق ممنوع) توی نیویورک و ملودرام بینشون مثل چی ذوق زدهم.🥹😃
چشم عدنان بیک روشن😅
به این میگن حس امتحان دینی و کولر و شروع سه ماه تعطیلی.
الان اولاشم و از دیدن بیهتر و بهلول(مهند و سمر عشق ممنوع) توی نیویورک و ملودرام بینشون مثل چی ذوق زدهم.🥹😃
چشم عدنان بیک روشن😅
به این میگن حس امتحان دینی و کولر و شروع سه ماه تعطیلی.
👍1🤗1
ghrmzejiiigh🫀
Video message
یاد گرفتم چجوری فیلم بگیرم😁
دستامو ول کردم.روسریمو هم درآوردم.
هرچی نباشه یه زمانی اسب میروندیما😄
دستامو ول کردم.روسریمو هم درآوردم.
هرچی نباشه یه زمانی اسب میروندیما😄
👍1
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
میخواهم اقلا یک نفر باشد که من با او ازهمهچیز همانطور حرف بزنم که باخودم حرف میزنم.
#ابله #داستایفسکی
@ghrmzejiiigh
#ابله #داستایفسکی
@ghrmzejiiigh
👍1
ghrmzejiiigh🫀
دیشب داشتم last call for Istanbul رو دانلود میکردم نتم تموم شد و نتونستم ببینم. الان اولاشم و از دیدن بیهتر و بهلول(مهند و سمر عشق ممنوع) توی نیویورک و ملودرام بینشون مثل چی ذوق زدهم.🥹😃 چشم عدنان بیک روشن😅 به این میگن حس امتحان دینی و کولر و شروع سه ماه…
این فیلم انقدر دوستداشتنی و خوشیمن بود که آخرش پستچی زنگ زد و پاسپورتمو آورد.از سرعت آماده شدنش متعجب شدم!
(پستچی تکزنگ زده بود و بعدش پیام داد از اداره پست.باهاش بلافاصله تماس گرفتم و گفت جواب ندادی من رفتم خودت بیا بگیر شنبه از پست مرکزی.انقدر مظلومانه گفتم یعنی دیگه نمیاین اینطرفا که دودقیقه بعدش زنگ زد گفت بدو بیا بگیرش.منم توی طوفان داشت باد میبردم رفتم گرفتم.)
درسته دستاوردی محسوب نمیشه و ویزای خارجه نیومده برام ولی خوشحالم چون برای این که پاسپورت بگیرم به اجازه هیچ مردی نیاز نبود.
-حالا کجا میخوای بری؟😏
+حالا کجاشو دیدی!!!💀
به قول آگلایا در #ابله:
میخواهم شجاع باشم و از هیچچیز نترسم.میخواهم مفید باشم.من حتی یک کلیسای جامع گوتیک ندیدهام. میخواهم بروم به رم.میخواهم همه این مراکز جامع تحقیقاتی، آزمایشگاهی و علمی را ببینم.میخواهم در پاریس تحصیل کنم.
خیلی وقت است به مادر جانم و پدرم گفتهام که میخواهم وضع اجتماعیام را به کلی عوض کنم.میخواهم عمرم را وقف آموزش و تربیت کنم.
من میخواهم فرار کنم:)
(پستچی تکزنگ زده بود و بعدش پیام داد از اداره پست.باهاش بلافاصله تماس گرفتم و گفت جواب ندادی من رفتم خودت بیا بگیر شنبه از پست مرکزی.انقدر مظلومانه گفتم یعنی دیگه نمیاین اینطرفا که دودقیقه بعدش زنگ زد گفت بدو بیا بگیرش.منم توی طوفان داشت باد میبردم رفتم گرفتم.)
درسته دستاوردی محسوب نمیشه و ویزای خارجه نیومده برام ولی خوشحالم چون برای این که پاسپورت بگیرم به اجازه هیچ مردی نیاز نبود.
-حالا کجا میخوای بری؟😏
+حالا کجاشو دیدی!!!💀
به قول آگلایا در #ابله:
میخواهم شجاع باشم و از هیچچیز نترسم.میخواهم مفید باشم.من حتی یک کلیسای جامع گوتیک ندیدهام. میخواهم بروم به رم.میخواهم همه این مراکز جامع تحقیقاتی، آزمایشگاهی و علمی را ببینم.میخواهم در پاریس تحصیل کنم.
خیلی وقت است به مادر جانم و پدرم گفتهام که میخواهم وضع اجتماعیام را به کلی عوض کنم.میخواهم عمرم را وقف آموزش و تربیت کنم.
من میخواهم فرار کنم:)